از جنبه‌های محیطی تاثیر گذار بر شخصیت فرد، خانواده است عواملی چون تربیت،تولد، اندازه خانواده و سطح تحصیلات خانوادگی ، وضعیت اقتصادی خانواده و عوامکل دیگر خانوادگی به همراه مجموعه تاثیرات ‌گروه‌های دیگر در شکل دهی شخصیت فرد نقش مهمی را ایفا می‌کند.(عاصمی پور،۱۳۷۲،ص۴۰۷).

می‌دانیم که سال های کودکی در شکل گیری شخصیت بسیار مهم هستند، اما این نیز واضح است که شخصیت بعد از کودکی همچنان به رشدخود ، شاید در طول عمر ادامه می‌دهد. کتل،آلپورت، اریکسون و موری نیز کودکی را برای شکل گیری شخصیت مهم می‌دانستند ولی در عین حال قبول داشتند که شخصیت بعد از سال های کودکی می‌تواند رشد کند و تغییر یابد. یونگ، اریکسون، مازلو و کتل بر میانسالی به عنوان زمان عمده تغییر شخصیت تمرکز داشتند.(شولتز،۱۳۷۹،ص۵۵۵).

اما چه چیزی باعث تغییرات یا رشد شخصیت در بزرگسالی می شود ؟

انواع عوامل اجتماعی و محیطی که قبلاً مورد بحث قرار دادیم، و انواع سازگاری هایی که باید برای کنار آمدن با آن ها ترتیب دهیم (Marc,1990,p110)

شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارد که یادگیری نقش عمده ای در تاثیرگذاری بر تقریباً هر جنبه رفتار ما ایفا می‌کند، تمامی عوامل اجتماعی و محیطی که شخصیت را شکل می‌دهند این کار را توسط شیوه های یادگیری انجام می‌دهند ، حتی جنبه‌های عمدتاًً ارثی شخصیت می‌توانند توسط فرایند یادگیری تغییر کنند،‌مختل شوند، از رشد باز بمانند یا امکان شکوفا شدن بیابند.

۲-۲-۱-۵٫ ویژگی های شخصیتی

اولین اقداماتی که در زمینه شناخت ساختار شخصیت صورت می‌گیرد بر محور اقداماتی می چرخد که در زمینه شناسایی و تشخیص خصوصیات همیشگی است و نشان دهنده رفتار وی می‌باشد. این ویژگی ها عبارتند از کمرویی، پرخاشگری، حجب و حیا، تنبلی، بلند پروازی، وفاداری و ترسویی . هنگامی که این خصوصیات در موارد متعددی ابراز گردد آن ها را خصوصیت یا ویژگی می‌نامند (A.H. Buss,1981,pp1378-88) این ویژگی هر قدر پابرجاتر و تکرار آن بیشتر باشد بهتر می‌تواند معرف فرد یا صاحب آن خصوصیت باشد. اقداماتی که در جهت تفکیک این ویژگی ها صورت گرفته است راه را بر جایی نبرده است، زیرا استعداد آن ها بسیار زیاد است. در یک تحقیق ۱۷۹۵۳ خصوصیت فردی شناسایی شد(Allport and H.S.Odbert,1936)

اگر باید تعداد زیادی خصوصیت فردی را به حساب آورد، پیش‌بینی رفتار فرد عملاً غیر ممکن می شود.پس، برای آنکه بتوان خصوصیات اصلی را مشخص ساخت باید آن ها را محدودتر کرد.

یک محقق تعداد خصوصیات فردی را به ۱۷۱ رسانید ولی متوجه شد که نمی تواند برای هر یک از آن ها تعریف دقیقی ارائه کند(Cahell,1973,pp40-46) نتیجه کار او این شد که تعداد خصوصیات فردی را کاهش دهد و آن ها را به الگوهای رفتاری ربط دهد سرانجام او توانست ۱۶ عامل شخصیت را شناسایی کند او آن ها را ویژگی ها یا خصایص اصلی نامید.

ویژگی های عمده شخصیتی که می‌توانند بر رفتار انسان در سازمان اثر بگذارند

تعدادی از ویژگی های شخصیتی خاص که می‌توانند تعیین کننده رفتار در سازمان باشند در قالب یک گروه خاص و متمایز مشخص شده اند. نخستین گروه به مکانی مربوط است که انسان تصور می‌کند آ‌ن مرکز هندسی کنترل رفتار در زندگی است.سایر گروه ها عبارتند از قدرت طلبی، ماکیاول گرایی، عزت نفس یا مناعت طبع و میل به ریسک پذیری.(پارسانیان،۱۳۷۴،ص۱۵۳)

۲-۲-۱-۵-۱٫کانون کنترل

منبع کنترل به معنی آن است که یک فرد موفقیت ها و شکست های خود را به علت های درونی نسبت می‌دهد یا بیرونی. کسانی که منبع کنترل درونی دارند،افرادی هستند که معتقدند سرنوشت زندگی و پیروزی و شکست هایشان تحت کنترل خود و تلاششان است و افرادی که معتقدند حوادث زندگی تحت تاثیر نیروهای خارج از کنترل و نفوذ آن ها است دارای مرکز کنترل بیرونی هستند.

افراد با مرکز کنترل درونی تلاش بیشتری برای پیشرفت و ارتقا از خود نشان می‌دهند، به دنبال برقراری ارتباط مناسب با افرادند و دارای خلاقیت و ایده های نو هستند. پاداش های درونی کار از قبیل موفقیت در کار و حسن انجام آن برای آن ها مطلوب تر است این افراد در مقابل پاداش ها و تنبیه های زندگی اثر گذارند و هرگز منفعل ‌و ناتوان نیستند بر عکس کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند ترجیح می‌دهند زیر نظر مدیران مقرراتی و مقتدر کار کنند.

۲-۲-۱-۵-۲٫ انگیزه ی پیشرفت

این خصوصیت را می توان به عنوان یکی از ویژگی های شخصیتی بحساب آورد که در افراد و کارکنان مختلف فرق می‌کند و از جمله ویژگی های شخصیتی است که می توان با بهره گرفتن از آن رفتارهای خاصی را پیش‌بینی کرد. افرادی که این ویژگی را دارند به هنگام کار مسائل و مشکلاتی به بار می آورند. نتیجه عملکرد خود را به سرعت ارائه می‌کنند و به زیر دستان اجازه می‌دهند که نتیجه کارشان را کنترل نمایند. افرادی که این ویژگی شخصیتی در آن ها بسیار شدید است کارها را به شکل درست انجام می‌دهند یعنی کسانی که در پی کسب موفقیت هستند در فروشندگی ، و ورزش های حرفه ای و یا در مدیریت موفق ترند.(J.B.Miner,1980,pp46-47)

۲-۲-۱-۵-۳٫ خودکامگی

اسناد و مدارکی وجود دارد که برخی از افراد قدرت طلب هستند و چنینن شخصیتی دارند. خودکامگی یا قدرت طلبی به معنی این باور است که افراد در سازمان از نظر قدرت و مقام باید متفاوت باشند.

(پارسانیان،۱۳۷۴،ص۱۴۵)

شخصیتی که از نظر قدرت طلبی در حد بسیار بالایی قرار دارد از نظر عقل و فکر بسیار محدود بوده و بیشتر در پی عیب دیگران است و در برابر مقامات بالاتر خود را حقیر می بیند و لی زیر دستان را استثمار می‌کند، بی اعتماد است و در برابر افراد ضعیف شدت عمل به خرج می‌دهد.

۲-۲-۱-۵-۴٫ ماکیاول گرایی

فردی که این ویژگی را دارد اهل عمل (عملگرا) است، احساساتی نیست و بر این باور است که هدف وسیله را توجیه می‌کند.(R.Christic and F.L.Geis, 1970,p 312)

افراد ماکیاول گرا تلاش می‌کنند از طریق دغل کاری و فریب دیگران قدرت و نفوذ خویش را گسترش دهند و به اهداف خود دست یابند. این افراد توجه کمی به احساسات و وضعیت دیگران دارند، نسبت به طبیعت انسان دیدگاه منفی دارند و در عین حال قابل اعتماد و مسئولیت پذیر نیستند و از شیوه های ارتباطی فریبکارانه استفاده می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد این ویژگی زمانی که قوانین و مقررات حاکمیت کمرنگ تری از خود نشان می‌دهند بیشتر نمایان می شود.

۲-۲-۱-۵-۵٫ مناعت طبع یا عزت نفس

میزان یا درجه ای که افراد خود را دوست دارند یا دوست ندارند، این ویژگی شخصیتی را مناعت طبع یا عزت نفس می‌نامند.(Bssed on J.Brockner,1988,chapter1-4) نتایج تحقیقات نشان می‌دهند که کسانی که این ویژگی در آن ها شدید است بر این باورند که توانایی بیش از مقداری است که برای موفقیت در کار لازم است . آنان دست به کارهایی می‌زنند که ریسک پذیری زیادی دارند .کارهایی را می‌پذیرند که کمتر متعارف باشند.(پارسانیان،۱۳۷۴،ص۱۵۷)

۲-۲-۱-۵-۶٫ سازگاری با موفقیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...