۰٫۰۲۱

۲٫۶۰

۰٫۰۰۱

فراشناخت

۱٫۷۰

۰٫۰۲۱

-

-

۱٫۹۰

۰٫۰۱۴

کنترل

۲٫۶۰-

۰٫۰۰۱

۱٫۹۰-

۰٫۰۱۴

-

-

در جدول ۴-۲۲، که به مقایسه دوتایی بین زبر مقیاس­های بهزیستی اجتماعی از طریق آزمون تعقیبی توکی می ­پردازد می­توان گفت در گروه فراشناخت در زیر مقیاس­های انسجام (۰٫۰۳۹>P)، پذیرش (۰٫۰۱۲>P) و شکوفایی (۰٫۰۱۴>P) تفاوت معنادار در مقایسه با گروه کنترل دیده می­ شود. اما در مقیاس­های انطباق (۰٫۷۳<P) و مشارکت اجتماعی (۰٫۹۴<P) تفاوت معنادار نیست. اما در گروه ذهن آگاهی تمام زیر مقیاس­ها انسجام (۰٫۰۰۱>P)، پذیرش (۰٫۰۱۹>P) و شکوفایی (۰٫۰۰۴>P) انطباق (۰٫۰۲۶>P) و مشارکت اجتماعی (۰٫۰۰۱>P) تفاوت معنادار با گروه کنترل دارند.
فصل پنجم
نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
همان­طور که در فصل اول توضیح داده شد، هدف از انجام این پژوهش ارزیابی تاثیر آموزش­های ذهن آگاهی و فراشناخت بر بهزیستی اجتماعی، نگرش‌های زیست محیطی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان بود. بنابراین در این فصل ابتدا به طور خلاصه به مطالبی درمورد ذهن آگاهی و فراشناخت و متغییرهای وابسته تحقیق پرداخته می­ شود سپس فرضیه ­های مربوط به پژوهش ارائه می­گردد و تبیین آن­ها بحث می­ شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آنچه که قوام دهنده و استمرار بخش هر جامعه­ای است روابط اجتماعی در آن جامعه است. فقدان یا تضعیف این عامل مهم نه تنها در زمینه اجتماعی بلکه در تمام شئونات زندگی تاثیر گذار خواهد بود. فقدان روحیه مشارکت و همکاری افراد در حوزه ­های مهمی چون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منجر به بی اعتمادی و افزایش جرایم و تنوع آن در حوزه ­های مختلف خواهد شد(صدیق سروستانی،۱۳۸۶). در این پژوهش به حوزه ­های مهمی چون، نگرش‌های زیست محیطی، بهزیستی اجتماعی و رفتار شهروندی سازمانی پرداخته شده­است. عوامل مختلفی بر بهبود متغییرهای ذکر شده موثرمی­باشد که اثر دو متغییر ذهن آگاهی و فراشناخت را در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته­است.
در زمینه مسایل اجتماعی توجه به محیط زیست باعث بهبود سایرجنبه­های اجتماعی خواهد شد. بررسی نگرش‌ و رفتارهای زیست‌محیطی از این رو اهمیت دارد که با انجام آن می‌توان به این پرسش پاسخ داد که تا چه میزان باورهای زیست‌محیطی موجب بروز رفتارهای متناسب با آن می‌شود. نگرش‌های زیست‌محیطی معاصر در قالب دو انگاره کلی یعنی انگاره اجتماعی غالب و انگاره زیست‌محیطی نوین مورد بحث قرار گرفته‌اند که در اولی، انسان مسلط بر طبیعت دیده شده­است، اما در دومی، انسان بخشی از زیست‌بوم است (بوتچین، ۲۰۰۸).
