کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



عقد معوض عبارت است از عقدی که یکی از طرفین در مقابل طرف دیگر تعهد به انجام امری می کند و یا مال را می‌دهد و در عوض مالی را از طرف دیگر می‌گیرد و یا در مقابل تعهدی که طرف دیگر به نفع او می‌کند.
در عقد معوض دادن مال و یا انجام تعهد از ناحیه یک طرف گرفتن مال و یا انجام تعهد از ناحیه طرف دیگر است. عقد معوض دارای دو مقوله است که یکی عوض و دیگری معوض نامیده می‌شود مانند بیع که دارای ثمن و مثمن می‌باشد و هر یک در مقابل دیگری قرار گرفته است. هرگاه منظور متعاملین در عقد معوض تعادل بین عوض و معوض نباشد بلکه عوضی که در مقابل قرار داده می‌شود ناچیز باشد آن را عقد محاباتی گویند. (امامی، ۱۳۷۷، صفحه ۵۷ )
۲-۱-۴-۴- قرارداد کار عقد قائم به شخص است
در قرارداد کار، شخص کارگر متعهد است و تعهدهای او جنبه شخصی دارد و شخص ثالثی نمی‌تواند آن را اجرا کند و به وراث او هم منتقل نمی‌شود در واقع در قرارداد کار نوعی توافق میان طرفین صورت می‌گیرد که به موجب آن ادامه حیات قرارداد بر خلاف میل یکی از طرفین ممکن نیست. از همین رو می‌توان گفت که قرار داد کار به حقوق اشخاص بیشتر مربوط است تا به حقوق اموال زیرا موضوع این قرارداد مالی و شی نیست بلکه تعهدی است که به شخص کارگر مربوط می‌شود.
۲-۱-۴-۵- قرارداد کار عقد لازم است
ماده ۱۸۵ قانون مدنی می‌گوید : «عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشند مگر در موارد معینه» (حجتی اشرفی، ۱۳۷۹، صفحه ۳۰)
رابطه ای که در اثر عقد لازم ایجاد می‌شود طوری است که هیچ یک از طرفین عقد نمی‌توانند بدون رضای طرف دیگر آن را بر هم بزند مانند نکاح، اجاره و…
بنابراین طرفین به انجام چیزی که در عقد تصریح شده ملزم می‌باشند مگر در مواردی که قانون در اثر یکی از خیارات حق فسخ به یکی از طرفین یا هر دو آن‌ها داده باشد که در این صورت کسی که حق مزبور به او داده شده باشد می‌تواند معامله را فسخ نماید و یا اینکه طرفین عقد در تفاسخ و بر هم زدن آن توافق حاصل نمایند که آن را اقاله گویند. همان طوری که دو نفر به وسیله حاکمیت اداره می‌توانند رابطه حقوقی ایجاد نمایند می‌توانند به تراضی، آن را به هم زنند و این امر نیز موجب تجاوز به حقوق دیگری نخواهد بود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کلیه عقود لازم هستند مگر آنکه قانون خلاف آن را تصریح نماید مانند ماده ۲۱۹ قانون مدنی که می‌گوید: «عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشند بین متعاملین و قائم مقام آن‌ها لازم الاتباع است مگر اینکه به رضای طرفین اقاله و یا به علت قانونی فسخ شود.» (حجتی اشرفی، ۱۳۷۹، صفحه ۳۵)
۲-۱-۴-۶- قرارداد کار قرارداد الحاقی است
«قرارداد الحاقی اصطلاحی استبرای آن دسته از پیمان‌ها که نمونه مفاد آن به وسیله یکی از دو طرف تنظیم می‌شود و طرف دیگر بدون اینکه امکان تغییر درباره شرایط قرارداد را داشته باشد به آن رضایت می‌دهند.» (کاتوزیان، ۱۳۷۶، صفحه ۱۹ )
در قرارداد الحاقی یک طرف شرایط خود را تعیین می‌کند و طرف مقابل چاره ای ندارد جز آنکه از بستن قرارداد خودداری کند یا قرارداد را با همان شرایط بپذیرد در این صورت او در واقع به شرایطی از پیش تعیین شده ملحق شده است، هرچند قانون کار در ماده ۱۰ مواردی را بر شمرده است که قرارداد باید حاوی آن‌ها باشد گذشته از آن که برخی از این موارد تابع ضوابط و مقررات قانونی است (ساعت کار، تعطیلات و مرخصی‌ها) و تنها در صورتی می‌توانند در قرارداد آورده شود که با این مقررات مغایر نباشد.
الحاقی بودن قرارداد که ناشی از تفاوت‌های قدرت اقتصادی و شرایط اجتماعی کارفرما و کارگر است یکی دیگر از جهاتی است که حمایت از کارگر را ضروری کرده و آمره بودن قانون کار را اقتضا می‌کند. ماده ۸ قانون کار در همین زمینه مقرر می‌دارد: «شروط مذکور در قرارداد کار یا تغییرات بعدی آن در صورتی نافذ خواهد بود که برای کارگر مزایایی کمتر از امتیازات مقرر در این قانون منظور ننماید.» (عراقی، ۱۳۸۱، صفحه ۱۶۰)
۲-۱-۵- انواع قرارداد کار
در قانون ایران سه نوع قرارداد پیش بینی شده و شامل قرارداد کار با مدت موقت، قرارداد کار با مدت غیر موقت و قرارداد انجام کار معین می‌باشد.
۲-۱-۵-۱- قرارداد کار دوره آزمایشی (قرارداد کار آموزی)
کار آموزی در لغت نامه دهخدا چنین معنی شده است: «کارآموزی… دوره ای است که اشخاصی که وارد خدمت می‌شوند بی حقوق برای آشنا شدن به کار خدمت می‌کنند.» (دهخدا، ۱۳۳۶، صفحه ۱۱۷ )
در فرهنگ عمید کارآموزی چنین معنی شده است: «کارآموزی –کار آموختن، کار یاد گرفتن و نیز به معنی دوره ای که داوطلب شغل در اداره بدون حقوق کار می‌کند تا وقتی که آشنا به کار می‌شود.»
فرهنگ فارسی کارآموزی را چنین معنا کرده است «کار آموزی =(حاصل مصدر) عمل کارآموزی. دوره ای که اشخاص وارد خدمت می‌شوند و بدون گرفتن حقوق برای آشنا شدن به کار خدمت می‌کنند.» «استاژ = فرانسه stage» (معین، ۱۳۸۰، جلد سوم، صفحه ۲۷۹ )
معنای اصطلاح قرارداد کار آموزی
در قانون کار مصوب ۱۳۶۹ که بند ۲ مبحث اول از فصل پنجم را به کارآموزی و قرارداد کارآموزی اختصاص داده است (ماده ۱۱۲ تا ۱۱۸ ) هیچ تعریفی از قرارداد کارآموزی ارائه نکرده است و تنها در ماده ۱۱۶ همین قانون به چارچوب مطالبی که طرفین قرارداد کارآموزی در هنگام انعقاد قرارداد باید آن را مشخص و رعایت کنند پرداخته است.
اما ماده ۲ قانون کار آموزی مصوب اردیبهشت ماه ۱۳۴۹ قرارداد کارآموزی را چنین تعریف کرده است: «قرارداد کارآموزی قراردادی است که در آن رابطه کارفرما و کارآموز به منظور کارآموزی تنظیم می‌گردد.»
با دقت در محتوای این ماده مشخص است که تعریف ارائه شده در این قانون با توجه به انواع کارآموزان که در ماده ۱۱۲ قانون کار مصوب ۱۳۶۹ معرفی می‌کند نمی‌تواند تمام کار آموزان را در بر بگیرد و چنانچه رویکرد غالب قانون کارآموزی نشان می‌دهد قرارداد کارآموزی از منظر این قانون و ماده ۲ همین قانون به خوبی بیانگر وجود یک رابطه کارگری-کارفرمایی در قرارداد کارآموزی است. بنابراین برای پوشش همه قراردادهای کارآموزی باید از تعریف موجود در قانون کار آموزی مصوب ۱۳۴۹ و آخرین اصلاحیه‌ی آیین نامه نحوه تشکیل و اداره آموزشگاه های آزاد فنی و حرفه ای مصوب ۲۸/۱/۷۹ هیأت وزیران که به استناد تبصره ماده ۱۱۱ قانون کار مصوب ۱۳۶۹ تصویب شده است استفاده نمود.
این آیین نامه قرارداد کار آموزی را چنین شرح داده است: «قرارداد کار آموزی عبارت از قراردادی که بین دارنده پروانه تاسیس آموزشگاه و کارآموز به منظور آموزش بر اساس مقررات این آیین نامه منعقد می‌شود.» (آیین نامه نحوه تشکیل و اداره آموزشگاه‌های آزاد فنی و حرفه ای مصوب ۲۸/۱/۱۳۷۹، بند ۸/۱)
۲-۱-۵-۲- قرارداد کار دائم (غیر موقت)
در قانون کار تعریف مشخص از قرارداد با مدت غیر موقت ارائه نشده اما در تبصره ۲ ماده ۷ قانون مذکور مقرر می‌دارد «در کارهایی که طبیعت آن‌ها جنبه مستمر دارد در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود قرارداد دائمی تلقی می‌گردد.»
باید توجه داشت که هر چند با انعقاد این نوع قراردادها فرض بر این است که کارگر تا زمانی که بازنشسته، از کارافتاده یا فوت نشده است در استخدام کارفرما خواهد بود. لیکن منظور این نیست که این نوع قرارداد به هیچ وجه قابل فسخ نخواهد بود بلکه رابطه طرفین تا وقوع موارد فوق و یا مادامی که فسخ نگردیده ادامه خواهد داشت. (منشی زاده،۱۳۸۳، صفحه ۱۴)
۲-۱-۵-۳- قرارداد کار موقت
در این نوع قرارداد کارگر برای مدت معین به کار گرفته می‌شود و فرض بر این است که با انقضای مدت قرارداد طبق توافق قبلی قرارداد خاتمه یابد. در قانون کار و مقررات مربوطه مدت قراردادهای موقت مشخص نشده و بر حسب توافق طرفین بدون هیچ محدودیتی تعیین می‌گردد. اگرچه در تبصره یک ماده ۷ قانون کار مقرر گردیده حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آن‌ها که جنبه غیر مستمر دارد توسط وزارت کار و امور اجتماعی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
اما این موضوع تا کنون عمل نشده است «قرارداد کار با مدت معین قراردادی است که ذکر مدت در آن به سبب طبیعت کار یا مقتضیات کارگاه ضروری باشد مانند قرارداد کار کارگر جانشین یا قراردادهای مربوطه به انجام کارهای اضافی یا انجام فعالیت‌هایی که جزء فعالیت‌های عادی کارگاه محسوب نمی‌شود. (عراقی، ۱۳۸۱، صفحه ۲۱۶)
۲-۱-۵-۴- قرارداد کار برای کار معین
در این نوع قرارداد موضوع قرارداد انجام کار معین است و بعد از اتمام آن کار قرارداد خاتمه می‌یابد مانند اینکه در یک پروژه راه سازی شخصی به عنوان مهندس ناظر استخدام شود تا بر روند اجرای پروژه و عملکرد کارگران نظارت نماید و از لحاظ حضور در محل کار، مزد و غیره تابع شرایط قانون کار باشد.
ماده ۲۵ قانون کار بیان می‌دارد : «هرگاه قرارداد کار برای مدت موقت و یا برای انجام کار معین منعقد شده باشد هیچ یک از طرفین به تنهایی حق فسخ آن را ندارند.»
همچنین به استناد ماده ۲۴ قانون فوق‌الذکر «در صورت خاتمه قرارداد کار، کار معین یا مدت موقت کارفرما مکلف است به کارگری که مطابق قرارداد یک سال یا بیشتر به کار اشتغال داشته است برای هر سال سابقه اعم از متوالی یا متناوب بر اساس آخرین حقوق مبلغی معادل یک ماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار به وی پرداخت نماید.»
۲-۱-۶- شرایط قرارداد کار
برای صحت قرارداد کار در زمان انعقاد قرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است:
مشروعیت مورد قرارداد
معین بودن موضوع قرارداد
عدم ممنوعیت قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام کار مورد نظر
لازم به ذکر است اصل بر صحت کلیه قراردادهای کار است مگر آنکه بطلان آن‌ها در مراجع ذیصلاح به اثبات رسد. قرارداد کار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید حاوی موارد ذیل باشد:
نوع کار یا حرفه یا وظیفه ای که کارگر باید به آن اشتغال یابد.
حقوق یا مزد مبنا و لواحق آن
ساعات کار، تعطیلات و مرخصی‌ها
محل انجام کار
تاریخ انعقاد قرارداد کار
مدت قرارداد، چنانچه کار برای مدت معین باشد.
موارد دیگری که عرف و عادت شغل یا محل ایجاب نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-27] [ 07:56:00 ب.ظ ]




