• نوآوری در فرایند ها : نوآوری در فرایند های تکنولوژیک ، نوآوری در مهارت ها و رویه های انجام امور به عنوان مثال اگر نوآوری را در زمینه تولید محصولات و خدمات مورد بررسی قرار دهیم تعریف نوآوری بایستی یکی از ابعاد زیر را مورد توجه قرار دهد :

      • کیفیت محصول : قابلیت محصول برای براورده ساختن نیازهای مشتریان .

    • هزینه محصول : این بعد در ارتباط با هزینه تولید محصول می‌باشد که می‌تواند برای تولید کننده اش مزیت رقابتی ایجاد کند.

  • زمان تولید محصول : مربوط به مقدار زمانی است که صرف طراحی ، توسعه و ایجاد محصول جدید می‌گردد. (تولایی و علیرضایی، ۱۳۸۷)

۲-۲-۱-۳- تاریخچه نوآوری

نوآوری قدمتی به تاریخ زندگانی بشر دارد به نظر می‌رسد تمایل ذاتی به کنجکاوی ‌در مورد روش های جدید انجام کارها و استفاده از روش های بهتر در عمل همواره در انسان وجود داشته است. بدون نوآوری جهانی که در آن زندگی می‌کنیم بسیار متفاوت بود. نوآوری از کلمه لاتین “Innovate“ به معنای ” ساختن یک چیز جدید” استخراج شده است. شوچیتی [۵۷] اولین کسی بود که نوآوری را در قالب مفهوم علمی مطرح کرد. در واقع وی در پی شناخت عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی کشورها بود که در این راستا به نقش و اهمیت حیاتی نوآوری در رشد کشورها پی برد. بر اساس نظریه وی، نوآوری به یکی از اشکال زیر ظاهر می شود:

    • معرفی و تجاری کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در کاربرد محصولات و خدمات موجود

    • معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایندهای کاری موجود

    • گشودن درهای بازار جدید

    • توسعه منابع جدید تأمین کننده مانند مواد اولیه، تجهیزات و دیگر ورودی ها

  • ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای صنعتی و سازمانی(احمدی و همکاران ، ۱۳۸۸)

در یک دوره طولانی مرکز جهانی نوآوری در انگلستان مستقر بود و در اواسط قرن نوزدهم، سطح بهره وری و درآمد انگلستان، ۵۰ درصد بالاتر از سایر کشورها قرار داشت در ابتدای قرن بیستم، مرکز نوآوری، دست کم در فناوری های روز شیمیایی و الکترویکی – به آلمان منتقل شد. اکنون مدتی طولانی است که مرکز نوآوری جهانی در ایالات متحده آمریکا مستقر است و می‌دانیم آن کشور در بیشتر سال‌های قرن بیستم، بیشترین بهره وری و استانداردهای زندگی را در سطح جهان به خود اختصاص داده است. در دهه ۱۹۶۰ مطالعات نواوری به عنوان یک زمینه تحقیقاتی مستقل ظهور کرد. ولی خارج از رشته‌های موجود و دانشگاه های معتبر قرار گرفته بود. یکی از مقاطع مهم شکل گیری واحد تحقیقات سیاست علوم در دانشگاه ساسکس در سال ۱۹۶۵ بود. نام مرکز، تمایل به توسعه مطالعات نوآوری با عناوین دیگری که در آن زمان قابل قبول تر بودند نظیر (مطالعات علوم) یا (مطالعات سیاست علمی) را نشان می‌دهد اما همان طور که خواهیم دید یکی از بزرگترین درس های آموخته شده از تحقیقات انجام شده این بودکه علم، تنها یکی از چندین جزء نوآوری موفق است.

در نتیجه این یافته ها، نه تنها تمرکز تحقیقات در این حوزه، بلکه مفاهیمی که برای توصیف آن به کار می‌رفت نیز تغییر کرد. در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، چندین دپارتمان و مرکز تحقیقاتی تأسيس شد که بر نقش نوآوری در توسعه اقتصادی و اجتماعی تمرکز داشتند بسیاری از این مراکز، دارای جهت گیری میان رشته ای بوده نیاز به مطالعه نوآوری از دیدگاه های مختلف را تشریح می‌کنند. چندین مجله و مؤسسه‌ حرفه ای نیز در حوزه مطالعات نوآوری و فناوری راه اندازی شد. برای داشتن یک دیدگاه جامع نسبت به نوآوری، باید بینش حاصل از چندین رشته را با یکدیگر ترکیب کرد. برای مثال، ‌ اقتصاد کلاسیک، ‌ اصولاً با تخصیص منابع به نوآوری (در رقابت با دیگر هدف ها) و تاثیرات اقتصادی آن مواجه شده در حالی که خود فرایند نوآوری کم و بیش به عنوان یک (جعبه سیاه) در نظر گرفته شده است. بررسی اتفاقاتی که در این جعبه می افتد، بر عهده پژوهشگران دیگر رشته ها قرار دارد. مسلماًً بخش عمده ای از اتفاقات داخل این جعبه در ارتباط با موضوع یادگیری است و یادگیری در محیط سازمان یافته (نظیر گروه ها تیم ها بنگاه ها و شبکه ها) انجام می شود. عملکرد این محیط ها نیز در رشته هایی نظیر جامعه شناسی، علوم سازمانی، مدیریت و نظام های پویا بررسی می شود.

امروزه، مطالعه فرایندی که نوآوری ها از طریق آن تحقق می‌یابد و بازیگرانی که در آن نقش دارند، تعامل مستمر بین بازیگران و سازمان های مختلف، ‌ دیدگاه سیستمی در مطالعات نوآوری، نقش نهاد ها و سازمان ها در این فرایند در سطح ملی و منطقه ای، تنوع عملکرد سیستم های نوآوری در طول زمان و در بخش ها با صنایع مختلف و نهایتاًً نتایج اجتماعی و اقتصادی گسترده نوآوری موضوعات سیاسی مربوط به آن از جمله مباحثی مطرح در مطالعات نو آوری هستند. در نیمه اول قرن بیستم بسیاری از نوآوری هایی که پیشرو بودن ایالات متحده نسبت به دیگر اقتصادهای کاپیتالیستی را ممکن کرد از نوع سازمانی و شامل راه های جدید سازمان دهی تولید و توزیع بود.

نوآوری سازمانی با مفهوم مورد نظر شومپیتر، در بر دارنده ترتیبات و ارتباطات بین بنگاه ها مانند سازمان دهی مجدد کل صنایع نیز هست. فرض برای این بودکه بهترین کار نگاه به نوآوری همچون پدیده ای تصادفی (یا به بیان برخی محققان مائده ای آسمانی ) است. شومپیتر در آثار اولیه خود از نخستین کسانی بود که با این الگو مخالفت کرد از این رو در آثار اولیه شومپیتر نوآوری خروجی و نتیجه نبرد مداوم بین کارافرینان منفرد که از راهکارهای جدید برای مسائل دفاع می‌کنند و اجتماعی است این تعبیر، ممکن است توصیف مناسبی از وقایع اروپا در اواخر قرن نوزدهم باشد اما در دهه های نخست قرن بیستم، مشخص شد که نوآوری ها به طور فزاینده ای در بردارنده کار گروهی هستند و در سازمان های بزرگتر اتفاق می افتند. شومپیتر، این موضوع را تأیید و بر نیاز به مطالعه نظام مند کارآفرینی مشارکتی در بنگاه های بزرگ تأکید کرد.

در طول دهه های اخیر، بر این نکته تأکید شده است که بنگاه های نوآور باید مسائل بالقوه ای را مد نظر قرار دهند که ممکن است وابستگی به مسیر ایجاد کند. برای مثال، اگر بنگاهی زودتر از سایرین یک مسیر نوآوری خاص را انتخاب کند، ممکن است از مزایای پیشتاز بودن سود ببرد، اما ریسک محدود شدن ‌به این مسیر خاص نیز، به واسطه تأثیرات تقویتی مختلف، ‌ برای او وجود دارد اگر در پایان کار این بنگاه متوجه شودکه مسیر برتری وجود داشته که برخی بنگاه های دیگر، که صبر یا شانس بیشتری داشته اند، آن ها را یافته و از آن ها استفاده کرده‌اند، ممکن است اولین بنگاه با مشکل بزرگی مواجه شود زیرا تغییر مسیر بسیار پرهزینه است یا زمان انجام این کار دیگر سپری شده باشد. ‌بنابرین‏، گفته می شود که در فاز اولیه پروژه نوآوری، قبل از اینکه دانش کافی ‌در مورد گزینه های جایگزین جمع‌ آوری شود، بهترین راه برد، اجتناب از تکیه بر یک مسیر خاص و آزاد بودن استفاده از ایده ها و راهکارهای مختلف و رقیب است. در سطح بنگاه، این موضوع مستلزم رهبری کثرت گرایانه است که امکان دانستن دیدگاه های مختلف را فراهم می‌کند(حلیمی ، ۱۳۸۷).

۲-۲-۱-۴- انواع نوآوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...