کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



۲-۱۰- مدل شناختی مبتنی بر ارزیابی[۴۱]

در مدل های شناختی مبتنی بر ارزیابی(سالکووسکیس و راچمن)، روی دادن وسواس ها کاملا جدا از ارزیابی های بعدی افکار وسواسی در نظر گرفته می شود. ‌به این ترتیب تمرکز این مدل ها، بر ارزیابی افکار، تصاویر، تردیدها و تکانه های وسواسی به عنوان منبع آشفتگی است، و نه بر محتوای خود وسواس ها. اگر چه بسیاری از مفاهیم ارائه شده توسط مک فال[۴۲] و والرشیم[۴۳](۱۹۷۹) را می توان در نظریه و درمان شناختی وسواس نیز یافت، اما آغاز CBT برای وسواس، به سالکووسکیس(۱۹۸۵،۱۹۸۹) باز می‌گردد. ‌بر اساس نظریه شناختی سالکووسکیس، این افکار ناخواسته و یا شناخت واره های مزاحم نیستند که باعث آشفتگی و رفتارهای وسواسی می‌شوند، بلکه نحوه ارزیابی فرد از این افکار( از نظر مسئولیت شخصی) هستند که باعث آشفتگی و رفتارهای وسواسی می‌شوند(اکانر و همکاران، ۲۰۰۴؛ کلارک، ۲۰۰۰؛ کلارک و پوردن، ۲۰۰۴؛ به نقل از توکلی، ۱۳۸۵). موضوع اصلی در الگوی شناختی سالکووسکیس، ارزیابی نادرستی است که باعث می شود مسئولیت شخصی اغراق آمیزی از رویدادهایی که به خود شخص یا دیگران آسیب می رساند، به وجود آید. تصور می شود این ارزیابی های نادرست، از فرضیه های ناسازگاری ناشی می شود که در طی زندگی آموخته شده اند. تجارب اولیه زندگی و تجربه همزیستی با والدین به شکل گیری ساختار ناکارآمدی از خود[۴۴] و نوعی از جهان بینی می‌ انجامد که فرد را مستعد وسواس می‌کند(دورون[۴۵] و کریوس[۴۶]، ۲۰۰۵).

به عقیده راچمن(۱۹۹۷) پی آمد شناخت واره های مزاحم(از نظر اهمیت شخصی) باعث آشفتگی و رفتار وسواسی می شود، نه خود آن شناخت واره ها(اکانر و همکاران، ۲۰۰۴، رکتور، ۲۰۰۱). به نظر وی وسواس بر اثر«سوء تعبیر فاجعه آمیز از اهمیت افکار»[۴۷]، به وجود می‌آید و دوام پیدا می‌کند. در واقع او فرایند اصلی تبدیل شدن افکار مزاحم، به وسواس را سوءتعبیری می‌داند که ‌بر اساس آن یک فکر مزاحم، امری بسیار پر اهمیت، دارای معنای شخصی و تهدید کننده یا حتی فاجعه آمیز تلقی می‌گردد. در یک مطالعه در حدود ۹۰ درصد دانشجویان سالم گروه گواه، افکار مزاحمی را گزارش کردند که از نظر محتوا و شکل، شبیه افکار مزاحم گروه بیماران وسواسی بود و نشان داده شده که شدت و فراوانی این افکار در افراد دچار وسواس بیشتر بوده است(رکتور، ۲۰۰۱؛ قاسم زاده، ۱۳۸۲، اکانر و همکاران، ۲۰۰۴؛ کلارک و پوردون، ۲۰۰۴؛ قاسم زاده، ۱۳۸۲).

مدل های شناختی که تاکنون از آن ها صحبت شد، بیشتر بر مبنای ارزیابی محتوای وسواس ها بنا شده اند و در آن ها کمتر به فرآیندهای شناختی دخیل در وسواس پرداخته شده است. در مدل های شناختی مشهور وسواس، تقریبا به طور کامل از این فرآیندهای شناختی غفلت شده است و ‌در مورد نقش این تحریف های شناختی و فرایند معیوب وسواسی بررسی زیادی صورت نگرفته است(اکانر و همکاران، ۲۰۰۴). این نقطه ضعف در رویکرد فراشناختی مورد توجه قرار گرفته و سعی بر این بوده است که به جنبه ای که دیدگاه شناختی- رفتاری توجه نداشته تمرکز کند(ربیعی و خرم دل،۱۳۹۳).