دانشگاه آزاد اسلامی

واحد علوم و تحقیقات سیرجان

Science and Research Branch, Islamic Azad University

فرم پیشنهاد تحقیق

پایان‏ نامه‌ی کارشناسی ارشد

عنوان تحقیق به فارسی:

بررسی کنترل کننده PID تطبیق پذیر با استفاده شبکه عصبی برای کاهش نوسانات سیگنال خروجی منابع تغذیه

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نام دانشجو: ساناز دانشکده: فنی و مهندسی

نام خانوادگی دانشجو:سعیدی گروه تخصصی: مهندسی برق

رشته تحصیلی:برق گرایش: کنترل

نیمسال ورود به مقطع جاری:۹۱ نیمسال شروع به تحصیل : ۹۰

نام و نام خانوادگی استاد (اساتید) راهنما: نام و نام خانوادگی استاد (اساتید) مشاور:

۱- هادی زاینده رودی ۱- علیمراد خواجه زاده

تاریخ تصویب در شورای گروه تخصصی: تاریخ تصویب در شورای پژوهشی دانشکده :

تائید مدیر پژوهشی دانشکده: تائید رئیس دانشکده:

تاریخ ارسال به حوزه پژوهشی واحد:

تأیید کارشناس پژوهشی تاریخ بررسی وتایید امور پژوهشی واحد:

تأیید مدیرکل پژوهشی تأیید معاون پژوهشی واحد

توجه: لطفاً این فرم با مساعدت و هدایت استاد راهنما تکمیل شود.

اطلاعات مربوط به دانشجو:

نام: ساناز نام‏خانوادگی: سعیدی شماره دانشجویی: ۹۰۰۸۲۰۰۰۶

مقطع:کارشناسی ارشد رشته تحصیلی: برق گروه تخصصی : برق

گرایش:کنترل نام‌دانشکده:فنی ومهندسی سال ورود به مقطع جاری: ۹۲-۹۱ نیمسال ورودی:۹۱-۹۰

آدرس پستی درسیرجان. ـــــــــ تلفن ثابت محل سکونت: ـــــــــ تلفن محل کار: ـــــــــ

آدرس پستی در شهرستان:کرمان – بلوار آزادگان- کوچه شماره ۵- جنوبی ۱- ساختمان آرین

تلفن ثابت محل سکونت: ۲۴۳۹۰۶۳ تلفن همراه:۰۹۱۳۲۹۶۳۰۸۹ پست الکترونیک:eng.ss66@yahoo.com

اطلاعات مربوط به استاد راهنما:

تذکرات:

دانشجویان دوره کارشناسی می‌توانند یک استاد راهنما و حداکثر دو استاد مشاور و دانشجویان دوره دکتری حداکثر تا دو استاد راهنما و دو استاد مشاور می‏توانند انتخاب نمایند.

در صورتی که اساتید راهنما و مشاور مدعو می باشند، لازم است سوابق تحصیلی، آموزشی و پژوهشی کامل ایشان (رزومه کامل) شامل فهرست پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و رساله‏های دکتری دفاع شده و یا در حال انجام که اساتید مدعو، راهنمایی و یا مشاوره آنرا بر عهده داشته‏اند، به همراه مدارک مربوطه و همچنین آخرین حکم کارگزینی (حکم هیأت علمی) ضمیمه گردد.

