کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



با دادن اختیار به مدیران در راستای انعطاف‌پذیری نسبت به گزارش‌های مالی مانند برآورد عمر مفید، ارزش اسقاط، هزینه مطالبات مشکوک الوصول یا انتخاب روش fifo به عنوان فرضیه گردش موجودی کالا، در این صورت استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی ممکن است، قضاوت بهتری ‌در مورد چگونگی عملکرد واحد انتفاعی داشته باشند.

۵-۲ انواع مدیریت سود

رسوایی انرون و ورلدکام[۵۴] و شرکت‌های دیگر این احساس عمومی را در جامعه ایجاد کرد که مدیریت سود اعمال‌شده توسط مدیران شرکت‌ها در اکثر مواقع به صورت فرصت‌طلبانه است تا بتوانند از این نوع مدیریت سود حداکثر منفعت شخصی را ببرند و کمتر به منافع سهام‌داران توجه دارند. باقوت گرفتن این ذهنیت در جامعه که در اکثر مواقع مدیریت سود منفی صورت می‌گیرد، اخیراًً قانون‌گذاران در تعدادی از قوانین مدیریتی برای مقابله با مدیریت سود فرصت‌طلبانه تجدیدنظر کرده‌اند و مثلاً قانونی وضع کرده‌اند که اعضای مشخص هیئت‌مدیره شرکت‌ها، بایستی مهارت مالی داشته باشند. درعین‌حال، تعدادی از محققان با مطالعات علمی که انجام داده‌اند، ادعا دارند که مدیریت سود ممکن به صورت کارآمد (سودمندانه) باشد. زیرا آن‌ ها به طور بالقوه اطلاعات سودمند راجع به سود را افزایش می‌دهند(جیرپورن ودیگران ،۲۰۰۸،ص۶۲۳-۶۲۲)[۵۵].

اسکات[۵۶] (۲۰۰۰) مدیریت سود را به دو نوع بیان کرد:

۱- مدیریت سود فرصت‌طلبانه[۵۷] : یعنی مدیریت، سود را به صورتی دست‌کاری و گزارش می‌کند تا حداکثر منافع را برای خودش کسب کند.

۲- مدیریت سود کارآ (سودمند)[۵۸] : یعنی مدیریت، سود را با اطلاعات محرمانه و خصوصی که دارد اصلاح و بهبود و گزارش می‌کند تا حداکثر منافع را برای سهام‌داران داشته باشد .

برگز تیلر و دی چو[۵۹] (۱۹۹۷) و بالزِم و همکاران[۶۰] (۲۰۰۲) در پژوهش‌هایی جداگانه به شواهدی دست یافتند که بادید فرصت‌طلبانه سازگار است. از طرف دیگر سِبرمنی ام[۶۱] (۱۹۹۶)، گال، لانک و اسِرینی دی[۶۲] (۲۰۰۰) و کریشن[۶۳] (۲۰۰۳) در پژوهش‌هایی ‌به این نتیجه رسیدند که رفتار اقلام تعهدی اختیاری(نماینده‌ای از مدیریت سود) با چشم‌انداز کارآ(سودمند) سازگار می‌باشد، زیرا اقلام تعهدی اختیاری ارتباط مثبت معنی‌داری با سودآوری آتی دارد.

هلی و پالپو[۶۴](۱۹۹۳) در جهت طرفداری از مدیریت سود فرصت‌طلبانه استدلالی دارند . برای مثال غیر هم جهت بودن مدیران و سهام‌داران را محرکی می‌دانند که مدیران از انعطاف‌های فراهم‌شده توسط اصول پذیرفته‌شده حسابداری[۶۵]به صورت فرصت‌طلبانه استفاده می‌کنند. در نتیجه یک وضع غیرعادی در گزارش سود ایجاد می‌کند. ‌بنابرین‏ به طور کلی شواهد موجود در پژوهش‌ها که نوع مدیریت سود فرصت‌طلبانه است یا کارآ تا حدودی مبهم می‌باشد.

پورنزد جیرپورن و دیگران[۶۶] (۲۰۰۸) برای تشخیص نوع مدیریت سود ‌از تئوری نمایندگی بهره برده‌اند و بیان می‌کنند که یک ارتباط معکوس بین هزینه نمایندگی و مدیریت سود وجود دارد و مدیران در شرکت‌هایی که هزینه نمایندگی کمتر می‌باشد، مدیریت سود بیشتری را انجام می‌دهند و در شرکت‌هایی که هزینه نمایندگی بیشتر است، مدیریت سود با درجه خیلی پایین انجام می‌گیرد.

مدیریت سود خوب در برابر مدیریت سود بد: در مدیریت سود «بد» که در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است، تلاش می‌شود عملکرد عملیاتی واقعی شرکت با بهره گرفتن از ایجاد ثبت‌های حسابداری مصنوعی یا تغییر برآوردها، از میزان معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیئت اجرائیه‌ی یک شرکت ممکن است تأثیرات یک حاشیه سود کم را با ثبت درآمدهای دوره بعد در این دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان کردن روند عملیات واقعی با بهره گرفتن از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشا نشده از مصادیق مدیریت سود بد می‌باشد. که اغلب نیز امری غیرقانونی می‌باشد. ‌به این دلیل وجود ذخایر مخفی، شناخت نادرست درآمد، قضاوت‌های محافظه‌کارانه، بیش از حد یا کمتر از حد می‌باشد. در بدترین حالت، این‌ها به تقلب منجر می‌شود.

در مقابل، مدیریت سود «خوب» نیز وجود دارد. یک فعالیت عاقلانه و مناسب که بخشی از فرایند مدیریت عالی و اعاده ارزش سهام‌داران می‌باشد، از موارد مدیریت خوب سود به شمار می رود. مدیریت سود خوب از فرایند روزمره اداره یک شرکت با مدیریت عالی، محسوب می‌شود، که در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می‌کند، نتیجه ها و شرایط بازار را بررسی می‌کند، در برابر تمامی تهدیدات و فرصت‌های غیرمنتظره واکنش مثبت نشان می‌دهد و تعهدات را در بیشتری یا تمامی موارد به انجام می‌رساند. یک شرکت نیاز به بودجه‌ریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی و ایجاد انگیزه در کارکنانش در کنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه‌گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های باثبات و قابل پیش‌بینی و رسیدن به روند مثبت سود با بهره گرفتن از محرک‌های طرح‌ریزی و عملیاتی خوب، نه غیرقانونی است و نه غیراخلاقی. نشانه‌ای از مهارت‌ها و پیشرفت است که بازار در پی آن است و به آن پاداش می‌دهد.گاهی اوقات ‌به این مدیریت سود«خوب» مدیریت سود«عملیاتی» گفته می‌شود (دجورج، ۱۹۹۹)[۶۷] که در آن مدیریت اقداماتی را در جهت تلاش برای ایجاد عملکرد مالی باثبات ( با بهره گرفتن از تصمیمات قابل‌قبول و داوطلبانه) انجام می‌دهد. برای مثال، مدیریت ممکن است فعالیت روزانه کارخانه را تا چند ساعت زودتر تعطیل کند و به کارگران بعدازظهر مرخصی دهد. این تصمیم به خاطر آن است که آنان به اهداف تولید به خوبی برسند یا به خاطر آن است که سطح موجودی تولیدشده به اندازه کافی بالا می‌باشد و نیازی به موجودی بیشتر نیست. یا این که به عکس کارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه می‌کند. تمامی این موارد اتفاق می‌افتد، تجارب چیزی جز تلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد باثبات و قابل‌اتکا، در کنار عکس‌العمل در مقابل رقبا و توسعه بازار نیست . یک مدیریت سود خوب، ممکن است تصمیم‌گیری کند که به اختیار در دوره‌ای که درآمد عملیاتی پایین است، تعدادی از دارایی‌ها به فروش رود، شاید شرکت در حال بستن یک قرارداد خوب باشد که در دوره بعد درآمدزایی دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شرکت، مورد نیاز باشد ، در صورت بیان مناسب ، روند ایجادشده ، گمراه‌کننده نخواهد بود. برخی افراد باور دارند که چنین عملی، تصمیم‌گیری را خدشه‌دار می‌کند و کیفیت سود را کاهش می‌دهد ولی تصمیم‌گیری بر این پایه استوار است که آیا نتیجه های به دست آمده قابل‌اتکا است و آیا مبادله‌ها به گونه‌ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله‌ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شرکت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه می‌باشد (نوروش و دیگران، ۱۳۸۴ ، ص۱۷۰).

