علاوه بر هدف­های کلی و مأموریت‌­ها، هدف­های دیگری در سازمان­ها وجود دارند که اقدامات و فعالیت­های اعضای گروه و بخش­های مختلف سازمان را هدفمند می­سازند. این نوع هدف­ها را هدف­های عملیاتی[۱۳] می­نامند. معمولا هدف­های عملیاتی در قالب دستاورد­های قابل اندازه گیری بیان و در کوتاه مدت تأمین می­شوند. به عنوان مثال، استخدام فارغ التحصیلان رتبه بالای کارشناسی ارشد یک هدف عملیاتی می ­تواند باشد که فعالیت­های استخدامی سازمان را هدایت می­ کند. برای سازمان هر دو هدف عملیاتی و مأموریت‌­ها از اهمیت بالایی برخوردارند ولی هر یک از آن ها خواسته یا آرمان ویژه­ای را تأمین ‌می‌کنند. مقصد مأموریت‌­ها، مشروعیت بخشیدن به عمل است، در حالی که راهنمای کارکنان، تعیین مسیر تصمیمات و مقیاس­ها را هدف­های عملیاتی ارائه می­ کند (سیدجوادین وپورولی، ۱۳۸۸).

۲-۲-۱- هدف گذاری

هدف­ها در سازمان­ها می ­توانند چند کارکرد اساسی را بر عهده داشته باشند این کارکرد­ها طبق گفته­های چنگ چاین[۱۴] (۲۰۰۸) عبارتنداز:

۱- راهنمایی برای انجام فعالیت­ها

۲- شناسایی نتایج مورد نظر

۳- بهبود گروه کاری از طریق ایجاد حس عمومی نسبت به هدف­ها

۴- انگیزش­هایی برای کسب نتایج

این کارکرد­ها اگر چه مثبت و مفید به نظر می­رسند، لکن برای تحقق آن ها نیاز به تمهیدات مناسبی دارد که یکی از این تمهیدات، هدف گذاری و تعیین هدف به صورت کاملاً دقیق، مناسب و کارآمد است (چنگ چاین، ۲۰۰۸).

هدف­گذاری فرایندی است که از طریق آن هدف­هایی برای فرد، گروه و یا سازمانی توسط هدف­گذاران تعیین می­گردند. تقریباً تمامی افراد هدف گذاری ‌می‌کنند. به عبارت دیگر هر شخصی برای رسیدن به مقاصد خود هدف­هایی را تعیین می­ کند تا روشنگر مسیر خود باشد. هدف گذاری به صورت علمی و دقیق آن می ­تواند نقش بسیار تعیین­کننده ­ای را در موفقیت سازمان­ها ایفا کند. به عبارت دیگر در بحث هدف­گذاری چند مرحله فعالیت وجود دارد که نهایتاًً ‌می‌توان به اهداف دقیق و عینی و مناسب دست پیدا کرد. همان طور که در چارچوب شش مرحله اساسی برای هدف گذاری وجود دارد که هر یک از این فعالیت­ها با توجه به رویکرد و سبک مدیریتی و فرهنگی سازمان می ­تواند به صورت مختلف انجام بگیرد (سیدجوادین و پورولی، ۱۳۸۸).

مرحله اول: اصولاً سازمان­ها هنگامی شکل می­ گیرند که رسالت و مأموریت‌ بنیادی در نظر بنیانگذاران آن وجود داشته باشد. به عبارت دیگر فلسفه وجودی سازمان­ها، رسالت­ها و مأموریت‌­های آن ها‌ است. در این مرحله که معمولاً خارج از چرخه هدف­گذاری سازمان­هاست. اساساً بنیانگذاران و موسسان سازمان­ها قبل از تشکیل سازمان، این بعد از اهداف را تعیین ‌می‌کنند. که نقش تعیین­کننده ­ای در اهداف جزیی و فعالیت­های کل سازمان دارد.

مرحله دوم: در این مرحله که در حقیقت شروع فعالیت هدف­گذاری است. بر اساس رسالت­ها و مأموریت‌­های سازمان اهداف اولیه برای تمامی اعضا، گروه­ ها و سازمان­ها توسط مدیران، هدف­گذاری، سرپرستان و یا با مشارکت کلیه اعضای سازمان­ها و گروه­ ها تدوین می­گردند. این هدف­ها، هدف­های نهایی سازمان نیستند زیرا ممکن است با عوامل مختلفی که در درون سازمان کنش و واکنش ‌می‌کنند در تناقض باشند.

مرحله سوم: سومین مرحله که در حقیقت مرحله اساسی در اثر بخشی و کارایی هدف گذاری سازمان­ها دارد و نقش عمده­ای در تحقق و اهداف و کیفیت عملکرد کارکنان و سازمان بازی می­ کند، مرحله عبور دادن هدف­های اولیه از فیلتر­های مختلف تأثیرگذار بر تحقق اهداف است. عوامل مختلفی که بر تحقق اهداف از طریق اثرگذاری بر انگیزش و عملکرد کارکنان، مؤثر هستند عبارتند از:

الف: عوامل مربوط به هدف

۱-سختی هدف: سختی هدف میزان کوششی است که برای تحقق هدف مورد نیاز است. این عامل به دو صورت بر عملکرد و انگیزش کارکنان اثر می­ گذارد. یکی اینکه اگر هدف­ها از سختی و دشواری پائینی برخوردار باشند کارکنان چندان از لذت و انگیزشی برای تحقق آن ها برخوردار نمی­شوند بخصوص افرادی که دارای خصوصیت موفقیت طلبی هستند، معمولاً هدف­های خود را سخت تعیین ‌می‌کنند لذا اگر هدف­های تعیین شده برای آن ها چالش برانگیز نبوده و از سختی قابل ملاحظه­ای برخوردار نباشند، انگیزه بسیار کمی برای تحقق آن خواهند داشت. و دوم اینکه هدف­ها اگر از دشواری بسیار زیادی نیز برخوردار باشند، کارکنان احساس عدم توانایی در کسب آن کرده و سعی و تلاش لازم را نخواهند کرد. ‌بنابرین‏ هدف­هایی که تعیین می­گردند باید از یک اعتدال و سختی قابل دستیابی برخوردار باشند تا علاوه بر قابل دستیابی بودن آن ها چالش و انگیزش لازم داشته باشند.

۲-صراحت هدف: دومین عامل مربوط به هدف که در تعیین اهداف فردی، گروهی، سازمانی باید مورد عنایت قرار گیرد صراحت هدف است. صراحت هدف به میزان آگاهی افراد از اهداف در اثر روشن و رافع بودن اهداف گفته می­ شود. معمولاً برای تصریح بیشتر اهداف آن ها در قالب عبارت کمی بیان شده است. هدف هر چه از صراحت و وضوح بیشتری برخوردار باشد کارکنان انگیزش و اشتیاق بیشتری برای تحقق آن خواهند داشت. دو عامل صراحت و سختی از جمله عوامل مربوط به خود هدف هستند که هدف گذاران باید در تدوین هدف آن ها را مورد توجه قرار دهند(سیدجوادین و پورولی، ۱۳۸۸).

ب: عوامل مربوط به کارکنان (مجریان هدف)

۱-تعهد به هدف: به میزان علاقه شخصی فرد در دستیابی به هدف، تعهد به هدف گفته می­ شود. تعهد به هدف در افراد و شرایط مختلف فرق می­ کند. به عبارت دیگر عواملی که بر تعهد هدف اثر می­گذارند علاوه بر ویژگی­های شخصی به شرایط و ویژگی­های سازمانی نیز ارتباط پیدا می­ کند. هر چه افراد به سازمان مدیریت و وظایف خود تعهد بیشتری داشته باشند، به اهداف متعهدتر می­شوند.

۲-پذیرش هدف: هنگامی که فرد هدف سازمانی را در راستای هدف شخصی خود بپندارد، فرد، هدف را پذیرفته است. به عبارت دیگر به درجه­ای که یک فرد، هدف را هدف شخصی خود می­داند، پذیرش هدف گفته می­ شود. به طور کلی عوامل مختلف بر تعهد و پذیرش هدف متأثرند که از آن جمله عبارتند از:

    • مشارکت کارکنان در فرایند هدف گذاران

    • ایجاد هدف­های چالش برانگیز

    • واضح بودن هدف­ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...