کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



هم چنین این ضرورت در مواردی که موضوع دعوی اموال غیرمنقول و منقول می باشد، نیز به موجب ماده ۱۵ قانون فوق الذکر بایستی در دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول مطرح گرددبه شرط آن که آن دعوی مربوط به مال غیرمنقول به صورت علی حده در دایره استثناء اصل صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده قرار گیرد. چرا که در غیر این صورت تعدد صلاحیت ها موضوعاً منتفی خواهد بود.[۱۲۳] ماده ۱۵ این قانون بیان می دارد:«درصورتی که موضوع دعوی مربوط به مال منقول و غیرمنقول باشد، در دادگاهی اقامه می شود که مال غیرمنقول درحوزه آن واقع است به شرط آن که دعوی در هر دو قسمت، ناشی از یک منشا باشد.»
۲-۱-۲- دعاوی راجع به ترکه متوفی
ماده ۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی دراین خصوص اشعار می دارد که:« دعاوی راجع به ترکه متوفی اگر چه خواسته، دین و یا مربوط به وصایای متوفی باشد تا زمانی که ترکه تقسیم نشده، در دادگاه محلی اقامه می شود که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران آن محل بوده و اگر آخرین اقامتگاه متوفی معلوم نباشد رسیدگی به دعاوی یاد شده در صلاحیت دادگاهی است که آخرین محل سکونت متوفی در ایران در حوزه آن بوده است». دعاوی که مربوط به ترکه دراین ماده بیان شده، اعم است از دعاوی وارث علیه وارث و یا دعوای اشخاص مدعی صاحب حق در همه یا بخشی از ترکه متوفی.[۱۲۴]بنابر ماده فوق الذکر بایستی اشاره کرد محل اجرای این صلاحیت استثنایی صرفاً تا پیش ازتقسیم ترکه است و در صورتی که ترکه تقسیم شده باشد، دعوای مطرح شده از لحاظ تعیین دادگاه صالح حسب مورد مشمول مواد ۱۱ و ۱۲و ۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی خواهد بود. چه این که صلاحیت دادگاه محل آخرین اقامتگاه متوفی استثنایی بر صلاحیت دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول ویا دادگاه محل انعقاد قرارداد راجع به مال منقول می باشد.[۱۲۵]
این صلاحیت استثنایی را ماده ۱۶۴ قانون امور حسبی به این صورت تکمیل نموده است:«هرگاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته باشد، دادگاهی صالح است که ترکه در آن جا واقع شده و اگر ترکه درجاهای مختلف باشد دادگاهی که مال غیرمنقول درحوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیرمنقول درحوزه های متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی است که قبلاً شروع به اقدام کرده است.»
۳-۱-۲- دعوای توقف
توقف (درماندگی) تاجر از پرداخت دیون بر اثر ورشکسته شدن وگاهی نیز بر اثر سوء اداره امور است. ورشکستگی تاجر ممکن است بر حسب اظهار خود تاجر ، به موجب تقاضای طلب کاران ویا به موجب تقاضای مدعی العموم حاصل آید.[۱۲۶]
به موجب ماده ۴۱۲ قانون تجارت «تاجر باید درظرف سه روز از تاریخ وقفه … توقف خود را به دفتر محکمه بدایت محل اقامت خود اظهار نموده، صورت حساب دارایی وکلیه دفاتر تجارتی خود را به دفتر محکمه مزبور تسلیم نماید.» به همین سبب ماده ۲۱ قانون آیین دادرسی مدنی بیان می دارد:« دعوای راجع به توقف یا ورشکستگی باید در دادگاهی اقامه شود که شخص متوقف یا ورشکسته در حوزه آن اقامت داشته است و چنان چه در ایران اقامت نداشته باشد در دادگاهی اقامه می شود که متوقف یا ورشکسته در حوزه آن برای انجام معاملات خود شعبه یا نمایندگی داشته یا دارد». اقامه دعوی توقف در صورتی مستثنی بر قاعده صلاحیت محلی محسوب می شود که خود بازرگان با تقدیم دادخواست آن را اقامه کند. زیرا در این صورت به جای اقامه دعوی در دادگاه محل اقامت خوانده، آن را در محل اقامت خود اقامه می کند و این نیز به منظور ارفاق به بازرگان و تسهیل در رسیدگی به ورشکستگی است که اصولاً دادگاه محل اقامت بازرگان بهتر می تواند آن را انجام دهد.[۱۲۷]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۱-۲- دعوای اعسار[۱۲۸]
دعوای اعسار وفق ماده ۲۴ قانون آیین دادرسی مدنی به طور کلی با دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی نخستین به دعوای اصلی را دارد یا ابتدا به آن رسیدگی نموده است البته دعوای اعسار از پرداخت هزینه دادرسی ممکن است حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر و در دیوان عالی کشور رسیدگی گردد.
هم چنین اعسار از پرداخت محکوم به، موضوع ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت مالی مصوب ۱۳۷۷[۱۲۹]درصلاحیت دادگاه بدوی صادر کننده حکم مورد تقاضای اعسار می باشد.[۱۳۰]
۵-۱-۲- دعوای خسارت
خسارتی را که به موجب قانون آیین دادرسی مدنی می توان مطالب کرد باعنایت به ۵۱۵ الی ۵۲۲ این قانون در سه دسته می توان قرار داد: ۱- خسارت ناشی از عدم انجام تعهد یا تاخیر در انجام آن، ۲- خسارت ناشی از عدم پرداخت دین و ۳ - خسارت دادرسی
به موجب ماده ۵۱۵ قانون آیین داردسی مدنی خواهان می تواند درجریان دادرسی ویا به طور جداگانه جبران خسارت ناشی از تاخیر درانجام تعهد یاعدم انجام آن را پس از اثبات تقصیر خوانده در تحقق این ضرر مطالبه نماید. هم چنین این حق را دارد که اجرت المثل این عدم تسلیم و یا تاخیر در تسلیم خواسته را پس از اثبات ارکان دعوی مسئولیت از خوانده مطالبه کند. ماده ۵۲۰ این قانون درتکمیل این حق بیان می دارد که خواهان بایستی ثابت نماید که زیان وارده بلاواسطه ناشی ازعدم انجام تعهد یا تاخیر آن و یا عدم تسلیم خواسته بوده است و منظور از خسارت و زیان در این ماده مشخصاً خساراتی می باشد که فاقد مبنای قراردادی و داخل در مسئولیت مدنی است.[۱۳۱]
در ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی نیز به بحث خسارت تاخیر تادیه اشاره شده و با توجه به این که این خسارت را قابل مطالبه درکلیه دعاوی که موضوع آن دین است دانسته می توان نتیجه گرفت که خسارت تاخیر تادیه در وقایع حقوقی (موجد دعوی مسئولیت مدنی) از قبیل غصب، اتلاف، تسبیب و … قابل طرح و مطالبه می باشد.[۱۳۲] دعوای خسارت علی الاصول به همراه دعوی اصلی مطرح و باتوجه به موضوع و منشا دعوی اصلی مشمول قواعد صلاحیت محلی قرارمی گیرد. هرچند به موجب تبصره ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی در این فرض نیاز به مطالبه خسارت در قالب دادخواست وجود ندارد منتهی به تجویز همین تبصره ممکن است مطالبه خسارت تاخیر در انجام تعهد یا عدم انجام آن و نیز مطالبه خسارت دادرسی، بعد ازختم دادرسی طرح گردد و یا دعوای خسارت تاخیر در انجام تعهد یا عدم انجام آن ممکن است مستقلاً مطرح رسیدگی گردد که در این فروض تشخیص دادگاه صالح با تردید همراه است. درقانون قدیم آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ قانون گذار درماده ۴۲ این قانون[۱۳۳]باتعرض به قاعده عام صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده، دعوی مستقل خسارت را در صلاحیت دادگاهی می دانست که دعوی در آن خاتمه یافته بود. در قانون جدید مرجعی برای رسیدگی به دعاوی مستقل خسارت تعیین نشده بنابراین بایستی با مراجعه به اصل، حکم به صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده داد هرچند ترتیب سابق دارای سرعت، سهولت و دقت بیشتری بود.[۱۳۴]
۶-۱-۲-دعوای طاری[۱۳۵]
به موجب ماده ۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی «هر دعوایی که در اثنای رسیدگی به‌دعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود،‌ دعوای طاری نامیده می شود. این دعوا اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یک منشاء باشد، در دادگاهی اقامه می‌شود که دعوای اصلی در آن جا اقامه شده است». به این ترتیب ممکن است درمقابل دعوی مطروح در یک دادگاه دعوای مطالبه خسارت از باب اتلاف و یا تسبیب مطرح گردد. هر چند ممکن است از باب صلاحیت این دعوی تقابل (اگر به صورت علیحده طرح می شد) در صلاحیت دادگاهی غیر از دادگاه محل طرح دعوی اصلی قرار گیرد اما به تجویز قانون در ماده صدرالاشاره در صورتی که این دو دعوی دارای یک منشا باشند در دادگاه دعوی اصلی مطرح رسیدگی می گردد.
۷-۱-۲- دعاوی راجع به اسناد ثبت احوال
به موجب ماده ۴ قانون ثبت احوال مصوب ۱۳۵۵رسیدگی به شکایات اشخاص ذی نفع از تصمیمات هیات حل اختلاف و رسیدگی به سایر دعاوی راجع به اسناد ثبت احوال با دادگاه شهرستان یا دادگاه بخش محل اقامت خواهان می باشد.[۱۳۶] هم چنین به موجب ماده ۲۵ قانون آیین دادرسی مدنی[۱۳۷] چنان چه سند ثبت احوال در ایران تنظیم شده و ذی نفع مقیم خارج از کشور باشد رسیدگی با دادگاه محل صدور سند است و اگر محل تنظیم سند و اقامت خواهان هر دوخارج از کشور باشد در صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان تهران می باشد.[۱۳۸]
۲-۲- صلاحیت دادگاه های متعدد
مقصود از صلاحیت دادگاه های متعدد مواردی است که قانون گذار به خواهان اختیار داده است که از بین دو یا چند محل، دادگاه یکی از آن ها را برای اقامه دعوی انتخاب کند.
۱-۲-۲- انتخاب اقامتگاه
این استثنای برقاعده هر چند خارج از بحث مسئولیت بدون قرارداد بررسی و تبیین می گردد ولی به عنوان یک استثناء قابل طرح است. به موجب ماده ۱۰۱۰ قانون مدنی «اگر ضمن معامله یا قراردادی طرفین معامله یا یکی از آن ها برای اجرای تعهدات حاصله از آن معامله محلی غیر از اقامتگاه حقیقی خود انتخاب کرده باشد نسبت به دعاوی راجعه به آن معامله همان محلی که انتخاب شده است اقامتگاه او محسوب خواهد شد و هم چنین است در صورتی که برای ابلاغ اوراق دعوی و احضار و اخطار محلی را غیر از اقامتگاه حقیقی خود معین کند».
۲-۲-۲- دعاوی بازرگانی و دعاوی منقول ناشی از عقد و قرارداد
به موجب ماده ۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی «در دعاوی بازرگانی و دعاوی راجع به اموال منقول که از عقود و قراردادها ناشی شده باشد، خواهان می تواند به دادگاهی رجوع کند که عقد یا قرارداد در حوزه آن واقع شده یا تعهد می بایست در آن جا انجام شود.» هم چنین به موجب رای وحدت رویه شماره ۹ مورخ ۲۶/۳/۵۹ خواهان علاوه بر دادگاه های مذکور حق مراجعه به دادگاه محل اقامت خوانده را دارد.[۱۳۹]
۳-۲-۲- تعدد خواندگان، تعدد اموال غیرمنقول
به موجب ماده ۱۶ قانون آیین دادرسی مدنی «هرگاه یک ادعا راجع به خواندگان متعدد باشد که درحوزه های قضایی مختلف اقامت دارند یا راجع به اموال غیرمنقول متعدد باشد که درحوزه های قضایی مختلف واقع شده اند، خواهان می تواند به هر یک از دادگاه های حوزه های یاد شده مراجعه نماید».
مبحث دوم : نقص قانون در مورد ضابطه ارائه شده در خصوص دادگاه صالح
برای تشخیص بهتر این نقص بدواً سابقه تقنینی این موضوع گفتار اول بررسی و سپس نقص موجود در خصوص تعیین دادگاه صالح در گفتار دوم بررسی خواهد شد.
گفتار اول : سابقه تقنینی
قانون اصول محاکمات حقوقی ۱۳۲۹ قمری (در مواد ۱۰ و ۱۵۱) به خواهان این اختیار را داده بود که ادعای خود را در دادگاهی اقامه نماید که خود در حوزه آن ساکن یا اقامتگاه دائمی دارد و یا در دادگاهی که خوانده در حوزه آن ساکن یا اقامتگاه دائمی دارد طرح دعوی نماید که در این صورت «باید مخارج عادیه مسافرت و توقف مدعی علیه را که احضار شده است به مشارالیه بپردازد و بعد هرگاه حقانیت او ثابت شده مدعی می تواند در جزو خسارات خود این مصارف را هم موافق قانون از مدعی علیه بی حق، ادعا و مطالبه نماید». این طریقه از حیث تشخیص میزان «مخارج عادیه مسافرت و توقف» خوانده که در مورد طبقات مختلف طبعاً یکسان نیست و ترتیب وصول و ایصال آن در عمل اشکالاتی تولید کرده و موجب تاخیر و وقفه در جریان دادرسی می گردید.[۱۴۰]
در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ برای اولین بار قاعده عمومی صلاحیت دادگاه اقامتگاه خوانده مصوب گردید به موجب ماده ۲۱ این قانون:«دعاوی راجع به دادگاه هایی که رسیدگی نخستین می نمایند بایددر همان دادگاهی اقامه شود که مدعی علیه در حوزه آن اقامتگاه دارد…». قانون جدید آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ نیز این اصل را پذیرفته و درماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می نماید:«دعوی باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده، درحوزه قضایی آن اقامتگاه دارد…».
گفتار دوم : نقص قانون در اجرای اصل
قاعده صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده ناشی از یکی از سنت های قضایی است که درحقوق رم، در حقوق کلیسا و درحقوق سنتی بیشتر کشورها پذیرفته شده و مورد تایید قرار گرفته است و می توان آن را یکی از قواعد مقبول جهانی دانست.[۱۴۱]این قاعده مبتنی بر ضرب المثلی لاتین است که مضمون آن چنین است «خواهان باید دعوای خود را در دادگاه محل اقامت خوانده مطرح نماید.»
دلیل رسوخ و ثبات این قاعده دو فرض قانونی ذکر شده که بر مبنای آن تا زمانی که دعوی مورد رسیدگی و حکم واقع نشود، خوانده آن از دو فرض قانونی یعنی اصل برائت و اماره دلالت ظاهر برواقع، بهره می برد. به موجب اصل برائت همه افراد در قبال یکدیگر در یک حالت تعادل و توازن حقوقی قرار دارند و اصولاً باید فرض کرد که کسی در قبال دیگری تعهدی ندارد و «اصل بر برائت است». هم چنین به موجب اماره ظاهر هرچیزی بایستی مطابق با واقع و حقیقت فرض شود مگر آن که خلاف آن اثبات گردد.[۱۴۲]درحقیقت، در مواردی که اظهارات شخص، خلاف این اصل و اماره است، باید با اقامه دلیل، این دوفرض قانونی را بی اعتبار نماید و بایستی زحمت این کار را نیز متقبل شده و اصولاً این موضوع با مراجعه به دادگاه محل اقامت خوانده تحقق می یابد. اجرای این قاعده هم چنین از طرح دعاوی واهی که موجب مشقت خوانده در تجهیز پاسخ می گردد می کاهد.