۱-۵-۲هموارسازی سود[۶۸]

هموارسازی سود اقدام آگاهانه‌ای است که مدیران به منظور کاهش نوسانات دوره‌ای سود در چارچوب اصول و روش‌های متداول حسابداری آن دست می‌زنند. هموارسازی سود هدف مشخصی دارد و آن ایجاد جریان باثباتی از رشد سود است. فرضیه هموارسازی سود برای اولین بار توسط هپ ورث[۶۹] در سال ۱۹۵۳ ارائه شد و بعداً توسط گوردن[۷۰] در سال ۱۹۶۴ توضیح داده شد. او چهار فرض زیر را پیشنهاد کرد:

۱- معیار مدیریت شرکت در انتخاب بین روش‌های حسابداری به حداکثر رساندن مطلوبیت یا رفاه مدیریت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:02:00 ب.ظ ]




۴-اولیا به نگرانی های احتمالی فرزندان واقف باشند و به آن ها توجه کنند و در رفع این گونه نگرانی ها تلاش نمایند ( عصاره ، ۱۳۷۷ ) .

۵-عدم تمسخر افکار نوجوان . چنان چه با افکارش مخالف نیز هستید نباید به طور صریح و مستقیم ابراز کنید یا به اصطلاح تو ذوقش نزنید .

۶-تجاوز به حریم و بررسی لوازم شخصی وی به بهانه های مختلف بسیار مضر است . در صورت لزوم بهتر است او از این کار باخبر نشود . زیرا چنین عملی گویای این است که به وی اعتماد ندارید . بی اعتمادی نسبت به نوجوان در او ایجاد اضطراب می‌کند .

۷-از ذکر حرف ها و عقایدش برای دیگران به عنوان یک موضوع بامزه و خنده دار خودداری شود ( معتمدی ، ۱۳۷۶ ) .

۸-اولیا بیش از حد توان و ظرفیت فرزندانشان از آن ها متوقع نباشند و با درک آن ها سعی کنند از کارها و تلاش های مفیدشان قدردانی کنند .

۹-وظیفه والدین است که به فرزندان خود بیاموزند که از مشکلات نباید گریخت و راه های مبارزه با مشکلات و راه حل آن ها را به فرزندان خود بیاموزند ( خدایاری فرد ، ۱۳۷۷ ) .

۱۰-تلاش و فعالیت فرد تشویق گردد ، نه خود وی . جوان باید ‌به این واقعیت پی ببرد که فعالیت او ارزشمند است و کوشش نماید که آن را استمرار بخشد ( جمالیان ، ۱۳۷۶ ) .

در دوره نوجوانی انسان هیجانی تر از سایر دوره های دیگر زندگی است ، لذا مهمترین هیجان هایی که در این دوره مطرح هستند عبارتند از :

الف – خشم . بسیاری از خانواده ها از عصبانی شدن فرزند نوجوان خود خبر می‌دهند . اما خبر ندارند که فرزندشان در دوره نوجوانی نسبت به دوره های قبل بسیار زودتر عصبانی می شود و واکنش نشان می‌دهد . بعضی مواقع کوچک‌ترین حرفی نوجوان را عصبانی می‌کند . عصبانیت نوجوان اغلب متوجه کسانی می شود که در مقابل وی ملایم هستند ، یا ضعیف تر از او هستند ، مانند مادر ، خواهر یا افراد کوچکتر از خودش ، لذا بهترین موضع گیری در مقابل عصبانیت نوجوان فقط خونسردی و داشتن رفتاری معقول است .

ب – یاس . نوجوان نه تنها به سرعت عصبانی می شود بلکه به سرعت در مقابل کوچک‌ترین شکست ، ناکامی و مشکلات دچار یاس می شود . برای مثال شکست در یک درس ، این فکر را در ذهن نوجوان ایجاد می‌کند که او آن درس را اساساً نمی فهمد و یا این که نمی تواند در آن درس موفق شود . یکی از عللی که نوجوان قادر نیست در رفتارهای اجتماعی خود ، با پختگی عمل کند این است که کوچک ترین نارسایی در رفتار اجتماعی ، آنان را از امیدواری به خود در این زمینه ها ، دور می‌سازد و با خود فکر می‌کند که فردی ناتوان و بی لیاقت است و این طرز فکر مدت ها رفتار وی را تحت تاثیر قرار می‌دهد .

ج – ترس . هر چه سن نوجوان بالاتر می رود نه تنها از ترس های او نسبت به دوره ی کودکی کم نمی شود بلکه به مجموعه ی ترس های او افزوده می شود . ترس هایی مانند ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات ، ترس از مرگ که پیش از این به وجود آمده بودند ، اینک با ترس های خیالی و ترس از اجتماع و غریبه ها ترکیب می‌شوند و می توان گفت ، ترس ها مجموعه ای را برای نوجوان تشکیل می‌دهند . نوجوان از یک سو با زیاد شدن ترس های خود مواجه است و از سوی دیگر می‌خواهد عزت نفس و صلابت خود را حفظ نماید و ‌به این ترتیب نمی تواند به راحتی ترس ها را از خود دور کند . لذا متوسل به رفتارهای محتاطانه می شود تا دیگران کمتر متوجه ترس های او شوند . بهترین راه برای مقابله با این ترس ها ، محدود نمودن روابط به خصوص با افراد غیر هم سن و سال است .

د – محبت . احساس علاقه مندی در این سن نسبت به دیگران وجود دارد . دختران نوجوان به مردانی علاقمند می‌شوند . همچنین پسران نوجوان نیز به زنانی علاقه مند می‌شوند که از نظر سنی متناسب با سن آن ها نیست . این چنین علاقه مندی ها در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می‌تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد . علاقه مندی به هنرپیشه های تلویزیونی و سینمایی ، علاقه مندی به ورزشکاران ، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان یا هسایگان از جمله علاقه مندی های موجود در بین نوجوانان است ( احمدی ، ۱۳۷۹ ) .

حرف زدن و صحبت کردن با نوجوان سبب ایجاد اطمینان در زندگی دشوار و پرخطر او می شود . با صحبت کردن با نوجوان علاوه بر این که وی تخلیه می شود از اضطرابش نیز تا حدودی کاسته می شود . توجه والدین به صحبت های نوجوانان باعث می شود تا آن ها احساس امنیت کنند و اولیای خود را یاور خود بدانند و این طور حس کنند که در مقابله با دشواری ها و مشکلات تنها نیستند . این فکر باعث می شود تا نوجوان اطمینان بیشتری پیدا کند . به عبارت دیگر ، اعتماد به نفسش تقویت می شود . همچنین گفت و شنود با وی این خاصیت را دارد که افکار نوجوان برای والدینش مطرح و مشخص می شود و نوع مشکلاتش نیز معلوم می شود می توان به موقع آن را رفع کرد یا از میزان آن کاست و در صورتی که با افراد ناباب تماسی پیدا کند زود او را هدایت کرد و از انحراف نجات داد . دریچه ی قلب نوجوان بر روی کسی باز می شود که به وی محبت کند . مشاهده شده است که هر کس بتواند اعتماد نوجوان را به خود جلب کند ، نوجوان سفره ی دلش را برای وی می گشاید . پس بهتر است اولیا نظر نوجوانشان را به خود جلب کنند زیرا صلاحیت شنیدن راز دل نوجوان را فقط اولیای او دارند ، چون از هر کس به او نزدیک ترند و در حسن نیت برای طلب خیر و صلاح از هر کس دیگری بیشتر صلاحیت دارند . لذا رخنه کردن در دل نوجوان و جلب اعتماد او شرایط خاصی را می طلبد که عبارتند از :

الف – شناخت نوجوان . آشنا بودن با مراحل رشد و تحولات روحی دوره ی بلوغ می‌تواند تا حدودی شرایط را فراهم کند ، زیرا آشنا بودن با نیازهای این سن و مطلع بودن از طرز فکر نوجوان به اولیا کمک می‌کند تا آن ها بهتر و آسان تر راه های ارتباط با نوجوان را بیابند . زمینه ی برقراری ارتباط سالم با نوجوان در دوره ی کودکی او به وجود می‌آید .

