۲-۳ نتیجه‌گیری

با توجه به اهمیت مسئله و مسئله محور بودن پژوهش، منابع مختلف در این زمینه و راهبردهای مسئله یابی مورد بررسی و تعمق قرار گرفت. با عنایت به آنچه گذشت، مسئله امر مجهولی است که جامعه علمی پاسخ آن را نیافته است یا در منابع پاسخ‌های ضد و نقیض و مبهم ‌در مورد آن ارائه گردیده است و نیازمند تحقیق و کندو کاو جهت رفع ابهام و یافتن پاسخ است. مسئله پژوهشی مناسب مسئله‌ای است که واضح و روشن، بدیع، ابتکاری، ساختارگرا باشد و متناسب با حیطه علائق پژوهشگر و توانمندی‌های وی باشد. منابع مختلف، مراجعه به پایگاه‌های اطلاعاتی، استفاده از پیشنهادات پژوهشی تحقیقات پیشین، توجه به موضوعات و مسائل بین‌رشته‌ای، استفاده از نیازسنجی‌های انجام‌شده و اولویت‌های پژوهشی در سازمان‌ها، استفاده از تجارب قبلی خود پژوهشگر را جهت انتخاب و کشف مسئله پژوهشی مناسب معرفی نموده‌اند. در حد بررسی‌های انجام‌شده دیدگاه جامع و نظریه مدونی در زمینه مسئله یابی پژوهش یافت نشد. از سوی دیگر پژوهش‌های محدودی در داخل و خارج از کشور در زمینه مسئله یابی انجام گرفته است در این پژوهش‌ها نیز بیشتر تمرکز بر راهبردهای مسئله یابی دانش‌آموزان در کلاس درس و بعضاً مسئله یابی در موقعیت‌های مدیریتی می‌باشند. در اغلب پژوهش‌های انجام‌شده به شیوه کمی و ترکیبی به بررسی مسئله یابی و عوامل مرتبط با آن همچون خلاقیت و مهارت‌های تدوین فرضیه، تحمل شرایط مبهم، ارزیابی پایان‌نامه‌ها از حیث موضوع بر اساس سر عنوان‌های موضوعی رشته‌ها پرداخته شده است. در چنین پژوهش‌هایی که با روش کمی انجام می‌شود اطلاعات عمیقی در خصوص اهمیت مسئله و چگونگی روند مسئله یابی نمی‌تواند به دست آورد. اگرچه برخی اندیشمندان معیارهای انتخاب مسئله پژوهش را در آثارشان ذکر نموده‌اند (خلیلی شورینی، ۱۳۸۱؛ هومن، ۱۳۷۳؛ دیانی، ۱۳۸۷؛ پریرخ و فتاحی، ۱۳۸۴؛ حسینی، ۱۳۹۰). سردرگمی و صرف زمان طولانی دانشجویان در انتخاب مسئله متناسب با حیطه پژوهشی و علائق شان موجب می‌گردد تا از کندو کاو در منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی جهت کشف مسئله پژوهش ناگزیر شوند و اصول اخلاقی پژوهش را نادیده گرفته و بعضاً به موضوعات سطحی روی آورند. نیاز به انجام پژوهشی با روش کیفی جهت دست‌یابی به عمق تجربیات دانشجویان دکتری رشته‌های علوم انسانی و علوم پایه احساس می‌شود؛ ‌بنابرین‏ دغدغه اصلی محقق در این پژوهش واکاوی فرایند انتخاب مسئله با تأکید بر رساله‌های دانشجویان دکتری رشته‌های علوم انسانی و علوم پایه است.

