کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



آموزش

تسهیل یادگیری برای خلق معنا

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تکیهگاهسازی در بکارگیری مهارتهای خودتنظیمی (راهبردهای شناختی، فراشناختی، انگیزشی) به دانشآموزان

فنون انگیزشی

ایجاد علاقه در یادگیرندگان نسبت به موضوع
کمک برای دانشآموزان برای نسبت دادن موفقیتها و شکستها به خود

ویژگیهای محتوا

ترتیب و توالی محتوا

ترتیب و توالی محتوا براساس دانش و تجارب قبلی یادگیرنده

محتوای تعاملی

فراهم آوردن زمینهای در محتوا که در آن یادگیرنده نقشی فعالی ایفاء کند.

بخش دوم تحقیق کیفی: یافته های حاصل از پژوهش تکوینی
در این قسمت این سؤال اساسی مطرح است. مولفه های اصلی و روند طراحی آموزشی بر اساس مدل یادگیری زایشی برای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان چگونه است؟
پس از آن که چارچوب نظریهی یادگیری زایشی از لحاظ نقشهای یادگیرنده، معلم و محتوا مشخص گردید، مدل اولیهی فرضی از این چارچوب استخراج شد. در مدل اولیه مطابق با پژوهش تکوینی باید کاملاً خالص میبود و نه مولفهای به آن اضافه میشد و نه مولفهای از آن حذف میگردید. بنابراین مدل اولیه با توجه به محدودیتهای فوق و تا حد ممکن مبتنی بر چارچوب نظریهی یادگیری زایشی استخراج شده از روش تحلیل محتوای کیفی با طرح استقرایی تدوین گردید که حاوی مولفه های زیر بود:
تحلیل: در این مرحله طراح آموزش یا معلم باید به کسب اطلاعات اولیهای در راستای رسیدن به شناخت نسبت به یادگیرندگان بپردازند. برخی از مواردی که باید طراح آموزشی از آنها مطلع باشد تا بتواند درس خود را براساس این مدل طراحی کند، عبارت است از آگاهی از انگیزهها، علایق یادگیرندگان و همچنین میزان ضرورت و اهمیتی که یادگیری موضوع از نظر آنها دارد و همچنین این که یادگیرندهها تا چه اندازه از مهارتهای خودتنظیمی (شناختی، فراشناختی و انگیزشی) برخوردار هستند.
جلب توجهدر این مرحله توجه یادگیرندگان به موضوع جلب شده و این کار از طریق بازنمایی موضوع در قالب گرافیک، سؤال یا نظایر آنها صورت بگیرد.
فعالسازی دانش و تجارب پیشین: معلم از طریق مطرح کردن سؤالات مختلف، ارائه منابع مفیدی در این زمینه، آزمون، نوشتن مقاله، تهیهی گزارش از موردهای مرتبط، فیلم و نظایر آنها میتواند دانش و تجارب یادگیرندگان را فعال سازد.
ارائه محتوا: در این مرحله معلم محتوای درس را به یادگیرندگان ارائه میکند. در ارائه محتوا معلم باید به ۳ نکتهی اساسی توجه داشته باشد: الف) ترتیب و توالی محتوا براساس تجارب و دانش قبلی یادگیرنده باشد. ب) محتوا باید فعالیتهایی را از یادگیرنده بخواهد تا انجام دهند نه این که از ابتدا تا انتها بدون تعامل شناختی و رفتاری یادگیرنده صورت بگیرد. ج) معلم همچنین در حین ارائه محتوا باید به یادگیرندگان فرصت لازم را بدهد تا آنها به خلق معنا بپردازند.
تسهیلگری: معلم باید مهارتهای خود-تنظیمی را به یادگیرندگان آموزش دهد و به آنها کمک بکند تا در عمل این مهارتها را به کار گیرند. معلم باید از فنون انگیزشی استفاده کند تا هم یادگیرندگان به موضوع علاقمند گردند و هم موفقیتها و شکستها را به خود نسبت بدهند.
خلق معنا: معلم باید به یادگیرندگان کمک کند تا آنها اطلاعات جدید را به قدیم مرتبط سازند و از این طریق به خلق معنا بپردازند. معلم باید اطمینان یابد که یادگیرندگان طی فرایند یادگیری خود از راهبردهای شناختی و فراشناختی استفاده میکنند، معلم همچنین باید اطمینان حاصل کند که یادگیرندگان طی فرایند یاددهی-یادگیری مشارکت دارند و برای آن دسته از یادگیرندگانی که کمتر مشارکت میکنند، زمینه و بستری فراهم آورد که موجب افزایش مشارکت آنها گردد.
مدل اولیهی یادگیری زایشی برحسب چارچوب مستخرج از تحلیل محتوای کیفی به صورت شکل ۱-۴ میباشد.
شکل ۱-‏۴: مدل اولیهی یادگیری زایشی برحسب چارچوب
الف) ارزشیابی تکوینی مدل اولیه از نظر کارشناسان
مطابق با نظر شرکتکنندهی (۱) کلیت مدل تقریباً خوب بود، اما به جنبهی سازندهگرایانهی موضوع توجه نشده بود. وی در این زمینه اظهار داشت: «کلیت مدل خوب است، اما ایراداتی نیز دارد. مثلاً در قسمت ارائه محتوا میتوان آن را بر اساس اصول سازندهگرایی به کار گرفت، ضمن این که در این مدل چگونگی انجام ارزشیابی از مدل مشخص نیست». با توجه به انتقادات وارد بر این مدل سعی شد تا حد ممکن براساس اصول سازندهگرایی اصلاح گردد و مولفه های ارزشیابی هم به آن اضافه شد. لذا از فعالیتهای یادگیری به جای ارائه محتوا استفاده گردید، اما در عین حال به نکاتی هم در تعیین و تعریف فعالیتهای یادگیری از قبیل موارد زیر توجه گردید: این که فعالیتهای یادگیری از بافت و زمینهی واقعی برخوردار باشند، امکان انجام آنها به صورت گروهی باشد تا فردی، یادگیرندگان بتوانند در آنها دخل و تصرف بکنند و برحسب تجارب خود در مورد آن نظر بدهند.
پس از اعمال اصلاحات لازم در مدل از نظر شرکتکنندهی (۲) بررسی گردید:
از نظر شرکتکنندهی (۲) در این مدل بازده های یادگیری مشخص نشده است. همچنین برای این که یادگیرندگان موضوع را از دیدگاه های مختلف بررسی کنند باید مولفهای تحت عنوان دسترسی به منابع به آن افزود. از نظر وی یادگیرندگان اگر فرصت بررسی موضوع را از جنبه های مختلف داشته باشند و این کار را خودشان یا به کمک معلم انجام بدهند میتوانند به درک عمیقتری از موضوع برسند و معنای بهتری را از موضوع خلق نمایند. همچنین وی معتقد بود که اگر به مولفه های نیازسنجی و رسانه هم توجه میشد، خیلی بهتر بود. وی اظهار داشت «در این مدل مشخص نیست که نیازها چگونه تعیین میشود و همچنین جایگاه رسانه در آن کجاست و چگونه از آن استفاده میگردد؟» وی در پاسخ به سؤال پژوهشگر که «با توجه به این که رویکرد برنامهی درسی در کشور ما متمرکز است و معلم در تعیین نیازها و حتی محتوا دخل و تصرفی ندارد و همچنین این که مدل حاضر در سطح خرد است نه کلان، آیا بازهم نیاز است به مولفه نیازسنجی توجه گردد؟» وی در پاسخ به این سؤال اظهار داشت که این مدل اگر فقط برای کشور ما باشد و در سطح خرد باشد نه کلان، به نظر میرسد که خیر. همچنین وی در پاسخ به سؤال پژوهشگر که «آیا بهتر نیست معلم از لحاظ مولفه های این مدل که میتوانند با رسانه های مختلف ارائه شوند (مثلاً جلب توجه از طریق فیلم، سازماندهندههای گرافیکی، یا فعالیتهای یادگیری به صورت مداد-کاغذی، رایانه ای یا حتی فعالیتهای واقعی باشند)، محدود نگردد؟» وی در پاسخ به این سؤال اظهار داشت، پس این مدل به صورت یک بستهی از قبل تعیین شده در اختیار معلم قرار نمیگیرد و منظور شما این است که فقط رهنمودهای کلی را برای او جهت اجرا فراهم میکنید.
پس از بازبینی مدل و انجام اصلاحات لازم در آن، مدل از نظر شرکتکنندهی (۳) مورد بررسی قرار گرفت:
مطابق با نظر شرکتکنندهی (۳) که طراح آموزش در یکی از موسسات آموزشی و به عنوان متخصص طراحی و تولید محتوا در آن جا فعالیت میکرد، برای این که یادگیرندگان موضوع را از دیدگاه های مختلف بررسی کنند، باید مولفهای تحت عنوان پشتیبانی و منابع به آن افزود. از نظر وی یادگیرندگان اگر فرصت بررسی موضوع را از جنبه های مختلف داشته باشند و این کار را خودشان انجام بدهند، میتوانند به درک عمیقتری از موضوع برسند و معنای بهتری را از موضوع خلق نمایند. همچنین وی معتقد بود که اگر به رسانه هم توجه میشد، خیلی بهتر بود. وی اظهار داشت «در این مدل مشخص نیست که جایگاه رسانه در آن کجاست و چگونه از آن استفاده میگردد؟» وی در پاسخ به سؤال پژوهشگر که «آیا بهتر نیست معلم از لحاظ مولفه های این مدل که میتوانند با رسانه های مختلف ارائه شوند (مثلاً جلب توجه از طریق فیلم و سازماندهندههای گرافیکی یا فعالیتهای یادگیری به صورت دیجیتالی و غیر دیجیتالی)، محدود نگردد. زیرا این نشأت گرفته از ماهیت دیدگاه سازندهگرایی در طراحی آموزشی براساس این مدل است». وی در پاسخ به این سؤال اظهار داشت، پس حداقل رهنمودهای کلی باید به معلم از این لحاظ ارائه گردد و بداند که از منظر محدودیت خاصی ندارد و او با توجه به موضوع، منابع در دسترس و عملکرد مورد نظر از یادگیرندگان میتواند رسانهی مناسب را انتخاب نماید.
پس از بازبینی مدل و انجام اصلاحات لازم مطابق با نظر شرکتکنندهی (۳) مولفه دسترسی به منابع و تعیین بازده های کلی یادگیری به آن افزوده شد و سپس از نظر شرکتکنندهی (۴) مورد بررسی قرار گرفت.
از نظر شرکتکنندهی (۴) که وی نیز متخصص طراحی آموزشی و شاغل در یکی از موسسات آموزشی بود، بهتر است که به جای مرحلهی جلب توجه از درگیرسازی شناختی استفاده گردد. زیرا درگیرسازی به نوعی هم به جلب توجه در شروع درس اشاره دارد و هم سعی در حفظ توجه طی فرایند یاددهی- یادگیری دارد که این کار را میتواند از طریق ایجاد چالشهای مختلف در حین مراحل این مدل ایجاد کند. همچنین مطابق با نظر ایشان بیان بازده های یادگیری جنبهی اکتشافی موضوع را به هم میزند و یادگیرنده از قبل همه چیز را میداند و آن چه که سازندهگرایان تأکید دارند که یادگیرندگان باید نسبت به آموختههای خود احساس تملک بکنند با بیان بازده های یادگیری از بین میرود. وی در پاسخ به این سؤال پژوهشگر «فکر نمیکنید که این از ویژگی سازندهگرایی افراطی است، در حالی که برای این مدل صادق نمیباشد؟ زیرا در این مدل محتوای کاملاً مشخصی باید تدریس گردد و معلم میتواند تنها آن را غنی سازد و از لحاظ نحوهی ارائه در آن دخل و تصرف کند؟» وی در پاسخ به این سؤال چنین گفت «همینطور است، نظر من این نیست که اصلاً نباید اهداف بیان گردند، بلکه آنها نباید به صورت عینی بیان شوند، سازندهگرایان میانهرو هم قبول دارند که اهداف کلی (منظورم educational goals است)، بهتر است بیان گردد تا حداقل حدود و مرزها برای یادگیرندگان و حتی خود معلم مشخص باشد». بنابراین برای لحاظ کردن نقطه نظر این شرکتکننده سعی شد تا در این مدل بازده های یادگیری به طور صریح برای یادگیرندگان بیان نگردند، اما فعالیتهای یادگیری در هنگام طراحی آموزش براساس آنها تعریف شوند. مطابق با نظر وی همچنین جایگاه ارائه بازخورد و ارزشیابی تکوینی مشخص نیست و این در مدل حاضر از جایگاه خیلی خاصی برخوردار است. این شرکتکننده در این زمینه اظهار داشت «از آن جا که یادگیرندگان، خودشان به ساختن یادگیری میپردازند، اگر به درک نادرستی از موضوع نرسند، چگونه باید از آن آگاه گردند، چگونه آن را اصلاح کنند؟ یا حتی چگونه میتوانند یادگیری خود را شرح و بسط دهند؟ که جای این مولفه در مدل حاضر کاملاً خالی است». این شرکتکننده همچنین بیان داشت که «موفقیت مدل حاضر تا حد بسیار زیادی منوط به ایفای نقش تسهیلکنندگی معلم به طور صحیح است. اگر معلم از لحاظ تسهیلگری قابل و با کفایت باشد، به احتمال فراوان یادگیرندگان به خلق معنا و بازده های مورد نظر میرسند، ولی اگر نباشد و یا اعتقادی به این کار نداشته باشد، مدل توفیق چندانی به دست نمیآورد».
پس از اعمال اصلاحات براساس انتقادات به عمل آمده از نظر شرکتکنندهی (۴)، مدل حاضر از نظر شرکتکنندهی (۵) مورد بررسی قرار گرفت:
مطابق با نظر ایشان مدل حاضر از این لحاظ خوب است که در عین حال که یادگیرندهمحور است به معلم هم به اندازهی کافی توجه شده است و وظایف او در آن تا حد زیادی مشخص و در قالب تسهیلکنندگی است. با این وجود به نظر میرسد که مولفه تحلیل و شناخت تنها محدود به یادگیرندگان نمیشود. وی در این رابطه بیان داشت «مثلاً مشخص نیست که ما به عنوان طراح اگر قرار باشد با این مدل کار کنیم، مبنای کار خود را از لحاظ میزان آگاهی دانشآموزان در رابطه با موضوع در چه نقطهای قرار دهیم، آیا در رابطه با موضوع اصلاً منابعی در دسترس هست که بتوان کلاس را غنیتر ساخت یا این که به محتوای کتاب باید اکتفاء کرد و از آن مهمتر، طراحی حاضر تا چه اندازه با زمان کلاس همخوانی دارد؟» از نظر وی مدل حاضر برای آن که بتواند به نحو اثربخشتری اجرا گردد، باید جزئیات هر یک از مراحل را بیشتر مشخص سازد و تصریح کند که معلم هر یک از آنها را چگونه انجام دهد. در حالی که در مدل حاضر، به این موارد چندان توجهی نشده است. بنابراین جزئیات بیشتری به مولفه تحلیل افزوده شد.
هر ۵ شرکتکننده معتقد بودند که مدل حاضر موجب پرورش بازده های یادگیری سطح بالا میگردد. البته تا حد زیادی این میزان موفقیت بستگی به توانایی تسهیلکنندگی معلم دارد که هرچه از این لحاظ تواناتر باشد، احتمال دستیابی دانشآموزان به بازده های سطح بالا بیشتر است. پس از بازبینی مدل، نهایتاً مدل اصلاحی به صورت زیر تغییر یافت.
تحلیلکسب آگاهی و شناخت لازم از مولفه های مورد نظر جهت تصمیمگیری بهتر در مورد آنها. برخی از مولفههایی که باید مورد تحلیل قرار بگیرند عبارتند از: (الف) یادگیرنده از لحاظ میزان دانش و تجارب قبلی آنها نسبت به موضوع، نگرش او نسبت به موضوع، میزان خودتنظیمی آنها و مواردی نظایر آنها؛ (ب) موضوع از لحاظ پیشنیازها، نوع موضوع از لحاظ حقایق، مفاهیم، قواعد و نهایتاً روش کار؛ (ج) تعیین بازده های یادگیری؛ (د) میزان دسترسی به منابع؛ (ه) زمان.
درگیرسازی شناختیدرگیرکردن یادگیرندگان با موضوع درسی که موجب مشارکت آنها در فعالیتهای یادگیری گردد. درگیرسازی میتواند از طریق طرح سؤال، سناریوی مبتی بر مسأله یا هر چیزی باشد که در رابطه با موضوع موجب عدم تعادل شناختی در یادگیرنده گردد.
فعالسازی دانش و تجارب پیشینیادگیرندگان برای حل مسأله، پاسخ به سؤال یا به طور کلی آن چه را که در مرحلهی قبل از لحاظ ذهنی با آن درگیر شدهاند، باید آموختهها و تجارب قبلی آنها فعال گردد تا آنها بتوانند به خلق معنا بپردازند. برای این کار معلم میتواند از پرسشهای هدایتکننده و یا سازماندهندههای گرافیکی استفاده کند.
فعالیتهای یادگیریمعلم باید آن دسته از وظایف یادگیری در قالب فعالیتهایی تدارک ببیند که هم از نوع اصیل و واقعی در زندگی روزمره باشند و هم امکان انجام آنها به صورت گروهی برای دانشآموزان وجود داشته باشد و همچنین فعالیتها از دیدگاه ها و جنبه های مختلف باشد که یادگیرندگان به درک عمیقی از موضوع و بازده های یادگیری مورد نظر برسند. در طراحی و تدوین فعالیتهای یادگیری باید در نظر داشت که آنها حتماً باید مبتنی بر پرورش بازده های یادگیری سطح بالا تعریف شوند تا موجب بهبود عملکرد یادگیرندگان در این سطوح گردند.
دسترسی به منابعمعلم باید امکان دسترسی به کلیهی منابع (رسانه های مختلف اعم از اسناد، فیلم و نظایر آنها) در رابطه با موضوع را برای یادگیرندگان در راستای دستیابی به اهداف یادگیری فراهم آورد.
شرح و بسطدر این مرحله معلم باید یادگیری و درک و فهم یادگیرندگان را از موضوع مورد ارزشیابی قرار دهد که آیا درک آنها نسبت به موضوع درست است یا خیر؟ بازخورد لازم را به آنها بدهد تا آنها یادگیری خود را اصلاح کنند و به موقعیتهای دیگر انتقال داده و آن را شرح و بسط دهند.
ارزشیابیدر این مرحله میزان یادگیری دانشآموزان از لحاظ میزان دستیابی به اهداف یادگیری مورد ارزشیابی قرار میگیرد. البته معلم باید در نظر داشته باشد که ارزشیابی او باید تا حد ممکن از نوع اصیل و واقعی بوده و علاوه بر فرآورده بر فرایند هم توجه داشته باشد.
تسهیلگریکمکها و حمایتهایی که معلم باید از یادگیرندگان داشته باشد که آنها قادر به خلق معنا گردند. تسهیلگری معلم در تمام فرایند یاددهی- یادگیری از ابتدا تا انتها صورت میگیرد یعنی از لحظهی درگیرسازی تا ارزشیابی. معلم همچنین به یادگیرندگان برای استفاده از مهارتهای خودتنظیمی، انجام تکالیف و نظایر آنها باید فرصت لازم را بدهد.
خلق معنادر این مدل، یادگیرندگان از لحظهی شروع درس و درگیرسازی ذهنی تا مرحلهی ارزشیابی به خلق معنا میپردازند و هدفشان کسب یک درک عمیق از موضوع است. آنها برای خلق و زایش معنا باید بتوانند به خوبی از مهارتهای خودتنظیمی استفاده کنند، لذا معلم باید در هنگام ضرورت، تکیهگاهسازیهای لازم را در راستای خلق معنای یادگیرندگان بوجود آورد. یادگیرندگان برای آن که به خلق معنا برسند باید قادر باشند که اطلاعات جدید را به قدیم مرتبط ساخته و معنای جدیدی را خلق نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 12:25:00 ب.ظ ]




