بنت استوارت می‌گوید: من این روش را ترجیح می دهم و هر چه دارم برای این روش می گذارم زیرا

این روش نشان می‌دهد که با تخصیص و مدیریت سرمایه چه مقدار ارزش ایجاد می شود یا از بین می رود (قالیباف اصل و همکاران،۱۳۸۶)

پایه اصلی ارزشیابی با بهره گرفتن از الگوی مبتنی ارزش افزوده اقتصادی، شناسایی ارزش بازار افزوده شده به سرمایه به کار گرفته شده یا کسر شده از آن می‌باشد. در مدل ارزش افزوده اقتصادی، ارزش شرکت برابر است با مقدار سرمایه گذاری انجام شده در شرکت(ارزش دفتری بدهی و سرمایه در زمان صفر) به علاوه ارزش فعلی مبلغ ارزش افزوده اقتصادی مورد انتظار شرکت بر اساس نرخ میانگین موزون سرمایه. (Fernandez,2008)

براین اساس، ارزش هر واحد تجاری تابعی از ارزش فعلی تمام ارزش افزوده اقتصادی است که به سرمایه آن افزوده یا از آن کسر شده است. ‌بنابرین‏ می توان رابطه زیر را استخراج کرد:)دهدار،۱۳۸۶)

۲-۴-۵-۳-۵)تفاوت ارزشیابی ارزش افزوده و جریان های نقدی آزاد

رویکرد متکی بر ارزشیابی با بهره گرفتن از ارزش افزوده اقتصادی از رویه ای مشابه با تنزیل جریان های نقدی آزاد پیـروی می‌کند.با این وجود، رویـکرد مذبور تأکید مضاعفی را بر کـیفیت جریان های نقـدی آزاد قرار می‌دهد و بر تمرکز مطلق بر سطح کمی جریان های نقدی آزاد، خط بطلان می کشد. یکی ‌از مزایای مدل ارزش افزوده اقتصادی نسبت به مدل تنزیل جریان های نقدی آزاد آن است که ارزش افزوده اقتصادی معیار مفیدی برای شناخت و تجزیه و تحلیل عملکرد شرکت در همه سال می‌باشد در حالی که مدل جریان نقدی آزاد چنین مزیتی ندارد(دهدار،۱۳۸۶)

۲-۴-۵-۳-۶)ارزش تداوم(ارزش دوره بعد از پیش‌بینی)

ارزش بعد از دوره پیش‌بینی را ارزش تداوم گویند. استفاده از ارزش تداوم نیاز به پیش‌بینی جریان های

نقدی و ارزش افزوده اقتصادی شرکت برای دوره طولانی مدت را از بین می‌برد. محاسبه ارزش تداوم حائز اهمیت فراوانی است. زیرا غالباً ارزش تداوم، درصد عمده ای از ارزش کل شرکت را به خود اختصاص می‌دهد البته این بدین معنا نیست که بیشتر ارزش شرکت مربوط به دوره تداوم است، بلکه ‌به این معنا است که غالباً در سال های نخستین دوره پیش‌بینی جریان های نقدی ورودی شرکت توسط جریان های نقدی خروجی که صرف مخارج سرمایه ای و سرمایه گذاری در سرمایه در گردش(سرمایه گذاری هایی که ‌در سال‌ های آتی باید جریان نقدی ورودی بیشتری برای شرکت ایجاد کنند) خنثی می‌شوند که در سال های آتی باید جریان نقدی ورودی بیشتری برای شرکت ایجاد کنند. (Copeland et al,1994)

برای محاسبه ارزش تداوم فرمول ها و نظریات متفاوتی وجود دارد. ضریب یکی ازساده ترین روش هائی است که برای محاسبه ارزش تداوم مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این روش با ضرب ضریب برآوردی شرکت در سال پایانی دوره پیش‌بینی در سود خالص شرکت در آن سال ارزش تداوم را به صورتی تقریبی محاسبه می‌کنند. علاوه بر روش از فرمول ارزش زا نیز استفاده می شود.

در فرمول پیشگفته NOPATt+1 بیانگر خالص سود عملیاتی بعد از مالیات سال پس از دوره پیش‌بینی است، g نرخ رشد NOPAT ، ROIC نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاری های شرکت و WACC میانگین موزون هزینه سرمایه است.

مفروضات این فرمول عبارتند از:

۱- شرکت دارای حاشیه سود ثابتی است، گردش سرمایه ثابتی دارد. ‌بنابرین‏ نرخ بازدهی ثابتی از سرمایه گذاری های موجود خود به دست می آورد.

۲- در آمد ها و NOPAT شرکت با نرخ ثابتی رشد می نمایند و شرکت ها همه سال نسبت ثابتی از جریان نقدی خالص خود را سرمایه گذاری می‌کنند.

۳- شرکت نرخ بازده ثابتی از تمام سرمایه گذاری های جدید خود به دست می آورد.

در مدل پیشگفته ROIC بیانگر نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاری های شرکت است و به صورت زیر محاسبه می شود: (قالیباف اصل و همکاران،۱۳۸۶)

سرمایه گذاری های انجام شده= سرمایه در گردش عملیاتی + ساختمان و تجهیزات+سایر دارایی ها

یکی از مفروضات ساده کننده مورد استفاده در محاسبه ارزش تداوم آن است که نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاری های شرکت را برابر با میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت فرض کنیم(ROIC= WACC) با توجه ‌به این فرض ارزش تداوم به صورت زیر در می‌آید:

این فرض از آنجا نشأت می‌گیرد که مطابق نظریه های اقتصادی بازده بالا در صنعت خاص باعث ورود رقبا به آن صنعت و افزایش رقابت خواهد شد. افزایش رقابت نیز در نهایت باعث حذف بازده های نامتعارف خواهد شد. کاهش نرخ بازده تا آنجا ادامه می‌یابد که نرخ بازده از میانگین موزون هزینه سرمایه پائین تر نرود، زیرا در آن صورت سرمایه گذاری درآن صنعت فاقد توجیه خواهد شد.

این فرمول برای محاسبه ارزش شرکتی ، مناسب نیست که دارای حاشیه سود نزولی است برای اینکه بتوان به درستی از این فرمول استفاده کرد، شرکت باید در دوره پس از دوره پیش‌بینی در وضعیت تعادلی به عملیات خود ادامه بدهد. یکی دیگر از مفروضات ساد ه کننده ای که برای استفاده ا ز این روش وجود دارد، آن است که نرخ رشد خالص سود عملیاتی پس از کسر مالیات تعدیل شده برابر نرخ رشد اقتصاد کشور در نظر گرفته شود، یعنی g برابر با نرخ رشد اقتصاد فر ض می شود، زیرا در یک اقتصاد رقابتی تعداد بسیاراندکی ازشرکتها وجود دارند که می‌توانند انتظار داشته باشند در بلندمدت با نرخی بیش از نرخ رشد اقتصاد رشد نما یند. . (Copeland et al,1994)

۲-۵) عوامل تاثیرگذار بر ارزش شرکت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...