مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۱-۲) تشریح موضوع و مسأله اساسی تحقیق – 4 |
- مقدمه
هیات مدیره از جمله سازوکارهای داخلی راهبری شرکتی است که تاثیر زیادی بر ریسک و عملکرد شرکت و رعایت حقوق ذینفعان بنگاه اقتصادی دارد. نقش هیات مدیره شرکت ها در نظارت بر نحوه اداره شرکت در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده و هدایت مدیریت اجرایی بسیار تعیین کننده است، تاجایی که در مواردی، راهبری شرکتی مناسب به واسطه ترکیب و عملکرد هیات مدیره سنجیده می شود. هیات مدیره علاوه بر هدایت استراتژیک شرکت، مسئولیت مهمی در نظارت بر عملکرد مدیریتی و دستیابی به بازده مناسب برای سهام داران، رعایت قوانین و مقررات و در عین حال جلوگیری از بروز تضاد منافع و ایجاد توازن بین انتظارات از شرکت بر عهده دارد(حسینی و رهبری خرازی،۱۳۸۷).
در این پژوهش سعی میشود تا رابطه بین کارایی هیئت مدیره و ریسک کوتاه مدت شرکت ها بررسی گردد. از این رو، در ادامه این فصل طرح کلی تحقیق شامل فرضیهها، اهداف تحقیق، متغیرها و تعریف عملیاتی آن ها و روش هاى آمارى مورد استفاده به منظور آزمون فرضیهها تشریح مى شوند.
۱-۲) تشریح موضوع و مسأله اساسی تحقیق
(بهوج راج و لیبی، ۲۰۰۵)[۱]، نظرها را به سوی اثر بخشی عملکرد مدیران غیرموظف (غیراجرایی) هیئت مدیره، جلب کرد. از سوی دیگر، گزارش (بریک و چیدامبرن، ۲۰۰۸)[۲] در انگلستان نیز پاسخ دندان شکنی به نفوذ قابل ملاحظه مدیران غیرموظف (غیر اجرایی) ناکارا، در شرکت های هم ردیف انرون محسوب می شد. از دیدگاه تئوری نمایندگی، حضور مدیران غیرموظف (غیر اجرایی) مستقل در هیئت مدیره شرکتها و عملکرد نظارتی آنان به عنوان افرادی مستقل؛ به کاهش تضاد منافع موجود میان سهامداران و مدیران شرکت در جلسات هیات مدیره، کمک شایان توجهی میکند. البته باید توجه داشت که مدیران اجرایی شرکت، نقش مهمی را در ایجاد ترکیب مناسبی از مدیران موظف و غیرموظف (غیر اجرایی)، در میان اعضای هیئت مدیره، ایفا میکنند. وجود چنین ترکیبی، از عناصر اصلی یک هیئت مدیره کارا و مؤثر محسوب می شود؛ زیرا در حالی که مدیران موظف، اطلاعات ارزشمندی درباره فعالیتهای شرکت ارائه میکنند؛ مدیران غیرموظف (غیر اجرایی) با دیدگاهی حرفهای و بی طرفانه، در مورد تصمیم گیریهای مدیران مذکور به قضاوت می نشینند. بدین ترتیب، هیئت مدیره شرکت با دارا بودن تخصص، استقلال و قدرت قانونی لازم، یک ساز و کار بالقوه و توانمند حاکمیت شرکتی به حساب میآید (نکراسو و شروف، ۲۰۰۷)[۳].
گزارش کدبری توصیه کردهاست که هیئت مدیره، باید حداقل دارای سه عضو غیرموظف (غیر اجرایی) باشد؛ تا اعضای مذبور، توان تاثیر گذاری بر تصمیم های هیئت مدیره را داشته باشند همچنین، در گزارش مذکور بیان شده است که مدیران غیرموظف (غیر اجرایی) باید دارای دیدگاه های مستقلی در زمینه راهبرد، عملکرد، منابع، انتخابات و استانداردهای اجرای عملیات شرکت باشند. علاوه بر این، قید شده است که اکثریت مدیران غیرموظف ( غیر اجرایی)، باید مستقل از مدیریت شرکت باشند و نباید هیچ گونه رابطه ای (به غیر از دریافت حقوق و مزایا و حق سهامدار بودن) داشته باشند که استقلال آنان را با مخاطره روبرو سازد. در حقیقت، در گزارش مذبور تصریح شده است که دست کم دو نفر از حداقل سه عضو غیرموظف (غیر اجرایی) هیئت مدیره، باید مستقل باشند. از سوی دیگر، روش های متعددی برای حصول اطمینان از استقلال مدیران غیر موظف (غیر اجرایی)، پیشنهاد شده است. برای نمونه، در گزارش کدبری ضمن بحث در مورد حقوق و مزایای پرداختی به مدیران غیرموظف (غیر اجرایی)، بیان شده است که باید میان ارزش آفرینی این مدیران و مورد مصالحه قرار نگرفتن استقلال آنان، تعادلی وجود داشته باشد. علاوه بر این، روش پیشنهادی دیگر آن بوده که مدیران غیرموظف (غیر اجرایی) تشویق شوند تا در طرح های اختیار خرید سهام مشارکت نکنند؛ زیرا این کار نیز ممکن است استقلال آنان را با مخاطره روبرو سازد. در گزارش کدبری همچنین تأکید شده است که انتخاب مدیران غیرموظف (غیر اجرایی)، تصمیم گیری مهمی به شمار می آید و باید از طریق یک فرایند رسمی گزینش (با بهره گرفتن از کیمته ای برای انتخاب نامزد) صورت پذیرد تا بیش از پیش موجب تقویت استقلال آنان گردد(نیکلسون و کیل، ۲۰۰۴)[۴]. هرچه درصد مدیران غیر موظف (غیر اجرایی) مستقل در هیات مدیره بیشتر باشد، احتمال اخراج مدیر عاملی که عملکرد ضعیفی داشته، افزایش مییابد و احتمال اینکه به جای مدیر عامل قبلی شخصی از افراد خارج از شرکت به این سمت منصوب شود، بیشتر است.
بازار سرمایه معمولا تحت شرایط خاص تغییرات ریسک را در دوره های متوالی تجربه میکند (بارگرون و همکاران، ۲۰۱۰)[۵]. ریسک مثبت شرکتها منوط به دستیابی به عملکرد بهینه میباشد (آدامز و همکاران، ۲۰۱۰)[۶]. هنگامی که شرکتها اقدام به تقسیم سود مینمایند فرصتهای سرمایهگذاری کاهش و در نهایت بازده مورد انتظار سهام شرکتها کاهش پیدا میکند. به طور خلاصه می توان گفت مدیران از طرح پاداش و نحوه ارزیابی عملکرد خود توسط سهامداران اطلاع دارند و با توجه به این موضوع جهت دریافت پاداش بیشتر متمایل به دستکاری سود و افزایش سرمایه همراه با کمتر نشان دادن ریسک شرکت میگردند. تصمیمهای تأمین مالی و سرمایه گذاری در شرکتها، تصمیمهایی هستند که هر دو با آیندهنگری اتخاذ میشوند و همیشه همراه با ریسک میباشند. بنابرین، این مسئله مطرح میشود که شرکتها چگونه اقدام به تأمین مالی کنند تا بر سود، کارایی سرمایهگذاری و بازدهی سهامداران حداکثر تأثیر مثبت را بگذارند و ریسک شرکت را به حداقل ممکن کاهش دهند. عوامل متعددی از جمله فعالیت، دارایی ها و نوع صنعت و میزان پاداش پرداختی به مدیران بر تأمین مالی و بازدهی ناشی از آن در شرکتها تأثیر میگذارند. در رابطه با نحوه پرداخت پاداش به مدیران دیدگاه های مختلفی وجود دارد و چون پاداش مدیران به نوعی در ارتباط با عملکرد و کارایی سرمایهگذاریهای شرکت و در نهایت افزایش یا کاهش ریسک شرکتها میباشد. با افزایش و کاهش ریسک و بازده حسابداری، پاداش مدیران نیز افزایش و کاهش پیدا خواهد کرد. مطالعه و بررسی رابطه پاداش مدیران، ریسک و بازده حسابداری شرکتها در کشور ما میتواند گامی اساسی در راستای ایجاد بستر مناسب برای تحقیقات آینده باشد.بنابرین هدف اصلی پژوهش ما بررسی رابطه بین کارایی هیئت مدیره و ریسک کوتاه مدت شرکتها میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:12:00 ب.ظ ]
|