۳-۴ سخنان بزرگان درمورد شیخ صدوق

رفته رفته به برکت دعای حضرت ولی عصر (عج ) برکت وجود شیخ صدوق فراگیر شد و تمام دانشوران، زبان به مدح و ثنای او گشودند و در برابر عظمت و گسترگی دانش او خضوع کردند. پس از سفر به بغداد شهرت علمی‌او آن چنان دانشمندان آن دیار را تحت تاءثیر قرار داده بود که تمام آنها را مجذوب خود کرد و از شعاع وجودی خود بهره مند ساخت.شیخ صدوق را نمی‌توان تنها یک محدث یا فقیه یا اصولی صرف نامید، بلکه با نظر به گوناگونی تالیفات او و سخنان عالمان دینی در حق وی، پی به دامنه دانش بیکران او خواهیم برد.عمر رضا کحاله ((از عالمان اهل سنت )) در حق او نوشته است :
محمد بن علی بن الحسین… شیعی (ابو جعفر) مفسر، فقیه، اصولی، محدث حافظ، آشنای به رجال،… بوده است. (کحاله،عمررضا،۱۳۹۵ ق:۲۲۷).
بیشترین فرصت و زحمت وی صرفه جمع آوری و تدوین و تبویب و نشر احادیث و نگارش کتب مختلف شد. و این امر جز با تسلط او بر آن رشته های علمی‌تحقق نخواهد یافت.
نگارش و تدوین حدیث با توجه به موقعیت زمانی ((صدوق )) و نبود یا کمبود امکانات نگارشی و تحقیقی در آن عصر، حاکی از تلاش طاقت فرسای او است. شیخ با کار ابتکاری خود در تنظیم آثار معصومین علیه السلام آثار خود را مرجع معتبری برای استفاده محققان و پژوهشگران علوم اهل بیت قرار داد. برخی از کسانی که زندگانی فقیهان را نگاشته اندشیخ صدوق را از قلم انداخته، و او را در زمره فقهای نامدار شیعه نیاورده اند! حال آنکه صدوق در بسیاری از کتابهای خود از جمله کتاب معروف ((من لا یحضره الفقیه )) (یکی از کتابهای چهارگانه اصلی شیعه ) روایات را بر اساس مبانی فقهی خود تنظیم کرده و در مقدمه آن نیز نوشته است : آنچه در این کتاب آورده ام به آن فتوا می‌دهم.مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه. یعنی مطابق نظریات وی در احکام است همچنین کتاب معروف ((المقنع )) وی در شمار کتب اولیه فقهی عالمان تشیع قرار دارد و کاملا جنبه فتوایی دارد و سایر فقها در قرون و اعصار پس از وی به همین کتاب به مثابه نظرهای فقهی وی استناد کرده اند. بعلاوه بسیاری از رجال نویسان او را در زمره فقیهان آورده اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بزرگی این شخصیت آنچنان است که دانشمندان معروف اسلامی‌ اعم از شیعه و سنی هر جا به نام وی رسیده اند، زبان به مدح او گشودند و او را به بزرگی یاد کرند و با لقبهای بلند و عبارتهای پر معنا نام برده اند. برخی از تعبیرها که در کلام این بزرگان مشاهده می‌شود انسان را به تعجب وادار می‌کند.
شیخ طوسی در کتاب ((الفهرست )) می‌نویسد:…صدق، بزرگوار و حافظ احادیث، ناقد اخبار و نسب به رجال دانا بود. در بین دانشمندان قم شخصیتی به قدرت حافظه و زیادی دانش او یافت نشده است. (طوسی،محمدبن حسن، ۱۴۲۲ ق:۳۰۴).
محمد بن ادریس نیز در کتاب ((سرائر)) آورده است :
((دانشمند بزرگوار و مورد اطمینان، متخصص اخبار، ناقد آثار، عالم به رجال و حافظ بزرگ حدیث بود، او استاد پیشوای ما شیخ محمد بن نعمان است.(آقابزرگ طهرانی،محمدمحسن،۱۳۵۵ش :۱۵۵ )نجاشی بن محمد معروف نوشته است.
((صدوق، بزرگ و فقیه ما، چهره معروف شیعیان در خراسان بود در سال ۳۵۵ در سنین جوانی به بغداد سفر کرد و بزرگان آنجا در محضر او استفاده بردند.))( النجاشی،احمدبن علی،۱۴۰۸ ق:۲۷۶).
شیح بهایی نیز در پایان کتاب الوجیزه خود گفته:سرآمد محدثان حجت الاسلام ابوجعفر محمد بن علی بابویه قمی،که خدا روانش را پاک گرداندبه جز کتاب من لا یحضره الفقیه کتب ارزنده دیگری نیز دارد.(عاملی،محمدبن حسن، ۱۳۲۱ ق:۱۷).و شیخ اسد الله شوشتری در کتاب ((مقابس الانوار)) آورده است : ((صدوق، رئیس محدثین، زنده کننده اساس دین، دارنده فضائل و مکارم او و برادرش به دعای امام عسکری و ولی عصر علیه السلام به دنیا آمده اند.))http://www.hawzah.net/Hawzah/Daneshvars/footnt01.htm.( شوشتری،شیخ اسدالله، ۱۳۲۲ ق :۷۰).
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی پدر شیخ بهایی در کتاب درایه خود می‌نویسد :کتاب مدینه العلم و من لا یحضره الفقیه دو اثر علمی‌از این شیخ بزرگوار و پاک نژاد است که در نزد علمای ضشیعه وسنی از قدر ومنزلت خاصی برخوردار است.وی نه تنها در حفظ حدیث ونقد اخبار و دانش وفقه رجال وعلوم عقلی ونقلی تبحر داشته بلکه پیشوا ومرجع دینی شیعیان نیز در قم وخراسان وعراق عجم نیز هست. (حسین بن عبدالصمد،۱۳۰۶ش :۷۰).
این توصیفها اختصاص به دانشمندان شیعه مذهب ندارد بلکه عالمان اهل سنت نیز زبان به مدح او گشوده اند که در این مختصر تنها به یک نمونه از آن اشاره می‌کنیم.
خیر الدین زرکلی که در کتاب معروف ((الاعلام )) می‌نویسد:((محمد بن علی بن حسین، معروف به ((شیخ صدوق )) مانند او در بین علمای قم یافت نشده است. در ری اقامت داشت و در منطقه شرق و خراسان مقام والایی داشت در شهر ری بدرود حیات گفت و در همان جا به خاک سپرده شد و حدود ۳۰۰ کتاب، تاءلیف کرده است.))http://www.hawzah.net/Hawzah/Daneshvars/footnt01.htm (زرکلی، خیرالدین،بی تا:۱۲۳).
پرداختن به نوشته های شیخ صدوق خود کتاب مستقلی را می‌طلبد و بجاست که ((کتاب نامه صدوق)) نگارش باید و نوشته های این دانشمند گرانمایه و جامعه علمی‌و اسلامی‌شناسانده شود.
شیخ طوسی رحمه الله علیه در کتاب ((الفهرست )) نوشته است : وی (صدوق ) نزدیک به سیصد کتاب تاءلیف کرده است.)).( طوسی،محمدبن حسن،۱۴۲۲ ق:۱۵۷).

۳-۵ آثار شیخ صدوق

کتاب عیون اخبار الرضااین کتاب را برای صاحب بن عباد، وزیر دانشمند و دین پرور آل بویه نگاشته و به وی اهدا کرده است و در آن، روایاتی که از امام هشتم علیه السلام نقل شده گرد آمده است
کتاب خصال: خصال بمعنای صفات است‏یعنی موضوع کتاب، احادیثی است که صفات نیک و بد را نشان می‏دهد و بترتیب شماره از صفات یگانه تا خصلتها و صفات هزارگانه در این کتاب وارد شده است. این کتاب در بردارنده نکات اخلاقی - علمی‌، تاریخی و فقهی و پندهای درس آموز می‌باشدو بر اساس سلسله اعداد ترتیب یافته که این تدوین و تنظیم نیز بر زیبایی و شیوایی و ارزش کار وی در این اثر افزوده است.مولف در هر باب روایاتی که مطابق همان عدد نکته یا مطلبی را در برابرآن آورده است.به این معنی که وی خصلتها را به روش عددی بیان کرده.یعنی کتاب را با خصال یگانه آغاز کرده و سپس خصال دو گانه وسه گانهتا خصال چهار صدگانه. کتاب الامالی،که با نامهای المجالس یا عرض المجالس مشهور است.وی چندین مجلس از این کتاب را در سفر دوم خود به مشهد نگاشت. مجموعه درسها و سخنرانیهای شیخ صدوق در این اثر گرد آمده است مطالب آن را شاگردان او تحریر کرده اند.
کتاب علل الشرایع :این کتاب، همچنانکه از نامش پیداست حاوی علتها و فلسفه احکام می‌باشد، مؤ لف تمام احادیثی که به علل و فلسفه احکام اشاره شده، در یک مجموعه به همین نام نگاشته است، و شاید اولین کتاب در موضوع خود می‌باشد.
کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
این کتاب در ترغیب مردم به کسب فضایل اخلاقى و انجام واجبات و مستحبات و فرو نهادن محرّمات و مکروهات نقش بسزایى دارد و هر مسلمانى با خواندن آن، یک نوع شیفتگى نسبت به وظایف اسلامى در خود احساس مى‏کند و شور و حال خاصى براى عمل‏گرایى در خود مى‏یابد و همین ویژگى براى ارزنده‏بودن یک کتاب و موفقیت نویسنده آن کفایت مى‏کند؛ ذکر ثواب و پاداش براى تشویق مردم به انجام دادن واجبات و مستحبات است. البته این روش، شیوه‏اى قرآنى مى‏باشد که خود خداوند متعال در قرآن آن را در پیش گرفته و نعمتهاى بى‏شمارى براى اعمال نیک انسان ذکر کرده است. در روایات نیز این شیوه دنبال شده است؛کتاب مذکور با کنار هم قرار دادن احادیث یک موضوع، به پیدایش درک درستى از فضاى آن موضوع در ذهن مبلّغ کمک مى‏کند؛ کنار هم قرار گرفتن احادیث یک موضوع و تفاوت بین ثوابهاى ذکرشده در آنها، مبلّغ را بر آن مى‏دارد تا با دقت بیش‏تر به ریزه‏کاریهاى این احادیث بپردازد. این کار در اکثر اوقات ما را به برداشتهاى نویى از احادیث رهنمون مى‏کند. از جمله اینکه برخى از آثار ذکرشده مربوط به ذات عمل است و هر کس آن را انجام دهد، به آن ثواب مى‏رسد؛ امّا برخى از ثوابها مربوط به نیّت عمل است. مثلاً در مورد گرفتن ناخن در روایت وارد شده است که هر کس ناخنش را در روز پنجشنبه و جمعه بگیرد، از جذام و پیسى دور مى‏ماند و در حدیث دیگرى از همین باب آمده است که هر کس موقع انجام دادن این عمل، ذکر «بِسْمِ اللّه‏ِ وَ بِاللّه‏ِ وَ عَلى مِلَّهِ رَسُولِ اللّه‏ِ» را بگوید، خداوند به عدد هر ریزه ناخن، ثواب آزاد کردن بنده‏اى را براى او مى‏نویسد؛برخى از مردم با شنیدن بعضى از ثوابهاى ذکر شده در احادیث، دست به انکار آن مى‏زنند. متنوّع بودن ثوابهاى ذکرشده براى اکثر اعمال باعث مى‏شود تا مبلّغ متناسب با سطح معرفت مخاطبینش از بین ثوابهاى ذکرشده در این احادیث، برخى از آنها را بیان کند. این کار مانع از آن مى‏شود که گروهى منکر ثوابهاى مطرح شده براى این اعمال بشوند؛ این کتاب منبع خوبى براى مبلّغان دینى در زمینه بیان اعمال مربوط به هر روز و مناسبتها است؛ کتاب عقاب الاعمال نیز شامل موضوعاتى نظیر: مجازات کسى که در انجام فرامین الهى سستى مى‏کند، قسم دروغ، زکات ندادن، اذیت مؤمن، قطع رحم، حاکم ستمگر، مجازات ترک امر به معروف و نهى از منکر مى‏باشد.
کتاب النصوص
المقنع
الاوائل
الاواخر
المناهی
کتاب التوحید: این کتاب در موضوع توحید به معنای عام آن مشتمل است بر بیان وحدانیت ذات الاهی و بیان صفات ثبوتی و سلبی ذاتی و فعلی و نسبت آنها با ذات الاهی و حدوث و قدم و نیز قضا و قدر و جبر و تفویض و مسائل و عناوین مرتبط با جبر و اختیار. مباحث اخیر در دوره‌های بعد زیر عنوان “افعال الاهی" و در دوره متأخرتر و در حال حاضر عموما زیر عنوان “عدل الاهی” در کتاب‌های اعتقادی بحث می‌شود. به نظر می‌رسد شیخ صدوق در به کارگیری این معنای اصطلاحی توحید از «کتاب التوحید» کلینی در کافی الگو گرفته است.
