• اصلاح ساختار قراردادهای نفتی و توسعه طرحهای با اولویت

    • راهبردهای پیشنهادی وزارت نفت برای تحقق اهداف چشم انداز برنامه پنجم توسعه و سیاست‌های ابلاغی رهبری.

۳-۷-۱۰- خدمات سوآپ فرآورده های نفتی(SWAP)[42]

سوآپ عبارت است از واردات فرآورده در یک نقطه مرزی کشور و مصرف آن در داخل و در قبال آن صدور فرآورده با همان مشخصات از مرز خروجی دیگر. سوآپ فرآورده یکی از فعالیت های عمده شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی کشور توسط پایانه های نفتی ایران بوده که در بردارنده منافع بسیاری برای شرکت ملی نفت ایران می‌باشد که مهمترین آن ها بشرح ذیل می‌باشد.

– تامین بخشی از نیاز نیروگاه های کشور و مردم به فرآورده های نفتی در مناطق شمال، شمال شرق و غرب کشور؛

– صرفه جویی در هزینه های حمل و نقل فرآورده از مبادی تولید به مناطق اشاره شده؛

– آزاد شدن بخشی از ناوگان حمل و نقل فرآورده و امکان استفاده از آن در بخش های دیگر به منظور تسریع و تسهیل در امر سوخت رسانی؛

– کسب درآمد برای شرکت از طریق دریافت حق سوآپ (هزینه جابجایی)

– صادرات فرآورده های مازاد بر نیاز داخل به عنوان معوض و جلوگیری از انباشت آن در مخازن شرکت های نفتی؛

با توجه به اینکه سوآپ منافع سیاسی و اقتصادی برای کشور به همراه دارد ولی تاکنون از این دریچه اقتصادی بهره برداری بهینه نشده است هرچند قدمهایی در خصوص ورود بخش خصوصی شده است ولی تصمیم گیری‌های درستی در این مورد اتخاذ نشده است.[۴۳]

سوآپ نفت عملی است که بواسطه آن دولت یا بخش خصوصی نفت،گازو فرآورده های نفتی را با نفتکش در بندر پایانه نفتی شمال از همسایگان خارجی (روسیه- قزاقستان و ترکمنستان) تحویل گرفته خریداری کرده و در مرز دیگر همان مقدار نفت را در جزیره خارگ خلیج فارس به سایر کشورها صادر می‌کند.

۳-۷-۱۱-تاثیرات سوآپ نفتی در حوزه اقتصادی:

نفتی که از شمال کشورسوآپ می شود در پالایشگاه های نفتی تهران، اراک و تبریز استفاده شده و بدین ترتیب هزینه انتقال نفت از جنوب به شمال کشور کاهش می‌یابد و علاوه بر آن به دلیل کیفیت بالای نفت وارداتی، می توان فرآورده های بیشتری به دست آورد و نیز سود بیشتری را عاید کشورکرد و معادل همان مقدار نفت که تحویل می‌گیرد کارمزد و اجرت دریافت می‌کردند.

با این تفاسیر ایده رابطه اقتصادی باکشورهای آسیای میانه و کسب سود از این طریق و نیز کسب امنیت از سوی کشورهای طرف معامله و همچنین گسترش تعداد کشورهای دوست، ایده بسیار خوبی بوده است اما مدیریتهای ناقص و عدم آشنایی با منافع ملی در هر زمانی باعث قطع این دریچه اقتصادی شده و از طرفی در واگذاری این فعالیت‌ها به بخش خصوصی اقدام کمتری انجام شده است.

دریای خزر دارای مقادیر بسیار زیادی نفت و گاز است و به دریای آزاد راه ندارد،‌بنابرین‏ انرژی خزر باید از طریق لوله به ‌به نادری که به دریا راه دارند، منتقل شود. در این زمینه، جمهوری اسلامی ایران دارای مزیتهایی است که در صورت بهره برداری از آن ها می‌تواند منافع فراوانی را به دست آورد. برای آنکه این مزیتها را بررسی کنیم٬ ابتدا لازم است مسیرهای کلی که برای انتقال نفت و گاز خزر وجود دارد را مرور کرده و پس از آن ‌به این مهم بپردازیم؛

۱- مسیر شمالی که نفت و گاز قزاقستان و آذربایجان را از طریق دریای سیاه منتقل می‌کند و مورد حمایت روسیه است.

