در بررسی دیدگاه (سنتی) ادیان به موضوع حقوق انسانها، باید ظرف زمانی و مکانی آن ها را در نظر داشت که با توجه به شرایط زمانه و واقعنگری ( و نه آرمانگرایی محض) زندگی عادلانه را برای مخاطبان خود ترسیم کرده اند.
در روایات یهود گفته شده که: خداوند در ابتدا تنها حضرت آدم (یک انسان) را آفرید تا فردی به دیگری نگوید پدر من از تو بزرگتر و ارجح است. این امر بیانگر این موضوع است که یک فرد به خاطر نژاد، رنگ پوست و …بر دیگری برتری ندارد.نگاهی به رفتار پیامبران و انبیا در تورات و عهد عتیق، اهمیت ارزش جان و حق انسانها را از هر تیره و مسلکی که باشند روشن می سازد.
حضرت ابراهیم که به پدر توحید معروف است ، دعوت به توحید را منحصر به هیچ قیدی ننمود و مشهور است که خیمه او چهار در ورودی در چهار جهت داشت تا هر رهگذری در صحرا، دعوت پذیرایی او را قبول کند و فرصت بهره مندی از تعالیم وی را بیابد.
«ربی عقیوا ( عالم یهودی) فرموده است: انسان از این جهت که با ساختار و جوهره الهی آفریده شده است ، شریف است. آگاهی او از این موضوع، ارزش او را بیشتر می کند، زیرا در تورات (سفر برشیت، فصل اول-آیه ۲۷) گفته شده: خداوند آدم را به شکل معنوی خدا آفرید» تلمود- میشنای آووت
موضوع رعایت حقوق غلام و کنیزکه جزء جدایی ناپذیر تاریخ قدیم بود از نکات برجسته فرمانهای خد.اوند در تورات است. در دورانی که با غلامان در حد حیوانات رفتار می شد.
یهودیان با همه فراز و نشیبهای زندگی در تاریخ طولانی خود همواره با دیگر اقوام و ادیان دررابطه بوده و اصل تبادل نظر و گفتگو مورد قبول آن ها بوده است و این خود نشانگر رعایت حقوق سایر انسانهاست .[۸]
آیات الهی، جهان و انسان را مخلوق خدای واحد و اقدام بشر را ناشی از اراده الهی دانستهاند. اما شگفت آنکه با وجود همه این آیات الهی و تأکید پیامبران خدا بر فضیلت خدمتگزاری به خلق خدا، پیروان ادیان الهی در طول تاریخ جنگهای خانمان سوز فراوانی را رقم زدهاند که حتی از منکران توحید نیز نظایر آن مشاهده نشده است.
مسیحیان حقوق بشر را با این آیه از انجیل موافق یافتهاند که میگوید: «با دیگران کاری مکن که دوست نداری آنان درباره تو چنان کنند» .از دید مسیحیت انسان جایگاه ویژه ای در خلقت دارد و تنها اوست که صورت خدا است و دارای روح نامی است. انسان فارغ از عرضیات مسیحیت با وجود آنکه صورت خدا است از دید برخی از مفسران مسیحی طبیعتی عصیانگر دارد. خوشبختانه دیگر مکاتب الهی و غیرالهی نیز در اصل این معنا که بشر برترین موجود کره خاکی و دارای رسالتی ارجمند میباشد و هر فرد انسانی باید در خدمت انسانهای دیگر و بلکه همه موجودات دیگر باشد، با پیروان قرآن و تورات نظر موافق و یکسان دارند. به عنوان مثال در آیین زردشت نیز که به اعتقاد بسیاری شریعتی الهی است و یا ریشه الهی دارد، علیرغم آن که متاسفانه در منابع دینی این آیین موجودات به اهورایی و اهریمنی تقسیم شده و موجودات بسیاری حکم اهریمنی و مستحق فنا و نابودی معرفی شدهاند، خوشبختانه این آیین نیز انسان را یکی از برترین موجودات اهورایی دانسته و اراده جهان و مبارزه با همه آلودگیها را به عهده او گذاشته است تا با عمل به سه اصل بس ارجمند و همیشه جاوید رفتار نیک، گفتار نیک و پندار نیک بهترین شرایط را بر جهان حاکم سازد. [۹]
از دیدگاه اسلام، انسان موجودی ارزشمند است که باید به عنوان یک موجود با شعور و دارای اراده و اختیار وبه دیده احترام به او نگریست . حداقل حقوقی که خداوند به انسان از آن جهت که انسان است و فارغ از رنگ، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا، اوضاع و احوال متغیراجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی او اعطا کردهاست. مصادیق حقوق بشر در اسلام حق حیات ، ازادی،عدل است . حقوق اسلامی بر خلاف قوانین موضوعه، تنها از عقل و وجدان انسان سرچشمه نمی گیرد، سرچشمه قوانین اسلامی، خدای جهان آفرین است، اوست که از مصالح و مفاسد کارها و روابط و پیوستگی های امور آگاهی درستی دارد و زمان قانون گذاری، سعادت جامعه را در نظر میگیرد، نه منافع شخصی یا گروهی و جانبداری بیجا از این و آن پس مقام قانو نگذاری منحصر به اوست. قرآن کریم، خداوند را به لحاظ افریدن انسان احسن الخالقین (مؤمنون۱۴) نام نهاده است و هنگام بیان نقشه خلقت انسان به فرشتگان از او به عنوان خلیفه و جانشین خود یاد میکند( بقره۳۰) و فرشتگان را به سجده و خشوع در برابر او امر می کند (بقره۳۴)،و به کرامت وبزرگداشت انسان تصریح می کند( اسراء۷۰) .