Prob(F-statistic)

۰.۰۰۰۰۰۰

جدول ۴-۷- برآورد ضرایب مدل ARIMA
براساس مقادیر برآورد شده برای ضرایب مدل ARIMA می توان رابطه برآورد شده این مدل را به صورت زیر بازنویسی نمود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معادله ۵

مرحله سوم ) کنترل تشخیص :
پس از انتخاب یک مدل خاص ARIMAوتخمین پارامترهای آن بدنبال این هستیم که آیا مدل انتخابی داده ها را به خوبی برازش می کند؟ به عبارت دیگر آیا مدل انتخابی مناسبت ترین مدل برای توصیف داده ها می باشد؟ زیرا ممکن است یک مدل ARIMA دیگر ، برازش بهتری از داده ها ارائه نماید.
آماره  حاصل شده برای این مدل برابر با ۸۶% حاصل شده است که حاکی از قدرت توضیح دهندگی قابل ملاحظه مدل برازش شده می باشد. به عبارت دیگر بر اساس این مدل در حدود ۸۶ درصد از تغییرات متغیر وابسته (شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اراق بهادار تهران) توسط متغیرهای مستقل ملحوظ شده در این مدل که همان وقفه های خود متغیر و وقفه های مانده ها می باشد، توضیح داده می شود. که این امر نشانگر قدت بالای توضیح دهندگی مدل می باشد.
آماره t حاصل شده برای ضرایب به دست آمده بیانگر این است که از میان ضرایب برآورد شده ضرایب مربوط به وقفه اول، هشتم و دهم شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران و وقفه اول، چهارم، هشتم، دهم، یازدهم، سیزدهم و پانزدهم جملات اخلال از نظرآماری معنی دار بود و حاکی از اثرگذاری قابل توجه این متغیرها بر روند شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار می باشد.
آماره F حاصل شده در سطح بالای احتمال معنی دار بوده و حاکی از معنی داری کلی ضرایب رگرسیون حاصل شده از نظر آماری می باشد.
جهت اطمینان از مناسب بودن الگوی استخراج شده بررسی بیشتر را بر روی پسماندهای حاصل از تخمین انجام می دهیم. بدین منظور آزمون مانایی را برای پسماندهای مدل انجام می دهیم که در صورت مانا بودن پسماندها می توان تا حد بسیار بالایی از مناسب بودن مدل اطمینان حاصل نمود. انجام این آزمون با بهره گرفتن از نمودارهای خود همبستگی و خود همبستگی جزیی و همچنین آزمون Q منجر به نتایجی شده است که در جدول ۴-۸ نشان داده شده است.
نتایج به دست آمده از آزمون مانایی پسماندها نشان می دهند که مقادیر مربوط به خود همبستگی و خود همبستگی جزیی مربوط به پسماندهای حاصل از الگوی ARIMA تفاوت معنی داری با صفر ندارند و این امر منجر به شکل گیری هیج نوع نمودار مشخصی برای این شاخص ها نگشته است. این نشان می دهد که پسمانده به طور سریالی با مقادیر گذشته خود همبسته نیستند و لذا پسماند حاصله یک متغیر مانا می باشد و می توان اطمینان حاصل نمود مدل استخراج شده یک مدل مناسب می باشد و نتایج حاصل از پیش بینی های آن می تواند تاحد بسیار بالایی قابل قبول باشد.

Date: 04/15/08 Time: 12:38

Sample: 12 3613

Included observations: 3602

Q-statistic probabilities adjusted for 22 ARIMA term(s)

Autocorrelation

Partial Correlation

AC

PAC

Q-Stat

Prob

| |

| |

۱

۰.۰۰۰

۰.۰۰۰

۸.E-05

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]




۲-۱-۳-۵. تعهد
تعهد به تصمیم گیری یک فرد که در درازمدت عاشق است اشاره میکند. تعهد ادامه بقای رابطه را افزایش میدهد و از نظر بسیاری از انسانها جزء لاینفک عشق محسوب میشود. تعهد ملاک طول رابطه است. بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آنکه شور روزهای نخست ازدواج فروکش میکند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهمترین نیروی پیوند دهنده روابط زن و شوهر میشود. این احساسات کم و بیش با زندگی مشترک و نقش بعدی مراقبت از فرزندان منطبق هستند. زن و شوهر در هر شرایطی، در بیماری و در سلامت، در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت و فقر یکدیگر مسئولند. مسئولیت یعنی نشان و عیار تعهد، معیاری فراهم میآورد تا زن و شوهر خود را با آن بسنجند. گر چه بعضی از زوجها در آغاز زندگی مشترک خود را نسبت به رابطه زناشویی خود متعهد میدانند، ممکن است میزان تعهد آنها، آنقدر نباشد که در برابر طوفانهای ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی زناشویی مقاومت کنند (برنشتاین و برنشتاین،۱۳۸۰).
۲-۱-۳-۶. احساس مسئولیت
یکی از جنبه های مهم مربوط به یک رابطه عاطفی خوب چیزی است که میتوان آن را همسان سازی نیاز و یا احساس مسئولیت در رابطه با نیازهای دیگری نامید. تأثیر این احساس مسئولیت این است که شخص نیازهای دیگری را همچون نیازهای خودش احساس میکند و به همین پایه نیازهای خودش را نیز تا حدودی متعلق به دیگری میداند. اکنون یک من تا آن جا گسترش مییابد که هر دو فرد تحت پوشش قرار میدهد هر دو فرد به خاطر مقاصد روان شناختی تا حدودی به یک نفس واحد یک شخص منفرد و یک من منفرد تبدیل می‌شود (حیدری و اقبال،۱۳۸۹).
۲-۱-۳-۷. وفاداری و جانبداری
وفاداری با تعهد تفاوت دارد، به این شکل که ممکن است زن یا شوهر ضمن علاقه و تعهد نسبت به حفظ رابطه ازدواج با یکدیگر صمیمی نباشند. وفاداری با این مفهوم یعنی آن که زن و شوهر خواسته های یکدیگر را به خواسته ها و منافع دیگران ترجیح بدهند. مثلاً، وقتی شوهرش مورد انتقاد قرار میگیرد، انتظار دارد که همسرش در مقام دفاع از او صحبت کند. وفاداری صرفاً به منزله ظرفیت انسان بر اعتماد به دیگران نیست بلکه ظرفیت فرد برای قابل اعتماد بودن را نیز در بر میگیرد. زن و شوهر آنچه لازم همسری است باید تا آخر عمر مورد نظر قرار دهند و حقوق همسر خود را رعایت نمایند. یکی از چیزهایی که باعث رضایت زناشویی میشود وفاداری نسبت به یکدیگر است. اریکسون وفاداری را این طور تعریف میکند: وفاداری در واقع داشتن ایمان و نوعی احساس تعلق است، وفاداری ممکن است در یک سلوک خاص نوعی اعتقاد مذهبی، مجوعه ارزش و حتی یک رابطه عاشقانه و پایبند به ارزشها یا فرقه معین جلوهگر شود (برنشتاین و برنشتاین،۱۳۸۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱-۳-۸. اعتقاد و اعتماد
ممکن است زن و شوهر به رغم تعهد نسبت به ازدواج خود نتوانند احساس اعتماد و اطمینان محکمی در خود ایجاد نمایند. به اعتقاد بسیاری از نویسندگان ریشه های اعتماد و اطمینان اولیه، مدت ها قبل از ازدواج پا میگیرد. اریکسون به این نتیجه رسیده است که این طرز تلقی از دوران کودکی و زمانی ایجاد میشود که کودک ارتباط با افراد شاخص خانواده را تجربه میکند. این اعتماد فراتر از وابستگی کورکورانه طفولیت است و حاصل احساساتی که کودک نسبت به پدر و مادر و خواهر و برادرش دارد (بک، ۱۳۷۸). زندگی زناشویی که در آن اعتماد حاکم نباشد نتیجهاش اضطراب و نگرانی و بدبینی و بالاخره نابسامانی است. اگر پایه اعتماد و اطمینان در خانوادهای سست باشد زندگی از نظر روانی وضع نابسامانی پیدا خواهد کرد. بنابراین رفتار و حرکاتی که ممکن است از طرفین سلب اعتماد کند باید کنترل شود تا ترتیبی فراهم گردد که زوجین نسبت به یکدیگر اعتماد کامل داشته باشند (باگاروزی،۱۳۸۷).
۲-۱-۴. عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی
از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی میتوان به عوامل فردی، عوامل ارتباطی و عوامل خارجی اشاره کرد. در ادامه هریک از این عوامل به تفصیل ارائه می‌شوند.
۲-۱-۴-۱. عوامل فردی
جنسیت: بین دیدگاه مردان و زنان نسبت به کیفیت زندگی زناشویی چند تفاوت جنسیتی مشاهده شده است. مثلاً لاکسلی[۴۲] (۱۹۸۰)، گزارش کرده است که خانم ها نارضایتی و ناکامی بیشتری را در قبال رابطه گزارش می‌کنند و معتقدند که بیش از همسرانشان مورد سوء تفاهم واقع میشوند (الیس، ۲۰۰۴). اسمیت[۴۳] (۱۹۸۵) بین سازگاری زناشویی مردان و زنان تفاوتی پیدا نکرد. اما فاورز[۴۴] (۱۹۹۱) در بررسی سازگاری و رضایتمندی دو نفره مشاهده کرد که مردان بیشتر از زنان ازدواج خود را با شاخصهای مالی، والدینی، خانواده و دوستان بررسی میکنند (آخرتی، ۱۳۸۶).
هیتون[۴۵] و بلیک[۴۶] (۱۹۹۹)، معتقدند که از آن جایی که مردان و زنان از نقشهای متفاوت برخوردار هستند و دید متفاوتی نسبت به ابعاد گوناگون رابطه (از قبیل تقسیم وظایف، فرزند پروری و جمعیت جنسی) دارند به شکل متفاوتی به ارزیابی رابطه میپردازند. آن ها هم چنین معتقدند که ارزیابی زنان از رابطه دقیق تر از مردان است چون آنها بر رابطه تأکید بیشتری میورزند. این تفاوت ها برخی از پژوهشگران را بر آن داشته است تا بیان کنند که به الگوهای رضایت زناشویی مجزا برای مردان و زنان به دلیل تفاوت در دیدگاه شان نسبت به رابطه، نیاز میباشد (به نقل از غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
سن ازدواج: بوث و همکاران (۱۹۸۷) دریافتند که افرادی که در سنین کمتر از بیست سالگی ازدواج کرده‌اند، کمترین پایداری را در ازدواج داشتند. صرف نظر از طول مدت ازدواج، نتایج منفی ازدواج زود هنگام بر پایداری زناشویی مشهود بوده است. این محققان نتایج معکوسی را برای افرادی که دیرتر ازدواج کردهاند گزارش دادند. با وجود این فقط در هفت سال اول زندگی میتواند مشکل وجود داشته باشد و پس از هفت سال اثر مشکلات ازدواج میتواند کاهش یابد. اگر چه سن به عنوان یک عامل پیش بینی کننده کیفیت زندگی زناشویی تأیید نشده است ولی ارتباط آن با سازگاری کماکان مورد انتظار بوده است چرا که عملکرد ضعیف در ایفاء نقش در ازدواج زود هنگام بیشتر دیده میشود (مرادی،۱۳۷۹).
سلامتی: ممکن است نقصان در سلامتی با کاهش کیفیت زندگی زناشویی رابطه داشته باشد که تحت تأثیر عواملی همچون کاهش درآمد، تغییر در بازار کار، فعالیتهای مشترک اندک یا رفتار مشکل زا قرار میگیرد (بوث[۴۷] و جانسون[۴۸]،۱۹۹۷؛ نقل از الیس،۲۰۰۴). فارل[۴۹] و ماکیدز[۵۰] (۱۹۸۵) در بررسیهای خود نشان دادند که نیازها و مشکلات مربوط به سلامت جسمانی ممکن است انرژی، زمان و توجهی که باید بر روابط زناشویی متمرکز باشد را به خود اختصاص دهد و کیفیت هیجانی مناسب مورد نیاز در رابطه زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد. در یکی از مطالعات انجام شده درباره ارتباط بین ازدواج و سلامت جسمانی مشخص شده که کیفیت زندگی زناشویی با سلامت همسران سنین بالا مرتبط نبوده بلکه با سلامت سنین متوسط و جوان ارتباط داشته است. از این رو رضایتمندی زناشویی چنانچه در سالهای نخست ازدواج باشد و انتظار مشکلات جسمانی وجود نداشته باشد، ممکن است با سلامت بیشتر ارتباط داشته باشد (آخرتی،۱۳۸۶).
اثرات کیفیت زندگی زناشویی ممکن است برای همسری که سالم است قوی تر باشد و کیفیت زندگی زناشویی زنان ممکن است نسبت به بیماری مزمن همسر حساستر باشد (الیس، ۲۰۰۴). بررسی تحقیقات مختلف نشان میدهد که کیفیت پایین زندگی زناشویی، آشفتگی زناشویی و طلاق، با افزایش آشفتگی روانشناختی و کاهش سلامتی کلی همبستگی دارد و تأثیرات بسیار مخربی بر بهزیستی کلی ایجاد میکند (هاوکینز[۵۱] و بوث، ۲۰۰۵، نقل از یاوری،۱۳۸۷).
ویژگیهای شخصیتی: بر اساس تحقیقات کاستا[۵۲] و مکگری[۵۳] (۲۰۰۵) روابط زناشویی میتواند از مسائل مختلف تأثیر بپذیرد، که برخی از مهم ترین آن‌ها عوامل شخصیتی و سبکهای هیجانی ارتباطی و تجربی است که در طی زمان ثابت فرض شده است (سامانی،۱۳۸۶). بنتلز[۵۴] و نیوکام[۵۵] (۱۹۷۹) مطالعات طولی درباره سازگاری زناشویی انجام دادند و اهمیت متغیرهای شخصیت، مانند ثبات هیجانی، بیقراری، عینیت، رفتار سنجیده و درونگرایی و برونگرایی و روان آزردگی را تأیید کردند (الیس،۲۰۰۴).
هانسن[۵۶] (۱۹۸۴) در تحقیقی نشان داد که شایستگی ارتباط به عنوان ویژگی افراد است که امکان برقراری، تحول و حفظ روابط ارضاء کننده دو جانبه را تسهیل میکنند. برای مثال، شواهد پژوهشی نشان داد که کمرویی و اضطراب اجتماعی از ویژگیهای اجتماعی مؤثر در هنگام آغاز ارتباط است. مطالعات آلن[۵۷] و ریونسون[۵۸] (۱۹۸۴) نشان داد که زوجینی که شباهت بیشتری با هم دارند، بیشتر از سایر زوجین که کمتر شباهت دارند، احساس رضایتمندی میکنند. مشاهدات جانسون[۵۹] و تسکان[۶۰] (۱۹۹۹)، نشان داد که افرادی که کمترین تعارض را در ارتباط با والدین خود داشتهاند، بالاترین میزان کیفیت زندگی زناشویی را از خود نشان میدادند و کمترین تعارض را تجربه کردهاند (میراحمدی زاده، نخعی، طباطبایی و شفیعیان،۱۳۸۲).
