(دی فاند و جیامبالو،۱۹۹۴) نمونه هایی از شرکتهایی که قراردادهای وام آن ها واقعاً فسخ شده بود را بررسی کردند و متوجه شدند که شرکت‌های فوق یکسال قبل از نقض قرارداد وام در شناسایی سود تسریع بخشیده بودند. آن ها این شواهد را به عنوان نشانه ای از مدیریت سود توسط شرکت‌های دارنده قرار داد وام، تفسیر کردند. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که قرار داد وام، حداقل بعضی از مدیران شرکت‌ها را تحریک می‌کند تا سود را به منظور کم کردن احتمال فسخ قراردادهای وام، مدیریت کنند(سلیمانی،۱۳۸۹).

۲-۷-۷ حداکثر نمودن پاداش مدیران

فرض تضاد منافع بر این نکته تأکید دارد که مدیران به جای حداکثر کردن ثروت سهام‌داران و ارزش شرکت، به دنبال کسب قدرت، اعمال کنترل بر شرکت و در نهایت حداکثر کردن رفاه و سودمندی خویش هستند.

در تئوری نمایندگی برای غلبه بر مشکل تضاد منافع بین مالک و مدیر، یکی از راه های پیشنهادی جهت همسو کردن منافع، وضع پاداش است؛ بدین ترتیب که هرچه مدیر بیشتر در جهت اهداف شرکت(سودآوری) تلاش کند، پاداش بیشتری دریافت خواهد کرد. به علاوه یکی از مبناهای اندازه گیری تلاش مدیر در جهت اهداف شرکت، سود شرکت است و از آنجایی که سود، از اعداد برآمده از سیستم حسابداری است، مدیر انگیزه کافی برای مدیریت سود را خواهد داشت. اگر مبنای پاداش مدیر، قیمت سهام باشد و بازار توانایی تشخیص مدیریت سود را نداشته باشد(فرضیه مکانیکی) و به مدیریت سود واکنش مثبت در قیمت نشان دهد، باز هم انگیزه برای مدیریت سود وجود خواهد داشت(دستگیر و همکاران،۱۳۹۲).

مدیران از نحوه ارزیابی عملکردشان توسط هیئت مدیره و طرح پاداش خود اطلاع دارند. ممکن است پاداش مدیر درصدی از سود باشد،مشروط بر اینکه سود از سطح مشخصی فراتر برود. در نتیجه منافع مدیر با افزایش سود افزایش می‌یابد و به دلیل ارزش زمانی پول، مدیر دریافت پاداش زودتر را بر دیرتر ترجیح می‌دهد. اگر سود دوره جاری از حداقل سودی که مشمول پاداش می شود فراتر برود مدیر انگیزه پیدا می‌کند که از طریق انتقال هزینه های جاری به دوره های آتی، سود دوره جاری را افزایش بدهد تا از پاداش بیشتری برخوردار شود. بر عکس اگر در دوره جاری سود ناچیزی گزارش شود مدیر انگیزه دارد که بخشی از هزینه های دوره آتی را به دوره جاری منتقل کند تا در آینده از پاداش بیشتری برخوردار شود. همچنین اگر پاداش مدیر از سطح معینی فراتر نرود(محدود باشد) مدیر بخشی از سودهای سال‌های خوب را به دوره های آتی که در آن دوره ها سود کاهش خواهد داشت منتقل می‌کند.(کردستانی،۱۳۸۱)

(دای،۱۹۹۸) در مقاله ای مباحث مربوط به مدیریت را عنوان کرد. به نظر او مدیریت سود به دلیل استفاده مدیران از مزایای عدم تقارن اطلاعاتی انجام می شود. دای در مباحث مذکور دو مورد مهم را مطرح کرد: اول، سود به منظور افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایه گذاران تأمین می شود دستکاری می‌گردد. دوم، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. ‌بنابرین‏، انتقال بالقوه ثروت از سرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمی که ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود است، به وجود می‌آید(سلیمانی،۱۳۸۹).

(هیلی) تحقیقی تحت عنوان اثر طرح های پاداش بر تصمیمات حسابداری انجام داد. وی مشاهده کرد که مدیران قبل از مدیریت سود، اطلاعات درون سازمانی ‌در مورد سود خالص دارند که افراد برون سازمانی ‌به این اطلاعات دسترسی ندارند و دریافت که مدیران به طور فرصت طلبانه سود خالص را مدیریت می‌کنند تا این که پاداش های خود را به حداکثر برسانند.

