دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – ادامه جدول (۱-۲): نظریات بعضی از اندیشمندان راجع به عدالت – 10 |
ادامه جدول (۱-۲): نظریات بعضی از اندیشمندان راجع به عدالت
نظریهپرداز
تلقی از عدالت
موضعگیری نسبت به عدالت
تعریف عدالت
کانت
عدالت به مثابه آزادی فردی
از نظر وی هر جامعهای در وضع طبیعی فاقد معیاری برای دفاع از حقوق و آزادیهای فردی است. از اینرو جامعهای ناعادلانه است که در وضع طبیعی به سر میبرد.
کانت عدالت را اینچنین تعریف می کند: محدود کردن آزادی فرد به طوریکه آزادی وی با آزادی افراد دیگر منافاتی نداشته باشد. محور بحث عدالت وی، آزادی بیرونی است که به دو قسم مشروع و غیرقانونی تقسیم می شود. از نظر وی آزادی مشروع آن نوع آزادی است که در چارچوب قوانین عدالت اعمال می شود؛ اما آزادی غیرقانونی را باید در وضع طبیعی دنبال کرد. کانت عدالت را به جنبه حقوقی آزادی بیرونی محدود می کند.
نوزیک
تأکید بر استحقاق و نه لزوماً شایستگی
_
نظریه عدالت نوزیک مبتنی بر مالکیت و فاقد هر گونه تأثیرپذیری از نظریه خاصی در باب سعادت و خیر انسانی است. وی با هر گونه نظریهای که بر عدالت توزیعی تأکید دارد، مخالف است. از نظر وی سه راه برای تصاحب و مالکیت مشروع دارایی ها وجود دارد که عبارتند از: تصاحب اولیه، انتقال داوطلبانه و تصحیح بی عدالتیهای گذشته. این سه راه در واقع تعیینکننده استحقاق افراد است. وی عدالت را به توزیع در دارایی محدود کردهاست.
والترز
عدالت به مثابه فهم مشترک آحاد جامعه از خیرات اجتماعی (معتقد به تکثرگرایی در باب عدالت)
_
از نظر والترز آنچه در رابطه با عدالت اهمیت مییابد ذهنیت و تفسیر افراد از عدالت است. وی به این نکته توجه کردهاست که جوامع تفاسیر متکثر و متعددی از خیرات و نحوه توزیع آن دارند و بر آن تأکید می کند که عدالت توزیعی هنر تفکیک و تمایزگذاری است. در نهایت وی معتقد است عدالت به معنای احترام گذاشتن و وفادار بودن به درک و تفسیر آحاد افراد جامعه است.
هایک
عدالت به مثابه سراب
_
از نظر هایک عدالت تنها وسیلهای است برای فریب تودهها و تهدید جدی برای جامعه آزاد که حاوی نطفهی توتالیتر است. از نظر وی عدالت مقولهای است که به افعال فردی مربوط می شود و تنها انسانها و اعمال آنها را میتوان عادلانه یا ناعادلانه خواند. فراتر از این، عدالت به قواعد کلی رفتار بین مردم مربوط می شود و بر توزیع چیزها تأکید دارد (عدالت توزیعی)؛ هایک با این نوع عدالت مخالف و معتقد است که با آزادیهای فردی منافات دارد.
ادامه جدول (۱-۲): نظریات بعضی از اندیشمندان راجع به عدالت
نظریهپرداز
تلقی از عدالت
موضعگیری نسبت به عدالت
تعریف عدالت
فارابی
فارابی نیز بر عناصر برابری و استحقاق در عدالت تأکید دارد.
از نظر فارابی عدالت طبیعی اساس مدینههای غیرفاضله است که مبتنی بر حاکمیت قانون طبیعی است.
فارابی نیز عدالت را به دو دسته اعم و اخص تقسیم میکند. منظور از عدالت اعم انجام افعال با فضیلت در مناسبات اجتماعی و رفتار با دیگران است. وی عدالت اخص را نیز به دو دسته عدالت در توزیع خیرات (هریک از افراد مدینه سهمی در خیرات مشترک- مال و ثروت، کرامت انسانی، منزلت انسانی و… دارد- که باید به طور برابر و متناسب با استحقاق در میان افراد تقسیم شود) و عدالت در حفظ خیرات (در جامعه فاضله باید کوشید سهم افراد از خیرات مشترک حفظ شود) دستهبندی می کند. میتوان گفت آرای فارابی در حیطه عدالت به نظریات ارسطو در این رابطه نزدیک است.
صدرالمتألهین
عدالت به مثابه استحقاق
از نظر وی عدل، نه به معنای تساوی بلکه به معنای رعایت استحقاقهاست و هر موجودی در مرتبه وجودیاش از نظر فیضگیری استحقاق خاص خود را دارا است.
همانطور که مطهری در کتاب عدل الهی از زبان صدرالمتألهین میگوید: ” هر موجودی دو نوع شایستگی متضاد پیدا میکند و دو نوع اقتضای متضاد در آن پیدا می شود، یکی از ناحیه صورت و یکی از ناحیه ماده. صورت؛ اقتضاء دارد که باقی بماند و وضع موجود را حفظ کند و ماده؛ اقتضاء میکند که تغییر حالت دهد و صورتی دیگر ضد صورت اولیه بخود بگیرد و چون امکان پذیر نیست که این دو استحقاق و دو اقتضای متضاد، در آن واحد بر آورده شود، از اینرو حکمت الهی حرکت دوری و زمان لا انقطاع و ماده متغیر را مقدر فرمود که دائما صورتها، در امتداد زمان تغییر کنند و جا عوض نمایند و به حکم ضرورت، هر حال و صورتی به مدت معین اختصاص یابد و هر صورت و حالتی بهره خویش را از هستی ببرد و نیز چون ماده، مشترک است هر صورتی نزد صورت دیگر حقی دارد که سزاوار است به صاحبش رد شود. ( (عدل) ) ایجاب میکند که ماده این صورت به آن یکی داده شود و ماده آن یکی به اینو به این ترتیب ماده در میان صورتها دست به دست شود. به خاطر همین ((عدل)) و رعایت استحقاقهاست که نظام عالم بر بقاء انواع است نه افراد”. از اینرو ذات مقدس حق، به هر موجودی به اندازه سعهی وجودیاش فضل عطا می کند.
مطهری
مطهری بر عناصر برابری و استحقاق در عدالت تأکید دارد.
وی معتقد است افراد به تناسب استحقاقشان از حقوق طبیعی بهره میبرند اما در مقابل آن، حقوق اجتماعی است که بایستی به طور مساوی افراد بشر از آن بهره مند شوند.
مطهری در رابطه با عدالت، به ریشه آن در اسلام و علم کلام میپردازد. وی با بحث از جبر و اختیار به عدل اشاره می کند و عدل را به عنوان شرط اساسی وجود اختیار مطرح می کند. وی در تعریف عدالت به نقش قانون اشاره می کند و معتقد است قانون نبایستی بین افراد تبعیض قائل شود بلکه باید استحقاقها را رعایت کند و با افرادی با خلقت مساوی به مساوات رفتار کند. اما افرادی که در شرایط مساوی نیستند، قانون نیز نباید در رابطه با آنان به طور مساوی برخورد کند.
(پژوهشگر)
همانطور که مشاهده شد نظریات درباره عدالت، طیف گسترده ای از عقاید را دربرمیگیرد. به طور کلی نظریات جدیدتر در رابطه با عدالت را میتوان به دیدگاه مارکسیستی، فایدهگرایی، مساواتطلبی و راولزی تقسیم کرد.
۱-۴-۲ سنت مارکسیسم
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:06:00 ب.ظ ]
|