کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



۵- انزوای اجتماعی/ بیگانگی :
احساس این که با دیگران متفاوت اند و وصله ناجور اجتماع هستند. در واقع این طرحواره حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با اجتماع را در برمی­گیرد. فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا اینکه به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطر ندارد(یانگ،۲۰۰۳).
۲-۲-۴-۲٫ حوزه ی دوم: خودگردانی و عملکرد مختل
خودگردانی یعنی توانایی فرد برای جدا شدن از خانواده و عملکرد مستقل. این توانایی در مقایسه با افراد هم سن و سال سنجیده می شود. افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار دارد از خودشان و محیط اطرافشان انتظاراتی دارند که در توانایی آنها برای تفکیک خود از نماد والدین و دستیابی به عملکرد مستقلانه مانع ایجاد می­ کند. والدین این افراد برای آنها هر کاری انجام می­دادند و به شدت از آنها حمایت می­کردند و گاهی برعکس به ندرت از آنها مراقبت یا نگهدار ی می­نمودند. افراط و تفریط در حمایت از کودک منجر به بروز مشکلاتی در حوزه خودگردانی می­ شود. والدین این گروه از افراد اغلب به اعتماد به نفس کودک خود لطمه می­زنند و در تقویت عملکرد ماهرانه او در خارج از خانه موفق نیستند. در نتیجه این افراد نمی ­توانند هویت مستقلی در مورد خودشان بدست بیاورند. آنها نمی ­توانند برای خودشان اهداف مشخصی در نظر بگیرند و در مهارت­ های موردنیاز تبحر پیدا کنند لذا از نظر کارایی و کفایت در دوران بزرگسالی مثل یک کودک کم سن وسال عمل می­ کنند(یانگ،۲۰۰۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶- وابستگی/ بی کفایتی :
احساس اینکه فرد نمی­تواند مسئولیت­های روزمره را( مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح)بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد. این طرحواره اغلب خود را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می­دهد(یانگ،۲۰۰۳).
۷- اسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری:
افراد با این طرحواره شدیدا می­ترسند مبادا هر لحظه دچار یک فاجعه شوند ونتوانند با آن مقابله کنند. ترس ها بر یک یا چند جنبه متمرکزند: الف)حوادث پزشکی مانند حمله­های قلبی و ابتلا به ایدز، ب)وقایع هیجانی مانند دیوانه شدن، ج)سوانح محیطی مانند گیر افتادن در آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما و زمین لرزه(یانگ،۲۰۰۳).
۸- خودتحول نیافته/ گرفتار :
اشتغال ذهنی بیش از حد در خصوص ارتباط شان با یکی یا چند نفر از افراد مهم زندگی­شان (اغلب والدین)دارند و به همین دلیل فردیت و رشد اجتماعی بیماران به آنها وابسته است. غالبا اعتقاد براین است که هیچ یک از افراد این رابطه، بدون حمایت دیگری ، قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمی ­توانند شاد باشند . فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه­ ای ندارد این طرحواره ممکن است احساساتی مثل غرق شدن در شخصیت طرف مقابل، فقدان هویت و بی هدف بودن زندگی را در بر بگیرد(یانگ،۲۰۰۳).
۹- شکست :
باور به این که فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است . فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه ­های پیشرفت (مثل تحصیل، شغل، ورزش و …) غالبا احساس بی­کفایتی می­ کند. افراد دارای این طرحواره اغلب خود را کم هوش، بی استعداد یا نا موفق می­دانند(یانگ،۲۰۰۳).
۳-۲-۴-۲٫حوزه ی سوم: محدودیت های مختل
نقص در محدودیت های درونی در خصوص احترام متقابل و خویشتن داری، احساس مسئولیت در قبال دیگران ، یا جهت گیری نسبت به اهداف بلندمدت زندگی. این طرحواره­ها منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با رعایت حقوق دیگران، همکاری با دیگران، تعهد یا هدف گزینی و رسیدن به اهداف واقع بینانه می­ شود. طرحواره­های این حوزه به طور معمول در خانواده­هایی به وجود می آید که وجه مشخصه آنها، سهل انگاری افراطی، سردرگمی یا حس برتری است. در برخی موارد کودک ممکن است نتواند ناراحتی عادی یا معمولی را تحمل کند یا این که ممکن است هدایت، جهت مندی و راهنمایی کافی دریافت نکرده باشد(یانگ،۲۰۰۳).
۱۰- استحقاق / بزرگ منشی:
فردی که چنین طرحواره­ای دارد معتقد است نسبت به دیگران یک سر و گردن بالاتر است، حقوق ویژه ای برای خود قائل است و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی بهنجار هستند ندارد. اغلب بر این نکته پافشاری می­ کند که دیگران هرآنچه را که او می­خواهد باید برایش فراهم کنند، بدون توجه به اینکه آیا درخواست او منطقی است، چه چیزی از نظر دیگران معقول است، یا اینکه چه هزینه ای برای دیگران دارد . چنین افرادی برای اینکه بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را کنترل نمایند تمرکز افراطی بر برتری جویی ( برای مثال موفق ترین، با استعدادترین و ثروتمندترین شدن ) دارند( هدف اولیه کسب توجه یا پذیرش ازسوی دیگران نیست). گاهی اوقات برای این که فرد بتواند تمایلات خود را ارضا کند، بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آنها، به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهای دیگران روی می ­آورد (یانگ،۲۰۰۳).
۱۱- خویشتن داری ناکافی و خود- انضباطی ناکافی:
افرادی که این طرحواره را دارند نمی ­توانند برای دستیابی به اهدافشان خویشتنداری نشان دهند و ناکامی را به قدر کافی تحمل کنند. از سوی دیگر نمی ­توانند ابراز هیجان­ها وتکانه هایشان را کنترل کنند. مشکلات مستمر در خویشتن­داری مناسب و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دست یابی به اهداف شخصی یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجان­ها و تکانه­ها. در شکل های خفیف تر آن، فرد به شدت از ناراحتی اجتناب می­ کند. فردی که چنین طرحواره­ای دارد، درد را تحمل نمی­کند، از مسئولیت پذیری گریزان است، به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری می­ کند و زیاد به خودش سخت نمی­گیرد . این عوامل باعث می­ شود از رضایت شخصی، تعهد و انسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود(یانگ،۲۰۰۳).
۴-۲-۴-۲٫حوزه ی چهارم: دیگر جهت مندی
تمرکز افراطی برتمایلات، احساسات و پاسخ های دیگران به گونه ای که نیازهای خودرا نادیده می­گیرد. این کار به منظور دریافت عشق و پذیرش، تداوم ارتباط با دیگران، یا اجتناب از انتقام و تلافی صورت می­گیرد. در این طرحواره­ها، فرد معمولا هیجانات و تمایلات طبیعی خود را واپس می­زند و نسبت به آنها ناآگاه است. طرحواره­های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می­آیند که کودک را با قید و شرط پذیرفته­اند: کودک به منظور دست یابی به توجه، عشق و پذیرش دیگران باید جنبه­ های مهم شخصیت خود را نادیده بگیرد. در بسیاری از این خانواده ها، نیازها و تمایلات هیجانی والدین و منزلت اجتماعی ، در مقایسه با نیازها و احساسات کودک ارزش بیشتری دارند(یانگ،۲۰۰۳).
۱۲- اطاعت:
افرادی که این طرحواره را دارند کنترل خود را به دیگران می­سپارند و در برابر آنها تسلیم می­شوند. این کار معمولا برای اجتناب از خشم، محرومیت یا انتقام صورت می­گیرد. دو نوع از مهم ترین اطاعت­ها عبارتند از:
الف) اطاعت از نیازها: سرکوب تمایلات و خواسته های فرد
ب) اطاعت از هیجان ها: سرکوب پاسخ های هیجانی خصوصا خشم.
معمولا این طور به نظر می رسد که تمایلات ، عقاید و احساسات فرد، فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند. طرحواره اطاعت معمولا با این برداشت همراه است که نیازها و احساسات فرد مهم و ارزشمند نیست. این طرحواره اغلب به شکل رضایت و اشتیاق وافر برای خرسند کردن دیگران ظاهر می­ شود در عین حال که نسبت به نیرنگ و فریب خوردن حساسیت زیادی دارد. این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی می­ شود که در قالب یک سری نشانه­ های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل – پرخاشگرانه، طغیان­های عاطفی کنترل نشده، علایم روان تنی، کناره گیری از عواطف، برون ریزی و سوء مصرف مواد آشکار می شود(یانگ،۲۰۰۳).
۱۳- ایثارگری:
تمرکز افراطی بر ارضاء نیازهای دیگران با میل خود و حتی به قیمت از دست دادن رضایت مندی خویش. رایج ترین دلایل انجام این کار عبارتند از: جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران، جلوگیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند. این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد و رنج دیگران ناشی می­ شود. چنین طرحواره­ای منجر به این احساس می­ شود نیازهای فرد ایثارگر به قدر کافی ارضاء نمی­شوند و هم چنین باعث رنجش افرادی می­ شود که او از آنها نگه داری می­ کند(یانگ،۲۰۰۳).
۱۴- پذیرش جویی/ جلب توجه:
تأکید افراطی درکسب تأیید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنایی مطمئن و واقعی از خود می­ شود. احساس ارزشمندی فرد، بیشتر به واکنش­های دیگران وابسته است تا به واکنش­های خودشان. گاهی این طرحواره، با اشتغال ذهنی بر مقام و منزلت، قیافه و ظاهر، پذیرش اجتماعی، پول یا پیشرفت مشخص می­ شود و وسیله­ای است برای دست یابی فرد به تأیید، تحسین و توجه دیگران( هدف اولیه از دست یابی به تأیید، تحسین و توجه دیگران، کسب قدرت یا توانایی کنترل کردن دیگران نیست). این طرحواره اغلب منجر به اتخاذ تصمیماتی غیرقابل اطمینان و ناخوشایند در مورد وقایع مهم زندگی می­ شود یا اینکه منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به طرد می­گردد(یانگ،۲۰۰۳).
۵-۲-۴-۲٫ حوزه ی پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
تاکید افراطی بر واپس زنی احساسات ، تکانه­ها و انتخاب­های خود­انگیخته فرد یا برآورده ساختن قواعد و انتظارات انعطاف ناپذیر و درونی شده درباره عملکرد و رفتار اخلاقی که اغلب منجر به از بین رفتن خوشحالی، ابراز عقیده، آرامش خاطر، روابط نزدیک و سلامتی می­ شود. طرحواره­های این حوزه به طور معمول در خانواده­هایی به وجود می ­آید که در آن­ها عصبانیت، توقع و گاهی اوقات تنبیه مشاهده می­ شود: در این خانواده ها بر عملکرد عالی، بی نقص گرایی، وظیفه شناسی، پیروی از قوانین، پنهان سازی هیجان­ها، اجتناب از اشتباه تاکید می­ شود، در عین حال که به لذت، خوشحالی و آرامش اهمیت چندانی داده نمی­ شود. معمولا در چنین افرادی تمایلی نهفته نسبت به بدبینی و نگرانی وجود دارد، بدین صورت که اگر افراد نتوانند در تمام اوقات گوش به زنگ باشند، همه چیز از هم می­پاشد(یانگ،۲۰۰۳).
۱۵- منفی گرایی/ بدبینی:
بر جنبه های منفی زندگی ( درد، مرگ، دلخوری، فقدان، عدم توافق، تعارض، گناه، مشکلات حل نشده، اشتباهات بالقوه، خیانت، کارهایی که اشتباه انجام می شوند و…) تمرکز عمیق و مداوم دارند که همراه با دست کم گرفتن جنبه های مثبت و خوش بینانه ی زندگی یا غفلت از آنها است. این طرحواره معمولا شامل انتظارات افراطی در طیف وسیعی از موقعیت­های کاری، مالی، بین فردی است که خود این حالت منجر به اشتباهات شدیدی می­ شود، به طوری که شخص در نهایت احساس می­ کند زندگی شخصی­اش از هم پاشیده است. اغلب باعث ترس غیر معمول از اشتباه کردن می­ شود، اشتباهی که ممکن است منجر به ورشکستگی مالی، فقدان، تحقیر و سرافکندگی یا گیرافتادن در یک موقعیت بد بشود. از آنجا که نتایج منفی و بالقوه چنین حالت­هایی، اغراق آمیز است، مشخصه این بیماران، نگرانی مزمن، گوش به زنگی، غر زدن یا بلاتکلیفی است(یانگ،۲۰۰۳).
۱۶- بازداری هیجانی:
احساسات و ارتباطات خودانگیخته­شان را بطور افراطی محدود می­ کنند. که معمولا به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی، و از دست دادن کنترل بر تکانه­های شخصی صورت می­گیرد. شایع­ترین حوزه­ هایی که بازداری در مورد آنها اعمال می­ شود عبارتند از:
الف) بازداری از بروز خشم و پرخاشگری
ب) بازداری از بیان تکانه­های مثبت ( از قبیل خوشحالی ، محبت ، برانگیختگی جنسی و بازی )
ج) بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی
د) تاکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان­ها (یانگ،۲۰۰۳).
۱۷- معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی:
باور اساسی این است که فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه درباره رفتار و عملکرد خود باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد. این طرحواره به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که تحت فشارند ، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی می کنند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاه ترین زمان انجام شوند. این طرحواره اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت، آرامش، سلامتی، احساس ارزشمندی، پیشرفت یا روابط رضایت مندانه می­ شود و معمولا به شکل­های زیر بروز می­ کند:
الف) بی نقص گرایی، توجه غیرمعمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با دیگران.
ب) قوانین غیرقابل انعطاف و بایدها، در بسیاری از حوزه ­های زندگی از جمله معیارهای بالا و غیرواقع بینانه اخلاقی ، فرهنگی و مذهبی.
ج) دغدغه زمان و کارآمدی: اشتغال ذهنی با زمان و بازده کار.
۱۸- تنبیه:
افراد دارای این طرحواره بر این باورند که افراد باید به خاطر اشتباهشان، شدیدا تنبیه شوند، اغلب شامل احساس خشم، نابردباری و بی صبری نسبت به کسانی( حتی خود فرد) است که طبق معیارها و انتظارات او عمل نکرده اند.
معمولا این گونه افراد، به دلیل درنظر نگرفتن شرایط ویژه، نادیده گرفتن مشکلات دیگران و عدم همدلی با احساسات آن ها، نمی توانند از اشتباهات خودشان و دیگران چشم پوشی کنند(یانگ،۲۰۰۳).
یانگ(۱۳۹۲)معتقداست طرحواره ها هسته اصلی اختلالات شخصیت،مشکلات منش شناختی خفیفتر و بسیاری از اختلالات محور ۱ قرار بگیرند. خلاصه اینکه طرحواره های ناسازگار اولیه الگوهای هیجانی و شناختی خود اسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند.یانگ(۱۳۹۲)معتقد است رفتار فرد بخشی از طرحواره محسوب نمی­ شود بلکه رفتارهای ناسازگار اولیه در پاسخ به طرحواره ها بوجود می آیند و از انها نشات می­گیرند .طرحواره­ها بطور معناداری ناکارامد هستند یعنی با توانایی های فرد برای ارضای نیازهای اساسی به منظور ثبات و ارتباط، خودمختاری، مطلوبیت بیان خود و ظرفیت پذیرش محدودیت های منطقی تداخل دارند(یانگ ۱۹۹۴،به نقل از غیاثی و همکاران،۱۳۹۰).
۵-۲- تنظیم هیجانی
قبل از پرداختن به مفاهیم زیربنای تنظیم هیجانی ابتدا باید به تعریفی از هیجان پرداخت. هیجانها ، نقش حیاتی در زندگی انسان ایفا می کنند و بسیاری از فرآیندهای اجتماعی و شخصی را شکل می دهند . در فرهنگ لغت آکسفورد معنای لغوی هیجان چنین تعریف گردیده است« هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساس، عاطفه و هدایت هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج شده» (گلمن، ۱۳۸۷). واژه­ی هیجان را برای اشاره به یک احساس، فکر و حالت روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه­ای از تمایلات برای عمل بر اساس آن بکار می­برد. از نظر برخی از نظریه­پردازان مجموعه ­ای از هیجانات جهان شمول هستند: مانند خشم، اندوه، ترس، شادمانی، عشق، شگفتی، نفرت، شرم. هر یک از این هیجانات یک هسته واحد دارند. به عبارت دیگر شکل اصلی هر هیجان در افراد مختلف یکسان است. اما در جوامع مختلف تحت تأثیر شرایط فرهنگی خاص آن جامعه، شکل بروز هیجان متفاوت است. امروزه بر اثرات روان­شناختی هیجان تأکید زیادی می­ شود و این موضوع عموما پذیرفته شده است، که هیجان به جای تداخل با سایر ظرفیت­های شناختی، موجب افزایش آن­ها می­ شود. علاوه­بر­این، اتفاق نظرهای زیادی وجود دارد که هیجان­ها منبع اولیه­ انگیزش هستند (گلمن،۱۳۸۷).
اما گذشته از این که در اعمالمان تحت تاثیر هیجانات هستیم ، ما به نوبه خود توانایی تنظیم کردن پاسخ های هیجانی را بوسیله مکانیزم های متفاوت داریم (ورتیکا و همکاران ، ۲۰۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-27] [ 08:46:00 ب.ظ ]