‌بر مبنای‌ ادعای هیلی، مدیران اقلام معوق سال جاری را که ‌در مورد آن اختیار عمل دارند، به نحوی انتخاب می‌کنند که پاداش دوره جاری، ارزش مورد انتظار پاداش دوره های آتی آنان را افزایش دهد.

چنان چه انتظار رود سود بین حد بالا و حد پایین طرح پاداش قرار گیرد، مدیر رویه ای در جهت افزایش سود انتخاب می‌کند و هنگامی که انتظار می رود سود بالاتر از حد بالا یا پایین تر از حد پایین باشد، مدیر سود را به منظور افزایش سود دوره های آتی، به آن دوره ها انتقال می‌دهد(همان منبع).

۲-۷-۸ اعتبار، شهرت و امنیت شغلی مدیر

بازار کار داخلی و خارجی مدیریت، بسته به برداشتش از موفقیت و یا عدم موفقیت مدیر در شرکت است که میزان اعتبار، حقوق و پاداش وی را تعیین می‌کند. از طرفی ارقام حسابداری به طور مستقیم و غیر مستقیم در برداشت بازار کار از موفقیت و یا عدم موفقیت مدیر در شرکت اثرگذار است. همچنین ارقام حسابداری می‌توانند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر تصمیمات سهام‌داران و هیئت مدیره برای تجدید یا خاتمه مدیریت مدیر عامل اثر گذار باشند. ‌بنابرین‏، مدیر انگیزه کافی برای مدیریت سود را دارد(دستگیر و همکاران،۱۳۹۲).

۲-۷-۹ قوانین و مقررات

شرکت ها ممکن است جهت شمول یا عدم شمول بعضی قوانین دولتی اقدام به مدیریت سود کنند. هاو و همکاران(۲۰۰۵) با انجام مطالعه ای در کشور چین دریافتند در پاسخ به قانونی که بیان می داشت شرکتهایی که خواهان انتشار اوراق قرضه و سهام هستند، باید حداقل به میزان %۱۰ سرمایه، بازده سالیانه کسب کنند، مدیریت سود فزاینده توسط شرکت ها اعمال می گردید. نتیجه تحقیقات دیگر نیز موید وجود این انگیزه برای مدیریت سود می‌باشد(همان منبع).

۲-۷-۱۰ عدم تخلف از قراردادهای بدهی

معمولاً اعتباردهندگان ‌در مورد بازپرداخت شدن اصل و سود منابعی که در اختیار شرکت ها قرار می‌دهند، دارای ریسک هستند. عموماً برای کنترل چنین ریسکی، اعتباردهندگان در قرارداد فی مابین با شرکت خواهان وضع مفادی می‌گردند. به عنوان مثال سرمایه در گردش یا نسبت جاری شرکت نباید از حد معینی کمتر شود و یا نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام نباید از حد مشخصی فراتر رود؛ در غیر این صورت شرکت متحمل هزینه هایی خواهد گردید؛ به عنوان مثال اختیار شرکت در پرداخت سود به سهام داران کاهش یافته و یا مختل می‌گردد. همان طور که ملاحظه می شود از یک طرف مبنای رعایت یا عدم رعایت مفاد قراردادهای بدهی، اعداد حسابداری است و از طرف دیگر نقض این قراردادها می‌تواند برای شرکت هزینه های سنگینی به بار آورد و اختیارات مدیر را کاهش دهد.‌بنابرین‏، انگیزه اعمال مدیریت سود فراهم می‌گردد(همان منبع).

۲-۷-۱۱ تغییرات در مدیران ارشد اجرایی

اسکات(۲۰۰۳) بیان می‌دارد که پیش‌بینی فرضیه طرح پاداش این است که به بازنشستگی رسیدن مدیران ارشد اجرایی، موجب اتخاذ سیاست حداکثر کردن سود خواهد شد تا پاداش خود را افزایش دهند و یا این که مدیران برای جلوگیری یا به تأخیر انداختن تشنجات ناشی از عملکرد نا مطلوب شرکت ها، اقدام به مدیریت سود در جهت بالا بردن سود نمایند. این محرک ها برای مدیران ارشد اجرایی جدید نیز وجود دارد به خصوص اگر در هر گونه کاهش ارزش، مدیران ارشد اجرایی قبلی مقصر قلمداد شوند. از طرف دیگر در مواردی که انتظار می رود، سودهای آتی دارای رابطه ضعیفی با سودهای جاری باشند، مدیران سودهای جاری را ذخیره می‌کنند.(ثمری خلج،۱۳۸۹)

۲-۷-۱۲ مدیریت سود و وجوه نقد حاصل از عملیات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...