اما اجرای این اصل درهمه موارد به مصلحت نیست و قانون گذار در مواقعی که اجرای اصل مشکلاتی ایجاد می کند و یاحتی مصالح افراد این موضوع را ایجاب می نماید استثنائاتی را بر آن مقرر داشته است که از آن جمله است ماده ۴ قانون ثبت احوال که در دعاوی راجع به اسناد سجلی که به خواهان اجازه می دهد دعوی را در محل اقامت خود مطرح کند. به عنوان مثال آقای (الف) که شناسنامه وی صادره از بندرعباس و خود ساکن مشهد است اگر در مورد شناسنامه اش بخواهد اقامه دعوی کند دعوای او در مشهد پذیرفته خواهد شد. ضرورت این استثنا (امکان اقامه دعوی از ابتدا درمحل اقامت خواهان) دقیقاً در راستای ایجاد سهولت برای خواهان است چرا که اقتضای زندگی اجتماعی و چرخه نظام اداری درکشور سکونت و اشتغال بسیاری از افراد در محلی غیر از محل صدور شناسنامه آن ها است و اگر بنا باشد اینان برای طرح دعوی به دادگاه محل اقامت خوانده که همان ثبت احوال شهرستان محل صدور است مراجعه کنند دچار مشقت خواهند شد و وضع ماده ۴ قانون ثبت احوال[۱۴۳]ناشی از تدبیرقانون گذار است. هم چنین به موجب ماده ۴۱۵ قانون تجارت ممکن است متقاصی (خواهان) صدورحکم ورشکستگی تاجر، خود وی باشد که به دستور ماده ۴۱۳ همان قانون بایستی ظرف سه روز از تاریخ توقف موضوع را به دادگاه محل اقامت خود اطلاع و دفاتر تجارتی وصورت حساب دارایی خود را نیز به دفتر دادگاه تسلیم نماید. ایجاد صلاحیت برای دادگاه محل اقامت خواهان در این فرض جز بر پایه مصالح درخصوص حفظ حقوق طلب کاران و سیر مراحل تصفیه نمی باشد.
مورد دیگری که دراین خصوص قابل طرح است بحث امکان طرح دعوی مطالبه خسارت به صورت مستقل ازدعوی اصلی است چراکه به موجب ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی، خواهان حق دارد به طور مستقل جبران خسارت ناشی از دادرسی یا تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را مطالبه نماید.
در ماده ۴۴ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ قانون گذار با تعرض به قاعده عام صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده دعوی مستقل خسارت را درصلاحیت دادگاهی می دانست که دعوی درآن خاتمه یافته که این خود ناشی از مصلحت اندیشی قانون گذار در کمک به متضرر درجهت اثبات تقصیر به عنوان رکن دعوی مسئولیت مدنی (خسارت) بود. درقانون جدید این موضوع مسکوت مانده و لاجرم بایستی حکم بر صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده صادر نمود امری که مورد انتقاد بعضی از صاحب نظران قرارگرفته و آن را مانع از رسیدگی سریع، سهل و دقیق به دعوای خسارت می دانند.[۱۴۴]
بامداقه در برخی از مصادیق دعاوی مسئولیت مدنی ناشی از اموال منقول به مواردی بر می خوریم که قانون گذار دچار غفلت شده و با سکوت خود موضوع را مشمول اصل مراجعه به دادگاه محل اقامت خوانده قرارداده و موجب سختی وعسرت زیان دیده را فراهم آورده است. مثال ذیل عمق این مشقت را آشکار می کند.
آقای (الف) که مقیم ارومیه است برای انجام کاری با اتومبیل شخصی خود به شهرستان تبریز عزیمت می کند در این شهر دراثر بی احتیاطی در رانندگی توسط آقای (ب) که مقیم چابهار است تصادفی واقع و اتومبیل آقای (الف) به شدت خسارت می بیند اصل صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده او را ناچار می کند که برای گرفتن خسارت و طرح دعوی به چابهار مراجعه کند مراجعه به چابهار برای فردی که خود مقیم ارومیه است بسیار سخت و طاقت فرساست و شایسته بود قانون گذار هم چون ماده ۴ قانون ثبت احوال، مقرره ای وضع می کرد که به موجب آن متضرر از اقدام قهری شخص خوانده بتواند در محل اقامت خود طرح دعوی کند.
البته قانون گذار به منظور تسریع دراقدامات قضایی جهت دسترسی متضرر به جبران زیانی که دیده است قانونی وضع نموده است که به موجب آن محاکم موظف شده اند به طور خارج از نوبت این گونه دعاوی را مورد رسیدگی قرار دهند. ماده یک قانون رسیدگی فوری به خسارت ناشیه ازتصادفات رانندگی به وسیله نقلیه موتوری مصوب۱۳/۹/۴۵ چنین مقرر داشته دعاوی راجع به عیب و نقص ناشیه از تصادفات رانندگی که به وسایط نقلیه وارد و موجب خسارت برای صاحب آن می گردد. در دادگاه های صلاحیت دار خارج از نوبت رسیدگی می شود.
منظور از دادگاه های صلاحیت دار در این ماده دادگاه های حوزه قضایی محل وقوع تصادف نمی باشند بلکه دادگاه های محل وقوع اقامتگاه راننده مقصر می باشد. زیرا دعاوی مطالبه خسارت دارای جنبه مدنی بوده و تابع ضوابط و مقررات قانون آیین دادرسی مدنی است و مطابق ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه محل اقامت خوانده یعنی راننده مقصر صالح به رسیدگی است و این امر دلالت دارد قانون گذار از توجه به حق خواهان جهت اقامه دعوی در محل اقامت خود غافل مانده است.
هرچند قانون مذکور که در جهت تسریع دسترسی زیان دیده به جبران خسارت وضع شده، قانونی مورد ستایش است که در سایه آن محاکم سریع تر از سایر پرونده ها به این گونه دعاوی رسیدگی می کنند اما واقعیت آن است که خوانده در این دعاوی مشقت و زحمت چندانی متحمل نمی شود. بلکه این خواهان است که حسب مورد باید به دادگاه محل اقامت خوانده رجوع کند. استثنا بر این اصل یعنی اصل مراجعه به دادگاه محل اقامت خوانده تصادفاتی است که در ضمن آن ها ضرب و جرح موجب پرداخت دیه نیز ایجاد شده باشد که در این صورت چون ایراد ضرب و جرح غیر عمدی در اثر بی احتیاطی در امر رانندگی جرم و موجب مجازات است امر جزایی مربوطه در دادگاه محل وقوع جرم یعنی محل بروز تصاف مطرح و به تبع آن و در اجرای ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی کیفری[۱۴۵]راننده زیان دیده می تواند دعوای ضرر و زیان را دراین دادگاه مطرح کند. به هرحال به فرض که دعوای مطالبه ضرر و زیان ناشی ازتصادف به اعتبار ایجاد ضرب وجرح درمرجع قضایی محل تصادف مطرح شود. اشکال قانون رفع نخواهد شد زیرا همان گونه که بیان شد شایسته است قانونی به تصویب برسد تا در این موارد زیان دیده بتواند در محل اقامت خود علیه مقصر حادثه برای مطالبه ضرروزیان اقامه دعوا کند. به هر حال همان گونه که بیان شد منظور از دادگاه صلاحیت دار در ماده مذکور دادگاه محل اقامت خوانده است و گفته شده است این امر غیرعادلانه است که از راننده زیان دیده بخواهیم برای مطالبه خسارت با پیمودن صدها کیلومتر به دادگاه محل اقامت خوانده رجوع کند.[۱۴۶]
مبحث سوم: فرض صلاحیت دادگاه غیر از محل اقامت خوانده[۱۴۷]
اگر خسارت ناشی از مال منقول با شرایط مورد نظر قانون گذار جمع شود در این صورت طرح دعوی مطالبه خسارت در دادگاهی غیر از دادگاه محل اقامت خوانده ممکن خواهد بود. منظور از شرایط مورد نظر قانون گذار آن است که منشا ورود خسارت عملی باشد که قانون گذار برای آن عمل مجازات تعیین کرده باشد، به عنوان مثال شخصی در اثر بی احتیاطی در رانندگی، با اتومبیل طرف مقابل تصادف و ضمن وارد کردن خسارت، سرنشین یا سرنشینان اتومبیل مقابل را مجروح می نماید. در این جا براساس اصل صلاحیت مرجع قضایی محل وقوع جرم،[۱۴۸] شکایت کیفری در همان مرجعی صورت خواهد گرفت که تصادف به وقوع پیوسته است پس از آن که شکایت کیفری مطرح شد شاکی می تواند دلایل و مدارک خود مبنی بر مطالبه ضرر و زیان را به مرجع قضایی تسلیم و دعوی ضرر و زیان اقامه نماید. ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب در امور کیفری مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸ دراین خصوص چنین مقرر داشته است.
«پس از آن که متهم تحت تعقیب قرار گرفت مدعی یا شاکی می تواند اصل یا رونوشت تمامی دلایل و مدارک خود را جهت پیوست به پرونده به مرجع تعقیب تسلیم کند و نیز می تواند قبل از اعلام ختم دادرسی تسلیم دادگاه نماید. مطالبه ضرر و زیان مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی می باشد.»
آن چه که می تواند موجب تسهیل خدمت رسانی به زیان دیده باشد « قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در برابر اشخاص ثالث » مصوب ۱۶/۴/۸۷ مجلس شورای اسلامی است که به موجب آن تحت شرایطی بدون نیاز به مراجعه به دادگاه، زیان دیده می تواند از طریق بیمه اتومبیل مقصر حادثه، خسارت خود را دریافت کند. هرچند این قضازدایی که جزو سیاست های قوه قضائیه می باشد در عمل موجب حصول مقصود ما در عدم تحمل رنج بیهوده از ناحیه زیان دیده خواهد شد که خود جای بسی خرسندی دارد، اما بایستی گفت این موضوع درچارچوب روش های حل اختلاف جایگزین درحل و فصل دعاوی مربوط به ضمان قهری وخسارت و آن هم به دلیل کم هزینه بودن، کارایی و اطمینان آن طبقه بندی و بررسی می گردد.[۱۴۹]و تاثیری بر اصل موضوع ندارد چه این که این سیاست و هدف حمایتی سبب تاسیس صندوق تامین خسارت های بدنی[۱۵۰]شده تا درمورد خسارت های بدنی (که طبق تبصره ۳ ماده یک قانون فوق الذکر شامل دیه، ارش، نقص و از کارافتادگی (جزئی یا کلی) می گردد) متضرر امکان طرح دعوی جهت اخذ خسارات وارده را داشته باشد.[۱۵۱]
باتوجه به ضابطه گفته شده یعنی جرم انگاری فعل ارتکابی و مسبب ورود خسارت می توان خسارت وارده اشخاص را در جرایم مختلف مورد بررسی قرارداد. برای نمونه در بزه انتقال مال غیر که به نظر برخی مولفین منحصر در اموال منقول است.[۱۵۲] قانون گذار در ماده یک قانون راجع به انتقال مال غیر مصوب ۱۳۰۸ انتقال مال دیگری را تحت شرایطی جرم و مرتکب را علاوه بر تحمل مجازات به جبران خسارت نیز محکوم می نماید. برای مثال وقتی شخصی فرش متعلق به غیر را به دیگری منتقل می نماید و از بابت این انتقال منتقل الیه علاوه بر پرداخت ثمن معامله هزینه هایی از جمله جهت حمل و نقل متقبل می شود بدیهی است که این خسارات قابل مطالبه و داخل در دعوای مسئولیت مدنی می باشد. قانون گذار در ماده ۴ قانون فوق الاشاره بیان می دارد که علاوه بر مجازات مندرج در این قانون مجرم باید مادام که خسارات وارده برمدعی خصوصی را جبران نکرده است در توقیف بماند و منظور از خسارات وارده، حکم به استرداد اصل مال و نیز خسارات وارده به شاکی می باشد که با توجه به حقوقی بودن مطالبه خسارت زاید براصل مال بایستی جهت مطالبه آن با رعایت قانون آیین دادرسی مدنی و وفق ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب درامور کیفری در مرجع صالح به تعقیب جرم اقدام به تقدیم دادخواست نماید.[۱۵۳]در تایید این نظر هیات عمومی دیوان عالی کشور در رای شماره ۵۸۲ مورخ ۲/۱۲/۷۱ بر لزوم ارائه دادخواست برای مطالبه ضرر و زیان وارده ناشی ازجرم این گونه تاکید می کند:« مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم … که در دادگاه کیفری مطرح می شود عنوان حقوقی دارد. شروع رسیدگی به دعاوی حقوقی در دادگاه های دادگستری هم به صراحت ماده ۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی (ماده ۴۸ قانون جدید) مستلزم دادخواست با شرایط قانونی آن می باشد».[۱۵۴]
فصل دوم: دادگاه صالح در دعاوی مسئولیت مدنی مربوط به اموال غیرمنقول
آن چه در فصل اول از بخش دوم بیان شده غالباً بر ورود ضرر و زیان به اموال منقول متمرکز بوده اما واقعیت این است که موضوع ورود خسارت در بسیاری از موارد اموال غیرمنقول می باشند. برای مثال امکان دارد براثر بی احتیاطی دارنده مال منقولی مانند اتومبیل به مال غیرمنقول دیگری مانند دیوار منزل مسکونی جنب خیابان آسیب وارد آید و مآلاً دعوی مسئولیت مدنی مطرح گردد. هم چنین ممکن است بر اثر گود برداری غیراصولی در زمین درحال ساخت به ساختمان مجاور خساراتی وارد گردد ویا در همین فرض به اثاثیه (مال منقول) موجود در ملک مجاور آسیب وارد گردد. مثال هایی از این دست به تعداد موارد پیش آمده فراوان و متنوع هستند اما نکته در این است که بتوان در هر مورد دادگاه صالح را در دعوای مسئولیت مدنی بازشناخت و سوال اصلی در این خصوص این است که درهر مورد دعوای تولید شده مربوط به مال منقول است یا این که نتیجه مال غیرمنقول می باشد؟! و مشخصاً نتیجه پاسخ در تعیین دادگاه صالح موثر است. به همین دلیل ما ناگزیر از بررسی ماهیت و ویژگی اموال از منظر منقول بودن و غیرمنقول بودن آن ها هستیم. چرا که به نظر اموال موضوع یک دعوی مسئولیت مدنی ممکن است در منقول یا غیر منقول بودن دعوی و نیز در دادگاه صلاحیت دار رسیدگی به ترافع موثر باشند.
شاید ذکر این موضوع دراین جاخالی از لطف نباشد که همان گونه که بیان شد صلاحیت نسبی بین دادگاه عمومی و شورای حل اختلاف موضوعی قابل توجه و پذیرفته شده است.[۱۵۵]به موجب ماده ۱۱ قانون شوراهای حل اختلاف :«قاضی شورا در موارد زیر با مشورت اعضا شورای حل اختلاف رسیدگی و مبادرت به صدور رای می نماید: ۱- دعاوی مالی در روستا تا بیست میلیون ریال و در شهرها تا پنجاه میلیون ریال …» تا این جا موضوع از بحث این فصل خروج موضوعی دارد چرا که در دعوای مسئولیت مدنی «از مال غیرمنقول» و یا «بر مال غیرمنقول» اصولاً این نصاب بی تاثیر خواهد بود چون با توجه به میزان خسارت وارده دعوای مطالبه خسارت حسب مورد در دادگاه عمومی یا شورای حل اختلاف طرح خواهد شد. اما با توجه به تهیه «لایحه قانون شوراهای حل اختلاف» که اخیراً تهیه وتنظیم و در اختیار قضات و محققین قرار گرفته[۱۵۶]به نظر می رسد پاسخ به سوال طرح شده در خصوص ارتباط دعوی با مال منقول و یا مال غیرمنقول فارغ از میزان خسارت وارده می تواند بر صلاحیت دادگاه عمومی و یا شوراهای حل اختلاف نیز موثر باشد چرا که به موجب ماده ۱۳ لایحه قانون شوراهای حل اختلاف :«شوراهای شهر در موارد زیر رسیدگی و صدور رای می نماید این رای مطابق ماده ۳۲ به تایید قاضی شورا می رسد.
الف) دعاوی مالی مربوط به اموال منقول تا دویست میلیون ریال …»
باعنایت به مطالب فوق مباحث این فصل در دو مبحث سعی در پاسخ به سوال مطروحه خواهند داشت. اما باتوجه به ضرورت طرح موضوع بدواً در مبحث اول باتوجه به رویه قانون مدنی کلیاتی درخصوص اموال منقول و غیرمنقول و انواع آن ها با توجه به تاثیر تشخیص این موضوع در تعیین دادگاه صلاحیت دار بیان خواهد شد و در ادامه در مبحث دوم خسارت وارده به منقول دراثر مال غیرمنقول و در مبحث سوم از فصل دوم خسارت وارده به غیرمنقول براثر مال منقول بررسی خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-27] [ 11:03:00 ب.ظ ]




