تعدیل شده جونز و سنجه مجموع اقلام تعهدی به عنوان متغیر وابسته، با متغیرهای مستقل، جریان نقد نسبی، کیفیت حسابرسی و مازاد جریان نقد آزاد به عنوان سنجه های اصلی موثر بر مدیریت سود، اهرم مالی و اندازه شرکت به عنوان سنجه های ویژگی شرکت بوده است. بر همین مبنا از شرکت های منتخب بورسی ۱۱۸ شرکت به تصادف انتخاب و در بازه زمانی منتهی به ۲۹/۱۲/۱۳۹۲ مورد مطالعه قرار گرفته اند. بر مبنای نتایج آزمون های کولموگروف- سمیرونوف، همسانی وایت، دوربین واتسون و دیگر آزمون های مناسب مشخص شد که غالب پیش فرض ها برقرار بوده و می توان رابطه بین متغیرها را به تبع تحقیقات مشابه از روش رگرسیون خطی مرکب برآورد کرد. نتایج برآورد رگرسیونی و آزمون تی زوجی در مورد رابطه بین متغیرها نشان داد که: ا) بین جریانات نقدی نسبی و مدیریت سود در قلمرو تحقیق رابطه مستقیم وجود دارد. ۲) بین مازاد جریان نقد آزاد و مدیریت سود در قلمرو تحقیق رابطه مستقیم وجود دارد. ۳) بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در قلمرو تحقیق رابطه معکوس وجود دارد.رابطه برآوردی بیش از ۷۸ درصد تغییرات بین متغیرهای مستقل و وابسته را تبیین کرده و در سطح ۹۵ درصد اطمینان معنی دار بود.
واژگان کلیدی:
کیفیت حسابرسی، مازاد جریانات نقدی آزاد، جریان نقد نسبی، مدیریت سود، مجموع اقلام تعهدی
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱٫مقدمه
امروزه وجود اطلاعات شفاف یکی از ارکان اساسی پاسخگویی و تصمیم ­گیری­های اقتصادی آگاهانه محسوب می­ شود. افشای اطلاعات توسط شرکت­ها یکی از منابع مهم و ارزشمند اطلاعاتی برای سرمایه ­گذاران و اعتباردهندگان و سایر ذینفعان می­باشد. هر قدر تسهیم اطلاعات در جوامع بیشتر باشد، امکان اتخاذ تصمیمات آگاهانه و پاسخگویی بخش خصوصی و دولتی در مورد چگونگی تحصیل و مصرف منابع بیشتر شده و باعث کاهش فساد مالی می­ شود (بلور و کافمن[۱]، ۲۰۰۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

افشای اطلاعات توسط شرکت­ها یکی از ابزار مهم مدیران به منظور انتقال اطلاعات مربوط به عملکرد مالی و هدایت شرکت به سرمایه ­گذاران، اعتباردهندگان و سایر افراد ذینفع می­باشد و یکی از دلایل مهم تقاضا برای افشای اطلاعات، مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعات است (هیلی و پالپو[۲]، ۲۰۰۱).
توسعه سرمایه گذاری از یک سو موجب جذب سرمایه های مردم و هدایت آن ها به بخش های مولد اقتصادی شده و از سوی دیگر، با توجه به جهت گیری سرمایه گذاران (مبتنی بر ریسک و بازده)، سرمایه گذاری ها به سمت صنایعی هدایت خواهد شد که از سود بیش تر یا ریسک کمتری برخوردار است و این امر در نهایت سبب تخصیص بهینه منابع خواهد شد. با توجه به تحولاتی که در جهان امروز رخ داده، کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه که با تهدیدات عدیده ای روبرو هستند، جهت حل مشکلات اقتصادی خود نیازمند یافتن راه کارهای مناسبی برای استفاده بهتر از امکانات و ثروت های در دسترس خود هستند. در این راستا یکی از راه کارهای مهم بسط و توسعه سرمایه گذاری است.
صورت سود و زیان به سبب اطلاعات مفیدی که درباره میزان سود آوری واحدهای کسب و کار ارائه می دهد برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی حائز اهمیت است. به عبارت دیگر، این صورت مالی دارای محتوای اطلاعاتی بوده و موجب سهولت تجزیه و تحلیل های لازم برای اخذ تصمیمات سرمایه گذاری خواهد شد(بختکی،۱۳۸۶).
هرگونه ارائه گمراه کننده درباره عملکرد مالی واحد اقتصادی، می تواند آثار زیانباری برای سرمایه گذاران درپی داشته و آنها را در اخذ تصمیمات اقتصادی مناسب، با مشکل مواجه سازد. اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده­کنندگان از اطلاعات مالی دارد، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری توجه خاصی به مبلغ و نحوه تهیه و ارائه آن قائل شود. بنابراین همواره این نگرانی و مشکل وجود دارد که سود به عنوان یکی از مهمترین شاخص های عملکرد مالی شرکت­ها، توسط مدیران که در تضاد منافع بالقوه با سهامداران عادی قرار دارند، با اهداف خاصی، مدیریت شده باشد.
به اعتقاد هلی و والن (۱۹۹۹) مدیریت سود هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت­های شخصی خود درگزارشگری مالی استفاده کنند و ساختارمعاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دست کاری نمایند. این هدف یا به قصد گمراه کردن برخی از صاحبان سود درخصوص عملکرد اقتصادی شرکت، یاتأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آنها منوط به دستیابی به سود شخصی است.
مدیریت سود می تواند، عواملی چون کیفیت گزارش گری و به تبع آن کم و کیف جریانات نقدی آزاد گزارش شده در صورت های مالی را متاثر سازد. در همین راستا، تحقیق حاضر با هدف “تعیین رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در بین شرکت­های منتخب پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران” به انجام رسیده است.
۱-۲٫اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش
برخی از جنبه های اهمیت یا ضرورت انجام تحقیق حاضر را می توان به شرح ذیل بیان نمود:
الف) اهمیت موضوعی:
با توجه به تئوری نمایندگی مدیران می توانند از انگیزه­ لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار باشند. جنین و پیوت (۲۰۰۵) معتقدند حسابرسی می ­تواند یکی از راه های جلوگیری و کاهش مدیریت سود باشد. زیرا اعتقاد بر این است، شرکت­هایی که صورت­های مالی حسابرسی شده ارائه می کنند دارای محتوای اطلاعاتی و سود با کیفیت بیشتری هستند. اقلام تعهدی وابسته به قضاوت­های مدیران است و حسابرسی شرکت­هایی که اقلام تعهدی بیشتری دارند، نیز دشوارتر است. حسابرسی با کیفیت بالاتر، با احتمال بیشتری عملکرد­های حسابداری مورد تردید را کشف می­ کند. زیرا موسسه های حسابرسی باکیفیت دارای تخصص، منابع و انگیزه­ های بیشتری برای کشف اشتباه و تقلب هستند. بنابراین با توجه به اهمیت سود در تصمیم گیری ها و نقش کیفیت حسابرسی در افزایش قابلیت اتکای سود ، ضروری است در مورد تأثیر مازاد جریان وجوه نقد آزاد بر مدیریت سود و نقش کیفیت بالای حسابرسی در کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیر ناشی از مازاد جریان وجوه نقد آزاد تحقیقی صورت گیرد.
ب) امکان دسترسی به داده ها:
تعریف قلمرو مکانی اجرای تحقیق به عنوان شرکت های منتخب بورسی تهران، امکان دسترسی کامل به داده های مورد نیاز جهت اندازه گیری متغیرها و روابط بین آن ها را فراهم ساخته و از این جهت قابلیت اجرای تحقیق وجود داشته است.
ج) جنبه جدید بودن:
از آنجا که این تحقیق به بررسی تأثیر مازاد جریان وجوه نقد آزاد بر مدیریت سود با تأکید بر کیفیت حسابرسی می پردازد لذا از لحاظ بررسی رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود و وارد کردن متغیر میانجی کیفیت حسابرسی دارای نوآوری می باشد و می تواند باعث توسعه مبانی نظری تحقیق در این زمینه گردد. درایران پژوهشی با این عنوان صورت نگرفته است ولی پژوهش هایی در مورد مدیریت سود و همچنین کیفیت حسابرسی به صورت جداگانه انجام شده است از جمله می توان به تحقیق مجتهد زاده و آقایی(۱۳۸۳) که به بررسی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان مستقل واستفاده کنندگان پرداخته یا تحقیق نوروش و همکاران(۱۳۸۴) که به بررسی مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۷۵تا۱۳۸۲ پرداخته است, اشاره کرد .
تحقیق حاضر بر مبنای الگوی ارائه شده توسط راسمین و همکاران(۲۰۱۴) برای اولین بار در ایران به انجام رسیده و به طور هم زمان رابطه بین کیفیت حسابرسی، جریان وجوه نقد نسبی و مازاد جریان نقد عملیاتی آزاد با مدیریت سود را در بین شرکت های منتخب بورسی ایران مورد مطالعه قرار داده است.
۱-۳٫بیان مسأله پژوهش
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. با در نظر گرفتن نظریه تضاد منافع میان مدیران و مالکان ، مدیران واحد های تجاری از انگیزه لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار می باشند. عمل دستکاری در سود، روش عادی و معمولی در بین شرکت ها است که از مشکلات نمایندگی نشات می گیرد به خصوص زمانی که جریان های نقدی آزاد بالا و فرصت های سرمایه گذاری پایین باشد. فعالیت های مدیران ممکن است در جهت تامین منافع خود و ضرر سهامداران باشد و منجر به هزینه ها و مخارجی گردد که باعث کاهش ثروت سهامداران شود. مدیران ممکن است فرایند های حسابداری را برای افزایش سود منتشرشده و به منظور پنهان کردن اثرات منفی پروژه ها به کار گیرند. مدیران این شرکت ها به شکل فرصت طلبانه ای به منظور اهداف شخصی عمل می کنند و قصد دارند تا با سرمایه گذاری در پروژه های زیان ده و فاقد بازده و عدم افشای مناسب در رابطه با وجوه نقد سرمایه گذاری شده به منظور جلوگیری از تجزیه و تحلیل محدودیت های پروژه توسط سرمایه گذاران بر مشکلات نمایندگی بیفزایند (جنسن ، ۱۹۸۶; جاگی و گول ، ۲۰۰۰ ; چانگ و دیگران،۲۰۰۵ ; مهرانی و باقری ، ۱۳۸۸).
جریان نقد آزاد، معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است و وجه نقدی را نشان می دهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه دارایی ها، در اختیار دارد. جریان نقدی آزاد از این جنبه اهمیت دارد که به شرکت اجازه می دهد تا فرصت هایی را جستجو کند و ارزش سهامدار را افزایش دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیل های تجاری، پرداخت های سود نقدی به سهامدارن و کاهش بدهی ها امکان پذیر نیست. از سوی دیگر، وجه نقد باید درسطحی نگهداری شود که بین هزینه نگهداری وجه نقد و هزینه وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود.
به نظر جنسن (۱۹۸۶)، از شرکتی که فرصت های سرمایه گذاری پایینی دارد، انتظار می رود که جریان های نقد آزاد بالایی داشته باشد؛ زیرا هر چه فرصت های سرمایه گذاری (بالفعل و بالقوه) افزایش پیدا کند، اکثر وجوه نقد مازاد در جهت افزایش ثروت سهامداران از طریق سرمایه گذاری در فرصت های موجود مورد استفاده قرار می گیرد و افزایش در میزان سرمایه گذاری از محل وجوه مازاد، منجر به کاهش این وجوه خواهد شد. بنابراین براساس نظر جنسن و نظریه نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هنگامی تشدید می شود که شرکت، جریان های نقدی با اهمیتی (مثبتی) ایجاد کند و با فرصت های رشد کمی نیز رو به رو شود. در صورت نبود اقدامات کنترلی از سوی سهامداران، مدیران شرکت هایی که دارای جریان نقدی آزاد مثبت و فرصت های رشد کم هستند، ابتدا در پروژه هایی با ارزش فعلی خالص مثبت سرمایه گذاری می کنند و به دلیل کم بودن فرصت های رشد، در پروژه هایی با ارزش فعلی خالص منفی نیز سرمایه گذاری می کنند که موجب از بین رفتن ارزش سرمایه گذاری و در پی آن، کاهش قیمت سهام می شود. در واقع مدیران برای آنکه به دست سهامداران حذف نشوند، تلاش می کنند با گزارش افزایش سود (جنسن، ۱۹۸۶) یا با نفوذ و دستکاری های حسابداری، هزینه های غیر بهینه (گوول و توسی،۱۹۹۸) را بپوشانند. به همین دلیل مدیران برای ارائه گزارش افزایش سود، تمایل زیادی به استفاده از افزایش درآمد اقلام تعهدی اختیاری دارند (چانگ، فرس و کیم،۲۰۰۵). بنابراین قابل اتکا بودن و مفید بودن اقلام تعهدی مورد تردید است؛ چرا که مدیران قادرند آنها را براساس میل خود تعدیل نمایند (حامدی، ۱۳۸۸).
طبق تئوری کارگزاری، بدیهی است وقتی جریان وجوه نقد آزاد افزایش می یابد، مدیران این انگیزه را خواهند داشت که وارد پروژه هایی شوند که بازده منفی دارد (جنسن،۱۹۸۶). در این رابطه، چونگ و همکاران (۲۰۰۵) عنوان می کنند که این پروژه ها ممکن است در جهت حمایت از منافع خود مدیران باشد یا ممکن است میزان کنترل آنها بر منابع شرکت را بیشتر کند. مدیران ممکن است در نتیجه اقدامات غیر مطلوب مانند سرمایه گذاری های کاهنده ارزش، باعث افزایش هزینه های نمایندگی -کاهش ارزش شرکت- شده و مدیران ارشد شرکت را در موقعیت آسیب پذیری تحت فشار قرار دهند. بدترین حالت این است که مدیران به منظور مخفی کردن اثرات منفی چنین سرمایه گذاری های کاهنده ارزش، از ابزار های مدیریت سود فرصت طلبانه استفاده کنند (بوکیت و اسکندر، ۲۰۰۹؛ چونگ و همکاران، ۲۰۰۵؛ رحمان و محد- صالح،۲۰۰۸). در واقع، این نوع گزارش سود متورم ارائه شده توسط مدیر به دلیل ایجاد درک نادرست، ممکن است قابلیت پیش بینی بالقوه جریان وجوه نقد بر مبنای سود را تحت تاثیر قرار دهد. بر اساس استدلال های مطرح شده انتظار می رود که با شرط ثابت بودن سایر شرایط، شرکت هایی که دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد هستند رویه هایی را انتخاب می کنند که باعث افزایش سود می شود.
حسابرسی مستقل از طریق بهبود قابلیت اتکا و افزایش اعتبار فرایند گزارشگری مالی ، به سودمندی فرایند گزارشکری مالی و کارآیی بازارهای سرمایه کمک می کند. کیفیت حسابرسی به عوامل متعددی از جمله اندازه موسسه حسابرسی، تخصص حسابرس در صنعت مربوط، دوره تصدی حسابرس و … بستگی دارد، حسابرسی با کیفیت بالا می تواند از رفتارهای فرصت طلبانه مدیر در دستکاری سود بکاهد و باعث افزایش کیفیت سود گردد و تصمیم گیرندگان را در اتخاذ تصمیم های مربوط و قابل اتکاء یاری کند. از سوی دیگر، از آنجا که سرمایه گذاران به دنبال کسب بیشترین بازده از سرمایه گذاری های خودشان هستند ضروری است که با در نظر گرفتن نارسائی های موجود در فرایند اندازه گیری سود شرکت ها، علاوه بر توجه به عامل کیفیت اطلاعات مالی و مدیریت سود آن ها، به نقش کیفیت حسابرسی در افزایش کیفیت سود و کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت سود نیز توجه داشته باشند تا بدین طریق بتوانند بازده معقولی را از سرمایه گذاری خود کسب نمایند. در همین راستا، این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال است که :
“چه رابطه ای بین جریان نقد نسبی، مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری وجود دارد؟”
۱-۴٫اهداف پژوهش
این تحقیق در راستای نیل به یک هدف اصلی و با تجزیه آن سه هدف فرعی به انجام رسیده است:
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در شرکت­های منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
اهداف فرعی:
تعیین رابطه بین جریان نقد وجوه نسبی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو پژوهش
تعیین رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو پژوهش.
تعیین رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو پژوهش.
۱-۵٫سؤالات پژوهش
تحقیق حاضر در جهت پاسخ به یک پرسش اصلی و با تجزیه آن ۳ پاسخ فرعی به شرح ذیل به انجام رسیده است:
سوال اصلی:
بین جریان نقد وجوه نسبی، مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو تحقیق چه رابطه­ای وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
بین جریان نقد وجوه نسبی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو تحقیق چه رابطه ای وجود دارد؟
بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو تحقیق چه رابطه­ای وجود دارد؟
بین کیفیت حسابرسی با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری در قلمرو تحقیق چه رابطه­ای وجود دارد؟
۱-۶٫فرضیه ‏های پژوهش
در این تحقیق جهت گردآوری داده ها، بخشی از جامعه آماری یا شرکت های منتخب بورسی به روش تصادفی و به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده اند، جهت تعمیم یافته ها از نمونه آماری به جامعه آماری از روش استنتاج استقرایی استفاده شده است. در همین راستا در تناظر با اهداف و پرسش های تحقیق، یک فرضیه اصلی و با تجزیه آن سه فرضیه فرعی به شرح ذیل تعریف شده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...