۲-۱۱- مفهوم سازی فراشناختی

فلاول(۱۹۷۹)، فراشناخت را به عنوان هر گونه دانش یا فرایند شناختی که در ارزیابی، نظارت یا کنترل شناخت مشارکت دارد تعریف می‌کند. نظریه ای فراشناختی را ولز(۲۰۰۰) ارائه ‌کرده‌است که ترکیبی از نظریه های طرحواره و نظریه پردازش اطلاعات بوده و بر باورهایی تأکید می‌کند که فرد درباره نظام پردازشی خویش دارد. فرآیندهای فراشناختی یکی از ویژگی های شناخت است که می‌تواند کاربرد ویژه ای در فهم مکانیسم های درگیر در وسواس فکری- عملی داشته باشد. یکی از برجسته ترین سیمایه های وسواس، اشتغال ذهنی بیماران درباره محتوای جریان آگاهی و نیز اشتغال ذهنی آنان با تلاش برای تنظیم این جریان ذهنی است. فراشناخت به بررسی فرایندها و ساختارهایی از شناخت می پردازد که جنبه‌های مختلف شناخت را بازنگری و کنترل می‌کند. ‌بنابرین‏ فراشناخت وجهی از نظام پردازش اطلاعات است که محتوا و فرآیندهای خود را بازنگری، تعبیر و ارزیابی می‌کند. ممکن است باورهای مربوط به فراشناخت در وسواس، غیر دقیق و ناکارآمد باشد؛ و ‌بنابرین‏ افکار بهنجاری که به طور طبیعی در جریان خودآگاهی ایجاد می شود، در عین حال، ممکن است فرایندهای فراشناختی خوب عمل نکنند که نتیجه آن پاسخ های رفتاری معیوب است(پوردن[۴۸] و کلارک، ۱۹۹۳، ۲۰۰۲؛ پوردن، ۲۰۰۴).

سبب شناسی بیماران وسواسی از دیدگاه فراشناختی را می توان چنین توضیح داد:

۱-بیماران وسواسی بر خلاف افراد سالم که افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول را طبیعی و خاص همه ذهن ها می دانند، تعبیر نمی کنند، در حالی که آن ها فکر می‌کنند که این افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول و فقط خاص ذهن آن هاست.

۲-بیماران وسواسی به افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول خود عینیت و واقعیت می بخشند و به خاطر آن ها خود را سرزنش می‌کنند و حتی گاه شدیداً دچار احساس گناه می‌شوند.

۳-افراد سالم می دانند که این افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول، غیر عمدی است و معمولا به ذهن اکثر افراد می‌آید و خود را مسئول آن نمی دانند ولی بیماران وسواسی بر عکس تصور می‌کنند که خود مقصر و مسئول این وسواس ها هستند.

۴-چون بیماران وسواسی این افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی را نامقبول و غیر طبیعی می دانند، ‌در مورد وجود آن ها خود را نگران کرده (فرا نگرانی)و مضطرب می‌شوند.

۵-و زمانی که خود را از وجود این وسواس ها ترسانده و نگران می‌کنند، تصمیم می گیرند به هر نحوی شده این وسواس ها را کنترل و یا حذف کنند.

۶-بیماران وسواسی به روش های شناختی و عملی سعی می‌کنند که جلوی وسواس ها را بگیرند، یکی از این روش ها انجام اعمال اجباری و خنثی سازی است و دیگری راهبردهای شناختی مانند سرکوبی، حواس پرتی، جایگزینی فکر متضاد و … است. که معمولا این راهبردها نتیجه عکس می‌دهد و حتی باعث افزایش وسواس ها می شود(ربیعی و خرم دل،۱۳۹۳).

در تحقیقی که توست(نظرزاده،۱۳۹۳) برای مطالعه حافظه شرح حال و فراشناخت در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و اضطراب اجتماعی صورت گرفت، افراد مبتلا به وسواس در حافظه نسبت به گروه بهنجار، عملکرد ضعیفی داشتند. همچنین در زمینه فراشناخت، گروه وسواسی عملکرد ضعیف تری در مقیاس کنترل ناپذیری و خطر و مقیاس اطمینان شناختی در مقایسه با افراد بهنجار و اضطراب اجتماعی نشان دادند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:05:00 ب.ظ ]




استدلال:

این شیوه شامل ارائه مجموعه ای از استدلال‌ها درمورد خطرات و عواقب پرخاشگری باخودپرخاشگر یاقربانیان پرخاشگری است. این شیوه حتی می‌تواند در پیشگیری ازپرخاشگری ‌در افرادی که هنوز پرخاشگری نشان نداده اند، مؤثرواقع شود. همچنین میزان متقاعد کننده بودن استدلال در این زمینه نقش مهمی دارد (شهریاری،۱۳۷۶).

تنبیه الگوهای پرخاشگر:

تنبیه شخص دیگرهدف است. بالاخص استدلال شده است که ممکن است پرخاشگری را با عطف توجه کودک به نمونه وسرمشق پرخاشگرکه سرنوشتی نافرجام دارد کاهش داد. درآزمایشهای انجام شده توسط آلبرت بندورا مشخص شد کودکانی که به تماشای فیلمی پرداختند که درآن شخص پرخاشگر تنبیه شد، رفتار پرخاشگرانه خیلی کمتری داشتند(بناب،۱۳۷۴).

آموزش مهارت‌های اجتماعی

یکی از دلایل عمده اقدام افراد به رفتارهای پرخاشگرانه مکرر، فقدان مهارت‌های اجتماعی اساسی است.آنان چون راه مکالمه مؤثر را نمی دانند، راه نادرست یا برای اظهار وجود انتخاب می‌کنند. ناتوانی آنان برای انجام کارهای ساده ای مانند درخواست، مذاکره، شکوه ‌و شکایت غالباٌ موجب ناراحتی دوستان ،آشنایان وبیگانگان می‌گردد. بارون[۵۴](۲۰۰۰) اظهار می‌دارد، اگرندانیم چگونه بازخورد های منفی خودراابراز کنیم، موجب خشم وعصبانیت در دیگران می‌شویم. تاچ(۱۹۹۹) معتقد است، احتمالاٌ فقدان مهارت‌های اجتماعی را توجیه کند(آزرین[۵۵]،۲۰۰۴).

