در جریان سازگاری اجتماعی مسأله برخورد غرایز و انگیزه های انسان با مقتضیات و ضرورت‌های زندگی اجتماعی ، مسأله ای است که نقطه آغاز تئوری های ((زیگموند فروید)) درباره ساخت شخصیت انسان به شمار می رود. این تلاش ، برخورد و کشمکش با محیط اجتماعی که به تدریج به درون کشیده می شود و منشأ تعارض روانی، ناکامی و اضطراب می‌گردد.،از مباحث عمده روانشناسی سازگاری است و باید دانست که در جریان سازگارینقش مهم را خود شخص ایفا می کندو حتی در جریان روان درمانی، روانکاو فقط به شخص کمک می‌کند تا موقعیت ایجاد کند که شخص بتواند طرز فکر و رفتار خود را مورد بررسی قرار دهدو از نو طرز برخورد با مشکلات و تطبیق با محیط را فرا گیرد و درمانگر در این راه شخص را به معنای معمولی، درمان نمی کند( پور مقدس، ۱۳۷۴).

غرض از مطلوب ترین سازگاری آن است که فرد از همه جنبه‌های زندگی خویش کاملاً راضی و خوشحال باشد و به سطحی از توانایی‌های خود برسد که در کلیه تماس هایش با محیط احساس شادمانی کند و از ادامه حیات مشعوف گردد . اما به ندرت این نوع سازگاری به وسیله فرد در همه روابط حاصل می شود. لیکن اگر خوب بنگریم چنین سازگاری مطلوب نیست زیرا سازگاری کامل در همه جنبه‌های زندگی به رکود و خمودگی فوق العاده روانی و بدنی منجر می شود و نیروی محرکه زندگی را عاطل می‌سازد(اردبیلی، ۱۳۷۴).

شاید بتوان گفت که رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد وجود هر شخص است. معیار اندازه گیری رشداجتماعی هر کس، میزان سازگاری او با دیگران است . این دیگران شامل همه است . از دوستان، معلمان، افرادخانواده و بستگان تا همسایه ها و حتی کسانی که برای اولین بار انسان با آن ها برخورد می‌کند. رشد اجتماعی، نه تنها در سازگاری با اطرافیانی که هم اکنون انسان با آن ها سروکار دارد ، مؤثر است. بلکه بعدها، در میزان موفقیت شغلی و پیشرفت اجتماعی آن ها نیز تأثیر دارد(نیکتاش، ۱۳۷۹).

مکانیسم هایی است که توسط آن ها یک فرد توانایی تعلق به یک گروه را می‌یابد که لازمه آن بروزتغییراتی در فرد می‌باشد که موجب یکپارچه شدن مکانیسم هایی می شود که توسط آن ها، گروه یک عضو جدید را می پذیرد . به نظر ریمون بودون برای این که سازگاری اجتماعی فرد عملی باشد باید:

الف ـ افکار و برخورد گروه در تضاد با افکار و برخوردهای فرد که مشخص کننده تعلق او به یک گروه دیگراست، نباشد.

ب ـ افکار و برخوردهای گروه در تضاد با برخوردهای عمقی فرد نباشد به طوری که سیستم ارزش مرتبط، شخصیت او را دچار مشکل کند(یمینی دوزی، ۱۳۷۱).

سازگاری اجتماعی در بر گیرنده ارزیابی های ذهنی و ارزیابی های عینی است.بدین معنی که ارزیابی های ذهنی از میزان رضایت فرد از ارتباط با دوستانش ناشی می شود و ارزیابی عیبی به معنی پذیرش فرد توسط همسالان وی می‌باشد. برای مشخص کردن این نوع سازگاری باید هم به خود فرد ، هم به گروه دوستان و همسالان و محیط وی توجه نمود تا درک بهتری از سازگاری اجتماعی او به دست آید(اسکات، ۱۹۸۹، به نقل از اسلامی نسب، ۱۳۷۳).