۳) بالاخره جمعی دیگر«فسخ»را معادل دقیق واژه فوق یافته‌اند.[۱۴۲] به‌ کارگیری عبارت«یفسخ»در متن عربی کنوانسیون که از اعتبار یکسان با متن انگلیسی آن‌ برخوردار است (ماده ۱۰۱) موید این نظر است.
با این همه، هیچ ‌یک از معانی فوق الذکر دقیق نیستند.واژهء avoided از لغت «‌ ẓavoid» مشتق‌ شده و لغت اخیر در فرهنگ‌های حقوقی به معنای «باطل کردن»آمده است‌. این امر مبین اثر قهقرایی بودن این انحلال است.عبارت به کار رفته در متن فرانسوی‌ کنوانسیون از صراحت بیشتری برخوردار است.عبارت اخیر بند ۱ ماده ۲۷ در این متن چنین‌ بیان می‌کند: “…l’autre partie peut declare celui-ci re?solu.”
به غیر از کنوانسیون، در اسناد بین المللی دیگر نیز نظیر قواعد قراردادهای تجاری‌ بین المللی‌ (UNIDROIT) (ماده ۳-۳-۷) و اصول اروپایی حقوق قراردادها (PECL) ماده ( ۴۰۳ -۹ ) شاهد مقررات مشابهی هستیم. تنها باید گفت از مجموع مقررات این دو سند، این‌گونه برمی‌آید که انحلال عقد در فرض مورد بحث،ناظر به آینده است و اثر قهقرایی ندارد. [۱۴۳]