رابطه خودکنترلی و پرخاشگری

خودکنترلی به معنای کاربرد درست هیجان ها تلقی می شود و اعتقاد بر این است که قدرت تنظیم احساسات، موجب افزایش ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطراب ها افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول می شود(مایر و سالووی،۱۹۹۷).انتقال از کنترل توسط عوامل بیرونی(دیگر کنترلی) به سوی عوامل درونی(خودکنترلی) یکی از مهمترین تکالیف رشد فردی محسوب می شود(بروس دونکان پری، به نقل از ایزکیان، ۱۳۸۱). همچنین خودکنترلی فرایند غلبه بر رفتارها، تکانه ها، احساس ها یا علایق خودکار یا درونی است که در غیر این صورت با رفتار هدف مدار تعارض پیدا می‌کند. بدون خودکنترلی، فرد درگیر رفتارهای خودکار، عادتی و درونی خواهد شد(موراون، گاگن و روزمن[۵۶]،۲۰۰۸).

خودکنترلی را به عنوان تأخیر خشنودی و از نظر عملیاتی طول زمانی که فرد برای رسیدن به پیامد ارزشمند، ولی دیرآیندتر منتظر می ماند توصیف کرده‌اند(چاپل و هوپ[۵۷]،۲۰۰۳)

ارتباط بین تکانشگری و هیجان طلبی، دلالت بر این دارد که از انحرافات شناختی با نقص تحمل تأخیر خشنودی و ناتوانی در نظر گرفتن پیامدهای رفتار مرتبط می‌باشد که ممکن است زمینه ای را برای عملکرد این خصیصه ایجاد نماید و منجر به برخی از مشکلات خودکنترلی گردد(بولیک[۵۸]، ۲۰۰۶).

احتمالا یکی از راه های مقاومت در برابر وسوسه، هدایت توجه و دوری از وسوسه است که برای رسیدن به آن می توان از راهبردهای درونی استفاده کرد. از آنجا که توجه، مؤلف اصلی در خودگردانی است می توان نتیجه گرفت که کارکرد توجه و خودگردانی، تأثیر متقابل ومؤثری بر یکدیگر دارند. فرد برای افزایش تلاش ذهنی باید دارای توان افزایش مهارت های خودکنترلی باشد(استری هورن[۵۹]، ۲۰۰۲). ‌بنابرین‏ با آموزش خودکنترلی می توان پرخاشگری را کاهش داد.

تاریخچه ی خودکنترلی

مفهوم خودکنترلی را می توان در آثار فلاسفه ای چون سقراط و ارسطو مشاهده کرد. سقراط از آن به عنوان حس تسلط بر نفس خود به جای بردۀ نفس بودن یاد می‌کند.همچنین ارسطو مهار زندگی هیجانی را نشانۀ خردومنطق می‌داند وبیان می‌کند که اگراحساسات به خوبی به کار گرفته شوند، به تفکر ‌و بقای ما جهت می‌دهند.اسکینر[۶۰](۱۹۵۳)، در باب کنترل خویشتن صحبت می کندومی گوید هنگامی که فردی خودش را کنترل می‌کند، دسته ای از پاسخ‌ها را برمی گزیند، دربارۀ حل مشکلی می اندیشدیا برای افزایش آگاهی خود می کوشد، در تمام این موارد دست به انجام رفتاری می زند. او دقیقاٌ خودش را به همان طریقی کنترل می کندکه فردی رفتار دیگران را از طریق دستکاری متغیرهای محیطی کنترل می کند(کنفرو فیلیپس[۶۱]۱۹۷۰، به نقل از بوذر جمهری،۱۳۷۷).

مفهوم خود کنترلی که در سال ۱۹۷۴توسط اشنایدر گسترش یافت، ‌به این معنااست که یک شخص درموقعیت خود چقدر انعطاف پذیر یا چقدر پایدار است(کاشال وکوانتس[۶۲]، ۲۰۰۶).

اشنایدر مردم در یک بحث کلی به دودسته تقسیم می‌کند. افراد با خودکنترلی بالاوافراد با خود کنترلی پایین، که هرکدام ویژگی هایی دارند(کاشال وکوانتس، ۲۰۰۶). برخی از افرادنسبت به موقعیت رایج تنظیم می‌کنند.این افراد رابا خودکنترلی بالا می نامیم. ‌در مقابل‌ افرادی هستند باخودکنترلی پایین که تمایل دارند فکرواحساس خود را بیان نمایند، ‌با اینکه آن رامتناسب باموقعیت سازماندهی کنند(اشنایدر،۱۹۷۴، به نقل ازصحرائیان، ۱۳۹۰).

کلاسر(۱۹۸۹)، در تبیین نظریۀ کنترل می‌گوید: نظریه کنترل حاکی از این است که انسان‌ها همیشه به نحوی رفتار می‌کنند که انتقال از کنترل عوامل بیرونی(دیگرکنترلی)، به سوی عوامل درونی(خود کنترلی)، یکی از مهمترن تکالیف رشد فردی محسوب می شود. خودکنترلی کلید اصلی موفقیت هرفرد در هرزمینه است.