اساتید راهنما و مشاور موظف هستند قبل از پذیرش پروپوزال، به سقف ظرفیت پذیرش خود توجه نموده و در صورت تکمیل بودن ظرفیت پذیرش، از ارسال آن به دانشکده و حوزه پژوهشی و یا در نوبت قراردادن و ایجاد وقفه در کار دانشجویان جداً پرهیز نمایند. بدیهی است در صورت عدم رعایت موازین مربوطه، مسئولیت تأخیر در ارائه پروپوزال و عواقب کار، متوجه گروه تخصصی و دانشکده خواهد بود.

اطلاعات مربوط به استاد راهنمای اول:

دانشگاهی

نام و نام خانوادگی:هادی زاینده رودی آخرین مدرک تحصیلی :. ـــــــــ دکتری مهندسی برق -قدرت

حوزوی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




«بنشین کـه به خاطر بگرفتهاست نشانــت»(۶۲۲/۹)؛ «از آن شاهد که در اندیشهی ماسـت/ نبینم زاهدی در شهر معصوم»(۲۱۴/۵)؛ «تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم» (۳۳۸/۱)؛ «نه هر وقتم به یاد خاطر آیی / که خود هـرگز نمیگردی فراموش»(۶۱۰/۹)؛ «ای که در دل جای داری بر سر و چشمم نشین /کاندر آن بیغوله ترسم تنگ باشد جای تو»(۶۶۲/۴)؛ «نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود/ مجال آنکه دگر پند پارسا گنجد(۶۵۸/۶)؛ «رقص از سر ما بیرون امروز نخواهـد شد/ کاین مطرب ما یکدم خاموش نمیباشد»(۶۱۸/۶).
۴-۱-۱-۲٫ طرحوارهی حجمی سر در غزلیات حافظ
مظروف ظرف سر در غزلیات حافظ مختلف و متنوعاند: «آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت»(۲۹۴/۱۱)؛ «نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند»(۱۹۴/۳)؛ «کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست»(۷۰/۹)؛ «پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد»(۱۱۰/۱).
«خیال حوصلهی بحر میپزد هیهات/ چهاست در سر این قطرهی محال اندیش»(۲۹۰/۳)؛ «سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید/ تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست»(۲۲/۲)؛ «چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله / که روز بی کسی آخر نمیروی ز سرم»(۳۳۰/۴)؛ «بار غمی که خاطر ما خسته کرده بـود/ عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت»(۸۶/۵)؛ «که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم»(۲۵۴/۷)؛ «در سر هوس ساقی در دســت شــراب اولی»(۴۶۶/۵).
۴-۱-۱-۳٫ تحلیل شناختی
در تمام ابیاتی که ذکر شد، سر ظرف مشترک محسوب میشود. بنابراین شباهتهای سعدی و حافظ از آن استنباط شده است و عشق به عنوان مظروف سر، با واژگان مختلفی بیان شده است. تفاوت در مظروفها مبنای تحلیل تفاوتها قرار گرفته است. در این قسمت، شباهتها تحت عنوان «انتقاد اجتماعی در بستر عشق» و «مرز ممنوعهی عشق» و تفاوتها تحت عنوان «عشق رفاقتی و عشق پرشور» مطرح میشود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۱-۱-۳-۱٫ انتقاد اجتماعی در بستر عشق
در غزلیات سعدی و حافظ سر به جای آنکه ظرفی برای افکار و عقاید گوینده باشد، حاوی عشق است. این موضوع یادآور داستانِ کینهی دیرینهی عقل و عشق در پهنهی ادب فارسی است و یکی از بنمایههای فکری این دو شاعر را تشکیل میدهد و بیشک برخاسته از تفکرات رایج عصر است. در عصر این دو شاعر و کمی قبل و بعد از آن، کمتر شاعر یا عارفی میتوان پیدا کرد که به اختلاف و ستیز عقل و عشق نپرداخته و خود به داوری میان ایندو ننشسته باشد. اما چرا در این داوری عشق بر عقل غلبه مییابد؟ با وجود آنکه عقل و استدلال از چنان پایگاه رفیعی بر خوردار است که حتی شاعران عقلستیز هم به اهمیت آن اقرار کردهاند: مولانا انسان را «همه اندیشه» میداند (مولوی، ۱۳۸۴: ۲۱)و سنایی حدیقهاش را با نام خدای خردبخش بیخردبخشای آغاز میکند، اما همین که به مقایسه عقل و عشق میپردازد، خرد را درخور لعنت مییابد:«لعنتش کن که بیخرد خردی است»(سنایی،۱۳۴۴: ۳۰۳).
در پاسخ به این پرسش مواردی مطرح شده ، از جمله:

    1. سنگینی و دشواری مفهوم عشق: چون متفکران به کمک عقل نتوانستند عشق را دریابند و شرح دهند، این دو دشمن یکدیگر معرفی شدهاند.
    1. سختی راه عشق: چون حضور عقل را در وادی عشق باعث درک صعوبت راه و تلخی هجران (که جزئی از موجودیت عشق است) میدیدند و برای رهایی از این تلخی و اندوه، مستی و مستوری را مقدمه عشق معرفی میکردند(موحدی، ۱۳۸۸: ۱۸۳-۱۸۲).
    1. خشک اندیشی معتزله در پیروی از خرد سبب رویگردانی مخالفان از عقل و خرد شد(دهقانی، ۱۳۸۷: ۵۶).
    1. رواج معتقدات اشاعره.
    1. رواج تصوف و چالش عرفا با فلاسفه به ویژه خرد ارسطویی باعث شد که خرد مطلقاً از عرصهی عشق بیرون رانده شود(محمدی،۱۳۸۱: ۳۱ و دهقانی،۱۳۸۷: ۱۴ و جعفری،۱۳۸۶: ۳۳).
    1. از نظر شفیعی کدکنی«ریشهی تاریخی این فکر را باید در مجادلات میان متکلمان اسلامی به ویژه اشاعره و معتزله جست و جو کرد…. نکوهش عقل خود به خود ستایش چیز دیگری را به همراه دارد که ممکن است در نخستین مراحل نام آن «عشق» نباشد؛ بلکه «ایمان» یا «هدایت» باشد»(۱۳۹۲: ۴۴). «همواره میان اهل ایمان و اهل منطق ستیزی پنهان و گاه آشکار وجود داشته است….جدال ایمان و عقل با ذهنیت بخشی از بشریت همواره ملازم بوده است»(همان:۴۵). «قبل از این که چنین تقابل آشکاری میان عقل و عشق وارد اندیشهی عارفان ایرانی شود، انکار و نفرتی نسبت به عقل و فضولی او در ذهن بعضی از متفکران ما حاصل شده است و آشکارترین جلوهی آن در مشاجرات میان اشاعره و معتزله بوده است»(همان:۴۹). در شعر عرفانی فارسی کلمهی عشق در این تقابل جای ایمان و هدایت را میگیرد… مانند این بیت از سنایی: هر که را عشق نیست در دل و جان/ در دل و جان او هدایت نیست و یا این سخن حافظ: عشق کاری است که موقوف هدایت باشد(همان:۵۴-۵۲).

ضمن تأیید تمام این دلایل، با توجه به کاربرد طرحوارهی حجمی دلیل دیگری نیز میتوان ارائه کرد:
طرحوارهی حجمیِ «سر» در غزلیّات سعدی و حافظ صرف نظر از روساخت که غالباً «ظرفِ عشق» قرار میگیرد، در بررسی ژرف ساختی نیز «عشق» بعد از پیروزی بر عقل، سر و کارکردهای آن را تحت فرمانروایی خود در میآورد؛ به عبارت دیگر، دل در غزلیات سعدی و حافظ نه تنها قلمرو عقل را اشغال میکند؛ بلکه خود کار سر یعنی تعقل، اندیشه و ذخیره علم و دانش را نیز انجام میدهد.۱ سعدی: «…در دل اندیشه و در دیده خیالش دارند» (۴۱۳/۱)؛ «کس نگذشت بر دلم تا تو به خاطر منی» (۳۵۹/۱)؛ «دل شوریده ما عالم اندیشهی ماست» (۶۲۹/۶). حافظ: «نکتهای هرگز نشد فوت از دل دانای تو» (۴۱۰/۴)؛ «پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب/ تا در این پرده جز اندیشهی او نگذارم» (۴۳۲/۴)؛ «علم و فضلی که به چهل سال دلم جمع آورد…» (۱۲۸/۶).
سر در کهن الگو و ضمیرِ ناخودآگاه ایرانیان در حکم پادشاه است و از این رهگذر، پادشاه نیز به سر همانند میشود.کاربرد واژهی سر به معنی «سردار یا مقدّم لشکر(جمع سر در این معنی سران است)، رئیس، برتر، مهتر، شریف تر، بالا، ابتدا، اوّل، آغاز، اساس، پایه، اصل»(دهخدا،۱۳۷۳: ذیل سر)، سرور و بزرگ، مؤیّد همین مطلب است. در غزلیات سعدی و حافظ، عشق که مرکز و کانون آن دل میباشد بر پادشاه بدن یعنی سر غلبه مییابد و عقل را از قلمرو خود بیرون میراند و سر را به تصرف خود درمیآورد. بر این اساس باید گفت که عشق نمایندهی طبقه فرودست جامعه و عقل نماینده طبقه حاکم است. و ستیز عقل و عشق را میتوان شبیهسازی یک مبارزهی سیاسی دانست. غلبه عشق بر عقل را میتوان نمود استعاری غلبه بر پادشاهان ستمگر دانست که در واقعیت تحقق نیافته، شبیهسازی آن در دنیای ادبیات شکل گرفته است.
شاید پذیرش این ادعا که برآمده از طرحوارهی حجمی است، دشوار به نظر برسد و علمی بودن آن کمرنگ جلوه کند؛ اما میتوان با استناد به دلایلی دیگر (غیر از کاربرد طرحوارهی حجمی) صحت این برداشت را تقویت کرد:

    1. از لابهلای سخن شاعران و عارفان و تقسیمبندی عقل به دو قطب مثبت و منفی، برمیآید که با گروهی از عقلا مخالفت دارند نه با عقل و بنیان اندیشه.
    1. از دورهی سنایی به بعد که بیشتر شاعران از دربارها رویگرداندند، عشق در برابر عقل بیش از پیش رایت مخالفت بر افراشت(جعفری، ۱۳۸۶: ۳۵). در تغزل قصاید شاعران مداح چون فرخی و منوچهری برتری عشق بر عقل مطرح نشده است.
    1. در تأیید این مطلب که خرد نمایندهی طبقهی فرادست جامعه است، همین بس که اغلب خردگرایان با عامهی مردم بیگانه بودند. ناصرخسرو را به عنوان نمونه میتوان ذکر کرد که دیوان او پر است از طنین گوشخراش «خر» و «خرد» که اولی را در وصف مردم به کار میبرد و خود را به دومی منتسب میکند(دهقانی، ۱۳۸۷: ۵۶). اما عشق موجودیت خود را از مردم میگیرد:

ز گفتوگوی عوام احتراز میکـــردم کزین سپس بنشینم به کنج تنهایی وفای صحبت جانان به گوش جانم گفت: نه عاشقی که حذر میکنی ز رسـوایی
(سعدی،۴۲۰/۷-۸).
کسانی هم در فرهنگ مردم به عنوان نماد و مظهر عشق پذیرفته شدهاند که بر طبقهی حاکم بودنِ خود پشت پا زدهاند؛ مثل مجنون و شیرین یا چون فرهاد از طبقه عامه برخاستهاند؛ اما خسروپرویز هیچگاه نماد عاشق قرار نگرفت:
عقل وقتی خسروی میکرد بر ملک وجود باز چون فرهاد عاشق بر لب شیرین اوست
(سعدی،۱۷۲/۴).

    1. اینکه عقل به پادشاه آن هم در بسیاری از موارد از نوع معزول و مخلوعِ آن، تشبیه میشود؛ دلیل دیگری است که نقد عقل را به حوزهی مبارزهی سیاسی مرتبط میکند. حافظ عقل را «شحنهی هیچکاره» مینامد(۷۲/۳) و نیز آن را به سامری تشبیه میکند که قدرت نامشروع خود را با تجلی قدرت الهی و حقیقی موسی(عشق) از دست میدهد(۱۴۲/۷). تشبیه عقل به پادشاه معزول مورد علاقهی سعدی است: عقل در عشق نمیگنجد همانگونه که در دولت خاقان نمیتوان خلافت کرد(۱۶۷/۶) . عقل و عشق دو پادشاهند و در یک مملکت نمیگنجند، پس چون درد عشق حمله کند، قرار عقل نمیماند(۴۵۸/۵) و چون سلطان عشق روی نماید(۴۵۵/۶)، عقل که به اشتباه تصور میشد از همهکاری بهدر میآید(۲۷۲/۲)، راه گریز در پیش میگیرد؛ چون میداند که اگر گربه شیر نر هم گردد نباید با پلنگ دندان تیز کند(۱۷۰/۷-۶). چون عشق دست تطاول دراز میکند، معلوم میشود که عقل کفایتی ندارد(۱۵/۸)؛ عقلی که هرگز بر آستانهی عشق پای هم ننهاده بود، سر مینهد(۱۱۱/۹). درنتیجه حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق به فرمان عامل معزول تبدیل میشود(۱۳۶/۶) و دور عارض معشوق رسم عقل را بهکلی برمیاندازد(۵۶۲/۹).
    1. در نوشته های محققان نیز تشبیه عقل به پادشاه معزول ناخودآگاه یا تحت تأثیر شاعران فراوان به چشم میخورد: «در روزگاری که خرد، بهسان پادشاهی پلشت و بیفره، از کار باز مانده بود؛ عرفان ایرانی، مانند پهلوانان اساطیری، تاجی از برگهای تاک، بر تارک عشق نهادند و او را بر جای «خرد» نشاندند»(دهقانی۱۳۸۷: ۷۲).

