مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – دیدگاه های راهبردی برای استفاده از منابع در نوآوری – 9 |
جدول ۲-۱- ارتباط بین عوامل سازمانی و نوآوری (دامانپور، ۱۹۹۱)
نوع نوآوری
تحقیقات نشان داده است که تمایز قائل شدن بین انواع نوآوری برای درک رفتار پذیرش نوآوری سازمان و شناسایی عوامل تعیینکننده نوآوری در آن ها ضروری است (رو و بویس، ۱۹۷۴). از بین انواع نوآوری که در ادبیات نوآوری شناسایی شده است، سه نوع از توجه بیشتری برخوردار بوده است. هر نوع از این نوآوریها بر یک زوج از نوآوریها تأکید دارند: مدیریتی و فنی، تولیدی و فرآیندی[۵۴] و تدریجی و بنیانشکن.
تفاوت بین نوآوریهای مدیریتی و فنی مهم است، به این دلیل که به یک تمایز کلیتر بین ساختار اجتماعی و فنآوری مربوط میشوند (ایوان، ۱۹۶۶). نوآوریهای مدیریتی و فنی نیازمند فرآیندهای تصمیمگیری متفاوتی هستند (دفت، ۱۹۷۸) و در مجموع با هم تغییرات در یک محدوده گسترده از فعالیتها را در سازمان نشان میدهند. نوآوریهای فنی به محصولات، خدمات و فنآوری فرایند تولیدی اشاره دارد و به فعالیتهای اصلی کاری مرتبط هستند. نوآوریهای مدیریتی شامل ساختار سازمانی و فرآیندهای مدیریتی هستند و به طور غیر مستقیم با فعالیتهای اصلی کاری مرتبط هستند (دامانپور و ایوان، ۱۹۸۴).
پدیرش نوآوریهای مدیریتی و فنی به یک اندازه با متغیرهای پیشبینی کننده مرتبط نیستند (آیکن و همکاران، ۱۹۸۰). در مدل دو هستهای[۵۵] نوآوری سازمانی، مهارتگرایی پایین، رسمیت بالا و تمرکز بالا نوآوریهای مدیریتی را تسهیل میکنند و شرایط معکوس نوآوریهای فنی را تسهیل میکنند (دفت، ۱۹۷۸). به علاوه، تخصصی کردن، دارای تأثیر بیشتری بر نوآوریهای فنی است تا مدیریتی و همچنین تراکم مدیریتی تأثیر بیشتری بر نوآوریهای مدیریتی دارد (دامانپور، ۱۹۸۷).
میزان پذیرش نوآوریهای محصول و فرایند در طی مراحل کسب و کار متفاوت است. همچنین شرکتها از لحاظ نوع تمرکز خود بر نوآوری محصول یا فرایند برای ایجاد مزیت رقابتی با یکدیگر متفاوت هستند (هال و همکاران، ۱۹۸۵). نوآوریهای محصول، محصولات یا خدمات جدیدی هستند که برای رفع نیاز یک مصرفکننده ارائه میشوند و نوآوریهای فرآیندی عوامل جدیدی هستند که به عملیات تولیدی یا خدماتی یک سازمان ارائه میشوند؛ مانند مواد اولیه، شرح وظایف و مکانیزمهای کاری و جریان اطلاعات (اوتربک و آبرناتی، ۱۹۷۵). بنیانشکنی نوآوری نیز میتواند ارتباط عوامل تعیینکننده نوآوری و نوآوری را تعدیل کند. پذیرش نوآوری، تغییراتی را در ساختار و کارکرد سازمان ایجاد میکند، اما میزان این تغییرات در همه انواع نوآوری با هم یکسان نیست. بنابرین نوآوریها را میتوان بر اساس میزان تغییراتی که در عملیات سازمان ایجاد میکنند، تقسیمبندی کرد. محققان دستهبندیهای مختلفی را در ارتباط با بنیانشکنی نوآوری انجام دادند؛ برای مثال، نورمن (۱۹۷۱) نوآوری تغییری[۵۶] و جهتگیری مجدد[۵۷]؛ نورد و تاکر (۱۹۸۷) نوآوریهای تکراری[۵۸] و غیر تکراری[۵۹] و گراسمن (۱۹۷۰) نوآوریهای بنیادین[۶۰] و مؤثر[۶۱] را معرفی کردند. نوآوریهای جهتگیری مجدد، غیر تکراری و بنیادین، نوآوریهای بنیانشکن هستند که تغییرات بنیادین را در فعالیتهای سازمان ایجاد میکنند و نوآوریهای تغییری، تکراری و مؤثر، نوآوریهای تدریجی هستند که منجر به تغییرات کمی نسبت به فعالیتهای فعلی سازمان میشوند (دوار و همکاران، ۱۹۸۶).
محققان تفاوتهایی را بین پیشبینیکننده های پذیرش نوآوریهای تدریجی و بنیانشکن پیشنهاد کردهاند. برای مثال، نگرش مدیریتی نسبت به تغییر و منابع دانش فنی باعث تسهیل نوآوریهای بنیانشکن میشوند (دوار و همکاران، ۱۹۸۶)؛ در حالی که پیچیدگی ساختاری و عدم تمرکز باعث تسهیل نوآوریهای تدریجی میشوند. تفاوت نوآوریهای تدریجی و بنیانشکن همچنین در نوع کمک آن ها به اثربخشی سازمانها نیز قرار دارد. برای مثال، در بخش تولید در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، موفقیت شرکتهای ژاپنی به معرفی نوآوریهای تدریجی مربوط میشد، در حالی که موفقیت شرکتهای آمریکایی با ارائه نوآوریهای بنیانشکن حاصل شد (هال و همکاران، ۱۹۸۵).
توسعه محصولات جدید
هدف هر سازمانی فراهم کردن کالاها و یا خدمات برای مشتریان است. یک سازمان میتواند از طریق ابداع طرح هایی در مقایسه با کالاها و خدمات موجود در بازار، یک مزیت رقابتی را به دست آورد. یک کالا یا خدمت مانند موجود زنده دارای چرخه زندگی است. در این چرخه محصول مراحل مختلف معرفی، رشد، بلوغ و افول را طی میکند. هنگامی که محصولات جاری به مرحله رکود میرسند، مدیریت بایستی محصولات جدید را به تدریج طراحی کند. به صورت ایده آل محصولات جدید بایستی طوری طراحی و تولید شوند که مرحله معرفی و رشد آن ها با پایان دوره بلوغ محصولات موجود هم زمان شود (جعفرنژاد، ۱۳۸۷). سازمان ها به منظور نوآوری و توسعه محصولات جدید، دو دسته از فعالیت ها را انجام میدهند. این فعالیت ها شامل فعالیت های اکتشافی[۶۲] و فعالیت های بهره بردارانه یا استخراجی[۶۳] میباشند. مارچ(۱۹۹۱) به فعالیت های اکتشافی و استخراجی به عنوان پایه های سازمان اشاره میکند. گارسیا و دیگران(۲۰۰۳) نیز بیان میکنند که فعالیت های اکتشافی که در واقع همان فعالیت های تحقیقی میباشند، میتوانند منجر به تولید محصولات جدید با نوآوری بنیادی و رادیکال شود که این نوآوری دانش فناورانه جدیدی را برای سازمان به ارمغان می آورد. همچنین فعالیت های استخراجی که در واقع همان فعالیت های توسعه هستند، میتوانند محصولاتی با نوآوری تدریجی را ایجاد کرده و منجر به بهبود محصولات و در واقع دانش فناورانه قبلی سازمان گردد.
دیدگاه های راهبردی برای استفاده از منابع در نوآوری
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:59:00 ب.ظ ]
|