کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



نتایج
نتایج
کلیدی عملکرد
۱۵ %
نتایج کارکنان
۹%
نتایج مشتری
۲۰%
نتایج جامعه ۶%
فرایندها
۱۴%
کارکنان
۹%
خط مشی و استراتژی ۸%
۸%
رضایت مشتریها
۲۰%
مشارکتها و منابع
۹%
رهبری
۱۰%
یادگیری و نوآوری
شکل ۲-۷: نمای کلی معیارها مدل تعالی اروپا(کمپیتل و همکاران، ۲۰۱۱)
مدل تعالی سازمانی یک چارچوب غیرتجویزی بر اساس نه معیار سنجش می‌باشد. پنج عدد از این معیارها جزو توانمندسازها و چهار عدد دیگر آن جزو نتایج هستند، که۵۰۰ امتیاز از ۱۰۰۰ امتیاز مربوط به توانمندسازها و۵۰۰ امتیاز از ۱۰۰۰ امتیاز مربوط به نتایج هستند. معیارها مربوط به توانمندسازها، کارهایی که یک سازمان باید انجام دهد را نشان می‌دهد و معیارهای مربوط به نتایج چیزهایی راکه سازمان باید به آن دست یابد مشخص می کند. نتایج در واقع منتج از توانمندسازها هستند. توانمندسازها با بهره گرفتن از بازخورهای دریافتی از نتایج بهبود می‌یابند (هیدز و همکاران[۵۸] ۲۰۰۴).
خلاصه‌ای از معیارهاو زیر معیارهای مدل تعالی اروپا:
۱- رهبری
رهبران چگونه آرمان و مأموریت سازمان را تعیین و دسترسی به آنها را تسهیل کرده و ارزش‌های موردنیاز برای موفقیت درازمدت را ایجاد و آنها را از طریق فعالیت و رفتار مناسب بکار می‌گیرند و شخصاً با مشارکت خود از ایجاد و بکارگیری سیستم مدیریت اطمینان می‌یابند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲- کارکنان
سازمان چگونه دانش و پتانسیل‌های کامل کارکنان خود را به صورت فردی یا گروهی در تمامی سطوح سازمانی اداره، توسعه و بکار گرفته و چگونه این فعالیت‌ها را در جهت حمایت از خط‌مشی و راهبرد و اثربخشی عملیات طرح‌ریزی می‌کند.
۳- حوزه خط‌مشی و راهبرد
چگونه سازمان مأموریت‌ها و آرمان‌های خود را از طریق راهبرد روشن متمرکز بر منافع ذینفعان که بوسیله خط‌مشی برنامه‌ها، اهداف بلندمدت، کوتاه‌مدت و فرآیندها حمایت شده است، اجرا می‌کند.
۴- شراکت‌ها و منابع
سازمان چگونه امکانات خارجی و منابع داخلی خود را در جهت حمایت از خط‌مشی، راهبردها و افزایش کارایی عملیات فرایندهایش شناسایی، هماهنگ و اداره می‌کند.
۵- حوزه فرآیندها
چگونه سازمان فرایندهای خود را با هدف حمایت از خط‌مشی، راهبرد و تأمین رضایت و افزایش ارزش برای مشتریان و سایر ذینفعان خود، طراحی اداره و بهبود می‌بخشد.
۶- حوزه نتایج کارکنان
آنچه سازمان در ارتباط با کارکنان خود بدست می‌آورد.
۷- حوزه نتایج مشتریان
آنچه که سازمان در ارتباط با مشتریان بیرونی خود بدست می‌آورد.
۸- حوزه نتایج جامعه
آنچه سازمان در رابطه با جامعه محلی، ملی و بین‌المللی بطور مطلوب بدست می‌آورد.
۹- حوزه نتایج عملکرد
آنچه که سازمان در ارتباط با عملکرد برنامه‌ریزی شده خود بدست می‌آورد ( ۲۰۱۳)
الف – توانمندسازها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 03:00:00 ب.ظ ]




 

ناتوانی انسان در متوقف کردن گذر زمان

 

تحمیلی بودن چرخش آسیاب بر گندم

 
 

تغییر در انسان و تبدیل جوانی به پـیـری

 

تغییر در گندم و تبدیل آن به آرد

 
 

برگشت‌ناپذیر بودن جوانی ازدست‌رفته

 

برگشت‌ناپذیر بودن آرد به گندم

 