خودکنترلی را مایر وسالووی(۲۰۰۳)، تحت عنوان کاربرد صحیح هیجان‌ها معرفی می نمایدواعتقاد دارند که قدرت تنظیم احساسات موجب افزایش ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دورکردن اضطراب‌ها، افسردگیها یا بی حوصلگی متداول می شود. افرادی که به لحاظ خود کنترلی ‌ضعیف‌اند، دائماٌ با احساس نا امیدی وافسردگی دست به گریبانند، در حالی که افراد با مهارت زیاد در این زمینه، با سرعت بیشتری می‌توانند ناملایمات را پشت سر گذاشته ومیزان مشخصی از احساسات را با تفکر همراه نموده ‌و مسیر درست اندیشه را بپیمایند (صفری،۱۳۸۷).

خودکنترلی برنامه ای است که توسط آن فرد به طور سیستماتیک مهارت‌های تنظیم و راهنمایی رفتار خود به سمت نتایج مثبت مورد انتظار را می آموزد. این مهاتها عبارتند از خود شناسی وتحلیل، خود نگری، تقویت شخصی و خود تنبیه، خودکنترلی به صورت مؤثر در درمان چاقی، الکلیسم، مصرف دخانیات، افسردگی، درگیری ومطالعه رفتار مورد استفاده قرار گرفته است (دوسارو،۲۰۱۰، لرمن، ادیسون وکوداک،۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




پس رابطه ای که بین دولت- کشور و اشخاص ایجاد می شود و آن اشخاص را از سایرین در جامعه جهانی متمایز می کند، تابعیت نامیده می شود.

اشکال تابعیت

متداول ترین شیوه های ایجاد ارتباط با یک دولت کشور به ‌عنوان تابعیت به دوصورت کلی ارادی و غیر ارادی تقسیم بندی می شود.

الف: شکل ارادی تابعیت

به عبارت دیگر هرگاه اراده شخصی در ایجاد ارتباط بین فرد و دولت کشوری ذیمدخل بوده و به نوعی باعث ایجاد تابعیت گردد به آن حالت ارادی تابعیت گویند که بدهی ترین شکل آن تابعیت تحصیلی (تابعیت اکتسابی) است.

ب: شکل غیر ارادی تابعیت

هرگاه اراده شخصی صریحآ در ایجاد ارتباط یاد شده مدخلیت نداشته باشد نوع و حالت غیر ارادی تابعیت به وقوع می پیوندد.از انواع حالات غیر ارادی تابعیت می توان به تابعیت در لحظه تولد (تابعیت تولدی یا تابعیت مبداء) و تابعبت تحمیلی ( تحمیل تابعیت در اثر ازدواج و تحمیل تابعیت در اثر تحصیل تابعبت شخص ثالث) اشاره داشت.

مبحث اول: شرایط تابعیت اشخاص حقوقی

بدیهی است صرف وجود رابطه تابعیت جهت اعمال حمایت دیپلماتیک کفایت نمی نماید بلکه این علقه می بایست واد شرایطی نیز باشد کهب شرح ذیل مورد بررسی قرار می گیرند.

بند اول- متفاوت بودن تابعیت شخص متضرر با تابعیت کشور مسئول (نظریه عدم مسئولیت)[۱]

مطابق یکی از اصول کلی، مسلم و غیر قابل انکار حقوق بین الملل، هیچ دولتی حق ندارد به نفع یکی از اتباعش در مقابل دولت دیگری، متوسل به حمایت دیپلماتیک گردد در حالی که دوبت مدعی علیه، شخص مذبور را تبعه خود می‌داند. بعبارت دیگر یک دولت حق ندارد شخصی با تابعیت مضاعف را در مقابل دولت متبوعش حمایت نماید.[۲] اصل مذبور، از دو اصل حقوق بین الملل ناشی می‌گردد. یکی اصل صلاحیت انحصاری دولت ها در تعیین اینکه چه اشخاصی تابع او هستند، در چه شرایطی این تابعیت را از دست می‌دهند و… و دیگری اصل تساوی حاکمیت دولت ها در سطح بین الملل.[۳]

رویه قضایی بین‌المللی همچنین حقوق قراردادی اصل مذبور را مورد تأیید و تصدیق قرار داده است و در بسیاری از موارد مشکلات دعاوی ناشی از تابعیت مضاعف یا متعدد را حل می کند.

دیوان بین‌المللی دادگستری در رأی مشورتی ۱۱ آوریل ۱۹۴۹ در قضیه خسارات وارده به سازمان ملل اصل مذبور را مورد تأیید قرار داد. دیوان اظهار داشت: «به موجب رویه معمول، هیچ دولتی حق ندارد حمایت دیپلماتیک خود را به نفع یکی از اتباعش در مقابل دولتی که آن شخص را قانوناً تابع خود می‌داند اعمال نماید.»[۴]

ماده ۴ کنوانسیون لاهه ۱۹۳۰ راجع به تعارض قوانین مربوط به تابعیت، اصل مذبور را اینگونه تشریح می کند «یک دولت نمی تواند حمایت دیپلماتیک خود را به نفع یکی از اتباعش در مقابل دولت دیگری که او نیز شخص متضرر را تبعه خود می‌داند اعمال نماید».[۵]

اندیشه حقوقی و قضایی بین‌المللی معمولاً در همین جهت سیر می کند، زیرا طبق اصل تساوی حاکمیت دولت‌ها، نمی توان تابعیت دولتی را بر تابعیت دولت دیگر رجحان داد. البته این بدان معنی نیست که تبعه یک دولت نمی تواند خسارات وارده را از دولت متبوعش مطالبه نماید.