 

(۳-۲)

 

با توجه به شکل (۳-۱) واضح است که:

 

(۳-۳)

 

در نظر گرفتن توابع نمایی برای ارائه تغییرات پیوسته خصوصیات فیزیکی مواد در امتداد ضخامت میکروتیر (بین سطوح بالایی و پایینی) می تواند یک تقریب مناسبی برای حل معادلات الاستیسیته در مورد مواد FG باشد []:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

 

(۳-۴)

 

که ، ، ، ، و به ترتیب مدول یانگ، مدول برشی، ضریب پخش حرارتی، چگالی، ضریب هدایت حرارتی و طول مشخصه ی مولفه ی فلز تشکیل دهنده ی ماده ی تیر می باشند. پارامترهای، ، ، ، و مربوط به مقدار نفوذ و پراکندگی سرامیک درون فلز می باشند که با بهره گرفتن از معادلات (۳-۱) و (۳-۲)، به صورت زیر بدست می آیند:

 

(۳-۵)

 

۳-۲ مدلسازی ریاضی و استخراج معادلات برای دستیابی به خیز تیر
۳-۲-۱ معادله ی هدایت گرما
ابتدا به چند نکته مهم اشاره می شود. اولاً اینکه برای داشتن یک خیز بزرگ و محسوس، ضرایب انبساط حرارتی فلز و سرامیک باید اختلاف زیادی داشته باشند. دوماً، سطح پایین میکروتیر چون
می بایست به عنوان الکترود برای ایجاد فشار الکترواستاتیک باشد، باید رسانا باشد، بنابراین سطح پایین میکروتیر می تواند با یک لایه نازک طلایی در ضخامت نانو پوشانده شود. سوماً، به دلیل مقیاس بسیار کوچک سیستم، عدد بایوت[۸۳] متناظر مسئله حدود است، در نتیجه با تقریب بسیار خوبی می توان از گرادیان دمائی داخل جسم صرف نظر کرده و توزیع دما را در هر لحظه زمانی یکنواخت در نظر گرفت. چهارماً به خاطر تغییر شکلهای کوچک عرضی میکروتیر اینگونه فرض میشود که زاویه ی تشعشع بدون تغییر باقی بماند، در نتیجه شار گرما مستقل از تغییر شکل تیر در نظر گرفته میشود. در نهایت به خاطر ابعاد بسیار کوچک سیستم، هوای اطراف میکروتیر در شرایط کاملا محدود قرار دارد و می تواند به راحتی تحت گرادیان دمایی جریان یابد، بنابراین عدد ناسلت[۸۴] در جابجایی حرارتی آزاد بسیار کوچک می باشد، در نتیجه هدایت حرارتی تنها پدیده ی انتقال حرارتی است که بین میکروتیر و دیواره ی سنسور اتفاق می افتد. با این پیش زمینه ها، برای سیستم مورد مطالعه، معادله ی انتقال حرکت را اینگونه می توان نوشت:

 

(۳-۶)

 

جاییکه و سطوح مقطع انتقال حرارت مربوط به تیر و منبع میباشند. همچنین ، ، ، ، ، و به ترتیب معرف دمای منبع، دمای میکروتیر، دمای هوای اطراف، فاصله ی بین میکروتیر و الکترود ثابت، ضریب هدایت حرارتی هوا ، ثابت جهانی استفان-بلتزمن[۸۵]و ضریب دید[۸۶] میباشند (زیرنویس برای منبع و برای تیر منظور شده است.). برای بدست آوردن مقدار ضریب دید رابطه زیر را داریم []:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:46:00 ب.ظ ]