وجه شباهت اخیر، زمان را از حرکت دایرهای خارج میکند؛ چون زمان دایرهای برگشت‌پذیر است.
ب.حرکت زمان به صورت مارپیچ: بیان مفهوم زمان در قالب حرکت مارپیچ تلفیقی از حرکت خطی قرآن و حرکت دایره‌وار در عرفان است. این نوع حرکت را که در آن مسیر مبدأ تا مقصد با حرکت چرخشی طی می‌شود می‌توان به صورت زیر ترسیم کرد:
وقتی سعی می‌گوید: «گر توان بود که دور فلک از سر گیرند…» (۶/۲۸۲) و یا «وگر دوران ز سر گیرند، هیهات…»(۳۷۸/۳) نشان می‌دهد که به اعتقاد سعدی زمان یا دور فلک نقطه‌ی آغاز دارد که امکان برگشت و شروع دوباره از آن نقطه وجود ندارد؛ در عین حال واژه‌ی «دور» را فراوان در مفهوم زمان به کار می‌برد؛ یعنی حرکت زمان دورانی است.
دایره حرکتی یکنواخت و تکراری دارد، اما «پدیده‌ای اسلیمی گویای حرکتی موزون وعقلانی است که بازگشت به نقطه‌ی اول را چون دایره تکرار نمی‌کند» (پورجعفر، ۱۳۸۱: ۲۰۴). وقتی سعدی از «این دور»، «چو دور، دورتر باشد» و «دور ابد» سخن می‌گوید، در واقع حرکت‌های دورانی مختلف و متعددی را مطرح می‌کند که یکسان و یکنواخت نیست:
ســـعدیــا دور نیک نامی رفــت نوبت عاشقی است یک چندی(۹۳/۱۰).
لیــــــکن اگر دور وصـــالی بود صلــــح فراموش کنـد ماجرا (۲۰۱/۸).
نکته‌ی دیگر این که دایره همان‌گونه که آغاز ندارد، پایان و انتهای نیز برای آن متصور نیست، اما مفهوم زمان در غزلیات سعدی نقطه‌ی پایان دارد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر حاصل آن است که دایم نبود دورانش (۴۴۱/۲).
در مجموع در غزلیات سعدی حرکت مارپیچ زمان از حرکت دایره‌وار آن بیش‌تر است. در غزلیات حافظ بر عکس حرکت دایره‌وار بسیار بیش‌تر از حرکت مارپیچ گونه است. هر چند از ابیاتی مانند بیت زیر:
دور مـــجنون گذشت و نوبـــــت ماست هرکسی پنــج روز نوبت اوست (۵۶/۸).
می‌‌توان حرکت مارپیچی برای زمان برداشت کرد، اما ابیاتی که به صراحت برای زمان حرکت دایره‌وار و در عین حال دارای آغاز و پایان تصور کند، وجود ندارد، بلکه در اغلب موارد صراحتاً واژه‌ی «دایره» را از طریق استعاره‌ی مصرحه یا تشبیه برای مفهوم زمان به کار می‌برد که در غزلیات سعدی حتی یک مورد هم در این معنا به کار نرفته است:«در دایره‌ی قسمت ما نقطه‌ی تسلیمیم» (۴۹۳/۹)؛ «در دایره‌ی قسمت اوضاع چنین باشد»(۱۶۱/۵)؛ «زین دایره‌ی مینا خونین جگرم…»(۴۹۳/۱۱)؛ «عشق داند که در این دایره سرگردانند» (۱۹۳/۲) و به ویژه در بیت زیر:
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار هرکه در دایرهی گردش ایام افتاد(۱۱۱/۶).
به دلیل اینکه حرکت مارپیچ گونه از بسیار جهات مانند نقطه‌ی آغاز و پایان داشتن با حرکت خطی برابر است. فلذا، سعدی درکی خطی از زمان دارد و حافظ مفهوم زمان را با فرافکنی در قاب دایره به نمایش می‌گذارد.
براساس طرحوارههای چرخشی، سعدی یا نگاه منفی به زمان دارد (۱۷۴/۸، ۵۷۸/۲۵ و ۴۴۲/۲) یا فاقد ارزیابی است (۲۸۲/۶، ۵۴۲/۲ و ۴۲/۱۵). سعدی از نکوهش و پذیرش زمان سخن می‌گوید؛ ولی حافظ هم از پذیرش زمان سخن می‌گوید (۱۱۸/۵)، هم از ستایش زمان (۲۴۲/۳) و هم از نکوهش آن (۳۳۴/۹). در غزلیات سعدی ابیات حاوی ستایش زمان نادر است؛ اما در غزلیات حافظ فراوان؛ مثل:
دور فلکی یکسره بـــــر منهج عدل است خوشباش که ظالـم نبرد راه بـــه منزل(۳۰۴/۸).
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور(۲۵۵/۴).
آنچه به دغدغه زمان اعتبار می‌بخشد، مفهوم مرگ است. درواقع، ستایش زمان یعنی ستایش مرگ. بنابراین، سعدی گذشته ‌از نکوهش مرگ، آن را می‌پذیرد؛ ولی حافظ درعینِ نکوهش، هم آن را می‌پذیرد، هم می‌ستاید و هم میکوشد با آن به ابدیت و جاودانگی برسد و این منظور را با طرحوارههای چرخشی و حرکتهای دوری بازگو میکند؛ زیرا «در غالب تمدنها ابدیت به‌شکل دایره و چرخ تصویر می‌شود.» (دوبوکور، ۱۳۷۶: ۷۷).
«انسان زمان را با اسطوره‌ی پایان می‌فهمد. هایدگر درباره‌ی زمان و هستی می‌گوید: «زمان بودگی، یعنی آن‌چه نابود شدنی است، چیزی که از دایره‌ی زمان، بیرون می‌رود»، غیاب و حضور مرگ زمان را تبدیل به دو بعد «اکرانه» و «کرانمند» می‌کند. اکرانگی زمان آفرینندگی زمان است و کرامندی‌اش نابود کننده بودنش. کریشنا می‌گوید: من زمانم، زمان نیرومند و جهان نابود کن. ولی برای حفظ جهان در این جا ظهور یافته‌ام. یعنی هم می‌آفریند و هم نابود می‌کند» (جهاندیده، ۱۳۹۱: ۱۲۳).
می‌توان گفت بیان خطی زمان به جنبه‌ی نابودکنندگی و مرگ‌آوری آن و بیان دایره‌وار به جنبه‌ی آفرینندگی و مرگ‌گریزی آن توجه دارد. در قرآن زمان خطی غلبه دارد، چون این کتاب برای «تذکر جهانیان»(انعام۹۰) نازل شده است و می‌خواهد با هشدار مرگ و ناپایداری زمان دنیوی، انسان را از دلبستگی به دنیای مادی رهایی بخشد. واعظ بودن سعدی نیز در شکل‌گیری این تلقی از زمان بی‌تأثیر نبوده است.
سعدی با «زمان خطی می‌خواهد به هویت و فردانیت خویش نزدیک شود» (همان: ۱۴۴)؛ اما حافظ «با بازآفرینی زمان حلقوی در روایت‌ها و اندیشه‌هایش می‌‌خواهد از زوال زمان خطی بگریزد» (همان). این امر به واقع‌گرایی سعدی و آرمان‌گرایی حافظ برمی‌گردد.
شیوه غربیِ تفکر، خطی است و راهی برای بسط عقلانی موضوع به‌‌شمار میآید؛ اما شیوه شرقی تفکر به‌صورت دایرهای (جیوگلو، ۱۳۹۰: ۳۸۲) و نماد بینش اشراقی و بازگشت به اصل است. جرج لیکاف نیز با دو استعاره «بحث و استدلال راه مستقیم است» و «بحث و استدلال دایره است»، به دو شیوه متفاوت تفکر غرب و شرق اشاره میکند و از آنها دو کلیشه «شرقیها احساسی هستند» و «غربیها معقولاند» را استنباط می‌کند (لیکاف و جانسون، ۱۳۸۰: ۸۹- ۹۱). با این مقدمه، براساس غلبه حرکت مارپیچ زمان در اشعار سعدی که به حرکت خطی نزدیکتر است، می‌توان گفت ویژگی‌های شخصیتی و تفکر سعدی به شیوه غربیِ تفکر نزدیک‌تر است و شاید بتوان آن را- در کنار عوامل دیگر- رمز و رازِ موفقیت و شهرت بیشتر او در مقایسه با حافظ در دنیای غرب دانست؛ چنان‌که هردر، نویسنده و فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، می‌گوید: «بس است؛ به‌اندازه کافی غزل‌های حافظ را شنیده‌ایم، سعدی به‌مراتب برای ما مفیدتر بوده است.» (شیمل، ۱۳۶۸: ۸). به نظر زرینکوب اندیشه و بیان سعدی در بسیاری از موارد چنان با سخنان نویسندگان و شاعران فرنگی شباهت دارد که انسان را به حیرت می‌اندازد (۱۳۶۲: ۲۵۶). ارنست رنان می‌نویسد: «درحقیقت سعدی یکی از خود ماست. هنگام خواندن آثار سعدی خواننده تصور می‌کند که کتاب یک معلم اخلاق روحی یا یک بذله‌گوی قرن شانزدهم میلادی را می‌خواند» (ماسه، ۱۳۶۴: ۴۱۵).
در معرفی انسان تراژیک و انسان حماسی گفته‌اند: «انسان تراژیک انسانی است نو که از همین حالا آغاز می‌شود و بی‌درنگ به آینده می‌رسد. چنین انسانی هم در زمان و هم در مکان محدود است. چون در زمان با تولدش آغاز می‌شود و با مرگش پایان می‌پذیرد؛ و در مکان از همسایه دست‌ چپی شروع می‌شود و به همسایه دست راستی تمام می‌شود […] او تنهاست، اما همین تنهایی او عین آزادی اوست و آزادی او عین هستی اوست […] اما انسان حماسی انسانی است که سابقه‌اش از تاریخ فراتر می‌رود و به پیش از تاریخ می‌رسد و ریشه در اسطوره دارد […] چنین انسانی تنها نیست و هرگز تنها نمی‌ماند، چون در بی‌نهایت‌ تن از افراد هم تبار تکرار می‌شود. تا زمان حال در همان گذشته زندگی می‌کند و در آینده نیز باز در همان گذشته خواهد زیست» (حق‌شناس، ۱۳۷۰: ۱۳۴- ۱۳۵).
پس، فهم حرکت چرخشی/ دایره‌ای با انسان‌ حماسی و فهم خطی با انسان تراژیک تناسب دارد. بنابراین، حافظ را می‌توان در گروه انسان‌های حماسی و سعدی را در گروه‌ انسان‌های تراژیک قرار داد.

۴-۲-۳-۳-۲٫مرکزگرایی حافظ و مرکزگریزی سعدی
سعدی در پاره‌ای از شعرهای دارای طرح‌واره‌های چرخشی از فعل‌های منفی استفاده کرده؛و به گونه‌ای از حرکت دایره‌وار برحذر می‌دارد مثل «ای خواب گرد دیده سعدی دگر مگرد» (۶۵۱/۵)، «تا نباید گشتنم گرد در کس چون کلید» (۶۰۰/۷)، «گرد هر در می‌نگردم استخوانی گو مباش» (۵۰۵/۶)، «سر هلاک نداری مگرد پـیرامون» (۷۰۶/۳)؛ درحالی که در یک چهارم غزل‌های حافظ بیتی نظیر این موارد یافته نشد و در کل غزلیات حافظ فقط یک بیت وجود داشت:«گرد دیوانگان شهر مگرد/ که به عقل عقیله مشهوری»(۴۵۳/۲). این رویکرد بر گریز سعدی از حرکت دوری/ چرخشی و گرایش حافظ به آن دلالت دارد.
اگر ابیاتی از این نوع را در نظر نگیریم، می‌توانیم بگوییم که حافظ بیش از سعدی برای بیان مفاهیم انتزاعی به حرکت دایره‌وار توجه دارد. این امر حتی در ساختار کلی غزل نیز مشهود است. غزلهای سعدی دارای ابیات بههم پیوسته و ساختار خطی است؛ اما « سبک حافظ خطی نیست؛ یعنی پیگیر و اسیر یک خط باریک معنایی نیست…بلکه سیری دوری و دایرهای و فوارهوار دارد. در همه سو میگسترد…از همه جا میتوان خواندنش را آغاز کرد و یا به پایان برد»(خرمشاهی، ۱۳۸۴: ۸۵).
حتی نوع استفاده از طرح واره‌ی چرخشی در ارتباط با معشوق نیز در غزلیات سعدی و حافظ متفاوت است. سعدی برای بیان «رها کردن و به سراغ معشوق نرفتن» از آن استفاده می‌کند و حافظ برای بیان وابستگی شدید به معشوق.
حافظ می‌گوید: که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن (۳۹۳/۸)؛ طرح واره‌ی چرخشیِ این بیت را می‌‌توان به صورت زیر ترسیم کرد:
معشوق

اما وقتی سعدی می‌گوید: «تا چو پرگار بگردید و به سر باز آمد» می‌توان شکل زیر را برای آن ترسیم کرد:
معشوق حافظ در مرکز دایره قرار دارد و «میان مجمع خوبان میانداری می‌کند» (۴۴۵/۳ ) و «مدار عمر بر نقطه‌ی دهان او می‌گردد» (۲۵۳/۶)؛ اما سعدی و معشوق او هر دو در خط دایره قرار می‌گیرند: «من سر ز خط تو بر نگیرم/ ور چون قلمم به سر بگردانی» (۲۴۳/۱۰).
حافظ بیشتر از سعدی به مرکز دایره می‌پردازد. گاه با حسرت برای خود جایگاهی در مرکز دایره آرزو می‌کند؛ اما «دوران چو نقطه ره به میانش نمی‌دهد» (۲۲۹/۵). گاهی هم از روی تعارف، ابراز تمایل میکند که «آهسته بر کنار چو پرگار» حرکت نماید؛ اما دوران عاقبت او را در مرکز دایره قرار می‌دهد(۸۷/۵). گاهی آنان را که شایستگی در مرکز بودن را ندارند مثل «عاقلانی»که خود را «نقطه‌ی پرگار وجود» می‌پندارند؛ به محیط دایره انتقال می‌دهد(۱۹۳/۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]