بنابراین، برخلاف این مطلب که «در غزل کلاسیک، شعر عاشقانه به حریم خصوصی، انفرادی و انحصاری شاعر تبدیل شده و اجتماع و مسایل مربوط به آن به دنیایی بیرون از آن وادیِ محرمانه رانده میشود و شاعر میان حریم عشق و عرصهی اجتماع، تفکیک و جدایی انکارناپذیری قایل میشود»(بهفر،۱۳۸۱: ۴۳)؛ در تصویری که در غزل عاشقانه از ستیز عقل و عشق ارائه شده است، یگانگی و تلاقی عشق و اجتماع را میتوان مشاهده کرد که در روان، اندیشه و عاطفهی شاعر مثل تاروپود درهم تنیدهاند و این نشان میدهد که شاعرِ بهتعبیرِنوگرایان کلاسیک، هنگام سخن گفتن از عشق در ناخودآگاه ذهن خود از دغدغه های اجتماع و دنیای بیرون خود آسوده نیست و انتقاد اجتماعی را نباید فقط به ابیاتی در لابهلای اشعار عاشقانه با درونمایهی تنفر از روی و ریا و گلایه از روزگار محدود و منحصر دانست.
۴-۱-۱-۳-۲٫ مرز ممنوعهی عشق
طرحوارهها از تعامل و مشاهدهی دنیای بیرون شکل میگیرند. چند نمونه از کاربرد عینی و ملموس طرحوارهی حجمی در زندگی روزمره را در جملات زیر میتوان مشاهده کرد: «کتابها در کیف من هستند»، «مریم استکانها را درسینی گذاشت»، «شهر بهار در استان همدان واقع شده است»، «علی در بانک کار میکند»؛ نقطهی اشتراک تمامِ این مثالها، محصور شدن شیء در داخل چیزی است؛ اما در هر مثال، پیامد نقشی متفاوتی نیز مد نظر است. در جملهی اول محصور شدن پیامد نقشی «اختفا» را داراست: کتابها در کیف پنهان شدهاند. درجمله دوم درنتیجهی محصور شدن جزئی «استکانها» در«سینی»، استکانها توسط سینی کنترل و مهار میشوند. در جملهی سوم، محصور شدن، پیامد نقشی «تأثیرپذیری» را داراست. شهر بهار تحت تأثیر شرایط اقلیمی، اقتصادی، سیاسی و… استان همدان قرار دارد. در جملهی چهارم نقش ظرف، «تداعی عملکرد» مظروف است. از واژهی بانک میفهمیم که کار علی مسلماً تدریس یا رانندگی نیست و انجام امور بانکی است(افخمی و اصغری، ۱۳۹۱: ۳۷-۳۵).
یکی از کارکردهای ظرف سر برای مظروف عشق «اختفا» است. حافظ عشق را «لطیفهای نهانی» (۶۶/۵) و سعدی آن را «داغ پنهانی و مِهر سر به مُهر»(۲۱۰/۶) مینامد و حتی درروز آشکار شدن اسرار؛ یعنی «آن روز که غوغای قیامت باشد» چشم دارد که معشوق «منظور نهانش»(۲۸۲/۱۰) باشد. برای همین «دل» و «سر» بیش از دیگر اعضای بدن ظرف عشق واقع شدهاند؛ نه عضوی مثل دست چون آنچه در دست باشد قابل مشاهده میباشد، اما عشق باید پنهان بماند چون «عشق تجربهای آستانهای است و مرز ممنوعهای را به تصویر میکشد که تلاش برای عبور از آن همواره با تنبیه همراه است. تنبیهاتی چون مرگ، از دست دادن اعتبار اجتماعی و عقل، جدایی و گاه عاشق با جنون تنبیه میشود»(نجومیان، ۱۳۹۱: ۱۰۶) : ترسم که عشق در سر سعدی جنون شود(۵۶۲/۹).
مهمترین کارکرد ظرف سر برای مظروف عشق «تداعی عملکرد» میباشد. مظروف «دست» را با زور و اجبار میتوان وارد و خارج کرد؛ اما در مورد سر و دل این امکان وجود ندارد. بنابراین مظروف سر بودن، عشق را اختیاری و غیر قابل دسترسی معرفی میکند. «مفهوم عشق در تجربه زندگی به طور کامل قابل دسترسی نیست و از این لحاظ مانند خواب دیدن است چون خواب هم مانند عشق به طور کامل توانایی تجربه شدن را ندارد؛ به عبارت دیگر، آنچه در خواب میبینیم، همزمان هست و نیست و بازنمایی آن در قالب روایت هرگز کیفیت تجربهی خواب را به طور کامل منتقل نمیکند»(نجومیان، ۱۳۹۱: ۱۱۲).
در موارد اندکی که«دست» مظروف معشوق یا عشق واقع شده، سخن از وصال و حضور عینی معشوق است:
همراه من مـباش که غــیرت برند خلق در دست مفلسی چو ببینند گوهری(۱۴/۸).
وقتی سر ظرف عشق واقع میشود و شاعر میگوید تو در خاطر منی یا آتش مهر تو در سر من است؛ یعنی معشوق فقط در ذهن عاشق حضور دارد و در زندگی عاشق وجود عینی و ملموس ندارد. در فرهنگ ما عشقی که فرا انسانی و ورای تجربهی اینجهانی باشد، عشق حقیقی و با ارزش تلقی میشود و تقابل عشق و ازدواج در داستانهای عاشقانه هم تلاش برای حفظ وضعیت استعلایی و آرمانی عشق است(نجومیان، ۱۳۹۱:۱۰۷). این کارکرد عشق در بیت«از آن شاهد که در اندیشهی ماست/ نبینم زاهدی در شهر معصوم»(۲۱۴/۵)، دستمایهی انتقاد از زاهدان قرار گرفته است. سعدی میگوید که شاهد در اندیشهی ما حضور دارد؛ اما برای زاهدانی که ما را حتی از این اندیشهی عاشقانه منع میکنند، این شاهد حضور عینی دارد و باعث لغزش و دوری از پاکدامنی شده است.
۴-۱-۱-۳-۳٫ عشق رفاقتی حافظ و عشق پرشور سعدی
آنچه دربارهی شباهت عشق سعدی و حافظ گفته شد بر مبنای ظرف سر شکل گرفت که کاربرد مشترک داشت؛ اما بر اساس واژگان مختلفی که به عنوان مظروف مطرح شدهاند، میتوان به تفاوت میان نگرش این دو شاعر دربارهی عشق پیبرد. در این قسمت ماهیت روانشناختی عشق مورد توجه قرار گرفته است.
در روانشناسی عشق به عنوان یک هیجان اساسی و مثبت معرفی میشود که چندین نظریه دربارهی آن وجود دارد. «استرنبرگ»(۱۹۸۶)، نظریه مثلث عشق را مطرح میکند . او در این نظریه، سه مؤلفهی «صمیمیت»، «میل و شور» و «تعهد و تصمیم» را برای عشق در نظر میگیرد؛ یعنی، عشق به عنوان یک پدیدهی روانی، سه مؤلفهی رفتار(صمیمیت)، هیجان(میل و شور) و شناخت(تعهد) را داراست. استرنبرگ با ترکیب این سه مؤلفه، هشت نوع عشق را معرفی میکند.
الین هتفیلد و همکاران با تأثر از نظریههای مثلث عشق استرنبرگ و رنگهای عشق «لی»، عشق را به دو گروه عشق رفاقتی و عشق پرشور تقسیم میکنند. این طبقهبندی، به عنوان یک مفهوم سازی معتبر از عشق بدون توجه به سن، جنس و فرهنگ در تحقیقات گستردهای پذیرفته شده است.
عشق پرشور هیجان پرحرارتی است که تمایل شدید و مدتدار برای پیوند با دیگری را شامل میشود. اما عشق رفاقتی، احساس دلبستگی عمیق، تعهد و صمیمیت را شامل میشود. شدت هیجانی عشق رفاقتی کمتر است. این نوع عشق احساس گرم عاطفه و مهربانی را شامل میشود که فرد نسبت به کسان دیگر احساس میکند. در عشق پرشور میل و شور قویتر از تعهد و صمیمیت میباشد و در عشق رفاقتی صمیمت و تعهد از میل و شور قویتر است. عشق پرشور با گذشت زمان به سرعت کاهش مییابد؛ اما عشق رفاقتی نه تنها حفظ میشود؛ بلکه افزایش مییابد. عشق پرشور با تازگی همراه است و اتفاقی شکل میگیرد؛ اما عشق رفاقتی بر مبنای آشنایی و پیشبینیپذیری نهاده شده است. عشق رفاقتی هیجانی کاملاً مثبت است؛ اما عشق پرشور هم اثرات مثبت(مثل لذت و تهییج) و هم اثرات منفی (مثل حسادت و اضطراب) را به دنبال دارد. عشق رفاقتی با پاداشهای واقعی توسعه مییابد و رفاقت و دوست داشتن مهمترین پاداش و برترین ارزش در ایجاد رابطه است، اما عشق پرشور بر لذتهای تصوری و خیالی تکیه دارد.
عشق در مردان پرشورتر از عشق در زنان است و عشق در زنان رفاقتیتر از عشق در مردان است. فرهنگ نیز روی چگونگی تعریف افراد از عشق و چگونگی آمادگی آنها از عشق تأثیر میگذارد(رفیعی نیا و اصغری، ۱۳۸۶: ۴۹۲ و جلالیتبار، ۱۳۸۵: ۶۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




 

۰

 

S2,S4

 

مزیت این روش آن است که فرکانس سوئیچینگ به طور موثری در این روش در مقایسه با روش دو قطبی دو برابر می شود. همچنین پرش ولتاژ در ولتاژ خروجی در هر بار سوئیچینگ به  کاهش می یابد این در حالیست که در روش دو قطبی، پرش ولتاژ برابر  می باشد. مزیت دو برابر شدن فرکانس سوئیچینگ در طیف هارمونیکی ولتاژ خروجی نمود پیدا می کند. زیرا پایین ترین هارمونیکها به عنوان باند های کناری فرکانسی دو برابر فرکانس سوئیچینگ ظاهر می شوند.
۲-۶-۳- مدولاسیون پهنای پالس موج مربعی(square-wave)
کلیدزنی موج مربعی نیز نوع خاصی از کلیدزنی(pwm) سینوسی است اگر دامنه ولتاژ کنترل بسیار بزرگتر از دامنه موج مثلثی باشد. در این روش هر کلید در هر پایه به مدت نیم سیکل از فرکانس خروجی مطلوب هدایت می کند. می توان شکل موج ولتاژ خروجی را در یک اینورتر نیم پل ، در شکل (۲- ۱۶a) دید. با بهره گرفتن از تحلیل فوریه ، حداکثر مقدار مولفه پایه و دیگر مولفه های هارمونیکی برای ولتاژ ورودی Vd بصورت زیر می باشد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل( ۲- ۱۶): کلیدزنی موج مربعی
که مرتبه هارمونیکی h فقط شامل مقادیر فرد می باشد.یکی از مزایای عملکرد موج مربعی کاربرد آن در سیتم های با قدرت بالا می باشد زیرا در این روش هر سوئیچ تنها دو بار در هر سیکل تغییر حالت می دهد. یکی از مهمترین معایب این روش هم عدم توانایی اینورتر در تنظیم دامنه ولتاژ خروجی است و برای کنترل دامنه ولتاژ خروجی اینورتر باید ولتاژ ورودی dc اینورتر تنظیم شود.
۲-۶-۴ مدولاسیون شیفت فازی (phase shift modulation)
این نوع از مدولاسیون فقط در اینورتر تک فاز تمام پل، عملی می باشد. در حقیقت این روش، ترکیبی از کلیدزنی موج مربعی و کلیدزنی pwm تک قطبی می باشد. در شکل (۲-۱۶a) سوئیچ ها در دو پایه اینورتر بطور جداگانه کنترل می شوند (مانند کلیدزنی ولتاژ تک قطبی pwm) و همه سوئیچ ها دارای Duty cycle برابر با ۰.۵ (مشابه کنترل موج مربعی) می باشند که بین دو پایه فازی به اندازه  تاخیر فازی وجود دارد. شکل موج های نمونه برای اینچنین عملکرد اینورتری که می تواند کنترل ولتاژ شیفت فازی و یا مدولاسیون شیفت فازی نامیده شود در شکل (۲-۱۶b) نشان داده شده است.
(a)
(b)
شکل (۲- ۱۶): کنترل اینورتر تمام پل، تک فاز با مدولاسیون شیفت فازی
(a) مدار قدرت (b) شکل موجهای ولتاژ
زاویه همپوشانی شکل موج ،  ، می تواند کنترل شود. در طول این فاصله همپوشانی ، ولتاژ خروجی برابر صفر می باشدو در این فاصله یا دو سوئیچ بالایی روشن می باشند ویا دو سوئیچ پایینی روشنند. مشخص است که وقتی زاویه تاخیر فازی  تغییر کند ، دامنه RMS ولتاژ خروجی خط به خط نیز تغییر می کند.
۲-۶-۵ کنترل جریان پیشگویانه(Predictive Current Control)
شکل (۲-۱۷) شماتیک کنترل جریان پیشگویانه یک اینورتر تک فاز را با بار سلفی خالص نشان می دهد. ولتاژ دو سر بار به قرار زیر است :
(۲-۳۱)
با متوسط گیری در یک سیکل سوئیچینگ (T) داریم:
(۲-۳۲)
بر اساس رابطه (۳-۲) و برای ایجاد جریان مرجع مطابق شکل (۳-۱۵) داریم:
(۲-۳۳)
که در آن i(n)، جریان بار در لحظه (n) است که مقدار مشخصی می باشد و i(n+1) ، جریان مرجع در لحظه(n+1) است که دراین لحظه جریان بار به این سطح برسد. L ،مقدار سلف بار و T برابر سیکل سوئیچینگ است. برای تولید جریان مرجع سینوسی، بر اساس رابطه(۱-۶) مقدار متوسط  مورد نیاز برای رساندن جریان i(n) به مقدار i(n+1) در ابتدای هر سیکل سوئیچینگ محاسبه می گردد آنگاه براساس رابطه (۲-۳۴) مقدار Duty Cycle مورد نیاز در هرسیکل به دست می آید.
شکل(۲-۱۷): اینورتر تک فاز تمام پل با بار سلفی خالص
شکل(۲-۱۸): جریان مرجع و جریان بار و ولتاژ خروجی در کنترل جریان پیشگویانه
(۲-۳۴)
با جایگذاری (۲-۳۳) در (۲-۳۴) داریم:
(۲-۳۵)
با بدست آوردن Duty Cycle در هرسیکل و داشتن مقادیر ولتاژ متوسط و جریان بار می توان مدولاسیون را برای اینورتر نشان داده شده در شکل(۲-۱۷) ارائه کرد. شکل(۲-۱۸) جریان مرجع و جریان
بار و ولتاژ خروجی در کنترل جریان پیشگویانه با کلیدزنی تک قطبی را نشان می دهد. دو شکل زیر نتایج شبیه سازی کنترل جریان پیشگویانه اینورتر منبع ولتاژ نشان داده شده در شکل (۲-۱۷) را نشان می دهد. شکل (۲- ۱۹) جریان بار و ولتاژ خروجی یک اینورتر منبع ولتاژ تک فاز را با بار سلفی ۵میل هانری و ولتاژdc ورودی ۵۰ ولت با تعداد ۲۰ نمونه برداری در یک سیکل جریان مرجع را با کنترل جریان پیشگویانه برای تولید جریان سینوسی با دامنه۳۰ آمپر نشان می دهد.
شکل (۲-۱۹) : جریان بار و ولتاژخروجی اینورتر با ۲۰ نمونه برداری در یک سیکل جریان مرجع با کنترل جریان پیشگویانه
همچنین شکل(۲- ۲۰) ولتاژ و جریان بار را با ۱۰۰ نمونه برداری در یک سیکل جریان مرجع نشان می دهد. با مقایسه شکلهای (۲- ۱۹) و (۲- ۲۰) مشاهده می گردد که هرچه تعداد نمونه برداری(فرکانس سوئیچینگ) بیشتر باشد شکل موج جریان بار به جریان مرجع نزدیک تر است که امری بدیهی به نظر می رسد.
۲-۶- ۶ کنترل جریان باند هیسترزیس با کلیدزنی دو قطبی (bipolar)
کنترل جریان باند هیسترزیس، یک تکنیک PWM است که مستقیما برای کنترل جریان استفاده می شود . این روش در اجرا بسیار ساده می باشد و همچنین دانستن اطلاعات دقیق بار و سیستم مورد نیاز نمی باشد و دارای پاسخ دینامیکی بسیار مناسبی است. در کنترل دو قطبی زوج سوئیچهای قطری (S1,S4 یا S2,S3 ) در یک لحظه خاموش وروشن می گردند وکلیدهای هر پایه به صورت مکمل همدیگر کلیدزنی می شوند . درنتیجه دو حالت اتصال وجود دارد که سطوح ولتاژ +Vdc و –Vdcرا در پایانه اینورتر ایجاد می­ کند.
شکل (۲-۲۰): جریان بار و ولتاژخروجی اینورتر با ۱۰۰ نمونه برداری در یک سیکل جریان مرجع با کنترل جریان پیشگویانه
همانطور که در شکل (۲-۲۱) نشان داده شده است برای کنترل جریان هیسترزیس یک اینورتر تک فاز با کلیدزنی دوقطبی ،سیگنال خطای حاصل از مقایسه جریان واقعی و جریان بار مرجع به یک کنترلر جریان هیسترزیس داده می شود که پالس خروجی به سوئیچها ی(S4,S1) و متمم آن به سوئیچهای (S2,S3) اعمال می گردد.

(a )
(b)
شکل (۲-۲۱): کنترل جریان باند هیسترزیس با کلیدزنی دو قطبی (a) : اعمال پالس به سوئیچها (b) : شکل موج جریان کنترل شده با باندهای بالا وپایین و ولتاژ دو قطبی
۲-۶- ۷ کنترل جریان باند هیسترزیس با کلیدزنی تک قطبی
در کلیدزنی تک قطبی، ۴ حالت اتصال در مبدل وجود دارد . در این روش ، سوئیچ S3 در طول یک نیم سیکل روشن می باشد و کلیدهای S1 و S2 به طور متناوب در طول هر سیکل کلیدزنی روشن وخاموش می شوند و ولتاژ Vdc و صفر در دو سر بار ایجاد می گردد . همچنین در طول نیم سیکل بعدی ،سوئیچ S4 در طول یک نیم سیکل روشن می باشد و کلیدهای S1 و S2 به طور متناوب در طول هر سیکل کلیدزنی روشن وخاموش می شوند و ولتاژ -Vdc و صفر در دو سر بار ایجاد می گردد. لازم به ذکر است که سوئیچهای یک شاخه به صورت متمم، عمل می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




ضعیف‌ترین موضوع فلسفه بودا همین است، او هرگز متوجه تضاد موجود بین روان شناسی عقلی خود و قبول کورکورانه تناسخ نیست.
عقیده تناسخ چندان در هند عمومیت دارد که هر هندو آن را یک قضیه بدیهی می‌انگارد و هیچ در بند اثباتش نیست.
بودا نیز این اندیشه را، که از لوازم اوضاع و احوال محیط زندگی خود بود، پذیرفت. و این اندیشه تنها چیزی است که هرگز نسبت بدان شک و تردید به خود راه نمی‌داد.
چرخش نوزادگی wheel of rebirth و قانون کرمه karma را مسلم فرض می‌کرد. یگانه اندیشه او این بود که چطور می‌تواند از این چرخش رهایی یافت و چگونه در این جهان می‌توان به نیروانا رسید و در آن جهان نائل گشت. (ویل دورانت، ۱۳۵۸، صص۶۳۱-۶۳۰)
“در آئین بودایی، وجود نفس به مثابه جوهری مستقل مورد انکار قرار گرفته، حقیقت نفس نسبی است. نفس نیز مانند جسد به عناصر تحلیل می‌رود، و این عناصر در جسدهای دیگر عود می‌کنند".
(الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۶۰)

۱-۲-۴-یونان باستان

سپیده دم اندیشه یونانی:
برتراند راسل: «در تاریخ هیچ چیز دهشت انگیزتر ویا توجیهش دشوارتر ،از ظهور ناگهانی تمدن در غرب یونان نیست»
مورخان تاریخ فلسفه، معتقدند که فلسفه یونانی با طالس آغاز شد، و در مدت دو قرن به چنان قله‌ای رسید که دیگر از آن فراتر نتوانست شده ولی دانش جدید، پدید آمدن ناگهانی را نفی می‌کند و معتقد است که، تکامل و تطور، قانون کلی موجودات زنده است، و فکر نیز چون حیوان و نبات موجود زنده‌ای است که نمو می‌کند و تطور می‌یابد. و آنچه به نظر ما خلق الساعه می‌آید، جهشی است که پس از یک سیر تدریجی، تحت تأثیر عوامل گوناگون تاریخی و جغرافیایی و اقتصادی و اجتماعی و غیر آن، حاصل شده و این جهش سرآغاز مرحله تازه‌ای است آنچه را که تمدن یونان می‌نامیم، چیزی جز حاصل تمدنهای کهن کرتی و مینایی و آخایی و دوریایی نیست، که یکی پس از دیگری بر بلاد یونان سیطره داشته است.
از جمله مکاتب موجود در یونان عبارتند از:
۱-مکتب یونانی ۲-مکتب فیثاغوری ۳-مکتب الئایی
مکتب یونانی
ارسطو اصحاب این مکتب را طبیعیان خوانده است. زیرا ایشان به تفسیر پدیده‌ها و ارجاع آنها، و در عین اختلاف، به یک مبدأ واحد در همان محیطی که می‌زیستند پرداختند و همه فلسفه را در این محدوده مورد بحث قرار دادند.
(الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۲۹-۲۷)
مکتب فیثاغورث
از فیثاغورث جز آنچه به وسیله اساطیر متعدد و متضاد از زمان های بسیار کهن به دست ما رسیده است، چیزی نمی‌دانیم. آنچه می‌دانیم این است که آئینی به نام، آئین فیثاغورثی بوده، که در روزگار قبل از ارسطو، آخرین شکل خود را یافته، و در این جمله خلاصه شده که «عدد اصل همه کائنات است».
برخی گویند فیثاغورث از مردم فینیقیه است، و در صور متولد شده است. و برخی او را از اهالی «ساموس» در جزیره‌ای روبروی ساحل ملطیه و افسس دانسته‌اند.
در عهد پولوکراتس، جبار ساموس، در حدود سال ۵۳۲ ق.م، از دیار خود مهاجرت کرد، و به صقلیه رفت و در شهر کرتون سکونت گزید، و در آنجا گروهی از شاگردان، گِردش را گرفتند و جمعیتی را تشکیل دادند، که عقاید و مرام‌هایی مختص به خود داشت. از جمله آن که گوشت و برخی حبوبات را بر خود حرام کرده بودند. نیز قربانی کردن حیوانات و پوشیدن لباسی را که در آن مواد حیوانی به کار رفته باشد جایز نمی‌دانستند و اینها بدان سبب بود که به تناسخ، یعنی انتقال روح از جسدی دیگر اعتقاد داشتند.
به کمک مخلوقات مختلفی که بدست ما رسیده، می‌توانیم جمعیت فیثاغورثی را چنین توصیف کنیم:
گروهی از مردم، با نظامی مشترک، که رشته‌های استوار صداقت و دوستی آنها را به هم مرتبط می‌ساخت. گروهی از علما که هم به ریاضیات و فلکیات و موسیقی و طب می‌پرداختند، و هم به مسائل سیاسی. بدین گونه که می‌کوشیدند تا حکومت به دست علما افتد، که هر گاه نیازی به اعمال قدرت ،ما خود آن قدرت را در دست داشته باشند. (همان، ۱۳۶۷، ص۳۴-۳۳)

۱-۲-۴-۱-فیثاغوریان

کورنفورد در کتاب خود «از دین تا فلسفه» گوید: «در مکتب فیثاغورث همچنانکه جنبه عملی داشت از جنبه تصوف نیز بر خوردار بود» و در جای دیگر گوید: در مکاتب فلسفی که تحت تأثیر اندیشه‌های فیثاغورث به وجود آمدند، به تحقیقات ماورائی توجه خاص داشتند. زیرا فیثاغورث به مسأله یگانگی خدای نادیده بیش از هر چیز ارج می‌نهاد، و عالم محسوس را به بطلان و مزیت متصف می‌ساخت، و می‌گفت که جهان محسوس، سطحی است تیره که پرتونور آسمانی در آن شکسته شود و همواره در غبار ظلمت فرو رود.»
یکی از مسائل اساسی تصوف اعتقاد به جاویدانی روح و وحدت کائنات است. و این چیزی است که فیثاغورث تعلیم می‌داد. علاوه بر آن معتقد بود که روح به انواع مختلف موجودات تحول می‌یابد. هر چه در جهان پدید می‌آید و از میان می‌رود، بار دیگر در دوره‌ای که سه هزار سال است به جهان باز می‌گردد؛ پس هر چه به نظر تازه می‌آید تازه نیست، و هر چه متولد می‌شود و در آن حیات هست، باید چنان به آن بنگریم که یکی از افراد خانواده را می‌نگریم.
فیثاغورث متفکری است که حدس اشراقی را مورد اهتمام خاص خود قرار می‌دهد و آن را از فکر و حس برتر می‌شمرد و این نیز یکی از اصول تصوف است که صوفی آنچه را به تأمل و شهود می‌یابد، هرگز به نظر و فکر و برهان در نمی‌یابد. فیثاغورث نفس را جوهری مغایر با جسد می‌داند، که مرکز آن دفاع است و خود وسلیه‌ای برای انجام کارهای عقلی مانند اندیشیدن و حکم کردن. و چون روح بعد از فنای جسد باقی می‌ماند، می‌تواند از جسدی به جسد دیگر رود. تعداد اجسادی که نفس در آنها حلول می‌کند، به اندازه درجه کمال آن نفس است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(همان، ۱۳۶۷، ص۶۳-۳۳)
پس از مرگ فیثاغورث مکتب او همچنان در شهرهای ایتالیا و سیسیل و یونان رواج داشت اگر چه بعدها به عنوان یک مکتب مستقل بر پای نماند، ولی در افکار و عقاید حکمای بعدی تأثیر بسزائی داشته است.
چنانکه افلاطون نتوانست تحت تأثیر آن قرار نگیرد و قرنها بعد در مشرق میان اخوان الصفا رواج یافت، چنانکه باید «اخوان الصفا» را در فیثاغورث اسلام» نامید. (الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۳۶)
گفته‌اند که وی (فیثاغورث) مصر و بابل را دیده و در آنجا ارکان ریاضی و دینی- عرفانی فلسفه خود را آموخته است. یکی از عقاید عمده او تناسخ روان بود- نظام وی یک عنصر مرتاضی مبتنی بر محرمات داشت که خوردن باقلا، کشتن بعضی از انواع جانوران را برای قربانی و غذا و پویشیدن البسه پشمین را در جشنها و مراسم دینی ممنوع می‌ساخت. (م.م.شریف، ۱۳۶۲ ، ص۱۱۱)
ویل دورانت از منبعی نقل می‌کند که روزی فیثاغورث می‌بیند که کسی سگی را می‌زند، به او می‌گوید: «او را مزن، من صدای یکی از دوستانم را در صدای او شناختم».
سپس او می‌گوید که خواه این قصه راست باشد یا نباشد، استاد عقیده تناسخ به فیثاغورث را می‌توان طبق موارد گوناگون پذیرفت. (ویل دورانت، ۱۳۵۸، ص۴۸)

۱-۲-۴-۲-مکتب الئایی

بر مائدیس در الئا، از توابع ایتالیا، به دنیا آمد. آنچه از او می‌دانیم این است که او در سیاست جامعه خود نقشی مهم داشته است و مردی بوده مورد احترام.
فلسفه او بیشتر در پیرامون «وجود» (کائن) و «پدیده‌ها» است. معرفت دو راه دارد:
«راه حقیقت» که ما را به معرفت وجود می‌کشاند و «راه گمان» که حکمای یونانی در آن قدم نهاده و گمراه شدند. در مکتب الئایی در میان خدایان و آدمیان یک خدا وجود دارد که بزرگترین است و او هیچگاه مانند موجودات فانی درجه و روح نیست. (الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۳۱۶)
او دائماً یکسان و ثابت باقی است، حرکت و تغیّر را متحمل نمی‌شود و بدون رنج و زحمت هر چیز را به وسیله نیروی فکر خود به حرکت در می‌آورد. شناخت کامل خدایان و آدمیان و اشیاء غیر ممکن است. هیچ انسانی هرگز حقیقت قطعی و یقینی را ندیده است، و نه هیچ کس هرگز آن را خواهد دید. هر چیزی از خاک ناشی می‌شود و سرانجام به خاک بر می‌گردد. (م.م.شریف، ۱۳۶۲ ، ص۱۱۲)

۱-۲-۴-۳-امپدکلس (انباذقلس)

انباذقلس دارای اندیشه‌های دینی بوده است. این اندیشه‌ها با مکتب فیثاغورث ارتباطی استوار داشت. آراء فلسفی او منحصر به این است که می‌گفت: عالم مرکب است از عناصر اربعه. این عناصر ازلی و ابدی و از حیث کمیت متعادلند. ترکیبات گوناگونی پیدا می‌کنند و این همه اشیاء مختلف و متنوع از ترکیب آنها پدید می‌آید. ترکیب این عناصر و انفصالشان، تابع قانون ازلی دو جانبه مهروکین، یا به تعبیر امروز، جاذبه و دافعه هستند. چون مهر برتری یابد، عناصر با هم متحد شوند، و این صلح است و چون کین برتری یابد، عناصر از هم متناظر شوند، و این جنگ است. آنچه در عالم ملاحظه می‌کنیم، چیزی جز مبارزه میان دو اصل نیست.
در عالم وجود این دو حالت متعاقب یکدیگرند: در حالت اول عناصر اربعه با هم سخت متحدند، و از آن کره بی‌نهایتی که در آن هیچ چیز از دیگری متمایز نیست، تکوین یافته است. آنچه انباذقلس در اینجا می‌گوید، شبیه به کائن «برمائیدس» است که از هیچ جانب متناهی نیست، و خلأ در آن نباشد، و شی خارج از آن وجود ندارد.
حالت دوم، حالت جهان مرتبی است که می‌بینیم، یعنی حالت ترتیب یافته‌ای که عناصر از یکدیگر جدا و متمایز شده‌اند و کثرت حاصل شده، تا مهر بر کین پیروز شود، و بار دیگر همه این عناصر به وحدت نخستین خود باز گردند. و این اتصال و انفصال تا لانهایه ادامه خواهد داشت.
مهمترین چیزی که در فلسفه انباذقلس به چشم می‌خورد، موضوع نفس و حیات است. منشأ حیات قوای آلیه‌ای است که در جهان سیادت دارد، و آن مولود صدفه است. نبات از جوف زمین برآمد و حیوان در کنار آن قرار گرفت. همه موجودات زنده را نفس است که حس و ادراک می‌کند. همه نفس‌های جزئی از اصل واحدند و از جسمی به جسم دیگر می‌روند و در صیرورتی لانهایه هستند. این سرنوشت نفسهایی است که مرتکب گناه شده‌اند و تنها نفس‌هایی که کسب فضایل کرده‌اند، از قید این تناسخ رها می‌شوند، و به بهشت جاویدان نزد خدایان خواهند رفت.
انباذقلس گوشتخواری را نهی کرد. زیرا به عقیده او، هر که گوشت بخورد، گوشت خویشاوندان خود را خورده است. (الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۳۷)

۱-۲-۴-۴-افلاطون

افلاطون در بخش علم النفس تعلیم خود می‌گوید:
نفس غیر مادی و مقدم بر جسم است. قصد بر این بوده است که تن طبعاً خدمتکار نفس باشد و به امراو او گوش فرا دهد. زمانی بود که نفس با خدا در عالم مُثل می‌زیست. ولی به واسطه تمایلش به عالم حس هبوط کرد و در بدن مادی محبوس گشت و محکوم شد که از یک مرحله تطهیر و تزکیه بگذرد. پس از رهایی از تن، نفس باید در محضر قضا حساب پس دهد. کسانی که در این دنیا پرهیز کار و با فضیلتند پس از مرگ به سر منزل خجستگان ما به ستارگان مخصوص خود، فرستاده می‌شوند، و شریران و بدکاران برای تحمل عقوبت به تارتاروس (Tartarus= دوزخ). امّا چند مجرم بزرگ مانند پادشاهان و به عنوان ترس و وحشت سودمند برای دیگران (مایه عبرت دیگران) در هادس (Hades= جهان مردگان) نگه داشته می‌شوند. اگر سپ از تحمل مجازات کامل یک نفس عاقله شود، سرنوشت بهتری دارد، لیکن اگر در حماقت و نادانی خویش پافشاری کند و حقیقت را نبیند، پایین‌تر و پایین‌تر می‌رود و از تن یک حیوان به تن حیوان دیگر منتقل می‌شود، و هرگز به صورت انسان در نمی‌آید. نفوس متوسط ممکن است از صورت انسانی به صورت حیوانی و بالعکس، از صورت حیوانی به صورت انسانی منتقل شوند.
(م.م.شریف، ۱۳۷۰ ، ص۱۳۳)
«افلاطون از همه آراء حکمای متقدم خود سود برده است و آنها را در سیاقی دلپذیر ترتیب داده، مثلاً دیدیم که فیثاغورث قائل به تناسخ بود، افلاطون هم می‌گوید، روح فیلسوف واقعی پس از مرگ به مشاهده چهره حقیقت فائز می‌گردد، ولی ارواحی که به جسد علاقه دارند و از قید شهوات نرسته‌اند، به صورت اشباحی هولناک در می‌آیند، و بار دیگر در قبر به جسد می‌پیوندند، یا در جسم حیوانی، مثل خر و گرگ، بر حسب سنخیتی که آن ارواح دارند، حلول می‌کنند.
امّا ارواح شریر و تا ابد در همان حال شقاوت باقی می‌مانند، و آنها را هیچ گونه خلاص نیست»
(الفاخوری، ۱۳۵۵، ص۵۸)

۱-۲-۴-۵-ارسطو و نفی تناسخ

ارسطو در علم النفس خود می‌گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم