مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۲-۲-۲- افزایش ارزش حقوق صاحبان سهام – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
معمولاً در اقتصاد و بخصوص در سرمایه گذاری فرض بر این است که سرمایه گذاران منطقی عمل میکنند. سرمایه گذاران منطقی، اطمینان را به عدم اطمینان ترجیح میدهند و طبیعی است که در این حالت می توان گفت سرمایه گذاران نسبت به ریسک علاقه ای ندارند، به عبارت دقیقتر سرمایه گذاران ریسک گریز هستند. یک سرمایه گذار ریسک گریز[۵]کسی است که در ازای قبول ریسک، انتظار دریافت بازده مناسبی دارد. باید توجه داشت که در این حالت پذیرفتن ریسک یک کار غیرمنطقی نیست اگر چه میزان ریسک خیلی زیاد باشد، چون در این حالت انتظار بازده بالایی نیز وجود دارد. در واقع سرمایه گذاران به طور منطقی نمی توانند انتظار داشته باشند که بدون قبول ریسک بالا، بازده بالایی کسب کنند. از طرف دیگر تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که افراد در تصمیم گیری های خود تحت شرایط ریسک، به هیچ وجه به صورت منطقی و عقلایی عمل نمی کنند. (ایزدی و همکاران، ۱۳۹۰، صص ۱۲۵ و ۱۲۶)
حال با توجه به اهمیت ریسک و بازده در تصمیمات سرمایه گذاری، عوامل مؤثر بر ریسک و بازده سرمایه گذاری در محصولات مالی در قالب سه دسته عوامل کلان اقتصادی، عوامل خرد اقتصادی و عوامل غیراقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد.
امروزه با توجه به اهمیت و گسترش روزافزون بازارهای سرمایه در تجهیز و گردآوری سرمایه های کوچک فردی به سمت فعالیتهای تولیدی، شناسایی رفتار سرمایهگذاران و متغیرهای تاثیرگذار بر قیمت و بازده سهام در این بازارها اهمیت زیادی پیدا کردهاست.
بدون تردید سرمایهگذاری در بورس، بخش مهمی از اقتصاد کشور را تشکیل میدهد و بدون شک بیشترین میزان سرمایه از طریق بازارهای سهام در سرتاسر جهان مبادله میشود و اقتصاد ملی به شدت متاثر از عملکرد بازار بورس است. همچنین این بازار هم برای سرمایهگذاران حرفه ای و هم برای عموم مردم به عنوان یک ابزار سرمایهگذاری در دسترس است. بورس از پارامترهای کلان اقتصادی وغیر اقتصادی و بسیاری دیگر از متغیرهای دیگر تاثیر میپذیرد، متعدد بودن عوامل مؤثر بر بازارهای سرمایه و ناشناخته بودن آن ها، موجب عدم اطمینان در زمینه سرمایهگذاری شده است.
قسمتی از متغیرهای تاثیرگذار بر بازار سهام ناشی از اطلاعات مالی واحدهای اقتصادی است که از سیستم حسابداری این واحدها استخراج میشود، میزان تاثیر این اطلاعات بسیارپیچیده و تا حدودی ناشناخته است. علاوه برپیشبینی بازده آتی سهام به وسیله داده های تاریخی سریهای زمانی ، شناسایی شاخصهای مهم برای سطح بازده آتی سهام و ایجاد یک الگو نیز یکی از جریانات اصلی در تحقیقات مالی است. در ادبیات مالی این شاخصها «عوامل ریسک» نامیده میشوند.
تلاشهای فراوانی بر روی مدل سازی روابط ریسک و بازده صورت گرفته، محققان عوامل متعددی را که نشاندهنده ریسک هستند ارائه دادهاند، از جمله معیار بتا از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مدل سه عاملی فاما و فرنچ ، معیار اندازه (فاما و فرنچ).