فصل سوم:

روش پژوهش

    • روش پژوهش

    • ابزار پژوهش

    • روش گرآوری اطلاعات پژوهش

    • ملاحظات اخلاقی پژوهش

    • ورود به میدان پژوهش

    • انجام مصاحبه

    • نحوه کد گذاری داده ها

    • شیوه تحلیل داده ها

  • اعتبار یافته های پژوهش

۳-۱ روش پژوهش

آنچه روش مورد استفاده در هر پژوهش را تعیین می‌کند، مسئله آن است. از آنجا که مسئله این پژوهش واکاوی تجارب زیسته دانشجویان در انتخاب مسئله رساله دکتری می‌باشد، استفاده از رویکرد کیفی برای رسیدن ‌به این هدف در نظر گرفته شد. چرا که اجرای پژوهش کیفی تنها به خاطر گردآوری داده نیست و هدف آن، حل مسئله از طریق اجرای روش‌های علمی می‌باشد (سفیری، ۱۳۸۷: ۲۷). شانگ[۲۱] (۲۰۰۲) روش تحقیق کیفی را چنین تعریف می‌کند: «شیوه نظام‌مند تجربی برای تحقیق درباره‌ معنا». منظور او از نظام‌مند «دارای اسلوب همگانی» است. ‌به این معنا که اعضای جامعه تحقیق کیفی بر سر آن توافق کامل ‌داشته‌اند. مراد از کلمه تجربی این است که شیوه تحقیق، ریشه در دنیای تجارب فرد دارد. عبارت «تحقیق در معنا» ‌به این امر اشاره دارد که محقق در این سنت تحقیق درصدد است که دریابد افراد چگونه به تجاربشان معنا می‌بخشند (به نقل از عطاری، ۱۳۹۰). روش پژوهش حاضر پدیدارشناسی است لازم است درباره این روش و انطباق آن با مسئله پژوهش توضیحاتی ارائه گردد. چنان‌که هایدگر[۲۲] (۱۹۶۲) می‌گوید: پدیدارشناسی علم شناسایی پدیدارهاست. در مکتب پدیدارشناسی، پدیدار به معنای «اشیا آن طور که برای ما ظاهر می‌گردند[۲۳]». در مقابل، دیدگاه نومن کانتی‌ها[۲۴]، به معنای «اشیا آن‌گونه که هستند[۲۵]» یا اشیا فی النفسه قرار می‌گیرد (نیومن[۲۶]،۱۹۹۷: ۶۵؛ به نقل از دانایی‌فرد و کاظمی، ۱۰۶:۱۳۸۹). به عقیده کراسول معمولاً دو محور کلی در مطالعات پدیدارشناسی مطرح می‌گردد: چه چیزی ‌در مورد پدیده مورد نظر تجربه کرده‌اید؟ معمولاً چه شرایط و بسترهایی بر تجارب شما از این پدیده تأثیر می‌گذارند؟ (کراسول، ۱۳۹۱:۱۱۱). پدیدار شناسی خود دارای دو روش است که روش اول آن پدیدارشناسی توصیفی است و ریشه در نظرات هوسرل دارد. هوسرل قائل به توصیف ذات عمومی و فراگیر پدیده‌ها در پدیدارشناسی بود. اعتقاد وی بر این مبنا بود که آگاهی همه افراد ساختار مشترکی دارد و کار پدیدارشناس توصیف بدون تفسیر این ساختارهاست که ذات پدیده را در خود جای داده است. هوسرل به توصیف معتقد است و تفسیر را به میان نمی‌آورد (همان:۱۲۴).

روش دوم پدیدارشناسی یعنی پدیدارشناسی تفسیری که توسط هایدگر پایه‌گذاری شد، رویکردی هستی شناسانه است. از نظر هایدگر انسان هستی- در- عالم است و بدین روی توصیف همیشه عنصر تفسیر را در خود دارد و انسان‌ها همگی مفسرانی هستند، دارای فهم و درک پیشینی که به واسطه حضور آن‌ ها در آن بافت خاص شکل گرفته است (فلیک، ۱۳۸۸). به منظور کاوش تجربه زیسته دانشجویان مقطع دکتری، در این پژوهش از سنت کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است زیرا به منظور کشف تجربه که به نحوی با تعاملات انسانی مربوط هستند، پژوهش‌های کیفی انعطاف و عمق لازم را برای دستیابی به چنین اطلاعاتی دارند. در روش پدیدارشناسی توصیفی که شامل سه مرحله درک مستقیم، تجزیه و تحلیل و توصیف است، می‌توان به شناسایی جوهره انتخاب مسئله در رساله‌های دکتری با بهره گرفتن از تجربه زیسته دانشجویان نائل آمد.

۳-۲ ابزار پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...