• تصمیمات قاطع ‌بر اساس حقیقت و واقعیت است نه بر اساس تصور و خیال ، احساسات یا عقیده و یا دریافت ناگهانی و …

نشان دادن آنچه که با بهبود برنامه ریزی به طور واقعی اتفاق می افتد .

اگر چه اندازه گیری عملکرد مفید است ، ولی آن ‌سوالات زیادی از قبیل چرا ،چطور و چه وقت از آن استفاده می شود را به دنبال خواهد آورد(کاپلان و نورتن،۱۹۹۷) [۱۳]۲٫

معیارهای سنجش عملکرد به دو بخش مالی و غیر مالی تقسیم بندی می‌شوند که عبارتند از :

معیارهای مالی

معیار مالی داخلی (سود عملیاتی)

معیار مالی خارجی (قیمت سهام)

معیارهای غیر مالی

معیار غیرمالی داخلی (زمان تحویل کالا)

معیار غیر مالی خارجی (رضایت مندی مشتریان)

شرکت‌ها معیارهای مالی و غیر مالی را تحت گزارشی به نام معیار سنجش جامع عملکرد[۱۴] بیان می‌کنند.این گزارشات شامل موارد زیر است:

    1. معیارهای سودآوری: سود عملیاتی و رشد درآمدی

    1. معیارهای رضایتمندی مشتریان : سهم بازار ، ‌پاسخ‌گویی‌ به مشتریان ، عملیات به موقع

    1. معیارهای کارایی ، کیفیت و زمان : انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده

  1. معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید

شاخص جامع سنجش عملکرد ( BSC ) که تحت عنوان کارت امتیازی متوازن شناخته می شود از جمله معیارهای نوین سنجش عملکرد به شمار می رود که این شاخص اولین بار توسط نورتون و کاپلان مطرح گردید و از ویژگی این شاخص جامعیت آن است به طوری که معیارهای مالی و غیر مالی را تواما مد نظر قرار می‌دهد . ( رهنمای رودپشتی ، فریدون ؛ نیکومرام ، هاشم « مدیریت مالی راهبردی ( ارزش آفرینی ) » (انتشارات کسا کاوش ، ۱۳۸۵ ، ص ۳۶۰ )۲.

۱۰-۲معیارهای مالی سنتی

به طور کل ۵ معیار در ارزیابی عملکرد مبتنی بر داده های تاریخی هستند .

    1. بازده سرمایه گذاری ها (ROI)

    1. سود باقی مانده (RI)

    1. بازده فروش (ROS)

    1. عایدی هر سهم (EPS)

  1. نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)

که در اینجا به طور خلاصه مروری بر این معیارها داریم .

۱-۱۰-۲ بازده سرمایه گذاری ها (ROI)

یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود .

بازده سرمایه گذاری = سود عملیاتی / متوسط سرمایه گذاری ها

ROI مبتنی بر سرمایه گذاری است و شامل همه عناصر سودآوری ( درآمد ، هزینه و سرمایه گذاری) می‌باشد و این نرخ را می توان با نرخ فرصت از دست رفته مقایسه کرد .

این نرخ به مهارت‌های تولید و فروش شرکت مربوط می شود و به وسیله ساختار مالی شرکت تحت تاثیر قرار نمی گیرد . به دلیل استفاده از سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری ، ایرادهایی که بر سود حسابداری وارد است بر این معیار نیز وارد است و با توجه به اینکه سرمایه گذاری ها در ترازنامه به خالص ارزش دفتری نشان داده می‌شوند ، ‌بنابرین‏ ارزش واقعی سرمایه گذاری ها یا دارایی ها ممکن است بسیار پایین تر یا بالاتر از ارزش های دفتری آن ها باشد .

راهکارهای بهبود این نسبت در یک سازمان می‌تواند افزایش نرخ فروش البته در شرایط انحصاری بازار ، کاهش هزینه ها از طریق مدیریت هزینه و به کارگیری دارایی های کمتر و در واقع درست به کارگیری دارایی ها و منابع و ایجاد نکردن ظرفیت‌های خالی است .

۲-۱۰-۲سود باقی مانده (RI)

سود باقی مانده از تفاوت سود و بازده مورد انتظار سرمایه گذاری به دست می‌آید .

سود باقیمانده = سود عملیاتی – ( سرمایه گذاری * نرخ بازده مورد انتظار )

یا از نگاهی دیگر سود باقیمانده عبارت است از سود مرکز سرمایه گذاری منهای هزینه سرمایه آن که هزینه سرمایه مرکز سرمایه گذاری از ضرب مبلغ سرمایه به کار گرفته شده در نرخ بازدهی مورد انتظار به دست می‌آید .

مطلوبیت سود باقیمانده در این است که نرخ سود یک بخش از نرخ مورد انتظار سرمایه گذاری بیشتر باشد در مقابل بازده سرمایه گذاری ها که مدیریت با قبول پروژه های سود ده جدید (به علت افزایش مخرج کسر یعنی میزان سرمایه گذاری) مخالفت می‌کند ، لذا سود باقیمانده ، مدیران را به سرمایه گذاری های سودآوری ترغیب می‌کند که در صورت توجه به نسبت بازده سرمایه به کارگرفته شده ، پذیرفته نمی شوند .

البته ROI و RI هر دو نتایج یک دوره را نشان می‌دهند و مدیریت می‌تواند باعث افزایش کوتاه مدت در آن ها شود بدون آنکه منافع بلند مدت سازمان را درنظر بگیرند مثل توجه نکردن به مخارج تحقیق و توسعه در دوره کوتاه مدت .

۳-۱۰-۲بازده فروش (ROS)

این معیار از تقسیم سود عملیاتی به درآمد به دست می‌آید .

بازده فروش = سود عمیلاتی / درآمد فروش

و این نسبت از اجزای نسبت دوپانت در محاسبه نسبت بازده سرمایه گذاری ها به شمار می‌آید .

ROI = سود / سرمایه به کار گرفته شده = سود / فروش * فروش / سرمایه به کار گرفته شده

در تحلیل این نرخ داریم که از هر ریال درآمد چه میزان سود کسب شده است و این متفاوت است با تحلیل نرخ ROI که از هر ریال سرمایه گذاری چه میزان سود کسب شده است.

۴-۱۰-۲ سود هر سهم (EPS)

سود هر سهم عبارت است از سود خالص پس از کسر مالیات شرکت ، تقسیم بر تعداد سهام آن شرکت .

EPS = سود خالص / تعداد سهام عادی

این نسبت نشان می‌دهد که به ازای یک سهم چه میزان سود به دست آمده است و افزایش این نسبت نشان دهنده مطلوب تر شدن عملکرد شرکت است . برای ارزشیابی سهام نیز از این نسبت استفاده می شود .

از جمله ایرادات این نسبت این است که به تنهایی منعکس کننده میزان ریسک نیست و در برنامه ریزی ها به اهمیت های سیاست های تقسیم سود اشاره ای نمی کند .

۵-۱۰-۲نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)

این نسبت از رابطه زیر به دست می‌آید :

P/E = قیمت معاملاتی سهم / سود هر سهم

این نسبت شاخص سنجش عملکرد شرکت در بازار سرمایه است و به عنوان ابزاری برای ارزیابی قیمت سهام نیز به کار می رود و نشان دهنده آن است که به ازای سود هر سهم در بازار ، قیمت سهام چه میزان است و هرچه این نسبت بالاتر باشد عملکرد مطلوب شرکت را نشان می‌دهد .

از معایب این نسبت می توان به استفاده از سود حسابداری در محاسبه آن و بی معنی بودن آن در شرکتهایی که سودآور نیستند ، اشاره کرد .

به طور کلی معیارهای اندازه گیری عملکرد شرکت را با توجه به مطالب گفته شده و مفاهیم حسابداری و اقتصادی می توان به دو دسته حسابداری و اقتصادی تقسیم بندی کرد. در معیارهای حسابداری عملکرد شرکت با توجه به داده های حسابداری و تاریخی ارزیابی می شود که شامل سود ، سود تقسیمی ، سود هر سهم ، بازده حقوق صاحبان سهام ، ارزش دفتری ، جریان‌های نقدی و سود تقسیمی، عرضه و تقاضای سهام ، می‌باشد. البته ممکن است معیارهای حسابداری با توجه به داده های و ارزش های بازار به دست بیاید که معایب معیارهای حسابداری با داده های تاریخی را تا حدودی برطرف کند مانند نسبت قیمت به سود و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام و نسبت Q توبین .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...