گفتار دوم: مبنای مسئولیت جبران خسارت وارده

هرگاه عقد بیع به علت تخلف یکی ازطرفین قرارداد فسخ شود متخلف ملزم به جبران خسارات وارده خواهد بود و این خسارات را به دو دسته میتوان تقسیم کرد:
دسته اول خساراتی است که به علت نقص یا عیب مورد معامله و در هنگام استفاده آن توسط منتقل الیه حادث شده مانند اینکه نقص سیستم ترمز اتومبیلی باعث تصادف و ورود خسارت شده باشد و دسته دوم خساراتی که در نتیجه به هم زدن عقد بیع و انجام معامله دیگر است مثلاً خریدار عقد بیع را به علت معیوب بودن مبیع فسخ و مجدداً با صرف هزینه ای جدید کالای دیگری را به بهای بالاتری خرید میکند یا بایع به علت تاخیر در پرداخت ثمن، عقد بیع را فسخ و ناگزیر می شود کالا را به قیمت نازلتری به دیگری بفروشد. سوالی که در این جا مطرح میشود مبنای حقوقی مسئولیت شخصی است که به شرح فوق ملزم به جبران خسارت میباشد. به عبارت دیگر سوال این است که آیا این مسئولیت ادامه مسئولیت قراردادی او در زمینه تعهدات پیش بینی شده در قرارداد تلقی میشود؟ با این که اجازه مطالبه جبران خسارت وارده مبتنی بر قواعد ضمان قهری و از مقوله تسبیب است؟ و این سوال فقط جنبه نظری نداشته و از لحاظ آثار علمی نیز اهمیت دارد به عنوان مثال اگر مسئولیت شخص را به پرداخت خسارت، ناشی از توافق ضمنی آنها در عقد بیع دانسته و وصف قراردادی بدان قائل شویم صرف تخلف از قرارداد کافی است که وی را محکوم به پرداخت خسارت بدانیم مگر این که او ثابت کند که علت ورود خسارت حادثه خارجی غیر قابل اجتنابی است که به هیچ وجه به او مربوط نیست. ولی اگر مبنای مسئولیت را ضمان قهری بدانیم زیاندیده می بایست تقصیر او را نیز ثابت کند و از طرف دیگر مسئله توافق طرفین در هنگام عقد قرارداد در خصوص میزان خسارات وارده (وجه التزام ) در مسئولیت قراردادی و خارج از قرارداد متفاوت است. از دیدگاه کنوانسیون بموجب مواد ۴۵ و ۸۱ کافی است که مشتری طبق اصول کنوانسیون فسخ معامله را اعلام کند و حق مطالبه خسارت او در هر حال محفوظ بوده و به هیچ وجه منوط بر اثبات تقصیر بایع نمی باشد و ذکری از شرط تقصیر نشده است.

