مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | عناصر و اهداف ازدواج – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
معمولاً جامعه را در اولین تقسیمبندی به چند نهاد اصلی تقسیم میکنند. نهاد خانواده، نهاد آموزش، اقتصاد، حکومت و دین و در جوامع پیشرفته نهاد علم نیز در سده اخیر به نهادهای اجتماعی اضافه شده است. نهاد خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که با ازدواج آغاز میشود. بنابرین، ازدواج از آنجا که مراسم آغازین این نهاد مهم اجتماعی است اهمیت بنیادین و پایهای دارد. سنگ بنای نهاد خانواده در ازدواج گذاشته میشود (نیل فروشان و همکاران، ۱۳۹۲).
ما در انتخاب خانوادهای که در آن به دنیا آمدهایم هیچ گونه اختیاری نداشتهایم، اما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود. هرچند ازدواج همه امر خانواده نیست اما خشت اول و سنگ بنای خانواده است. بنابرین یکی از مهمترین مسائل در نهاد خانواده، ازدواج و مسائل پیرامون آن است. ازدواج یک نقطه عطف در زندگی انسان است و یکی از مهمترین تصمیمات در طول زندگی فرد است. با ازدواج خانواده تشکیل میشود و نظام خویشاوندی شکل میگیرد و نسل بقا مییابد (شریفیزاده، ۱۳۹۲).
ویرجینیا ستیر[۲۲] (۲۰۰۰؛ ترجمه بیرشک، ۱۳۸۸) خانواده را به عنوان جایی مینگرد که در آن میتوان به عشق و تفاهم و پشتیبانی دست یافت، جایی که در آن میتوان نفس تازه کرد و برای مقابله با دنیای خارج نیروی تازهای گرفت. این واحد به ظاهر کوچک، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمار میرود. در واقع، هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت و رسوم و ارزشهای والای مورد احترام و شالوده و استحکام مناسبات پایدار اجتماعی و روابط میان فردی و مهد پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح به حساب آورد. خانواده یکی از مهمترین محیطهای مؤثر بر سلامت بدنی و روانی افراد به حساب میآید و شرایط لازم را برای رشد و رسیدن به هماهنگی جسمی، روانی و اجتماعی فراهم میکند (مؤمنی، ۱۳۹۰). همچنین در بین نهادهای مختلف جامعه، کانون مقدس خانواده بهترین مکان برای تربیت جسم، روان و اساساً کانون کمک، تسکین، التیام و شفابخشی است. کانونی است که باید فشارهای روانی وارد بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آن ها را هموار کند. اگر خانواده بتواند محیط سالم و سازندهای برای اعضای خود فراهم کند که نیازهای جسمانی و روانی آن ها را برآورده کند کمتر ممکن است به نهادهای اجتماعی خارج از خانواده احتیاج پیدا شود (ثنایی ذاکر، ۱۳۷۹). معمولاً خانواده سالم افراد سالم و خانواده ناسالم موجب بروز مسائل فراوانی در سطح جامعه خواهد شد و اگر سعی در بهبود و پیشرفت خانواده حاصل نشود، مشکلات اجتماعی روز به روز بیشتر خواهد شد (ستیر، ۲۰۰۰؛ ترجمه بیرشک، ۱۳۸۸).
در گذشته «خانوادهپرستی» یک نوع دین و یا حداقل رکنی از آن به شمار میرفت. مردم، مؤسسین خانواده یعنی نیاکان خویش را، چون خدایان میپرستیدند. نظریه «هرج و مرج جنسی[۲۳]» در روابط مرد و زن و «زناشویی و تولید مثل بدون تشکیل خانواده» در آغاز حیات بشر، امروزه از طرف «مردمشناسی» و با استناد مدارک تاریخی به هیچ وجه تأیید نمیشود. غالب جامعهشناسان بر این عقیدهاند که «تشکیل خانواده» در زندگی بشر، حتّی مقدم بر حیات مدنی اوست. در حقیقت، میراث و ره آورد بشر از سفر طولانی تکوینی وی و از مرحله حیات جانوران تکامل یافته، محسوب میشود که همه اینها نشاندهنده جایگاه و ارزش خانواده از ابتدا تا به حال بوده است (شریفیزاده، ۱۳۹۲).
از بدو پیدایش انسان بر روی کره زمین همواره زنان و مردان با تشکیل کانونی به نام خانواده عمری را در کنار هم گذرانده و فرزندانی در دامان پر مهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربستهاند. شاید در یک تقسیمبندی کلی زندگی انسان را به دو بخش اساسی شامل دوران مجردی ومتأهلی تقسیم کرد. ازدواج مرز جدا کننده مجردی از متأهلی است (فردوسیپور، ۱۳۸۴). نیازهای ذاتی و جهان شمولی چون صمیمیت، روابط جنسی، دوست داشتن و دوست داشته شدن، سرسپردگی، کسب امنیت از طریق توجه و حضور یک همراه و …. انسانهای بالغ را به یافتن یک همراه مناسب دعوت میکند. به استثنای موارد معدودی، پیوند جویی با دیگران به طور عام (در روابط اجتماعی) و با یک همراه غالباً مادام لعمر به طور خاص (درروابط زناشویی) گرایش ذاتی همه انسانهاست (حسینی، ۱۳۸۹).
عناصر و اهداف ازدواج
حیدری (۱۳۸۷) بیان میکند که عده ای از روانشناسان از جمله فروید، معتقدند که ازدواج در گذشته متضمن پنج عنصر یا عامل بوده است. این عوامل هنوز کم و بیش، به ویژه در اجتماع از جمله معیارهای اساسی زناشویی میباشند که عبارتند از :
عامل اجتماعی ازدواج: از آنجا که ازدواج یک پدیده اجتماعی است بنابرین تنها اجتماع میتواند همواره بر آن نظارت نماید و مصالح مورد علاقه زن و مرد را که مورد تأیید مقررات اجتماعی و قانونی نیز هست را در هر ازدواج در نظر بگیرد و آن را حتیالمقدور بنا بر مقتضیات زمان و مکان اعمال نماید. بدون تردید اگر نظارت و کنترل جامعه نبود، زناشویی به تدریج جنبه فردی و خصوصی به خود میگرفت و تنها عنصر حکمفرمای آن، تمایلات غریزی و جنسی و میل طرفین میگردید و ازدواج به صورت نامطلوبترین نوع خود یعنی روابط سست و غالبا بیدوام آزاد جنسی زن و مرد در میآمد. جامعه از ازدواج، اهدافی مستحکم و منطقی را خواستار است. به عبارت دیگر، خواستار تولید مثل، بقای نسل، پرورش و تربیت نونهالان، ایجاد آرامش و تعادل روانی و کمال شخصیت و خلاصه خواستار تشکیل خانواده و سازمانی است که یار و مددکار افراد سالم جامعه فردا باشد (حیدری، ۱۳۸۷).
نوابینژاد (۱۳۸۰) در این مورد مینویسد: ازدواج و بنای خانواده یکی از ارزشمندترین و مقدسترین اقدامات برای هر انسان تلقی میشود، به گونهای که هیچ اقدام اجتماعی دیگری را نمیتوان از جهت ارزش با آن مقایسه کرد. خانواده یک گروه و واحد اجتماعی است و در برگیرنده بیشترین، عمیقترین و اساسیترین مناسبات انسانی میباشد. بنابرین، ازدواج و تأسیس کانون خانوادگی برای سلامت، امنیت و سعادت اجتماع سودمند و ضروری است. هر گاه جوانها به موقع ازدواج کنند، به کانون گرم خانواده دل ببندند و بنیاد خانواده مستحکم باشد، به گونهای قابل ملاحظه از فسادها، پلیدیها، انحرافها و بیبند و باریها، تجاوزهای جنسی و قتل و جنایتها کاسته خواهد شد.
عامل اقتصادی ازدواج: یعنی قبول تأمین احتیاجات اقتصادی زن توسط شوهر، یا شوهر توسط زن، و یا توسط یکی از خانواده های طرفین. در جامعه عموماً چه از نظر حقوقی و چه از نظر عرف و عادت، تأمین معاش و زندگی زن، به عهده مرد است. خودداری مرد از پرداخت هزینه زندگی در فقه اسلامی و حقوق مدنی میتواند علت و دلیل کافی برای طلاق محسوب شود لیکن جوامعی نیز وجود دارند که در آن ها عملاً تأمین معاش مرد به عهده زن است (حیدری، ۱۳۸۷).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:57:00 ب.ظ ]
|