ب – شیوه های برخورد والدین با نوجوان . نحوه ی برخورد والدین خصوصاًً گفت و شنود با نوجوان شرط اصلی ایجاد ارتباط و تداوم آن است . برای این که چنین زمینه ای فراهم شود والدین باید مستمع خوبی باشند و با صبر و حوصله و خوش خلقی به حرف های فرزندشان گوش دهند . حتی اگر حرف های وی ملال انگیز باشد ، چون لحن تلخ اولیا اغلب تاثیر منفی بر نوجوان می‌گذارد ، هرچند خیر و صلاحی برای او در کار باشد ، غالباً حس مقاومت را در نوجوان به وجود می آورد . برای پی بردن ‌به این که نگرش های تربیتی والدین چه تاثیری بر عزت نفس فرزندان دارد ، پژوهشی در شهر تهران صورت گرفته است که نتایج آن عبارتند از :

بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس فرزندانشان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد .

بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس دختران ، رابطه بیشتر و قوی تری وجود دارد تا بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس پسران .

در مناطقی که والدین ، وضعیت اقتصادی اجتماعی متوسط یا بالاتری دارند ، رابطه ی نگرش تربیتی مادران با دختران بیشتر از پسران است .

در بعضی از ابعاد عزت نفس ، رابطه ی نگرش تربیتی پدر با دختر بیشتر از پسر است .

عزت نفس پسران ، بیشتر از عزت نفس دختران است . چنانچه از نتایج پژوهش مشخص است داشتن نگرش های تربیتی والدین تاثیر بسزایی بر میزان عزت نفس فرزندان خانواده دارد ، هر چند میزان این تاثیرپذیری در هر دو جنس یکسان نیست ( متاجی ، ۱۳۷۹ ) .

اگر اولیا با شیوه های تربیتی صحیح و مناسب آشنا باشند می‌توانند به میزان زیادی از به وجود آمدن اختلالات رفتاری فرزندان خود بکاهند ، این کاهش به معنی پیشگیری است . پیشگیری از نظر زمانی و اقتصادی کم هزینه تر از درمان است . لذا خانواده ها باید به فکر پیشگیری باشند .

تغییراتی که در دوره ی نوجوانی در انسان به وجود می‌آید توأم با یک سلسله دگرگونی ها در احساسات ، عواطف و تمایلات ، خواسته ها ، تصورات و تخیلات است .

برای این که نوجوان بتواند به زندگی خود ادامه دهد بایستی به طریقی از افکار دوره کودکی خود جدا شود و به کسب مهارت های جدید اقدام کند . انتقال موفقیت آمیز این امر باعث به وجود آمدن تغییراتی در مفهوم خویشتن می شود که این کار چندان ساده نیست و بدون کمک والدینی آگاه ، نوجوانان به چنین مرحله ای نمی رسند . لذا ، نوجوانان جهت سازگاری با محیط و شناخت انتظارات نزدیکان خود به راهنمایی هایی که به وسیله اطرافیانش صورت می‌گیرد نیاز دارد تا تجربه پیدا کند . تغییرات سریع جسمی توأم با رشد ذهنی ، نوجوان را گوشه گیر ، ناسازگار ، درونگرا و ریاکار می‌کند . با تشدید احساسات و عواطف نوجوان یا جوان تا حدودی از واقعیت فاصله می‌گیرد و به رویا پناه می‌برد و با تقلید از قهرمانان و شخصیت های ایده آل ، تمایلات و خواسته های خود را ارضاء می‌کند . همگام با رشد جسمی ، رشد ذهنی نیز به نوبه خود قدرت تجزیه و تحلیل نوجوان را افزایش می‌دهد و باعث می شود که نوجوان افکار و احساسات خود را در غالب رویا وخیال یعنی به همان صورتی که می‌خواهد ارائه دهد .

خانواده اولین پایگاه مهم و مؤثر در رشد عواطف فرزندان به حساب می‌آیند به همین علت وضع اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، میزان تحصیلات والدین ، آداب و رسوم ، تعداد افراد خانواده ، آرزوها و ایده آل های والدین از عوامل مهم و مؤثر در رشد عواطف به حساب می‌آیند ( شفیع آبادی ، ۱۳۷۲ ) .

خانواده ها باید در برخورد عاطفی خود با نوجوان نکاتی را رعایت کنند :

۱-تفاوت گذاشتن بین احساس و کردار نکته ی مهم طرز برخورد با نوجوان است . در برخورد با احساسات و آرزوهای نوجوان باید رفتارمان به صورت قابل قبول و انعطاف پذیر باشد ، لذا نباید برداشت ها ، امیال و خواسته هایشان را به تمسخر گرفت .

۲-اولیا وظیفه دارند با شکیبایی به فرزندان نوجوان خود کمک کنند . در این مسیر می توان ضمن تأیید کردن نوجوان ، احترامی نیز برای او قایل شد . همچنین والدین باید به نارضایتی نوجوانان خود نیز توجه کنند .

۳-والدین نباید تظاهر به دانایی بیش از اندازه نمایند ، چون نوجوانان از کسانی که مدعی دانستن همه چیز هستند ، گریزانند .

۴-والدین نباید از نوجوان عیب جویی کنند و بی مورد از رفتار او انتقاد نمایند . مستقیم گوشزد کردن نقایص نوجوان هم صلاح نیست .

۵-اولیا باید از توهین کردن به شخصیت نوجوان و طعنه زدن همراه با تشبیهات بی مورد و توهین آمیز احتراز کنند . چون این عمل ، یک اقدام مخرب است و حالت بدی را به نوجوان منتقل می‌کند . باید بدانیم هنگامی که نوجوان را احمق و بی شعور می خوانیم شرایطی را فراهم می‌کنیم تا او با عصبانیت واکنش نشان دهد .

۶-باید به نوجوانان فرصت داد تا تشخص طلبی کنند و این مسئله باید در راه صحیح باشد و اگر جلوگیری شود فرد در راه های غیرصحیح ، خود را نشان می‌دهد .

۷-نوجوان باید مورد تشویق قرار گیرد تا مهارت های خود را آزمایش کند .

۸-نوجوان باید تا حدودی آزاد باشد تا بتواند به فعالیت های اجتماعی خود جهت بدهد .

۹-باید حس اطمینان در نوجوانان ایجاد گردد و سنبت به رشد توانایی ها و استعدادهای آن ها توجه دقیق شود.

۱۰-نوجوان را باید وادار کرد تا خودش مسئول حفظ وسایل شخصی ، بازی و سرگرمی خود باشد .

۱۱-لازم است نوجوان در برنامه ریزی برای اوقات فراغت خود آزاد باشد تا آن طور که می‌خواهد از این اوقات استفاده کند .

۱۲-برای این که رفتار نوجوان درست باشد والدین باید الگوی مناسبی برای آن ها باشند .

۱۳-والدین باید مطمئن باشند که پرخاشجویی ، حساسیت و لجاجت نوجوان حالت زودگذر دارد و در این موقع والدین باید صبر و حوصله داشته باشند .

۱۴-والدین باید متناسب سن وسال نوجوان با او برخورد کنند نه مانند دوره ی کودکی .

۱۵-والدین به فرزندان نوجوان خود استقلال بدهند تا آن ها قادر شوند از میزان وابستگی خود رفته رفته کم کنند تا احساس خودکفایی در آن ها شکل گیرد .