پرداختن به این مفاهیم مشابه نه­تنها به بازشناسی مفهوم اشتباه، یعنی کلیدی‌ترین مفهوم تحقیق و مهم­ترین مبداء تصوّری نظریه اشتباه کمک می‌کند، بلکه به ما این امکان را می‌دهد تا حدود و ثغور این مفهوم را در آینه واژگان مرتبط با تکیه بر معانی لغوی و اصطلاحی آن­ها، با خطی روشن ترسیم کنیم. ازاین­رو مباحث این گفتار به­گونه‌ای طرح خواهد ‌شد تا در ذیل هر واژه مشابه و مرتبط، شباهت و نسبت و به‌طورکلی ارتباط آن با اشتباه تبیین گردد. در این مهم دو مفهوم جهل و شبهه به­لحاظ جایگاه ویژه اصطلاحی آن­ها در مباحث فقهی و اصولی بیشتر مورد توجه ما هستند.
مبحث اول: جهل[۲۰۰]
جهل (ضد علم) معادل نادانی (ضد دانایی) در زبان فارسی است. ازاین­رو فردی که علم ندارد جاهل یا نادان خوانده می‌شود. جهل در لغت به معانی مختلفی به­کار می‌رود که اساس این معانی به ضدیت با علم برمی‌گردد. گاهی اوقات جهل در معنای اشتباه نیز به­کار می‌رود. به­تعبیر بهتر، جهل دارای دو نوع است؛ جهل بسیط و جهل مرکب (اشتباه). علاوه‌‌براین جهل بسته به متعلَق آن به جهل موضوعی و حکمی تقسیم می‌گردد. در بند نخست ذیل مفهوم جهل ما علاوه‌بر پرداختن به معانی مختلف جهل، اقسام آن­را نیز مورد بررسی قرار می‌دهیم. در بند دوم در تلاشیم تا به­رغم شباهت­های موجود میان جهل و اشتباه، به­ کمک مفهوم لغوی و اصطلاحی جهل و اقسام آن به تبیین تفاوت­های موجود میان این دو بپردازیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بند نخست- مفهوم جهل
زبیدی که از ائمه لغویین است در کتاب تاج العروس می‌گوید «جهله کسمعه جهلا و جهاله ضد علمه… و قال الراغب الجهل علی ثلاثه أضرب الاول هو خلو النفس من العلم و هذا هو الامل… و الثانی اعتقاد الشیء بخلاف ما هو علیه و الثالث فعل الشیء بخلاف ما حقه… و علی ذلک قوله تعالی أتتخذنا هزوا قال اعوذ بالله أن اکون من الجاهلین فجعل فعل الهزؤ جهلا… و الجهل علی قسمین بسیط و مرکب فالبسیط عدم العلم عما من شأنه أن یعلم و المرکب اعتقاد جازم غیر مطابق للواقع». سپس ایشان از قول ابن کمال کسی را که دارای جهل بسیط است به حیوان تشبیه کرده ‌است چراکه چنین انسان­هایی «ما به یمتاز الانسان عن الحیوان» را دارا نیستند.[۲۰۱]
طریحی نیز در مجمع البحرین جهل را به «خلاف العلم» تعریف کرده ‌است. ایشان در ادامه در وصف جاهل بسیط و مرکب می‌گوید «و الجاهل البسیط هو الذی لا یعرف العلم و لا یدعیه و الجاهل المرکب هو الذی لا یعلم و یدعی و قد اجمع اهل الحکمه العملیه ان الجاهل المرکب لا علاج له».[۲۰۲] در صحاح جوهری هم جهل به «خلاف علم» تعریف شده ‌است.[۲۰۳] در قاموس المحیط نیز آمده ‌است «جهله، کسمعه، جهلا و جهاله: ضد علمه».[۲۰۴] این درحالی است که در لسان العرب جهل به نقیض علم تعریف شده ‌است،[۲۰۵] تعریفی که صاحب کتاب العین نیز بر آن صحه گذاشته ‌است.[۲۰۶] در قاموس المحیط در مقابل واژه السفه آمده است «خفه الحلم او نقیضه او الجهل… سفه: جهل».[۲۰۷]
تاکنون دریافتیم که جهل در سه معنای ضد علم، خلاف علم و نقیض علم به­کار می‌رود و دارای دو نوع کلی، جهل بسیط و جهل مرکب، است، امری که در کتب لغت فارسی نیز به آن اشاره شده ‌است.[۲۰۸]
نکته جدیدی که در تعریف جهل مرکب و جهل بسیط دریافتیم این است که قدر متیقن جهل فقدان علم است، لیکن در جهل مرکب فرد مدعی علم است درحالی­که در جهل بسیط وی چنین ادعایی نمی‌کند. بنابراین این­که برخی از لغویین در بیان فرق بین جهل و ظن گفته‌اند «ان الجاهل یتصوّر نفسه بصوره العالم و لا یجوز خلاف ما یعتقده و ان کان قد یضطرب حاله فیه لانه غیر ساکن النفس الیه و لیس کذلک الظان»[۲۰۹] درواقع در مقام بیان جهل مرکب بوده ‌است. جالب توجه است که این محقق در بیان فرق «حمق» و «جهل» می­نویسد «ان الحمق هو الجهل بالامور الجاریه فی العاده».[۲۱۰] بنابراین جهل نه­تنها اعم از حماقت و سفاهت است بلکه اعم از اشتباه هم است. هر انسان احمق و سفیهی جاهل هم است ولی هر جاهلی احمق و سفیه نیست. این امر درخصوص اشتباه هم صدق می‌کند چراکه هر فرد اشتباه‌کننده‌ای جاهل (جهل مرکب) است اما هر فرد جاهلی لزوماً دارای جهل مرکب (اشتباه) نیست. بنابراین رابطه اشتباه با جهل از جهت لغوی عموم و خصوص مطلق است.
سؤالی که درخصوص رابطه علم و جهل به ذهن می‌رسد این است که آیا جهل نقیض علم است یا ضد آن؟ به­تعبیر دیگر آیا این دو مفهوم مانند خوب و بد و شب و روز مانعه الجمع و مانعه الخلو هستند و یا مانند مفاهیم سیاه و سفید فقط مانعه الجمع هستند؟ از معانی لغوی جهل پاسخی در این خصوص دریافت نمی‌شود چراکه جهل در لغت در معانی ضد علم، خلاف علم و نقیض علم به­کار رفته ‌است و لذا لاجرم باید با دقت در معانی اصطلاحی جهل و تحلیل این معانی پاسخ این پرسش را یافت. چنان­که می‌دانیم انسان یا نسبت به مسأله‌ای (موضوعی یا واقعیتی) علم دارد و یا علم ندارد. درصورت علم ‌داشتن یا علم او مصادف با واقع است (علم صحیح) یا مصادف با واقع نیست (جهل مرکب یا اشتباه). درصورت فقدان علم یا او اصلاً علم ندارد (جهل کامل) یا احتمال صحت و درستی امری را می‌دهد.
وقتی فردی درخصوص واقعیتی علم ندارد اما صحت و درستی آن­را احتمال می‌دهد وی درواقع نسبت به آن مسأله جاهل است، چراکه احتمال‌ دادن هم از شعبات جهل است و الا فردی که علم دارد احتمال به خود راه نمی‌دهد و برعکس، این انسان جاهل است که به دامن احتمال دست می‌زند. نکته شایان ذکر این است که احتمال هم بسته به میزان آن دارای درجاتی است. اگر درصد احتمال بیش از پنجاه درصد و نصف باشد ظن نامیده می‌شود. فردی که ظن دارد مسلماً علم ندارد و البته چون نسبت به جهل خود واقف است جهل بسیط دارد. درواقع چنان­که اصولیین می­گویند «ان الظن لا یغنی عن الحق شیاً» ظن علم­آور نیست و البته اگر هرازگاهی در اصول ظن معتبر شناخته می‌شود، این اعتبار قائم به­ دلیل خاص است و لذا ظن به­طورکلی حجیت‌آور نیست.
توضیح آن­که ظن گاهی لازم الاتباع است مثل آن­جا که دلیلی بر حجیت آن وجود داشته ‌باشد مانند حجیت خبر واحد و حجیت ظاهر. گاهی هم برعکس به­خاطر وجود دلیلی مبنی­بر عدم حجیت آن نباید به آن عمل کرد مانند قیاس ممنوع. اما اگر درخصوص حجیت یا بطلان یک ظن دلیلی نداشتیم این ظن به­لحاظ احکام تابع شک است. اگر احتمال در خود پنجاه درصد متوقف بماند به این احتمال شک گفته می‌شود یعنی فرد به تمام معنا مردد است. تکلیف چنین فردی تحت مباحث شک و شبهه در اصول فقه تعیین شده ‌است. اگر هم درصد احتمال کمتر از پنجاه درصد باشد مثلاً ۴۰% یا ۱۰% باشد، به چنین احتمال مرجوحی وهم گفته می‌شود که با دو نوع احتمال دیگر یعنی شک و ظن از جهت ماهیت هیچ اختلافی ندارد، یعنی هر سه قسم نوعی جهل هستند و لذا نزد ما علم‌آور نیستند.
بنا بر آن­چه گذشت علم نقیض جهل است، یعنی یک فرد اولاً نمی‌تواند هم به مسأله‌ای جهل داشته باشد هم علم. در ثانی فرد یا باید عالم به آن باشد یا جاهل، لذا علم ملهوف به جهل و جهل ملهوف به علم نمی‌تواند باشد و نمی‌توان گفت فرد شاک ۵۰% علم دارد و ۵۰% جهل و چنین تعبیری غلط است. فرد شاک ۱۰۰% جاهل است و احتمال ۵۰% و حتی بالاتر (در ظن) چیزی به علم او نمی‌افزاید و او را از جهل خارج نمی‌کند. اما وقتی می‌گوییم جهل اعم از جهل صرف، احتمال مرجوح ، شک و ظن است[۲۱۱] این سؤال به ذهن می‌رسد آیا مراد از این جهل، جهل بسیط است یا مرکب؟ آیا جهل فردی هم که دچار جهل مرکب (اشتباه) است می‌تواند اعم از جهل صرف، احتمال مرجوح ، شک و یا ظن باشد؟
در این­که جهل بسیط اعم از چهار قسم جهل است نباید شکی داشت، چراکه همه آن­ها در ذیل تعریف جهل بسیط قرار می‌گیرند. جهل بسیط عبارت است از فقدان علم نسبت به واقعیتی، به­نحوی­که فرد جاهل نیز واقف به جهل خود است. وقتی فردی نسبت به مسأله‌ای علم ندارد و واقف به فقدان علم خود نیز هست چه تفاوتی می‌کند وی در آن خصوص احتمالی داشته ‌باشد یا نداشته ‌باشد و باز چه تفاوتی می‌کند که میزان احتمال او کم یا زیاد باشد؟ مهم این است که او نمی‌داند و می‌داند که نمی‌داند. اما آیا در جهل مرکب هم احتمال ضعیف، شک و شبهه راه دارد؟
آیا اگر فردی در جریان خرید ویلایی در نیشابور این احتمال را بدهد که مساحت ویلا برخلاف قطعات واگذارشده قبلی ۱۵۰۰ متر مربع نیست و بلکه ۷۵۰ متر مربع است و به­رغم فقدان علم و احتمالش باز هم معامله کند، می ­تواند مدعی اشتباه باشد و مدعی ویلایی ۱۵۰۰ متری باشد؟ آیا واقعاً اگر او را تصدیق کنیم که عالم نبوده و فقط احتمال می‌داده ‌است که این ویلا ۷۵۰ متر باشد آیا باید از او به­خاطر اشتباه حمایت کنیم یا او را به­خاطر اقدام و عدم تحقیق و تفحص از واقعیت مؤاخذه کنیم؟
این سؤال به ظاهر ساده می‌‌تواند در حقوق ما پای مفاهیمی مانند انصاف و عدالت را به دایره بحث­های منطقی و فنی حقوقی مربوط باز کند، سؤالی که از دیدگاه تخصصی می‌تواند یک سؤال کلیدی و نقطه عطفی در مسیر مطالعات ما باشد.
اعتقاد یا تصوّر خلاف واقع که اساس تعریف لغوی اشتباه (جهل مرکب) می‌باشد نمی‌تواند پاسخی به این سؤال بدهد. به تعبیر دقیق­تر، در تعریف اشتباه کلمه اعتقاد به­کار رفته‌ است و درخصوص این­که آیا اعتقاد در پی یقین حاصل می‌آید یا در پی احتمال بالا نیز می‌توان به اعتقاد رسید؟ باید تحقیق بیشتری کرد. تفتازانی در مختصر المعانی در ذیل واژه خطاء عبارت زیبایی دارد، ایشان می‌گوید «… و المراد بالاعتقاد الحکم الذهنی الجازم او الراجع فیعمّ العلم و الظن».[۲۱۲] به نظر می‌رسد اگر به عرف و استعمال لغوی اعتقاد هم رجوع کنیم باید در اعتقاد احتمال بالا را راه دهیم و معتقد باشیم در پی احتمال بالا (ظن) هم می‌توان به اعتقاد رسید. شاید تعبیر برخی از لغویین[۲۱۳] در میان افتراق میان جهل مرکب (اشتباه) و ظن که گفته‌اند «ان الجاهل یتصوّر نفسه بصوره العالم و لا یجوز خلاف ما یعتقده و ان کان قد یضطرب حاله فیه لانه غیر ساکن النفس الیه، و لیس کذلک الظان» مؤید ما باشد، چراکه در این تعبیر اگرچه فرد اشتباه‌کننده خلاف اعتقاد خود را نمی‌خواهد بپذیرد، ولیکن همین­که در حین اعتقاد یافتن می‌تواند دارای اضطراب نفسانی باشد حکایت از مبتنی بودن اعتقاد وی بر احتمال دارد، زیراکه فرد موقن آرام و ساکن است.
