گفتار اول : آموزش و پرورش و آموزه های دینی ۷۲

گفتار دوم : آموزش و پرورش ‌و آموزه های بین‌المللی ۷۲

گفتار سوم : مبانی مشترک اسناد بین‌المللی وآموزش وپرورش ۷۳

۱-رایگان بودن آموزش ۷۳

۲-همگانی بودن آموزش ۷۳

۳-رشد و کمال انسانی ۷۳

۴-استقلال والدین درانتخاب نوع آموزش وپرورش ۷۳

۵-سهیم بودن دولت در آموزش و پرورش ۷۳

۶-ممنوعیت هر گونه تنبیه در مدارس ۷۳

مبحث سوم: رده بندی مسائل آموزش و پرورش با پیشگیری رشد مدار

گفتار اول : رده بندی از نظر ارتباط هدف ۷۴

گفتار دوم : رده بندی از نظر بازده کاری. ۷۴

گفتار سوم : رده بندی از نظر علت و ماهیت ۷۴

فصل سوم: ساختار و تعالیم آموزش و پرورش برای تحقق پیشگیری رشد مدار

مبحث اول : ساختارها

گفتار اول : مدرسه ۷۶

گفتار دوم : معاونت پرورشی و تربیت بدنی ۷۶

گفتار سوم : هسته مشاوره و فعالیت های رشدی ۷۷

۱-مسئول پیشگیری ۷۷

۲-مسئول آشنا سازی ۷۷

۳-رشد تحصیلی – شغلی ۷۷

۴-مشورت ۷۸

۵-مشاوره شخصی و فردی ۷۸

مبحث دوم : تعلیمات آموزش و پرورش در اجرای پیشگیری با توجه به آموزه های دینی و قوانین و آیین نامه ها

گفتار اول : محیط های تحصیلی و اجتماعی شدن ۷۸

۱-تعلیم و تربیت و باز اجتماعی شدن ۷۹

۲-سازماندهی توسط بزرگسالان و اجتماعی شدن. ۷۹

۳-تفاوت های جنسی و اجتماعی شدن ۷۹

۴-معلمان به عنوان الگو در اجتماعی شدن ۸۰

گفتار دوم : آموزه های دینی و اجتماعی شدن. ۸۰

گفتارسوم: آموزه های بین‌المللی واجتماعی شدن ۸۰

۱-مشارکت. ۸۰

۲-آموزش در مدارس (معلمان) ۸۱

۳-خانواده ۸۱

۴-جامعه ۸۱

گفتارچهارم: کنترل خشونت دانش آموزان ۸۱

گفتار پنجم : کنترل پرخشاگری دانش آموزان ۸۲

گفتار ششم : آموزش های اخلاقی ۸۲

مبحث سوم : پیشگیری در سطح خانواده

گفتار اول : آموزش خانواده ۸۳

گفتار دوم : دانش آموزان به عنوان پدران و مادران آینده ۸۵

گفتار سوم : آموزه های دینی مؤثر برای آموزش خانواده ۸۶

مبحث چهارم : پیشگیری در سطح همسالان و محیط

گفتار اول : پیشگیری در سطح محیط تحصیلی و غیر تحصیلی ۸۶

گفتاردوم : مدرسه و مسجد کانون پیشرفت محلی ۸۷

گفتار سوم : آموزه های دینی و بین‌المللی برون مدرسه ای آموزش و پرورش ۸۸

گفتار چهارم : پیشگیری محیطی و ساختارها ۸۹

۱-معماری و طراحی مدرسه ۸۹

۲-کنترل دانش آموزان با ابزار مدرن ۹۰

نتیجه و پیشنهادها ۹۲

فهرست منابع ۹۶

چکیده

از دیرباز مناقشه برمیزان اثربخشی تنبیه میان دیدگاه­ های مختلف روان شناختی، علوم تربیتی و اسلام وجود داشته است. تنبیه به معنای آگاهانیدن و واقف گردانیدن به چیزی آمده است. معمولاً روان­شناسان تنبیه را جایز نمی­دانند و برای آن عوارض نامطلوبی همچون ترس، عدم یادگیری رفتار درست، پرخاشگری نسبت به عامل تنبیه­کننده، جانشین شدن یک پاسخ نامطلوب به جای پاسخ نامطلوب دیگر و الگو برداری از آن توسط دیگران بر می­شمارند.

تنبیه اطفال درغالب موارد در آیات وروایات و نزد علمای دینی و دانشمندان علوم مختلف امری مذموم بوده وحتی اگر در موارد بسیار کمی هم به آن اشاره داشتند اعتقادشان براین بود که تنبیه کودک باید به اندازه جرم وگناه او باشد، نه بیشتر ازآن؛ یعنی باید به میزان و مصلحت باشد و اگر کودک عقوبت رفتار اشتباه یا خلاف را نمی­داند و یا پیش ازتنبیه آگاه شد نباید او راتنبیه کرد. همچنین، نباید به خاطر تخلیه هیجانی کودک را مورد عتاب وتنبیه قرار داد بلکه بهتراست از روش­های جانشین تنبیه همچون افزایش سن رشد، گذشت زمان، و نادیده گرفتن استفاده کرد. در این راستا، مهمترین و مناسب‌ترین بستر برای تحقق سیاست­های پیشگیرانه از تنبیه و بزهکاری که ممکن است در نتیجه تنبیه به وجود آید، آموزش وپرورش است.

آموزش و پرورش با در اختیار داشتن طیف گسترده ­ای از کودکان و نوجوانان و دارا بودن ساختارهای مناسب درعرصه تعلیم وتربیت می ­تواند با تفکیک عرف و عادات فرهنگی و اجتماعی و دینی جامعه با اسناد الزام­آور و تعهد­آور همسو با تعلیمات پیشگیرنده عمل کند و به طور غیرمستقیم به عنوان نهاد پیشگیری از جرم درجهان شناخته شود.

واژگان کلیدی: تنبیه اطفال، بزهکاری، پیشگیری، آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت

مقدمه

آیا این ضرب المثل قدیمی صحیح است؟«کسی که بچه خود­ را نزند، روزی به سینه خود خواهد زد». ‌از دیرباز برای عامه مردم جا افتاده که در مقابل هرکار نادرستی که از اطفال سر می­زند باید او را تنبیه کرد تا یاد بگیرد که آن کار را تکرار نکند و این امر به صورت شایع و فراگیر از زمان‌های قدیم در مکتب خانه­ها و سپس ‌در کلاس‌های درس آموزش و پرورش به اجرا در می­آمد و چه بسا به ­خاطر برخی تنبیهات ناشایست و بی­مورد بسیاری از افراد از تعلیم و تربیت باز ماندند.

و این مطلب که اگر تنبیه نبود ما به جایی نمی­رسیدیم یا اگر ترس نباشد بچه آدم نمی­ شود حتی از زبان بزرگان جوامع مختلف شنیده شده است ولی پس ازسالها تحقیق و پژوهش، روان شناسان و جامعه شناسان ‌به این نتیجه رسیدند که پاسخ نامطلوب به رفتارهای هیجانی کودکان باعث عدم یادگیری رفتار مناسب شده و ترس و وحشت را در کودکان تقویت کرده و چه بسا جراحت روحی کودکان را افزایش داده و از این طریق آن ها را برای ارتکاب اعمال ناپسند در جامعه ترغیب می­ کند. لذا دانشمند علوم مختلف با توجه به آموزه­های دینی و تجارب آموخته از گذ­شتگان معتقدند که استفاده از روش­های جانشین تنبیه موجب تشویق اطفال به انجام اعمال مثبت شده وآنها را از بزهکاری احتمالی در آینده دور می­سازد.

‌بنابرین‏ آموزش و پرورش به عنوان اصلی­ترین نهاد قدرت و تأثیرگذارترین آن و تنها نهادی که
می ­تواند پیشگیری از تنبیه و بزهکاری را به صورت صحیح در قالب آموزش­های رایج تربیتی محقق سازد وکودکان ونوجوانان و جوانان را با توجه به آموزه­های دینی ‌و تعالیم نوین آموزشی به گونه ­ای پرورش دهد که درآینده جامعه­ای عاری از هر گونه ارتکاب جرم داشته باشیم.

الف) بیان مسئله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...