۱۶-والدین بدون این که ناراحت شوند باید به فرزندانشان راه خویشتن داری و برخورد با عصبانیت را که توأم با صبر و حوصله وبیانات منطقی است ، بیاموزند .

۱۷-والدین در برخورد با نوجوان باید ضد و نقیض حرف نزنند و با صراحت و شفافیت با آن ها صحبت کنند.

۱۸-بهترین برخورد با نوجوان منطقی صحبت کردن همراه با استدلال های منطقی است ( نریمان ، ۱۳۷۲ ) .

رسیدن و نیل به یک هویت سالم و موفق ، فرایندی است که از آغاز نوجوانی تا سال های پس از نوجوانی می‌تواند ادامه یابد . نوجوان باید یاد بگیرد که خویشتن پنداری خود را بر اساس ساختار و کارکرد بدن در حال تغییر خود در این دوره و نیز روابط جدید با همسالان و بزرگسالان ، از نو سازماندهی کند . برای رسیدن ‌به این هدف ، نوجوان باید ‌به این پرسش ها بتواند پاسخ دهد ، من کیستم ؟ هدف های من در زندگی چیست ؟ ده یا پانزده سال بعد من چگونه خواهم بود ؟

شخصیت فرد دارای مبنای بیولوژیکی ( زیستی ) است که از آغاز تولد از طریق ایجاد روابط بین فردی رشد می‌یابد و هر روز هویت خویش را حفظ می‌کند و پیوسته در تلاش است تا اضطراب های بین فردی در روابط خود با دیگران را کاهش دهد به صورت شخصی مطلوب ، امن و کامل در حد امکان پرورش یابد .

مبنای خویشتن پنداری

ادراک فرد از خود را می توان در چهار بعد تعریف کرد :

۱-تعریف فرد از توانایی ها ، جایگاه و نقش خود در دنیای خارج که بیشتر تحت تاثیر وضعیت جسمانی ، توانایی ها ، ارزش ها و آرزوهای فرد است . تغییرات سریع و ناگهانی جسمانی دوره بلوغ ، نگرش جدیدی در نوجوان نسبت به خود ، دیگران و به زندگی به وجود می آورد . توانایی‌های ذهنی نوجوان نیز که انتظارات محیطی را پاسخ می‌دهد ، در افزایش خویشتن پنداری مثبت نوجوان تاثیر می‌گذارد . در کل تصویر ذهنی نوجوان از خود می‌تواند غیر واقعی ، و یا آگاهانه ، شناختی و واقع گرایانه باشد .

۲-ادراک نوجوان از خود در لحظه و زمان حال می‌باشد و بیشتر تحت تاثیر خلق و حالت های روانی لحظه ای او و در حقیقت یک نگرش انتقالی است . برخی از نوجوانان این وضعیت لحظه ای و موقتی را دائمی تلقی می‌کنند و برچسب افسردگی ، بدبینی ، خوش بینی و… به خود می‌زنند که غالباً هم یک نگرش منفی بر اساس وضعیت کنونی فرد است .

۳-سومین بعد فرد ، خود اجتماعی اوست . این تصویری است که فرد بر اساس آن چه دیگران راجع به او فکر می‌کنند ، شکل می‌دهد و بر رفتار فرد تاثیرات زیادی بر جای می‌گذارد . هر گاه نوجوان احساس کند و یا فکر کند که دیگران او را فرد کودنی در یادگیری می دانند و یا از نظر اجتماعی وی را قابل پذیرش به حساب نمی آورند او نیز خود را با این دید منفی می نگرد و به تدریج احساس نادانی و بی ارزشی می‌کند .

۴-خود ایده آل اوست ، یعنی فردی که نوجوان می‌خواهد باشد ، نه آن چه هست ، این خود ایده آل می‌تواند بسیار بالاتر و یا پایین تر از واقعیت و یا کاملاً واقع گرایانه باشد این امر به ارتباط سطح آرزوها و آمال نوجوان با توانایی ها ، قابلیت ها و فرصت هایی که او در اختیار دارد ، وابسته است . در صورتی که نگرش نوجوان پایین باشد ، عزت نفس او از بین می رود و ارزیابی بالاتر از واقعیت نیز نوجوان را با شکست و ناکامی مواجه و در نهایت افسردگی می‌سازد .

نوجوانانی که خویشتن پنداری نسبتاً دقیق تر ، عینی تر و واقع بینانه تر از خود دارند ، قادر خواهند بود با تلاش کافی به هدف های خویش برسند و از سازگاری لازم برخوردار گردند . به هر حال نگرش مثبت نسبت به خود در همه ابعاد و جنبه‌های زندگی عاملی تعیین کننده در سازگاری و زندگی موفقیت آمیز فرد خواهد بود . برای مثال خویشتن پنداری نوجوان تعیین کننده نگرش او نسبت به دوستان ، خانواده ، حرفه آینده و دیگر زمینه‌های زندگی اوست . و به عبارت بهتر ، رفتار نوجوان را می توان بر اساس مفهوم و درکی که او از خویشتن دارد به خوبی درک کرد ( نوابی نژاد ، ۱۳۷۷ ) .

بدبینی به زندگی هنگامی به نوجوانان و جوانان دست می‌دهد که آن ها دچار یاس شده باشند . این چنین حالتی رغبت زندگی کردن را از افراد می‌گیرد . لذا ، ممکن است آن ها لبخند های تصنعی بزنند اما در باطن ، فکر حرکات منفی در سرشان جولان کند و در مقابل هر مسئله ای که مطرح شود آیه ی یاس بخوانند . این چنین حالتی اغلب با افسردگی نیز توام است که زیان هایی را به فرد وارد می‌سازد از جمله ی این زیان ها گرفتن آرامش فرد در زندگی ، بی اعتنا شدن به مسایل حیات جمعی ، احساس مغلوبیت در برابر مسایل و مشکلات ، بدگمانی و بدبینی نسبت به دیگران و جریانات است . چنانچه یاس ادامه یابد ، انسان را رفته رفته به شگفتی و اضطراب می کشاند . آشفتگی خسارت بزرگی به انسان می زند و اگر شدت یابد ممکن است به جنون یا به خودکشی منجر شود ( قائمی ، ۱۳۶۱ ) .

عزت نفس میزان ارزش و احترامی است که فرد برای خود قایل است . عزت نفس از دیدگاه کوپر اسمیت تفاوت شخصی ‌در مورد ارزش و مقبولیت خود است که در نگرش فرد ظاهر می‌گردد . به عبارتی هدیه ای که از سوی والدین ، آموزگاران و خویشاوندان به فرد داه می شود و برداشت فرد از قضاوت های دیگران ‌در مورد شایستگی های خود در یک موقعیت مخصوص و معین است، (رادمنش و همکاران، ۱۳۹۰).

متخصصان به دلایلی برای عدم وجود عزت نفس اشاره نموده اند :

بیش از اندازه بر بایدهای خود تأکید داشتن . از پذیرش انتقاد بیم داشتن . زمینه‌های مثبت خود را کم اهمیت و زمینه منفی خود را بزرگ کردن . به خاطر هر عملکردی به خود برچسب زدن و خود را سرزنش کردن . داشتن تفکر همه یا هیچ . به نظر دیگران اهمیت افراطی دادن و سعی در بر آوردن همه خواسته های دیگران . همیشه خود را با افراد بالاتر مقایسه کردن و در برابر آن ها اظهار عجز و ناتوانی کردن . کورکورانه از دیگران تقلید و دنباله روی کردن . ارتباط با بزرگسالانی که خود عزت نفس پایین دارند . روش تربیتی و فرزندپروری استبدادی والدین . تحقیر و سرزنش فرزند به خصوص در جمع . به رخ کشیدن توانایی‌های دیگران در مقایسه با نوجوان . ترساندن زیاد توسط دوستان ف والدین و معلمان . داشتن یک بیماری جسمی . لکنت زبان داشتن . ابراز نکردن هیجان ها و عواطف . عدم تحمل ناکامی ‌و شکست .

راه کارهایی که متخصصان برای ایجاد عزت نفس بیان نموده اند :

در گفتار و کردار خود محبت نشان دهید . به توانمندی ها و خودباوری های بچه ها احترام بگذارید . وقتی روابط خوبی با دیگران برقرار می سازنند آن ها را تأیید کنید . در بعضی از مواقع آن ها را در احساساتمان سهیم کنید . در بعضی از امور ، کارهایی را انجام دهیم که نیازها و علائق آن ها را تامین کند . به کودکان و نوجوانان مسؤلیت واگذار کنید . آن ها را با هیچ کس مقایسه نکنید . آن ها را مورد تهدید و سرزنش قرار ندهید . در بازخواست ها خود به جای کلمه چرا ، از چطور شد که … استفاده کنید . به بچه ها کمک کنید تا از تصمیم گیری خویش آگاهی پیدا کنند . زمینه و شرایط خودآگاهی جسمانی و هیجانی را در نوجوانان ایجاد کنید . به احتیاجات و خواسته های نوجوانان در حد معمول و منطقی پاسخ دهید تا احساس ارزشمندی کنند . از بچه ها قدردانی و تشکر کنید . تصاویر سازنده و مثبت را در ذهن نوجوان ثبت کنید . نوجوان را با خودش از نظر رفتاری و آموزش مقایسه کنید ( رقابت مثبت ) . لیستی از توانایی‌های بچه ها تهیه کنید . والدین و معلمان نیز باید با اعتماد به نفس رفتار کنند . والدین در حضور نوجوان یکدیگر را سرزنش نکنند و خود را تحقیر نسازند . بچه هارا مجبور به اطاعت از اوامر و سلائق خود نکنید . او را تنبیه نکنید و شیوه دمکراتیک را پیشه سازید . به حرف های نوجوانان به دقت گوش کنید تا احساس کنند در خانه برای آن ها ارزش قائل هستید . از بچه ها بخواهید طرح هایی در موضوعات مختلف آماده کنند ، زیرا سبب پرورش خلاقیت در آن ها می‌گردد . به نوجوانان خود در قبال برخی از کارها در منزل پول نقد بدهید . در شکست های درسی او را یاری دهید و روحیه او را به خاطر نمرات کم خراب نکنید . در سنین بالاتر مسؤلیت بخشی از خرید منزل را به بچه ها واگذار کنید . در سنین بالاتر برخی از مشکلات زندگی از قبیل پول ، آب ، برق ، اجاره مسکن را با او در میان بگذارید . روحیه صحبت کردن در جمع را در بچه ها تقویت کنید، ( رادمنش و همکاران ، ۱۳۹۰ ) .

عوامل مهم تعیین کننده اجتماعی – فرهنگی به طرق مختلف روی فرد اثر می‌گذارد ، اموری مانند مشاغل سنگین ، موقعیت های دردناک ، از دست دادن شغل ، زندگی در محیط بیش از حد شلوغ ، مواجهه با تغییرات زندگی خانوادگی و پیوندهای زناشویی ، تعصبات و مورد تعقیب قرار گرفتن باعث انواع واکنش های هیجانی شدید در فرد می شود و بر دستگاه شبکه ای و ترشح غدد تاثیر می‌گذارد . اموری مانند افزایش جمعیت ، مهاجرت ، فقر ، اختلافات خانوادگی و نقصان در کیفیت تعاملات اجتماعی ، مقاومت فرد را در مقابل بیماری کاهش می‌دهد ( عیسی مراد ، ۱۳۸۹ ) .

تغییرات محیطی تاثیر عمیقی روی تعادل هورمونی بدن دارد و گروهی از عوامل اقتصادی – اجتماعی و اجتماعی – فرهنگی نقش تعیین کننده در غلت شناسی اختلالات روان تنی دارند . فشار روانی و روحی و اضطراب مقدار کم آن برای ما مفید است حتی یادگیری را مؤثرتر و حافظه را قوی تر و عملکرد ما را بهتر می‌کند . در عوض فشار روحی زیاد و طولانی موجب نابسامانی شخصیتی ، ایجاد اضطراب مزمن و منجر به افسردگی و رد نهایت بیماری های روان تنی مانند زخماثنی عشر ، فشارخون و غیره می شود . فشار روانی یا استرس حاصل از هیجان اغلب به عنوان یک عامل مزاحم برای سلامتی انسان به حساب می‌آید . آن چه که در زندگی انسان باعث فشار روانی می شود در حقیقت بیشتر طرز برخورد انسان ها با حوادث زندگی است نه خود حوادث . کسانی که به زندگی خود معنا و مفهوم می‌دهند و ماندگاری ‌و بقای خود را در گرو این معنا و تلاش می دانند ، کمتر از دیگران بیمار می‌شوند ( عیسی مراد ، ۱۳۸۹ ) .

افراد رویدادهایی را که در زندگی تجربه می‌کنند متفاوتند و نیز از نظر آسیب پذیری در برابر رویدادها نیز متفاوتند . آسیب پذیری هر کس در برابر فشار روانی بستگی به مهارت های مقابله و حمایت های اجتماعی دارد . آسیب پذیری احتمال پاسخ غیرانطباقی به فشار روانی را افزایش می‌دهد مثلاً کودکان محبت ندیده آسیب پذیرتر از محبت دیده ها هستند و اختلالات رفتاری در آنان بیشتر بروز می‌کند . مهارت های مقابله طرق منحصر به فرد در برخورد با موقعیت ها هستند . مقابله کننده ها افرادی نیستند که فقط بدانند کارها را چگونه انجام دهند بلکه روش نزدیک شدن به موقعیت ها را می شناسند که برای مواجهه با آن ها پاسخ حاضری در دست ندارند . ویژگی های افراد در موقعیت های زندگی ( انتظارات ، ترس ها ، مهارت ها ، امیدها ) بر میزان فشار روانی که احساس می‌کنند و بر میزان مقابله اثر دارد ( ساراسون ، ۱۳۷۷ ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




یکی دیگر از نکات مهم در اجرای برنامه های میانجی گری استفاده از زبان و ادبیات متناسب با اهداف و اصول عدالت ترمیمی است. میانجی گران باید در استفاده از زبان و ادبیات دقت کافی به عمل آورند. برخی عبارات و کلمات ممکن است موجب ایجاد سوءظن و یا انتظار و امید بیهوده شوند. برای مثال با توجه به نقش بی طرفی میانجی گر، وی نمی تواند خطاب به بزه دیده یا بزهکار بگوید «شما باید …».

در چنین وضعیتی، ممکن است بزه دیده نوعی فشار و الزام ناموجه را احساس کند و بی طرفی میانجی مورد تردید قرار گیرد. وظیفه میانجی آن است که اطلاعات لازم در اختیار طرفیت قرار داده، آن ها را به اتخاذ تصمیم سازند، تشویق کند. میانجی گری همچنین باید از استعمال الفاظی همانند «بخشش» یا «آشتی و توافق» خوددری نمایند و بزه دیده را در وضعیت اخلاقی و روحی خاصی که مجبور به اتخاذ تصمیم مساعد به حال بزهکار شود قرار ندهند. همچنین میانجی گری نباید با عباراتی همانند «همه کارها درست خواهد شد»، «شما کاملاً به حقتان می رسید» و غیره انتظار فوق العاده ای را در بزه دیده ایجاد کنند.

از دیگر نکات مهم، ملاقات میانجی گری با بزهکار قبل از آغاز برنامه میانجی گری است. برای این منظور ضروری است میانجی ابتدا با بزهکار و سپس با بزه دیده ملاقات نماید. در صورتی که میانجی آغاز برنامه را با بزه دیده شروع و موافقت وی را جهت ملاقات با بزهکار اخذ نماید، لیکن بزهکار مایل به میانجی گری نباشد، نوعی بزه دیدگی مجدد در بزه دیده ایجاد می‌گردد در ملاقات میانجی با بزهکار، میانجی باید توضیح دهد که بزهکار هیچ اجباری به مشارکت در میانجی گری ندارد. اجبار بزهکار به مشارکت نه تنها ممکن است منجر به حصول توافق و آشتی نگردد بلکه حتی ممکن است آثار منفی دیگری را در پی داشته باشد و موجب عمیق تر شدن اختلافات طرفین شود.