اگوست کمتAugust comte))، بانی جامعه شناسی معتقد است که جامعه از تمام افراد زنده و همچنین از تمام کسانی که از این جهان رفته اند ولی با تأثیر خود بر ذهن اخلاف خویش به حیات خود ادامه می دهند، تشکیل می یابد. به نظر کمت، هیچ موجودی به اندازه جامعه مستعد پیشرفت سریع و به ویژه ترقّی مداوم نیست زیرا در نتیجه توالی نسل ها، اجتماع مسلّط بر زمان گردیده و بنابراین از نظر وی جامعه همانند کاروانی از نسل های گذشته و معاصر است که در راه ترقّی و تعالی سیر می کنند»(همان، ۲۲)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«در حال حاضر از موارد مهمی که در جامعه شناسی مطرح می باشد این است که در انتساب خصوصیاتی به یک جامعه،آیا باید جامعه را یک ماهیت مستقل جدای از افراد ارزیابی کردیا افراد آن جامعه را عین آن دانست وجامعه چیزی جدای از افراد خود نیست.»( نقل ازمحسنی، ۱۳۷۰:ص ۱۸-۸)
امیل دورکیم Emil Dorkheim))، جامعه را موجودی زنده می شمارد و معتقد است« همچنانکه هر جانداری، تنها از اجتماع ساده سلولها به وجود نیامده و دارای حسّ عمومی یا حیات می باشد، جامعه نیز تنها از گردآمدن سادۀ افراد تشکیل نیافته بلکه دارای وجدان و روحی جمعی است و مطالعه جلوه های وجدان جمعی (حالات روحی و عاطفه جمع) را می توان موضوع علم جامعه شناسی دانست. گاستول بوتول جامعه شناس فرانسوی، جامعه را متشکل از گروه انسان هایی که دارای طرز فکر مشابه اند می دانند که روابط آنها مبتنی بر تفاهم متقابل است» (بروس کوین، ۱۳۸۲: ص۲۲).
استاد مرتضی مطهری در کتاب جامعه و تاریخ، جامعه را مجموعه ای از افراد انسانی می داند که با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند. زندگی دسته جمعی این نیست که گروهی از انسانها در کنار هم در یک منطقه زیست کنند و از یک آب و هوا و یک نوع مواد غذایی استفاده نمایند. آهوان یک گلّه نیز با هم می چرخند و با هم می خرامند و با هم نقل مکان می کنند امّا زندگی اجتماعی ندارند و جامعه تشکیل نمی دهند.
«زندگی انسان که اجتماعی است به معنی این است که ماهیت اجتماعی دارد. از طرفی نیازها، بهره ها، برخورداریها، کارها و فعالیت های او ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهره ها و رفع نیازمندیها در داخل یک سلسله سنن و نظامات، میسر نیست. از طرف دیگر نوعی از اندیشه ها، ایده ها، خلق و خوی ها بر عموم حکومت می کند و به آنها وحدت و یگانگی می بخشد» (مطهری، ۱۳۶۸:ص۴۸)
با این تعاریف می توانیم به تعریف جامعی از جامعه به قرار زیر اشاره کنیم:
یک جامعه جمعیتی سازمان یافته از اشخاصی است که با هم در سرزمینی مشترک سکونت دارند، با همکاری در گروه ها نیازهای اجتماعی، ابتدایی و اصلی شان را تأمین می کنند و با مشارکت در فرهنگی مشترک به عنوان یک واحد اجتماعی متمایز شناخته می شود.
۲-۲-علوم اجتماعی وکاربردهای آن
تا آنجا که تاریخ نشان می دهد، انسان از ابتدای حیات خود به صورت گروهی و دسته جمعی
زندگی می کرده است. حتّی انسانهای غارنشین و بشری که در قلب جنگلها یا در جزایر دورافتاده زندگی می کرده، در هر زمانی و مکانی که نشانی از اوست، انسان اجتماعی بوده است و با اطرافیان خود در ارتباط و تعامل متقابل بوده است و کمتر می توان انسان را جدا از اطرافیانش ملاحظه و بررسی کرد یا زندگی انفرادی برای او قائل شد.
گذشته از بقایای جسمانی موجودات (مانند اسکلتها و فسیل ها) تمامی آثاری که از گذشته انسان بر جای مانده از هنرها و دست افزارها، تکنولوژی و پیشرفت هادر نتیجۀ ارتباط انسانها با یکدیگر به وجود آمده است.
حتّی محدودترین جمع انسانی که خانواده است از زن و مرد و فرزندان آنها تشکیل می شود این نخستین هستۀ یک جامعه کوچک است که این ها نیز با یکدیگر در ارتباط و کنش متقابل هستند به طور کلّی اگر انسانها با هم ارتباط نداشته باشند؛ حتّی ساده ترین نیازهایشان رانمی توانند رفع کنند.
«صورتی از این نوع سازمان را می توان با زندگی عشیره ای برخی قبایل که روابط و مناسبات خاص و شجره النّسب معیّن دارند، مشابه دانست. در درون هر یک از این گروه ها، نه فقط مناسبات و روابط خانوادگی و خویشاوندی متفاوت است، بلکه رفتارها، سنّت ها، اخلاق، رسوم، اعمال و حرکات نیز بسیار پیچیده و متنوّع می باشد به طوری که بررسی، شناخت و بحث درباره آنها، رشته های خاصّ علوم اجتماعی را تشکیل می دهد (بروس کوین،۱۳۸۲: ص ۵)
۲-۳-ارتباط اجتماعی
ارتباط انسانها با یکدیگر سبب شکل گیری فرهنگ می شود. تمام دستاوردهای بشری در نتیجه ارتباطات انسانها با یکدیگر به دست می آید. در جامعه امروزی ارتباط در بین انسانها و جوامع، بسیار گسترده شده است. به طوری که کاملاً با جوامع گذشته تفاوت داشته است. عدّه ای این عصر را به علّت اهمیّت این موضوع عصر ارتباطات نامیده اند.
ارتباط اجتماعی عبارت است از فنّ انتقال افکار، اطلاعات و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر.
«به طور کلّی هر فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیام های خویش به ایشان از وسایل مختلف استفاده می کند وقتی که انسان با نگاه، لبخند، نشاط خود را به دیگران نشان می دهد، یا هنگامی که شخصی به شخص دیگر صبح بخیر می گوید و با بیان شفاهی، دوستی و صمیمیت خود را به او می فهماند، به همین ترتیب موقعی که انسان به دیگری نامه می نویسد، با بیان کتبی مقصود خود را به نظر او می رساند با وی ارتباط برقرار می سازد» (نقل ازمعتمد نژاد، ۱۳۸۴:ص۳۶).
زمانی که انسانها پراکنده از هم باشند، هیچ یک از عناصر ارتقای فرهنگی به وجود نمی آید. کودکی که در بین مردم زندگی نکند مثلاً در جنگل بزرگ شود و فاقد هر ارتباطی با دیگران باشد فقط موجودی شبیه انسان است و تنها شباهتش با انسان اندامها و اعضای بدن او می باشد. چنین کودکی همانند حیوانات زوزه می کشد، روی چهار دست و پا راه می رود اگر حتّی بعد از شکل گیری شخصیت او را به جامعه برگردانند و او را آموزش دهند باز هرگز همانند انسانهای دیگر نمی شود لذا ارتباط با دیگران بسیار اهمّیت دارد.
البته همین عمل نوشتن در فرایند ارتباط جای می گیرد. شرام از جمله جامعه شناسانی است که در بسط این پدیده می نویسد عمل من در حال حاضر «نوشتن مطالب کتاب» برقراری ارتباط است. «اما باید بدانیم که ایجاد ارتباط تنها بر اساس وحدت فکر و اندیشه بین فرستنده و گیرنده پیام صورت می گیرد. فرض کنید در همین لحظه شخصی که منزلش آتش گرفته است به اداره آتش نشانی تلفن می کند و کمک می خواهد؛ فرد دیگری در حین راز و نیاز می خواهد به نامزدش بفهماند که دوستش دارد. کار همه این افراد برقراری ارتباط با دیگران است.» (نقل از رشید پور، ۱۳۸۶:ص۳).
۲-۴-مختصری درمورد روابط اجتماعی واجتماعی بودن انسان
زندگی همه انسانها آن گونه به یکدیگر پیوند خورده است که هم برای تأمین منافع مادّی خود و محفوظ ماندنشان از گزند حوادث و خطرها، و هم به خاطر مصالح و کمالات معنوی خود مجبور به ارتباط با یکدیگر هستند. شواهد این امر در زندگی روزمرّه هم کاملاً مشهود است. اگر انسانها به طور پراکنده و انفرادی زندگی کنند؛ حتّی برای تأمین جرعه ای آب آشامیدنی خود، هزاران مشکل خواهند داشت. زیرا این آب باید مراحل زیادی را توسط انسانها پشت سر بگذارد تا قابل مصرف شود. بنابراین اگر زندگی اجتماعی و در نتیجه آن ارتباط انسانها با یکدیگر صورت نگیرد؛ انسان نسبت به انتفاع از زندگی و منافع مادّی دنیا بسیار کم بهره خواهد بود.
در بُعد معنوی، هم قضیه به همین صورت است. باید بدانیم که بسیاری از آشنایی های این افراد با دین، ایمان، خدا، پیامبر و سایر مسائل معنوی، از راه شنیدن و یا خواندن صورت می گیرد. هم چنین این آشنایی ها و شناخت ها بیشتر در نتیجه تلقین ها و آموزش های معلّم، پدر، مادر و دیگران حاصل می شود که اگر زندگی اجتماعی نبود، چنین ارتباطی هم در کار نخواهد بود. اگر جامعه و زندگی اجتماعی نبود حتّی انبیاء هم نمی توانستند کار چندانی انجام دهند. پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در همان جامعه کوچک عربستان آن روزگار، وقتی
