مقاله های علمی- دانشگاهی | ۲-۳-۵-۹- مدل در دسترس بودن حمایت اجتماعی – 2 |
۳٫ غیرتجمعی بودن نظام ارتباطی: بدین معنا که رفتارهایی که مجموعه عناصر در نظام باهم دارند، متفاوت از رفتارهایی است که به تنهایی بروز می دهند. مثلاً رابطه مادر و کودک با رابطه والدین با یکدیگر متفاوت است و وقتی پدر حضور دارد رابطه مادر با کودک متفاوت است.
۴٫ عناصر برابر با کل نظام نیست.
۵٫ ثبات وضعیت: یعنی نظام اجتماعی در عین اینکه ثبات خود را حفظ می کند دارای سطوحی از تغییر است. این امر حاکی از میزان درجه انعطاف پذیری و حفظ ثبات نظام است.
۶٫ هدفمند بودن نظام: مجموعه عناصر نظام، خود را با اهداف نظام سازگار میکنند. مثلاً در خانواده فرایندهای اساسی با تحول کودک تغییر می کند، به گونه ای که مهارت های کودک و اطلاعات و رفتارهای اعضای خانواده دایماً تغییر یافته و در حفظ ثبات نظام مؤثر است. لوییس و بن[۱۵۳] (۱۹۷۱ به نقل از طاهری ۱۳۸۹) دریافتند که ماهیت تعاملات کودک که در طی دو سال اول زندگی با هر دو والد تغییر مییابد. بدین معنا که تماس های بدنی کاهش مییابد و بر میزان رفتارهای اکتشافی و صحبت کردن افزوده می شود. بنابرین در طی دوره های تحولی ارتباطات نیز دچار تحول می شود.
۲-۳-۵-۹- مدل در دسترس بودن حمایت اجتماعی
این مدل، حمایت اجتماعی را به عنوان مقابله میداند که بر کاهش اثرات ناگوار وقایع تنشزا سودمند است (هابفول و استفن[۱۵۴]، ۱۹۹۰ به نقل از برهیم[۱۵۵]، ۱۹۹۳). افرادی که نسبت به در دسترس بودن حمایت اجتماعی، امنیت فکری دارند در مقایسه با کسانی که نسبت به کفایت حمایت اجتماعی شک دارند به طور مؤثری با فشار روانی مقابله میکنند (لیوارجانی، ۱۳۷۵).
۲-۳-۵-۱۰- مدل سپر در برابر استرس
بر اساس مدل سپر، حمایت اجتماعی در فرایند بیماری می تواند در دو مرحله دخالت کند و نقش داشته باشد: در زندگی هر فردی موقعیتهایی پیش می آید که به طور معمول استرسآور است. شخصی که دارای حمایت اجتماعی است، در ارزیابی وقایع استرس زا با فردی که از حمایت اجتماعی پایین برخوردار است به طور متفاوت برخورد می کند. زمانی که فرد فکر می کند در موقع برخورد با واقعهای منابع ضروری فراهم است، از آسیب زایی آن واقعه میکاهد و توانایی فرد را در مقابله با آن بالا میبرد، به گونه ای که با موقعیتهای بسیار استرس زا با توانایی بیشتر روبه رو می شود. از طرف دیگر حمایت اجتماعی در کاهش یا حذف واکنش استرس و یا تاثیر مستقیم روی فرایندهای فیزیولوژیکی، می تواند دخالت مؤثر داشته باشد. حمایت می تواند، تاثیر استرس زا را با تهیه راه حل مسئله یا کاهش اهمیت مسئله درک شده و یا تسهیل رفتاری سالم تخفیف دهد (گل رضایی، ۱۳۷۵). ادراک حمایت اجتماعی و دسترسی به آن مانند سپری فرد را در مقابل شرایط استرس زا محافظت میکند. این اثر ممکن است با گذشت زمان و بسته به نوع عامل و شرایط استرس زا متغیر باشد (کرمانی، ۱۳۸۸).
۲-۳-۵-۱۱- نظریه اثر اصلی یا تاثیر مستقیم
دریافت حمایت اجتماعی صرف نظر از وجود عوامل استرس زا به خودی خود بر سلامت افراد تاثیرگذار است و فقدان آن دارای آثار سوء است. بدین ترتیب حضور در اجتماع خانواده، دوستان و همسایگان و از این طریق دریافت حمایت اجتماعی بیشتر با سلامت بیشتر رابطه دارد (فلمینگ و باوم، ۱۹۸۶ به نقل از محسنی تبریزی و راضی، ۱۳۸۶).
۲-۴- اضطراب مرگ
تاناتولوژی[۱۵۶] یا مرگشناسی عرصه نوینی است که تکاپوی بشر و چالش او با مرگ و مردن را منعکس می کند. متاسفانه تا همین اواخر موضوع مرگ حتی در قلمرو پزشکی نیز یک تابو محسوب میشد و گرایش انکارکننده مرگ که بر غرب و جوامع متاثر از آن حاکم بود تسلط خود را در حوزه پزشکی نیز اعمال میکرد. در متون روانپزشکی دهه ۱۹۶۰ را میتوان سرآغاز توجه به مرگ و مردن دانست که شناخت ما در این باره با مطالعات مربوط به فقدان، داغدیدگی و ماتم آغاز می شود. امروزه مرگ شناسی در میان سایر شاخه های روانپزشکی و روانشناسی گسترش روز افزونی یافته است. مرگشناسی را میتوان تحقیق در باب مرگ، مردن، رفتارهای تهدیدکننده حیات، ماتم، داغدیدگی، ترس از مرگ، خودکشی، بیماری های مهلک و بیماران رو به مرگ و مشکلات بازماندگان فرد از دست رفته دانست. طبعاً به علت اهمیت و فراگیری موضوع، محدوده مرگشناسی به این موارد منحصر نمی شود و تداخل آن با سایر شاخه های علوم و حوزه های فلسفی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و مذهبی بر غنای آن می افزاید (کوبلر – رأس[۱۵۷]، ۱۹۹۵).
۲-۴-۱- تعریف مرگ
مرگ رویدادی نیست که در یک لحظه اتفاق بیافتد، بلکه فرایندی است که به موجب آن اندامها از فعالیت بازمیایستند که از فردی به فرد دیگر تفاوت دارد. فرهنگها و جوامع مختلف تعاریف مختلفی از مرگ ارائه میکنند. در تعریف جوامع سنتی، توقف ضربان قلب و تنفس از مرگ خبر میدهد. اما در جوامع صنعتی این ملاکها کافی نیستند، زیرا روشهای حیات بخش اغلب امکان برگشت نشانه های حیاتی را فراهم می آورند. لذا در این جوامع مرگ مغزی، توقف برگشتناپذیر کل فعالیت مغز و ساقه مغز، به عنوان ملاک مرگ مورد استفاده قرار میگیرد (برک[۱۵۸]، ۱۳۸۸).
۲-۴-۲- مراحل مرگ
فرایند مرگ شامل سه مرحله است:
۱٫ مرحله آگونال[۱۵۹]: این مرحله به نفس نفس زدن و اسپاسم های عضلانی در چند لحظه اول اشاره دارد که طی آن بدن نمیتواند زندگی را تحمل کند.
۲٫ مرگ بالینی[۱۶۰]: به فاصله کوتاه از مرحله اول، ضربان قلب، گردش خون، تنفس و عملکرد مغز متوقف می شود، ولی امکان به هوش آمدن وجود دارد.
۳٫ جان باختن[۱۶۱]: که مرحله ورود به مرگ دایمی است (برک، ۱۳۸۸).
۲-۴-۳- شکل گیری مفهوم مرگ
آگاهی از مرگ بر پنج مفهوم استوار است:
۱٫ تداوم: وقتی موجود زندهای میمیرد ، دوباره نمی توان آن را به زندگی برگرداند.
۲٫ اجتنابناپذیری: همه موجودات زنده سرانجام میمیرند.
۳٫ توقف: تمام کارکردهای زنده، از جمله حرکت، فرایندهای بدن، فکر و احساس هنگام مرگ متوقف میشوند.
۴٫ قابلیت کاربرد: مرگ فقط در مورد موجودات زنده کاربرد دارد.
۵٫ علیت: مرگ به علت از کار افتادن عملکرد بدن روی میدهد (برک، ۱۳۸۸).
۲-۴-۴- تعریف اضطراب مرگ
اضطراب مرگ مفهومی پیچیده است که به سادگی قابل توضیح نیست و به طور کلی مشتمل بر مفاهیم ترس از مرگ خود و دیگران است.(گایر، ۲۰۰۲).
به عقیده بلسکی (۱۹۹۹) اضطراب مرگ تفکرات، ترسها و هیجانات در رابطه با پایان زندگی است که بیش از میزان طبیعی بوده و فرد از وجود آن احساس درماندگی[۱۶۲] و استیصال نماید. همچنین رایس (۲۰۰۹) اضطراب مرگ به عنوان یک ترس غیرعادی و بزرگ از مرگ همراه با احساساتی از وحشت از مرگ یا دلهره هنگام فکر به فرایند مردن یا چیزهایی که پس از مرگ رخ میدهند، تعریف می کند.
اضطراب مرگ عموماً به عنوان احساس ناراحتی توأم با ترسی که معطوف به مرگ خود یا دیگران است و با در نظر گرفتن مرگ به عنوان پایان حیات یا تجسم مراسم تدفین و جسد برانگیخته می شود، تعریف می شود (فیرستون و کتلت، ۲۰۰۹). هارمون- جونز[۱۶۳] (۱۹۹۷) نیز آن را ترس آگاهانه یا ناخودآگاه از مرگ یا مردن میداند.
به طور کلی با توجه به تعاریف بالا، میتوان گفت که اضطراب مرگ با احساسات و تفکرات مربوط به پایان زندگی خود و دیگران، درماندگی و زندگی پس از مرگ همبسته است.
۲-۴-۵- انواع اضطراب مرگ
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:06:00 ب.ظ ]
|