دعائم الاسلام
اثبات الوصیه
المصابیح
التاریخ
المواعظ
التقیه
الناسخ و المنسوخ
الباطل العلو و التقصیر
السر المکتوم الی الوقت المعلوم
مصباح المصلی
مصادقه الاخوان
الهدایه فی الاصول والفقه
المواعظ و الحکم
کتاب الامالی: این کتاب عبارت از مجموعه سخنرانیهای شیخ در شهرهای مختلف است که اولین سخنرانی روز جمعه ۱۸ رجب ۳۶۸ در ری بوده و سخنرانی بیست و پنجم در شهر طوس مشهد روز جمعه ۱۷ ذی حجه ۳۶۷ و سخنرانی بیست و ششم در روز غدیر همان سال در مشهد و سخنرانی ۸۹ در روز یکشنبه اول شعبان ۳۶۸ در نیشابور بوده است.تعداد زیادی در فضیلت برخی اعمال و بعضی از ماه ها. تعداد زیادی رساله در موضوعات مختلف فقهی و غیر آنو چندین کتاب در فضایل پیامبر و امامان و برخی از اصحاب. مهمترین کتاب شیخ صدوق که خود نیز از آن یاد کرده و تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان مورد استفاده عالمان دینی بوده کتاب ((کتاب مدینه العلم )) است که مفقود گشته است و با کمال تاءسف به دست ما نرسیده است.بنا به نوشته ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء کتاب مدینه العلم ده جلدی و من لا یحضره الفقیه چهار جلدی است و از این نوشته معلوم می‌شود که مدینه العلم بیش از دو برابر من لا یحضره الفقیه بوده است.این مطلب را در کتب ریاض العلما وهمچنین روضات الجنات نیز می‌توان یافت.شیخ طوسی، وبسیاری از دیگرمولفان از این کتاب به عنوان یکی از مهمترین تاءلیفات صدوق یاد کرده اند و بسیاری از بزرگان دین از کتاب مدینه العلم حدیث روایت کرده اند.http://www.hawzah.net/Hawzah/Daneshvars/footnt01.htm (طوسی،محمدبن حسن،۱۴۲۲ ق:۱۶۶).
صاحب کتاب روضات الجنات می‌نویسد:((بعد از زمان علامه و شهدین، دیگر هیچ اثری از کتاب مدینه العلم دیده و شنیده نشده است ولی بنا به نوشته برخی دیگر، معتقدند این کتاب تا عصر پدر شیخ بهایی نیز موجود بوده و ایشان نسخه ای از آن را داشته است.شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهاء الدین عاملی ) در کتاب درایه اش نوشته است : ((پایه ها و اصول معتبر حدیث ما پنج کتاب است : کافی، مدینه العلم، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار.))علامه مجلسی و پس از وی سید محمد باقر جیلانی (سید شفتی ) تلاشها و اموال زیادی صرف یافتن این کتاب کردند ولی اثری از آن به دست نیاوردند.(موسوی خراسانی،محمدباقر،۱۳۵۶ ش:۸۵.).

۳-۶ شاگردان شیخ صدوق

شیخ صدوق به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد خائنان قرار گیرد - علاوه بر حفظ و تدوین و نگارش آنها انتقال سینه به سینه به دلسوخته گان آنها به طالبان مکتب اهل بیت علیه السلام می‌باشد. از همین رو هرگاه حدیثی از کسی می‌شنید به دیگران می‌آموخت و این امر سبب شد تا کمتر عالمی‌در آن عصر باشد که شیخ صدوق از او بهره نگرفته و کمتر طالب دانشی که او را عطایی از علوم وحی و عصمت به وی یاد نداده باشد.در تمام شهرهایی که او سفر کرده است جمع زیادی از دانشمندان از خرمن دانش او بهره های فراوان برده اند که عدد شاگردان وی را متجاوز از صدها تن نوشته اند. از میان شاگردان وی که سرآمد همه آنهاست می‌توان دانشمند بلند آوازه شیعه، محمد بن محمد به نعمان، معروف به ((شیخ مفید)) را نام برد که بحق برازنده این لقب بود و بسیاری به دین دیانت کرد و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. او فقیه واستاد کلامی‌شیعه است که بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی‌شیعه در عصر او به اوج کمال رسید. او در مناظرات دینی مهارت خاصی داشت.به جرا ت می‌توان اذعان کرد نقش علمی‌شیخ مفید یکی از نتایج تلاشهای شیخ صدوق در گسترش تشیع می‌باشد. اگرچه درکتاب وزین تصحیح الاعتقادات شیخ مفید با استنتاج های عقلی، بررسی های استدلالی و برهان های مختلف نظریات شیخ صدوق را نقد می‌کند،ولی این اقدام از ارزش شخصیت علمی‌شیخ صدوق نمی‌کاهد. تالیف کتاب تصحیح الاعتقادات شیخ مفید نمونه بارزی از این دست می‌باشد. لازم به توضیح است شیخ مفید این کتاب را در شرح کتاب الاعتقادات شیخ صدوق نوشته و در آن کوشش نموده با زبانی گویا و قابل فهم به توضیح و تفسیر مسائل عقیدتی بپردازد.با مطالعه دقیق این کتاب اهمیت والای فرهنگ شیعه و اعتقادات مورد بررسی در دوران زندگی شیخ صدوق را روشن می‌سازد.درنهایت شیخ مفید را می‌توان به نوعی تکمیل کننده و توشیح کننده اعتقادات شیخ صدوق دانست. بجز شیخ مفید، از جمله شاگردان معروف صدوق، می‌توان این بزرگان را نیز نام برد:برادر وی، حسین بن علی بن بابویه قمی‌شیخ ابوالقاسم علی ابن محمد بن علی خزاز
شریف الدین ابو عبدالله محمد بن حسن معروف به نعمت. وی کسی بود کتاب من لا یحضره الفقیه را به استادش پیشنهاد کرد.(ابن بابویه،محمدبن علی۱۳۶۹ش:۲،۳).
