امروزه درحقوق انگلیس ابتدا اثبات این مسئله ضروری می‌باشد که اقدام خوانده علت تامه و سبب وقوع خسارت بوده است.[۱۳۱] در راستای تبیین این مسئله، استفاده از قاعده «صرفاً به دلیل»[۱۳۲] (معیار اگر… نبود )با وجود ایراداتی که دارد متداول است. کاربرد این قاعده تعیین مسئولت مدنی نیست بلکه هدف آن صرفاً حذف عواملی است که تاثیر سببی در وقوع خسارت نداشته اند. [۱۳۳] قاعده مذبور بیان می‌دارد که «اگر خسارت به جهت عدم وقوع یک تقصیر خاص واقع نمی شد، در این صورت آن تقصیر سبب وقوع خسارت مذبور تلقی می‌گردد و اگر وجود یا عدم وجود تقصیر در تحقق خسارت به یک میزان مؤثر بوده باشند، تقصیر صورت گرفته علت وقوع خسارت محسوب نمی گردد».[۱۳۴]

 

برای مثال می توان از موردی نام برد که در آن دو تخلف همراه با سوء نیت در خصوص خواهان رخ می‌دهد که هر یک برای تحقق خسارت کفایت می‌کنند. ممکن است در مواردی به کارگیری قاعده مذبور ‌به این نتیجه احمقانه منتهی شود که هیچ یک از تخلفات سبب وقوع خسارت نیست؛ در صورتی که در عالم واقع هر دو تخلف علت وقوع خسارت هستند. همچنین ممکن است در مواردی سبب قطعی و مسلم خسارت ناشناخته باشد.

 

ب:غیرمستقیم بودن خسارت (غیرقابل پیش‌بینی بودن ضرر)

 

در قضیه «پولمیس» (۱۹۲۱)[۱۳۵] محموله بنزین یک کشتی به داخل انبار آن نشت کرد و آنجا را از گازی غیرقابل اشتعال اشباع نمود. کارگران بارانداز به هنگام تخلیه بار کشتی از روی تقصیر یک تخته را به داخل انبار انداختند که این امر سبب انفجار در کشتی شد. رأی‌ داده شد که خوانده مسئول تخریب کشتی است. زیرا خسارت ایجاد شده علی رغم غیرقابل پیش‌بینی بودن(به جهت غیر قابل اشتعال بودن گاز متساعد شده)، اثر مستقیم تقصیر خوانده بوده است. در قضیه مذبور در عین پذیرش لزوم قابل پیش‌بینی بودن ضرر برای تحقق مسئولیت، دادگاه رأی داد که قابلیت پیش‌بینی ضرر، تاثیری در تعیین آثار زیانباری که خوانده ملزم به جبران آن ها می شود ندارد.

 

در هر حال، شیوه به کار رفته در قضیه مذبور در قضیه «دی وگن موند» (۱۹۶۱)[۱۳۶] مورد تأیید «پرایوی کانسل» قرار نگرفت و دادگاه مذکور قابلیت پیش‌بینی منطقی آثار تقصیر را جایگزین رابطه مستقیم خسارت و تقصیر کرد. در این قضیه خوانده مقادیر زیادی روغن را با بی احتیاطی از خلیج سیدنی[۱۳۷] خارج کرد و باعث نشت روغن به اسکله متعلق به خواهان شد. در اسکله خواهان جوشکاری در حال انجام بود. خواهان به دلیل نشت روغن، جوشکاری را متوقف کرد اما پس از مدتی بواسطه اظهاراتی که روغن را غیرقابل اشتعال اعلام کرده بود، عملیات جوشکاری از سر گرفته شد. در هر حال آتش سوزی رخ داد و به اسکله خواهان و دو کشتی مستقر در آن خسارت وارد آورد. به نظر می رسید که برخی از خسارات وارد شده به اسکله به جهت نشت روغن به طور منطقی قابل پیش‌بینی بوده اند، ولی گزارش کارشناسی حاکی از این بود که اشتعال روغن غیر قابل پیش‌بینی بوده است. بر این اساس دادگاه رأی‌ داد که خوانده مسئولیتی در قبال خواهان ندارد. چند نکته در این خصوص قابل ذکر است:اول اینکه دادگاه های انگلیس به تدریج قضیه «وگن موند» (قابلیت پیش‌بینی ضرر) را به عنوان بخشی از حقوق پذیرفته اند. دوم اینکه قابلیت پیش‌بینی یک حادثه و احتمال یا عدم احتمال تحقق آن تقریباً دو مسئله متفاوت هستند و در حالی که ممکن است مورد اخیر با تقصیر خوانده مرتبط باشد، میزان قابلیت پیش‌بینی به طور کلی با میزان ارتباط مستقیم تقصیر و خسارت بی ارتباط است.[۱۳۸] بدین ترتیب در قضیه «دی وگن موند» (ش. ۲) (۱۹۶۷)[۱۳۹] دعوای اقامه شده توسط مالکین کشتی آسیب دیده مورد قبول واقع شد. زیرا این مسئله به عنوان یک حقیقت به اثبات رسید که اگرچه وقوع خطر آتش سوزی بسیار اندک بوده است ولی در هر صورت قابل پیش‌بینی بوده است. سوم اینکه اگر چه در قضیه اخیر رأی‌ داده شد که قابلیت پیش‌بینی ضرر معیار تشخیص میزان مستقیم بودن خسارت در قضایای با موضوع آزار و اذیت است ولی با توجه به اینکه آیا این قاعده ‌در مورد سایر مصادیق شبه جرم نیز قابل اعمال است، هنوز مبهم می‌باشد. [۱۴۰] به نظر می‌رسد هنگامی که خوانده قصد آسیب زدن دارد امکان تعمیم قاعده به سایر موارد وجود نداشته باشد.[۱۴۱] در نهایت اینکه تمایل کلی دادگاه ها بر اتخاذ یک شیوه آزاد در خصوص لزوم قابلیت پیش‌بینی ضرر می‌باشد و لذا قابل پیش‌بینی بودن میزان خسارت و نحوه تأثیرگذاری خاص آن ضروری نیست. [۱۴۲]

 

البته این امر منوط به آن است که بتوان ضرر را جزء دسته عام خسارات قابل پیش‌بینی طبقه بندی کرد.

 

در قضیه «هوگس علیه لرد ادوکیت» (۱۹۶۳)[۱۴۳] کارمندان اداره پست از روی تقصیر دریچه ی کوره را نبستند. اطراف کوره انباشته از لامپ های پارافینی بود. خواهان که کودکی ۸ ساله بود یکی از لامپ ها را برداشت و به داخل کوره پرتاب کرد که در نتیجه آن انفجار مهیبی رخ داد و کودک به شدت مجروح شد. اگرچه وقوع انفجار قابل پیش‌بینی نبود، رأی‌ داده شد که خوانده مسئول است؛ زیرا ایجاد حریق توسط لامپ ها قابل پیش‌بینی بوده است و این امر که حوادث منجر به وقوع خسارت، پیوستگی و تسلسل منطقی نداشته اند، یک مسئله فرعی است. از مفهوم قضایای فوق می توان نتیجه گرفت در خسارات ناشی از انفجار در تأسیسات نفت وگاز ، به جهت اینکه ایجاد آتش سوزی در این تأسیسات قابل پیش‌بینی است ، مسئولیت مالک و متصرف تأسیسات صنعتی در انگلیس مفروض است .

 

بخش سوم: مسئولیت مالک ناشی از تأسیسات صنعتی خطرناک

 

گفتار اول: طرح مطلب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...