گفتار سوم: جبران خسارات وارده

در خصوص جبران خسارات وارده به مشتری که ناشی از عیب مورد معامله بوده باشد از نظر قانون مسئولیت مدنی و به شرط اجتماع شرایط سه گانه (فعل زیانبار + رابطه سبیت + ورود ضرر ) بایع ملزم به پرداخت خسارات وارده خواهد بود.

بند اول: امکان جمع حق فسخ و جبران خسارات وارده

در مواردی که یکی از طرفین بیع به استناد یکی از خیارات قانونی و به منظور جلوگیری از تضرر خود اقدام به فسخ عقد بیع می کند در واقع ساده ترین و موثر ترین گام را در جهت حفظ نفع خود و فرار از موقعیت زیانبار ناشی از عقد برمی دارد ولی همیشه موضوع به این سادگی نبوده و فسخ عقد کافی برای جبران خسارت ذوالخیار

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نمی باشد و چه بسا که شخص فرصتهای ارزشمند معامله با دیگران را از دست داده و به علت تورم و افزایش قیمت مجبور خواهد شد تا جنس مورد نظر را به چندین برابر قیمت قبلی خریداری نماید. فرض کنیم شخصی در نظر دارد یک دستگاه اتومبیل را که همین امروز نیز مورد او هست خریداری کند. او به یک بنگاه خرید و فروش اتومبیل مراجعه کرده و تومبیل را از مالک آن خریداری نموده و مبیع را تحویل گرفته و ثمن را نیز پرداخت میکند. بعد از تحویل مبیع، خریدار با همان اتومبیل روانه مسافرت خارج از شهر می شود و در بین راه به علت عیب مخفی که در اتومبیل روانه مسافرت خارج از شهر می شود و در بین راه به علت مخفی که در اتومبیل بوده، حادثه ناگواری اتفاق افتاده و اتومبیل و سرنشینان آن تلف می شوند. بر فرض این که خریدار بتواند عیب مورد معامله را ثابت و عقد بیع را فسخ کند وبه جای اتومبیل مورد نظر مثل یا قیمت آن را به بایع بدهد، ولی وجدان احساس میکند که مسئولیت بایع خاتمه نیافته و خسارات وارده به خریدار نیز باید جبران شود.
در خصوص جبران خسارات وارده به مشتری که ناشی از عیب مورد معامله بوده باشد از نظر قانون مسئولیت مدنی و به شرط اجتماع شرایط سه گانه (فعل زیانبار + رابطه سبیت + ورود ضرر ) بایع ملزم به پرداخت خسارات وارده خواهد بود ولی در مورد خساراتی که بعد از فسخ، خریدار متحمل میشود در حقوق ایران به غیر از هزینه های متعارف انجام معامله، حکم روشنی وجود ندارد. در این مورد به مقررات کنوانسیون توجه کنیم. به موجب بند ۱ ماده ۸۱ و نیز بند ۲ از ماده ۴۵ کنوانسیون، استفاده از حق توسل به سایر طرق جبرانی (مانند فسخ بیع یا مطالبه کالای جانشین) مشتری را از هیچ حقی که ممکن است جهت مطالبه خسارات داشته باشد محروم نمی کند و فسخ قرارداد، به شرط تادیه هر نوع خسارت قابل مطالبه، طرفین را از انجام تعهدات موضوع قرارداد مبری میکند به عنوان مثال خریداری که مجبور شده قرارداد بیع در مورد یک ماشین را چند روز قبل از رفتن به مرخصی به خاطر عدم مطابقت وسیله نقلیه مذکور فسخ کند ممکن است بتواند نسبت به هزینه اجاره ماشین کرایه ای اقامه دعوی نموده و آنها را مطالبه کند. در بعضی نظامهای حقوقی به طرفی که قرارداد را به علت نیاز بودن عقد فسخ میکند دیگر اجازه مطالبه خسارت داده نمی شود که این طرز فکر در کنوانسیون مردود شناخته شده و اجازه داده شده است تا خریداری که عقد بیع را به یکی از دلایل مذکور در کنوانسیون یا قرارداد فسخ میکند حق مطالبه هرگونه خسارت وارده را نیز داشته باشد.

بند دوم: چگونگی ارزیابی خسارات وارده

ارزیابی خسارات مذکور در دسته اول شماره قبل چندان مشکل نیست و دادگاه با جلب نظر کارشناسی یا خبره میزان خسارت مادی یا معنوی یا جسمانی را بر حسب مورد معین می کند و رویه قضایی به طور روزمره با این قبیل موارد درگیر است ولی چگونگی احتساب خسارات دسته دوم با ابهامات زیاد مواجه است و به همین دلیل پاره ای از محاکم اساساً قائل به جواز مطالبه این خسارات نیستند به طور کلی در خصوص ارزیابی خسارت وارده سه روش در نظام های حقوقی متداول است:
الف ـ تقویم قانونی: یعنی میزان خسارات قبلاً و به وسیله قانونگذار تعیین شده است مثلاً برای تاخیر در پرداخت دیون مالی که به صورت وجه نقد باشد ۱۲% در سال خسارت منظور میشود استفاده از این روش در مورد بهره ثمن معامله امکان پذیر است و در کنوانسیون نیز چنانچه بایع موظف به رد ثمن باشد مکلف است بهره متعلقه را نیز طبق قانون قابل اعمال ملی به خریدار بپردازد.
ب ـ تقویم قضایی: غالباً خسارت ها توسط دادگاه و با جلب نظر کارشناس معین میشود البته اوصاف خسارت قابل جبران و شرایط لازم قبلاً توسط قانونگذار معین شده و با رعایت این چهارچوب میزان خسارات وارده تعیین میشود.
ج ـ تقویم قراردادی: یعنی این که طرفین قبلاً در مورد میزان خسارات احتمالی ناشی از نقض عهد با همدیگر توافق کرده اند. مانند مورد مقرر در ماده ۲۳۰ قانون مدنی که به « وجه التزام » موسوم است.
کنوانسیون از هر سه روش در ارزیابی خسارت وارده بهره گرفته است به عنوان مثال در خصوص نرخ بهره متعلقه به ثمن معامله که فروشنده باید بپردازد با توجه به قانون ملی حاکم از تقویم قانونی استفاده میشود و توافق طرفین راجع به میزان خسارت وارده محترم شناخته شده و حتی فسخ عقد را در اعتبار این قبیل شروط موثر ندانسته و اعلام داشته که بعد از فسخ نیز این شروط به اعتبار خود باقی هستند و در سایر موارد نیز اجازه تقویم خسارت به دادگاه یا دیوان داوری سپرده شده است.
ماده ۷۵ کنوانسیون مقرر داشته است: « هرگاه قرارداد فسخ شده باشد و مشتری پس از فسخ به شیوه ای متعارف و ظرف مدتی متعارف کالای دیگری به جای مبیع خریداری نموده باشد یا بایع مبیع را به دیگری فروخته باشد طرفی که مدعی خسارت است میتواند تفاوت مذکور در قرارداد را با قیمت حاصله از معامله جانشین و همچنین هر نوع خسارت دیگر را که به موجب ماده قابل وصول باشد مطالبه و وصول نماید.»
همچنین در ماده ۷۶ کنوانسیون آمده است: هرگاه قرارداد فسخ شده و برای کالا قیمت رایجی موجود باشد طرفی که مدعی خسارت است میتواند در صورتی که به موجب ماده ۷۵ به خرید یا فروش مجدد مبادرت ننموده باشد تفاوت بین قیمت تعیین شده در قرارداد و قیمت رایج در زمان فسخ و همچنین سایر خسارات قابل وصول طبق ماده ۷۴ را مطالبه و وصول نماید.
بدین ترتیب کنوانسیون ضمن ارائه روش های تمثیلی برای ارزیابی خسارات وارده در نهایت با ارجاع به ماده ۷۴ امکان مداخله و اظهارنظر دادگاه یا دیوان داوری را در ارزیابی هرگونه خسارت وارده محفوظ میداند.

