بدو گفت شاپور کای نیکبخت من این خانه بگزیدم از تاج و تخت ص۲۰۶۴ج۷شاهنامه، چاپ بروخیم
‏۱۸- ‏فصل و تمیز :
تا لا جرم کارها چنین کردند که قفا از عطا باز ندانند و حلوا از الوا و راه از بیراه ص۴۱۳مفتاح النجات، تصحیح فیاض
۱۹- ‏مترادف (بر)‏ :
پسران عم محمد بن طاهر از محمد حسد کردند و با یعقوب لیث یار شدند. ص۵ زین الاخبار گردیزی
۲۰-‏ مترادف (به)‏ :
مردی که وی را حسن محدث گفتند نزدیک امیر مسعود فرستاده بود تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه از گاه نام و ‏پیغام آوردی و بردی. ص۱۳۵ تاریخ بیهقی، تصحیح فیاض
‏۲۱-‏ مترادف رای مفعولی و برای تعدیه :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف) مرادف (رای مفعولی)‏ :
دهقان فصیح پارسی زاد از حال عرب چنین کند یاد ص۱۴۹ لیلی و مجنون نظامی
ب) برای تعدیه :
سلطان درشت شد بر اریارق و در فرو گرفتن وی خلوتی کرد و با وزیر شکایت نمود از اریارق.
ص۲۲۴تاریخ ‏بیهقی،تصحیح دکتر فیاض
‏۲۲-‏ مترادف (دربارۀ)‏ :
پس دیگر روز این حدیث فاش شد و همۀ مردم شهر، غریب و شهری ازین گفتند. ص۳۸۸تاریخ بیهقی، تصحیح ‏فیاض
‏۲۳-‏ مترادف کسرۀ اضافه :
مدت خلافت مقتدی نوزده سال بود … پسرش مستظهر را ولی عهد کرد و اندر سال ازچهار صد و هشتاد و شش از دنیا ‏برفت. ص۳۸۳مجمل التواریخ و القصص
۲۴-‏ مجاوزت :
فرمود تا انگشتری را بر گنبد عضد کردند تا هرکه تیر از حلقۀ انگشتری بگذراند، خاتم او را باشد.
ص۱۱۳ گلستان ‏سعدی، تصحیح فروغی
‏۲۵- ‏مصاحبت و معیت :
گفت پیغمبر عداوت از خرد بهتر از مهری که از جاهل رسد ص۲۸۷دفتر۲مثنوی، چاپ بروخی
۲۶- ‏مقابله :
و برین برخاستند که آنچه واجب است از هر خللی بجای آرند تا زائل شود. ص۶۱۸تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض
‏۲۷- ‏مقایسه و نسبت :
حرف از نام بمنزلت نقطه است از خط و مر حرف را معنی نیست بلکه معنی اندر زیر حرف آید.
ص۹زاد المسافرین ‏ناصر خسرو
‏۲۸-‏ مقدار و اندازه :
و خواجه خلعت پوشید… قبای سقلاطون بغدادی بود… عمامۀ قصب بزرگ… و کمری از هزار مثقال پیروزه ها ‏درنشانده. ص۵۵ تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض
۲۹- ‏موافقت و مطابقت :
امیر مسعود رضی الله عنه بدین خبر سخت دل مشغول شد… و نامه نوشتند از فرمان او ببرادرش بتهنیت و تعزیت. ص۱۷تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض
یاد آوری ۱- (از) گاه به معنی (برای) بکار رفته است.‏
هم از آن ده یک زنی از کافران سوی پیغمبر روان شد ز امتحان ص۵۴۱دفتر سوم مثنوی، چاپ بروخیم
یاد آوری ۲- (از) گاه برای تقسیم بکار رفته است مترادف (بر).‏
قتل از دو گونه است یکی از روی صورت و یکی از روی معنی. ص۲۳۸ ج۱ کشف الاسرار میبدی
‏۲-۲-۱-۴-ب.‏ از نظر انوری گیوی در جلد دوم دستور زبان فارسی ص۲۵۷ موارد کاربرد (از) به قرار زیر است: ‏
‌أ.‏‏ برای آغاز و بیان مبدأ و مأخذ در زمان و مکان: ‏
از صبح راه افتادیم و همین طور داریم می رویم.‏
از همدان حرکت کرده ایم و به مشهد می رویم.‏
‌ب. ‏برای آغاز در زمان و مکان در مقابل (تا) که جمعا فاصله را می رسانند: ‏
از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۱۰ شب یکسره کار کردم.‏
از اصفهان تا شیراز با اتومبیل رفتم.‏
‌ج. ‏در معنی (با): ‏
پشت بام را از کاهگل پوشانده بودند.‏
‌د.‏ برای بیان علت و سبب و به معنی (به سبب)، (در نتیجۀ) و (در اثر): ‏
از هوای دودآلود به سرفه افتادم.‏
سقف از زلزله فرو ریخت.‏
در این مسأله چنان مصرند که چه بسا خود و کسانشان از گرسنگی و سرما می میرند. جمال زاده (یکی بود یکی ‏نبود)‏
‌هـ . ‏علامت متمم فعل بدون دربرداشتن مفهوم خاصی، به عبارت دیگر متمم بعضی از فعلها فقط با حرف اضافۀ (از) می ‏آیند : ‏

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...