به­لحاظ حقوقی هم ما دلیلی نداریم که فرد اشتباه‌کننده باید در اشتباه خود یقین کامل و قلبی داشته ‌باشد تا ادعای اشتباه او را بپذیریم، لذا جهل مرکب (اشتباه) هم می‌تواند در پی احتمال بالا (ظن) حاصل آید. اما بی‌شک در پی احتمال اندک یا حتی پنجاه درصد (شک) نمی‌توان به اعتقاد رسید. لذا جهل مرکب منصرف از احتمال اندک و شک است. دلالت عرفی هم ما را به این واقعیت رهنمون می‌کند، چراکه کسی که درخصوص واقعیتی شک دارد یا احتمال اندک به صحت آن دارد هرگز نمی‌گوید معتقدم که آن صحیح است، بلکه می‌‌گوید شک دارم یا احتمال می‌دهم که فلان مسأله صحیح است.
ملاک­های اشتباه معقول و متعارف هم که از ملاک­های مهم پذیرش اشتباه می‌باشد به این نکته اشاره دارد. به تعبیری اگر فردی درخصوص واقیعتی احتمال اندک و یا حتی شک داشته ‌باشد و به­رغم آن تصمیمی بگیرد که بعداً متوجه اشتباه خود گردد، ادعای اشتباه از او پذیرفته نمی‌شود چراکه او معقول رفتار نکرده ‌است و اساس تصمیم خود را بر احتمال و شک بنا نهاده ‌است، هم­چنان­که رفتار او هم متعارف نبوده‌ است چراکه کمتر کسی با احتمال اندک و شک پایه‌های زندگی تجاری خود را بنا می‌‌نهد و با ریسمان حدس و گمان به استقبال واقعیت­های معاملات می‌رود. البته درخصوص فردی که در پی ظن (احتمال قوی) بر درستی عقیده خود اعتقاد یافته ‌است و بعد کاشف به­عمل آمده ‌است که اشتباه می‌کرده ‌است باید تحقیق بیشتری صورت گیرد؛ چون نمی‌توان او را با کسی که صددرصد معتقد به صحت عقیده خود بوده ‌است و بعد خلاف آن کشف می‌گردد یکسان پنداشت، چراکه اگر عبارات و اصطلاحات میان این دو فرقی نمی‌نهند و هر دو را مرتکب اشتباه می‌دانند بی‌شک انصاف و عدالت آن­ها را یکسان تلقّی نمی‌کند.
فردی که در پی احتمال اندک و یا حتی شک تصمیمی می‌گیرد نیز با دو حالت متفاوت مواجه می‌شود. نخست این­که تصمیم او مصادف با واقع و خواست او می‌باشد و دوم آن­که تصمیم او اشتباه از کار دربیاید. درصورت اخیر اگرچه تصمیم او با واقع منطبق نیست اما چون او قبلاً اعتقادی به واقع نداشته ‌است و بر اساس احتمال و شک تصمیم گرفته ‌است لذا اشتباه اصطلاحی بر آن صدق نمی‌کند. در اشتباه، فرد «الف» را اراده می‌کند اما «ب» نصیب او می‌شود و این پذیرفتنی نیست، اما در احتمال و شک فرد «احتمال الف» را اراده می‌کند و احتمال «الف» اعم است از بودن «الف» یا نبودن «الف» و لذا اگر «ب» نصیب او گردد، از اراده وی تخلّفی نشده ‌است، بنابراین معامله از جهت اشتباه باطل نیست هرچندکه شاید از جهات دیگری مانند مردد ‌بودن یا معلوم ‌نبودن موضوع معامله و مانند آن باطل باشد. آن­چه در اصول فقه در بحث شک و ظن مطرح می‌شود در این­جا نیز تا حد زیادی قابل تطبیق است. توضیح آن­که نه­تنها در اصول فقه عمل مبتنی بر شک حجیت ندارد، بلکه ظن هم ملاک و عذر تلقّی نمی‌شود (ان الظن لا یغنی عن الحق شیئاً) مگر در برخی موارد (ظنون معتبره).
به همین طریق، اگر ضرورت معامله را به­طورکلی مفروض بدانیم و قائل به این باشیم که همیشه انسان درخصوص واقعیات معاملات دسترسی به علم قطعی ندارد لذا از باب انسداد علم و علمی می‌توان حکم به عمل به مطلق ظن کرد، حال هر لحظه احتمال خلاف واقع در‌آمدن این تصمیم وجود دارد و اگر از قضا صفرا سرکنجبین فزود و تصمیمِ مبتنی بر ظن، خلاف واقع درآمد، آیا اشتباه فرد را نباید پذیرفت؟ و آیا می‌توان به بهانه علم مبتنی بر ظن وی، ادعای اشتباه او را مخدوش دانست و گفت چون او صددرصد «الف» را اراده نکرده ‌بود و لذا اگر «ب» هم نصیب او شود بلا‌ اشکال است؟ آیا همین پاسخ خود متعارض با اصول معاملات نیست، چراکه چگونه می‌‌شود فردی «الف» را صددرصد اراده نکرده ‌باشد و «ب» نصیب او گردد و باز هم بگوییم معامله صحیح است؟ در بطلان چنین معامله‌ای چه جای شکی است و کدام سبب بهتر از اشتباه می‌تواند این بطلان را توجیه کند؟ وانگهی اگر به­ دلیل انسداد باب علم و علمی و حجیت ظن، وی تصمیمی بگیرد که بعدها بطلان آن واضح گردد چرا نباید ادعای اشتباه او را پذیرفت؟ مگر نه این­که در فقدان علم، ظن معتبر جای آن­را می‌گیرد و درواقع اعتبار علم را می‌یابد؟ پس چگونه اگر خلاف علم روشن گردد اشتباه را می‌پذیریم ولیکن اگر خلاف ظنِ معتبر روشن گردد اشتباه را نمی‌پذیریم؟!
به­نظر می‌رسد در شمول اشتباه (جهل مرکب) بر اعتقاد (مبتنی بر ظن معتبر) خلاف واقع شکی نباشد. البته ملاک اعتبار ظن در معاملات حقوقی با ملاک ظن مطرح در اصول فقه متفاوت است و نوعاً به ملاک­های معقول و متعارف بودن ادعای اشتباه برمی‌گردد.
وانگهی اگر اعتقاد مبتنی بر ظنون معتبره را از حوزه جهل مرکب خارج کنیم با مشکل مواجه می‌شویم. در این صورت همه افرادی که وارد معامله می‌شوند باید مکلف باشند که درخصوص موضوع معامله یا سایر واقعیت­های راجع به معامله اعتقاد صددرصد داشته باشند و هیچ احتمالی را درخصوص آن­ها به خود راه ندهند، امری که نه­تنها در حوزه معاملات خوشایند نیست بلکه در حوزه حقوق غیر‌ ممکن و ناشدنی می‌‌باشد.
بنابر‌این با توجه به آن­چه گذشت باید گفت جهل و علم دو مفهوم متباین و متناقض هستند. جهل دو نوع دارد؛ جهل بسیط و جهل مرکب. جهل بسیط شامل احتمال اندک، شک و ظن می‌باشد درحالی­که جهل مرکب (اشتباه) فقط اعتقاد قاطع و اعتقاد مبتنی بر ظن معتبر را در برمی‌گیرد. البته به نظر می‌رسد باید میان این دو اشتباه (اشتباه مبتنی بر اعتقاد قاطع و اشتباه مبتنی بر ظن معتبر) فرق نهاد. درخصوص اشتباهی که مبتنی بر ظن معتبر می‌باشد نه­تنها باید ملاک­های ظن معتبر را در اصول فقه و حقوق به­دقت بررسی کنیم، بلکه باید دریابیم درصورت فرق میان دو نوع اشتباه، چه دلیلی این افتراق را بهتر توجیه می‌کند؟
در فقه اصطلاح جهل در مباحث مختلفی به­کار رفته ‌است. در مباحث لزوم معلوم ‌بودن مبیع و به­طورکلی لزوم معلوم ‌بودن مورد معامله، خیار غبن (جاهل یا عالم‌ بودن مغبون یا جاهل یا عالم ‌بودن طرف دیگر)، علم یا جهل فرد (مکلف) به طهارت و نجاست و مال غیر ‌بودن و…، جهل به احکام نماز یا وضو و یا حتی حج برای اعاده این اعمال عبادی یا صحت آن­ها، جاهل مقصر و قاصر و… به­نوعی اصطلاح جهل مطرح می‌باشد. البته این مباحث نوعاً اشاره به جهل بسیط دارد و در اصول فقه نیز این اصطلاح بیشتر در معنای جهل بسیط به­کار می‌رود. در اصول فقه بعد از بحث از الفاظ و ملازمات عقلیه، در مباحث مربوط به «حجیت» صحبت از علم و ظن و شک می‌شود. در قسمت ظن و شک به بحث جهل و احکام مربوط به آن پرداخته ‌می‌شود.
در حقوق و اصطلاحات حقوقی نیز جهل در مباحث مختلفی مطرح می‌باشد. این اصطلاح اگرچه نوعاً مختص جهل بسیط است اما در معنای جهل مرکب (اشتباه) هم به­کار رفته ‌است. در قانون مدنی جهل در مواد۲۳۳، ۳۴۷، ۳۹۱، ۱۰۵۱، ۱۰۹۹ و ۱۱۶۶ به­کار رفته ‌است.[۲۱۴] اگرچه جهل در این مواد نوعاً جهل موضوعی است، لیکن گاهی نیز مراد جهل حکمی (ماده ۱۰۵۱) است. کلمه جهل در مواد ۳۹۱، ۱۰۵۱، ۱۰۹۹ و۱۱۶۶ در معنای جهل مرکب (اشتباه) به­کار رفته ‌است. هم­چنان­که اصطلاح اشتباه مطرح در مواد مختلف معادل جهل مرکب می­باشد (مواد۱۹۹، ۲۰۰، ۲۰۱، ۳۰۱، ۳۰۲، ۷۶۲، ۱۱۶۵، ۱۲۷۷).
مشتقات جهل مانند جاهل، مجهول و مجهول الهویه، مجهول التصرف نیز در قانون مدنی در مواد مختلف (مواد ۲۸، ۵۳، ۷۱، ۹۱، ۲۶۳، ۳۰۳، ۳۱۶، ۳۲۵، ۳۵۶، ۴۲۷، ۵۲۳، ۶۲۵، ۶۹۰، ۷۲۹، ۸۳۴، ۸۷۳، ۸۷۴، ۹۹۶، ۱۱۰۰، ۱۱۶۶، ۱۲۷۱ و ۱۳۱۲) به­کار رفته ‌است. مهم­ترین فایده بررسی این مواد، این است که مواردی که جهل در معنای اشتباه به­کار رفته ‌است به­منزله منابع حقوقی جدیدی برای تحقیق ما می‌توانند تلقّی گردند و لذا بررسی مواد مربوط به آن­ها به­منزله بررسی مواد مربوط به اشتباه می‌باشد.
جهل علاوه‌بر این­که به جهل بسیط و مرکب تقسیم می‌شود، به­اعتبار متعلَّق آن به جهل موضوعی و جهل حکمی نیز تقسیم می‌شود. جهل موضوعی در جایی مطرح است که متعلَّق جهل، موضوع یک حکم باشد درحالی­که متعلَّق جهل حکمی، حکم یک مسأله می‌باشد. به­عنوان مثال اگر فردی هنگام معامله یک خودروی خارجی در منطقه آزاد تجاری کیش نداند که آیا حکم معامله خودرو در آن­جا مانند سرزمین اصلی ایران است یا نه، درواقع جهل او جهل به حکم است. این حکم می‌تواند اعم از ممنوع ‌بودن یا مجاز بودن معامله خودرو، درصد حق گمرک، نحوه ترخیص، محدودیت­های خرید و فروش خودرو و… باشد. اما اگر او به­رغم علم به حکم معامله خودروی خارجی در منطقه تجاری کیش، درخصوص شمول این حکم بر نوعی خاص از خودرو جهل داشته باشد جهل او موضوعی است، به­عنوان مثال نداند آیا خودروی تویوتا کمری مدل ۲۰۰۳ هنوز مشمول این حکم است یا نه؟
درخصوص جهل حکمی و موضوعی دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست آن­که در مباحث حقوقی و فقهی به­هنگام سخن از جهل، نوعاً جهل موضوعی مراد است، درحالی­که در مباحث اصولی جهل موضوعی و حکمی تقریباً به یک اندازه مورد توجه است. دوم آن­که میان جهل حکمی و جهل موضوعی اگرچه به­لحاظ نظری می‌توان خطی قاطع ترسیم کرد ولیکن در عمل هرازگاهی تشخیص این دو از یکدیگر کار آسانی نیست. در مثال گذشته اگر فردی تویوتا کمری مدل ۲۰۰۳ را معامله کند و بعدً متوجه گردد که در این خصوص جاهل بوده ‌است، هم می‌تواند بگوید من نسبت به موضوع حکم جاهل بوده‌ام و هم می‌تواند مدعی باشد که من نسبت به خود حکم جاهل بوده‌ام. اشتباه در موضوع مورد معامله نیز می‌تواند ناشی از هر یک از این دو نوع جهل باشد. به­تعبیر بهتر هم­چنان­که جهل به قانون می‌تواند سبب اشتباه در موضوع معامله گردد، جهل به موضوع قانون نیز می‌تواند سبب این اشتباه باشد.
جهل و اشتباه دو مفهومی هستند که اگرچه دارای حقیقت شرعیه نیستند لیکن دارای حقیقت متشرعه می­باشند.[۲۱۵] در نزد متشرعه جهل عبارت است از فقدان علم نسبت به امری و اشتباه عبارت است از اعتقاد خلاف واقع نسبت به امری، هرچندکه شاید بتوان مدعی شد اصطلاح اشتباه در معاملات دارای حقیقت متشرعه هم نیست، چراکه چنان­که دیدیم در تعریف این نوع اشتباه، اختلاف نظر زیادی میان صاحب­نظران مطرح است.
بند دوم- تفاوت اشتباه و جهل
چنان­که گذشت اشتباه نوعی جهل است و نسبت میان این دو مفهوم عموم و خصوص مطلق می‌باشد، چراکه هر اشتباهی جهل است ولیکن هر جهلی اشتباه نیست. اگرچه متبادر از جهل، جهل بسیط است (الاول هو خلو النفس من العلم و هذا هو الاصل)[۲۱۶] ولیکن در اشتمال جهل بر اشتباه (جهل مرکب) هیچ تردیدی وجود ندارد. در جهل بسیط فرد هیچ­گونه ادعایی درخصوص علم ندارد برخلاف اشتباه که فرد مدعی علم است. در اشتباه هم علم وجود دارد و هم جهل درحالی­که در جهل هیچ علمی وجود ندارد. در جهل احتمال و شک و ظن راه می‌یابد درحالی­که در اشتباه تنها اعتقاد جازم و ظن معتبر پذیرفته می‌شود.
