فصل دوم:
ادبیات و پیشینه ی پژوهش
ادبیات و پیشینه ی پژوهش
بررسیهای متعددی درباره ی تن انگاره و نارضایتی از بدن طی سالهای متمادی انجام شده است. این مطالعات و بررسیهای در چارچوبهای نظری مختلف از روان پویایی گرفته تا شناختی- رفتاری انجام شده اند و محور این بررسیها از میزان شیوع نارضایتی از بدن و آشفتگی تن انگاره ، رشد، شکل گیری و عوامل دخیل درتن انگاره تا درمان نگرانی و نارضایتی از بدن، متغیربوده است. در این فصل ضمن بازبینی ادبیات پژوهشی مربوط به تن انگاره و نارضایتی از بدن مروری اجمالی برنظریه های تن انگاره و نارضایتی از بدن خواهیم داشت. در این بازبینی هم به نقش عوامل و متغییرهای جسمانی(قد، وزن، وشاخص توده بدنی) وهم تاثیر مؤلفه های روانشناختی یا به عبارتی عوامل شناختی ورفتاری(عزت نفس، طرحواره ی ظاهر، باورهای مربوط به بدن و وارسی بدن) می پردازیم. همچنین، درهمین فصل چارچوب نظری مدلهای فرضی مربوط به تن انگاره و نارضایتی از بدن را که این پژوهش با هدف بررسی و تعیین برازش آن ها طرح شده است ، مرور میکنیم.
تعریف تن انگاره
شیلدر(۱۹۳۵) از پیشروان بررسی و نظریه پردازی درباره ی تن انگاره، معتقد بود تن انگاره، تصویر ذهنی سه بعدی است که فرد میتواند برای خودش از جلو، عقب و یا طرفین نه به طور همزمان تجسم کند. شیلدر (۱۹۵۰) درکتابش به نام “درباره ی تصویر و ظاهر بدن آدمی” بیان داشت که،”تن انگاره فقط سازه ای ادراکی نیست بلکه، باز تابی از نگرشها وتعاملهایی است که فرد با دیگران دارد“. وی به انعطاف پذیری تن انگاره و دلایل نوسان ادراک شده در اندازه ی بدن، احساس سبکی و سنگینی آن، اثرات تن انگاره بر تعامل با دیگران و تاثیر پذیری تن انگاره از این تعاملها توجه داشت. او تن انگاره را درکتابش چنین تعریف میکند:
“تصویری که از بدنمان در ذهن شکل میدهیم وتصور میکنیم همان است که به نظر دیگران میرسد”(شیلدر، ۱۹۵۰؛ به نقل از رحیمی، ۲۰۱۰).
رویکرد روان پویایی تن انگاره را به عنوان مجموعه ای از تصویرهای ذهنی، خیالبافیها و معانی میدانست که افراد درباره ی بدنشان، اجزا و کنشهای آن دارند. بنا به نظر روانکاون تن انگاره مؤلفهای از مؤلفههای منسجم خود پنداره(خویشتن پنداره) و پایه باز نمایی خود است(کروگر[۸۷]، ۲۰۰۲).
رویکرد شناختی- رفتاری براین باور است که خود پنداره ازعوامل مختلفی همچون حوادث گذشته ، اسنادها و تجارب کنونی افراد ناشی میشود و افراد را مستعد چگونگی اندیشه، احساس و عمل درباره بدنشان میکند (کش، ۲۰۰۲). در این چارچوب تن انگاره یکی از مهمترین مؤلفههای خود پنداره است که در کودکی شروع به رشد میکند و بر عواطف، افکار و رفتارهای روزمره تأثیر میگذارد و به ویژه میتواند روابط صمیمانه را تحت تأثیر قرار دهد(کش وپروزینسکی، ۲۰۰۲). بر اساس این رویکرد آشفتگی تن انگاره با کاهش عزت نفس رابطه دارد.
طی قریب به نیم قرن گذشته، تعریف تن انگاره از سازهای تک ساحتی به سازهای چند ساحتی تغییر یافته است (کش وپروزینسکی، ۲۰۰۲). تعریفهای اولیه، عمدتاًً ادراکی بودند و به تصویری که فرد از بدنش در ذهن شکل میداد، تأکید میکردند. اما با تحقیقات بیشتر درباره چگونگی ادراک افراد از تن و ظاهرشان، واژه تن انگاره چیزهای دیگری همچون رضایت از وزن ، دلتنگی از تن، بد شکلی بدن، ادراک اندازه بدن، و عزت تن، را هم در برگرفت (کش و پروزینسکی ، ۲۰۰۲). در تعاریف دیگری تن انگاره به عنوان ادراکی کلی از ظاهر جسمی در نظر گرفته می شود که همه ی عناصر ذهنی خود انگاره یا تصویر ذهنی خود از جمله: ادراکها، احساسها و نگرشها را دربر میگیرد (پوکراجاک بولین وزیویک سروویک[۸۸]،۲۰۰۵).