این مطالعات شناختی از دیدگاههای مختلف در مورد ماهیت ریسک بیان میکنند، ولی به اجماعی نرسیدهاند که بهدرستی نشاندهنده تمام این عوامل ریسک باشند. ارزش برخی از این عوامل هنوز در معرض تردید است. یکی از دلایل اصلی این امر این است که محققان هنگام تعریف و توضیح ریسک مالی از دید شخصی خود عمل میکنند و گاه بر عواملی که دارای اهمیت کمی هستند تمرکز میکنند. اخیراًً روشهای جدیدی برای حل مسائل با ابعاد بزرگ ایجاد شده اند. یکی از این روشها الگوریتم حداقل گوشه LARS است. (عمادزاده و همکاران، ۱۳۹۰، بورس نیوز ص۱)
۲-۲- ارزش آفرینی مالی
بنابر گفته پیتر دراکر یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم، کار اصلی یک سازمان، ایجاد ارزش میباشد. در محیط اقتصادی نامطمئن امروزی، اغلب سرمایه گذاری های تجاری باید توسط بخش مالی قابل قبول باشند و به طور معمول نشان دهنده بازده سرمایه (ROI) بالا باشند. بنابرین برای متخصصان تجاری مهم است که توانایی ایجاد ارزش آفرینی واقعی را از یک بستر مالی داشته باشند.
در ارزش آفرینی مالی، نوع تصمیمات مالی بسیار حائز اهمیت است. از جمله تصمیمات سرمایهای، تصمیمات عملیاتی (کارایی) و تصمیمات تأمین مالی(بازده) مورد توجه است. (Perla,M.L,2005)
۲-۲-۱- کارایی
باید روشهایی برای افزایش کارایی یا بهره وری سرمایه جاری (مانند سرمایه گذاری های تجاری) پیدا نمود. اگر بشود که هزینه ها را کاهش و جریانات نقد یا بازگشت ها (مثل موجودی/ بازگشت دارایی) را افزایش داد، پس می توان سرمایه تجاری را به صورت بهره وری بیشتر استفاده نمود. این فرایند کاملاً ادامه پیدا میکند تا مطمئن شویم که هر پروژه/ سرمایه گذاری عملاً با روشی اثربخش و بهینه مدیریت میگردد. زمانی که موردی تجاری برای سرمایه گذاری تجاری در نظر است، باید فهمید که چگونه پروژه دارایی را برخواهد گرداند، کنترل هایی که در اینجا صورت میگیرد و روشی که منابع حفظ میگردند، سبب رسیدن به اهداف بودجه و برنامه زمانی میگردد. (رودپشتی و همکاران، ۱۳۹۲، ص ۳۳)
برای دستیابی به ارزش آفرینی برای سهامدار، ابتدا بایستی که افزایش ارزش بازار سرمایه، ارزش افزوده سهامدار، بازده سهامدار و بازده مورد انتظار سرمایه را تعریف نماییم. یک شرکت زمانی برای سهامدارانش ارزش ایجاد می کند که بازده سهام دار از بازده مورد انتظار سرمایه فراتر رود. به عبارت دیگر یک شرکت در سالی ایجاد ارزش نموده است که فراتر از انتظارات عمل نماید. ارزش ایجاد شده سهامدار به صورت ذیل کمی میگردد:
(ke – بازده سهام دار) × ارزش بازار سرمایه = ارزش ایجاد شده سهامدار
ارزش ایجاد شده سهامدار را همچنین می توان به صورت ذیل محاسبه نمود:
(ke × ارزش بازار سرمایه) – ارزش افزوده سهامدار = ارزش ایجاد شده سهامدار
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام
افزایش ارزش بازار حقوق صاحبان سهام
ارزش افزوده سهامدار
بازده سهامدار
بازده مورد انتظار سرمایه
ارزش ایجاد شده سهامدار
نمودار (۲-۱) ارزش بازار حقوق صاحبان سهام
۲-۲-۲- افزایش ارزش حقوق صاحبان سهام
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام یک شرکت، ارزش بازار شرکت است که آن هم حاصل ضرب قیمت هر سهم در تعداد سهام میباشد. افزایش ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در یک سال، ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در پایان همان سال منهای ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در پایان سال گذشته میباشد. (همان منبع، ص ۳۵)
۲-۲-۳- ارزش افزوده سهامدار
ارزش افزوده سهامدار اصطلاحی است که برای تفاوت مابین دارایی نگهداشته شده توسط سهامداران در پایان سال معین و دارایی نگهداشته شده آنان در سال گذشته به کار برده می شود. افزایش ارزش بازار حقوق صاحبان سهام – ارزش افزوده سهامدار نیست. زمانی از افزایش ارزش بازار حقوق صاحبان سهام صحبت می شود که:
– سهامداران پول پرداختی برگه های سهام جدید شرکت را تقبل نمایند
– تبدیل اوراق قرضه تضمین کننده قابل تبدیل، روی دهد
زمانی از افزایش ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و نه افزایش ارزش سهامدار[۶] صحبت می شود که:
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:11:00 ب.ظ ]
|