فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۴- تفاوت حضورذهن با مراقبه متعالی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۲۰-۲- افزایش عاطفهی مثبت
اگرچه بسیاری از انجامدهندگان دراز مدت مراقبه، سطوح بالایی از آرامش و خرسندی را به عنوان نتیجه تمرین مراقبه گزارش کرده اند، سنجش عینی، امید به کمّی کردن ارتباط بین حضورذهن و عاطفهی مثبت را دشوار میسازد. با این حال، برخی پژوهشها اشارات اندکی را نشان میدهد که تمرین حضورذهن ممکن است به برانگیختن عاطفهی مثبت در مورد جمعیتهای بالینی کمک کند. ریچارد دیویدسن[۲۳۷] و همکاران الگوهای EEG را در حالت استراحت در آزمودنیهای سالم، قبل و بعد از ۸ هفته مداخله MBSR با یک گروه کنترل (دیویدسن، کاباتزین، چاماچر، روسنراز و مولر[۲۳۸]، ۲۰۰۳) مقایسه کردند. دیویدسن قبلاٌ نشان داده بود که EEG بیمارانی که از افسردگی و اضطراب رنج میبرند در حالت استراحت در نیمکرهی راست مغز افزایش نشان داده است، در حالی که آزمودنیهای سالم فعالیت بیشتری در نیمکرهی چپ دارند. اگرچه این پژوهش در مقیاسی کوچک بود، نتایج نشان داد که الگوهای EEG پس از هشت هفته تمرین و تداوم MBSR به مدت سه ماه، می تواند تغییر جهت الگوهای EEG به سمت چپ را در حالت استراحت نشان دهد. به صورت معنادارتری، تغییرات مشاهده شده با بهبود سیستم ایمنی همبستگی داشته است. به علاوه، پژوهش اخیر EEG با بهره گرفتن از MBSR روی یک گروه ۲۲ نفره بیماران حاد خودکشیگرا نشان داد که ممکن است عاطفهی مثبت وقتی به وسیله افزایش فعالیت EEG اندازه گیری شود به طور معناداری در شرایط MBSR به اندازه درمان رایج باشد. این نشان میدهد که موفقیت MBSR ممکن است تا حدی به افراد کمک کند تا الگوی ثابت هیجانی فعالیت مغزی را تداوم دهند (بارنهوفرو همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹٫(
۲-۲۱- کاهش پاسخ دهی به استرس
ایجاد آرامش، توانایی مراقبهکننده را برای تجربه حوادث منفی با واکنشپذیری کمتر افزایش میدهد. گلمن و شوارتز[۲۳۹] (۱۹۷۶؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹) این فرضیه را ارائه دادند که مراقبه کنندگان در مقایسه با گروه کنترل باید پاسخدهی فیزیولوژیکی کمی به محرک ناخوشایند نشان دهند. برای آزمون این فرضیه، آنها پاسخ هدایت قشری(SCR) را در حالی که آزمودنیها تصاویر حوادث کارخانه چوب را مشاهده کردند، در مراقبه کنندگان و گروه کنترل اندازه گیری کردند. SCR مقدار عرق تولید شده را به عنوان نشانهی برانگیختگی خودکار اندازه گیری کرد. در مقایسه با گروه کنترل، آزمودنیهای مراقبه در آغاز کمی بیشتر در SCR افزایش نشان دادند، اما بعد از آن سریعتر به خط پایه بازگشتند، که نشان دهنده این بود که آزمودنیهای مراقبه پاسخ شدیدتری به تصاویر منفی داشتند، اما سریعتر توانستند آن تصاویر را رها کنند و به حالت آرامش ذهنی و تعادل بازگردند. احتمالا این آزمودنیها کمتر مشغول نشخوار افکار میشدند که برانگیختگی خودکارشان را تداوم میداد.