میانجی گری فرآیندی است که به بزه دیده فرصت می‌دهد با بزهکار ملاقات کند و در فضایی امن و آرام و با هدف حصول به آرامش و بهبودی و پاسخگو نمودن مستقیم بزهکار جبران زیان‌های خود را تقاضا نماید.

گفتار دوم: نشست

«تا سال ۱۹۸۹ برنامه میانجی گری، روش غالب اجرای عدالت ترمیمی بوده است. از زمان استفاده از برنامه «نشست گروهی خانوادگی» در نیوزیلند که با وضع «قانون کودکان، جوانان و خانواده های آن ها» در سال ۱۹۸۹ آغاز شده گرایش به برنامه های مذکور همواره رو به افزایش بوده است. برنامه نشست گروهی خانوادگی «فرآیندی است که طی آن هر گروه از اشخاصی که به نحوی با جرم در ارتباط بوده یا از آن متأثر شده اند گردهم آمده، درباره موضوعات مربوط به آن بحث می‌کنند»[۲۵] نشست گروهی خانوادگی مبتنی بر سنتهای محلی و روش های قدیمی حل و فصل اختلافات در قبایل «مائوری» نیوزیلند است که برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ در قالب وضع «قانون کودکان، جوانان و خانواده های آن ها» در نیوزیلند به رسمیت شناخته شد. این برنامه اکنون در استرالیا، انگلستان، ایالتهای مختلف آمریکا، کانادا، برخی کشورهای آفریقایی (به ویژه آفریقای جنوبی)، سوئد، سنگاپور و غیره استفاده می شود و تحقیقات متعددی در خصوص نتایج استفاده از آن صورت گرفته است.

اجرای این برنامه در راستای اهداف و اصول عدالت ترمیمی از طریق مشارکت کلیه کسانی است که از ارتکاب جرم متأثر شده اند. برنامه نشست روشی است برای گفتگو میان شرکت کنندگان در زمانی مناسب، فضایی امن و طرح پرسش و پاسخهای مناسب که در نظام کیفری سنتی امکان بروز و ظهور ندارد.

همان گونه که بیان شد برنامه نشست به عنوان یکی از برنامه های اجرای عدالت ترمیمی در حل و فصل سنتی اختلافات در قبایل مائوری نیوزیلند ریشه دارد. مائوریها اهالی بومی نیوزیلند بودند و با توجه به روابط خویشاوندی قوی و گسترده با بهره گرفتن از نشستهای موسوم به «وانائو» نسبت به اعمال ارتکابی جوانان خود، واکنش نشان می‌دادند. در حال حاضر روش نشست، روش قانونی و شناخته شده واکنش نسبت به صغار بزهکار در نیوزیلند است. این روش علاوه بر نیوزیلند در کشورهای دیگر از جمله استرالیا و آمریکا مورد توجه قرار گرفته است.

عنوان نشست گروهی خانوادگی که از قانون اطفال و جوانان نیوزیلند اقتباس شده در اندک مدتی تحت عناوین مشابه دیگر به مورد اجرا گذارده شده است؛ عناوین مشابهی از قبیل «نشست بزه دیده- بزهکار[۲۶]»، نشست (اجتماعی) ‌پاسخ‌گویی‌ (بزهکار)[۲۷]، نشست قضازدایی[۲۸]، نشست گروهی کوچک و بزرگ[۲۹]، نشست ترمیمی[۳۰] و نشست خانوادگی.

برنامه نشست از طریق مشارکت تسهیل کننده یا مجری برنامه، بزه دیده و بزهکار و خانواده و حامیان آن ها و نیز حسب مورد پلیس یا مددکار اجتماعی به مورد اجرا گذارده می شود. گاه علاوه بر یک مددکار اجتماعی ممکن است یک نفر دیگر به عنوان وکیل نیز حاضر باشد. این برنامه در صورتی قابل اجراست که حداقل سه شرط زیر محقق گردد.

    1. پذیرش مسئولیت جرم ارتکابی توسط بزهکار. ‌بنابرین‏ در صورت عدم پذیرش مسئولیت عمل ارتکابی توسط بزهکار، ممکن است پرونده در دادگاه- حسب مورد دادگاه اطفال یا بزرگسالان- رسیدگی شود.

    1. مشارکت کلیه شرکت کنندگان برنامه در تمام اطلاعات راجع به جرم، بزه دیده و آثار ناشی از جرم و غیره.

  1. تصمیم گیری با توصیه جمعی و بالاجماع.

بر اساس «قاعده ارتباط» کلیه کسانی که مورد توجه و احترام بزه دیده و بزهکارند و نقش مؤثری در جبران خسارت و بازپذیری اجتماعی آن ها ایفاء می‌کنند، در فرایند تصمیم گیری مشارکت می نمایند. نشست اعضای شرکت کننده در برنامه نشست اصولاً غیررسمی است و با ساختار فعالیت رسمی دادگاه ها متفاوت است پس از حضور کلیه اعضا جلسه آغاز می شود. مجری یا هماهنگ کننده برنامه نشست ضمن معرفی خود و سایر شرکت کنندگان، هدف از جلسه و ویژگی‌های برنامه را اعلام می‌کند. معمولاً در صورت مشارکت پلیس یا نماینده آن، گزارش مختصر پلیس راجع به آنچه اتفاق افتاده است قرائت می شود. در این زمان از بزهکار پرسش می شود آیا موضوع گزارش را قبول دارد یا خیر. در صورتی که وی از پذیرش آن خودداری کند موضوع به دادگاه احاله می شود. در صورت پذیرش موضوع گزارش از طرف وی، بزه دیده یا نماینده وی شروع به توضیح تجربیات خود از جرم و آثار و نتایج آن بر خویش می کند. گاه ممکن است از بزهکار درخواست شود در رابطه با جرم ارتکابی، احساس و انگیزه وی از آن و نیز تلقی فعلی وی از جرم ارتکابی توضیح می‌دهد. در این مرحله ممکن است بزه دیده پرسش هایی از بزهکار بپرسد. پس از آن شرکت کنندگان در خصوص موضوع به بحث می پردازند و به اصطلاح بحث عمومی شروع می شود. در قالب این مباحث بزهکار با واقعیت عمل ارتکابی بر زندگی و بستگان خود آشنا می شود. پس از پایان مباحث معمولاً از بزه دیده خواسته می شود پیشنهاد خود جهت ترمیم آثار جرم را بیان کند. شرکت کنندگان در جلسه نیز می‌توانند در این زمینه همفکری نموده، به پیشنهاد مناسبی جهت پاسخ گو نمودن بزهکار دست یابند. در صورتی که مباحث مطروح منجر به ایجاد توافق میان طرفین شود، معمولاً توافق نامه ای تنظیم می شود که حاوی نکات زیر است:

    1. تقاضای عفو و بخشش بزهکار از بزه دیده که ممکن است شفاهی یا کتبی باشد.

    1. پرداخت وجه نقد یا مال جهت جبران خسارت وارده.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




نظریه های سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذاری یکی از عوامل مهم ایجاد رشد پایدار اقتصادی است، ‌بنابرین‏ بررسی عوامل تعیین‌کننده آن اهمیت بسیاری دارد. در این راستا، نظریه های مختلفی در تبیین رفتار سرمایه‌گذاری ارائه‌ شده که مهم‌ترین آن‌ ها عبارتند از: نظریه وجوه داخلی سرمایه‌گذاری، نظریه شتاب سرمایه‌گذاری، نظریه نئوکلاسیک سرمایه‌گذاری و نظریه q توبین. در نظریه وجوه داخلی سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری تابعی از سود در نظر گرفته می‌شود و استدلال بر این است که مدیران بنگاه‌ها هنگام تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری، وجوه داخلی بنگاه (سودهای توزیع نشده و ذخایر استهلاک) را بر وجوه خارجی (اخذ بدهی و فروش سهام) ترجیح می‌دهند. همچنین، افزایش وجوه داخلی بنگاه معلول سودهای بالاتر بوده و با افزایش سطح سود، بر میزان سرمایه‌گذاری بنگاه افزوده خواهد شد؛ در نتیجه سرمایه‌گذاری تابعی از سطح سود است (ترکی سمائی و احمدی، ۱۳۹۳).

