اوج بزهکاری در سنین ۱۸ تا ۲۵ سالگی است. از این سن به بالا شاهد جرائم علیه اموال هستیم که نیاز به قدرت جسمانی زیادی نداشته باشد . در سنین بالا جرایم بدون عنصر خشونت اعمال می شود مثل کلاهبرداری ، قاچاق و ارتشاء ولی دوره ی نوجوانی همان طور که گفتیم مبنی بر قدرتمندی است و در دوره های بعدی اندیشه تفکر مداری آغاز می شود. اطفال و نوجوانان وقتی مباشر جرم هستند، از سنین ۱۶ تا ۱۸ سالگی به لحاظ فرایند بلوغ، جرائم علیه عفت عمومی را مرتکب می‌شوند و کم کم به دلیل احساس نیاز به مالکیت جرایم علیه اموال و مالکیت را انجام می‌دهند مثل ؛ سرقت. طبق تحقیقات جدید در ایران مشخص گردیده که به تدریج کودکانِ کم سن و سال تر مرتکب جرایم شدیدتری می‌شوند تمام این موارد بیانگر این ادعاست که چنین نگرانیهایی تحت انعکاس مستمر این گونه اتفاقات در رسانه ها ، گاه همراه با ابراز نظرهای وحشت زده و هشدارهای مکرر تشدید می شود. واقعیت امر این است که توجه خاص رسانه ها به مواردی که از این قبیل را باید بیشتر نشانه ی نادر بودن و نه افزایش در تعداد آن ها تلقی کرد. همچنین دختر یا پسر بودن طفل معیاری را در سن ارتکاب جرم معین می‌سازد ‌به این صورت که اصولاً دختران جرائم کمتری را نسبت به پسران مرتکب می‌شوند و از آن مهمتر نوع جرمی است که هر کدام از آن ها بزهکار دختران بسیار کمتر از پسران و گاه زیر ده درصد بزهکاران پسر است. البته دختران به ویژه به دلیل اینکه خود قربانیان جنایت بوده اند گاه در تماس با پلیس قرار می گیرند و شاید کم بودن جرایم دختران نسبت به پسران، به لحاظ حمایت بیشتر از دختران از سوی خانواده، جامعه و مؤسسات باشد، که آسیب پذیری آن ها را کاهش می‌دهد (نجفی ابرند آبادی، علی حسین،۱۳۷۵، ص۲۴۸).

فصل دوم : تعاریف و مفاهیم

۲-۱- مهمترین جرایم اطفال و علل و عوامل در ایران

انواع مختلف جرائم اطفال از قدیمی ترین ایام در جوامع بشری وجود داشته و می توان گفت که از عمر این پدیده اجتماعی همان اندازه می گذرد که از عمر جوامع بشری گذشته است. منتهی باید توجه داشت که تا قبل از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم این گونه جرائم به درستی شناخته نشده بود و آن چنان وسعت و گسترش پیدا نکرده بود که جنبه یک پدیده مهم اجتماعی را پیدا نماید.

از قرن نوزدهم به بعد است که جرائم اطفال و نوجوانان به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد توجه اندیشمندان و علمای حقوق جزا و جرم شناسی قرار می‌گیرد.

باید خاطر نشان نمود که نوع جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان بنا به علل، انگیزه و کیفیت اعمال ارتکابی با بزرگسالان متفاوت می‌باشد .اطفال غالباً جرائم را به صورت گروهی و گاهی با تشکیل باندهای متفاوت مرتکب می‌گردند، در صورتی که بزرگسالان غالباً به صورت انفرادی مرتکب اعمال بزهکارانه می‌شوند.

ارتکاب اعمال منافی عفت نه تنها اجتماع را به مقصد ابقاء نسل نزدیک نمی کند بلکه اجتماع را در هزاران دره مخوف پرتاب می‌کند که ده‌ها میلیون بیماران مقاربتی و میلیاردها دلار بودجه معالجه آن ها و میلیون‌ها کودکان بی سرپرست ، تنها گوشه ای از این پرتگاه عمیق را نشان می‌دهد.