بند سوم: روش های جبران خسارت در صورت عدم اجرای بخشی از قرارداد

ماده ۵۱ مقرر می دارد که مجموعه راه های جبران خسارت که در مواد ۴۶ تا ۵۰ مقرر گردیده است که در این مورد (نقض جزئی) نیز قابل اعمال است. در نتیجه ماده ۵۱ در مقابل نقض جزئی قرارداد به خریدار این اختیارات را می دهد:
۱-الزام فروشنده به تحویل کالای جانشین ( ماده ۴۶ ب ۲)
۲- فسخ جزئی قرارداد نسبت به قسمتی که دچار نقض است. ( ماده ۴۹ ب ۱ آ).
۳- قبول کالا و تقلیل ثمن ( ماده ۵۰) یا ادعای خسارات ( ماده ۷۴).
۴- بند ۱ ماده ۵۱ همچنین حق فروشنده در ترمیم کالاهای معیوب مطابق ماده ۴۸ را محفوظ می دارد. به عنوان مثال در قرارداد برای فروش ۱۰۰ عدل پارچه اگر فروشنده تنها ۹۰ عدل را که همگی مطابق قرارداد است تسلیم نماید، تنها در صورتی که خریدار یک زمان اضافی معقول برای تحویل ۱۰ عدل مابقی تعیین نماید ( ماده ۴۷ ب ۱) و فروشنده مطابق آن عمل ننماید یا چنانچه تاخیر در تحویل مابقی کالاها موجب نقض اساسی قرارداد گردد، خریدار می تواند فقط نسبت به ۱۰ عدل کالای تحویل نشده قرارداد را فسخ نماید ( ماده ۴۹ ب ۱ a و b). به عبارتی دیگر تکلیف خریدار برای قبول مابقی کالاها منتفی می گردد. [۱۴۴]

نتیجه گیری و پیشنهادها

امروزه در حقوق قراردادها، مبانی چند پذیرش اعطای حق انحلال عقود معوض را به متعهدله در مواقعی که به‌طور متعارف و معقولی از پیش قابل انتظار است که متعهد در سر رسید تعهداتش قادر به انجام آنها نیست،توجیه می‌کنند.در قلمرو تجارت بین الملل،عرف و عادت تجاری و در سایر حوزه‌ها،عرف و عادت اگر وجود آن به اثبات رسد و بنای عقلا در کنار قواعدی چون تقلیل خسارت می‌توانند از جمله دلایل وجود چنین حقی باشند.
در نظام حقوقی ایران موضوع از منظر فقه، قوانین و دکترین قابل بررسی است. در فقه مسأله از مسائل اختلافی است و بسیاری از فقهای معاصر در فرض امتناع یک طرف از انجام تعهد برای طرف مقابل قایل به حق فسخ هستند. از منظر قوانین، قانون مدنی در مبحث اثر معاملات که جای مناسب بیان این موضوع است سخنی از ضرورت اجبار نمی گوید بلکه به بیان مسؤلیت متخلف به جبران خسارت اکتفا کرده است (ماده ۲۲۱ ق.م.) که به عقیده ما با توجه به عدم امکان جمع اجبار به انجام تعهد و مطالبه خسارت ناشی از عدم انجام تعهد ماده مذکور به دلالت التزامی، فسخ قرارداد را در فرض عدم انجام تعهد تجویز کرده است.
از منظر دکترین، نظر مشهور با وحدت ملاک از مقررات شرط فعل(مواد ۲۲۹ -۲۲۷ ق.م) و اصل لزوم به تئوری اجبار گرایش دارد. لکن به نظر می رسد که قیاس نقض شرط فعل و نقض تعهدات قراردادی به جهت این که تعهدات موضوع شرط در مقایسه با تعهداتی که قید قرارداد هستند جنبه فرعی دارند و ارزش آنها یکسان نیست، قیاس ناروایی باشد. و اگر تحلیل ما از ماده ۲۲۱ ق.م. هم پذیرفته شود (دلالت التزامی بر فسخ) عدم انجام تعهد خود یکی ازاسباب خیارات قانونی خواهد بود ؛ بنابراین مانع اصل لزوم هم برداشته خواهد شد. که برخی از فقها « خیار الامتناع » نامیده اند. در عقود معین هم موادی وجود دارد که صراحتاً دلالت بر فسخ ابتدایی دارند. (مانند مواد ۴۹۶ و۷۰۱ قانون مدنی) بند ۷، ۸ و ۹ ماده ۱۴ قانون روابط موجر و مستأجر۱۳۵۶ ، مواد ۶ و ۱۶ قانون پیش فروش ساختمان ۱۳۸۹ ) البته در مقابل هم موادی وجود دارند که ظاهراً با تئوری اجبار منطبق است (مواد ۳۷۶،۴۷۶ و ۵۳۴ ق.م.) لکن علاوه بر این که می توان از این مواد تفسیری نمود که مانع فسخ نباشند با تئوری اجبار هم کاملاً منطبق نیستند. چون در این تئوری مطابق مواد ۲۳۷ الی ۲۳۹ ق.م. در صورتی که اجبار ممکن نباشد تعهد به خرج متعهد به وسیله شخص دیگر انجام می شود و فقط در صورتی که تعهد طبیعتاً یا به موجب شرط قائم به شخص متعهد باشد و قابل انجام به وسیله شخص دیگری نباشد متعهدله می تواند عقد را فسخ کند. در حالی که مطابق ماده ۴۷۶ ق.م. صرف تعذر اجبار موجر به تسلیم عین مس تأجره، موجب حق فسخ برای مستأجر خواهد بود. همچنین در ماده ۵۳۴ ق.م.اجبار مزارع به انجام عمل و انجام عمل به خرج عامل در عرض یکدیگر قرار دارند و انتخاب آن با مزارع است، در حالی که مطابق تئوری اجبار انجام تعهد به هزینه متعهد به وسیله شخص دیگر در مرحله بعد از اجبار یعنی در صورت تعذر اجبار قرار دارد.
از طرف دیگر با وضع ماده ۴۷ قانون اجرای احکام مدنی نیز یک تغییر اساسی در تئوری اجبار و مقررات شرط فعل که قواعد عمومی تئوری اجبار در حقوق ایران است، رخ داده است. به این ترتیب که مطابق ماده مذکور در صورتی که موضوع حکم انجام عمل معینی باشد و محکوم علیه از اجرای آن امتناع کند محکوم له اختیار دارد که عمل را به هزینه محکوم علیه به وسیله شخص دیگر انجام دهد یا صرفا هزینه لازم از محکوم علیه مطالبه کند که در این صورت نیازی به انجام عمل نخواهد بود و تعهد با پرداخت هزینه که بدل آن خواهد بود ساقط خواهد شد. در حالی که مطابق مقررات شرط فعل الزاماً باید تعهد به هزینه متعهد به وسیله دیگری انجام شود و گزینه مطالبه هزینه اجرا بدون انجام عمل وجود ندارد. بنابراین می توان گفت که ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی، مقررات شرط فعل را (ماده ۲۳۸ ق.م.) اصلاح کرده است.
کنوانسیون بیع بین المللی کالا به عنوان یکی از مهم‌ترین اسناد حوزه تجارت بین الملل و لازم الاجرا در اکثر کشورها،چنین حق انحلالی را صراحتا به رسمیت شناخته است.حق مزبور در صورت وجود شرایطی که کنوانسیون مقرر کرده،ایجاد و با رعایت تشریفاتی قابل اعمال‌ است.این حق،اختیار ابطال قرارداد را به متعهدله می‌سپرد.
اما در نتیجه تطبیقی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
هرگونه نقض و تخلف در عقد اعم از عدم وجود یا تحویل و تسلیم بخشی از کالاهای موضوع قرارداد، عدم اجرای بخشی از موضوع تعهد، عدم مطابقت بخش انجام شده قرارداد با آنچه که مورد تعهد واقع شده بود و سایر موارد مشابه، مسئولیت آور است و حسب مورد ضمانت اجرای بطلان، فسخ، انفساخ و سپس جبران خسارات و غیره را در پی خواهد داشت.
اما در پاسخ به این مساله که آیا بطلان و فسخ در این گونه موارد کل قرارداد را شامل می شودیا تنها بخش نقض شده از قرارداد را، ناچار باید به قواعد و اصول حاکم برقراردادها رجوع شود.
مهمترین اصول (در واقع اصول اولیه و بنیادی) حاکم بر عقود عبارتند از صحت و لزوم. پس از تحقق عقد آن عقد محمول بر صحت است و پس از آن، اصل لزوم بر آن بار می شود به نحوی که لزوم هر یک از اجزاء و ابعاد عقد را نیز در بر می گیرد و این اصول موجب وجود و حفظ و بقای عقد ولو در فرض فسخ، بطلان یا نقض بخشی از آن قرارداد می گردد. اقتضای این اصول و قواعد آن است که در صورت نقض و تخلف از بخشی از قرارداد سایر بخش های قرارداد کماکان در حیطه صحت و لزوم قرار گیرد. بدین صورت که با بطلان یا تحقق فسخ نسبت به بخشی از قرارداد، به لزوم و صحت بخش های دیگر قرارداد لطمه وصدمه ای وارد نمی شود و اصول صحت و لزوم کماکان بر آن ها جاری است. به بیان دیگر فقدان صحت نسبت به بخشی از قرارداد محدود به همان بخش می گردد. یا براساس اصل لزوم نیز همین گونه الزام آور بودن قرار داد به معنی الزام آور بودن هر یک از اجزاء و بخش های آن قرار داد است.
در صورتی که بخشی از قرارداد به دلیلی لزوم خود را از دست بدهد، الزام آور بودن مابقی عقد در جای خود باقی است. نتیجه ناشی از این دو اصل همانا حفظ و بقای قرارداد ولو در فرض عدم تحقق یا تخلف نسبت به بخشی از آن است.
بنابراین قواعد و ضوابطی بر قرار داد در حقوق مدنی حاکم است که موجب فسخ آن می گردد. مهمترین این قواعد و ضوابط عبارتند از قاعده فقهی انحلال عقد واحد به عقود متعدد، مقصود بالاصاله بودن هر بخش از قرارداد، استقلال عقد از شرط ضمن آن، انفساخ، بطلان جزیی، فسخ جزیی و سایر موارد.
دامنه و شمول هریک از این قواعد و ضوابط به گونه ای است که در مجموع می توان گفت در حقوق ایران اصل بر تجزیه پذیری قرارداد است.
با اصل بودن فسخ در همه موارد که بخشی از قرارداد (اعم از شرط، جزء یا وصف موضوع تعهد یاغیر آن) با مانعی رو به رو شود، ضمانت اجرای مربوطه فقط همین بخش را دربر می گیرد و مابقی قرارداد به اعتبار و صحت خود باقی است و در صورت اجرا یا انجام هر بخش از قرارداد عوض قراردادی به آن تعلق می گیرد. به تعبیر ساده بطلان و فسخ جزیی است.
در فقه نیز قاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد تنها اختصاص به بطلان بخشی از قرارداد ندارد بلکه قاعده ای است عام و نشانگر آن است که درفقه عدم اعتبار بخشی از قرارداد تنها موجب بطلان یاایجاد حق فسخ بر همان بخش می گردد و قرارداد به اعتبار خود باقی است.
در متون فقهی این قاعده به عقد واحد اختصاص دارد، یعنی تنها عقد واحد است که در هنگام برخورد با مانع در بخشی از آن در حکم عقود متعدد قرار می گیرد و در جایی که عقد واقعا متعدد است اما در ظاهر یک عقد است چون بطلان یا فسخ یک عقد تاثیری در عقود دیگر ندارد، قاعده انحلال نیز موضوعیت پیدا نمی کند. اما همین استدلال و آرای فقها در تفکیک عقد واحد و عقود متعدد (که در ظاهر یک عقداست)، حکایت از آن دارد که در فقه اصل بر حفظ و بقای قرارداد است.
درصورت بروز مانع بر بخشی از عقد اگر آن عقد واحد باشد قاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد حاکم می باشد و اگر عقود متعدد باشند که به علت استقلال هر عقد سرنوشت هریک از عقود تاثیری در دیگری ندارد. ولی آنچه که درواقع بر این عقد که ظاهرا نیز واحد است رخ می دهد. تبدیل آن به عقود متعدد است. بنابراین در فقه می توان گفت انحلال عقد واحد به عقود متعدد یک قاعده عام و کلی است که بر اثر حدوث مانع بر هر عقدی اعم از واحد یا آنچه که ظاهراً واحد است، آن مانع یا عامل بطلان و فسخ تنها بر همان بخش یا عقد اثر گذاشته و بخش های دیگر به اعتبار و صحت خود باقی است. برهمین اساساً علاوه بر بطلان جزیی، فسخ جزیی نیز در فقه مورد قبول و تایید است و این ها همگی ناشی از قاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد است.
در کنوانسیون نیز تجزیه پذیری قرارداد مطابق مواد ۵۱ و ۷۳ اصل است و عدم تسلیم بخشی از کالاها یا عدم مطابقت آن ها، موجب ایجاد ضمانت مربوطه تنها بر همان بخش می گردد.
در همه مواردی که از طریق یا به استناد آن ها قرارداد فسخ می گردد، اعم از انحلال عقد در فرض بطلان بخشی از آن، مقصود بالاصاله بودن هر بخشی از قرارداد، انفساخ و غیره آنچه که موجب تجزیه پذیری عقد می شود، اراده ضمنی طرف های قرارداد است.
بنابراین مبنای فسخ اراده طرفهای قرارداد است. بر مبنای اراده هر مقدار و میزان از عقد به تحقق و اجرا برسد آن مقدار مطلوب و مقصود طرف های قرار داد است و فقط بخش محقق نشده قرارداد حسب مورد باطل با منفسخ است. یا اگر حق فسخی به علت قانونی در بخشی از قرارداد به وجود آید، فقط حق فسخ همان بخش از قراداد وجود دارد. اراده طرف ها این گونه نیست که با بطلان، یا تحقق خیار فسخ بر بخشی از عقد کل آن عقد در معرض زوال و پایان قرارگیرد.
خوشبختانه به علت اهمیت موضوع در بسیاری از قراردادهای مهم به تجزیه پذیری ( و در برخی موارد به تجزیه نا پذیری) قرارداد تصریح می گردد. به عبارتی طرف های قرارداد از ابتدا تکلیف خود را در این خصوص به صراحت روشن می کنند. به عنوان مثال:« در صورت برزو هرگونه اختلاف نسبت به بخشی از قرارداد، سایر بخش های قرارداد به اعتبار خود باقی است.» اما چه تصریح شود یا خیر فسخ مبتنی بر اراده طرف های قرارداد است و در صورت عدم تصریح از اراده ضمنی آن ها چنین اصلی استنباط می گردد.
منتسب بودن مبنای فسخ قرارداد به اراده ضمنی طرف های قرارداد به علاوه بدین مهفوم نیز می باشد که می توان خلاف این اراده ضمنی را ثابت کرد. از آنجا که این اراده ضمنی از راه عرف و عادت به دست می آید، در قراردادهایی که عرف وعادت آن ها را فسخ می داند، مسلم است که اراده ضمنی با مانع رو به رو بوده و آن قرارداد تجزیه ناپذیر می باشد.
بنابراین صرف نظر از مواردی که قرارداد و موضوع تعهد به حکم قانونگذار تجزیه ناپذیر است، اصولاً مغایرت با اراده طرف های قرارداد یا تجزیه ناپذیری طبیعی که آن هم بر عرف و اراده ضمنی مبتنی است، علت موارد تجزیه ناپذیری قرارداد است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ب.ظ ]




