• -گرایش یه حال و آینده ی ایستا وبرنامه ریزی به عنوان مبنایی برای ترسیم آینده طبق روند گذشته شکل گرفت.

    • برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت

    • برنامه ریزی بلند مدت غلتان

    • برنامه ریزی [۱۱۶]SBU ها

  • برنامه ریزی استراتژیک در سطح شرکت[۱۱۷]

منبع: علی احمدی علرضا، فتح الله مهدی، تاج الدین مهدی، نگرشی جامع بر مدیریت استراتژیک، انتشارات تولید دانش، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲

نمایشگر ۲٫۵ دوره ی فراصنعتی ویژگی ها و گرایش های آن

دوره ی فراصنعتی شروع از سال های ۱۹۵۰

ویژگی ها و مشخصات دوره:

    • محیط پویا و پر تغییر

    • طرح پیچیدگی به عنوان مسئله غالب

    • شکل گیری چالش های جدید و غیر منتظره

    • شدت یافتن مسائل و موانع بیرونی از قبیل موانع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

    • تشدید میزان رقابتی بودن بازار ها

  • تمرکز برآگاهی، دانش و اطلاعات

ویژگی ها و مشخصات دوره:

    • محیط پویا و پر تغییر

    • طرح پیچیدگی به عنوان مسئله غالب

    • شکل گیری چالش های جدید و غیر منتظره

    • شدت یافتن مسائل و موانع بیرونی از قبیل موانع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

    • تشدید میزان رقابتی بودن بازار ها

  • تمرکز برآگاهی، دانش و اطلاعات

گرایش ها و روش های متداول برنامه ریزی:

    • گرایش تعاملی و برنامه ریزی به عنوان مبنایی برای یادگیری سازمان شکل گرفت.

    • برنامه ریزی مشارکتی و تعاملی

    • مدیریت استراتژیک

    • بصیرت و تفکر استراتژیک

    • دیدگاه تلفیقی برنامه ریزی و بصیرت استراتژیک

    • مدیریت تغییر

    • مدیریت دانش

  • سازمان یادگیرنده

منبع: آنسوف مک دانل، استقرار مدیریت استراتژیک؛ ترجمه عبدالله زندیه، انتشارات سمت، ۱۳۷۷

۱٫۶٫۲ گرایش های برنامه ریزی:

به دنبال مباحثی که مطرح شد، می توان گفت که ویژگی های زمانی هر یک از دوره های زمانی مختلف، منجر به گرایش های خاص از برنامه ریزی شد که با عناوین ارتجاعی[۱۱۸]، غیرفعال[۱۱۹]،فعال[۱۲۰] ‌و تعاملی[۱۲۱] موسومند.گرایش مسلط بعضی برنامه ریزان به گذشته است که به آن ارتجاعی گفته می شود. گروهی به زمان حال گرایش دارند که غیر فعال نامیده می شود و برخی به آینده متمایلند که به فعالان معروفند. چهارمین گرایش، گرایش تعاملی است که گذشته، حال و آینده را به عنوان بخش های مجزا، ولی غیر قابل تفکیک یک آشفتگی می بیند که باید برای آن برنامه ریزی کرد. این گرایش به طور مساوی به همه ی این ویژگی ها می پردازد و بر این باور است که بدون در نظر گرفتن این جنبه‌های زمانی، توسعه امکان پذیر نخواهد بود.

(علی احمدی، فتح الله، تاج الدین،۱۳۸۴)

دسته ی چهارم برنامه ریزان، با توجه به تغییرات و تحولاتی که عوامل درون سازمانی و برون سازمانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، سعی می‌کنند سیستم ها را به گونه ای طراحی کنند که توانمندی یادگیری، انعطاف پذیری و پویای ان ها افزایش یابد. (مینتزبرگ[۱۲۲]، آلساراند[۱۲۳]، لمپل[۱۲۴]،۱۳۸۴)

۲٫۶٫۲ فرایند پایه ی برنامه ریزی استراتژیک[۱۲۵] :

این فرایند معمولا توسط سازمان هایی که بسیار کوچک باشند و یا این که در زمینه ی برنامه ریزی استراتژیک پیش از این فعالیت زیادی نداشته اند. این فرایند شامل موارد زیر است:

شناسایی مقاصد: این بیانیه، فلسفه وجودی سازمان را تشریح می‌کند. بیانیه باید آن دسته از احتیاجاتی را که سازمان قصد برطرف کردن آن را در جامعه دارد بیان کند. معمولا نوع جامعه ی مورد نظر نیز باید بیان گردد.

انتخاب اهداف متناسب با مأموریت‌ سازمان: اهداف[۱۲۶] بیانه ی کلی ‌در مورد احتیاجات وخواسته های سازمان جهت رسیدن به مقاصد یا مأموریت‌ می‌باشد و به موضوع های عمده ی پیش روی سازمان اشاره دارد. اهداف کمی[۱۲۷] نیز باید به طور گسترده بیان شوند تا افراد بتوانند ‌در مورد برآورده شدن اهداف اظهار نظر نمایند.

شناسایی برنامه های اجرایی برای هر برنامه: طرح های اجرایی فعالیت هایی هستند که برای اطمینان از پیاده سازی استراتژی به اجرا در می‌آیند.

نظارت مستمر[۱۲۸] و بهنگام کردن طرح:طرح ریزان در این گام معمولا میزان دستیابی به اهداف ونحوه ی پیاده شدن برنامه های اجرایی را منعکس می کند. ( اعرابی،پارساییان،۱۳۷۹)

۳٫۶٫۲ رویکرد مبتنی بر ارزش افزوده[۱۲۹]:

برنامه ریزی بر مبنای ارزش افزوده، رویکرد جدیدی در برنامه ریزی استراتژیک می‌باشد. در این رویکرد به میزان تاثیر تصمیم های استراتژیک بر ایجاد ارزش افزوده تأکید می شود. برنامه ریزی بر این مبنا می‌تواند یک ایده بسیار مهمی در برنامه ریزی استراتژیک تلقی شود.اصول سوددهی در این رویکرد متمرکز بر تامین ارزش افزوده برای سهام داران شرکت می‌باشد. (علی احمدی،فتح الله، تاج الدین ۱۳۸۴)

۴٫۶٫۲ رویکرد برنامه ریزی ‌بر مبنای‌ ارزش های مدیریتی[۱۳۰]:

یکی از جدیدترین رویکرد های مدیریت، برنامه ریزی بر مبنای ارزش ها و اجرای آن هاست. بلانچارد[۱۳۱] و اوکانر[۱۳۲] که از صاحب نظران علم مدیریت هستند، با ارائه ی مفهومی جدید در مدیریت به عنوان” مدیریت از راه ارزش ها” افق جدیدی را برای حل مشکلات سازمانی بر روی مدیران گشودند. پیروی از رفتار سازمان ارزش مدار، نه به عنوان یک گزینه ی جذاب، بلکه به عنوان یک ضرورت برای بقای سازمان توصیه شده است. پیام این رویکرد این است که هر چه محیط رقابتی تر و متلاطم تر می شود، سازمان به انسجام درونی، تفاهم و اعتماد

    1. Henry Mintzenberg ↑

    1. Bruce Ahlstrand ↑

    1. Joseph Lampel ↑

    1. Plan ↑

    1. Pattern ↑

    1. Intended Strategy ↑

    1. Realized Strategy ↑

    1. Emergency strategy ↑

    1. Position ↑

    1. Michael E. Porter ↑

    1. Prespective ↑

    1. Harison ↑

    1. Ploy ↑

    1. Specific Enviroment ↑

    1. Robbins ↑

    1. S=Strenght ↑

    1. W= Weakness ↑

    1. O=Opportunity ↑

    1. T=Threats ↑

    1. Fred R. David ↑

    1. Merton(1992) ↑

    1. Levine (1993, 1997, 2004) ↑

    1. Skipper(1998) ↑

    1. Cummins(1973) ↑

    1. Mary Parker Follet ↑

    1. Luter Gulic ↑

    1. Danley ↑

    1. Cost ↑

    1. Albeniz ↑

    1. Stephan Robinz ↑

    1. Daivid De. Cenzo ↑

    1. Simon ↑

    1. Robert Kreitner ↑

    1. Henry R. Towne ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...