معمولاً افراد با کسانی تمایل به ازدواج دارند که دارای شخصیت مشابه با خودشان باشد و اگر با هم احساس راحتی کنند به احتمال قوی به یکدیگر وابسته میشوند. پس از شکل گیری رابطه نیز ممکن است احساس آزادی و مالکیت مردان دچار شک و تردید واقع شود و یا زنان با کاستی و فقدان احساس نزدیکی و صمیمیت مواجه شوند که البته این میتواند منشاء فرهنگی نیز داشته باشد و به تصورات قالبی آموخته شده در گذشته باز گردد (برنشتاین و برنشتاین،۱۳۸۰).
به منظور بررسی ارتباط بین پرخاشگری فیزیکی و اختلال زناشویی، یک تحقیق طولی صورت گرفته است. نتایج نشان دادهاند که اختلال زناشویی در میان زوجین پرخاشگر رایجتر از زوجین غیر پرخاشگر است و نیز در میان زوجین با پرخاشگری شدید معمولتر از زوجین با پرخاشگری کمتر است. محققان با کنترل حوادث استرس زا و ارتباطات منفی، دریافتند که پرخاشگری یک عامل پیشبینی کننده معتبر برای نتیجه زندگی زناشویی زوجین است (لاورنس[۶۱] و برادبوری، ۲۰۰۱)
نحوه فرزندپروری: فرزند پروری ضعیف میتواند از طریق میانجیگری عوامل دیگر نظیر تعارض زناشویی بر کارکرد رابطه تأثیر گذار باشد. اثرات فرزندپروری ضعیف ظاهراً به جنسیت، شدت سوءاستفاده و بعد خاص کیفیت زندگی زناشویی بستگی پیدا میکند (بلت[۶۲] و ابیدین[۶۳]،۲۰۰۳؛ نقل از آخرتی،۱۳۸۶). کلی[۶۴] و کونلی[۶۵] (۱۹۸۷)، گزارش کردهاند که ابعاد محیط اجتماعی اولیه همانند عدم ثبات روانی ـ اجتماعی و نزدیکی هیجانی پیشبینیهای قویتری برای کیفیت زندگی زناشویی زنان محسوب میشوند (الیس، ۲۰۰۴).
وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی و استخدام: احتمالاً شرایط اقتصادی ـ اجتماعی مطلق از اهمیت کمتری در پیش بینی کیفیت زندگی زناشویی برخوردار هستند تا انتظارات و ادراکات مربوطه. از این رو رضایت از سبک زندگی و وضعیت شغلی و اقتصادی ـ اجتماعی میتواند به سطوح بالای رضایت زناشویی بینجامد (الیس، ۲۰۰۴). کانجر و همکاران (۱۹۹۰)، با ارائه توصیفی از الگوهای کارکرد بد زناشویی در بعد مسائل اقتصادی، معتقدند که این مسائل قبل از هر چیز با ایجاد احساس ذهنی، فشار روانی ـ اقتصادی، تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری به دنبال دارد. همچنین فشارهای اقتصادی با افزایش سطح رفتار خصومت آمیز در مردان رابطه دارد. نتایج تحقیقات درباره و ضعیت اقتصادی و کیفیت زناشویی متناقص بوده است. به عنوان مثال، بوس[۶۶] و همکاران (۱۹۸۴) دریافتند که افزایش وضعیت اقتصادی زنان در افزایش طلاق تأثیر بسزایی دارد (غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
لارسون و همکارانش (۱۹۹۴) دریافتند که استرس عدم امنیت شغلی از رابطهای منفی با تعدادی از کارکردهای زناشویی برخوردار است. آنها پیشنهاد کردند که اضطراب مرتبط با کار به زندگی خانوادگی سرایت پیدا میکند (الیس، ۲۰۰۴). بیکاری از رابطۀ قوی با کیفیت زندگی زناشویی برخوردار نیست اما با افسردگی و روابط استرس آور که پیش بینی کیفیت زندگی زناشویی ضعیف هستند رابطه دارد (غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
هم چنین ممکن است اثرات استرس شغلی از یکی از همسران به دیگری تسری پیدا کند. به عنوان مثال، بولگر[۶۷] و همکاران (۱۹۸۹) دریافتند که بین استرسهای کاری (همانند سر ریز نقش یا مشاجرات) یکی از زوجین و استرسهای خانگی همسر دیگر رابطه وجود دارد (الیس، ۲۰۰۴).
نگرشهای مربوط به ازدواج و طلاق: آماتو[۶۸] و راجرز[۶۹] (۱۹۹۹) به بررسی رابطۀ بین نگرشهای مربوط به طلاق و کیفیت زناشویی پرداختند. آنها پیشنهاد کردهاند که ممکن است تحمل طلاق باعث تضعیف موانع موجود بر سر ترک یک ازدواج گردد و نگرشهای مربوط به ازدواج برانگیزۀ سرمایه گذاری در آن تأثیرگذار باشد. (الیس، ۲۰۰۴).
۲-۱-۴-۲. عوامل ارتباطی
تعاملات: ممکن است ویژگی تعاملات میان زوجین برای کیفیت زندگی زناشویی مهمتر از صفات اجتماعی یا فردی باشد. مثلاً، لویس و اسپانیر (۱۹۷۹)، گزارش کردهاند که احترام مثبت، ارتباطات اثر بخش، غیاب تعارض نقش و رضایتمندی به کیفیت زندگی زناشویی بالاتر میانجامد (غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
برقراری و حفظ ارتباط زناشویی سالم و رضایت بخش بر اساس فراهم شدن فضای خانوادگی با همسرانی برخوردار از سلامت و رضایت، مثبت اندیشی، مساوات، انعطاف پذیری، احساس مسؤلیت و عالم و عامل بودن، تعهد و انصاف و خوش بینی، حل مسالمت آمیز مسایل و مانند اینها را لازمه تحکیم روابط زناشویی و در نتیجه داشتن زندگی رضایتمندانه میدانند (به پژوه و رمضانی،۱۳۸۴). برادبوری و همکاران (۲۰۰۰) به گزارش مطالعاتی پرداختهاند که پیشنهادگر یک الگوی چرخهای از تقاضاهای بسیار از یک همسر و احتراز بسیار از جانب دیگری میباشد که در نهایت به کاهش کیفیت زندگی زناشویی میانجامد.
شکست در برقراری ارتباط یکی از رایجترین مشکلهایی است که از سوی همسران ناراضی ابراز میشود. ده رفتار مانع از ارتباط همسران به شرح زیر است: نق زدن، حرف همدیگر را قطع کردن، فاجعه آمیز کردن مسایل، بگو مگو کردن در مورد چیزهای کم اهمیت، تعمیم بیش از اندازه، منحرف شدن از موضوع اصلی، پر توقع بودن، توهین کردن، ریشخند زدن و انتقاد گزنده (برنشتاین و برنشتاین،۱۳۸۰).
روابط جنسی: فعالیت جنسی تنها یک نمونه از رفتار متقابل زن و شوهر است و بدیهی است که رضایت از رابطه جنسی ارتباط تنگاتنگی با رابطه کلی زن و شوهر دارد. یک ارتباط جنسی مشکل آفرین ممکن است بر تعامل عمومی زن و شوهرها تأثیر زیان آوری داشته باشد. در عمل ممکن است چرخه معیوبی از تأثیر رخ دهد که در آن ناهماهنگی زناشویی در عملکرد موفقیت آمیز جنسی تداخل نموده و ناهنجاری جنسی موجب بروز ناسازگاری زناشویی بیشتری گردد. وقوع هر یک از مشکلات جنسی یا زناشویی ممکن است تأثیر زیان آوری بر سایر حوزه ها بگذارد (باگاروزی،۱۳۸۷). بنابراین جای شگفتی نیست که بین کیفیت زندگی زناشویی و رضایت جنسی همبستگی بالایی وجود دارد. یاوری کرمانی (۱۳۸۷) در پژوهش خود به بررسی رابطه رضایتمندی زناشویی و جنسی در زنان پرداخت، نتایج بررسی او نشانگر وجود همبستگی بالا در این دو بود.
اکثر زن و شوهرهایی که برای اختلال جنسی به درمان روی میآورند، کیفیت زندگی زناشویی پایین را نیز عنوان میکنند. به طور مشابه، اغلب افرادی که برای درمان زناشویی مراجعه میکنند از مشکلات رابطه جنسی رنج می‌برند. گاهی اوقات مشکلات مربوط به رابطۀ غیر جنسی زوجین میتواند مسایل جزیی را که احتمالاً در زندگی جنسی آنان وجود دارد، تشدید کند. بعضی مواقع رابطه جنسی به میدان جنگ برای کشمکشهای زناشویی مبدل می‌شود. برای مثال، برخی از همسران برای اثبات برتری یا به دلیل حسادت و تنبیهگری، ناخواسته مشکلات عمدهای را در رابطۀ جنسی میان خود و شریک جنسیشان پدید میآورند (مرادی،۱۳۷۹).
مدت ازدواج: این یافته که کیفیت زندگی زناشویی با گذشت زمان کاهش مییابد، یافتهای متداول محسوب میشود (استتس[۷۰]، به نقل از غلامعلیان و احمدی،۱۳۸۷). اکثر پژوهشها بر سالهای اولیۀ ازدواج تمرکز کرده‌اند. به عنوان مثال، کارنی[۷۱] و برادبوری[۷۲] (۱۹۹۷)، دریافتند که نمرات رضایت زناشویی در خلال چهار سال اول ازدواج کاهش یافته و سپس افزایش مییابد. ادعاهای اولیه مبنی بر اینکه ازدواجها بعدها در طی سال‌های آتی بهبود مییابند توسط پژوهشهای اخیر تأیید نشدهاند. مقایسۀ میان مطالعات پیشنهادگر آن است که کیفیت زندگی زناشویی در وهلۀ اول به سرعت کاهش یافته و سپس افزایش مییابد (الیس، ۲۰۰۴).
روابط قبل از ازدواجروابط قبل از ازدواج با فردی به غیر از همسر فعلی از رابطهای منفی با رضایت و ثبات زناشویی برخوردار است (استتس،۱۹۹۶؛ به نقل از الیس، ۲۰۰۴). همچنین کیفیت زندگی زناشویی در ازدواج‌های اول بالاتر از ازدواجهای بعدی است. روابط قبل از ازدواج از رابطۀ منفی با کیفیت زندگی زناشویی برخوردار است. اما با این حال مشخص نمیباشد که آیا واقعیت زندگی کردن با هم یا نوع افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی میکنند در این اثر دخیل میباشد (الیس، ۲۰۰۴).
حضور کودکان: افراد با فرزند کیفیت زندگی زناشویی بهتری را در قیاس با افراد بدون فرزند گزارش می‌کنند. اینکه فرزندان چگونه در طی دوران بارداری و طفولیت بر کیفیت زندگی زناشویی تأثیر بگذارند در بین زوجین متفاوت است و ممکن است در این بین سبکهای تعاملی و فرزند پروری در تعیین اثرات تولد فرزندان بر کیفیت زندگی زناشویی حائز اهمیتتر باشند (برادبوری و همکاران، ۲۰۰۰). همچنین به نظر میرسد پس از تولد فرزندان رابطه زناشویی بیشتر بر کارکردهای ابزاری و کمتر بر ابراز هیجان متمرکز می‌شود بویژه برای زنان. تولد یک نوزاد از رابطه معنادار با اختلافات زناشویی ادراکی برخوردار است (راجرز[۷۳]،۲۰۰۱؛ به نقل از الیس، ۲۰۰۴).
