تعاریفی دیگر همچون اصلاح رویه‌های مدیریت، کسب موفقیت، تولید ایده های جدید، تقویت ارزش‌های سازمانی، تفکر گروهی، مشارکت و مواردی ازاین قبیل از جمله تعابیری هستند که در مدیریت معادل با اثر بخشی به کار می‌روند.

تعابیری که با توجه به مفاهیم بالا می‌توان برای اثر بخشی آموزشی ابراز داشت عبارتند از:

تعیین میزان تحقق اهداف آموزش؛ تعیین میزان قابل مشاهده از کارآموزان در آموزش‌های اجرا شده؛ تعیین میزان انطباق رفتار کار آموزان با انتظارات نقش سازمانی آن ها؛ تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است؛ تعیین میزان توانایی ایجاد شده در اثر آموزش‌ها برای دست‌یابی به اهداف، تعیین میزان ارزش افزوده آموزش؛ تعیین میزان بهبود شاخص‌های موفقیت کسب و کار (ابطحی،۱۳۸۲).

۲-۱۱-۳- مفهوم اثربخشی آموزشی

آموزش و بهسازی منابع انسانی در عصر کنونی به لحاظ شرایط خاص زمانی، یکی از وظایف اجتناب‌ناپذیر سازمان‌ها و مؤسسات محسوب می‌شود. این مهم اصولاً در غالب برنامه های آموزشی مدون، کوتاه مدت یا درازمدت به اجرا در می‌آید.

از آنجا که هنوز دانشمندان علوم سازمانی از اثر بخشی سازمانی تعریف خاصی را ارائه نکرده اند، لذا بیان یک تعریف مشخص از اثر بخشی برنامه های آموزشی علمی نیست به بیان دیگر، چون مفهوم اثربخشی سازمانی در قالب رویکردها یا روش‌های ‌پنج‌گانه (شامل رویکردهای نیل به اهداف، تأمین منابع، فرایندهای درونی، رضایت عوامل ذینفع و ارزش‌های رقابتی) مورد بحث و ارزشیابی قرار می‌گیرد، لذا برای تبیین مفهوم اثر بخشی برنامه های آموزشی می‌توان از این رویکردها بهره جست. ضمناً ارزشیابی کیفیت فعالیت‌ها، یکپارچگی و اثرات برنامه های آموزشی مطابق هر یک از رویکردهای مطروحه در خصوص اثر بخشی سازمانی، می‌تواند بینشها و اطلاعات خاصی را در اختیار متولیان امور قرار دهد.

به طور عام، تعیین اثربخشی سازمان در پی پاسخ ‌به این سؤالها است که:

عملکرد فلان واحد یا سازمان تا چه اندازه تا چه اندازه خوب است و عملکرد فلان واحد یا سازمان تا چه اندازه باید بهتر شود؟

واحد یا فعالیت‌های آموزشی نیز از این امر مستثنی نیستند. بدین ترتیب از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات آموزشی می توان قضاوت کرد که عملکرد برنامه های آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد؟ به علاوه زمانی که جنبه‌های مختلف فرایند تدریس و آموزش ارزشیابی می‌گردد، تدوین معیارهایی که مبنای قضاوت باشند موضوعی با اهمیت است. همچنین ارزشیابی باید مبتنی بر اصول و روش باشد (برزگر، ۱۳۸۳)

به طور کلی مفهوم اثربخشی آموزش را می توان میزان انطباق رفتار دانش پژوهان با انتظارات، خواسته‌ها، اهداف، انجام درست کارها، میزان مهارت، دانش و نگرش کسب شده در اثرآموزش تعریف نمود.

در شکل شماره، (۲) انتظارات سازمان از آموزش تحت مفاهیم اثربخشی ارائه گردیده است.

شکل شماره ۲، مفاهیم اثربخشی آموزش. برزگر، ۱۳۸۳٫

۲-۱۱-۴- ارزیابی اثربخشی درونی

هدف اصلی ارزیابی اثربخشی درونی کمک به تدوین برنامه‌ای است که برای ایجاد تغییرات آموزشی و حصول به اهداف تعیین شده، در مرحله ارزیابی زمینه طراحی می‌گردد. امکانات مالی و انسانی، خط مشی‌ها، راهبردهای آموزشی، موانع و محدودیت‌های موجود در سیستم آموزشی جهت رسیدن به اهداف تعیین شده فراهم می‌گردد (کیامنش، ۱۳۷۶). ارزیابی اثربخشی درونی در ارتباط با قضاوت منابع و راهبردهای مورد نیاز برای تحقق اهداف کلی و جزئی است. اطلاعات گردآوری شده در خلال این مرحله از ارزیابی باید به تصمیم گیرندگان کمک کند تا بهترین راهبردها و منابع ممکن را با وجود محدودیت‌های خاص انتخاب کنند. ارزیابی اثربخشی درونی مستلزم این است که ارزشیاب، دانش وسیعی درباره راهبردها و منابع ممکن، همچنین پژوهش ‌در مورد اثر‌بخشی آن ها درمحقق ساختن بروندادهای مختلف برنامه داشته باشد (گال، ۱۳۸۳).

فتحی واجارگاه معتقد است که هدف اصلی ارزیابی اثربخشی درونی، فراهم سازی اطلاعات و داده های مورد نیاز برای تدوین برنامه درسی است. به عبارت دیگر در اینجا امکانات و برنامه های مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد تا از میان آن ها، برنامه‌ای که با توجه به شرایط و امکانات، بهترین اهدف تعیین شده در ارزیابی زمینه را متحقق می‌سازد، انتخاب یا تدوین شود. وظیفه اساسی ارزیابان در اینجا آن است که اطلاعات لازم و قابل اعتمادی را برای برنامه ریزان فراهم سازند (فتحی و اجاره گاه، ۱۳۸۴).

ارزیابی اثربخشی درونی در جستجوی راه‌ها و روش‌هایی جهت اصلاح وبهبود راهبردها و استراتژیها است، و نیز در جستجوی ارزشیابی و سنجش هزینه ها و نقاط ضعف و قوت‌های آن استراتژی‌ها و طرح‌ها، و هدف آن اطمینان یافتن از اصلاح و بهبود مؤثر آن دسته از فعالیت‌هایی است که از طریق هزینه اثربخش و طرح‌ها و برنامه های بودجه‌بندی شده هدایت می‌شود. ارزیابی اثربخشی درونی، همچنین ممکن است شامل یک دوره بررسی و آزمایش را در برگیرد و نیز جهت و معیاری را برای تقویت طرحها و برنامه های رایج آموزشی فراهم کند. ارزیابی اثربخشی درونی، باید یک راه حل کلیدی جهت دستیابی به یک انتخاب بهتر را فراهم نماید.

می‌توان گفت که ارزیابی اثربخشی درونی به طور پیوسته و مداوم در جستجوی راه ها و روش های بهتری است، تا علاوه بر انجام کامل وظایف و کارکردها به تأمین آن بخش از منابع کمیابی که باید به طور مطلوب مورد استفاده قرار گیرد کمک نماید. ارزیابی اثربخشی درونی به سنجش و ارزشیابی و تقویت طرحها و برنامه ها در تمام سطوح اشاره دارد و از نظارت فردی طرح و برنامه کار سالیانه تا برنامه درس و تا استراتژیها و طرحها و نیز بودجه سالیانه را در بر می‌گیرد. عامل ارزیابی اثربخشی درونی، از طریق تعیین و تعریف واضح و روشن فعالیت‌های لازم جهت تدوین برنامه، به دست آوردن اطلاعات مناسب در زمینه آن فعالیت‌ها و فراهم ساختن اطلاعات به صورت یک گزارش کامل و ارائه آن به تصمیم‌گیرندگان ‌به این افراد کمک می‌کند تا ‌در مورد نوع و چگونگی استفاده از منابع مختلف آموزشی برای رسیدن به ‌هدف‌های‌ تعیین شده تصمیم‌گیری کنند. مثلاً اگر هدف از آموزش یک موضوع خاص «ایجاد یادگیری در حد تسلط در یادگیرندگان آن موضوع باشد» عامل ارزیابی اثربخشی درونی وظیفه دارد که اطلاعات مربوط به منابع آموزشی لازم برای اجرای برنامه آموزشی، و همچنین چگونگی به کارگیری این منابع را در جهت رسیدن به هدف‌های آموزشی مورد نظر تعیین کرده و فراهم سازد. ارزیابی اثربخشی درونی، علاوه بر کمک به جریان تصمیم‌گیری، از طریق فراهم آوردن اطلاعات دقیق ‌در مورد علت انتخاب و یا طراحی برنامه جدید و رد کردن برنامه های آموزشی موجود و همچنین نشان دادن ضعف‌ها و امتیازهای هر یک از برنامه ها، به امر ‌پاسخ‌گویی‌ نیز کمک می‌کند. (کیامنش، ۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...