وقتی از چگونگی سازگاری مطلوب صحبت می شود باید شرایطی را که سازگاری در آن به وقوع می پیوندد مورد توجه قرار داد ممکن است افرادی در موقعیتی که دیگران نمی توانندخود را در آن سازگار کنند، رفتار سازگارانه داشته باشند و یا بعضی دیگر در یک زمان به خوبی با یک موقعیت ترسناک یا دشوار ‌سازگار شوند ولی در زمان دیگر رفتار ناسازگارانه داشته باشند(آزاد، ۱۳۷۷).

۲-۱۲ سازگاری آموزشی یا تحصیلی[۸۸]

مجموعه واکنش هایی است که توسط آن یک فرد ساختار خود را برای پاسخی موزون به شرایط محیط مدرسه و فعالیت هایی که آن محیط از دانش آموز می خواهدتغییر دهد.در نتیجه هر عاملی که این ‌پاسخ‌گویی‌ را در محیط جدید با مشکل مواجه کند زمینه ای برای ناسازگاری او در این محیط فراهم خواهد ساخت. بدین ترتیب ضوابط سازگاری مدرسه ای دانش آموزان باید در مدرسه و فعالیت های مورد نظر آن بررسی گردد. دانش آموزی که بتواند ‌به این ضوابط (که اجرای برنامه مشخص و متون قواعد انضباطی خاص، رعایت قاعده بندی مطرح در روابط انسانی درون مدرسه ای) پاسخ مثبت دهد، طبیعی و سازگار قلمداد می شود و کسی که ‌به این ضوابط نتواند پاسخ مثبت بدهد ناسازگار قلمداد می شود(یمینی دوزی، ۱۳۷۱).

بیکر و سیریاک معتقدند سازگاری تحصیلی یک مفهوم چند بعدی بوده و به معنای توانایی افراد در پاسخ گویی موفقیت آمیز به تقاضاهای متنوع و مختلف محیط آموزشی است.

سازگاری تحصیلی می‌تواند به اجزایی تقسیم شود که اهم آن اجزا عبارت است از: رضایت از مدرسه و حضور و پافشاری برآن، رقابت در نظر معلمان، نمرات پیشرفت تحصیلی، دوست داشتن توسط معلمان، قضاوت معلم در سازگاری مدرسه، عملکرد با مسئولین مدرسه وغیره( اسکات، ۱۹۸۹، به نقل از اسلامی نسب، ۱۳۷۳)

۲-۱۳ سازگاری عاطفی[۸۹]

منظور از سازگاری عاطفی، شناخت احساسات و عواطف مثبت و منفیدر خود و کنترل احساسات در ارتباط با خود و دیگران است(فغانی، ۱۳۸۹). عوامل زیادی با سازگاری در ارتباط است از جمله : ویژگی‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی و نیازهای جسمانی و روانی، سازگاری عاطفی به ثبات نسبی واکنش های عاطفی گفته می شود(شعاری نژاد ، ۱۳۷۵).

به سلامت روانی خوب و مقاومت در برابر عوارض فشار روانی، خلق مثبت و رضایت از زندگی شخصی و مدرسه و هماهنگی مناسب میان احساسات، فعالیت ها و افکار، سازگاری عاطفی گفته می شود(شاهی، ۱۳۷۹).

پروت[۹۰] و براون[۹۱] (۱۹۹۹) ، معتقدند عدم هماهنگی میان واقعیت و طرح واره های فرد(الگوهای فرد برای مواجهه با موقعیت های خاص در محیط) منجر به آشفتگی عاطفی در او می شود. هنگامی که آشفتگی عاطفی رخ می‌دهد یک فرد سازگار بر انگیخته می شود تا اطلاعات بیشتری کسب کند و ‌به این وسیله طرح واره های خود را بازسازی کند(فغانی، ۱۳۸۹).

احساس نا امنی، طرد و حقارت سه احساسی است که می‌تواند حسادت و رقابت را به نحوی بر انگیزدکه کودک خود را در حالت تنش بیابد و در دراز مدت به سوی عدم تعادل عاطفی کشیده شود(گیتونی[۹۲]، ۲۰۰۰، به نقل از بازرگان، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...