 

محور

 

شرح قانون

 

ماده قانونی

 
 

مسکن سازی

 

تقویت تعاونی های تولید مسکن ، سازمان های خیریه و غیر دولتی فعال در بخش مسکن
حمایت از ایجاد و بهره گیری از مشارکت تشکل ها، انجمن ها و گروه های خیر مسکن ساز برای اقشار آسیب پذیر

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

 

بند ۱ ج ماده ۳۰
بند ۱ د ماده ۳۰

 
 

توسعه آموزش های فنی و حرفه ای و علمی و کاربردی

 

نظام حمایت از موسسات و بنگاه های دولتی و بخش غیر دولتی ، در توسعه آموزش های فنی و حرفه ای و علمی و کاربردی به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته

 

بند ه ماده ۵۵
بند ز ماده ۵۵

 
 

سواد آموزی

 

تدوین و اجرای طرح راهبردی سواد آموزی کشور ، با در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی ، زیستی ، اجتماعی و فرهنگی مناطق مختلف کشور ، با رویکرد جلب مشارکت های مردمی و سازمان های غیردولتی به طوریکه تا پایان برنامه چهارم ، با سوادی افراد حداقل زیر سی سال ، به طور کامل تحقق یابد .

 

بند ی ماده ۵۲

 
 

نوسازی مدارس

 

پیش بینی تسهیلات و امکانات لازم برای نوسازی ، مقاوم سازی و استاندارد سازی فضاهای آموزشی به ویژه مدارس دخترانه و تنظیم ساز و کارهای حمایتی از خیرین مدرسه ساز

 

بند م ماده ۹۵

 
 

فقر زدایی

 

ارتقای مشارکت نهادهای غیردولتی و موسسات خیریه در برنامه های فقرزدایی و شناسایی کودکان یتیم و خانواده های زیر خط فقر ، در کلیه مناطق کشور توسط مدیریت های منطقه ای و حمایت های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی برایافراد یاد شده توسط آنان و دستگاه ها و نهادهای مسئول در نظام تامین اجتماعی

 

بند ه ماده ۹۵

 
 

مشارکت محلی

 

اتخاذ رویکرد توانمند سازی ومشارکت محلی ، بر اساس الگوی نیازهای اساسی توسعه و تشخیص نیاز توسط جوامع محلی برای ارائه خدمات اجتماعی ، از طریق نظام انگیزشی برای پروژه های عمرانی کوچک ، متناسب با ظرفیت های محلی – از طریق اعمال موارد فوق در سطوح محلی با جلب مشارکت های عمومی

 

بند ح ماده ۹۵

 
 

خدمات رسانی به افراد در معرض آسیب های اجتماعی

 

خدمت رسانی به موقع به افراد در معرض آسیب های اجتماعی با مشارکت سازمان های غیردولتی

 

بند ه ماده ۹۷

 
 

پیشگیری و مبارزه با اعتیاد

 

تقویت نقش مردم و سازمان های غیردولتی در امر پیشگیری و مبارزه با اعتیاد

 

شماره ۶ بند ز ماده ۹۷

 
 

تهیه طرح توانمند سازی زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار

 

تهیه و تدوین طرح توانمند سازی زنان خود سرپرست و سرپرست خانوار با همکاری سایر سازمان ها و نهادهای ذیربط و تشکل های غیردولتی و تصویب آن در هیئت وزیران در شش ماهه نخست سال اول برنامه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ب.ظ ]




جدول ۷-۲) دیدگاه­ های چهارگانه در کارت امتیازی متوازن (Kaplan & Norton, 1996b)
۲-۳-۲) کارت امتیازی متوازن برای سیستم­های اطلاعاتی

