کیکون(۲۰۰۵): با بهره گرفتن از ۱۲۰٫۰۲۲مشاهده در دوره زمانی سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ به محاسبه انحراف پیش‌بینی، خطای پیش‌بینی و خوش بینی سود در امریکا پرداخت. انحراف پیش‌بینی، خطای پیش‌بینی و خوش بینی سود به طور یکنواختی در طول دوره بررسی کاهش یافت. این موضوع بویژه در بین شرکت‌های زیان ده چشمگیرتر بود به گونه ای که اختلاف خطای پیش‌بینی در پایان دوره مورد بررسی، جزئی و اندک بود.

اوتا (۲۰۰۵ )طی تحقیقی تحت عنوان”آیا بازار سرمایه جانبداری در پیش‌بینی سود به وسیله مدیریت را می‌داند” به شناسایی و ارزیابی فاکتورهای مؤثر در انحراف در پیش‌بینی های مدیریت از سود پرداختند. در این تحقیق ، ده فاکتور شامل متغیرهای کلان اقتصادی، اندازه شرکت ها،نوع تأمین مالی، نوع صنعت، مواجه بودن با بحران مالی، حجم مبادلات سهام، خطا در پیش‌بینی های قبلی، میزان رشد، زیانها و میزان تقسیم سود به عنوان متغیرهای مؤثر بر روی انحراف در پیش‌بینی شناسایی گردیدند. به طوری که هر کدام از این فاکتورها می‌توانند بر روی افزایش و یا کاهش پیش‌بینی های مدیریت مؤثر باشند.

روگرز و استاکن (۲۰۰۵)، دریافتند که در طول سال های ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۰، به طور متسط ۶۳ درصد از شرکت های نمونه آماری، تنها یک بار اقدام به انتشار پیش‌بینی سود نموده اند و تنها یک درصد از این شرکت ها در کل سال های تحقیق، سود پیش‌بینی شده داشته اند. آن ها نشان دادند که سرمایه گذاران، ارزیابی خود ار مطابق با اعتبار پیش‌بینی های منتشر شده تعدیل می‌کنند و همچنین شرکت هایی که اقدام به انتشار پیش‌بینی های فریب کارانه می‌کنند، با واکنش های نامطلوب بازار سرمایه مواجه می‌شوند. بر این اساس، انتظار می رود شرکت هایی که پیش‌بینی های معتبر منتشر می‌کنند از منافع آن در بازار سرمایه بهره مند شوند. ‌بنابرین‏ پیش‌بینی می شود بین اعتبار پیش‌بینی سود هر سهم با ریسک و ارزش شرکت های نمونه آماری ارتباط معناداری وجود داشته باشد.

گراهام و همکاران (۲۰۰۵)، بر این باورند که افشای اختیاری معتبرتر کمک به حذف ریسک اطلاعاتی یک شرکت می‌کند و به طور بالقوه ریسک سرمایه گذاری را کاهش می‌دهد.

نگ و همکاران(۲۰۰۶) طی تحقیقی تحت عنوان ” پیش‌بینی های مدیریت، کیفیت افشا و کارایی بازار” واکنش بازده سهام به دنبال پیش‌بینی های مدیریت و همچنین تأثیر کیفیت افشا بر روی حجم و بزرگی بازده را مورد ارزیابی قرار دادند. طبق این تحقیق بازده غیر عادی سهام یک ارتباط مستقیم با اخبار پیش‌بینی های مدیریت دارد و همچنین بزرگی این بازده غیر عادی سهام یک ارتباط مستقیم با اعتبار پیش‌بینی های مدیریت دارد و در عین حال بزرگی این بازده غیر عادی به دنبال پیش‌بینی های مدیریت برای شرکت هایی که حاوی اخبار مثبت بسیار بالا هستند نسبت به شرکت هایی که حاوی اخبار بد هستند بزرگتر می‌باشد.

روگرز و استاکن (۲۰۰۷)، ممکن است مدیران انگیزه های متفاوتی برای انتشار پیش‌بینی سود داشته باشند که این انگیزه ها بر اععتبار و قابلیت اتکای این اطلاعات تاثیر گذار است ولی تنها پیش‌بینی های معتبر به کاهش عدم اطمینان در خصوص دورنمای آتی شرکت ها و تخصیص بهینه منابع در بازار سرمایه کمک می‌کند. شواهد تجربی نشان می‌دهند که اعتبار پیش‌بینی سود بر نگرش سرمایه گذاران در خصوص اطلاعات منتشر شده شرکت ها تاثیر گذار است. در این رابطه، آن ها نشان دادند زمانی که یک شرکت در دوره های گذشته اطلاعات معتبری را منتشر ‌کرده‌است، سرمایه گذاران واکنش مطلوب تر و قوی تری به اطلاعات منتشر شده ی جاری نشان می‌دهند.

لافوند و واتز (۲۰۰۸)، ممکن است محافظه کاری با جایگزینی گسترده اطلاعات نامتقارن بین مدیران و ذی نفعان، بر استراتژی پیش‌بینی سود تاثیرگذار باشد، محافظه کاری با تسریع در افشای اخبار بد مربوط به سود، محدوده ی اطلاعات نامتقارن را کاهش می‌دهد. یکی از راه های کاهش اطلاعات نامتقارن بین مدیران و ذی نفعان، افزایش در دقت و دفعات پیش‌بینی های سود است. آن ها دریافتند که حسابداری محافظه کارانه از طریق تاثیرگذاری بر پیش‌بینی های سود مدیریت، بر کاهش عدم تقارن اطلاعاتی تاثیرگذار است.

فرانسیس، ناندا و اولسون (۲۰۰۸)، نسبت به ایجاد شاخص افشای داوطلبانه برای سال ۲۰۰۱ اقدام نموده و به یک رابطه معکوس میان معیار مربوطه و هزینه سرمایه دست یافتند. لیکن رابطه یاد شده در حالتی که کنترل کیفیت سود در اختیار مدیران است صدق نمی کند. در آزمون های مکمل، آن ها نسبت به ارزیابی انواع خاصی از موارد افشای داوطلبانه اقدام نموده و متوجه شدند که پیش‌بینی های مدیریت ارتباط مثبتی با هزینه سرمایه دارد ولو این که کنترل کیفیت سود نیز مد نظر باشد.

هیرست، کونسه و ونکاتارامان (۲۰۰۸)، در مطالعه ای به ارزیابیچگونگی تاثیر تفاوت‌های موحود در ویژگی های پیش‌بینی سود مدیریت بر ارزش و ریسک شرکت ها پرداختند. چارچوب تحقیق آن ها مبتنی بر این اصل است که نتایج ناشی از پیش‌بینی سود مدیریت تابعی از موارد پیشین و ویژگی های پیش‌بینی می‌باشد. این محققین خاطر نشان می‌کنند که مطالب زیادی را می توان از طریق تعامل میان این دو تبیین نمود. هیرست و همکاران اطلاعات تاریخی را به صورت محیط و روند های خاص شرکت توصیف می‌کنند که بر تصمیم مدیرت مبنی بر صدور پیش‌بینی تاثیر گذار می‌باشد و در عین حال به ویژگی های پیش‌بینی به عنوان خصوصیات پیش‌بینی مدیریت و نتایج پیش‌بینی را به صورت تاثیرات ناشی ار آن نگاه می‌کنند. ‌بر اساس مطالب فوق، انتظار می رود شرکت هایی که دارای سیاست افشای پیش‌بینی سود می‌باشند در مقایسه با سایر شرکت ها از بازده سهام بیشتر و ریسک کمتری برخوردار باشند و این به دلیل اطمینان بیشتر بازار سرمایه ‌به این شرکت هاست. همچنین بر اساس این انتظار، به نظر می‌رسد نوسانات یا تغییرات در پیش‌بینی سود در طول سال مالی، بر روی بازدهی و ریسک شرکت تاثیرگذار باشد. شواهد تجربی نشان می‌دهد که شرکت ها سیاست های متفاوتی را در پیش‌بینی سود منتشر شده و فراوانی این پیش‌بینی ها اتخاذ می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...