حسن بن محمد بن حسن قمی‌(مؤ لف تاریخ قم ).(صدر،سیدحسن،۱۹۴۰ م:۲۵۵)علی بن احمد بن عباس نجاشی. پدر نجاشی وصاحب کتاب رجال النجاشی.( النجاشی،احمدبن علی، ۱۴۰۸ ق:۳۱۶).علم بن احمد بن عباس نجاشی. همان سید ابوالبرکات علی بن حسین جوزی حسینی حلی.( مجلسی،محمد باقر،۱۴۰۱ق:۵۵).
شیخ صدوق بعد از عمری تلاش وکوشش در جهت پیشبرد علوم فقه وحدیث و آموزش علوم اهل بیت (ع)، در سال ۳۸۱. ق در ۷۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.( النجاشی،احمدبن علی،۱۴۰۸ ق:۳۹۲). و در جوار رحمت بی منتهای پروردگارجای گرفت. وفات او در شهر ((ری )) اتفاق افتاد و با این حادثه عظیم و تاءسف بار، غبار غم و سراسر عالم تشیع را فرا گرفت و عاشقان مکتب اهل بیت علیه السلام در میان اندوه و اشک، پیکر، پیکر مطهر وی را تشیع کردند و در نزدیکی مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی ((در شهر ری )) به خاک سپردند. آن محل اکنون نیز با نام ((ابن بابویه )) زیارتگاه مسلمانان است. این بقعه مقدس جنب باغ طغرل می‌باشد.گرچه در طول تاریخ همواره آرامگاه مورد احترام شیعیان بوده ولی با حادثه ای که در حدود یکصد و هشتاد و پنج سال پیش اتفاق افتاد، عظمت و اعتبار صدوق در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم شد و ارادت آنان نسبت به وی دو چندان گشت ؛ که شرح آن واقعه مطابق نقل روضات الجنات بدین گونه است :
((در سال۱۲۳۸ هجری قمری، باران زیادی بارید که بر اثر آن اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروکش کرد و شکافی در کنار آن پدید آمد. مؤ منان در پی اصلاح بر آمدند. هنگام خاکبرداری به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون بود، رسیدند. وقتی که به سرداب وارد شدند، جسد را سالم یافتند. آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود، این خبر در سطح تهران پیچید تا آنکه سلطان وقت (( فتحعلی شاه قاجار)) نیز از آن مطلع گشت. دستور داد تا سرداب را نپوشانند که خواهان در محل حاضر شدند. جمعی از علما و سران مشاهده کردند. سپس دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و بنای ساخته شده و بر قبر را تجدید کردند. البته من خود یکی از شاهدان این واقعه را ملاقات نمودم که داست ماجرا را برای چند تن از استادان بزرگ ما نقل می‌کرد.( موسوی خراسانی،محمدباقر،۱۳۵۶ ش،:۵۳۳).
همانطور که گفتیم ابن بابویه از امام زمان (عج)تقاضای دعا برای فرزند دار شدن همسرش کرده بود،این دعا مستجاب گردید و خداوند به وی دو پسر دانشمند و فقیه عطا نمود. یکی از آنان همان شیخ صدوق بود، که در بخش پیشین به وی اشاره گردید. فرزند دیگر وی حسین بن علی بود. اگرچه وی شهرت برادرش محمد را نداشت و از نظر علمی‌و فقهی همتای برادرش نیست،اما از ذریه وی چند تن دیگر از خاندان بابویه به مقامهای علمی‌و فقهی رسیدند،اما از نسل محمد کسی دیگر به مقام علمی‌نائل نگردید.

۳-۷ اعتقاد به امام زمان از دیدگاه شیخ صدوق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...