از نظر پیشینه تاریخی عمده فعالیت­های انجام شده توسط روان­شناسان و جامعه­شناسان در خصوص تشویق نگرش­ها در مورد رفتارهای مربوط به حفاظت از محیط­زیست بوده ­است. تحقیقات عمدتاً در حول محور نگرش مردم نسبت به محیط­زیست توسط پژوهشگران مثل ویگل (۱۹۷۸)، لیپسی (۱۹۸۰) وحاج حسینی و همکارا ن (۱۳۸۹) مورد بررسی و اندازه‎گیری قرار گرفته­است که نتایج تحقیق در مجموع اشاره بر این دارد که ارتباط مثبتی بین نگرش­های محیط زیست و رفتار حمایت از محیط وجود دارد همین­طور بین مسأله شخصیت و همبسته‎های جمعیتی و توجه به محیط همبستگی نسبتاً بالای را (ویگل ۱۹۷۸، بوردن و فرانیس، ۱۹۷۸) متذکر شده‎اند.
هم­چنین در بعد سازمانی از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار می­رود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. به عبارت دیگر، ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت می­ کنند، و در اثر این رفتارهای آنان اثربخشی سازمانی بهبود می­یابد (بینستوک[۴۳۸]، ۲۰۰۳). بولینو، ترنلی و بلودگود[۴۳۹] (۲۰۰۲) رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان میل و انگیزه کارکنان در فراتر رفتن از الزامات رسمی شغل به منظور یاری کردن یکدیگر، همسو کردن منافع فردی با منافع سازمانی و داشتن علاقه­ای واقعی نسبت به فعالیت­ها و مأموریت­های کلی سازمان تعریف کرده ­اند. آنان بر این عقیده هستند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو خصیصه عمومی هستند: اولاً آنها به طور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان مثال، نیازی نیست که آنها از جنبه فنی بخشی از شغل یک فرد باشند) و ثانیاً آنها ناشی از تلاش­ های ویژه و فوق العاده­ای هستند که سازمان به منظور دستیابی به موفقیت، از کارکنانش انتظار دارد (کرکماز و ارپچی[۴۴۰]، ۲۰۰۹).
بهزیستی اجتماعی از دیگر جنبه های زندگی اجتماعی است که با سلامت روانی وعاطفی افراد در ارتباط است . جنبه اشتراک انسانی عبارتند از اینکه فرد درک نماید رنجهای او تنها در انزوا و برای او رخ نمی­دهند. بلکه جزوی از ذات و طبیعت زندگی بوده و با رنج دیگران نیز در ارتباط است این موضوع با بهزیستی اجتماعی در ارتباط است (نف[۴۴۱]، ۲۰۰۹).
برای رسیدن به شرایط مطلوب در این سه متغییر ذکر شده در این پژوهش از مداخلات فراشناخت و ذهن آگاهی استفاده شده است. مطالعات مختلف نشان داده‌اند که بین ذهن آگاهی و هیجانات مثبت روابط قوی دو طرفه وجود دارد (بایر و همکاران، ۲۰۰۳). تفکرات مثبت و سازنده نیازمند توجه صحیح و دقیق به واقعیات پیرامونی، نداشتن جهت­گیری و یاس‌های فکری، تعریف درست مسئله و تحلیل مناسب است که بدون هیجانات مثبت مقدور نیست. هر چند ایجاد تعادل در این رابطه در فضایی مثبت و سازنده پدیده‌ای ایستا نیست، بلکه نیازمند تلاش و دقت و مبارزه مستمر با ناکامی‌ها و تلخی‌ها است. به عبارت دیگر تلاش فراوانی با بهره­ گیری از مکانیزم‌های خود تنظیمی[۴۴۲] و رهبری بر خود[۴۴۳] مورد نیاز است تا بتوان خود را کم و بیش در فضای روانی و فکری مثبتی قرار داد. استفاده از مفهوم ذهن آگاهی در مباحث مختلف این حوزه هستند (سگال و همکاران، ۲۰۰۲؛ ترجمه محمد­خانی، ۱۳۸۴). هم­چنین نتایج پژوهش­ها نشان داده­است که آموزش­های فراشناخت می ­تواند در حل­مساله، خود­تنظیمی و خودکار­آمدی (خرازی، ۱۳۸۷ و احقر، ۱۳۸۹) کنترل افکار و هیجانات و درک اجتماعی (قورچیان، ۱۳۸۷) افراد اثرات مثبتی داشته باشد.
۵-۲- بحث و نتیجه ­گیری
در این پژوهش نیز چنانچه در فصل چهارم اشاره شده­است، نتایج تحلیل از طریق تحلیل واریانس با اندازه ­گیری مکرر نشان داد که هم آموزش ذهن آگاهی و هم آموزش فراشناخت بر نگرش‌های زیست محیطی معلمان تاثیر مثبت داشته­است. هم­چنین نتایج آزمون توکی نشان داد که تفاوت معناداری بین آموزش ذهن آگاهی و فراشناخت در مورد نگرش‌های زیست محیطی وجود ندارد. این یافته­ ها با نتایج بررسی­های محققان دیگر مانند؛ نیرو و حسین نژاد (۱۳۸۹) که به بررسی اثر آموزش نگرش‌های زیست محیطی از طریق نظریه هوش­های چند گانه گاردنر پرداختند و نتایج نشان داد که این نوع آموزش در اصلاح نگرش‌های دانش آموزان نسبت به محیط زیست موثر بوده است، همسو می­باشد. هم­چنین رابطه بین علایق، نگرش­ها و اطلاعات زیست­محیطی با رفتارهای محافظت از محیط از سوی کیسی واسکات (۲۰۰۶)، هنسل (۲۰۰۸) و فردوسی (۱۳۸۸) مورد تایید قرار گرفته­است. زمانی مقدم و سعیدی (۱۳۹۲) به بررسی تأثیر آموزش محیط­زیست بر ارتقای دانش، نگرش و مهارت معلمان مقطع ابتدایی پرداختند. نتایج نشان داد که  بین میزان دانش، نگرش و مهارت زیست­محیطی معلمان در پیش­آزمون و پس­آزمون تفاوت معنادار وجود دارد و آموزش محیط­زیست بر ارتقاء دانش، نگرش و مهارت زیست محیطی معلمان تأثیر مثبت دارد.
به اعتقاد توماس (۱۹۷۱) مفهوم چند بعدی از نگرش که شامل عناصر شناختی، عاطفی، و رفتاری است، مقبولترین مفهوم برای تعریف نگرش است. بدین ترتیب، نگرش نشان دهنده اثر شناختی و عاطفی به جای گذاشته شده تجربه شخص از شی یا موضوع اجتماعی مورد پنهانی است، و یک تمایل به پاسخ در برابر آن شی است. در این معنی یک مکانیسم پنهانی است، که رفتار را هدایت می­ کند منظور از جز شناختی نگرش، اطلاعاتی است که فرد درباره موضوع نگرش دارد (کریمی، ۱۳۸۸).
با توجه به اینکه تغییر در هر یک از اجزای نگرش در مولفه های دیگر نیز اثر دارد لذا در این پژوهش بر جزء شناختی نگرش­های زیست محیطی تاکیید شده است. زیرا طبق نظریه ناهماهنگی شناختی که نخستین بار به وسیله لئون فستینگر در ۱۹۵۷ عنوان شد، با روش بحث و گفتگو در جلسات شناخت­های زیست محیطی را به چالش کشیده و با ایجاد ناهماهنگی شناختی در نگرش های شرکت کننده­ها تغییرات مثبت ایجاد خواهد شد.
نوردلن وگارویل (۲۰۰۲) در پژوهشی نشان دادند که علاوه بر عامل نگرشی، سه عامل دیگر نیز در رفتار محیطی مثبت تاثیر دارند. نخست، عوامل زمینه­ای نظیر هزینه­ های مادی، پاداش و دسترسی به تکنولوژی ­است. دوم، توانایی­های فردی مثل دانش خاص محیطی و مهارت است و سوم عادت­ها هستند که به منظور تغییررفتار در جهت رفتار مثبت محیطی باید ضعیف شوند. ریپلی (۲۰۱۰) معتقد است که بی ­اطلاعی و نا­آگاهی مردم مهم­ترین عامل در ایجاد و گسترش معضلات زیست محیطی است. اهمیت این مساله برای معلمان که مسولیت خطیر آموزش و پرورش را بر عهده دارند، بیشتر است. بنابراین، ضروری می­نماید که با برگزاری کارگاه­ها وکلاس­های آموزشی ضمن خدمت میزان دانش و مهارت زیست محیطی معلمان را گسترش داد و نگرش موافقی در آنها پدید آورد.
نتایج این پژوهش در زمینه اثر بخشی آموزش­های ذهن آگاهی و فراشناخت بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان نشان داد که بعد از برگزاری هشت جلسه هم آموزش ذهن آگاهی و هم آموزش فراشناخت باعت بهتر شدن رفتار شهروندی سازمانی شده است. این یافته با پژوهش­های دیگری که در جمعیت­های بالینی به رابطه ذهن آگاهی با بهبود بهزیستی روانشناختی[۴۴۴] (سراتی ، ۲۰۱۰) کیفیت خواب (بیگل و همکاران، ۲۰۰۹) و کیفیت کلی زندگی (فولی[۴۴۵] و همکاران، ۲۰۱۰) پرداخته اند همخوان است. و همچنین در جمعیت غیربالینی، اثرات مثبت مراقبه ذهن آگاهی شامل کاهش عواطف منفی (دلگادو و همکاران، ۲۰۱۰)، افزایش امید به دستیابی هدف (کراس وسراس، ۲۰۰۹)، احساسات مثبت و رضایت از زندگی (فردنیکسن و همکاران، ۲۰۰۸)، افزایش پیوندهای اجتماعی[۴۴۶] (گروس، ۲۰۰۸) و کیفیت ارتباط صمیمی (روگه و همکاران، ۲۰۱۰) مرتبط شده­است. بارنس و همکارانش (۲۰۰۷) پی­بردند افرادی که ذهن آگاهی بالاتری دارند استرس و فشار احساسی کمتری را در واکنش به تعارض در رابطه و بحث تناقص موجود با عصبانیت و ناراحتی کمتری را گزارش می­ کنند شواهد نشان می­دهد که ذهن آگاهی بطور معکوسی با اضطراب ارتباط دارد و بطور مستقیم با توانایی عمل هشیارانه در موقعیت­های اجتماعی رابطه دارد (دکسیر، رایز، لیجسن، لیسون و دی اولف[۴۴۷]، ۲۰۰۸). بنابراین شواهد تجربی پیشنهاد می­ کنند که ذهن آگاهی فرد را از اثرات روابط استرس­زای هیجانی حفاظت می­ کند (بارنس و همکاران، ۲۰۰۷).
تحقیقات نشان می­ دهند که تنظیم هیجانی، آگاهی فیزیولوژی و همدلی را افزایش می­دهد ( کازولین[۴۴۸]، ۲۰۰۶). سطح بالاتر همدلی برای افراد کارمند در تمام سطوح مطلوب می­باشند. سازمان­هایی که دارای سطوح بالاتری از همدلی برای همکاران خود هستند سطوح بالاتری از عدالت تعاملی یعنی؛ سطوح پایین­تری از آزار­جنسی و رفتار جامعه­ستیزانه[۴۴۹](بیتس و همکاران، ۲۰۰۹) و رفتار شهروندی سازمانی (کامادار[۴۵۰] و همکاران، ۲۰۰۶؛ کیدر، ۲۰۰۲) نشان داده­اند.
در مورد اثربخشی فراشناخت بر مفاهیم مرتبط با رفتار شهروندی سازمانی نیز بررسی انصاری و همکاران (۲۰۱۲) نشان داد که بین مهارت­ های فراشناخت و مدیریت تحول آفرین رابطه معنادار وجود دارد. دیره وبنی جمالی (۱۳۸۸) توسعه راهبردهای شناختی و فراشناختی را لازمه ادراک خود­کارآمدی می­دانند. اثر­بخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر اضطراب امتحان (ابولقاسمی و همکاران، ۱۳۸۸) خودکارآمدی (خرازی، ۱۳۸۷؛ یوسف­زاده، ۱۳۹۱) افزایش عزت نفس تحصیلی (زارعی و همکاران، ۲۰۱۲) هشیاری و خود کنترلی (نولن و مورگان، ۲۰۰۰) تایید شده­است.
بررسی­های فرا تحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثر گذار برآن بیانگر این واقعیت است که چهار دسته از این عوامل مورد تأکید تحقیقات بوده است که عبارتند از: ویژگی­های فردی کارکنان (رضایت کارکنان، تعهد­سازمانی، ادراک از عدالت و ادراک از حمایت­گری رهبری)، ویژگی­های شغلی (بازخورد شغلی، تکراری بودن شغل و رضایت­مندی درونی شغل)، ویژگی­های سازمانی (سیستم پاداش و قدردانی سازمانی و ادراک از حمایت­گری سازمانی)، رفتارهای رهبری (سبک­ رهبری تحول آفرین) (نیلسون[۴۵۱]و همکاران، ۲۰۰۹؛ کرکمازوارپچی[۴۵۲]، ۲۰۰۹). می­توان گفت ویژگی­های فردی کارکنان می ­تواند با متغییرهای مختلفی بهبود یابد که دراین پژوهش با آموزشهای انجام شده در زمینه ذهن آگاهی با کمک به همدلی (بیتس و همکاران، ۲۰۰۹)، تنظیم هیجانات و در زمینه آموزش فراشناخت با افزایش خودکارآمدی (خرازی، ۱۳۸۷؛ یوسف­زاده، ۱۳۹۱)، مدیریت هیجانات و خودمدیریتی باعث بهبود رفتار شهروندی سازمانی معلمان شده­است.
در مورد تفاوت بین دورش آموزش یعنی ذهن آگاهی و فراشناخت نتایج نشان داد که تفاوت بین آنها در اثر بخشی بر بهزیستی اجتماعی معنادار نیست و فرضیه تحقیق رد شده­است. یعنی هر دو روش آموزش تقریبا به طور یکسان بر بهزیستی اجتماعی معلمان اثر مثبت داشته اند.
فرضیه دیگر پژوهش به اثر بخشی آموزش­های ذهن آگاهی و فراشناخت بر بهزیستی اجتماعی می ­پردازد. بهزیستی اجتماعی از مفاهیمی است که هر جامعه­ای برای رسیدن به آن تلاش می­ کند. کییز (۱۹۹۸) به پنج بعد بهزیستی اجتماعی اشاره کرد عبارتند از: انسجام، انطباق، پذیرش، مشارکت و شکوفایی اجتماعی. وی درک کیفیت، سازمان بندی و قابل فهم بودن دنیا را عنصر انسجام و کیفیت ارتباط با جامعه را عنصر یکپارچگی در نظر می­گیرد. از نظر او شناخت و پذیرش دیگران، عنصر پذیرش و ارزش فرد به عنوان یک شریک اجتماع مشارکت و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعی عنصر شکوفایی نامیده می­ شود. این مفاهیم می­توانند وحدت اجتماعی، مشارکت، پیوند اجتماعی و حس ظرفیت برای رشد مداوم جامعه و میزان راحتی افراد را در پذیرش دیگران را گسترش بدهند (کییز و شاپیرو، ۲۰۰۳، ۲۰۰۴) .
باید توجه نمود که بهزیستی اجتماعی صرفا به منزلت اقتصادی و اجتماعی شهروندان بستگی ندارد، بلکه انعکاسی از موقعیت شهروندان در بستر یا بافت اجتماعی نیز است (امیر خانی و همکاران، ۱۳۸۷). به واقع گرچه برای تعریف و شاخص­سازی بهزیستی اجتماعی ما لاجرم به منزلت اقتصادی و اجتماعی نظر­داریم، اما نباید فراموش کنیم که چنانچه در جامعه­ای تمامی این شرایط نیز مهیا باشد باز هم امکان آن وجود دارد که افراد آن جامعه از بهزیستی اجتماعی به معنایی که در تعریف صاحب­نظرانی چون کییز آمده است، برخودار نباشند. قدر مسلم آن است که وجود شاخص­ های ذکر شده شرط تعیین کننده بهزیستی اجتماعی به شمار می­رود، هر چند این شرایط کافی نیست. بر این اساس می­توان گفت افرادی که قدرت انعطاف‌پذیری در زندگی خود را ندارند، در برابر ناملایمات کم‌طاقت هستند، پشتکار و اراده غلبه بر مشکلات را ندارند، یا  اینکه به ‌لحاظ اجتماعی منزوی و پرخاشگر و نامنعطف هستند از نظر اجتماعی «ناسالم[۴۵۳]» هستند (غفاری ورفیعی،۱۳۸۹).
نتایج این پژوهش در زمینه اثر آموزش­های ذهن آگاهی و فراشناخت بر بهزیستی اجتماعی نشان داد که هر دو متغییر بر بهزیستی اجتماعی معلمان تاثیر مثبت معنادار داشته است. و می­توان گفت آموزش­های ذکر شده می ­تواند به بهبود بهزیستی اجتماعی در همه ابعاد آن برای افراد مختلف کمک کند. هم­چنین تفاوت بین دو گروه آموزش ذهن آگاهی و فراشناخت معنادار نشده­است اما میانگین­ها نشان می­ دهند ذهن آگاهی در بهزیستی اجتماعی معلمان اثر بهتری داشته­است. موضوعات مطرح شده در برنامه آموزشی ذهن آگاهی برای بهزیستی اجتماعی مسایلی بوده که با نیازهای فردی و شخصی معلمان نزدیکتر بوده و معلمان به طور روزمره با آنها سرو کار داشته و اثرات مستقیم آن را به طور ملموس حس می کرده ­اند. زیرا یک سازه مهم در ارتباط با مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی خود احترامی است که پیش گوی خوبی برای سلامت روان می­باشد (ون دام و همکاران، ۲۰۱۱). نگرش غیر قضاوتی و با مهربانی نسبت به رفتار خصوصی و اجتماعی خویشتن اغلب در مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی مطرح می­ شود (کابات زین؛ به نقل از ون دام و همکاران، ۲۰۱۱). دراین موارد ذهن آگاهی عمیقتر و بهتر اثر می­ گذارد. همچنان­که در تعریف ذهن آگاهی گفته شد “توجه به احساس و افکار در لحظه اکنون” می­باشد (کابات زین، ۲۰۰۵)، این امر باعث تسلط بیشتر بر افکار و آرامش احساسی و فکری خواهد شد. درحالی­که فراشناخت در فرایندی پیچیده­تر می ­تواند بر افکار و احساسات اثر گذاشته و آنها را بهبود ببخشد. بنابراین در دو متغییر قبلی چون مسایل محیط پیرامونی فرد مطرح می­ شود که ممکن است در تجربیات لحظه­ای افراد کمتر اتفاق بیافتد، به همین دلیل ممکن است اثر فراشناخت و ذهن آگاهی در دو متغییر زیست محیطی و شهروندی سازمانی تا حدودی یکسان باشد.
در مجموع می­توان گفت اثر بخشی ذهن آگاهی از طریق میانجی­هایی صورت می­گیرد که در طول دوره آموزش تقویت شده و بر متغییرهای وابسته تاثیر می­گذارند. مهم­ترین مولفه­هایی که در مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی به آنها پرداخته می­ شود عبارتند از: پذیرش، رهاسازی و حضور داشتن .
یکی از مولفه­های مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی پذیرش می­باشد، “پذیرش آنچه اتفاق می­افتد” که به ما این امکان را می­دهد که “چیزهای­خوب” یا “چیزهای بد” را با دید وسیع­تری ببینیم وکل موقعیت را در نظر بگیریم پس ما بهتر می­توانیم به جای آنکه صرفا به طور خود کار به یک جزء موقعیت بپردازیم، به کل موقعیت پاسخ دهیم (سگال و همکاران، ۲۰۰۲، ترجمه محمد خانی، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...