۲-مسیر جنوبی منابع انرژی سه کشور را به خلیج فارس جهت صدور با کشتی های نفت کش منتقل می‌کند که مورد حمایت ایران است.

۳-مسیر غربی نفت و گاز سه کشور حاشیه خزر را از طریق ترکیه و گرجستان (دریای سیاه) به اروپا منتقل می‌کند و مورد حمایت ایالات متحده، ترکیه، آذربایجان و گرجستان است.

۴-مسیر جنوب شرقی منابع نفت و گاز ایران را به بنادر پاکستان، دریای عمان و هندوستان می رساند، افغانستان و پاکستان از این مسیر حمایت می‌کنند.

۵-مسیر شرقی نفت و گاز قزاقستان و ترکمنستان را به شرق چین منتقل می‌کند که چین از آن حمایت می‌کند. مسیر قزاقستان-ترکمنستان- ایران یا مسیر جنوبی که از این مسیر می توان نفت قزاقستان و ترکمنستان را به جزیره خارگ در خلیج فارس با طی مسافت ۹۳۰ مایل و ظرفیت روزانه یک میلیون بشکه منتقل کرد، این خط لوله ۵/۱ میلیارد دلار هزینه در برخواهد داشت و حق ترانزیت از آن نیز حدود ۲ الی۳ دلار در هر بشکه خواهد بود، با توجه به اینکه در بیشتر قسمت های این مسیر، شبکه خط لوله نفت ایران وجود دارد، با تکمیل و توسعه آن ها با هزینه کمتری می توان خط لوله مذکور را راه اندازی کرد.

بسیاری از شرکت‌های اروپایی فعال در حوزه نفت همانند بسیاری از مقامات کشورهای منطقه آسیای مرکزی، معتقدند مسیر جنوبی از ایران مسیری کاملا معقول است اما صرفا به دلیل فشارهای سیاسی که بیشتر از جانب آمریکا و نیز روسیه اعمال می شود٬ چندان به احداث خط لوله از این مسیر امیدواری ندارند.

ایران با توجه به اینکه یکی از پنج کشور حوزه خزر است، همچنین با نگاه به مرزهای دریایی که در دریای عمان ‌و خلیج فارس دارد و نیز وضعیت مناسب مسیرهای انتقال نفت که از ایران می‌توانند عبور نمایند، می‌تواند به عنوان یک مسیر ترانزیت مؤثر و باصرفه از حوزه دریای خزر به بازارهای جهانی مطرح شود. برای مثال ترکمنستان علاقه مند است که گاز خود را به پاکستان و ترکیه صادر نماید و برای این کار ایران بهترین مسیر به لحاظ جغرافیایی است.

راه های جایگزین که به لحاظ اقتصادی با صرفه هستند به جهت مشکلات پیچیده سیاسی با موانعی برخورد می‌کنند، جهت فروش گاز ترکمنستان به غیر از پاکستان، راه جایگزین از آذربایجان و گرجستان یا آذربایجان و ارمنستان مطرح است، اما عبور خط لوله از دو کشور همراه با یک مشکل است، زیرا مذاکرات پیچیده ‌در مورد هزینه آن را به دنبال دارد،عبور خط لوله از گرجستان با موانع طبیعی بسیاری روبرو است، همچنین مسیر عبور خط لوله از ارمنستان با مخالفت ترکیه روبرو است.

شرایط فوق به ایران اجازه می‌دهد تا هم جهت انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هم جهت خرید نفت در شمال و صدور همان مقدار نفت در جنوب (سوآپ) کارمزد و اجرت دریافت کند، همچنین ایران در این صورت می‌تواند به دلیل فراهم کردن یک راه ترانزیت نیز درآمد داشته باشد، ایران به لحاظ اینکه دارای یک شبکه انتقال وسیع نفت در سراسر سرزمین خود است، می‌تواند با بهره گرفتن از آن ها جهت راه های جایگزین، خیلی زود و با سرمایه گذاری کمتری نسبت به گزینه های دیگر انتقال انرژی خزر، مسیرهایی را برای رساندن نفت و گاز خزر به بازارهای مصرف جهان تامین کند، آن هم به ویژه برای بازارهای وسیع درحال گسترش جنوب شرق آسیا مثل چین و ژاپن؛[۴۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...