قرآن در اصل همه انسا نها را در گوهر انسانیت، فضیلت، ارزش و حیثیت ذات انسانی، یکی میداند و رنگ، نژاد، قومیت و ملیت را به عنوان وسیله تشخیص حساب میکند، نه امتیاز و برتری (حجرات، ۱۳).
اسلام دو جنس زن و مرد را نیز دو گوهر انسانی میداند و در شرافت و کرامت بشری تفاوتی بین آن ها قائل نیست؛ به تعبیر قرآن،هر دو از یک منشأ بشری به وجود آمدند و خطابات مربوط به ارزش ذاتی انسان، شامل زن و مرد م یشود. در بعضی از آیات تصریح شده که برای ارتقاء و کمال انسانی در سایه کار نیک و ایمان و اعتقاد صحیح مرد و زن یکسانند.
اساساً مبارزه پیامبران و بزرگان دینی در طول تاریخ، در جهت در هم شکستن امتیازهای طبقاتی و تفاخرها و برتر یجویی های ناشی از قومیت، نژاد، ثروت و غیره و ارزش دادن به شخصیت ذاتی انسان و آزادی او بوده است. عبارت معروف علی بن ابیطالب(ع) که بنده دیگری مباش، در حالی که خدا تو را آزاد آفریده است تأکید بر توجه دادن انسان به ارزش ذاتی خود و نفی اسارت وبردگی او، به هر شکلی است.
یکی از بارزترین امتیازات حقوق بشر اسلامی، این است که بر خلاف دیگر نظام های خواهان حقوق بشر، در محدوده کتاب ها ومقالات باقی نمی ماند و ضمانت اجرای آن به همراهش پیشبینی شده است؛ چرا که ضمانت اجرای هر قاعده حقوقی و قانونی بر دوبنیان استوار است: یکی، ترس از شرمندگی نزد دیگران و دیگری، بیم از کیفر. ولی اگر در برخی موارد هیچ یک از این دو یافت نگردد، انگیزه ای برای بشر جهت اجرای قوانین باقی نمی ماند. اگر قانون شکنی در پنهان رخ دهد، قانون شکن خود را از نگاه نقدآمیزجامعه و شرمندگی عمومی رها میکند و همچنین اگر قانو نشکن، صاحب منصب و فردی بانفوذ باشد، میتواند از کیفر و مجازات مصون بماند و طبعاً قانون شکنی از دیدگاه انسان سودمند است؛ چرا که به منافع، غرایز و لذایذ شخصی خود میرسد.تنها راه حفظ جامعه در چنین زمانی، داشتن ضمانت اجرایی قانونی است و از اینجا افتخار و امتیاز نظام حقوق بشر در اسلام کاملاًجلوه گر می کند؛ چرا که اسلام به انسان مسلمان آموخته که اجرای قانون کاری مطلوب است که تنها با نیت تقرب به خدا صورت میگیرد؛ بنابرین، باید همواره به آن وفادار بود، چرا که انسان در صورت قانون شکنی، شرمنده درگاه خداوند است، او همواره بر کارهای انسان نظاره دارد،. پس برای اجرای قانون همه افراد انگیزه دارند .
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:10:00 ب.ظ ]
|