می خواست پیام خویش را مطرح کند و مردم را دعوت کند. یکی از فرصتهایی را که غنیمت می شمرد و منتظر فرار رسیدن آن بود؛ ایّام حج بود زیرا مردم در آن روز جمع می شوند.
انسان، یک موجود اجتماعی می باشد، یعنی اعمال و افکارش تحت تأثیر حضور دیگران قرار می گیرد. رفتار اجتماعی در یک خلاء فرهنگی اتّفاق نمی افتد، بلکه بر عکس رفتار اجتماعی قویّاً تحت تأثیر هنجارهای فرهنگی یا قواعد اجتماعی، که نشان می دهند که یک فرد در یک موقعیت خاص چگونه باید رفتار کند، عضویت در گروه های مختلف و ارزش های اجتماعی متفاوت قرار دارد. یعنی، بافت فرهنگی بر رفتار، عقاید و ادراک افراد اثر می گذارد.
انسان، موجودی اجتماعی است و اجتماعی بودن وی مستلزم ایجاد و گسترش رابطه با دیگران است. «روابط انسانها برای اینکه در جهت تأمین نیازهای اساسی انسان، باعث برخورداری از یک زندگی سالم روانی و اجتماعی شود ، باید بر اساسی استوار شود که همه ی جنبه های مادّی- معنوی و دنیوی – اخروی وی را مدّ نظر قرا ردهد و دغدغه تأمین سعادت جامع و همه جانبه انسان را داشته است.» (گنجی، ۱۳۷۸: ص ۳۳۲)
۲-۵- اجتماعی شدن چیست؟
اجتماعی شدن، فرایندی است که به انسان می آموزد که چگونه در جامعه به عنوان یک عضو مؤثّرمشارکت کند.در روند اجتماعی شدن ،انسان می آموزدکه با اعضای دیگر جامعه همکاری کند واز هنجارهای اجتماعی پیروی کند ونقش های خود را با توجّه به قواعد ومقرّرات جامعه، به درستی ایفا کند.در فرایند اجتماعی شدن است که میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود فرد شخصیت خود را می یابد ودر طول آن تصویر خاصّی از خود می سازد.
«هر چند که اجتماعی شدن ممکن است در جوامع مختلف متفاوت باشد امّا در اجتماعی شدن افراد، اهداف مشترکی وجود دارد که در همه جوامع کم وبیش یکسان است.این اهداف مشترک عبارتند از:
اجتماعی شدن به نحوی صورت می گیردکه افراد در طول آن بر خویشتن مسلّط شوند وارزش های اجتماعی در وجود آنها حک می شود بر طبق موازین وفرهنگشان رفتار می کنند ومهارت های ضروری را برای زندگی کردن فرا می گیرند.هم چنین با اجتماعی شدن، دانشها وشیوه های زندگی کردن مردم در یک فرهنگ معیّن از نسلی به نسل دیگرمنتقل می گردد این اجتماعی شدن انسان صرفاً در فرایند ارتباط با دیگران صورت می گیرد.»(کوین،۱۳۸۲:ص۱۱۶)
۲-۶- ویژگی های انسان اجتماعی
شاید بتوان ادّعا کرد که بسیاری از انواع جانوران وحتّی حشرات نیز دارای زندگی گروهی هستند،سازمان اجتماعی خاصّی دارند ودارای ویژگی های اجتماعی مخصوص به خود هستند،شکلی از خانواده ،رهبری ،اطاعت،حمایت،دفاع دسته جمعی،شکار،تغذیه،نگهداری وذخیره مواد وحفظ نوع به صورت اجتماعی در میان آنها دیده می شود.زندگی اجتماعی حشراتی مانند مورچه،موریانه وزنبور عسل به صورت شگفت انگیزی سازمان یافته است،یا رفتارهای اجتماعی نوعی سگ آبی وبرخی از میمون ها به صورت یک سازمان کامل اجتماعی دیده می شود امّا زندگی اجتماعی انسان ویژگی هایی دارد که آن را به طور کامل از حیوانات متمایز می کند
۱-زندگی اجتماعی حیوانات،حالت وشکل کم و بیش ثابتی را نشان می دهد و تغییرات آن در صورت وجود-اندک ونامحسوس است؛به عبارت دیگر زندگی اجتماعی حیوانات خالی از ابتکار وخلاقیت است ونسلی بعد از نسل دیگر به همان صورت ثابت وپایدار که نزد پدران ملاحظه شده است تکرار می شود.
۲-زندگی اجتماعی حیوانات، تابع محیط وخصوصیات آن است و جامعه حیوانات کمتر می تواند بر حسب نیاز خود در محیط تغییری ایجاد کند،بلکه بر عکس، به هنگام نیاز از محیطی به محیط دیگر می رود امّا انسان در عین حال که از محیط خود متأثّر می شود و عوامل بیرونی بر روی نحوه معیشت وزندگی فردی واجتماعی او اثر می گذارند ولی در نتیجه ارتباط با دیگران زندگی را آن گونه که باید می سازد واصلاح می کند؛ یکی از بارزترین نشانه های ارتبا ط انسان با دیگران تکامل ابزار وآلاتی مانند ابزار وآلات شکار،جنگ افزارها، وسایل زندگی،حمل ونقل وغیره است که در آغاز حیات اجتماعی انسان بسیار ساده بوده وبتدریج تکمیل شده است ودر نهایت به صورت فنون کاملاً پیچیده درآمده است به علاوه، ابداعات فکری و هنری ونیزکمال یافتن جامعه ،روابط تازه ای را در جامعه انسانی به وجود آورده است.
زندگی به صورت انفرادی و در تنهایی آسیب هایی دارد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
۲-۷-تنهایی، هراس دائم انسانها
همانا هنگامی که انسان از مردم و جامعه جدا می شود و در تنهایی به سر می برد؛ به زودی افکاری درباره خودکشی، اعتیاد و انحراف به ذهن او راه می یابد. درنتیجه این أمر امروزه راهکاری به نام «گروه درمانی» در بین مردم رواج پیدا کرده است. برای درمان این گونه افکار بیمارگونه. زیرا کسانی که درغم فرو می روند و حرف هایی چون پوچ گرایی، هرج و مرج و زبونی به زبان می آورند؛ به عقیده روان شناسان مؤثّرترین راه برای درمان، بازگرداندن آنها به آغوش جامعه است که در آن با مردم ارتباط منظّم و دائمی داشته باشند.
«امیل دورکیم،جامعه شناس معروف فرانسوی، زمانی که اثر برجسته اش «خودکشی» را تألیف کرد، در جست و جوی علل و عوامل این پدیده بود که به مفهوم «خلاء اجتماعی» در اروپای زمانش به تحقیق پرداخت و دید فقر، معلول بودن، ناتوانی و … هیچکدام خودکشی را تبیین نمی کند. بر عکس کشورهایی چون جوامع اسکاندیناوی چون در رفاه سرآمد دیگرانند بیشتر تن به خودکشی می دهند بنابراین با مفهوم خلاء اجتماعی می دید هر قدر فاصله انسانها از جامعه بیشتر است؛ به همان نسبت به خودکشی نزدیک تر می شوند.» (ساروخانی، ۱۳۶۷: ص۶)
حتّی در بین پیروان ادیان مختلف از جمله کاتولیک، ارتباط آنها با خدای متعال در کلیسا صورت می گیرد زیرا آنها در این مکان می توانند از یکدیگر دیدار کنند و با هم صحبت کنند.
درطول تاریخ، تنهایی همواره روح انسان را می آزرد؛ گویا علّت رجحان فرزند پسر هم همین بوده است زیرا اگر فرد فرزند پسر به دنیا آورد می توانست خود را از تنهایی نجات دهد و با او زندگی کند.
«زمانیکه بود لر، اثر معروفش «گلهای جهنم» را نوشت و در آن از بیداد زندگی سخن به میان
می آورد و زندگی را همچون تنور داغی می دانست که ما انسانها با جهیدن در آن یا به قولی «زندگی»در آن از گرمایش اجتناب می کنیم؛ متفکّران رئالیست گفته اند بودلر عشق به زندگی را فراموش کرده است.
یا زمانی که روسو اثر معروفش «تفکّرات تنهایی» را به نگارش در آورد و از تنهایی و آزادی هایش ستایش به عمل آورد. ولتر در جوابش به طعنه نوشت: آقای روسو کتابتان را خواندم و لذّت بردم اما در پایان وسوسه شدم که به سوی جنگل راه گشایم و چهار دست و پا راه بروم. اندیشمندان جدید و روان شناسان تا آنجا در بحث از اهمیّت ارتباطات انسانی سخن رانده اند که می گویند «بگو با کی دوستی تا بگویم هستی.» (همان،۱۳۶۷:ص۷)
۲-۸- آسیب های فقدان ارتباط جمعی
زمانی که انسانها به صورت پراکنده و جدای از یکدیگر زندگی می کنند؛ علاوه بر اینکه هیچ یک از عناصر ارتقای فرهنگ شکل نمی گیرد؛ ویژگیها، صفات و خصوصیات انسانی هم در افراد به وجود نمی آید. برای مثال کودکی که در جنگل و در بین حیوانات بزرگ شود تنها شباهت او با انسان همان اعضا و اندام های جسمی او است و او مانند حیوانات زوزه می کشد و روی چهار دست و پا راه می رود حتّی بعد از شکل گیری شخصیت او در جنگل اگر او را به جامعه برگردانند و او را آموزش دهند؛ هرگز نمی تواند مانند انسانهای دیگر شود. عدم ارتباط با دیگران آسیب های دیگری برای فرد دارد که به شرح زیر می باشد.
۲-۸-۱-فقدان زبان:زبان، یکی از مهم ترین ابزار ارتباط اجتماعی می باشد، اگر کسی از نعمت زبان محروم باشد از حضور دیگران در کنار خود کمتر بهره مند می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]