۲-۲۲- افزایش توان شناختی
فایدهی بالقوهی مهم دیگر مراقبه منظم حفاظت در مقابل نازک شدن قشری است که معمولاٌ در سن پیری رخ میدهد. در پژوهش لازار، کر، واسرمان، گرای و گرو[۲۴۰]، (۲۰۰۵)، این نتیجه به دست آمد که در میان انجام دهندگان مراقبه، یک ناحیه کوچک از کرتکس پیش پیشانی در نتیجه نازک شدن قشری وابسته به سن معمول نازک می شود. این نشان میدهد که مراقبه ممکن است در مقابل نازک شدن قشری که معمولا با سن رابطه دارد حفاظت کننده باشد.
۲-۲۳- ریشه های حضورذهن
حضورذهن روشی برای جهتدهی توجه است که از سنتهای مراقبه شرقی به ویژه بودایی نشأت میگیرد و معمولاٌ به عنوان تمرکز ارادی یک فرد بر رویداد تجربه شده در لحظه حاضر به روشی بدون قضاوت یا پذیرشمندانه توصیف شده است (کابات-زین، ۱۹۹۰؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶).
این سنتها مراقبه حضورذهن را به عنوان روشی در دسترس برای همگان به منظور کاهش رنج و تقویت رشد کیفیتهای مثبت مانند آگاهی، بینش، معرفت، شفقت، و عدالت توصیف می کند (گلدشتاین[۲۴۱]، ۲۰۰۲؛ کابات-زین، ۲۰۰۳؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶). در دهههای اخیر، متخصصان و پژوهشگران بهداشت روانی غربی عقیده دارند که ایجاد حضورذهن می تواند برای افرادی که از دامنه وسیعی از مشکلات و اختلالات رنج میبرند اما بدون توجه به اقتباس اصطلاحات یا سنتهای بودایی، سودمند باشد. به وسیله مفهومسازی تمرینهای مراقبه حضورذهن سنتی به عنوان مجموعه ای از مهارت هایی که می تواند به صورت مستقل از هر نظام باور مذهبی آموخته شود، پژوهشگران و متخصصان، آموزش حضورذهن را به وسیله ادغام آن با مداخلاتی که به صورت روزافزون در مجموعه های بهداشت روانی و پزشکی ارائه میشوند در دسترس جمعیتهای غربی قرار داده اند.
۲-۲۴- تفاوت حضورذهن با مراقبه متعالی
مراقبه حضورذهن از رویکردهای مراقبهای مبتنی بر تمرکز (مانند مراقبه متعالی[۲۴۲]) که مستلزم محدود کردن توجه شخصی به محرک واحدی مانند یک واژه یا یک هجا (برای مثال، یک ذکر)، صدا، شیء، یا حس میباشد، متفاوت است. زمانی که توجه منحرف می شود، مجدداٌ به سرعت به شی مورد نظر بازگردانده می شود. منحرف شدن، حواسپرتی در نظر گرفته می شود، و هیچ توجهی به ماهیت محرکی که منجر به حواسپرتی شده است نمی شود. دستورالعمل در مراقبه حضورذهن اغلب با تمرینهای مبتنی بر تمرکز آغاز می شود که شرکت کنندگان روی محرک خاصی (برای مثال، تنفس) تمرکز میکنند و هر زمان که متوجه شدند توجهشان منحرف شده است آن را باز میگردانند. سپس دستورالعمل حضورذهن تا تمرینهایی شامل مشاهده بدون قضاوت تغییر دائم جریان محرک شامل افکار، خاطرات، خیالپردازیها، حسهای بدنی، ادراکات، هیجانها، و امیال پیش میرود. در این تمرینها، منحرف شدن ذهن صرفاٌ رویدادی برای مشاهده شدن است. شرکت کنندگان یاد می گیرند تا به همه این رویدادها بدون قضاوت کردن درمورد رابطه آنها با ارزش یا اهمیت، توجه کنند. این حالت مشاهده بدون قضاوتِ تغییر دائم جریان محرک، اغلب توجه محض[۲۴۳] یا آگاهی انتخابی[۲۴۴] نامیده می شود (کابات-زین، ۱۹۸۲؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:49:00 ب.ظ ]
|