نظریه شتاب سرمایه‌گذاری، روی سرعت تعدیل موجودی مطلوب سرمایه متمرکز می‌شود و به رابطه سرمایه‌گذاری با تغییر سطح تولید یا درآمد ملی و نسبت سرمایه به بازده یا ضریب متوسط سرمایه مربوط است. در مدل شتاب انعطاف‌پذیر سرمایه‌گذاری که در مطالعات تجربی کاربرد فراوانی دارد، فرض می‌شود در هر دوره قسمتی از شکاف بین موجودی سرمایه واقعی و موجودی سرمایه مطلوب پر می‌شود. در این مدل موجودی سرمایه جاری متناسب با میانگین وزنی تولید دوره های قبل است و هر چه به عقب برمی‌گردیم، اهمیت تولید در این میانگین کاهش می‌یابد. اکثر تئوری‌های مطرح شده ‌در مورد سرمایه‌گذاری با فرض صفر بودن جانشینی عوامل تولید صورت گرفته که این مشکل نظری اولین بار توسط جورگنسون[۱۱] مطرح شده است. مطالعاتی که توسط وی و همکارانش انجام گرفت به مدل نئوکلاسیک معروف گردید (پایتختی اسکویی و همکاران، ۱۳۹۱). در این مکتب، سرمایه‌گذاری از عامل سرمایه شروع می‌شود و قیمت‌ها در تصمیمات سرمایه‌گذاری نقش زیادی دارد. از نظر کینز سرمایه‌گذاری به کارایی نهایی سرمایه نسبت به نرخ بهره هزینه فرصت منابع سرمایه‌گذاری شده بستگی دارد و سرمایه‌گذاری واقعی تا آن حد صورت می‌گیرد که نرخ بازده نهایی بالاتر از نرخ بهره بازار شود (خان و رین هارت[۱۲]، ۱۹۹۰).

نظریه نئوکلاسیک سرمایه‌گذاری به دنبال آن بود که رفتار سرمایه‌گذاری را با بهره گرفتن از نظریه بهینه‌سازی متعارف در اقتصاد خرد توضیح دهد، همچنین نظریه کامل‌تری نسبت به نظریات شتاب و نظریه کینز باشد .اساس این نظریه نئوکلاسیک سرمایه‌گذاری، آن است که برای تعیین موجودی مطلوب سرمایه نیاز به توسل به فروض غیر واقعی مانند ثابت بودن نسبت سرمایه به تولید نیست، بلکه موجودی مطلوب سرمایه با بهره گرفتن از اصول بهینه‌سازی تولید در اقتصاد خرد قابل استخراج است (خسروی، ۱۳۹۳).

جیمز توبین[۱۳] (۱۹۶۹) یک نظریه پویای سرمایه‌گذاری را بر مبنای این ایده که سرمایه‌گذاری به نسبت بازاری دارایی‌های مالی به هزینه جایگزینی بستگی دارد، ارائه داده است. این نسبت، q نامیده می‌شود. به عنوان مثال، اگر ارزش بازاری دارایی‌های موجود را با Mu و هزینه جایگزینی را با Rc نشان دهیم، نسبت q را می‌توان به صورت زیر تعریف کرد:

q = Mu/Rc

توبین استدلال می‌کند که بنگاه‌ها باید زمانی اقدام به سرمایه‌گذاری کنند که q >1 باشد. ‌بنابرین‏ ، اگر q <1 باشد ، انجام سرمایه‌گذاری توجیه اقتصادی ندارد (سلیمی فر و قوی، ۱۳۸۱).

نظریه q توبین، نگاه جدیدی بر سرمایه‌گذاری دارد و نقاط ضعف نظریه های قبلی (عدم شفافیت در درآمدها و هزینه های انتظاری، تأخیرها یا هزینه های تعدیل طرح‌ها و ریسک) را می‌پوشاند. مهم‌ترین جنبه نظریه توبین که از مدل نئوکلاسیک استفاده می‌کند این است که اگر هزینه های جایگزینی سرمایه و ماشین‌آلات سرمایه‌ای در دست باشد، می‌توان ارزش بازاری سهام مؤسسه‌ را پیدا کرد و ‌در مورد سرمایه‌گذاری تصمیم گرفت (چرینکو[۱۴]، ۱۹۹۳).

فرایند تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری

فرایند سرمایه‌گذاری همیشه با شخصیت شرکت سرمایه‌گذاری و فرهنگ برنامه‌ریزی آن مرتبط است. با این حال محققان شباهت‌هایی در پروژه های سرمایه‌گذاری یافته‌اند و فرایند سرمایه‌گذاری را ساختار داده‌اند. نیسکانن و نیسکانن[۱۵] (۲۰۰۷) این فرایند سرمایه‌گذاری را خلاصه کرده‌اند و شش مرحله مشابه را در بسیاری از فرآیندهای سرمایه‌گذاری تشخیص داده‌اند. این مراحل عبارتند از: مرحله شناخت، مرحله جستجو، مرحله بازیابی اطلاعات، مرحله انتخاب، مرحله بودجه‌بندی و مرحله نظارت و اجرای پروژه های سرمایه‌گذاری. توضیح بیشتر از هر مرحله در جدول ۲-۱ ذکر شده است.

جدول ۲-۱٫ مراحل فرایند سرمایه‌گذاری

مرحله شناخت

تعیین پروژه های سرمایه‌گذاری، که برای رسیدن به اهداف شرکت ضروری می‌باشد.

مرحله جستجو

جستجو برای اهداف و پروژه های سرمایه‌گذاری که مطابق با استراتژی شرکت و توسعه آن پروژه ها در طرح‌های سرمایه‌گذاری مشخص می‌باشد.

مرحله بازیابی اطلاعات

بازیابی داده های کمی و کیفی پروژه های سرمایه‌گذاری. بازیابی اطلاعات درآمد و هزینه برآورد شده و ریسک آن.

مرحله انتخاب

رتبه‌بندی پروژه های سرمایه‌گذاری بر اساس محاسبات سرمایه‌گذاری و عوامل کیفی (یعنی عوامل محیطی). انتخاب پروژه هایی که معیارهای سرمایه‌گذاری را اجرا می‌کند.

مرحله تأمین بودجه

تصمیمات روش‌های تأمین بودجه. (به عنوان مثال چه مقدار از هزینه های اکتسابی با درآمدها و چه مقدار با سرمایه خود یا سرمایه خارجی تحت پوشش قرار می‌گیرد)

مرحله نظارت و اجرای پروژه های سرمایه‌گذاری

اجرا و نظارت بر درآمدها. نظارت بر درآمد سرمایه‌گذاری و مقایسه با بودجه.

منبع: نیسکانن و نیسکانن، ۲۰۰۷٫

اهرونی[۱۶] (۱۹۶۶) فرایند تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری را به سه مرحله اصلی تقسیم می‌کند. این مراحل عبارتند از: (۱) ایجاد ایده اولیه، (۲) تحقیق و توسعه و (۳) ارائه و تصمیم‌گیری.

وی و کریستودولو[۱۷] (۱۹۹۷) چهار مرحله در فرایند تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری شناسایی کردند که عبارتند از: (۱) آشناسازی و تفکر اولیه، (۲) تحقیقات، (۳) ارزیابی و (۴) تصمیم‌گیری نهایی.

سایکیاناکیس و بلاس[۱۸] (۲۰۰۵) فرایند تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری را به پنج مرحله مختلف تقسیم کرده‌اند: (۱) شناسایی، (۲) تشخیص، (۳) غربالگری، (۴) توسعه و طراحی و (۵) مرحله مذاکرات.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ، دوره های اوج شروع بیماری اسکیزوفرنی می‌باشند، که سال‌های بحرانی توسعه اجتماعی و حرفه‌ای یک نوجوان است. در ۴۰٪ از مردان و ۲۳٪ از زنان مبتلا به اسکیزوفرنی، این مهم قبل از سن ۱۹ سالگی خود را نمایان می‌کند. برای به حداقل رساندن گستردگی اختلال مرتبط با اسکیزوفرنی، به تازگی کار بسیاری برای شناسایی و درمان مرحله علائم اولیه بیماری به انجام رسیده است، که تا ۳۰ ماه قبل از شروع علائم قابل تشخیص است. کسانی که بیماری اسکیزوفرنی آن ها در حال پیشرفت است ممکن است علائم گذرا یا خود محدودگری روانی و علائم نامعین کناره گیری از اجتماع، تحریک پذیری، بیقراری، و عدم مهارت حرکتی را در طول مرحله ابتدایی بیماری تجربه کنند. (کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری۱۳۷۶ ).

۲-۳-۴ طبقه بندی اشنایدری[۳۲]

در اوایل قرن بیستم، روانپزشک کورت اشنایدر علائم روان پریشی را که وی فکرمی کرد اسکیزوفرنی از سایر اختلالات روانی مجزا می‌کند فهرست بندی کرد. این ها به نام «علائم درجه اول» یا علائم درجۀ اول اشنایدر معروفند. آن ها عبارتند از: کنترل هذیان توسط نیروی خارجی، اعتقاد ‌به این که افکار به درون ذهن شخص وارد می‌شوند یا برگرفته از ذهن شخص می‌باشند؛ اعتقاد ‌به این که افکار شخص به افراد دیگر اشاعه می‌یابند، و شنیدن صداهای وهم آوری که منتقد افکار یا اعمال شخص یا آمیزشی از صداهای وهم آور دیگر باشند. اگر چه آن ها به طور قابل توجهی به معیارهای تشخیصی کنونی کمک کرده‌اند، اما ویزگی علائم درجه اول بحث برانگیز می‌باشند. از بررسی مطالعات تشخیصی انجام شده بین سال‌های ۱۹۷۰ و ۲۰۰۵ درمی یابیم که آن ها مجاز به تأیید یا رد ادعای اشنایدر نمی‌باشند، و پیشنهاد شده است که علائم درجه اول باید، تأکیدی بر بازبینی سیستم‌های شناختی آینده باشند. (روزنهان، دیوید.ال[۳۳] به نقل از سید محمدی۱۳۸۰)

۲-۳-۴-۱ علائم مثبت و منفی

اسکیزوفرنی اغلب با واژه های علائم مثبت و منفی شرح داده می‌شود. علائم مثبت، آنهایی هستند که اکثر افراد به طور عادی تجربه نمی‌کنند، اما در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موجود می‌باشند. آن ها می‌توانند شامل هذیان، اختلال افکاری و گفتاری، و توهم لمسی، شنوایی، بصری، بویایی و چشایی باشند، و معمولاً به عنوان جلوه‌ای از جنون در نظر گرفته شوند. به طور معمول توهمات نیز مرتبط با محتوای مقوله خیال می‌باشند. عموماً علائم مثبت خوب به دارو پاسخ می‌دهند. علائم منفی فقدانی از پاسخ‌های عاطفی طبیعی یا سایر فرایندهای فکری می‌باشند، و کمتر به دارو پاسخ می‌دهند. آن ها معمولاً شامل یکنواختی عاطفی یا کمبود عاطفه و احساس، فقر بیان، ناتوانی در تجربه خوشی و لذت، عدم تمایل به تشکیل روابط، و فقدان انگیزه می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که نشانه های منفی نسبت به علائم مثبت بیشترین تأثیر را در کیفیت زندگی ضعیف، ناتوانی عملکردی، و بار مسئولیتی که بردوش دیگران است دارند. اغلب افراد با علائم منفی برجسته دارای سابقه ناموزونی قبل از شروع بیماری می‌باشند، و اغلب پاسخ به دارو محدود می‌باشد. (روزنهان، دیویدال به نقل از سید محمدی۱۳۸۰ )

۲-۳-۴-۲ علل

ترکیبی از ژنتیک و عوامل زیست محیطی در پیشرفت اسکیزوفرنی ایفای نقش می‌کنند. افراد با سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی که از جنون گذرا یا خود محدودگری رنج می‌برند به احتمال ۲۰–۴۰٪ بیماریشان یک سال بعد مشخص می‌شود. (روزنهان، دیویدال به نقل از سیدمحمدی۱۳۸۰)

۲-۳-۴-۳ ژنتیک

برآورد ضریب ارثی به دلیل مشکل بودن جدا کردن اثرات ژنتیکی و زیست محیطی متفاوت است. بزرگترین خطر برای پیشرفت اسکیزوفرنی داشتن یک فامیل درجه اول مبتلا ‌به این بیماری می‌باشد (درصد خطر ۵/۶٪ است)؛ بیش از ۴۰٪ از دوقلوهای همسان کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند. این احتمال وجود دارد که بسیاری از ژن‌ها، آمیزشی از هر یک از اثر کوچک و ناشناخته انتقالی و ظاهری ناشناخته باشند. کاندیداهای احتمالی زیاد پیشنهاد شده‌اند، از جمله تغییرات تعداد کپی‌های خاص و مکان ژن پروتئین هیستون. تعداد ارتباط به وسعت ژنوم مانند پروتئین انگشتی نیز مرتبط شده‌اند. به نظر می‌رسد همپوشانی قابل توجهی در ژنتیک اسکیزوفرنی وجود دارد و اختلال دو قطبی با فرض یک مبنای ارثی، یک سوال از روانشناسی تکاملی این است که چرا ژن‌هایی که احتمال جنون تکامل یافته را افزایش می‌دهند، با در نظر گرفتن شرایط، از نقطه نظر تکاملی ناسازگارانه می‌باشند. یک تئوری به نقش ژن‌های دخیل در تکامل زبانی و طبیعت انسان اشاره دارد، اما تا به امروز چنین ایده هایی کمی بیش از ایده های نظری موجود در طبیعت به قوت خود باقی هستند. (شاملو، ۱۳۷۱)

۲-۳-۴-۴ محیط زیست

عوامل زیست محیطی مرتبط با پیشرفت اسکیزوفرنی عبارتند از: محیط زندگی، مصرف مواد مخدر و عوامل استرس زای قبل از تولد. به نظر می‌رسد سبک و شیوه تربیتی والدین اثر عمده‌ای ندارد، گر چه افرادی که از حمایت والدین برخوردارند از موقعیت بهتری نسبت به افرادی که والدینی انتقادی یا خصمانه دارند برخوردار می‌باشند. زندگی در یک محیط شهری در دوران کودکی یا بلوغ به طور مداوم با افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی توسط یکی از دو عامل ذکر شده، حتی پس از در نظر گرفتن مصرف مواد مخدر، گروه قومی، و اندازه و وسعت گروه اجتماعی همراه می‌باشد. از عوامل دیگری که نقش مهمی را ایفا می‌کنند عبارتند از: انزوای اجتماعی و مهاجرت مرتبط با سختی‌های اجتماعی، تبعیض نژادی، اختلال در خانواده، بیکاری، و کمبود شرایط مسکن. (شاملو، ۱۳۷۱)

۲-۳-۴-۵ سوء مصرف مواد مخدر

شماری از مواد مخدر که باعث رشد و پیشرفت اسکیزوفرنی می‌شوند، عبارتند از: حشیش، کوکائین، و آمفتامین. حدود نیمی از کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند بیش از حد مواد مخدر و یا الکل مصرف می‌کنند. نقش حشیش می‌تواند علی باشد، اما داروها و مواد دیگر ممکن است تنها به عنوان مکانیسم‌هایی سازگار برای مقابله با افسردگی، اضطراب، خستگی، و تنهایی مصرف شوند. (جعفری، ۱۳۸۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]