بحث بر سر این نکته است که تبعه نمی تواند بطرفیت دولت متبوعش در مراجع بین‌المللی طرح دعوی نماید، بلکه می بایست در مراجع داخلی کشور بدین کار مبادرت ورزد.[۶]

البته باید خاطرنشان ساخت اصل تساوی حاکمیت دولت‌ها و عدم رجحان تابعیت دولتی بر تابعیت دولت دیگر، صرفاً در مواردی مصداق دارد که تابعیت هر دو دولت یکسان است. اما در مواردی، در صورت احراز اینکه تابعیت دولتی بر تابعیت دولت دیگر غالب است می بایست قائل به استثناء شد و حمایت دولتی که تابعیت غالب متعلق به آن است را پیش‌بینی کرد، همان‌ طور که در دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده نیز ‌بر اساس اصل تساوی حاکمیت دولت‌ها، دعاونی مربوط به دارندگان تابعیت مضاعف دو دولت ایران و ایالات متحده که شخص متضرر تابعت هر دو دولت را دارد و خسارت هم از ناحیه یکی از این دولت‌ها به وی وارد گردیده غیر قابل پذیرش می‌داند و صرفاً تحت شرایطی خاص طرح دعوی از جانب دولتی (ایران یا ایالات متحده) که شخص متضرر تابعیت غالب آن را دارد پذیرفته شده است و در تعیین تابعیت غالب ‌به این نکته نیز توجه می‌گردد که شخص با اتکا به کدام تابعیت فعالیت می نموده است.[۷]

هیئت عمومی دیوان در رأی مورخ ۱۷ فروردین ۱۳۶۳ (۶ آوریل ۱۹۸۴) صادره در پرونده (A-18) نظریه تابعیت مؤثر را در رابطه با دعاوی دارندگان تابعیت مضاعف ایرانی و آمریکایی پذیرفت.[۸]

در ماده ۶ طرح پیش نویس حمایت دیپلماتیک[۹] نیز اعمال حمایت دیپلماتیک کشور متبوع از ناحیه شخص متضرر علیه کشوری که شخص متضرر همچنان تبعه اوست، منوط بر اینکه تابعیت غالب و مؤثر شخص تابعیت همان کشور باشد تجویز گردیده است.

در ماده ۷[۱۰]، اعمال حمایت دیپلماتیک در مقابل کشور ثالث توسط کشوری که تبعه با تابعیت مضاعف یا چند تابعیتی، تبعه او نیز هست با این استدلال‌ها تجویز گردیده که ا ولاً، در مقابل یک کشور ثالث، شخص که بیش از یک یا چند تابعیت دارد باید همانند وقتی که شخص تنها یک تابعیت دارد، عمل گردد. ثانیاًً، در مقابل کشور ثالث دلیلی جهت اثبات اصل تابعیت غالب یا مؤثر وجود ندارد. همچنین در مواردی که شخص دارای تابعیت مضاعف یا چند تابعیتی است اعمال حمایت دیپلماتیک تواماً از ناحیه کلیه کشورهای متبوع در مقابل کشور ثالث نیز مجاز گردیده است.

بند دوم- تعلق تابعیت

چنانچه اعمال خلاف تابعی از حقوق بین الملل، منجر به ورود خسارت به شخص حقوقی با تابعیت مضاعف یا چند تابعیتی گردد.[۱۱]

بحث تعلق تابعیت مطرح می‌گردد. اینکه بر چه مبنا، معیار و قرینه هایی باید تابعیت واقعی را تشخیص داد؟ آیا اصل بر اصالت همه تابعیت هاست یا یکی از آن ها؟

بدیهی است این به معنی رد یا تابعیت در مقابل تابعیت دیگر نیست و به هیچ وجه باعث لغو تابعیت دیگر شخص نمی گردد. در این خصوص نظریات و دکترین متفاوتی ارائه گردیده است.

الف) نظریه برابری تابعیت ها

بموجب این نظریه که مبتنی بر اصل تساوی دولت ها در جامعه بین‌المللی و رعایت احترام به قوانین و قواعد حقوی هر دولت می‌باشد، اصل، اصالت انواع تابعیت هاست، ‌بنابرین‏ ارزش کلیه تابعیت ها یکسان و هیچکدام رجحان و یا تقدم و تأخر ندارند.[۱۲]نظریه مذبور امروزه مردود است، زیرا قاضی بین‌المللی چاره ای ندارد که از اظهار نظر خودداری و اعلام عدم صلاحیت (فقدان صلاحیت کشور x جهت اقامه دعوی) نماید. ضمن اینکه مغایر با اصل حل اختلاف بین‌المللی از طریق داوری و قضایی است.[۱۳] ب) نظریه اعمال اولین تابعیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




در قضیه سیلزیای علیا دیوان دائمی بین‌المللی دادگستری اظهار داشت هدف بند ۵۹ صرفاَ پیش‌ گیری از الزامی بودن پذیرش اصل قانونی توسط دادگاه ، در یک مورد خاص ، برای سایر کشورها و یا ‌در مورد سایر اختلافات است .[۲۶]

اما دیوان آرای مربوط به قضیه‌های گذشته را در مواردی که بعد از آن به وجود خواهد آمد عملاً به کار خواهد گرفت.

۱-۵-۳ علمکرد دیوان بین‌المللی دادگستری در ایجاد رویه

اندکی دقت در عملکرد دیوان نشان می‌دهد که دیوان اصل رویه قضایی را رعایت نمی‌کند بلکه سعی دارد ثبات رویه قضایی را حفظ کند . دیوان در رأی مشورتی خود راجع به تفسیر معاهدات صلح عنوان نمود که بند ۵۶ اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری این اختیار را به دادگاه می‌دهد تا شرایط هر مورد خاص را مورد بررسی قرار دهد.

به نظر دیوان ، شرایط کنونی در این قضیه بسیار متفاوت با آن چیزی است که دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه کارلیای شرقی مطرح نمود و از دادن رأی استنکاف کرد ؛ زیرا دریافت که مسئله مطرح شده مستقیماً مرتبط با نقطه اصلی اختلاف بین طرفین است اما درخواست کنونی صرفاً مربوط به قابل اجرا بودن مقررات برای حل و فصل اختلافاتی است که در معاهدات صلح ایجاد شده و این نتیجه‌گیری قابل توجیه است که هیچ راهی برای پی بردن به ویژگی‌های این اختلاف وجود ندارد.

‌به این نکته نیز باید اشاره کرد که قسمت « د» بند ۱ ماده ۳۸ اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری ،علاوه بر آرای مراجع بین‌الملل، احکام دادگاه‌های داخلی را نیز در برمی‌گیرد که مشاهده برخی از آرای به طور غیرمستقیم این قضیه را اثبات می‌کند نویسندگان بسیاری در خصوص حقوق عرفی به آرای و احکام داخلی مراجعه کرده‌اند. که در آثار کتبی این منبع رایج است قضات کشورهای نظیر آلمان ، ایتالیا و فرانسه تمایل دارند تا از ارجاعات موردی کمتر استفاده کنند در حالی که قضات روسیه حتی به صورتی پراکنده‌تر عمل می‌کنند . امروزه استفاده از آرای به عنوان قرائن قانونی،افزایش چشم گیری داشته است. آرای مراجع داخلی به عنوان منبع مهم شناسایی مصونیت دیپلماتیک ، استرداد مجرمین ، مصونیت دولت ، اصل جانشینی دولت و … می‌باشند.

نکته قابل توجه این است که : اقامه دعوا در دادگاه های بین‌المللی شامل تبادلات آرای ارزشمند و حداقل به عنوان گزارشات جامع دولت‌های خاص در موضوعات معین ، در ایجاد رویه قضایی مؤثر خواهد بود.

۲-۵-۳ دادگاه‌های بین‌المللی موردی

چندین دولت با هم توافق می‌کنند برای اهداف موردی دادگاهی تشکیل دهند و ممکن است احکام قطعی ارزشمندی را درباره موضوعات پیچیده با توجه به شأن و جایگاه دادگاه و اعضای آن و شرایط عملکرد آن ایجاد کنند . آرای مربوط به دیوان داوری ایران – آمریکا از این نمونه است که در ایجاد رویه قضایی بین‌المللی نقش به سزایی داشته .

۳-۵-۳ نقش آرای داوری بین‌المللی در ایجاد رویه قضایی

پروفسور براونلی[۲۷] در این زمینه معتقد است که آرای محاکم داوری با شرایطی متفاوت ازآرای دیوان بین‌المللی دادگستری به عنوان رویه قضایی بین‌المللی قابل استناد است.

قبل از اینکه سهم هر تصمیم داوری را در ایجاد رویه قضایی ارزیابی کنیم باید به مفاد موافقت نامه داوری رجوع شود . در تصمیمات دیوان داوری ممکن است قواعدی غیر از قواعد حقوق بین‌الملل یا قواعدی بیشتر از قواعد حقوق بین‌الملل به کار برده شود و این تنها زمانی ممکن است که مقصود طرفها در این موافقت نامه داوری بیان شده باشد.

پروفسور گرین[۲۸] بیان نموده : رویه قضایی صرفاَ محدود به تصمیمات دیوان بین‌المللی دادگستری و دیوان دائمی بین‌المللی دادگستری نیست ، بلکه تمامی ‌تصمیمات مربوط به همه دادگاه‌های بین‌المللی و دادگاه‌های ملی را نیز شامل می‌شود در اینجا برای روشن شدن تفسیر مثالی را ذکر می‌کنیم: در داوری تریل اسملتر ، به دیوان اختیار داده شده بود تا حقوق و رویه مرتبط به موضوع در ایالات متحده آمریکا و نیز حقوق و رویه بین‌الملل را اجرا کند ، ‌بنابرین‏ دیوان داوری در رسیدگی به اختلافات بین دو دولت مجبور به اعمال حقوق بین‌الملل نیست .

۴-۵-۳ نقش و جایگاه رویه قضایی

منظور از نقش و جایگاه رویه قضایی این است که آیا رویه قضایی به عنوان منبع اصلی حقوق بین‌الملل پذیرفته شده یا خیر . ژرژسل براین اعتقاد است که رویه قضایی دارای ارزش برابر باحقوق عرفی و حقوق عهد نامه‌ای است از نظر او رویه قضایی همان طور که در حقوق داخلی جزء منابع ایجاد کننده حق است در حقوق بین‌الملل نیز از منابع به وجود آورنده حق محسوب می‌شود رویه دیوان‌های بین‌المللی در عمل این استنباط را انکار نمی‌کنند اما اکثر حقوق ‌دانان براین عقیده‌اند که آرای قضایی منبع اصلی حقوق بین‌الملل نمی‌باشند و برخلاف دادگاه‌های داخلی در نظام حقوقی انگولا ساکسون ، دادگاه‌ها و جوامع بین‌المللی ، در پیروی از رویه قضایی مجبور نخواهند بود و مطابق ماده ۵۹ اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری ، تصمیمات آن ها صرفاً برای طرفین دعوا و در موضوع خاص دعوا، لازم الاجراست .[۲۹]

آرای صادره از مراجع بین‌المللی منحصر به اصحاب دعواست و در رابطه با موضوع خاص دعوا می‌باشد.

با توجه ‌به این توضیحات فرض براین است که آرای مراجع حقوقی ، مطابق با قواعد حقوی موجود اتخاذ می‌شود . پس باید ‌به این مسئله توجه کنیم که آرای دیوان می‌تواند منبع الهام بخش برای انعقاد معاهدات بین‌المللی و کمیسیون حقوق بین‌الملل باشد. نمونه های زیادی ‌به این شکل وجود داشته از جمله در قضیه ماهیگیری سال ۱۹۵۱ ، بین بریتانیا و نروژ اصطلاحات به کار برده شده توسط دیوان ، به طور کامل در کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو ، درباره محدوه قلمرو دریایی کشورها به کار برده شد . همچنین نظریه مشورتی حق شرط بر کنوانسیون منع ژنو ساید سال ۱۹۵۱ بخشی از رأی دیوان عیناً در کنوانسیون وین ۱۹۶۹ حقوق معاهدات تکرار شد نظریه مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه جبران خسارت به لحاظ ضررهای وارده حین خدمت در سازمان ملل در مورخ ۱۹۴۹ نیز نشانگر این است که در برخی از مواقع دادگاه‌های بین‌المللی ، افق‌های جدیدی در حقوق بین‌الملل می‌گشایند با این اوصاف می‌توان چنین نتیجه گرفت که آرای و نظریات مشورتی دیوان نفوذ معنوی زیادی دارند و این نفوذ برای آرای دیوان داوری هم هست البته در مقیاس پایین‌تر.

فصل چهارم:ارزیابی آثار حق شرط‌های نامشروع در رویه دیوان اروپایی حقوق بشر

۱-۴ تعریف حق شرط نامشروع

نقض تعهدات بین‌المللی از سوی دولت متعهد یک عمل متخلفانه است حال اگر حق شرطی که آن دولت ارائه کرده ناقض تعهد بین‌المللی وی باشد نامشروع است .

توضیح بیشتر اینکه در صورتی که ارائه حق شرط توسط معاهده یا قاعده عرفی‌‌ای منع شده باشد آن حق شرط مغایر تعهدات بین‌المللی دولت شرط گذار است.

کنوانسیون وین هم تعریفی از حق شرط نامشروع ارائه داده است و می‌گوید حق شرط‌هایی که در خود معاهده منع شده یا مغایربا موضوع و هدف معاهده است نامشروع محسوب می‌شوند.

حقوق بین‌الملل عرفی نیز تعریفی مشابه با تعریف کنوانسیون وین را پذیرفته است .

با این توضیحات متوجه می‌شویم که شرایط مشروعیت حق شرط در حقوق بین‌الملل عرفی و حقوق بین‌الملل قراردادی یکسان است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




– احساس همبستگی: یک بعد اساسی دیگر از معنویت در محیط کار، شامل احساس نوعی پیوند و احساس همبستگی عمیق با دیگران است. این بعد از معنویت در محیط کار، در سطح گروهی از رفتار انسانی رخ می‌دهد و بر تعاملات بین کارکنان و همکاران دلالت دارد. همبستگی در محیط کار مبتنی بر این باور است که افراد یکدیگر را در پیوند با هم می‌دانند و این که بین خود درونی هر فرد با خود درونی دیگران رابطه وجود دارد. این سطح از معنویت در محیط کار، شامل ارتباطات فکری، احساسی، و معنوی بین کارکنان در گروه‌های کاری می‌باشد. شاخص های این بعد، ارزشمند بودن کار گروهی، احساس جزء مفید جامعه بودن، حمایت افراد سازمان از هم، آزادی بیان نظرات، آشنایی کارکنان با اهداف سازمان، توجه کارکنان به حال همدیگر، و احساس عضو یک خانواده بودن در سازمان هستند(میلیان و همکاران،۲۰۰۳: ۴۲۹).

– همسویی ارزش ­ها: سومین بعد معنویت محیط کاری، تجربه یک حس قوی از همسویی بین ارزش‌های فردی کارکنان با رسالت، مأموریت، و ارزش‌های سازمان است. این بعد از معنویت در محیط کار، تعامل کارکنان با اهداف بزرگ‌تر و عالی سازمانی را دربرمی‌گیرد. همسویی با ارزش‌های سازمان ‌به این معنی است که افراد باور دارند که مدیران و کارکنان در سازمان دارای ارزش‌های مرتبط و یک نوع وجدان قوی هستند و سازمان نسبت به رفاه کارکنان و همبستگی آنان توجه دارد. شاخص های این بعد شامل اهمیت ارزش های مهم سازمان برای فرد، توجه سازمان به افراد کم درآمد، حمایت سازمان از همه کارکنانش، مهم بودن اهداف سازمان برای فرد، اهمیت سلامت کارکنان برای سازمان، حس مؤثر بودن فرد در تحقق رسالت سازمان، و توجه مطلوب سازمان به نیازهای روحی و معنوی سازمان می‌باشد(میلیان و همکاران،۲۰۰۳: ۴۲۹).

تعریف عملیاتی معنویت درمحیط کار:

در این تحقیق میزان معنویت در محیط کار برابر است با نمره ای که هر یک از افراد از پاسخ به پرسشنامه معنویت در محیط کار که توسط میلیمان[۴۸] و همکارانش(۲۰۰۳) طراحی شده کسب کرده‌اند. این پرسشنامه دارای سه بعد است که عبارتند از:

۱) معنادار بودن کار: نمره ای که فرد از پاسخ به گویه های ۱،۲،۳،۴،۵،۶ اخذ می‌کند.

۲) احساس همبستگی: نمره ای که فرد از پاسخ به گویه های ۷،۸،۹،۱۰،۱۱،۱۲،۱۳ اخذ می‌کند.

۳) همسویی با ارزش های سازمان: نمره ای که فرد از پاسخ به گویه های ۱۴،۱۵،۱۶،۱۷،۱۸،۱۹،۲۰ اخذ می‌کند.

تعریف مفهومی تعهد سازمانی :

تعهد سازمانی درجه نسبی تعیین هویت فرد با یک سازمان خاص و درگیری و مشارکت او با آن سازمان ‌می‌باشد. در این تعریف تعهد سازمانی سه عامل را شامل می­ شود(موودی،استیرز وپورتر[۴۹]،۱۹۷۹: ۲۱۲) :

۱٫ تمایل قلبی و عمیق برای ادامه عضویت با سازمان

۲٫ تمایل به تلاش قابل ملاحظه به خاطر سازمان

۳٫ اعتقاد قوی به اهداف و ارزش های سازمان.

– تعهد مستمر: تعهد مستمر به ارزیابی کارکنان از اینکه آیا هزینه های ترک سازمان از هزینه های ماندن در آن بیشتر است یا نه اشاره می‌کند(اورتگا-پارا و ساستر-کاستلو[۵۰]، ۲۰۱۳ : ۱۰۸۰) .شاخص های این بعد شامل تلاش فرد برای سازمان بیشتر از انتظار سازمان از او، معرفی محل کار به عنوان سازمانی بزرگ، احساس وفاداری به سازمان، پذیرفتن هر گونه تکلیف کاری در سازمان، و مشابهت ارزش های فرد و سازمان است.

– تعهد عاطفی: یکی از ابعاد تعهد سازمانی تعهد عاطفی است که به تعلق عاطفی کارکنان، درک عاطفی آنان و پیوند و مشارکت آنان و عجین شدن آنان با سازمان اشاره دارد (اورتگا-پارا و ساستر-کاستلو[۵۱]، ۲۰۱۳ : ۱۰۷۵). شاخص های این بعد، احساس افتخار از بیان عضویت در سازمان، تمایل فرد برای کار کردن در سازمان دیگر، روحیه گرفتن از سازمان، ترک سازمان با تغییر کمی در شرایط فعلی فرد، و احساس شادی از پیوستن به سازمان با وجود داشتن حق انتخاب سازمان های دیگر می‌باشند.

– تعهد تکلیفی یا هنجاری: این بعد از تعهد به احساس کارکنان از وظیفه و الزام نسبت به سازمانی که در آن مشغول به کار هستند اشاره دارد (اورتگا-پارا و ساستر-کاستلو، ۲۰۱۳ : ۱۰۷۱). شاخص های این بعد، دستاورد های مهم در اثر پیوستن به سازمان،سازگاری خط مشی های سازمان با خواسته های فرد، نگرانی فرد نسبت به سرنوشت سازمان، بهتر بودن سازمان کنونی برای فرد نسبت به سازمان های دیگر، و اشتباه بودن تصمیم فرد برای کار در سازمان هستند.

تعریف عملیاتی تعهد سازمانی:

در این تحقیق میزان تعهد سازمانی نمره ای است که هر یک از افراد از پاسخ دادن به پرسشنامه تعهد سازمانی که توسط موودی، استیرز و پورتر[۵۲](۱۹۷۹) ابداع گردیده است کسب می‌کنند.. پرسشنامه شامل سه بعد است که عبارتند از:

۱)تعهد مستمر: نمره ای است که فرد از پاسخ به گویه های ۱،۲،۳،۴،۵ اخذ می‌کند.

۲) تعهد عاطفی: نمره ایست که فرد از پاسخ به گویه های ۶،۷،۸،۹،۱۰ اخذ می‌کند.

۳) تعهد تکلیفی: نمره ای است که فرد از پاسخ به گویه های ۱۱،۱۲،۱۳،۱۴،۱۵ اخذ می‌کند.

فصل دوم

مبانی نظری ‌و پیشینه پژوهش

در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری رفتار شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی و معنویت در محیط کار می پردازیم . در ادامه پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده مرتبط با موضوع این پژوهش بیان می‌شوند سپس چارچوب نظری تحقیق بیان می شود . در نهایت به جمع بندی پرداخته شده است .

مبانی نظری پژوهش

تاریخچه و مفهوم سازی رفتار شهروندی سازمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]