ترفیعات
فرصت های ارتقاء و ترفیعات اثر ملایم و اعتدالی بر رضایت شغلی دارند ارتقاء به سطوح بالا در یک سازمان نوعاً موجب تغییرات مثبت در سرپرستی، محتوی شغل و حقوق می گردد. برای شاغلی که در سطوح بالای یک سازمان قرار دارند معمولا آزادی عمل بیشتر و تکالیف شغلی چالش برانگیز تر و حقوق بالاتری را فراهم می کنند (سلطانی،۱۳۸۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

حقوق، مزایا
دستمزدها نقش بسیار با اهمیت و معنی داری در تعیین رضایت شغلی افراد ایفا می کنند. توان مالی کم باعث بی میلی نسبت به کار و کاهش انگیزش کاری و در نهایت باعث کاهش میزان رضایت مالی می گردد. غالباً میزان دستمزد و تسهیلات مشاغل شاخص میزان اعتباری است که به مشارکت آن ها در امور سازمان اختصاص می یابد (سلطانی،۱۳۸۴).
پیامدهای رضایت شغلی و عدم رضایت شغلی
رضایت شغلی باعث می شود بهره وری فرد افزایش یابد، فرد نسبت به سازمان متعهد می شود، سلامت فیزیکی و ذهنی فرد تضمین شود، روحیه فرد افزایش می یابد، از زندگی راضی باشد و مهارتهای جدید شغلی را به سرعت آموزش ببیند.عدم رضایت شغلی باعث کاهش روحیه کارکنان می شود که روحیه پایین در کار بسیار نامطلوب است. مدیران وظیفه دارند که علائم روحیه پایین و عدم رضایت شغلی را بطور مستمر زیر نظر بگیرند و در اولین فرصت اقدامات لازم را انجام دهند (شفیع آبادی، ۱۳۹۱).
بعضی از شاخص های روحیه پایین عبارتند از:
اضطراب
اضطراب[۲۸] یک شرایط کلی است که ناخشنودی فرد از شغل رانشان می دهد و ممکن است به انحاء مختلف ظاهر شود. فرد ممکن است تمایل زیادی به شغل خود نداشته باشد، در محیط کاری خواب آلود شود، فراموشکار شود، در کار بی دقتی کند، از شرایط کاری شکایت کند، دیر سر کار حاضر شود و یا غیبت کاری داشته باشد که همگی این شرایط بر سلامت ذهنی فرد تاثیر منفی بر جای می گذارد(حسینزاده و صائمیان، ۱۳۸۱).
غیبت کاری
مطالعات نشان می دهد، کارکنانی که رضایت کمتری دارند احتمالا بیشتر غیبت می کنند. دو نوع غیبت وجود دارد ، یکی غیبت غیر ارادی است که به علت بیماری یا سایر دلایل موجه و حوادث پیش بینی نشده اتفاق می افتد که غیر قابل اجتناب است و ارتباطی با رضایت شغلی ندارد. دیگری غیبت اختیاری است که ناشی از عدم رضایت شغلی فرد است (حسینزاده و صائمیان،۱۳۸۱).
تأخیر در کار
تاخیر کاری همانند غیبت این باور را بوجود می آورد که فرد از کارش ناراضی است. این نشان می دهد که فرد برای شغل خود اهمیتی قائل نیست و بیشتر اوقات خود را به استراحت در خانه اختصاص می دهد. وقتی هم که سرکار حاضر می شود، بیشتر به تلفن های شخصی پرداخته و بطور کلی در پی اتلاف وقت است. بعنوان نمونه دانشجویی که دیر سرکلاس حاضر می شود نشانگر آن است که از رشته تحصیلی یا نحوه تدریس استاد خود ناراضی است (حسینزاده و صائمیان،۱۳۸۱).
ترک خدمت
ترک خدمت کارکنان موجب وقفه در عملیات سازمان شده و جایگزین نمودن افراد برای سازمان پرهزینه بوده و از نظر فنی و اقتصادی نیز نامطلوب است. بر اساس مطالعات ” آرنولد و فلدمن"(۱۹۹۸)  در واحدهای سازمانی که میزان رضایت شغلی افراد آن از حد متوسط پایین تر است، نرخ ترک خدمت کارکنان آن بالاتر خواهد بود. البته ترک خدمت ممکن است ارادی و مربوط به عدم رضایت شغلی باشد و یا دلایل شخصی داشته باشد که خارج از کنترل مدیر است. از طرف دیگر ترک خدمت می تواند ناشی از مدرنیزه شدن کارخانه، فقدان سفارشات برای تولید، کمبود مواد اولیه و بطور کلی ناشی از وضعیت دشوار اقتصادی باشد. در چنین مواردی موضوع ترک خدمت بایستی بطور جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و هر جا که ضرورت دارد، اقدامات اصلاحی صورت پذیرد (خلیل زاده، ۱۳۸۵).
فعالیت اتحادیه
مطالعات نشان می دهد که کارکنان بارضایت شغلی بالا، تمایلی به عضویت در اتحادیه ندارند و به آن بعنوان یک ضرورت نمی نگرند. شواهدی در دست است که نشان می دهد، عدم رضایت شغلی علت اصلی اتحادیه گرایی است. سطح فعالیت اتحادیه ها به سطح عدم رضایت شغلی بستگی دارد. هر چه سطح عدم رضایت شغلی کمتر باشد، ممکن است تنها به شکایت بسنده شود ولی اگر سطح عدم رضایت شغلی بالاتر باشد ممکن است موجبات اعتصاب کارکنان را فراهم آورد (خلیل زاده، ۱۳۸۵).
رضایت شغلی و عملکرد
یکی از موضوعات بحث انگیز رضایت شغلی، ارتباط آن با عملکرد است. سه دیدگاه مختلف در این مورد وجود دارد:
الف - رضایت شغلی باعث افزایش عملکرد می شود
ب - عملکرد شغلی موجبات رضایت شغلی را فراهم می آورد.
ج - ارتباط ذاتی بین رضایت شغلی و عملکرد وجود ندارد، بلکه پارامترهای متغیری هستند که مداخله می کنند.
تحقیقات بسیاری، ارتباط رضایت شغلی و عملکرد را، با توجه به دیدگاه های فوق نشان می دهد:
برای دو دیدگاه اول پشتوانه تحقیقاتی ضعیفی ارائه شده است. بیست مطالعه انجام یافته در این زمینه نشانگر آن است که بین رضایت شغلی و عملکرد ارتباط ضعیفی وجود دارد و بیانگر آن است که کارمند راضی ضرورتا عملکرد بالایی ندارد. البته نتایج تحقیقات نشان می دهد، دیدگاه دوم تا حدودی مورد تایید قرار گرفته و عملکرد بالاتر، رضایت بالاتری را نیز بدنبال دارد.
اما در این میان دیدگاه سوم که عامل پاداش را بعنوان متغیر مداخله گر در ارتباط بین عملکرد و رضایت شغلی معرفی می کند بیشتر مورد تایید قرارگرفته است. این بدان مف
هوم است که عملکرد، پیامد رضایت شغلی نیست و همچنین رضایت شغلی نیز پیامد عملکرد نیست. برایفیلد و کروک[۲۹](۱۹۹۵)  ادبیات ارتباط رضایت شغلی و عملکرد را مورد بازنگری قراردادند و نتیجه گرفتند که بین این دو پدیده ارتباط مستقیم کمی وجود دارد(به نقل از شفیع آبادی، ۱۳۸۶).
رضایت شغلی و انگیزش
صاحبنظران علوم رفتاری معتقدند مفهوم انگیزش و مفهوم رضایت شغلی تا حدودی شبیه و هم معنا بوده یا به عبارتی از نظر مفهومی‌به هم مرتبطند که البته این امر نیز سبب ایجاد انحراف و اشتباه در شناخت و اندازه گیری آن می‌شود. برای درک بهتر روابط بین این دو متغیر، طبقه بندی ذیل عرضه شود:
جدول(۱-۲): رابطه انگیزش و رضایت

افراد راضی ولی کم انگیزه افراد راضی و پرکار
افراد دلسرد افراد ناراضی ولی پرکار

هرسی و بلانچارد(۱۹۳۵، ترجمه علاقه بند، ۱۳۸۹).
۱- افراد راضی ولی کم انگیزه: رضایت این افراد از کار در محیطی آرام و فضایی که هیچ گونه فشار و مشکلی بر آن حاکم نیست ناشی می‌شود.
۲- افراد دلسرد: این کارکنان اغلب تحت فشارهای عصبی ـ روانی قرار دارند. آنها علاقه ای به مشاغل خویش ندارند، با وجود این تا حدی که از اخراج و توبیخ خود جلوگیری نمایند، تلاش می‌کنند. در واقع نیازهای اقتصادی آنها را مجبور به تلاش و فعالیت می‌کند.
۳- افراد ناراضی ولی پر کار: افراد حرفه ای و متخصصین غالباً اگر از سازمان یا شرایط خود ناراضی باشند، تلاش وافری از خود نشان می‌دهند. انگیزه آنها این است که نمی‌خواهند اعتبار و حیثیتی را که به دلیل حرفه و تخصص خویش کسب کرده اند با عملکرد ضعیف از بین ببرند.
۴- افراد راضی و پر کار: فردی که به این طبقه تعلق دارد معمولاً در مسیر خود کامیابی قرار دارد.
اما به گفته لاولر[۳۰] (۱۹۹۰، نقل از هرسی و بلانچارد[۳۱]، ۱۹۹۳). بین این دو مفهوم تفاوت عمده ای وجود دارد که در برخی از مقیاسهای سنجش رضایت شغلی نادیده گرفته می‌شود. به نظر وی انگیزش تحت نفوذ ادراکهای آینده گر قرار دارد، ادراکهایی که بیشتر با رابطه میان عملکرد و پاداش سر و کار دارد در حالیکه رضایت یا احساسات افراد نسبت به پاداشهایی که دریافت می‌کنند ارتباط پیدا می‌کند. از این رو رضایت پیامد رویدادهای گذشته و انگیزش نتیجه انتظارات از آینده است(شفیع آبادی، ۱۳۸۶).
نظریه های رضایت شغلی
نهضت روابط انسانی
نظریه پردازان دیدگاه روابط انسانی در مطرح کردن رضایت شغلی نقش بسزایی داشته اند. این نهضت در دهه ۱۹۳۰ شکل گرفت اما ریشه های آن به اواخر دهه ۱۹۲۰ و به رویداد بزرگی بر می گردد که در مطالعات هاثورن[۳۲] معروف است. این رویداد عبارت بود از مجموعه آزمایشهایی که در خانه هاثورن وابسته به شرکت الکتریکی غربی[۳۳] در شیکاگو انجام گرفت و بدین منظور پایه ریزی شد که تاثیر روشنایی،استراحتهای کوتاه مدت، عوامل محیطی مانند نور،صدا،و سایر شرایط کار را بر عملکرد، مورد بررسی قرار دهد. اما اعتقاد بسیاری از کارشناسان این مطالعه بیش از هر چیز تاثیر رهبری معیارهای گروهی و سایر عوامل اجتماعی بر عملکرد را مشخص ساخت. اثر این مطالعه تا حدی بود که آنرا نقطه عطف حرکت روابط انسانی در مدیریت می دانند. نظریه پردازان این مکتب با مطالعات خود نشان دادند که کارگر خوشحال، کارگر سود آور است و رضایت شغلی بیش از هر چیز تحت تاثیر نقش گروه های کاری و سرپرستان است (هومن، ۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]




۵) خط مشی ها و آئین نامه های مربوط به تشکیل صندوق حمایت مالی از پژوهشگران و حساب مشترک بانکی پژوهش و چگونگی تنظیم قراردادهای مشترک بین شبکه تأمین کالای صنعت نفت و سازندگان کالای مرتبط با فرآیندهای پژوهشی، توسط معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت تهیه و پس از تأئید مقام عالی وزارت، برای اجراء ابلاغ میشوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶) توجه به شاخصهای ارزشیابی طرحها شامل ارتباط با اهداف برنامه پنج ساله صنعت نفت، آثار و پیامدهای سرمایه گذاری، ساختار اجرای طرح، صلاحیت مجریان چگونگی تأمین منابع مالی، پتانسیل تجاری شدن، ارزشیابی ریسک اجرای طرح و ارزش یابی فنی اقتصادی طرح و ناظرین صلاحیت دار دارای اهمیت است.
راه کارهای بهینه برای اجرای اثر بخش مفاد نظام نامه:
از آنجاکه نفت و گاز پیشبران توسعه در کشور است، بنابراین حضور کلیه فرهیختگان درون و برون از صنعت نفت در انجام فعالیتهای مربوط به پژوهش و فناوری ضروری است، نقش همگان باید تعالی کشور در عرصه جهانی باشد؛ بنابراین اقدامات ذیل خلاصه ای از موارد یاد شده است که وظیفه کلیه ارکان و دست اندرکاران پژوهش میباشد.
۱) تعریف طرحها و پروژه ها متناسب با نیازهای آنی و آتی صنعت نفت صورت پذیرد و کلیه عوامل مؤثر در انجام بهینه اثر بخش پروژه ها در نظر گرفته شوند.
۲) هریک از متولیان فرایند انجام پژوهش از ایده تا بازار، اعتقاد و مسئولیت پذیری لازم را داشته و به این امر معتقد باشند که در کار جمعی، کسب موفقیت و افتخارات جمی و شکست فردی تلقی میشود.
۳) وجود عامل وهمدلی میان کلیه واحدهای علمی، پژوهشی، عملیاتی، مقرراتی، مالی و خدماتی و… ضامن بقای یک سازمان بوده و دسترسی به سازمانی دانش پایه را سریع تر مینماید.
۴) اساتید، دانش جویان، پژوهشگران و فرهیختگان صنعت و دانشگاه در رسیدن به توسعه یافتگی مبتنی بر دانایی محوری نقشی اساسی دارند، بنابراین باید از فرصت پیش آمده برای پیشبرد اهداف صنعت نفت وکشور بهره کافی ببرند.
۵) مفاد نظام نامه جدید بیانگر آن است که باید از ظرفیتهای موجود در کشور و صنعت نفت بهره کافی برده شود، بنابراین طبقه بندی وظایف به توسعه دهندگان فناوری (هاب)، قطبهای علمی و پژوهشی و توسعه دهندگان محصول، نافی تعاملات و همکاریهای سازنده نخواهد بود. از این طریق است که میتوان گفت مراکز علمی کشور در تدوین دانش فنی و مهندسی پایه به مقدار حداقل ۱۰% از انجام پروژه های صنعتی نقش و سهمی مؤثر برعهده خواهند داشت.
۶) براساس برآوردها، به ازای هریک میلیارد تومان بودجه پژوهشی در کشور، برای حداقل ۲۰ نفر از فرهیختگان این مرز و بوم ایجاد شغل میشود، پس روشن است که باید از ظرفیتهای موجود پژوهشی بصورت بهینه استفاده کرد.
۷) بالغ بر ۳۰۰ مرکز پژوهشی، دانشگاهی، مهندسین مشاور و شرکتهای دانش بنیان از بخش خصوصی در رابطه با فعالیتهای پژوهشی مورد نیاز صنعت نفت فعالیت میکنند. از این رو باید کارها متناسب با توانمندیهای آنها واگذار شوند. در این اقدام وجود کنسرسیوم وکار گروهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۸) سرمایه گذاران و علاقه مندان به توسعه محصول با رویکرد تجاری و رقابتی باید از فرصت پیش آمده استفاده کنند تا ضمن ارتقای توانمندیهای خود در زمینه های تخصصی مورد نیاز صنعت نفت، از حمایتهای قانونی کشور نیز بهره گیری نمایند.
۹) تعاملات علمی و عملیاتی میان سه رکن اصلی در نظام نامه شامل توسعه دهندگان فناوری (هاب)، قطبهای پژوهش و فناوری (دانشگاهها و مراکز پژوهشی و شرکتهای دانش بنیان) و توسعه دهندگان محصول (Developer)، ضمن ارتقاء و توسعه فناوری و محصول، از خروج ارز از کشور جلوگیری مینمایند و اشتغال مولد را به همراه دارند.
۱۰) قطعاً فرآیندتدوین نظام جامع راهبری پژوهش، فناوری و نوآوری که تدریجی و حاصل آسیب شناسی نظام قبلی در یک بازه زمانی ۱۰ ساله بوده است، نیازمند بازنگری تدریجی نیز خواهد بود تا نقایص آن مرتفع و اجرای آن بهینه گردد. بنابراین ارائه نقطه نظرات سازنده از اهمیت زیادی برخوردار است.
۸-۷٫ ارکان اجرایی نظام جامع راهبری پژوهش، فنآوری و نوآوری وزارت نفت
ارکان اجرایی این نظام را شورای سیاستگذاری و نظارت راهبری پژوهش و فنآوری صنعت نفت، معاونت پژوهش و فنآوری وزارت نفت، شرکتهای اصلی شامل شورای هماهنگی و برنامه ریزی پژوهش و فنی اوری و مدیریت پژوهش و فنآوری و مدیریت پژوهش و فنآوری هر یک از شرکتها، نهادهای علمی، فنی، آموزشی و پژوهشی وابسته به صنعت نفت و دانشگاهها (شامل مراکز فنآوری شرکتهای اصلی و تابعه، پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت، مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی، پژوهشکده ازدیاد برداشت و شرکت پژوهش و فنآوری پتروشیمی)، شرکتهای دانش بنیان، مهندسین مشاور و تولید کنندگان محصولات خارج از صنعت نفت تشکیل میدهند. بدلیل اهمیت، نقش و جایگاه شورای سیاستگذاری و نظارت راهبردی و شورای هماهنگی و برنامه ریزی پژوهش و فنآوری هریک از شرکتها، در ادامه ترکیب اعضاء و وظایف آنها شرح داده می شود.
ترکیب و وظایف شورای سیاستگذاری و نظارت راهبردی پژوهش و فنآوری صنعت نفت:
اعضای شورای سیاستگذاری و نظارت راهبردی پژوهش و فنآوری صنعت نفت از وزیر نفت‌ (رئیس شورا)، معاون پژوهش و فنآوری وزارت نفت (نایب رئیس شورا)،‌ معاونت برنامه ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری، معاونت امور مهندسی و ساخت داخل، مدیران عامل ۴شرکت اصلی، مدیران پژوهش و فنآوری ۴ شرکت اصلی، دانشگاه صنعت نفت، پژوهشگاه صنعت نفت، مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی، شرکت پژوهش و فنآوری پتروشیمی و پژوهشکده ازدیاد برداشت، مدیر کل امور پژوهشی وزارت نفت (دبیر شورا)، ۳ نفر از اعضای هیأت علمی صاحب نظر دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی کشور که یا جز اعضای قطبهای علمی بوده یا در یکی از زمینه های پژوهشی یا فنآوری مرتبط با صنعت نفت، گاز و پتروشیمی دارای سابقه هستند، تشکیل میگردد. این شورا وظایفی را بشرح ذیل برعهده دارد:
۱) سیاستگذاری و هماهنگی بین امور پژوهش، آموزش و فنآوری صنعت نفت با سیاستهای کلان علمی و فنآوری کشور.
۲) تصویب نقشه های راه علم و فنآوری صنعت نفت و شرکتهای اصلی، متناسب با برنامه های توسعه صنعت نفت.
۳) تصویب سبد پژوهش و فنآوری و اعتبارات مورد نیاز شرکتهای اصلی.
۴) تعیین و تصویب پروژه های مشترک.
۵) تجمیع سبد پژوهش و فنآوری شامل سبد شرکتهای اصلی و پروژه های مشترک.
۶) بررسی و تأئید برنامه های راهبردی، بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت پژوهش و فنآوری شرکتهای اصلی و نهادهای علمی، فنی و مطالعاتی وابسته به صنعت نفت.
۷) تصویب مقررات و ساز و کارهای لازم برای تسهیل و روان سازی فعالیتهای پژوهش و فنآوری.
۸) تصویب ساز و کارهای بهره گیری نظام مند و گسترده از توانمندیهای علمی و پژوهشی کشور برای تسریع در بومی سازی فنآوریهای مصوب و حل مشکلات فنی متفاوت صنعت نفت از طریق تعیین سهم و چگونگی انعقاد قرارداد با مجریان پژوهش و فنآوری سطوح(۱) و (۲).
۹) نظارت راهبردی و ارزیابی کلان عملکرد پژوهشی و ارزیابی کلان عملکرد پژوهشی و توسعه فنآوری شرکتها و نهادهای علمی، فنی و مطالعاتی وابسته.
۱۰) تصویب معیارها و شاخص های کمی و کیفی ارزیابی پژوهش و فنآوری در صنعت نفت.
۱۱) باز مهندسی نظام نامه پژوهش و فنآوری صنعت نفت.
۱۲) تعیین سهم (کمی و کیفی) انواع پژوهش (تحقیقات پایه، کاربردی، توسعه ای و راهبردی) و تعیین نقش ارکان مختلف پژوهش و فنآوری سطح (۱) و (۲) در تحقق آنها.
ترکیب و وظایف شوراهای هماهنگی و برنامه ریزی پژوهش و فنآوری:
شوراهای هماهنگی و برنامه ریزی پژوهش و فنآوری براساس سیاستها، راهبردها و برنامه های کلان و مصوب شورای سیاستگذاری و نظارت راهبردی پژوهش و فنآوری وزارت نفت در هر کدام از شرکتهای اصلی، شکل گرفته و بعنوان بازوی هماهنگی و برنامه ریزی پژوهش و فنآوری در هرکدام از این شرکتها عمل مینماید. ترکیب اعضای این شورا از مدیر عامل شرکت ذیربط (رئیس شورا)، مدیر پژوهش و فنآوری شرکت (نایب رئیس)، نماینده تام الاختیار معاون پژوهش و فنآوری وزارت، سه نفر از مدیران افراد صاحب نظر در موضوع فعالیت شرکت به پیشنهاد مدیر پژوهش و فنآوری شرکت و انتخاب مدیر عامل، دو نفر از مدیران عامل شرکتهای تابعه به انتخاب مدیر عامل، رؤسای پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت و مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی (یا نمایندگان آنان) بنا به مورد وظایف مرتبط، تشکیل شده و وظایفی را بشرح ذیل برعهده دارد:
۱) تصویب خط مشیهای پژوهش و فنآوری در شرکت ذیربط در چارچوب سیاستها و آئین نامه های ابلاغی از مراجع بالاتر.
۲) تصویب ضوابط و آئین نامه های مورد نیاز در جهت تسهیل فعالیتهای پژوهش و فنآوری شرکت اصلی و تابعه در چارچوب سیاستها و آئین نامه های ابلاغی از سوی معاونت پژوهش و فنآوری وزارت نفت.
۳) تأئید و نهایی سازی سبد پژوهش و فنآوری شکرتهای اصلی و تابعه برای ارائه به شورای سیاستگذاری به منظور تصویب در چارچوب ضوابط ابلاغی از سوی مراجع بالاتر.
۴) بررسی و تصویب برنامه های اجرایی و طرحهای پژوهش و فنآوری و تأئید مجریان و بودجه مورد نیاز طرحها در چارچوب آئین نامه های تدوین شده.
۵) چگونگی تدوین، تصویب و پیاده سازی نقشه راه پژوهش و فنآوری در درون شرکت.
۶) طراحی نظام تأمین مالی پروژه های مربوط به حوزه های تخصصی مربوطه.
۷) تصویب کلیه برنامه های مرتبط با پیاده سازی کارکردهای نظام پژوهش، فنآوری در شرکتهای تابعه.
۸) برآورد منابع مالی و انسانی مورد نیاز و تعیین روش های تأمین و چگونگی تخصیص منابع پژوهش و فنآوری
ترکیب و وظایف مجریان پژوهش و فنآوری:
در این نظام نامه به مجریان پژوهش و فنآوری در سه سطح توجه شده است:
الف) توسعه دهندگان فنآوری (هاب ها یا مراکز تخصصی پژوهش و فنآوری)
این مراکز شامل کلیه نهادهای علمی، فنی، مطالعاتی و آموزشی(پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت، مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی، پژوهشکده ازدیاد برداشت و شرکت پژوهش و فنآوری پتروشیمی) وابسته به صنعت نفت می باشند که نقش هاب (مراکز تخصصی پژوهش و فنآوری) را ایفاء میکنند. این گروه بعنوان توسعه دهنده فنآوری برای شرکتهای اصلی و تابعه صنعت نفت ایفای نقش کرده و وظیفه اجراء و شکست کار پروژه ها و بهره گیری از توان مجریان سطح ۲ و ۳ را متناسب با توانمندیهای آنها برعهده دارند.
این نهادها در چارچوب سیاستهاو برنامه های ابلاغی شورای سیاستگذاری و نظارت راهبردی وزارت نفت و آئین نامه های ابلاغی از سوی معاونت پژوهش و فناوری وزارتخانه و در راستای ایفای نقش توسعه دهندگان فناوری صنعت نفت، وظایف ذیل را در انجام پروژه های پژوهش و فناوری شرکتهای اصلی و تابعه صنعت نفت، برعهده دارند.
۱) ایفای نقش و ایجاد مکانیزمهای لازم برای یادگیری، حفظ، انباشت، ارتقاء و انتشار دانش و فناوری صنعت نفت و ارائه این دانش و فناوری به بدنه صنعت نفت از طریق تعامل با کارفرما یا شرکتهای بهره بردار و واحدهای عملیاتی.
۲) انعقاد قرارداد با شرکتهای اصلی (بعنوان کارفرما و بهره بردار) به منظور اجرا و برون سپاری پروژه های پژوهش و فناوری.
۳) همکاری با مدیریتهای پژوهش و فناوری در تعریف و تدوین مسأله، تهیه RFP، انتخاب متدولوژی و روش انجام پروژه ها.
۴) شکست، اجرا و برون سپاری پروژه های پژوهش و فناوری واگذار شده.
۵) انعقاد قراداد با شرکتهای اصلی و همکاری فعال با قطبهای پژوهش و فناوری در قالب همکاریهای تحقیقاتی و فناوری.
۶) نظارت و کنترل کیفیت بخشهای برون سپاری شده به قطبهای پژوهشی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]