از سال ۱۹۵۰ به بعد نظریه پردازان و پژوهشگران از تن انگاره معانی مختلفی را برداشت کردهاند و از تعریف ادراکی اولیه ی شیلدر فاصله گرفته اند.تامپسون وهمکارانش[۸۹](۱۹۹۹) به شانزده تعریف متفاوت از تن انگاره اشاره میکنند که به وسیله ی پژوهشگران و کارآزمایان بالینی مورد استفاده قرار گرفته اند. این تعریفها رضایت از وزن، دقت ادراک اندازه ی بدن، رضایت از ظاهر، رضایت از بدن، ارزیابی ظاهر، سوگیری نسبت به ظاهر، نگرانی از بدن، عزت بدن، طرحواره ی تن و ادراک بدن را دربرمی گیرند.
سارا گروگن (۲۰۰۸) با در نظر گرفتن عناصر اصلی که در تعریفهای تن انگاره به آن ها توجه شده بود، تعریف زیر را درکتابش به نام “تن انگاره : درک نارضایتی از بدن در مردان، زنان و کودکان” ارائه کردهاست:
“ادراکات، افکار و احساساتی که افراد درباره ی بدنشان دارند“.
این تعریف هم دربرگیرنده ی مفاهیم روانشناختی همچون ادراک و نگرشهای مربوط به بدن و هم تجربه های مربوط به آن است. تن انگاره ی ادراکی به وسیله ی بررسی تخمین اندازه ی بدن نسبت به اندازه ی واقعی آن ارزیابی می شود. تن انگاره ی نگرشی با اندازه گیری چهار مؤلفه ی زیر ارزیابی می شود.:
۱- رضایت ذهنی یا فاعلی[۹۰] کلی از بدن (ارزیابی کلی بدن)
۲- عواطف (احساسهای همراه با تصور بدن)
۳- شناختها (اشتغال خاطر با بدن، اهمیت به ظاهر و باورهای مربوط به بدن)
۴- رفتارها (مثل وارسی و پایش مکرر بدن و اجتناب از موقعیتهایی که به بدن و ظاهر مربوط است) .
از نظر کش وپروزینسکی (۲۰۰۲)تن انگاره پدیدهای پیچیده و چند ساحتی است که در برگیرندهی نگرشها، ادراکات و تجارب افراد با تن و ظاهر جسمی شان است وبه حیطههای وابسته ی دیگری همچون رضایت از وزن ، دلتنگی از بدن ، بد شکلی تن ، ادراک اندازه بدن و عزت بدن هم گسترش مییابد و این واژه ها اغلب به طور مترادف به کار میروند و دلالت بر احساس افراد نسبت به بدنشان دارنداگرچه،در تعریف ممکن است متفاوت باشند.
عزت بدن اشاره به ارزیابیهای شخصی و نگرانیهایی دارد که فرد درباره ی ظاهر و بدنش دارد (رحیمی، ۲۰۱۰). واژه عزت بدن، توصیف کننده احساس فرد نسبت به شکل و اندازه بدن نیز هست. همچنین، احساس فرد نسبت به بخشهای مختلف بدن، وزن، شکل و کنش بدن را نیز شامل میشود. رضایت از بدن یا بر عکس نارضایتی از بدن دلالت بر میزان رضایت یا نارضایتی فرد از شکل و اندازه بدنش به طور کلی یا بخشهایی از بدنش دارد. به علاوه، میزان نگرانی که فرد از چاق شدن دارد را نیز شامل میشود( رحیمی ۲۰۱۰). رضایت یا نارضایتی را میتوان برای وزن و شکل بدن یا اندامهای بدن و خصوصیات آن ها نیز به کار برد. به همین دلیل گاه از آن تحت عنوان نگرانیهای مربوط به وزن و شکل نیز نام میبرند(اسمولاک، ۲۰۰۲).
برآوردهای اندازه بدن، صرفاً تخمینی است که فرد از اندازه واقعی بدنش دارد یا به عبارتی احساسی است که فرد از میزان بزرگ یا کوچک بودن بدنش دارد (فارل، لی و شافران، ۲۰۰۵ ).
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:06:00 ب.ظ ]
|