• نقی شجاع و همکارانش در سال ۱۳۹۰ به ارزیابی عملکرد ۱۴ واحد دانشگاهی منطقه ۱۲ دانشگاه آزاد اسلامی طی یک دوره چهار ساله ۱۳۸۸-۱۳۸۵ با بهره گرفتن از مدل چند مؤلفه‌ ای در تحلیل پوششی داده ها پرداختند. آنان فعالیت های هر کدام از واحدهای تصمیم گیرنده را به دو مؤلفۀ آموزش، پژوهش تفکیک و نسبت دانشجو به استاد، شهریه دریافتی(ورودی مشترک بین دو مؤلفه‌)، بودجه پژوهشی هزینه شده، را به عنوان ورودی و نسبت استادیار به کل اعضای هیئت علمی، سرانه فضای مسقف ایجاد شده به تعداد دانشجویان(خروجی مشترک بین دو مؤلفه‌)، فعالیت های پژوهشی، را به عنوان خروجی در نظر گرفتند و توسط مدل چند مؤلفه ای به ارزیابی واحدها پرداختند و ‌به این نتیجه رسیدند که این واحد ها طی سالیان مورد بحث در مؤلفه‌ پژوهشی موفق تر عمل نموده اند و رشد مناسبی داشتند در صورتی که عملکردشان در حوزه آموزشی با ضعف بیشتری روبرو بوده است. (شجاع و دیگران،۱۳۹۰)

    • آوکیران (Avkiran, 2001) در سال ۲۰۰۱ به بررسی کارایی نسبی دانشگاه های استرالیا با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها پرداخت. وی عملکرد ۳۶ دانشگاه استرالیا را با در نظر گرفتن تعداد اعضای هیات علمی و کارکنان غیر هیات علمی به عنوان ورودی و تعداد ثبت نام مقطع کارشناسی، تعداد ثبت نام مقطع کارشناسی ارشد و تحقیقات کوانتومی به عنوان خروجی و در قالب سه مدل که عبارتند از مدل عملکرد کلی، مدل عملکرد آموزشی و مدل عملکرد مالی، با بهره گرفتن از روش های مرتبط با VRS بررسی نمود.

      • ابوت و همکارش (Abbott & Doucouliagos, 2003) با کمک روش تحلیل پوششی داده ها کارایی فنی و کارایی مقیاس ۳۶ دانشگاه دولتی استرالیا را برای سال ۱۹۹۵ محاسبه نمودند. آنان تعداد اعضای هیئت علمی، کارکنان غیر هیئت علمی، سایر هزینه ها و ارزش دارایی های غیر جاری را ورودی و تعداد دانشجویان تمام وقت، تعداد دانشجویان کارشناسی و تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی را خروجی فرض کردند.

    • جونز (Johnes, 2006) در سال ۲۰۰۶ به به اندازه گیری کارایی در بخش آموزش عالی با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها پرداخت. وی که در تحقیق خود ۱۰۰ مؤسسه‌ آموزش عالی انگلیسی را ابتدا توسط روش VRS ستاده گرا مورد بررسی قرار داد و سپس کارایی مقیاس را محاسبه نمود و دریافت که کارایی فنی و کارایی مقیاس در آن ها در حد متوسط است.

  • کائو و هونگ (Kao & Hung, 2008) در سال ۲۰۰۸ کارایی نسبی ۴۱ واحد آموزشی دانشگاه ملی چنگ کونگ تایوان را با روش تحلیل پوششی داده ها محاسبه نموده است. آنان کارکنان، هزینه عملیاتی و فضای آموزشی را ورودی و میزان ساعات آموزش، کمک های بلاعوض و انتشارات را خروجی در نظر گرفتند و کارایی فنی و کارایی مقیاس و کارایی کل را محاسبه نمودند. همچنین کارایی واحد ها را به صورت جداگانه بر اساس هر یک از خروجی ها محاسبه که در نهایت منجر به شناسایی واحدهایی که از منابع به طور کارامد استفاده می‌کردند و نمی کردند شد که در نتیجه دانستن آن به بهبود تخصیص مجدد منابع کمک می نمود.

    • تیاگی و همکارانش (Tyagi et al, 2009) در سال ۲۰۰۹ با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل پوششی داده ها کارایی ۱۹ گروه آموزشی دانشگاه آی آی تی رورکی هندوستان را در فاصله سال‌های ۲۰۰۳–۲۰۰۴ محاسبه نمودند. آن ها با در نظر گرفتن تعداد اعضای هیات علمی، کارکنان غیر هیات علمی و هزینه های عملیاتی دپارتمان به عنوان ورودی و مجموع دانشجویان ثبت نام شده، پیشرفت و شاخص یا مؤلفه‌ پژوهش به عنوان خروجی، با بهره گرفتن از مدل های CCR و BCC ستاده گرا کارایی فنی، کارایی فنی خالص و کارایی مقیاس را محاسبه و ‌گروه‌های مرجع برای بخش های ناکارآمد را شناسایی کردند و عملکرد کلی، عملکرد پژوهشی و عملکرد آموزشی را به طور جداگانه با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل حساسیت ارزیابی نمودند.

    • کاتاراکی و کاتاراکیس (Katharaki & Katharakis, 2010) در سال ۲۰۱۰ کارایی ۲۰ دانشگاه دولتی در یونان را از طریق تجزیه و تحلیل کمّی (از جمله شاخص های عملکرد، تحلیل پوششی داده ها و روش های اقتصاد سنجی) برآورد نمود. آنان تعداد اعضای هیات علمی، تعداد کارکنان غیر هیات علمی، تعداد دانشجویان ثبت نام شده فعال و هزینه های عملیاتی را ورودی و تعداد فارغ التحصیلان و درآمد حاصل از تحقیقات را خروجی گرفتند. یافته های این تحقیق نشان دهنده عدم کارآمدی مدیریت منابع انسانی در شناسایی فرصت ها برای افزایش فعالیت های پژوهشی و در نتیجه درآمد ناشی از آن است.

    • آغا و همکارانش (Agha et al, 2011) کارایی فنی ۳۰ واحد آموزشی دانشگاه اسلامی غزه را در فاصله بین سال های ۲۰۰۶- ۲۰۰۴ با روش تحلیل پوششی داده ها اندازه گیری نمودند. آن ها هزینه های عملیاتی، منابع آموزشی، ساعت های درس را به عنوان ورودی و تعداد فارغ التحصیلان، ترفیعات، فعالیت های خدمات عمومی را به عنوان خروجی در نظر گرفتند.

    • کوا و وونگ (Kuah & Wong, 2011) در سال ۲۰۱۱ یک مدل تحلیل پوششی داده ها برای ارزیابی کارایی نسبی بخش آموزشی و بخش پژوهشی دانشگاه ها به طور مشترک و همزمان ارائه نمودند و کاربرد آن را در قالب مثالی فرضی از ۳۰ دانشگاه با در نظر گرفتن، تعداد اعضای هیات علمی، تعداد دانشجویان در حین آموزش، متوسط مدارک تحصیلی دانشجویان، هزینه های دانشگاه، به عنوان ورودی بخش آموزشی و هزینه های دانشگاه، تعداد کارکنان پژوهشی، میانگین مدارک کارکنان پژوهشی، تعداد دانش آموزان پژوهشی، کمک هزینه های پژوهشی، به عنوان ورودی بخش پژوهشی و تعداد فارغ التحصیلان دوره های آموزشی، میانگین نتایج فارغ التحصیلان، نرخ فارغ التحصیل شدگان، نرخ اشتغال فارغ التحصیلان به عنوان ورودی بخش آموزشی و تعداد فارغ التحصیلان پژوهشی، تعداد نشریات، تعداد جوایز، تعداد دارایی های فکری به عنوان خروجی بخش پژوهشی ارائه شد.

    • عبد عزیز و همکارانش (Abd Aziz et al, 2013) کارایی نسبی ۲۲ واحد آموزشی یک دانشگاه دولتی در مالزی را در سال ۲۰۱۱ توسط روش تحلیل پوششی داده ها، با بهره گرفتن از مدل CCR ورودی محور محاسبه کردند. داده ها از دو بخش آموزشی و پژوهشی ‌به این شرح بودند: متغیر های ورودی شامل تعداد اعضای هیئت علمی، تعداد کارکنان غیر هیئت علمی، هزینه عملیاتی سالانه و متغیر های خروجی شامل تعداد فارغ التحصیلان در آن سال، مقدار کل بودجه پژوهشی که در آن سال دریافت شد، تعداد نشریات علمی اعضای هیئت علمی.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...