تقسیم وظایف: عدم توافق بر سر تقسیم وظایف در منزل یک منبع کیفیت زندگی زناشویی پایین محسوب میشود. ویلکی[۷۴] و همکارانش (۱۹۹۸) دریافتهاند که شوهران دارای نگرشهای سنتی در هنگامی که همسرانشان شاغل هستند از سطوح کیفیت زندگی زناشویی پایینتری برخوردار هستند. ظاهراً ادراک از عدالت، اثرات ترجیحات تقسیم وظایف و ترجیحات نقش بر کیفیت زندگی زناشویی را متعادل میکند. کیفیت زندگی زناشویی همچنین متأثر از انتظارات نقش در بافت طبقۀ اجتماعی میگردد، مثلاً در طبقات پایینتر ممکن است زنان به خاطر احتیاج روی به کار بیاورند و از زنان دارای تحصیلات بالا انتظار کار کردن برود. بنابراین در اینجا این خود استخدام نخواهد بود که برای کیفیت زندگی زناشویی حائز اهمیت است بلکه مسئله مهم میزان تطابق تجارب خانواده با استخدام خواهد بود (الیس، ۲۰۰۴).
کیفیت زندگی زناشویی همسر: نشان داده شده است که کیفیت زندگی زناشویی زنان و شوهران از رابطه‌ای معنادار و مثبت در هر یک از مقاطع سنجش برخوردار است. راسل[۷۵] و ولز[۷۶] (۱۹۹۴)، دریافتند که کیفیت زندگی زناشویی همسر حائز بیشترین تأثیر بر کیفیت زندگی زناشویی است. با پیشنهاد به اینکه عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی یکی از زوجین از تأثیر قابل ملاحظه بر کیفیت زندگی زناشویی دیگری برخوردار است (الیس، ۲۰۰۴).
۲-۱-۴-۳. عوامل خارجی
ویژگیهای والدین: نشان داده شده که غالباً کیفیت زندگی زناشویی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (لارانس[۷۷] و هولمان[۷۸]،۲۰۰۲؛ به نقل از سامانی،۱۳۸۶). یک تبیین به عمل آمده برای این مطلب آن است که کودکانی که در معرض ازدواجهای دارای کیفیت پایین قرار میگیرند از الگوهای نقش مناسب کارکرد ارتباطی محروم مانده و از مهارتهای اجتماعی مناسب برخوردار نمیشوند و یا اینکه پاسخهای ناسازگارانهای را در قبال تعارضات اکتساب میکنند. لویس[۷۹] و اسپانیر[۸۰] (۱۹۹۹) گزارش کردهاند که هر چه مواجهه فرد با الگوهای نقش مناسب برای کارکرد زناشویی بیشتر باشد کیفیت زندگی زناشویی بالاتر خواهد بود (الیس، ۲۰۰۴).
آماتور و بوث (۱۹۹۷) دریافتند که سطح تحصیلات والدین و درآمد از رابطهای مثبت با کیفیت و کمیت روابط زناشویی فرزندان برخوردار است. آنها پیشنهاد کردهاند والدینی که از منابع بیشتری بهرهمند هستند بهتر قادر به برطرف ساختن فشارهای اقتصادی فرزندان و تسهیل رفاه اجتماعی ـ اقتصادی آنها خواهند بود (مثلاً از طریق تسهیل ورود آنان به تحصیلات عالی) (الیس،۲۰۰۴). با این حال برنز[۸۱] و دانلوپ[۸۲] (۲۰۰۰) پیشنهاد کرده‌اند که اثرات طلاق والدینی از تأثیر قویتر به نسبت اثرات ویژگیهای فردی برخوردار نیستند و این ویژگیها حائز تأثیر قویتری بر روابط فردی هستند. بنابراین ممکن است یک مؤلفۀ توارث ویژگیهای روانی و شخصیتی در تأثیرات والدینی دخیل باشد.
ویژگی های افراد مهم دیگر: لویس و اسپانیر (۱۹۹۶) با مرور شواهد مربوطه پیشنهاد کردهاند که تأیید یا مخالفت با یک رابطه از سوی خانواده و دوستان میتواند بر کیفیت زندگی زناشویی تأثیر معنادار بگذارد. در حالی‌که یک شبکۀ اجتماعی قوی میتواند منجر به افزایش کیفیت زندگی زناشویی شود، مقاومت مستمر میتواند حائز تأثیری منفی بر کیفیت یک رابطه باشد (آخرتی، ۱۳۸۶).
رویدادهای استرسآور: ویلیامز[۸۳] (۱۹۹۵) یک رابطۀ معنادار را بین رویدادهای استرسآور زندگی و کیفیت زندگی زناشویی گزارش کرد. رویدادهای استرسآور زندگی از قبیل رویدادهای ضربه زا و فشارهای شغلی یا اقتصادی نیز میتوانند باعث افزایش فشارهای خانوادگی و استرسهای ارتباطی از طریق پاسخهای انزجاری و نامؤثر به تعارضات گردند. با این حال زوجینی که قادر به مقابله هستند ممکن است در این بین به تقویت رابطۀ خود بپردازند (برادبوری و همکاران، ۲۰۰۰).
۲-۱-۵. کیفیت زندگی زناشویی مطلوب
در گذشته کیفیت زندگی زناشویی مطلوب برآوردن نیازهای ضروری زوجین بدون تغییری خاص در آن بود. این همان معنای دانش فرمانش اولیه را میرساند، یعنی اینکه زوجین در برابر تغییر مقاومت میکنند و میکوشند آن را به حالت قبل باز گرداند. گلدنبرگ و گلدنبرگ (۱۳۸۹) در حال حاضر، کیفیت زندگی زناشویی مطلوب را به گونه‌ای در نظر میگیرند که زوجین به خاطر تداوم رابطه خویش میتوانند تغییرات مربوطه را تحمل کنند. در واقع، استواری زوجین وابسته به تغییر آن‌هاست. در ادامه گلدنبرگ و گلدنبرگ (۱۳۸۹) موازنه میان تعادل ساختی و ساختزدایی را معرف زوجین برخوردار از کیفیت زندگی زناشویی مطلوب میدانند. از یک طرف تعادل ساختی به گرایش نظام برای حفظ ثبات ـ یا حالت تعادل پویا ـ اشاره دارد، و از طرفی دیگر منظور از ساختزدایی فرآیندی است که نظام با بهره گرفتن از آن، ساختار خود را به منظور انطباق با شرایط محیطی جدید تغییر میدهد. این تغییر منعطف نظام، این امکان را فراهم میسازد تا در برابر تحریکات جدید پاسخگو بوده و نسبت به نوآوری، تغییر و رشد حالتی گشوده داشته باشد.
به نظر ویرجینیا ستیر و ریسکین (۱۹۷۹؛ به نقل از آخرتی،۱۳۸۶) زوجینی که دارای کیفیت زندگی زناشویی مطلوب هستند، مشکلات خود را به درجات و در زمانبندیهای متفاوت حل میکنند، این زوجین از فلج یا خشک و سنگواره نمودن فرآیندهای تعاملی در رابطه‌شان اجتناب میورزند. در چنین روابطی، کشمکش و تعارض از آنجا که فرآیندهای رشدی را تقویت میکند، مثبت ارزیابی میشود. والش (۱۹۸۲) زوجینی را که فاقد علائم مرضی هستند و در شرایط مطلوب به سر میبرند و نیز آنهایی را که از لحاظ آماری عادی هستند، دارای کیفیت زندگی زناشویی مطلوب معرفی کرده است. وجه دیگر تعریف کیفیت زندگی زناشویی مطلوب می‌تواند بر حسب فرآیندهای موجود در رابطه زوجین باشد؛ فرآیندهای اساسی شامل پا گرفتن، نگهداری، شکوفایی زوجین در رابطه با یک‌دیگر و نیز سیستمهای اجتماعی است. اینکه چه چیزی طبیعی، نمونه و یا مطلوب به شمار آید در زمینه های عرفی و اجتماعی توصیف می شود و متناسب با خواسته های متفاوت داخلی و خارجی رابطه زوجین که احتیاج به انطباق با جریان چرخه زندگی دارد، تغییر میکند (نقل از نیکولز و شوارتز،۱۳۸۷).
زیمون، کلمنت و اشتیرلین (به نقل ۱۹۹۵؛ نقل ازپیرمرادی،۱۳۷۹) تفاوتهای اساسی بین دو نوع رابطه زناشویی با کیفیت مطلوب و نامطلوب را در استراتژی حل مشکل، فضای عاطفی رابطه، قابلیت تغییر در مراحل مختلف چرخه زندگی زناشویی، تعادل و توازن در نزدیکی و فاصله در روابط زناشویی و وجود مرزهای مؤثّر بین زوجین میدانند.
۲-۱-۶. کیفیت زندگی زناشویی نامطلوب
روزنبرگ[۸۴] (۱۹۸۳) چنین مطرح میکند «هنگامی که رابطه زناشویی دچار مشکلی میشود، میتوان چنین فرض کرد که عملکرد ساختاری آن بدکار است». بنابراین کیفیت زندگی زناشویی نامطلوب حکایت از آن دارد که قواعد نهان حاکم بر تبادلهای زوجین شاید موقتاً بیتأثیر یا نامناسب شدهاند و باید مجدداً بر سر آن‌ها مذاکره شود (گلدنبرگ و گلدنبرگ،۱۳۸۹).
طبق تعریف، یک رابطه زناشویی با کیفیت نامطلوب نمیتواند کارکرد خود را از لحاظ رشد عاطفی خود تحقق بخشد (کولاپینتو، ۱۹۹۱، به نقل از برواتی و دیگران، ۱۳۸۷). مینوچین (۱۹۷۴) برچسب آسیبشناسی بیمارگون را برای روابطی در نظر میگیرد که وقتی با یک موقعیت تنشزا مواجه میشوند، انعطافناپذیری الگوهای تبادلی و مرزبندیهای خود را افزایش میدهند و بدین ترتیب، جلوی بررسی سایر شق‌ها را میگیرند. از سوی دیگر، روابط زناشویی بهنجار با حفظ تداوم رابطه و در عین حال، انعطافپذیری کافی برای مجاز دانستن بازسازی رابطه، با فشارهای گریزناپذیر منطبق میشوند. پس رابطه زناشویی بهنجار بر خلاف رابطه زناشویی بدکارکرد با تغییرات ناشی از زندگی مشترک به شیوه صحیح برخورد میکند و موجب رشد زوجین می‌شود (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۱۳۸۹).
۲-۱-۷. نظریه های کیفیت زندگی زناشویی
روانشناسان ونظریهپردازان رشته‌های علوم انسانی در رابطه باکیفیت زندگی زناشویی و روابط فی مابین زوجین نظریات مختلفی را ارائه داده اند.هریک ازاین نظریه پردازان باتوجه به حوزه پژوهشی وعملی خودشان به یک یا چند بعد از این موضوع چندوجهی پرداخته اندو میتوان گفت که این نظریات مکمل یکدیگر می باشند.در این مرحله به ارائه این دیدگاه‌های متفاوت و دربعضی موارد متعارض می‌پردازیم.
۲-۱-۷-۱. دیدگاه برادبوری[۸۵]
برادبوری (۱۹۹۷؛ به نقل از برادبوری، فینچام و بیچ،۲۰۰۰) مدلی ازکیفیت زندگی زناشویی ارائه کرده است که به صورت یک پژوهش طولی درمورد ازدواج است.دراین پژوهش متغیرهای مختلف تعیین کننده کیفیت زندگی زناشویی وثبات زناشویی بررسی شدهاندکه همگی را میتوان به ۳ دسته که در بردارنده چهار زمینه بنیادی ازدواج هستند تقسیم نمود.
الف) متغیرهادر بردارنده فرایندهای تطابقی[۸۶]،
یا روشهایی که افراد و زوجها با اختلاف عقاید ومشکلات فردی یا زناشویی کنار میآیند.درپژوهشهای این زمینه بر رفتارهای قابل مشاهدهای تأکید شده است که همسران هنگام حل مشکلات زناشویی نسبت به هم دارند،ونیز شناختهایی که پس ازاین رفتارها ایجاد میشود.
ب) متغیرها مربوط به رخدادهای تنشزا یا گذارهای تحولی[۸۷]،
مطالعات مربوط به این متغیرها براین موضوع تأکید میکندکه چطور حوادث وشرایط محیطی که زوجها با آن روبرو میشوند برکیفیت و ثبات ازدواج تأثیر میگذارد.ریشه بررسی این دسته ازمتغیرها در”نظریه بحران” است که به چگونگی اثر بحرانها برثبات زناشویی میپردازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ب.ظ ]




۴

۴

پاراسورامان و دیگران، ۱۹۸۸

قابلیت اعتماد

۵

۵

پاراسورامان و دیگران، ۱۹۸۸

همدلی

۵

۵

پاراسورامان و دیگران، ۱۹۸۸

عوامل فیزیکی

۴

۴

پاراسورامان و دیگران، ۱۹۸۸

۱٫۶٫۳٫ روایی پرسشنامه
روایی از واژه « روا » به معنی جایز و درست گرفته شده است و روایی به معنی صحیح و درست بودن است (خاکی، ۱۳۸۷). مفهوم روایی[۴۶] به این سؤال پاسخ می دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد. بدون آگاهی از روایی ابزار اندازه گیری، نمی توان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت (سرمد و همکاران، ۱۳۸۳). در این تحقیق به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روش روایی محتوا استفاده شده است.
روایی محتوا[۴۷] نوعی روایی است که معمولاً برای بررسی اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازه گیری به کار برده می شود. روائی محتوایی یک ابزار اندازه گیری به سؤال های تشکیل دهنده آن بستگی دارد. اگر سؤال های پرسش نامه معرف آن مفاهیم و ویژگی هایی باشد که محقق قصد اندازه گیری آن را دارد، در این صورت پرسش نامه دارای روایی محتوا می باشد (سرمد و همکاران، ۱۳۸۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در این تحقیق برای افزایش روایی محتوایی پرسشنامه اقدامات زیر صورت پذیرفته است:
شناسایی مصادیق هر متغیر با توجه به تعریف آن و ترجمه سوالات.
استفاده از نظرات اساتید بالاخص اساتید راهنما و مشاور، و نیز کارشناسان و کارکنان اداره کل
۷٫۳٫جمع آوری داده ها
۱٫۷٫۳٫ابزار اندازه گیری
ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای بوده است.
الف) پرسشنامه
پرسشنامه جمعیت شناختی: بخش اول پرسشنامه این پژوهش شامل سوالاتی در رابطه با مشخصات جمعیت شناختی (جنسیت، سن، تحصیلات، سابقه کاری) است.
پرسشنامه سروکوال: بخش دوم آن شامل سوالات تخصصی است که از پرسشنامه سروکوال با ۲۲ سوال استفاده شد. مقیاس سروکوال دارای ۲۲ سوال تخصصی در مورد پنج بعد کیفیت خدمات (قابلیت اعتماد، پاسخگویی،قابلیت اطمینان دهی، همدلی، عوامل فیزیکی) راجع به ادراکات و انتظارات می باشد. برای سنجش هر یک از سوالات پرسشنامه از طیف پنج گزینه ای لیکرت (کاملا مخالفم=۱، مخالفم=۲، تاحدودی موافقم=۳، موافقم=۴، کاملا موافقم=۵) استفاده شده است.
ب)مطالعات کتابخانه ایاز این روش برای جمع آوری اطلاعات در زمینه ادبیات و پیشینه تحقیق استفاده شده است که با مطالعه کتاب ها، مقالات، تحقیقات دیگر پژوهشگران و جستجو در اینترنت اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردیده است.
۲٫۷٫۳٫ روش جمع آوری داده ها
همانطور که در بخش قبل توضیح داده شد در این تحقیق از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شد که این پرسشنامه به میزان ۴۰۰ نفر در بین مراجعه کنندگان به اداره ورزش و جوانان کهگیلویه و بویراحمد توزیع شد. روش توزیع به شیوه تصادفی بود که توسط محقق انجام شد. در هنگام پخش پرسشنامه به کسانی اولویت تکمیل و جواب به سوالات داده می شد که بیش از سه بار به اداره کل ورزش و جوانان مراجعه کرده بودند. پس از توزیع پرسشنامه ها حدود ۳۸۵ پرسشنامه به صورت کامل جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
۳-۸- روش های تجزیه و تحلیل داده ها
به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش ابتدا در بخش اول از آمار توصیفی استفاده شده است. شاخص هایی از آماره توصیفی که در این پژوهش به کار رفته است عبارتند از:
جدول توزیع فروانی جهت سازماندهی داده ها و توصیف نمره های خام
نمودار ستونی جهت توصیف تصویری داده ها
در بخش دوم نیز به منظور آزمون فرضیه ها و سوالات تحقیق از آزمون کولموگروف- اسمیرنف، آزمون فریدمن و آزمون ویلکاکسون برای آزمون فرضیات استفاده شد.
در این قسمت به تشریح روش ها و تکنیک های استفاده شده برای آزمون فرضیات می پردازیم.
آزمون کولموگروف- اسمیرنف: برای انتخاب روش آماری مناسب آگاهی از توزیع داده ها از اولویت اساسی برخوردار است. برای همینمنظور در این پژوهش از آزمون معتبر کلموگروف- اسمیرنف برای بررسی فرض نرمال بودن داده های پژوهش استفاده شدهاست. این آزمون با توجه به فرضیات زیر به بررسی نرمال بودن داده می پردازد.
H0داده ها دارای توزیع نرمال هستند.
H1داده ها دارای توزیع نرمال نیستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ب.ظ ]




استراتژی: استراتژی عبارت است از فرایند تعیین اهداف بلندمدت، اتخاذ شیوه کار و تخصیص منابع لازم برای تحقق این اهداف (رابینز،۱۱۲:۱۳۸۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گردشگری شهری: سفرها و بازدیدهایی که به مقصدهای شهری انجام می­گیرد. سفرهایی که با انگیزه بازدید از جاذبه­های تاریخی و فرهنگی، تجاری، خرید و شرکت در رویدادها انجام می­گیرد. این گونه گردشگری رشد سریعی دارد و این امر فرصت بیشتری برای بازسازی بافت­های شهری فراهم می ­آورد (ضیایی و میرزایی،۱۳۱:۱۳۸۶).
مقصد: مقصدها ترکیبی[۲۱] از محصولات گردشگری هستند، برای ارائه یک تجربه یکپارچه به مصرف کنندگان. به عنوان مثال ترکیبی از چندین عنصر که بازدید از مکان را برای غیربومیان با هدف تفریح، تجارت، سرگرمی و غیره میسر می­سازد (هارتل[۲۲]،۲۰۰۲).
مقصد نوظهور: یک مقصد گردشگری نوظهور یک منطقه ژئوپولیتکی است که گردشگری را به عنوان ابزار توسعه اقتصادی اجتماعی پذیرفته است و جامعه به پتانسیل­های گردشگری به عنوان اهرمی برای افزایش رفاه اقتصادی اجتماعی می­نگرد. هر مقصد چرخه­ای با ویژگی­ها و مراحل منحصر به فرد دارد، با استنباط از مدل باتلر بعضی مفروضات اساسی در مورد مقصدهای نوظهور ساخته می­ شود؛ دریک مقصد گردشگری نوظهور در سمت عرضه، گردشگری از طرف دولت و جامعه محلی به عنوان ابزار توسعه اقتصادی پذیرفته شده است و استراتژی­هایی برای تحقق این دیدگاه (توسعه و طراحی محصول) معرفی می­ شود. اما در سمت تقاضا ، بازار آگاهی کمی از مقصد دارد و این تصور وجود دارد که مقصد فاقد محصول منحصر به فرد برای جذب گردشگر باشد (باتلر[۲۳]،۱۹۸۰).
۱۱-۱) فرایند انجام تحقیق
نمودار۱-۱- فرایند انجام تحقیق
تحلیل سوات و تدوین استراتژی­ های توسعه مقصد نوظهور مورد مطالعه
تعیین موقعیت شهر بوکان در ماتریس داخلی و خارجی و الویت بندی استراتژی­ های متناسب با آن
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
پرسشنامه از خبرگان جهت تعیین میزان مطلوبیت و وضعیت شاخص ­ها در مقصد مورد مطالعه
آشنایی با مفهوم و ویژگی­های مقصدهای نوظهور با بهره گرفتن از مدل باتلر
مراجعه به طرح جامع شهر بوکان و استخراج اطلاعات در مورد وضعیت موجود آن
بررسی پیشینه تحقیق و معرفی مدل مفهومی
تعیین نهایی عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر استراتژی­ های مربوط به توسعه مقصد نوظهور بوکان
ارزیابی عوامل استراتژیک داخلی و خارجی و تشکیل ماتریس­ ارزیابی عوامل خارجی و ماتریس ارزیابی عوامل داخلی
مطالعات اسنادی و کتابخانه­ای
آشنایی با مفاهیم و رویکردهای برنامه­ ریزی گردشگری و مدیریت استراتژیک
آشنایی با مباحث مربوط به گردشگری شهری و استراتژی­ های توسعه آن
آشنایی با مفهوم چرخۀ عمر مقصد و استراتژی­ های مراحل مختلف چرخه عمر مقصد
مطالعات میدانی و پیمایشی
بررسی شرایط و وضعیت موجود شهربوکان و تطبیق آن با مدل باتلر
تعیین موقعیت شهر بوکان در چرخۀ عمر مقصد باتلر و استراتژی­ های متناسب با آن
تعیین مؤلفه­ های تأثیرگذار بر تدوین استراتژی­ها در مقصدهای نوظهور
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۲-۱) مقدمه
امروزه صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پویا و دارای ویژگی­های بارز و منحصر به فرد در جهان توسعه فراوانی یافته است و بسیاری از کشورها از این رهیافت توانسته ­اند وضعیت خویش را تا حد درخور توجهی بهبود بخشیده و بسیاری از مشکلات خود را از قبیل بیکاری، پایین بودن سطح درآمد سرانه و کمبود درآمد ارزی را پوشش دهند. به دلیل اثرات چشمگیری که فعالیت­های گردشگری در اقتصاد مناطق پذیرنده گردشگران بر جای می­ گذارد، توجه فراوانی به این زمینه از فعالیت معطوف می­گردد. این صنعت در بردارنده تمامی پدیده ­ها و روابط حاصل از تعامل گردشگران، عرضه­کنندگان و فروشندگان محصولات گردشگری، دولت­ها و جوامع میزبان، در فرایند جذب و پذیرایی از گردشگران است (ابراهیم زاده و همکاران،۱۳۸۸). رشد و توسعه صنعت گردشگری ارتباط بسیار نزدیک و ناگسستنی با شمار زیادی از سازمان­ها و تشکیلات دولتی و غیر دولتی کشور دارد. بنابراین هرگونه هدف­گذاری، تعیین استراتژی­ها، خط مشی­ها و سایر برنامه ­های مرتبط بایستی با همکاری و هماهنگی دیگر سازمان­ها و تشکیلات انجام شود (شریفی نیا و همکاران،۱۳۹۱). گردشگری به عنوان یکی از عناصر جدایی ناپذیر راهبرد توسعه مقصد مطرح است و شهرها به عنوان مقصد گردشگری، نقش بنیادی در توسعه صنعت گردشگری دارند. هر مقصد ترکیبی از محصولات و خدمات گردشگری را فراهم می­ کند که وجود این محصولات جهت ارتقا و توسعه مقصد ضروری بوده است.
در این فصل به مفاهیم و ابعاد برنامه­ ریزی و مدیریت استراتژیک گردشگری، گردشگری شهری و استراتژی­ های توسعه آن، چرخۀ عمر مقصد و استراتژی­ های مراحل مختلف چرخۀ عمر مقصد، مقصدهای نوظهور و مفاهیم و ویژگی­های آن­ها و پیشینه تحقیق و بررسی مراحل توسعه گردشگری مالزی براساس مدل چرخه عمر مقصد باتلر پرداخته شده است.
بخش اول: مفاهیم و ابعاد برنامه­ ریزی و مدیریت استراتژیک گردشگری
۲-۲) برنامه­ ریزی گردشگری
برنامه­ ریزی عبارتست از فرایند تصمیم ­گیری که آینده مقصد، جاذبه­ها و خدمات گردشگری را بیان می­ کند (گان[۲۴]، ۲۲:۱۹۸۸). هدف از برنامه­ ریزی گردشگری ایجاد بستر مناسب جهت عرضه محصولات و فعالیت­هایی با کیفیت برای گردشگران است. محصولات گردشگری؛ فعالیت­ها و خدماتی است که توسط بخش خصوصی و عمومی ارائه می­گردد. این اجزاء گردشگری به عنوان عوامل اساسی در توسعه و برنامه­ ریزی گردشگری تلقی می­گردد و دسترسی به اطلاعات جامع در مورد این اجزاء جهت مدیریت و برنامه­ ریزی و جهت­دهی لازم به توسعه محصولات و خدمات گردشگری مقصد ضرورت دارد (ازهری،۱۳۹۱).
۱-۲-۲) اهداف برنامه­ ریزی گردشگری
در دوره­ های گذشته هدف کلیدی برنامه­ ریزی استراتژیک، حصول اطمینان از ایجاد تجارب دلنشین و رضایت­بخش برای گردشگران بوده و همچنین برنامه­ ریزی ابزاری جهت ارتقای سطح زندگی ساکنین مقصد گردشگری محسوب می­گردید (ماتیسون و وال[۲۵]،۱۸۶:۱۹۸۲). ویلیامز[۲۶] (۱۹۹۸) مجموعه ­ای از اهداف کلی را برای برنامه­ ریزی گردشگری ارائه داد که عبارت بود از:
شکل­دهی و کنترل الگوهای فیزیکی توسعه؛
حفاظت و نگهداری از منابع کمیاب؛
ایجاد چارچوب جهت ارتقا و بازاریابی مقصدها؛
ایجاد مکانیزمی ساختاریافته برای تسهیلات گردشگری در سرتاسر یک منطقۀ جغرافیایی؛
اقدامات و مداخلات قطعی جهت حفاظت از منابع و بیشینه­سازی منافع برای جوامع محلی جهت دست­یابی به پایداری (معمولاً از طریق توسعۀ گردشگری یا طرح­های مدیریتی) و
توزیع مجدد منافع حاصل از توسعۀ گردشگری.
۲-۲-۲) اهمیت برنامه­ ریزی گردشگری
برنامه­ ریزی گردشگری در کلیه سطوح برای دست­یابی به توسعه و مدیریت موفق آن امری اساسی است. تجربه بسیاری از نواحی گردشگری در جهان این امر را به اثبات رسانده است که در بلند­مدت روش برنامه­ ریزی برای توسعه گردشگری می ­تواند بدون ایجاد مشکلات عمده منافعی را در برداشته و به حفظ رضایت بازار منجر شود (سازمان جهانی جهانگردی،۱۱:۱۳۷۹). برنامه­ ریزی گردشگری همچنان که اینسکیپ اشاره می­ کند به دلایل زیر برای یک مقصد ضروری می­باشد (اینسکیپ[۲۷]، ۱۷:۱۹۹۱-۱۶).
گردشگری مدرن یک فعالیت جدید در بسیاری از نواحی می­باشد و بعضی از دولت­ها و بخش خصوصی تجربه اندکی در توسعه مناسب گردشگری دارند. یک طرح توسعه و برنامه­ ریزی گردشگری می ­تواند به منزله­ی اصولی راهنما جهت توسعه این مناطق تلقی گردد.
گردشگری یک فعالیت چند بخشی و پراکنده است که مشتمل بر سایر بخش­ها نظیر بخش تولید، مکان­های تاریخی، مکان­های تفریحی و فراغتی، تسهیلات و خدمات محلی گوناگون و حمل و نقل و سایر بخش­ها می­باشد. بنابراین برنامه­ ریزی و هماهنگی در توسعه پروژه، برای اطمینان یافتن از توسعه منسجم تمامی این عناصر به منظور ارائه خدمات به گردشگران و جامعه محلی ضروری می­باشد.
گردشگری منافع و مسائل اجتماعی فرهنگی گوناگونی ایجاد می­نماید. از برنامه­ ریزی می­توان برای بهینه­سازی منافع و کاهش مشکلات استفاده نمود.
اصولاً توسعه جاذبه­ها، تسهیلات و زیرساخت­های گردشگری و روندهای گردشگران دارای اثرات مثبت و منفی بر محیط فیزیکی خواهد بود. برنامه­ ریزی دقیق، به منظور تعیین نوع و سطح بهینه­ای از گردشگری که موجب تخریب محیط زیست نشده و به عنوان ابزاری جهت حصول به اهداف زیست ­محیطی مورد نیاز می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم