سن: سن نیز یکی از متغیر هایی است که با انتخاب سبک راه های مقابله رابطه دارد. به طور معمول اشخاص سالم بیشتر از مقابله شناختی و گرایشی( ارزیابی مجدد مثبت) مانند حمایت اجتماعی ، حل مسئله و رویارویی استفاده می‌کنند.

آن ها بر واکنش خصمانه و بیان هیجان ها کمتر متکی اند و نا کامی خود را کمتر برون ریزی می‌کند. افراد مسن تر بیشتر به منصوعات مربوط به سلامتی و افراد میانسا به مشکلات شغلی توجه نشان می‌دهند. بعضی تفاوت‌های مربوط به سن ، ممکن است با تفاوت‌های ناشی از نوع عوامل تنش زا ارتباط داشته باشد( ایوانز[۴۸]، ۱۹۹۶؛ به نقل از فرخی، ۱۳۷۶)

 

  1. عوامل شخصیتی: به طور کلی افرادی که احساس خود ‌کارآمدی بیشتری دارند و مرکز کنترل آن ها درونی است از روش های گرایش بیش از اجتنابی استفاه می‌کنند، مردانی که برون گرا و رقابت جو هستند بیشتر بر رویارویی و کمتر بر تسلیم متکی اند. مردانی که عزت نفس بیشتری دارند از روش اجتنابی کمتر استفاده می‌کنند.

اشخاصی که خوش بینی ، مهارتگری و عزت نفس بالایی دارند بیشتر بر مقابله فعال و برنامه ریزی متکی اند( کارور[۴۹]، ۱۹۸۸؛ به نقل از آقایوسفی ، ۱۳۸۰).

 

  1. تجارب شخصی: تجارب شخصی بر نظام ارزش ها و راهبر دهای مقابله ای تاثیر دارد. شغل دارای الزاماتی است که انسان باید پاسخگوی آن باشد. الزاماً شغل، ادراک و ارزش هار ا تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فرایندهای مقابله به انان کمک می‌کند با مشکلات شغلی دست و پنجه نرم کند، سپس این فرایندها به موفقیت های دیگر تعمیم داده می‌شوند تا آن موقعیت را نیز مهار کنند. مردانی که پیشرفت شغلی را تجربه می کننئ در طول زمان بیش از پیش به جستجوی اطلاعات و حمایت می پردازند( موس و اسکافر، ۱۹۹۳؛ به نقل از خدایاری فرد و پرند ، ۱۳۸۶).

 

    1. تعامل عوامل شخصی و اجتنابی: فرایندهای مقابله تحت تاثیر عوامل شخصی و موقعیتی قرار می گیرند. برای مثال ممکن است عوامل شخصی در بین افرادی که از تغییر مقابله خود به خود مقتضی و متناسب با موقعیت ناتوانند. تعیین کننده مهمی برای مقابله به شمار می‌روند. بر عکس پاره ای از موقعیت ها می توانندفرایند مختلف مشترکی در افراد متفاوت به وجود آ ورند. ردان میانسال با عدم توافق همکاران، ناکامی و مغلوب شدن را در پیش می گیرند و در موقعیت رقابت آمیز ، بیشتر بر حل مسئله و کمتر بر اجتناب و تسلیم تأکید دارند.

با وجود این در مقایسه با مردان مسن تر در شرایطی که مستلزم تعارض قدرت و تصمیم گیری است، بیشتر بر مقابله اجتنابی تکیه کردند و از آنجا که احساس هویت مردان مسن تر ا ستقلال یافته تر است، توانایی آن را می‌یابند که در موقعیتهای تصمیم گیری و تعارض قدرت ، صریح تر باشند.

 

رابطه راهبردهای مقابله ای و سلامت روان

 

راهبرد های مقابله ای یکی از متغیر هایی است که به صورت گسترده در چهار چوب روانشناسی سلامت مورد مطالعه قرار گرفته است(هابفول و همکاران، ۱۹۹۸).

 

در حوزه رابطه سلامت روانی و راهبرد های مقابله ای، می توان گفت که سلامت روانی در یک تعامل دو طرفه از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبرد های مقابله ای مؤثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب می گرددو از سویی دیگر خود زمینه ساز فضای روانی سالمی است که در پرتو آن شناخت صحیح و ارزیابی درست موقعیت تنش زا جهت انتخاب راهکار مقابله ای مؤثر، میسر می‌گردد. و همچنین پژوهش ها نشان می‌دهند که بین راهبرد مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار در تبیین واریانس سلامت روانی و خرده مقیاس های آن تفاوت معنی داری وجود دارد.‌به این ترتیب که هر چه فرد راهبرد مقابله ای مسئله مدار را بیشتر به کار برد از سلامت روان بالاتری برخوردار است( حسینیان و همکاران، ۱۳۸۵).

 

پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشور

 

نتایج تحقیقات بهرامی و رضوان (۱۳۸۶)، در زمینه راهبردهای فراشناختی، با نتایج یافته های ولز و پاپاجورجیو (۱۹۹۵)،مبنی بر اینکه دختران بیش از پسران دارای راهبردهای فراشناختی مثبت(از جمله باورهای مثبت ‌در مورد نگرانی)،هستند،و از آن به عنوان نوعی مقابله در برابر عوامل فشارزا و شرایط نامساعد بهره می گیرند،و همچنین بیش از پسران،دارای راهبردهای فراشناختی منفی(از جمله:کنترل ناپذیری و خطر افکار)،هستند،همسو است.

 

طبق تحقیقات شکری و همکاران (۱۳۸۴)،جنس،بر مسئله مداری،اثر منفی و معنی دار،و بر سبک های مقابله هیجان مداری و اجتنابی،اثر مثبت و معنی داری نشان می‌دهد. .این نتایج با یافته های متیود[۵۰](۲۰۰۴)، سویکرتو[۵۱] همکاران(۲۰۰۴)،گریگوری[۵۲] و همکاران(۲۰۰۵)،همسو می‌باشد(به نقل از شکری و همکاران،۱۳۸۴).

 

مطالعات شهیم و همکاران (۱۳۸۵)، به همراه نظریه پردازانی همچون ریس و بیر (۱۹۹۷)، نشان داده است که پسران، پرخاشگری فیزیکی (نظیر کتک زدن، هل دادن و لگد زدن) بیشتری نسبت به دختران نشان می‌دهند(به نقل از واحدی و همکاران،۱۳۸۷).

 

استیو[۵۳] و بولتون[۵۴] (۱۹۸۸) ورزش خستگی ، تنش اضطراب و افسردگی را کاهش می‌دهد و بر انرژی فرد می افزاید.و عزت نفس فرد را تقویت می‌کند و موجب افزایش شادی می شود.

 

پژوهش های آقامحمدیان و پاژخ زاده (۱۳۸۰)، نشان داده است که عوامل فشارزا در دانش آموزان کم تنش و پر تنش با هم متفاوت بوده و دختران بیشتر از پسران از شیوه های مقابله مسئله مدار استفاده می‌کنند.

 

تحقیقات متیود[۵۵] (۲۰۰۴)، نشان داده است که اگرچه دو جنس،در تعداد وقایع استرس زای تجربه شده تفاوتی نداشتند، زنان نسبت به مردان،وقایع زندگی را منفی تر و غیر قابل کنترل تر ارزیابی کرده‌اند.علاوه بر این، زنان در مقایسه با مردان در سبک های مقابله اجتنابی،هیجان مدار و اختلالات روانشناختی و نشانه های بیماری های جسمی،نمرات بالاتری به دست آوردند.به عبارتی دیگر، زنان در مقایسه با مردان،نمرات هیجانی بالاتری نشان دادند.

 

بررسی ها نشان داده‌اند که چنانچه نوجوانان به راهبردهای مقابله ای کارآمد مجهز نباشند و توانایی کمی برای درک هیجان های خود و دیگران داشته باشند در برخورد با فشارها و بحران های نوجوانی توان کمتری خواهند داشت و مشکلات رفتاری بیشتری را به صورت پرخاشگری، افسردگی و اضطراب نشان خواهند داد(الگار[۵۶]،آرلت[۵۷] و گراوز[۵۸]،۲۰۰۳ ).

 

مطالعات ولز[۵۹] (۲۰۰۰) ، نشان می‌دهد که اختلالات روانشناختی هنگامی که راهبردهای مقابله ای ناسازگار مثل تفکر درجاماندگی،اجتناب و سرکوبی فکر اصلاح خود باورهای ناکارآمد را با شکست مواجه می‌سازد تداوم می‌یابند و باعث می‌شوند که اطلاعات منفی ‌در مورد خود افزایش یابند.

 

نتایج تحقیقات لازاروس[۶۰] و فولکمن[۶۱](۱۹۸۴)، نشان داد، در فرایند مقابله، مهارت های شناختی برای حل مشکل مورد استفاده قرار می گیرند و فرد با به کار بستن سبک های مقابله ای کارآمد مسئله مدار از مهارت های شناختی برای حل مسئله استفاده می‌کند و بر این اساس راه های مقابله با مشکل مستقیما بررسی می‌شوند و معمولا با یافتن راه حل های مناسب برای مشکل، رضایت روانشناختی حاصل می شود.

 

تعریف امید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...