در پژوهشی که توسط اسماعیلی (۱۳۸۷) انجام شد اثر آموزش مهارت‌های ارتباطی در تعامل با شیوه های فرزند پروری و سازگاری دانش آموزانی که دوره­ مهارت‌های ارتباطی را گذرانده بودند و پدرانشان از شیوه تربیتی اقتدار گرایانه استفاده می‌کردند بیشتر از دانش آموزانی بودکه دوره مذکور را نگذرانده بودند(به نقل از زرگری نژاد،۱۳۸۹).

طارمیان(۱۳۸۷)، در پژوهش خود آموزش مهارت­ های ارتباطی را بر افزایش سلامت جسمانی و روانی مانند اعتماد به نفس، مقابله با فشارهای محیطی و روانی، کاهش اضطراب و افسردگی، کاهش افکار خودکشی گرایانه، کاهش افت تحصیلی، تقویت ارتباط بین فردی و رفتارهای سالم و مفید اجتماعی، کاهش سوء مصرف مواد مخدر و پیشگیری از مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعیی مؤثر قلمداد ‌کرده‌است(به نقل از به پژوه، سلیمانی، افروز و لواسانی،۱۳۸۹).

حقیقی و همکاران (۱۳۸۵) در تحقیقی تحت عنوان ” بررسی تاثیر آموزش مهارت‌های زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول متوسطه ” ‌به این نتیجه دست یافتند : آموزش مهارت‌های ارتباطی موجب افزایش سلامت روانی و عزت نفس دانش اموزان دختر گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه می شود.

با تحقیقی که رستگاران (۱۳۸۲) پیرامون بررسی تاثیر چگونگی روابط والدین بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان پایه سوم راهنمایی دخترانه شهر همدان انجام داد ، ‌به این نتیجه رسید که بین عوامل خانوادگی و سازگاری اجتماعی فرزندان در مدرسه رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی چگونگی روابط والدین در سازگاری اجتماعی فرزندان آنان در مدرسه موثّر است. دانش آموزانی که در مدرسه از سازگاری اجتماعی مطلوبی برخوردارند، دارای والدینی با روابط مبتنی بر تفاهم هستند، در حالی که دانش آموزان ناسازگار، دارای والدینی هستندکه از روابط صحیح و بر اساس تفاهم بهره­مند نیستند(به نقل از احمد خانی،۱۳۸۹).

یافته های حاصل از پژوهش، بهجتی اردکانی (۱۳۸۲) پیرامون بررسی عوامل آموزشگاهی، فرهنگی و خانوادگی موثّر بر پایین بودن مهارت­ های ارتباطی در دانش ­آموزان استان یزد مشخص نمود که آموزش به والدین و اولیاء مدرسه می ­تواند در بالا رفتن مهارت­ های ارتباطی دانش ­آموزان مؤثر باشد بدون اینکه نیاز به آموزش مستقیم این مهارت ­ها به دانش ­آموزان باشد(به نقل از عطاری، شهنی ییلاق، کوچکی و بشلیده،۱۳۸۴).

نتایج بررسی اجرای آموزش مهارت های زندگی و تأثیر آموزش مهارت­ های زندگی و تأثیر آن بر سلامت روان برای مقاطع چهارم و پنجم ابتدایی در ۶ استان کشور (تهران، کرمانشاه، شهرستان­های استان تهران، سیستان و بلوچستان، اذربایجان غربی و ایلام) توسط دفتر بهداشت و تغذیه وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۷۸-۷۷ نشان داد که در پیش آزمون بین گروه کنترل و آزمایش تفاوت وجود ندارد. اما در مرحله ‌پس‌آزمون تفاوت معناداری بین میانگین نمرات دو گروه وجود دارد. همچنین بین تفاوت نمرات دانش ­آموزان دختر و پسر ارتباط معنی­دار وجود دارد و در مقایسه استان­ها، استان کرمانشاه بالاترین نتایج را نسبت به استان­های دیگر دارد(به نقل از عطاری، شهنی ییلاق، کوچکی و بشلیده،۱۳۸۴).

پژوهش انجام شده در خارج از کشور

مورای و مالمگرین[۱۰۳] (۲۰۱۰) تأثیر اجرای یک برنامه آموزشی رابطه معلم – دانش‌آموز را بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی دانش‌آموزان مورد تحقیق قرار دادند. هدف این پژوهش تأثیر یک برنامه طراحی شده ارتباطی بر بهبود روابط نوجوانان با معلمانشان بود. همه شرکت کنندگان دانش‌آموزانی بودند که مشکلات عاطفی و رفتاری قابل توجهی داشتند و توسط معلمشان معرفی شده بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که دانش‌آموزان گروه آزمایشی، سازگاری آموزشی، عاطفی و اجتماعی بالاتر از میانگین را نسبت به دانش‌آموزان گروه کنترل نشان دادند

در سال ۲۰۱۰ در تحقیقی که میشل مک کارتر[۱۰۴] بر روی یک نمونه ۲۴ نفری از دانش ­آموزان در جنوب شرقی کوین لند و در خصوص تأثیر مهارت­ های ارتباطی انجام داد، تأثیر مثبت آموزش­ها را در بهبود سلامت روان دانش ­آموزان و رضایت معلمان آن­ها تأیید نمود(به نقل از آذین و موسوی،۱۳۹۰).

در پژوهشی گرکو و موریس (۲۰۰۹) به مطالعه تأثیر مهارت­ های ارتباطی و اجتماعی و روابط دوستی نزدیک در دوران نوجوانی پرداختند. یافته ­های این تحقیق نشان داد که بین سازگاری اجتماعی و مهارت­ های ارتباطی رابطه وجود دارد.

در پژوهشی نیز جانستون[۱۰۵] (۲۰۰۹) به بررسی اثرات آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر روی سازگاری بین فردی و تعاملات بین فردی در دانش آموزان پرداخت که این بررسی بر مبنای تحلیل ارتباط متقابل محک می‌زند که آیا آموزش یک دانش ­آموز در آگاهی‌اش از ارتباطات تعاملی تفاوتی را در ارتباطات درونی شخصی‌اش و میزان سازگاری‌اش صورت می‌دهد یا نه، نتایج به دست آمده تأکید می‌کنند که بین ‌گروه‌های آزمایش و کنترل نظارت معنی‌دار وجود دارد و فرضیه محقق تأیید می‌گردد(به نقل از آذین و موسوی،۱۳۹۰).

دام باگن[۱۰۶] و کریمیت[۱۰۷] (۲۰۰۸) در پژوهشی آموزش مهارت­ های ارتباطی و درمان رفتاری-شناختی را بر سازگاری اجتماعی مطالعه کردند. آزمودنی­ها که به وسیله آیتم­های DSMIV مضطرب اجتماعی تشخیص داده شده بودند، در یک گروه آموزش مهارت­ های اجتماعی و ارتباطی و در گروهی دیگر بر روی آزمودنی­ها درمان رفتاری-شناختی انجام گرفت. نتایج نشان داد که هم آموزش مهارت­ های ارتباطی و هم درمان رفتاری-شناختی در درمان اضطراب شناختی نقش دارند.

پژوهشی را در اداره کل آموزش و پرورش علوم پزشکی دانشگاه پریتوریا در سال ۲۰۰۷ با هدف ارتقای مهارت­ های روابط بین فردی و مهارت­ های اجتماعی، مهارت­ های ارتباطی و اخلاقی و حرفه­ای در دو سطح آموزش­های سنتی و اصلاح شده بر روی دانشجویان انجام داد که آموزش­های اصلاح شده مهارت­ های ارتباطی، تأثیر بیشتری بر سلامت روان، نسبت به آموزش­های سنتی داشت(به نقل از آذین و موسوی،۱۳۹۰).

هربرت[۱۰۸] و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی با همین عنوان دریافتند که آموزش مهارت های ارتباطی و اجتماعی باعث کاهش ناسازگاری اجتماعی آزمودنی ها می شود. آنان هم چنین بیان می‌کنند که درمان گروهی شناختی رفتاری می‌تواند به آموزش مهارت های ارتباطی و اجتماعی در کاهش اضطراب اجتماعی کمک کند. و نیز تحقیقات کریگان[۱۰۹] (۱۹۹۸، به نقل از دام باگن و کریمیت، ۲۰۰۰) هالفورد و وارگس[۱۱۰] (۱۹۹۵، به نقل از دام باگن و کریمیت، ۲۰۰۰) که قبلا با این رویکرد بر روی بزرگسالان انجام داده بودند، نتایجی مشابه این تحقیق را در برداشته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...