۲-۱-۱- ایراد ضرب و جرح و قتل

ایراد ضرب و جرح در بین کودکان و نوجوانان فراوان است. این گونه جرائم بیشتر در سنین ۱۶ تا

۲۰ سالگی در میان نوجوانان دیده می شود. زیرا در این سنین نوجوانان در اوج بلوغ و بحران های جوانی هستند و می‌دانیم که اغلب نوجوانان مخصوصاً پسران در این سن و سال افرادی ‌پرخاش‌جو، خشن و زود رنج می‌شوند و به کمتر بهانه ای از کوره در رفته و با طرف مقابل به زد و خورد می پردازند.

۲-۱-۲- جرائم بر ضد اموال

موضوع دیگری که در کلیه اجتماعات گذشته و حال به طور نسبی وجود دارد، جرائم بر ضد اموال است که با توجه به محیط زندگی مردم، میزان و نوع آن در هر اجتماعی نسبت به اجتماع دیگر متفاوت می‌باشد. به طور کلی تعداد سرقت کودکان و نوجوانان نسبت به سایر جرائم به اندازه ای زیاد است که می توان حتی مبحث جرائم کودکان و نوجوانان را به سرقت های ارتکابی آنان اختصاص داد.

۲-۱-۳- سرقت کودکان و نوجوانان

معمولاً سرقت کودکان در بدون امر از داخل منزل شروع می شود.طفل اشیاء را در چهار یا پنج ماهگی لمس می‌کند و در پنج ماهگی بی اراده شئیی را که در دسترس او قرار دارد برداشته و با آن بازی می‌کند. به طور کلی اگر چند مداد را در جلوی بچه نگهداریم ، بدون این که تشخیص دهد که چه نوع وسیله ای است همه آن ها را با دست ضعیف و ناتوان خود می‌گیرد و اگر بخواهیم آن ها را از او پس بگیریم از خود مقاومت نشان داده و حاضر به پس دادن آن ها نیست. در این حالت مقاومت طفل بدون اینکه اراده او تاثیر در عملش داشته باشد صورت می‌گیرد.

در فاصله شش یا هفت ماهگی، برداشتن شیئی در طفل ارادی است و ار چند شیئی در مقابل او قرار دهند آن یکی را که خوشایندش باشد انتخاب و بر می‌دارد. هر گاه بخواهد شیئی را که طفل انتخاب کرده و برداشته ، از او بگیرند بلافاصله متغیر شده و با داد و فریاد و شیون مقاومت از خود نشان می‌دهد.

تقریباً در فاصله سنی دو تا سه سالگی است که طفل کلمه « من» را فرا گرفته و بدون اینکه حق مالکیت را درک کند با عبارت « مال من اس» از استرداد اشیاء خودداری می‌کند طفل تا سن شش و یا هفت سالگی نتایج ربودن مال غیر را درک نمی کند و غالباً اسباب بازی و لوازم خواهران و برادران خود را بر می‌دارد.

در مهد کودک و بعداً در دبستان به تدریج به مفهوم لفظ « مال غیر» پی می‌برد . در این مرحله طفل با اجتماع بزرگتر از محیط اجتماعی وارد نشده ، در صورت برداشتن شیئی نمی توان عنوان سرقت را بدان اطلاق نمود. طفل نیز عمل خود را دزدی ندانسته بلکه آن را برداشتن، کش رفتن و غیره می نامد.

اطرافیان طفل به عنوان اینکه او قوه تمیز ندارد و بد را از خوب تشخیص نمی دهد، اعمال و رفتار او را تحت کنترل قرار نداده و بالنتیجه طفل از منازل همسایه ، فامیل ، محیط دبستان، محیط کار و تفریح، اشیاء و اجناس متعلق به غیر را به طور مخفتیانه می رباید و برای ادامه عمل نامشروع با دوستان خود تشکیل باند داده و دست به ارتکاب سرقت مهمتر می زند.

۲-۱-۴- جرائم خرابکاری و ایجاد خسارات مالی

در بین جرائم بر ضد اموال، جرائمی وجود دارند که ارتکاب آن منحصراًً از طرف بزرگسالان صورت می‌گیرد و کودکان و نوجوانان بزهکار یا اصلاً مرتکب این قبیل جرائمی نشده و یا به ندرت مرتکب می‌شوند. از قبیل کلاهبرداری، خیانت در امانت، صدور چک بلا محل، جعل و تزویر و غیره .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...