فرزندی با نیازمندی‌های خاص مانند فلج مغزی به عنوان منبع فشار روانی، سلامت عمومی والدین بخصوص مادران را به خطرمی اندازد، ولی میزان تأثیر آن تا اندازه ای به ارزیابی شناختی و مهارت های مقابله ای فرد بستگی دارد . لذا در پژوهش حاضر، سعی شده است ؛اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی – رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان و پاسخ های مقابله ای مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی(cp) بررسی شود.

۱-۳ ضرورت و اهمیت پژوهش

در عصر حاضر مشکل بیماری ها و معلولیت ها از جمله فلج مغزی،یکی از حادترین مسائل افراد جوامع بشری است. امروزه با افزایش روزافزون جمعیت دنیا ، علی‌رغم تلاش‌های اصولی و عمومی در کاهش میزان تولد کودکانی که واجد محدودیتهای خاصند، کماکان با تعداد بیشماری از این کودکان مواجه هستیم.کودکانی که از زمان تولد و در خلال مراحل رشد و تحول تا بزرگسالی و بالاخره تا زمانی که زنده هستند ،نیازهای تکاملی و مراقبتی منحصر به فردی دارند ومشکلات عدیده ای برای خانواده و جامعه در این زمینه وجود دارد.خانواده های بسیاری به دلیل داشتن چنین فرزندانی بارعاطفی سنگینی را بر دوش می کشند. هزینه های زیاد پزشکی ، آموزشی ، تربیتی ، تشدید اختلافات زناشویی، ترس از بچه دار شدن مجدد، احساس گناه و انزوا طلبی از جمله مسائلی است که والدین با آن ها روبرو هستند. افراد این خانواده ها برای حل مشکلات خود و کاهش بار فشارهای عاطفی نیاز به کمک و مشاوره دارند. شواهد نشان می‌دهند که والدین دارای کودکان با ناتوانی رشدی اغلب به گونه ای زیان آور، سطح بالایی از فشار روانی را تجربه می‌کنند (هندریکس، دمور، آد و ساولبرگ[۳۰]، ۲۰۰۰؛اسمیت، اولیور و اینوسنتی[۳۱]، ۲۰۰۱) نقش والدین به خصوص مادران در درمان و تعلیم وتربیت کودکان عقب مانده ذهنی بسیار حائز اهمیت است (هالاهان و کافمن[۳۲]، ترجمه ماهر،۱۳۸۵).

والدین، به ویژه مادران نه تنها نسبت به فرزند دارای محدودیتهای خاص، واکنش عاطفی نشان می‌دهند ، بلکه نسبت به نگرش یا واکنش افراد جامعه به افراد دارای ‌ناتوانایی‌های خاص نیز واکنش عاطفی نشان می‌دهند. این فشارها اغلب والدین را به کناره گیری از تماس های عادی اجتماعی شان وادار می‌سازد.والدین، به ویژه مادران بی اختیار گوشه گیر می‌شوند و به دلیل افزایش این طرد اجتماعی و گوشه گیری ، تمایل به تمرکز دائمی و بیش از حد بر فعالیت های کودک پیدا می‌کنند. این افزایش توجه و تمرکز به ناتوانایی های کودک، موجب بروز اختلالات و ناراحتی روانی بیشتر والدین می‌گردد (افروز،۱۳۸۵).فشار روانی وارد بر مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی ،به دلیل استمرار،علاوه بر سلامت جسمی و روحی خود آن ها، سلامت و آسایش همسران، فرزندان سالم و نیزفرزند ناتوانشان و در سطحی وسیع تر سلامت و بهداشت روانی کل جامعه را متأثر خواهد ساخت. و این امری است که توجه جدی متخصصان و مسئولان مربوط را می طلبد. لذا همایندی فشار روانی حاصل از داشتن کودک معلول با اختلالات روانشناختی همچون افسردگی و اضطراب و نقش عوامل روانشناختی در کنترل این موارد بر اهمیت این پژوهش می افزاید.

با توجه به اینکه والدین خصوصاً مادران بیش از پدران این کودکان به علت اثرات ناشی از حضور کودک فلج مغزی ، از مشکلات متعدد روانی، جسمانی ،اجتماعی و… رنج می‌برند (فیسمن و ولف[۳۳]،۱۹۹۷).مشاوره ی گروهی با مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی می‌تواند سطح آگاهی و پذیرش آن ها را نسبت به مشکل فرزندشان افزایش دهد، می‌تواند احساسات و واکنشهایی را که اغلب والدین از خود بروز می‌دهند، برای آنان روشن سازد و از تنش موجود بین خانواده بکاهد، تعامل بهینه بین والد و فرزند را افزایش داده و تأثیربه سزایی بر سلامت خانواده داشته باشد و با توجه به نیاز سنجی هایی که در این قشر از جامعه صورت گرفته است، آموزش و مشاوره ی خانواده ‌به این والدین، به شیوه ای مدون در ایران مورد بی توجهی قرار گرفته است، در این راستا ،در این پژوهش تأثیر مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی – عاطفی – هیجانی بر تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

۱-۴ اهداف پژوهش

۱-۴-۱ هدف کلی

مشخص کردن تاثیر مشاوره ی گروهی بارویکردعقلانی– عاطفی– رفتاری بر پاسخ­های مقابله­ای و تنظیم هیجان شناختی مادران کودکان فلج مغزی می‌باشد.

۱-۴-۲ اهداف اختصاصی

۱- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر کاهش استفاده از راهبرد شناختی خود سرزنشی مادران کودکان فلج مغزی.

۲- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری برافزایش استفاده از راهبرد شناختی پذیرش مادران کودکان فلج مغزی.

۳- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر کاهش استفاده از راهبرد شناختی نشخوار فکری مادران کودکان فلج مغزی.

۴- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر افزایش استفاده از راهبرد شناختی توجه مجدد مثبت مادران کودکان فلج مغزی.

۵- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی بارویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری برافزایش استفاده از فعالیت‌های شناختی متمرکز بر برنامه ریزی مادران کودکان فلج مغزی.

۶- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی بارویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری برافزایش استفاده از فعالیت‌های شناختی ارزیابی مجدد مثبت مادران کودکان فلج مغزی.

۷- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی بارویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر افزایش استفاده از اتخاذ دیدگاه(دیدگاه گیری) مادران کودکان فلج مغزی.

۸- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی بارویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر کاهش استفاده از فاجعه انگاری در مادران کودکان فلج مغزی.

۹- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی بارویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری ‌بر کاهش استفاده از راهبرد شناختی سرزنش دیگران در مادران کودکان فلج مغزی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...