۴-۴-۲مهارت شناخت خویشتن (خودشناسی)

خودشناسی اساس موقعیت شناسی است و کسی که خود را بهتر بشناسد زمان، مکان و شرایط زمانه را بهتر می شناسد. زیرا انسان با پیرامونش تعریف می شود. خودشناسی اگر توأم با سه رویکرد زیر همراه شود مفیدتر است:

الف: قبول خویشتن

ب: واقع بینی به جای بزرگ بینی یا خودکمتر بینی

ج: امید و آرمان و حرکت

انسان خودشناخته، متناسب استعدادهای خویش گام بر می‌دارد، از ترس نمی هراسد و شکست را نه تنها مرحله ای از زندگی بلکه لازمه زندگی می‌داند زیرا آغاز فرازهای بعدی است(ولی زاده، ۱۳۸۱).

۵-۴-۲نظریه سوپر ‌در مورد «خودپنداشت»

۱ . ما از نظر قابلیت ها، علایق و شخصیت با هم تفاوت داریم.

۲٫ هر شغل الگوی ویژه ای از توانایی، علایق و خصوصیات شخصیتی را اقتضا می‌کند. در چارچوب هر شغل، کارکنان با درجات متفاوتی از این ویژگی های به کار اشتغال دارند.

۳٫ هر یک از ما فقط برای تعداد خاصی از مشاغل شایستگی داریم.

۴٫ اولویت ها و مهارت های حرفه ای، وضعیتی که در آن زندگی و کار می‌کنیم و تصویر شخصی ما به مرور زمان و متناسب با تجربه های کسب شده تغییر می‌یابند. این عوامل، «انتخاب» و «تطابق» را به عنوان فرایندهایی پیوسته و جاری بر پایه شیوه زندگی و میزان پختگی و کمال ما قلمداد می‌کنند.

۵٫ انتخاب یک حرفه، مستلزم پشت سر گذاشتن مراحلی است. همان طور که در ادامه مطالب خواهیم دید، بسیاری از مردم این مراحل را بیش از یک بار در زندگی خود تجربه می‌کنند. از این رو گر چه (سوپر) این مراحل را به مفهوم سنتی تری مورد بحث قرار می‌دهد، اما به خاطر داشته باشید که ممکن ا ست شما در زمان‌های مختلفی از زندکی خود از نو به هر یک از مراحل زیر باز گردید:

الف) رشد: این مرحله شامل رشد جسمانی و عاطفی است که در خلال آن، شما نگرش ها و رفتارهایی پیدا می کنید که با تصویر شخصی تان مرتبط هستند. شما از بازی های دوران کودکی یا نقش هایی که در خانواده بر عهده داشتید، درباره خود چه آموختید؟ به عنوان مثال، «من به عنوان عضوی از یک تیم بازی می کنم»، «من آدم تک رو مستقلی هستم»، «من یک میانجی ام» یا «مطالعه را به بازی ترجیح می دهم»، در این دوره کودک خیال پردازی راآغاز می‌کند. مثلاً رویای دکتر شدن را در ذهن می پروراند.

ب) اکتشاف: این مرحله خود به سه بخش تقسیم می شود: خیالی (مثلاً رویای کودک برای دکتر شدن)، گذرا (مثلاً دوره های اکتشاف و تحقیق در دبیرستان و پس از دبیرستان که در آن اندیشه ها و اوهام محدود می‌شوند) و آزمون واقعیت (مثلاً در دبیرستان، اشتغال نیمه وقت یا کار داوطلبانه در یک بیمارستان، شرکت در کلاس های ریاضی و علوم یا تشکیل خانواده)، در مرحله اکتشاف، آموختن درباره نوع کاری که از آن لذت می برید و هم چنین، وضعیت کارمندی یا کارگری فعلی خود را آغاز می کنید، مثلاً:

«در جزئیات و ریزه کاری ها خوب عمل می کنم»؛

«از کار کردن با مردم لدت می برم»؛

«دوست دارم همه کارها را خودم به تنهایی انجام بدهم»؛

«بسیار انتقاد پذیرم»؛

ج) تثبیت: این مرحله شامل تجربه کاری اولیه ای است که هر چند امکان دارد شما صرفاً برای امرار معاش به آن رو آورده باشید، اما تجربه های لازم برای رشد را در اختیارتان قرار می‌دهد، به طوری که این کار بخشی از تصویر شخصی شما را می‌سازد. به عنوان مثال، به جای این که به خود بگویید:«این فقط یک کار موقت است و تا موقعی که بتوانم مدرک تحصیلی ام را بگیرم و به مؤسسه‌ حقوق بروم، کتابداری می کنم تا خرجم را در بیاورم» ترجیحاً این ذهنیت در شما شکل می‌گیرد که « من معاون رئیس هستم، کتابدار مسئول هستم و می خواهم مدیر کل شوم». غالب اوقات در عرض چند سال، چندین تغییر شغل اتفاق خواهد افتاد.