به نظر ما کسانی[۲۱۷] که معتقدند اشتباه منحصر در اعتقاد جازم است لااقل در مفهوم حقوقی اشتباه دقت لازم را نداشته‌اند، چراکه چنان­که دیدیم هیچ استبعاد لغوی، عرفی، منطقی و حقوقی وجود ندارد که فردی بر اساس ظن معتبر نسبت به مسأله‌ای علم پیدا کند و بعد مدعی اشتباه در آن خصوص شود. به نظر ما حتی اگر از لحاظ لغوی جهل مرکب (اشتباه) تنها منحصر به اعتقاد جازم باشد، به­لحاظ حقوقی و احکام مربوط هیچ منعی ندارد که فردی بر اساس ظن معتبر دچار اشتباه گردد و ادعای اشتباه او را باید بپذیریم.
مبحث دوم: شبهه[۲۱۸]
شبهه به­لحاظ لغوی همانند اشتباه از یک ریشه است. ریشه هر دوی آن­ها شبه می‌باشد. اما معنای لغوی و اصطلاحی این دو مفهوم کاملاً با هم متفاوت است. ما ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی شبهه را مورد بحث قرار می‌دهیم و سپس به تفاوت آن با مفهوم اشتباه می‌پردازیم. چنان­که در خلال مباحث مطرح در این تحقیق مطرح می‌شود بررسی شبهه از این حیث که این مفهوم با اشتباه در مفهوم جهل، مشترک است و می‌توان برخی احکام آن­را با دخل و تصرفاتی برای اشتباه هم به­کار برد حائز اهمیت است. شبهه نوعاً در محاورات روزمره و حتی در برخی کتب حقوقی به­همراه شک به­کار می‌رود. باید دانست این دو مفهوم دو روی یک سکه هستند، به این معنا که بعد از تحقق شک و تردید برای انسان، حالتی به نام شبهه به انسان دست می‌دهد. درواقع شبهه نتیجه شک و شک سبب شبهه می‌باشد. به نظر می‌رسد این دو مفهوم حتی اگر به­لحاظ لغوی اندک اختلافی با هم داشته باشند، به­لحاظ اصطلاحی باید آن­ها را یکی دانست.
بند نخست- مفهوم شبهه
در لسان العرب ذیل واژه شبه چنین آمده است «شبه: الشبه و الشبه و الشبیه: المثل و الجمع اشباه و أشبه الشئ الشئ: ما ثله… واشبهت فلانا و شابهته و اشتبه علی و تشابه الشیئان و اشتبه: اشبه کل واحد صاحبه. و فی التنزیل: مشتبها و غیر متشابه. و شبهه ‌‌إیاه و شبهه به مثله. و المتشابهات من الأمور: المشکلات. و المتشابهات: المتماثلات… و الشبه: الالتباس و امور مشتبهه و مشبهه… ».[۲۱۹] شبهه معمولاً میان دو امر شبه هم و یا شبیه هم واقع می‌شود. این­که در مجمع البحرین آمده ‌است که «و سمی الشبهه شبهه لانها تشبه الحق»[۲۲۰] درواقع شاید به این امر اشاره دارد.
برخی در فرق میان شبه و شبیه گفته‌اند «ان الشبه اعم من الشبیه الا تراهم یستعملون الشبه فی کل شئ، و قلما یستعمل الشبیه الا فی المتجانسین… ».[۲۲۱] البته لزومی هم ندارد شبهه میان دو امر شبه هم یا شبیه هم باشد، بلکه می‌تواند میان دو امر کاملاً متفاوت واقع شود؛ مانند شبهه‌ای که درخصوص احکام و یا موضوعات احکام واقع می‌شود. لذا وجه تسمیه‌ای که شیخ طریحی در مجمع البحرین به آن اشاره کرده ‌است از باب غلبه است. چنان­که در لسان العرب دیدیم شبهه در معنای التباس به­کار رفته ‌است.[۲۲۲] این معنای لغوی شبهه که نوعی جهل مرکب است با معنای اصطلاحی شبهه که نوعی جهل بسیط است کاملاً متفاوت است. البته شاید نتیجه شک و شبهه، التباس باشد اما التباس به­معنای اشتباه از کار در‌آمدن، هیچ نسبتی با شبهه ندارد. اگر در معانی واژه شک مانند خلاف یقین و نقیض یقین[۲۲۳] دقت کنیم درمی‌یابیم که در شک و شبهه انسان نسبت به مسأله علم ندارد. در شک و شبهه احتمال درستی هر دو طرف یا چندین طرف وجود دارد. این احتمال باید بین دو طرف یا اطراف موضوع مورد شک و شبهه مساوی باشد والا دیگر جهل و نادانی فرد از مقوله شک خارج می‌شود و وارد احتمال ضعیف و مرجوح (وهم) و احتمال قوی (ظن) می‌شود. لذا جهل اعم از شک است.[۲۲۴]
معنای اصطلاحی شبهه و یا شک را باید در اصول فقه دنبال کرد. به­طورکلی وقتی انسان مکلف راجع به امری گرفتار شک می‌شود، یا امر مشکوک حالت سابقه دارد (محل اجرای اصل استصحاب) یا ندارد. اگر حالت سابقه وجود نداشته ‌باشد یا مورد توجه قرار نگیرد، یا عمل به احتیاط ممکن نیست (محل اجرای اصل تخییر) و یا عمل به احتیاط ممکن است. درصورت امکان عمل به احتیاط، یا دلیلی بر وجوب عمل به احتیاط داریم (محل اجرای اصل احتیاط) و یا دلیلی در این خصوص نداریم (محل اجرای اصل برائت). اصول عملیه و شبهه که دارای تقسیمات متعددی است از مباحث مفصل و شیرین اصول فقه است که برای مطالعه بیشتر بهتر است به کتب اصول فقه مراجعه شود.
بند دوم- تفاوت اشتباه و شبهه
چنان­که گذشت شبهه گاهی در لغت به­معنای اشتباه و التباس به­کار می‌رود، اما این دو واژه به­لحاظ اصطلاحی با هم تفاوت اساسی دارند. اشتباه از مقوله جهل مرکب است درحالی­که شبهه نوعی جهل بسیط است. در شبهه انسان نسبت به نادانی و جهل خود علم دارد درحالی­که در اشتباه انسان چنین علمی ندارد. در حین اشتباه چون انسان در جهل مرکب است لذا تکلیفی متوجه او نیست ولیکن در حین شبهه انسان مکلف باید حسب مورد رفتار مطلوب را انجام دهد. بنابراین رابطه میان اشتباه و شبهه تباین است یعنی هیچ اشتباهی شبهه نیست و هیچ شبهه‌ای اشتباه نیست. شباهت‌های ظاهری مثل تقسیم هر یک از اشتباه و شبهه به موضوعی و حکمی نباید ما را گمراه کند. در بحث شبهه حکمیه ما در برابر حکم خداوند شک و شبهه داریم ولیکن در اشتباه حکمی (قانونی) دیگر موضوع فقط راجع به تکلیف و تبعیت از امر شارع نیست بلکه مصلحت­های مختلفی مثل نظم عمومی و رعایت حفظ حقوق طرف دیگر و… مطرح می‌باشد، لذا نباید این دو را تابع احکام واحدی دانست. تفاوت­های زیادی میان این دو مفهوم وجود دارد که ما در خلال بحث­های راجع به اشتباه به آن اشاره کرده‌ایم یا خواهیم‌کرد.
مبحث سوم: مفاهیم دیگر
علاوه‌بر شک و جهل مفاهیم دیگری نیز وجود دارند که دارای نوعی ارتباط و یا نوعی شباهت با واژه اشتباه هستند. پرداختن به این مفاهیم هم در باز تعریف اشتباه ما را کمک می‌دهد، و هم مانع خلط این مفاهیم با واژه اشتباه می‌باشد. در بررسی این مفاهیم جانب اختصار را ترجیح داده‌ایم تا بتوانیم به اصل موضوع بیشتر بپردازیم. اهم این مفاهیم عبارتند از: خطا، غلط، سفاهت، حماقت، سهو، غفلت، غرور، غبن، تردید، وهم، ابهام و نسیان. در توضیح این مفاهیم می‌کوشیم نوع رابطه هر مفهوم را با اشتباه تجزیه و تحلیل کنیم.
بند نخست- خطاء[۲۲۵]
برخی از لغویین در تعریف خطاء گفته‌اند «غیر مطابق للواقع و کذب الخبر (عدمها) ای عدم مطابقته لاعتقاد المخبر و لو کان خطاء».[۲۲۶] برخی نیز خطاء را مقابل امر غیر عمدی تعریف کرده‌اند. ایشان گفته‌اند ما لم یتعمد.[۲۲۷] در صحاح خطاء نقیض صواب آمده‌ است.[۲۲۸] البته فراهیدی نیز در العین به­نحوی به این معنا اشاره کرده‌ است «و اخطا اذا لم یصب الصواب». باید توجه داشت گرچه در زبان فارسی از واژه «خطا» هم به­جای «خطاء» استفاده می‌شود اما در عربی خطا معنای دیگری دارد. خطا در عربی یعنی قدم برداشتن و خطوات در آیه شریفه «و لا‌تتبعوا خطوات الشیطان»، یعنی قدم در راه و مسیر شیطان نگذارید، از او متابعت نکنید. جمع آن خطوه است و خود خطوه مصدر خطا و یخطو است.[۲۲۹] خطاء در صحاح در معنای گناه هم آمده‌ است «ان قتلهم کان خطاء کبیراً ای إثما»[۲۳۰]. در لسان العرب و مختار الصحاح و تاج العروس خطاء به ضد صواب تعریف شده ‌است.[۲۳۱] ابن منظور در ادامه به آیه شریفه «و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم» اشاره می‌کند. بنابر‌این از یک طرف خطا گناه است و از طرف دیگر مؤاخذه ندارد. علت این­که این گناه مؤاخذه ندارد این است که در خطاء عمدی در کار نیست. ابن منظور می‌گوید «و اخطاء بمعنی واحد لمن یذنب علی غیر عمد».[۲۳۲] در بسیاری از کتب لغت خطاء معادل غلط به­کار رفته است.[۲۳۳] به نظر می‌رسد خطاء و صواب دو مفهوم متناقض باشند و نه متضاد چراکه این دو مانعه الجمع و مانعه الخلو هستند. لذا این­که بگوییم خطاء ضد صواب است خالی از تسامح نیست.
بنابه آن­چه گفته شد چند نتیجه از مفهوم لغوی خطاء حاصل می‌آید. نخست، خطاء نقیض صواب و درست است. دوم، عدم مطابقت امر خطاء با واقع. سوم، امر خطئی عمدی نیست.[۲۳۴] چهارم، خطاء اگر مجازات و مؤاخذه هم نداشته باشد گناه و مذموم است. پنجم، خطاء مترادف غلط است. خطاء اگرچه مجازات ندارد چراکه عمد و عنصر معنوی در فعل خطئی مفقود است (ماده ۲۰۴، ۲۲۱ق. م)، لیکن منشاء مسؤولیت مدنی می ­تواند باشد، زیرا جبران ضرر و زیان ناشی از خطاء یک حکم وضعی است و دایر مدار عمد و علم نیست و ضرر باید جبران شود ولو در اثر خطاء به ­وجود بیاید. خطاء می‌تواند علل مختلفی داشته ‌باشد از جمله فراموشی، غفلت، بی‌دقتی، نداشتن علم و تخصص کافی و… و از این جهت خطاء مانند اشتباه است. تعبیر برخی از اساتید مبنی­بر این­که فاعل فعل خطئی دارای قوه تمیز نیست[۲۳۵] نیز تعبیر جالب توجهی است.
درهرحال به نظر ما واژه خطاء بار منفی مضاعفی نسبت به واژه اشتباه برخود حمل می‌کند. تو گویی که انسان خطاکار قابل مذمت است درحالی­که در اشتباه چنین نیست. شاید به همین دلیل است که نوعاً در مسایل کیفری و مجازات­ها واژه خطاء نسبت به اشتباه بیش­تر به­کار می‌رود. در اشتباه فرد در اعتقاد خود باید یا جازم باشد یا احتمال معتبری داشته ‌باشد، درحالی­که در خطاء فرد خطاکار می‌تواند اصولاً درخصوص فعل خود علم کامل و یا ظن و یا شک و یا حتی کمتر از شک و هم­چنین جهل کامل داشته ‌باشد. به تعبیری در اشتباه فرد در ابتدا حتماً مدعی علم است، درحالی­که در خطاء فرد می‌تواند مدعی علم باشد و یا نباشد.
بند دوم- غلط[۲۳۶]
چنان­که دیدیم غلط از جمله در معنی خطاء آمده ‌است. در صحاح آمده ‌است «… و العرب تقول غلط فی منطقه و غلت فی الحساب و بعضهم یجعلهما لغتین بمعنی».[۲۳۷] برخی «غلت» را مخصوص محاسبه و حساب دانسته‌اند و «غلط» را هم در حساب و هم در سایر مسایل مجری می‌دانند.[۲۳۸] ایشان سپس از قول لیث می‌گویند. «الغلط کل شی یعیا الانسان عن جهه صوابه من غیر تعمد». یعنی هر چیزی که انسان را غیر عمدی از صورت درست یک مسأله غافل کند غلط می‌باشد. مختار الصحاح نیز معتقد است که عرب غلط را درخصوص امور منطقی و غلت را در امور مربوط به­حساب و محاسبه به­کار می‌برد.[۲۳۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




 

۱ تا ۳% (بسته به نوع هیدروکلوئید در فرمول)

 

هیدروکلوئید

 

جدول ۳-۱ فرمولاسیون بیسکویت بدون گلوتن
تمام بیسکویت های تولید شده از لحاظ فنی از نوع بیسکویت های نرم می باشند.
۳-۲-۲ تهیه خمیر
تهیه وپخت بیسکوییت در کارگاه نیمه صنعتی قنادی انجام گرفت.
برای تهیه خمیر بیسکویت از روش دوم اختلاط مواد اولیه استفاده شد .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در ابتدا کل ارد پس از دوبار الک کردن وتوزین با کل روغن نباتی ،فرمولاسیون با هم در میکسر صنعتی( سپه کار ساخت ایران) با تیغه Z مانندوسرعت چرخش ان با دنده دو( معادل ۶۰دور در دقیقه )به مدت ۵ دقیقه در دمای محیط(حدود ۲۸تا ۳۲ درجه سانتیگراد) مخلوط گردید.
برای اینکه روغن دارای درجه حرارت یکنواخت شودو نیز جهت هم دمایی بادمای محیط ظرف روغن از دو تا سه روز پیش از مصرف در محیط بصورت درباز قرار داده شده است.
ترکیب خمیری حاصل به هفت قسمت مساوی بطور دقیق تقسیم شد. هیدروکلوئیدها را در ابتدا با اب سرد جوشیده شده وشیر خشک مخلوط وسپس با سایر مواد شامل خاک قند ،نمک ، مواد پوک کننده و لستین (تخم مرغ) که قبل از اختلاط بطور دقیق وزن شده اند ترکیب شدند.
مقدار استفاده کلیه مواد برای تهیه خمیر بیسکوییت ، مطابق جدول فرمولاسیون ۲۲۲۲ محاسبه گردید.
برای تهیه هر یک از تیمار های مورد نظر یک قسمت از ترکیب خمیری بالا مورد استفاده قرار گرفت وسایر مواد فرمولاسیون به ان اضافه شده ودر میکسر تا زمان بدست امدن یک خمیر یکنواخت در دمای محیط هم زده شد .(حدودا ۳تا۴ دقیقه) .
عمل مخلوط کردن خمیر بصورت غیر پیوسته صورت گرفت وهر ۴۰ ثانیه یکبار میکسر خاموش شده و خمیری که به دیواره وتیغه چسبیده ،تراشیده وعمل مخلوط کردن دوباره ادامه می یافت.
نمونه شاهد نیز مانند سایر تیمار ها ولی بدون افزودن صمغ تهیه گردید.
به دلیل کمبود چسبندگی خمیر امکان قالب زنی بطور استاندارد وجود نداشته و ناگزیر از قیف شیرینی پزی استفاده گردید و بعد از تزریق خمیر بر روی سینی پخت که قبلا چرب شده بود توسط وزن های مخصوص پهن وبه شکل مورد نظر در امده است ونمونه ها وزن شده و با یکسان سازی وزن همه نمونه ها، برای پخت اماده شدند .
۳-۲-۳ پخت بیسکویت
قطعات خمیر بدست امده برای پخت وارد فر عمودی دوار صنعتی با قابلیت گردش هوای گرم شد .
نمونه ها در میانگین دمایی۲۳۰ درجه سانتی گراد به مدت ۴ تا ۶ دقیقه پخته شدند.پس از فرایندپخت بیسکوییت های تولید شده برای سرد شدن به مدت ۲۰ دقیقه در دمای( ۱۷-۲۰
درجه سانتی گراد) به حال خودرها شده تا فرایند سرد شدن بطور طبیعی صورت بگیرد.
پس ازپایان فرایند سردکردن بطور کامل، نمونه ها در بسته های پلی اتیلن بسته بندی ودرب بسته ها با دستگاه هیتر پلمپ گردید.
۳-۳ آزمون ها وروش ها
۳-۳-۱ آزمون شیمیایی
آزمون های خاکستر و PH و رطوبت، بروی نمونه ی کنترول و نمونه حاوی هیدروکلوئید ها مطابق استاندارد AOAC انجام گرفت.(استاندارد شماره ۳۷)
۳-۳-۲ آزمون فیزیکی
۳-۳-۲-۱ آزمون نفوذ(بافت سنجی)
به منظور تعیین خواص بافت نمونه ی شاهد ونمونه های حاوی هیدرو کلوئید ،۸ روز پس از تولید ،نمونه ها تحت ازمون نفوذ با دستگاه اینستران INSTRON-Model m350-RaHDale- ساخت کشور انگلستان قرار گرفتند.
دراین آزمون ، پروب با قطر ۹ میلیمتر - سرعت نفوذ پروب ۱ میلیمتر بر ثانیه و عمق نفوذ ۵ میلیمتر تعیین گردید.
۳-۳-۳ آزمون حسی
نمونه بیسکویت ها توسط ۳۵ نفر ارزیاب چشیده شده وبراساس کیفیت (شامل رنگ ،طعم،بافت) رتبه بندی شدند.
به منظور ارزیابی حسی نمونه های تولید شده، از بیسکویت های تولید شده نمونه ای در اختیار ارزیاب های معمولی قرار گرفته و ارزیاب ها مطابق جدول ۳-۱ هر یک از ویژگی های کیفی مندرج در جدول را با انتخاب گزینه های بسیار خوب، خوب، نه خوب نه بد و بد ارزیابی نمودند.
سپس جهت رتبه بندبی نمونه ها برای نمونه بسیار خوب امتیاز ۴، نمونه خوب امتیاز ۳، نمونه نه خوب نه بد امتیاز ۲ و نمونه بد امتیاز ۱ در نظر گرفته شد و سرانجام مجموع این امتیازات به عنوان امتیاز کلی مشخص شد.
برای ارزیابی حسی نمونه ها فرم های نظر سنجی تهیه گردید.

 

امتیاز
خصوصیات

 

بسیار خوب

 

خوب

 

نه خوب نه بد

 

بد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




شناخت محیط به‌عنوان عرصه پیدایش و حضور پدیده ­های جغرافیایی یکی از گام­های نخستین در جهت دستیابی به شناخت در هرگونه مطالعه­ ای است،­که موضوع آن در رابطه با مکان هست. به گفته بومن در رابطه بامطالعه طبیعی ناحیه،­ هدف جغرافیدان آن است که اوضاع محدودکننده را در ارتباط با محدوده مطالعه کند و دریافت خود را از یک‌سو به بررسی­های طبیعی و از سویی دیگر بر واکنش­ها یا مناسبات انسانی استوار سازد (مهدوی، ۱۳۸۳ :۲ ). بر این اساس در این فصل به بررسی ویژگی­های جغرافیایی منطقه موردمطالعه پرداخته می­ شود.
محیط جغرافیایی پهنه و بستری است که شهر و مجموعه زیستی‌اش نقش حیاتی خود را در آن ایفا می­ کنند. درواقع شهر تبلور نوع ویژه­ای از رابطه انسان در محیط طبیعی و بستر جغرافیایی آن است. محیط طبیعی به‌تناسب تنوع خود، محیط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتی به وجود می ­آورد. منظور از محیط طبیعی آن ساختی از پیکربندی فضا است که ویژگی­هایش تحت تأثیر دخل و تصرف انسان به وجود نیامده باشد. تفاوت­های موجود در محیط عواملی نظیر موقعیت جغرافیایی، موقع ریاضی، ارتفاع از سطح دریا، شرایط آب و هوایی جهت و جریان آب، جنس خاک و رویش پوشش گیاهی است (شفقی، ۱۳۸۱ : ۵ ).
برخی از ویژگی های طبیعی محدوده­ موردمطالعه:
موقعیت، حدود و وسعت:
استان اصفهان، با مساحتی بالغ‌بر ۱/۱۰۷۰۹۰ کیلومترمربع(حدود ۳۵/۶ درصد از مساحت کل کشور) در مرکز فلات ایران قرار دارد. موقعیت جغرافیایی این استان بین۳۱ درجه و ۲۶ دقیقه تا ۳۴ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۵ درجه و۵۰ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ واقع‌شده است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۹۰ استان اصفهان دارای۲۳ شهرستان، ۴۸ بخش،۱۰۶ شهر، ۱۲۶دهستان و ۱۸۳۱ آبادی دارای سکنه هست(نقشه شماره ۱) (سال نامه آماری استان اصفهان، ۱۳۹۰ : ۵۵-۵۶). شهرستان اصفهان در جنوب شرقی استان اصفهان واقع و شهر اصفهان، مرکز استان در این شهرستان قرار دارد. حدود این شهرستان از شمال به شهرستان­های اردستان، برخوان و میمه و از جنوب به شهرستان شهرضا و استان فارس و از سمت شرق به شهرستان­های نائین و استان یزد و از غرب به شهرستان­های خمینی‌شهر، فلاورجان و مبارکه و شهرضا محدود است. (سازمان برنامه‌وبودجه استان اصفهان،۱۳۷۵ : ۱).
نقشه شماره ۱ : موقعیت نسبی استان و شهرستان اصفهان ۱۳۹۰
منبع:سالنامه آماری استان اصفهان،۱۳۹۰ :۵۶
توپوگرافی:
شهرستان اصفهان از دشت و جلگه رسوبی تشکیل‌شده است. جلگه مزبور از حاصلخیزترین جلگه­های فلات مرکزی ایران محسوب می­ شود که در دوران چهارم زمین‌شناسی درنتیجه رسوب‌گذاری رودخانه زاینده­رود به وجود آمده و در یک فرورفتگی طویل و ممتدی که از اصفهان تا سیرجان ادامه دارد، قرارگرفته است. این محل پست و فرورفته جهت شمال غربی، جنوب شرقی دارد که در شمالی‌ترین نقطه این محل شهر اصفهان و در جنوبی­ترین آن شهر سیرجان واقع‌شده است. جلگه اصفهان فقط از جنوب شرقی به مناطق پست جلگه­ای راه دارد و در تمام جهات دیگر به‌وسیله ارتفاعات نسبتاً زیادی احاطه‌شده است( شفقی، ۱۳۸۱: ۱۰۰ ).
شهرستان اصفهان در بخش وسیعی از جلگه زاینده­رود واقع‌شده است. ارتفاع متوسط این شهرستان از سطح دریا حدود ۱۵۷۰ متر می­باشد. بخش دشتی شهرستان اصفهان از آبرفت رودخانه زاینده­رود تشکیل یافته و با شیب ملایمی به باتلاق گاوخونی در جنوب خاوری استان اصفهان پایان می­یابد. از سوی جنوب باختری فاصله چندانی با دامنه کوه­های زاگرس ندارد ولی از سوی شمال خاوری در فاصله دورتری از کوه­های مرکزی قرارگرفته است (افشار سیستانی،۱۳۷۸ :۱۹۳).­کوه کلاه قاضی در این شهرستان در ۲۸ کیلومتری جنوب خاوری، کنار گردنه لاشتر به بلندی ۲۰۰۰ متر قرار دارد (همان: ۴۹). در جنوب شهرستان اصفهان کوه صفه با ارتفاع ۲۲۳۲ متر و شاه کوه با ارتفاع حدود ۲۴۰۰ متر واقع‌شده است ازجمله کوه­های غربی این شهرستان کوه آتشگاه با ارتفاع ۱۶۷۰متر، کوه دمبه با ارتفاع ۱۸۰۰متر و سفیدکوه است ( نقشه شماره ۲). پایین‌ترین نقطه این شهرستان نیز باتلاق گاوخونی با ۱۵۰۰ متر ارتفاع می­باشد (سازمان برنامه‌وبودجه استان اصفهان،۱۳۷۵ : ۱). رودخانه زاینده­رود یکی از بزرگ‌ترین رودخانه­های فلات مرکزی ایران است که از ارتفاعات زرد کوه بختیاری واقع در جنوب غربی اصفهان سرچشمه می­گیرد و پس از طی ۳۶۰ کیلومتر از مغرب به مشرق دشت­ها و زمین­های زراعی اصفهان را آبیاری می­ کند و درنهایت به باتلاق گاوخونی در ۱۴۰ کیلومتری جنوب شرق شهر اصفهان واقع‌شده فرومی‌ریزد. وسعت حوزه آبگیر زاینده­رود حدود ۲۷۵۷۰کیلومترمربع (معادل۷/۱ درصد کل وسعت ایران)برآورد شده است (شفقی،۱۳۸۱ :۱۱۳).
نقشه شماره ۲: توپوگرافی استان و شهرستان اصفهان
زمین‌شناسی:
دیرین­ترین سنگ­هایی که می­توان در شهرستان اصفهان یافت، از دوران ژوراسیک پایین یالیاس می­باشد. این تشکیلات از ماسه‌سنگ و شیست ساخته‌شده است. شیست­های سیاه‌رنگ و گاهی سبزرنگ، در بسیاری از نقاط زیر فشار شدید تکتونیکی، دچار دگرگونی شده و به سریستوشیست[۵۳] تبدیل‌شده‌اند که بیشتر دره­ها و نواحی پست شهرستان را تشکیل می­ دهند. در شهرستان اصفهان؛ از دوران ژوراسیک میانی[۵۴] و ژوراسیک بالایی[۵۵] نیز چینه­شناسی بزرگی وجود دارد، ماسه‌سنگ‌های قرمزرنگ تودرتوی بدون فسیل که در چینه­بندی، یکدیگر را بریده­اند در این چینه­ها دیده می­ شود. این چینه­ها را می­توان در خوارسگان، کوه­های لاشتر و صفه، شاه کوه و کوه سید محمد اصفهان دید. بر روی ماسه‌سنگ‌های سرخ، در بیشتر نقاط چینه­های دولومیتی قرار دارد. آهک­های کرتاسه زیرین نیز در تمامی نقاط شهرستان اصفهان دیده می­ شود. در برخی نقاط، کرتاسه زیرین به شیل­های سبزرنگ پایان می­یابد، در کوه­های لاشتر ضخامت آن حدود ۵۰ متر است. در بخش کلاه قاضی اصفهان نیز جدیدترین رسوب­های دوران کرتاسه را می­توان دید. (افشار سیستانی،۱۳۷۸ :۲۹ - ۳۱).
تکتونیک:
در شهرستان اصفهان فقط می­توان از حرکات کوه­زایی آلپی صحبت به میان آورد. این حرکات قبل از رسوب‌گذاری کرتاسه به سبب چین­خوردگی و شکستگی­هایی در تشکیلات قدیمی­تر ازجمله شیست­ها و ماسه‌سنگ‌های ژوراسیک شده ­اند،­که بعداً رسوبات کرتاسه با دگرشیبی زاویه­ای روی شیست­های ژوراسیک در اثر نیروهای تکتونیکی به‌شدت چین­خورده و شکسته شده ­اند درصورتی‌که آهک­های کرتاسه خیلی ملایم­تر چین‌خورده و کمتر شکسته شده ­اند. محور چین‌خوردگی‌ها شمال غربی جنوب شرقی است و جبهه چین­ها رو به جنوب غربی می­باشد(همان :۳۴-۳۵ ).
خاک­های شهرستان اصفهان:
شهرستان اصفهان دارای ۱۲۰۰۳۰ هکتار قابلیت زراعت­ و ۱۱۳۴۳۶۵ هکتار قابلیت مرتع و ۸۱۴۸۱۰ هکتار زمین به‌صورت شهری، سکونتی، حفاظتی و تفرجگاهی می­باشد. قسمت اصلی دشت اصفهان از مواد رسوبی پرشده است. لایه­ های رسی دوره پلیوسن[۵۶]­بر روی گراول[۵۷]­ها قرارگرفته است. ضخامت این لایه­ های رسی به ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر می­رسد.­ خاک اصفهان بیشتر از نوع خاک­هایی است که تغییر شکل زیاد نمی­دهد و در بعضی نواحی زاینده­رود از نوع رسی و آهکی بوده که بر روی قشر­های ضخیمی از شن قرارگرفته است. خاک اصفهان بیشتر شور و قلیایی بوده و این مسئله سبب کمبود و نقصان گیاه و یا تنوع آن می­ شود. هر چه به منطقه کویری نزدیک­تر شویم، از پوشش نباتی کاسته می­ شود. در نقاطی که در مسیر رودخانه قرارگرفته و خاک آن سخت و در معرض فرسایش و یا خاک سازی است گیاهان رشد بیشتری دارند. در چند سال اخیر با اقدامات سر جنگلی استان، مناطق وسیعی زیر کشت جنگل­های مصنوعی و نهالستان­های مختلف قرارگرفته است (شفقی،۱۳۸۱ :۲۰۱).
۳-۱-۶ وضعیت آب و هوایی:
به‌طورکلی شهرستان اصفهان در جلگه­ای با زمین­های رسی و آب‌وهوای نیمه بیابانی معتدل واقع‌شده است که فصول چهارگانه آن کاملاً محسوس است. بیشترین درجه حرارت در اصفهان ۴۲ درجه سانتی‌گراد و کمترین درجه حرارت ۱۶- درجه سانتی‌گراد ثبت‌شده است. بارندگی سالانه شهرستان حدود ۱۰۰ میلی‌متر و متوسط دمای سالانه آن حدود ۱۶ درجه سانتی‌گراد است. به‌طورکلی به تبعیت از کاهش ارتفاع و افزایش فاصله از غرب، میزان بارندگی در مناطق کاهش می­یابد به‌طوری‌که میانگین بارندگی از ۱۲۰ میلی‌متر در غرب شهرستان به حدود ۸۰ میلی‌متر در نواحی شرق و جنوب شرق آن کاهش می­یابد ازنظر شرایط اقلیمی شهرستان اصفهان در اقلیم خشک و نیمه‌ خشک واقع‌شده است (نقشه شماره۳). درصد بارش فصلی در شهرستان اصفهان به ترتیب فراوانی برابر با ۷/۴۵، ۵/۲۹، ۹/۲۳، ۳/۰ درصد می­باشد که به ترتیب منطبق با فصل­های زمستان، پاییز، بهار و تابستان است (سازمان برنامه‌وبودجه استان اصفهان،۱۳۷۵ :۲ ).
بر اساس اطلاعات موجود در سالنامه آماری سال ۱۳۹۰ استان اصفهان، متوسط بیشینه و کمینه ماهانه دما در ایستگاه سینوپتیک شهرستان اصفهان بین۹/۳۵ تا ۲/۲- درجه سانتی‌گراد متغیر بوده است.
توده­های هوایی که بیشتر ایران را ازنظر بارندگی تحت تأثیر قرار می­ دهند جریان­های هوای مرطوبی هستند که از روی دریای مدیترانه و جنوب اقیانوس اطلس به ایران کشیده شده و از شمال و شمال غربی وارد کشور می­شوند.­ این توده­های هوا بارندگی فراوانی را به همراه دارند (شیخ بیگلو،محمدی،۱۳۸۹ :۶۴). آمار بارندگی ایستگاه سینوپتیک شهرستان اصفهان حاکی از آن است که بیشترین میزان بارندگی در فصل پاییز و زمستان اتفاق افتاده و در فصل تابستان بسیار ناچیز است. بیشترین میزان بارندگی در این شهرستان در آذرماه حدود ۶/۶۱ میلی‌متر بوده است و کمترین میزان بارش در ماه­های تیر، مرداد و شهریور بوده که بارندگی رخ نداده است(سال نامه آماری استان اصفهان، ۱۳۹۰ :۷۰). قرار گرفتن شهرستان اصفهان در شرایط اقلیمی گرم و خشک و کمبود ریزش‌های جوی در آن، این شهرستان را با مشکل جدی کمبود آب مواجه کرده است. استفاده از آب‌های زیرزمینی نیز به دلیل وجود رسوبات نمکی و شدت تبخیر بالا شور بوده و بیشتر صرف مصارف کشاورزی می‌شود. درنتیجه این شهرستان در پاسخگویی به نیاز ساکنین خود دچار مشکل شده است.
نقشه شماره ۳: وضعیت اقلیمی استان و شهرستان اصفهان
باد از عوامل مهم هواشناسی است که در پروژه­ های عمرانی به دلیل تأثیر میزان، جهت باد و نیروهای ناشی از آن در ساختمان­های مختلف کاربرد دارد. در ایستگاه سینوپتیک شهرستان اصفهان سرعت باد در هشت جهت، تعداد هوای آرام، توزیع سرعت باد، سمت و سرعت، روز و ساعت و سریع‌ترین باد ثبت‌شده است. تحلیل­های صورت گرفته پیرامون داده ­های این ایستگاه نشان می­دهد که به‌غیراز ماه­های تیر، مرداد و شهریور که جهت باد غالب، شرقی، و آبان که جهت باد غالب، جنوب غربی است (شکل شماره ۱)، در سایر ماه­­های سال جهت باد غالب از غرب است و متوسط سرعت باد غالب ۵/۴متر بر ثانیه است. متلاطم‌ترین ماه سال، فروردین و آرام‌ترین ماه سال، آذرماه است (شکل شماره ۲) (شیخ بیگلو،محمدی،۱۳۸۹ :۶۶).
شکل شماره ۱: گلبادهای ماهیانه ایستگاه سینوپتیک شهرستان اصفهان(سال­های ۱۳۵۰-۱۳۸۳ )

منبع: شیخ بیگلو ؛ محمدی،۱۳۸۹ :۶۷
شکل شماره ۲:گلبادهای فصلی و سالیانه ایستگاه سینوپتیک شهرستان اصفهان(سال­های ۱۳۵۰-۱۳۸۳ )

منبع: شیخ بیگلو ؛ محمدی،۱۳۸۹ :۶۸
منابع آب:
تأمین آب در شهرستان اصفهان از طریق آب­های سطحی، چاه­های عمیق و نیمه عمیق و قنات­های موجود در منطقه انجام می­ شود. حجم کل منابع آب ۳۷۳۳۱۹ میلیون مترمکعب می­باشد که بیشترین برداشت به‌وسیله چاه­های نیمه عمیق، عمیق و آب­های سطحی صورت می‌گیرد حدود ۷۱ درصد از منابع آب شهرستان به چاه­های نیمه عمیق اختصاص دارد (سال نامه آماری استان اصفهان، ۱۳۹۰ :۳۹۶).
آب­های سطحی:
از منابع آب­های سطحی شهرستان اصفهان می­توان به زاینده­رود، مهم‌ترین رودخانه حوضه اصفهان و سیرجان اشاره کرد. این رود در آبیاری بخش مرکزی ایران اهمیت زیادی دارد و تمامی زمین­های کشاورزی آبادی­های پیرامون اصفهان از آبرفت­های این رود پدید آمده و آبیاری می­شوند. وسعت حوزه زاینده­رود حدود ۲۷۵۷۰کیلومترمربع می­باشد (افشار سیستانی،۱۳۸۷ :۵۰). سد بتونی شاه‌عباس بزرگ یا سد زاینده­رود در ۱۱۷ کیلومتری باختر شهر اصفهان بر روی زاینده­رود بناشده است. با ایجاد این سد آب مصرفی کارخانه ذوب‌آهن تأمین گردیده و اراضی بیشتری به زیر کشت درآمده و نیروی برق نیز تولید می­ شود. گنجایش کل مخزن آن­۴۵۰­میلیون مترمکعب است. سایر سدها و شبکه ­های آب‌رسانی عبارت‌اند از: سد انحرافی نکو آباد، سد انحرافی آبشار و شبکه آبیاری و زهکشی سوی چپ سد انحرافی نکو آباد. از چشمه­های شهرستان اصفهان می­توان به چشمه­های هفتون، خوارسگان و راهروان اشاره کرد(همان: ۶۳ ).
آب­های زیرزمینی:
حوزه گاوخونی- شهربابک: به دلیل وجود چاه، قنات و چشمه در آن دارای بیشترین تراکم آب است.تنها حوزه آبگیر زاینده­رود و مسیر اصلی آن است که از آب­های زیرزمینی قابل‌توجه برخوردار می­باشد، ولی بقیه با کمبود شدید آب­های زیرزمینی روبه‌رو است، به‌طوری‌که همه‌ساله مقادیر بسیاری از ذخایر آن‌ها مورد بهره ­برداری قرار می­گیرد و گاهی به خشکیدن سفره آب­های زیرزمینی منجر می­گردد (شفقی،۱۳۸۱ :۱۶۶).
آب­های زیرزمینی شمال شهرستان اصفهان: آب­های زیرزمینی این منطقه در عمق کمی قرار دارند اما وجود رسوبات نمکی و بالا بودن قدرت تبخیر موجب شوری این آب­ها شده است. با نزدیک شدن به دره زاینده­رود و شهر اصفهان سطح این آب­ها در عمق کمتری قرار می­گیرد در مناطق شمال غربی، سطح آب­های زیرزمینی به‌واسطه رسوبات آبرفتی و ارتفاع گرفتن زمین، با افت شدیدی روبه‌رو است. منطقه برخور ازنظر بهره ­برداری و تخلیه آب­های زیرزمینی از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. معروف است که این منطقه دارای عمیق‌ترین چاه­های شهرستان اصفهان است(همان :۱۷۳ ).
آب­های زیرزمینی جنوب شهرستان اصفهانمناطق جنوبی شهرستان اصفهان علاوه بر آن‌که موانعی ازنظر دشواری حفر چاه­ها در طول تاریخ داشته، بالا بودن درجه شوری نیز عامل مهمی در عدم بهره ­برداری از آب­های زیرزمینی منطقه بوده است. تا سال ۱۳۴۵ آب این حوزه فرورفته از چند رشته قنات و چند چاه کم‌عمق تأمین می­شده است ولی کم­کم با حفر چاه­های نیمه عمیق سطح چاه­های زیر­زمینی به‌شدت پایین رفته، علاوه بر آن برداشت­های نامعقول و کمی بارندگی موجب پایین رفتن آب­های زیرزمینی گردیده است(همان :۱۷۶ ).
آب­های زیرزمینی شرق شهرستان اصفهان: آب­های زیر­زمینی در این منطقه در عمق بسیار کمی قرار دارند، مخصوصاً در حوزه آبیاری زاینده­رود به ۴ تا۵ متر می­رسد. تراکم چاه­های سطحی در منطقه بسیار زیاد است و در حقیقت نوع آب­­های زیرزمینی از سفره آب­های سطحی است، تعداد قنات­های منطقه بسیار کم اما تعداد چاه­های عمیق و نیمه عمیق بسیار چشمگیر­تر است درجه شوری آب­های این منطقه بسیار بالاست و هرقدر از بستر زاینده­رود و پای کوه‌ها دورتر می­رویم به درجه شوری آن اضافه می­ شود(همان :۱۷۷-۱۷۸ ).
آب­های زیر­زمینی غرب شهرستان اصفهان: این منطقه ازنظر آب­های زیر­زمینی غنی است. عمق کم ایستایی آب­های زیرزمینی که در حدود ۱۵ متری سطح زمین قرار دارد باغداری را در این منطقه رونق داده است، آب قنات­ها برای توسعه چاه­های عمیق و نیمه عمیق با افت بزرگی روبه‌رو شده است (همان :۱۷۷ ).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یکی از عواملی که محیط بوم‌شناختی شهرستان اصفهان را تهدید می‌کند سطح آب‌های زیرزمینی است. در بخش‌هایی از این شهرستان که سطح آب‌های زیرزمینی بالا است (شمال، شرق و غرب). احتمال روانگرایی خاک بسیار بالا است.بیشتر باغ‌ها و اراضی کشاورزی این شهرستان در این بخش‌ها واقع‌شده است. از طرف دیگر در قسمت جنوبی این شهرستان کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، زمینه فرونشستگی زمین را در این قسمت از شهرستان فراهم کرده است. این در حالی است که هرروزه میزان ساخت‌وساز در این شهرستان افزایش‌یافته و منافذ شهر با مصالح سنگین و غیرقابل نفوذ پوشانده می‌شود و باعث بالا رفتن میزان آسیب‌پذیری بوم‌شناختی این شهرستان می‌شود. وقوع اتفاقاتی نظیر تخریب ساختمان‌ها به دلیل عدم توان بوم‌شناختی خاک، گندیدگی خاک، براثر فاضلاب و مصرف بیش‌ازحد آب مبین چنین امری است.
پوشش گیاهی:
شهرستان اصفهان ازنظر پوشش گیاهی در ردیف نواحی فقیر ایران به شمار می­رود، از دره زاینده­رود که به دلیل مساعد بودن شرایط لازم، دارای پوشش گیاهی کافی است، بگذریم، نقاط دیگر شهرستان به دلیل وجود آب‌وهوای بیابانی و نیمه بیابانی،کم باران و تبخیر شدید، دارای پوشش گیاهی ناچیز است. از گونه­ های گیاهی این شهرستان می­توان به درمنه، یال اسبی، خارگویی، جاز، گون، شوره، پیچک، هزار فاره،گاو پونه اشاره کرد (افشار سیستانی،۱۳۸۷ : ۱۹۴).
برخی از ویژگی­های اجتماعی- اقتصادی شهرستان اصفهان:
وسعت شهرستان اصفهان ۱۵۷۰۶ کیلومترمربع می‌باشد. و دارای ۶بخش، ۱۴شهر، ۱۹دهستان و ۳۸۳ آبادی دارای سکنه می­باشد. این شهرستان حدود ۷/۱۴ درصد از مساحت کل استان را به خود اختصاص داده است. در سرشماری ۱۳۹۰ این شهرستان دارای۶۵۸۰۵۲ خانوار و۲۱۷۴۱۷۲ نفر جمعیت بوده است، به این معنا که این شهرستان درمجموع ۶/۴۴ درصد از جمعیت کل استان را در خود جای‌داده است. از این میزان خانوارهای ساکن در شهرستان اصفهان، ۶۰۱۰۳۵ تعداد خانوار در نقاط شهری و۵۷۰۱۷ تعداد خانوار در نقاط روستایی ساکن هستند و بعد خانوار۳/۳ می­باشد. نرخ رشد جمعیت این شهرستان بین سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ ۸۲/۱ درصد و نسبت جنسی آن ۱۰۲ بوده است و تراکم جمعیت این شهرستان ۱۳۸ نفر در هر کیلومترمربع بوده است (سالنامه آماری شهرستان اصفهان ۱۳۹۰: ۱۷-۲۰ ). بر اساس اولین سرشماری رسمی کشور در سال ۱۳۳۵ این شهرستان ۲۵۴۷۰۸ نفر جمعیت داشته و پس‌ازآن جمعیت آن رو به افزایش گذاشته است به‌طوری‌که در سال ۱۳۴۵ این شهرستان دارای ۸۶۲۳۲۳ نفر جمعیت و در سال ۱۳۵۵ دارای۱۰۳۳۱۷۹نفر جمعیت و در سال ۱۳۶۵ دارای ۱۴۲۰۴۹۲ نفر جمعیت و در سال ۱۳۷۵ دارای ۱۶۰۹۹۸۳ نفر جمعیت و در سال ۱۳۸۵ دارای ۱۹۸۶۵۴۲ نفر جمعیت بوده است. بیشترین نرخ رشد جمعیت را این شهرستان بین سال­های ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ دارا بوده که این میزان ۲۶/۴ درصد می­باشد. از عوامل مؤثر در افزایش جمعیت در این دوره به افزایش باروری، کاهش نسبی مرگ‌ومیر مخصوصاً مرگ‌ومیر نوزادان، مهاجرپذیری شهرستان اصفهان، به‌ویژه شهر اصفهان می­توان اشاره کرد. همچنین مهاجرت اتباع بیگانه (افغان‌ها و معاندین عراقی) به شهرستان اصفهان، رشد جمعیت این شهرستان را طی این دوره افزایش داده است. شهرستان اصفهان در سال ۱۳۹۰ دارای ۶۹۱۲۱۷ نفر جمعیت فعال بوده است که از این تعداد ۶۲۷۸۴۰ نفر شاغل و ۶۳۳۷۷ نفر بیکار بوده ­اند بنابراین نرخ بیکاری در این شهرستان۱/۹ درصد می­باشد. از میان جمعیت شاغل شهرستان اصفهان حدود ۱۴۷۷۰۳ نفر در بخش تولیدات صنعتی مشغول به فعالیت می­باشند که این تعداد بیشترین تعداد سهم شاغلین نسبت به دیگر فعالیت­ها را دارا می­باشد درنتیجه نقش قالب این شهرستان تولیدی و صنعتی می­باشد و تمرکز فعالیت­های صنعتی استان اصفهان بیشتر در شهرستان اصفهان می­باشد زیرا این شهرستان با دارا بودن ۶۱۳ تعداد کارگاه صنعتی بیشترین میزان فعالیت­های صنعتی را در کل استان به خود اختصاص داده است(سالنامه آماری استان اصفهان،۱۳۹۰ :۱۵۷).
برخی از ویژگی­های کالبدی شهرستان اصفهان
حمل‌ونقل:
یکی از موضوعات و نیازهای اساسی در قالب سکونتگاه­های انسانی، به‌ویژه با شکل تبلوریافته‌تر آن در شهرها، بحث دسترسی و یا آمدوشد می­باشد که شکل فضایی آن در حوزه­ مسائل شهری بحث ترافیک و حمل­و­نقل شهری است (سقایی و دیگران،۱۳۹۳: ۱۹). موضوع حمل­و­نقل و ترافیک از موضوعاتی است که در شهرستان اصفهان به موضوع روز بدل شده است. کمبود شبکه­ معابر به علت عدم امکان تعریض و توسعه، هزینه­ های فراوان آزاد­سازی و همچنین وجود بافت تاریخی و ارزشمند، عدم توسعه متوازن شهرسازی و عدم گسترش ساختارها و بسترهای ترافیکی در سالیان گذشته، ورود روزانه ۵۰۰ دستگاه خودروی جدید به این شهرستان ازجمله مواردی است که مشکلات ترافیکی این شهرستان را تشدید نموده است، این در حالی است که طبق اطلاعات موجود در جدول شماره یک مساحتی حدود ۵۷۶.۶۳ هکتار از شهرستان اصفهان به بخش حمل­و­نقل اختصاص داده‌شده است. به دلیل وجود کمبود­ها و کاستی­های موجود درزمینه ترافیک و حمل­و­نقل شهرستان اصفهان، این مسئله به‌عنوان یکی از مشکلات اساسی این شهرستان و به یکی از اولویت­های برنامه­ ریزی­های عمرانی قرارگرفته است(همان). افزایش جمعیت این شهرستان و افزایش و تمرکز صنایع و کارگاه‌های صنعتی و تردد بیش‌ازحد وسایل نقلیه در شهرستان اصفهان زمینه اینورژن (وارونگی حرارتی) و آلودگی هوا و آلودگی‌های صوتی را برای سکنه این شهرستان فراهم نموده.
کاربری اراضی شهرستان اصفهان:
یکی از مطالعات اساسی در جهت شناخت شهر و نحوه پراکندگی فعالیت­های شهری در بررسی فیزیکی، مطالعه نحوه استفاده از اراضی شهری است (رضویان،۱۳۸۱ :۳۱). برنامه­ ریزی کاربری اراضی شهری، ساماندهی مکانی و فضایی فعالیت­ها و عملکردهای شهری بر اساس خواسته ­ها و نیازهای جامعه شهری هسته اصلی برنامه­ ریزی شهری را تشکیل می­دهد(پورمحمدی،۱۳۸۲: ۳).
بر اساس اطلاعات موجود در طرح جامع شهرستان اصفهان در زمینه کاربری اراضی این شهرستان (جدول شماره۱) بیشترین مقدار زمین، مانند اکثر شهرهای ایران به کاربری مسکونی اختصاص داده‌شده است.
جدول شماره ۱ : مساحت اختصاص داده‌شده به هرکدام از بخش­های مصرفی شهرستان اصفهان

حوزه مصرفی کاربری شهرستان اصفهان (هکتار) کل(هکتار)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم