ب) صیغه ایجاب در وصیّت عهدی: با هر لفظی که مسلط کردن بر تصرف بعد از مرگ را برساند صحیح است مثل اینکه بگوید: « بعد از مرگ من این کار را انجام دهید » یا عبارت دیگری که منظور او را برساند(همان).

۱-۳-۲-۲- قبول وصیّت تملیکی

قبول از جانب موصی‌له عبارت از رضایت دادن او به مضمون ایجاب است، خواه با لفظ باشد – مثلاً بگوید: «قَبِلتُ» یا «رَضیتُ» – خواه با انجام کاری که نشانگر رضایت اوست (یعنی فعلی باشد مانند گرفتن و تصرف کردن در آن مال ) البته وصیّت در جایی احتیاج به قبول دارد که قبول امکان داشته باشد مانند آنجا که (تعداد) موصی‌له معین باشد (به خلاف وصیّت برای فقرا، بنی هاشم، مساجد و مدارس چرا که در دو مورد اول به علت کثرت موصی‌له قبول همه آن ها ممکن نیست – و اگر قبول بعضی از آن ها را شرط بدانیم ترجیح بلامرجح است و قبیح – و دو مورد بعد هم چون انسان نیستند، لذا قبول برای آن ها معنا ندارد) (لطفی، ۱۳۸۳، ص۳۴۲).

وصیّت از عقود جایز است(کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص۵۰۴) ، ‌به این معنا که می‌تواند موصی تا زنده است آن را تغییر دهد یا موصی‌له اگر بعد از وفات موصی وصیّت را قبول نکرده باشد می‌تواند ایجاب را نپذیرد.

پس چون وصیّت در بیشتر موارد عقد جایز است:

۱٫ در وصیّت منجّز بودن (معلق و مشروط نبودن)، عربی بودن و ایجاب(انشاء وصیّت) صریح لازم نیست؛ بلکه هر لفظی که منظور را برساند – اگرچه با قرینه- کافی است.

۲٫ قبول لفظی و اتصال قبول به ایجاب (قبول فوری) در آن شرط نیست یعنی اگر قبول فعلی بود یا لفظی بود اما پس از ایجاب با فاصله‌ صورت گرفت مانعی ندارد.

۱-۳-۲-۳- ردّ وصیّت

تا زمانی که موصی‌له وصیّت را رد نکرده می‌تواند آن را بپذیرد و قبول نماید. اما اگر رد کرد ایجاب را باطل کرده به همین جهت قبول پس از آن اثری نخواهد داشت.[۴]

اگر موصی‌له بعد از وفات موصی رد وصیّت کند وصیّت باطل می شود؛ اگرچه موصی‌به را قبض کند. چرا که گرفتن آن شیء‌ بدون قبول اثری ندارد.

اگر موصی‌له پس از این که وصیّت را پذیرفت رد نماید وصیّت باطل نمی شود- حتی در صورتی که آن چیز را دریافت نکرده است – چراکه با قبول، مالک آن‌ شده و با رد، باطل نمی شود، مانند بقیه عقودی که ملکیت در آن ها محقق شده باشد.

۱-۳-۲-۴- وفات موصی‌له

اگر موصی له قبل از قبول بمیرد، حق قبول به وارث او منتقل می شود خواه وصیّت کننده (موصی) زنده باشد یا نباشد.

۱-۳-۳- وصایت (وصیّت عهدی)

وصایت عبارت است از این که موصی کسی را برای پس از حیات خود نائب در تصرف کند نسبت به اموری که حق تصرف در آن ها را دارد (مانند دادن حق کسی یا ولایت و سرپرستی بر کودک یا دیوانه، خواه موصی ولایت بر او را در اصل داشته باشد مانند پدر و جد یا بالعرض مثلاً وصی کسی شده و از طرف او اجازه داشته که وصی را مشخص کند.

۱-۳-۳-۱- حق وصیّت برای کودکان با کیست؟

وصیّت برای سرپرستی کودکان فقط از جانب پدر یا جد پدری (یا پدر او یا پدرِ پدر او) یا کسی که از طرف یکی از آن دو وصیّت شده و اجازه برای تعیین وصی دارد، صحیح است(محقق داداماد، ۱۳۷۸، ص۱۸۱).

۱-۳-۳-۲- شرایط وصی

۱) عاقل باشد؛

۲) بالغ باشد[۵]؛

۳) مسلمان باشد (مگر اینکه کافری را سرپرست کافری کند که در صورتی که عدالت را در وصی شرط ندانیم صحیح خواهد بود)؛

۴)عادل باشد؛

۵) حر (آزاد) باشد[۶].

۱-۳-۳-۳- زمان معتبر بودن شرایط در وصی

گفته شد که باید وصی پنج شرط داشته باشد تا عقد وصیّت صحیح شود که عبارتند از: بلوغ، عقل، اسلام، عدالت و حریت.

اکنون سخن در این است که این صفات در چه زمانی باید موجود باشد؟ در این مورد ۴ قول وجود دارد (محقق داماد، ۱۳۷۸، ص۱۷۷).

۱) این صفات باید در زمان وصیّت موجود باشد[۷].

۲) وجود این صفت در زمان فوت موصی کافی است.

۳) صفات گفته شده برای وصی از زمان وصیّت تا زمان فوت موصی باید موجود باشد.

۴) صفات مذکور از زمان وصیّت تا زمانی که او وصی است و هنوز کارهای وصیّت تمام نشده باید ادامه داشته باشد.

۱-۳-۳-۴- وصی قرار دادن بچه

وصی قرار دادن بچه نابالغ (صبیّ) به همراه بالغ صحیح است ولی بچه نمی تواند تصرفی داشته باشد تا بالغ شود[۸].

۱-۳-۳-۵- وصی قرار دادن زن و خنثی

وصی قرار دادن زن و خنثی صحیح است[۹] (البته اگر شرط‌های دیگر را داشته باشند) (محقق داماد، ۱۳۷۸، ص۱۷۷).

۱-۳-۳-۶- تعداد اوصیا

موصی می‌تواند چند نفر را برای کارهای خود وصی قرار دهد که در این صورت باید کارها با رأی و نظر آن ها انجام شود[۱۰](اگرچه فقط یکی از آن ها مباشرت در انجام کار داشته باشد) مگر آنکه موصی اجازه داده باشد که هرکدام به تنهایی و مستقلاً کارها را انجام بدهند که در این صورت هر یک از آن ها می‌توانند طبق نظر خود عمل کنند. (محقق داماد، ۱۳۷۸، ص۱۷۸).

در موردی که وظیفه اوصیا آن بود که با موافقت یکدیگر وصیّت را انجام دهند نمی‌توانند (حق ندارند) مال موصی را بین خود تقسیم کنند و هریک در قسمتی از مال تصرف کنند و کارهای وصیّت را انجام دهند (مثلاً اگر مورد وصایت دو باغ بوده، دو وصی نمی‌توانند توافق کنند که یکی از آن ها در این باغ با تصمیم خودش اقدام کند و دیگری در باغ دیگر) چراکه این برخلاف وصیّت است.

۱-۳-۳-۷- ناتوانی وصی در انجام امور وصایت

اگر وصی[۱۱] از انجام تمام آنچه با وصیّت بر او واجب شده (به علت بیماری یا مانند آن) ناتوان شد، حاکم شرع شخص دیگری را به عنوان کمک (معین) به آن ها ملحق می‌سازد تا آن ها را در انجام امر وصایت یاری دهد[۱۲]. همین طور است اگر وصی از دنیا رفت. اما اگر موصی دو نفر را به طور مستقل وصی قرار داده و یکی از آن ها در اثر و ناتوانی نتواند امور وصایت را انجام دهد برای حاکم شرع این حق ایجاد نمی شود که شخصی را به عنوان کمک برای وصی دیگر تعیین کند چراکه هنوز وصی کاملی وجود دارد.

۱-۳-۳-۸- خیانت وصی

اگر وصی در امور وصیّت خیانت کرد یا (بدون خیانت و به دلیل دیگری) فاسق شد، حاکم شرع به جای او شخص دیگری را قرار می‌دهد (محقق داماد، ۱۳۷۸، ص۱۹۱).

۱-۳-۳-۹- پرداخت بدهی‌های موصی

    1. اگر وصی از موصی طلبی داشته است می‌تواند مستقیماً طلب خود را از اموال موصی (که در دست خودش است) بردارد و نیازی به حکم حاکم (به طلبکار بودن او) یا قسم خوردن وصی (بر بقاء بدهی) نیست.

  1. وصی می‌تواند بدهی‌های میت که یقین دارد هنوز پرداخت نشده را به طلبکار بپردازد و همانند مسأله قبل نیازی به مراجعه به حاکم و قسم دادن طلبکارها نیست.

ی – وصی گرفتن وصی

    1. وصی حق ندارد (برای بعد از حیات خود) از طرف موصی کسی را به عنوان وصی و سرپرست برای کودکان و اموال او قرار دهد مگر اینکه موصی اجازه‌ این کار را به او داده باشد.

  1. اگر موصی صریحاً اجازه‌ تعیین وصی را به وصی نداده باشد، بعد از وفات وصی، نظارت و سرپرستی بر عهده حاکم شرع خواهد بود، چون پس از وفات او موصی دیگر وصی ندارد و در هر موردی که میّت وصی نداشته باشد وصی او حاکم شرع است. ولی اگر حاکم شرع وجود نداشت[۱۳]یا در شهر دوری سکونت داشت به گونه‌ای که دسترسی به او عادتاً ‌مشقت دارد[۱۴] واجب است[۱۵] که سرپرستی کودکان و اموال موصی را بعضی از مؤمنان عادل به عهده بگیرند.

۱-۳-۳-۱۰- ردّ وصایت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...