تفاوت شیوه زندگی، ریشه ی تفاوت های فردی و اجتماعی و مبین شخصیت افراد است(ترابی،۱۳۴۱ :۱۳) و در او چنان تاثیر می‌گذارد که از او به عنوان حیوان با فرهنگ یاد می شود(روح الامینی،۱۳۷۷ : ۷). از این رو، همه انسان ها دارای فرهنگی هستند که شاکله رفتارهای آن ها را می‌سازد(کوئن،۱۳۷۲: ۵۹)؛ چرا که همه انسان ها زندگی را بر پایه مبانی فکری و ارزشی گزینش می‌کنند و برای بقا و دوام آن تلاش کرده و به راحتی تن به تغییرات آن نمی دهند و حتی به مقابله با افکار و ارزش های بیگانه بر می خیزند.

هویت جوامع بشری نیز بر پایه فرهنگ شکل می‌گیرد و دوام آن نیز مرهون نظام ارزشی حاکم بر جامعه است. به همین دلیل تفاوت‌های جوامع به تفاوت ارزش های حاکم در آن ها برمی گردد و رهبران و دولتمردان برای صیانت از آن تلاش می‌کنند. به تعبیر مقام معظم رهبری؛چون باغبان به حراست و مواظبت آن ها پرداخته و به وقت، آن هارا هرس، آفت زدایی،آبیاری و کوددهی می‌کند و الا در گرداب طوفان‌های برخاسته از تمایلات دیگران، ریشه کن شده و چهره از رخسار طبیعی خود و جامعه بر می اندازند(سخنرانی در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی،۱۳۸۲)؛چرا که” فرهنگ یک ملت را می شود با عوامل تاثیر گذار به تدریج عوض کرد.یک ملت از لحاظ فرهنگی عزیز را تبدیل کرد به یک ملت تو سری خور و ضعیف .متقابلا یک ملت تنبل را می شود تبدیل کرد به یک ملت زرنگ.”(بابائی،۱۳۸۷).

۲-۲۵- عناصر فرهنگ و مؤلفه‌ های آن

فرهنگ،سازمانی نظام دار و سیستمی پویا است(لسلی[۵۳]،۱۳۷۹،ص۵)که در آن،مفهوم نظام و سیستم،وجود اجزا،عناصر و روابط متقابل را به ذهن متبادر می‌سازد.عنصر فرهنگی،کوچک‌ترین واحدیک فرهنگ است که از یک جزء یا بخشی که به عناصر و بخش‌های دیگر تقسیم پذیر نیست،تشکیل می شود.برخی عناصر فرهنگی ،مادی است و بیش از یک شیء ساده نیست،مثل انگشتر ،عصا…..و برخی دیگر مادی نیست،بلکه الگوی رفتاری است،مانند دست دادن،سلام کردن،نماز گزاردن و……. (کوئن[۵۴]،۱۳۷۲: ۷۹ )

“لسلی ا. وایت “[۵۵]هر ساختار فرهنگی را متشکل از چهار عنصر صناعتی(تکنولوژی)،اجتماعی(آداب و رسوم،نهادها،و قواعد و الگوهای رفتار افراد با یکدیگر)،عقیدتی(باور داشتها)و نگرشی (احساسات یا طرز فکرهایی برای ابراز وجود)می‌داند و اظهار می‌دارد که تکنولوژی ،شالوده اساسی نظام فرهنگی را تشکیل می‌دهد و تغییر و تحول در آن موجب تغییر و تحول در سایر بخش‌ها می شود.(وایت[۵۶]،۱۳۷۹: ۵ )

علامه محمد تقی جعفری ،فرهنگ را دارای دو عنصر ثابت و متغیر می‌داند،عنصر متغیر،مستند به نیاز های متغیر بشری در بستر زمان است که متناسب با شرایط مختلف متفاوت می‌گردد و عناصر ثابت فرهنگی،مستند به نیازهای فطری و ذاتی بشری است که گذشت زمان تاثیری در ماهیت آن ها نمی گذارد و مانند عنصر کمال،عنصر احترام عنصر اشتیاق به داشتن حیات شایسته و تصحیح و تنظیم ارتباط چهار گانه انسان با خویشتن،خدا،جهان هستی و همنوع(جعفری،۱۳۷۳: ۳۳ )

۲-۲۵-۱- هنجارها

رفتارهایی هستند که جامعه انتظار دارد مردم به آن ها پایبند باشند و در قالب عرف آداب سنت‌ها،قواعد و قوانین از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند.ضمانت اجرا و استمرار این آداب و قواعد،همان شیوه های سنتی پاداش و تنبیه برای کنش‌های هنجار و رفتارهای نابهنجار است.عمده ترین انواع هنجارها عبارتند از :سنت‌های عامه،آداب معاشرت،اخلاقیات و قوانین.(ر.ک.به:کوئن[۵۷]،۱۳۷۲: ۶۱ )

۲-۲۵-۲- نمادها

نماد،یک نشانه ارتباطی است که نوعی آگاهی را با ساده ترین و سریع ترین شکل منتقل می‌کند.در علوم مختلف مانند ریاضیات،رایانه و نیز در اطلاع رسانی از نماد استفاده می‌کنند.به کمک نمادهای راهنمایی و رانندگی امر رانندگی سامان یافته و تسهیل می شود.نماد ممنوعیت کشیدن سیگار در جاهای مختلف به چشم می‌خورد و به عنوان یک عامل بازدارنده رفتاری به کار می رود(بابائی،۱۳۸۷).

۲-۲۵-۳- علوم وفنون

پدیده” تکنولوژی” یا دانش فنی،یکی از عناصر پر قدرت فرهنگ به شمار می رود.بی تردید،نقش علم و تکنولوژی در تمام زمینه‌های زندگی انسان تعیین کننده است.عنصر تکنولوژی می‌تواند به عنوان یک عامل بیگانه ساز،فرهنگ‌های غیر پویا را دستخوش بحران و استحاله کند،اتفاقی که در کشورهای جهان سوم در شرف وقوع است(همان منبع).

۲-۲۵-۴- نقش ها

نقش‌ها چگونگی ارتباطات فردی و اجتماعی را نشان می‌دهند.شرایط اجتماعی و نقش های اجتماعی باعث ایجاد رفتارهای خاص می شود.نقش‌ها همان الگوهای رفتاری قابل انتظاری هستند که برای مشاغل و موقعیت‌ها ی اجتماعی وجود دارند،برای مثال،رفتاری که انسان از یک استاد دانشگاه در برخوردهای اجتماعی انتظار دارد ،متفاوت از یک راننده تاکسی،‌دست‌فروش،یا مشاور املاک است(بابائی،۱۳۸۷).

۲-۲۵-۵- بینش

بینش از سه مؤلفه‌ عقاید،ارزش‌ها و آگاهی ها تشکیل می شود (کاظمی،۱۳۷۴: ۲).ایدئولوژی متکی به ایمان و ایقان،در فراسوی شناخت عقلی،علمی و تجربی قرار دارد و به همین لحاظ،بسیاری از الگوهای رفتاری و بینشی افراد را در جامعه شکل می‌دهد.عقیده و ایمان به ما می‌گوید چگونه نسبت به مسائل و امور دنیوی و اخروی نگاه و قضاوت کنیم،از قدرت حاکم تبعیت کنیم،نسبت به همنوعان خود رفتار کنیم و در یک کلام ،معیارهای خوب و بد و اخلاقی را برای ما ترسیم می‌کند.گاهی اوقات ایدئولوژی ها منجر به نوعی جزمی گرایی،عدم تساهل و به اصطلاح ،بنیادگرایی می شود و این زمانی است که فرهنگ جامعه،پویایی خود را از دست داده و به حالت رکود و جمود در آمده و آغوش خود را به محیط بسته باشد(بابائی،۱۳۸۷).ایدئولوژی ها ممکن است منشاء دینی یا غیر دینی داشته باشند،ولی به هر حال تاثیر آن ها در کنش و بینش جامعه،قطعی و مسلم است ایدئولوژی هم باعث اتحاد ووفاق می شود و هم می‌تواند تفرقه انگیز باشد(همان منبع).به عبارت دیگر،ایدئولوژی،در صورتی که هماهنگ با سنت‌ها و فرهنگ یک ملت باشد،می‌تواند در تحکیم وضع موجود کمک کند،ولی اگر جز این باشد،ممکن است به تبعیض،جدایی و تنش در جامعه دامن بزند. وقتی فرهنگ جامعه را از منظر ایدئولوژی تحلیل می‌کنیم، به آسانی می‌توانیم به منشاءبسیاری از نارسایی ها پی ببریم(بابائی،۱۳۸۷).

۲-۲۵-۶- ارزش ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...