د) ابقا: این زمانی است که ما در حوزه شغلی خود باقی می مانیم یا در آن ترقی می‌کنیم. پیشرفت می‌تواند در سطوح بالاتر یا به طور جانبی در زمینه‌های کاری دیگر صورت گیرد. به عنوان مثال، ممکن است این افکار به ذهن شما خطور کند که:

« من در کارم بسیار ورزیده و ماهرم»؛

«می توانم با دیگران رقابت کنم»؛

«می توانم با دیگران به خوبی همکاری کنم و معلوماتم را در اختیارشان قرار دهم»؛

« می توانم به دیگران آموزش بدهم».

ه) انفصال: سوپر، زمان این مرحله را دست پیش از بازنشستگی یا وقتی که دیگر هیچ چالش یا فرصتی براغی پویایی و تحرک نمی بینیم، می‌داند. این همان دوره ایت است که دیکر شما آن توجه خاص سابق را به شغل خود ندارید، حتی ممکن است خواهان کاهش ساعات کار باشید. ممکن است مرحله انفصال مدت ها پیش از زمان بازنشستگی رخ دهد. د این حال، پیش خود فکر می کنید « به غیر از این کار، خیلی چیزهای دیگری هست که دوست دارم انجام بدهم»، «میل دارم اوقات بیشتری را در منزل بگذارنم»، «می خواهم به کارهای تفننی ام برسم»، «دلم می‌خواهد بیشتر به مسافرت بروم» یا «دوست دارم از اوقات فراغتم لذت ببرم». تغییرات کاری یا حرفه ای، چه از روی انتخاب شخصی باشد و چه در اثر شرایطی خارج از کنترل شما (مثلاً انفصال اجباری از خدمت به دلیل تصفیه های گروهی و …) به هر حال شکلی از انفصال محسوب می‌شوند.

۶٫ ماهیت هر الگوی شغلی تحت تاثیر سطح اجتماعی- اقتصادی والدین، توانایی ذهنی، خصوصیات شخصیتی و فرصت های مناسب پیش آمده قرار دارد. در نتیجه همین عوامل ممکن است محدودیت هایی برای شخص به وجود آورند(خنیفر، ۱۳۸۶).

۵-۲مقابله با استرس[۱۶]

۱-۵-۲تعریف استرس

استرس را می توان به عنوان یک تجربه هیجانی منفی که با تغییرات بیوشیمیایی، روانشناختی، شناختی و رفتاری همراه می‌باشد، تعریف کرد. این تغییرات در جهت تغییر واقعه ی پر استرس یا عوض کردن اثرات آن است. حوادثی مانند سر و صدا، ازدحام، یک ارتباط بین فردی بد، قرار ملاقات برای یک مصاحبه شغلی و … می‌توانند جزو حوادث استرس زا باشند. از آنجا که یک حادثه خاص می‌تواند برای یک نفر استرس زا و برای فرد دیگر بدون استرس تلقی شود، ‌بنابرین‏ اکثر تعادیف استرس بر رابطه بین فرد و محیط تأکید کرده‌اند. استرس پیامد فرایند ارزیابی فرد است، یعنی ارزیابی این که آیا منابع فردی برای ‌پاسخ‌گویی‌ به توقعات محیط کافی است یا نه (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).

به طور کلی تحقیقات نشان داده‌اند وقایعی که منفی، غیر قابل کنترل و مبهم بوده و فرد را در خود غرق می‌کنند یا در ارتباط با مسایل اصلی زندگی وی می‌باشند، پر استرس تر از وقایعی هستند که مثبت، قابل کنترل، واضح، قابل اداره هستند و یا در ارتباط با مسائل حاشیه ای زندگی می‌باشند (تایلور، ۱۹۹۵).

مردم به شیوه های مختلف در برابر استرس واکنش نشان می‌دهند. این واکنش به استرس، مقابله نامیده می شود. مقابله، فرایند کنترل و اداره توقعاتی است که به صورت استفاده بهینه از منابع درونی خویشتن تعریف می شود. مقابله شامل تلاش های معطوف به عمل و بین فردی جهت کنترل و اداره (مانند تسلط یافتن، تحمل، کاهش، به حداقل رساندن) توقعات محیطی و درونی و تعارضات موجود بین آن ها می‌باشد. این تعریف چند جنبه مهم دارد. نخست این که روابط بین مقابله و یک واقعه پر استرس فرایندی پویا است(خنیفر، ۱۳۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...