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کارت امتیازی متوازن به عنوان یک ابزار پشتیبانی تصمیم ­گیری در سطح مدیریت استراتژیک ظهور پیدا کرد. امروزه، بسیاری از رهبران کسب و کارهای موفق، عملکرد شرکت خود را به وسیله تکمیل کردن داده ­های حسابداری مالی مرتبط با اهداف و از طریق چهار دیدگاه زیر ارزیابی می­ کنند: مشتری، مالی، فرآیندهای کسب و کارهای داخلی و یادگیری و رشد. استدلال شده است که از مفهوم کارت امتیازی متوازن میتوان برای ارزیابی کارکردهای کسب و کار، واحدهای سازمانی و پروژه­ های ویژه استفاده نمود. مارتینسانز و همکاران (۱۹۹۹) نوع خاصی از کارت امتیازی متوازن را برای سیستم­های اطلاعاتی ایجاد کرده ­اند که فعالیت­های سیستم­های اطلاعاتی را اندازه ­گیری و میزان موفقیت آن را ارزیابی می­ کند(Martinsons , Davison , Tse, 1999) .
چارچوب ارائه شده کارت امتیازی متوازن برای سیستم­های اطلاعاتی، به لحاظ ساختاری مشابه چارچوب کارت امتیازی متوازن در سطح مدیریت شرکت می­باشد. اگر چه اصلاحات قابل توجهی را در جهت دیدگاه ها و معیارهای ارائه شده توسط کاپلان و نورتون اعمال کردند. این تغییرات از نظر انها عبارتند از: (۱) واحد سیستم­های اطلاعاتی معمولاً عرضه کننده خدمات داخلی (بجای خدمات خارجی) می­باشد.(۲) پروژه­ های سیستم­های اطلاعاتی معمولاً برای سود رساندن به هر دو مفهوم کاربر نهایی و سازمان بعنوان یک کل( بجای مشتریان وِیژه در درون یک بازار بزرگ) اجرا می­شوند.
دیدگاه های چهارگانه پیشنهاد شده برای کارت امتیازی متوازن سیستم­های اطلاعاتی به قرار زیر می­باشند: مبتنی بر کاربر بودن[۵۹]، ایجـــاد ارزش برای کسب و کـــــــار[۶۰]، فرآینـــــدهای داخــــلی[۶۱] و آمادگی برای آینده[۶۲] (Martinsons , Davison , Tse, 1999) ، چارچوبی بر مبنای این دیدگاه ها در جدول زیر آورده شده است :

 

دیدگاه مبتنی بر کاربر بودن( از دید کاربر نهایی)

 

دیدگاه ایجاد ارزش برای کسب و کار( از دید مدیریت)

 
 

رسالت: ایجاد محصولات و خدمات با ارزش افزوده برای کاربران نهایی
سوال اصلی: آیا محصولات و خدماتی که توسط واحد سیستم اطلاعاتی یا حوزه کارکردی مورد نظر ارائه می­ شود، نیازهای جامعه کاربران را برطرف می­سازد؟
اهداف:
ایجاد و حفظ یک تصویر خوب از کاربران نهایی
بهره ­برداری از فرصت­های فناوری اطلاعات
ایجاد رابطه مثبت و خوب با جامعه کاربران
برآوردن پیش نیازهای کاربران نهایی

 

رسالت: مشارکت در ایجاد ارزش برای کسب و کار
سوال اصلی: آیا واحد سیستم اطلاعاتی یا حوزه کارکردی مورد نظر به اهداف خود دست می­یابد و در ایجاد ارزش برای سازمان بعنوان یک کل مشارکت می­ کند؟
اهداف:
ایجاد و حفظ یک تصویر خوب از مدیریت
اطمینان از اینکه پروژه­ های فناوری اطلاعات، ارزش برای کسب و کار به وجود می ­آورد.
کنترل هزینه­ های سیستم­های اطلاعاتی

 
 

دیدگاه فرآیندهای داخلی( از دید عملیاتی)

 

دیدگاه آمادگی برای آینده ( از دید نوآوری و یادگیری)

 
 

رسالت: ارائه محصولات و خدمات فناوری اطلاعات به شیوه کارآمد و اثر­بخش
سوال اصلی: آیا واحد سیستم­های اطلاعاتی یا حوزه کارکردی مورد نظر، محصولات و خدماتش را به یک شیوه کارآمد ایجاد، ارائه و حفظ می­ کند؟
اهداف:
پیش ­بینی کردن و تحت نفوذ قرار دادن تقاضاهای کاربران نهایی و مدیریت
کارآمد بودن در برنامه­ ریزی و توسعه برنامه ­های کاربردی فناوری اطلاعات
کارآمد بودن در عملیاتی ساختن و مدیریت کردن برنامه ­های کاربردی فناوری اطلاعات
کارآمد بودن در بدست آوردن و تست نرم افزارها و سخت­افزارهای جدید
ارائه آموزش­های سودمندی که کاربران نهایی را راضی کند.
مدیریت کردن مشکلات بوجود آمده در رابطه با سیستم­های اطلاعاتی به شیوه ای اثر بخش

 

رسالت: بهبود مستمر و آمادگی برای رویارویی با چالش های آینده
سوال اصلی: آیا واحد سیستم­های اطلاعاتی یا حوزه کارکردی مورد نظر، محصولات و خدمات خود را به طور پیوسته بهبود می­بخشد و خود را برای رویارویی با چالش­ها و تغییرات بالقوه آماده می­سازد؟
اهداف:
پیش ­بینی و آمادگی برای مواجهه با مشکلاتی که در رابطه با سیستم­های اطلاعاتی می ­تواند رخ دهد.
تقویت پروفایل برنامه ­های کاربردی فناوری اطلاعات بطور منظم
تقویت نرم افزارها و سخت افزارها بطور منظم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ب.ظ ]




knot type 1 20.885 20.885 24.67 0.038
Error 2 1.693 0.847
Total 3 22.578
نمونه شماره ۵ و ۶ (wp4 , wt4)

One-way ANOVA: shrinkage versus knot type
Source DF SS MS F P
knot type 1 0.384 0.384 0.41 0.590
Error 2 1.897 0.949
Total 3 2.282
نمونه شماره ۹ و ۱۰ (wp8 , wt8)

جدول ۴-۲۶. نتایج آزمون ANOVA برای مقایسه تأثیر نوع گره در تعیین شاخص ثبات ابعادی

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در نمونه های بافته شده با تار پنبه ای و نخ های پرز ۲و۴و۸ لا در دو نوع گره فارسی و ترکی

One-way ANOVA: shrinkage versus knot type
Source DF SS MS F P
knot type 1 0.09 0.09 0.02 0.893
Error 2 7.46 3.73
Total 3 7.55
نمونه شماره ۳ و ۴ (cp2 , ct2)

One-way ANOVA: shrinkage versus knot type
Source DF SS MS F P
knot type 1 0.8464 0.8464 9.10 0.095
Error 2 0.1861 0.0930
Total 3 1.0325
نمونه شماره ۷ و ۸ (cp4 , ct4)

One-way ANOVA: shrinkage versus knot type
Source DF SS MS F P
knot type 1 1.45 1.45 0.89 0.445
Error 2 3.26 1.63
Total 3 4.71
نمونه شماره ۱۱ و ۱۲ (cp8 , ct8)

همانطور که در جدول ۳ نمودار های ۴-۱۹ و ۴-۲۰ مشاهده می­گردد،درصد جمع شدگی در تمام نمونه فرش هاییکه با گره ترکی بافته شده اند به جز فرش شماره ۱۰، از فرش های بافته شده با گره فارسی بیشتر می­باشد. نمونه فرش شماره ۱۰ بامشخصات: تار پشمی، گره ترکی و نخ پرز ۸لا ، دارای درصد جمع شدگی کمتری نسبت به نمونه مشابه خود با گره فارسی است.
به دلیل پیچش کمتری که گره فارسی نسبت به گره ترکی دارند (پیچش به دور یک تار)، نمونه فرش هایی که با این گره بافته می­شوند دارای فضای بازتر و بیشتری در لایه ی زیرین فرش می­باشند. این فضای باز می ­تواند تورمی به وجود آمده در الیاف را در اثر جذب رطوبت در خود جای دهد، در نتیجه فرش کمتر دچار جمع شدگی گردد.
نمودار ۴-۱۹. تأثیر نوع گره در تعیین شاخص ثبات ابعادی در نمونه های بافته شده با تار پشمی و نخ های پرز ۲و۴و۸ لا در دو نوع گره فارسی و ترکی
نمودار ۴-۲۰. تأثیر نوع گره در تعیین شاخص ثبات ابعادیدر نمونه های بافته شده با تار پنبه ای و نخ های پرز ۲و۴و۸ لا در دو نوع گره فارسی و ترکی
۴-۵-۲ تأثیر جنس نخ تار فرش در تعیین شاخص ثبات ابعادی
با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون ANOVAیکطرفه در جدول های ۴-۲۷ و ۴-۲۸ مشاهده می­گردد که عامل جنس نخ تار در تعیین درصد شاخص ثبات ابعادی نمونه فرش­های شماره ۶ و ۸ (wt4 , ct4) تأثیر معنی داری داشته است (p-value<0/05).
جدول ۴-۲۷. نتایج آزمون ANOVA برای مقایسه تأثیر جنس نخ تار در تعیین شاخص ثبات ابعادیدر نمونه های بافته شده با گره فارسی و نخ پرز ۲و۴و۸ لا و دو نوع جنس نخ تار پشمی و پنبه ای

One-way ANOVA: shrinkage versus warp-fibre
Source DF SS MS F P
warp-fibre 1 7.56 7.56 4.85 0.159

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم