مقالات و پایان نامه ها – فرار از منزل و تجزیه و تحلیل آماری – 1 |
فرار از منزل و تجزیه و تحلیل آماری
علل بزهکاری
از نتایج به عمل آمده عواملی که بزهکاری و فرار از منزل را به وجود میآورد دستهبندی کرده و شرح زیر میتوان نوشت:
کمبود عاطفه و محبت پدر
اعمال تنبیه بیمورد
ضعف مالی و فقر اقتصادی
نابسامانی خانواده از جمله وجود ناپدری و نامادری و اعتیاد یکی از اعضای خانواده
ازدواجهای تحمیلی
عدم تربیت صحیح
اغفال دوستان به دلیل عدم توجه خانواده و رسیدگی به امورات فردی جوانان
پائین بودن سطح فرهنگی خانواده
عواملی چون بیماری جسمی،(نقص عضو) و بیماری اعصاب و روان
عوامل فوق و دیگر عوامل فرد را وادار به ترک خانه و خانواده نموده و ابتدائاً فرد فکر میکند فرار موجب پیشرفت گردیده و تغییر موقعیت فعلی آرامش بعدی او را به همراه خواهد داشت ولی بدون توجه به عواقب بعدی که افراد فرصت طلب در کمین نشستهاند وسیله انحراف و نابودی فرد را فراهم مینمایند.
شخصیت و نوجوان
تعریف نوجوانی:
در انتقال از مرحله آخر کودکی را به مرحله بالندگب در دورهای از جریان تدریجی زندگی نوجوانی میگویند که به تحول عمیق در جسم و روان و قدرت تجسم و تخیل زیاد همراه است.[۱]
نوجوانی دوره تغییرات فیزیکی که اوج آن در تکامل و رسیدگی در تولید مثل است میباشد که در ضمن آن مسائل بیولوژیکی ـ روانی و اجتماعی مانند ارتباطات با جنس مخالف، آگاهیهای شغلی، رشد ارزشها، خود محوری و غیره رخ میدهد.[۲]
کلیات:
نوجوانی با پیدایش بلوغ آغاز می شود و به موازات آن تغییراتی در شخصیت و رفتار شخص پدیدار میشود نوع این تغییرات در اشخاص مختلف متفاوت میباشد.به طور کلی شروع نوجوانی را میتوانیم به دو مرحله تقسیم کنیم. در مرحله اول قوای غریزی افزایش پیدا میکند و دو غریزه جنسی و تهاجمی در کودک تازه بالغ به شدت ظاهر میشود.پسر نوجوانی که تا دیروز نسبت به لباسهای زیر خواهر خود توجه نمیکرد حالا این حالات وی را دچار یکسری احساسات و تخیلات میکندو این احساسات و افکار از یک طرف لذت بخش است و از طرف دیگر سبب احساس شرم و گناه و تقصیر می شود.بعلاوه نوجوان احساس میکند که قادر نیست احساسات خود را به کسی بگوید و یا در جایی بازگو کند در اینجا است که تعادل روحی نوجوان بر هم میخورد و به بهانه جزئی با خواهر و خانواده به جدال میپردازد. هر جدال احساس گناه و تقصیر او را بیشتر میکند و برای رهایی از احساس گناه ممکن است به کارهایی که یک لذت آنی میدهد مثل استمناء مبادرت ورزد و پس از استمناء احساس گنتاه شدید تر میشود.
در نوجوانی که تازه به مرحله بلوغ رسیده یک دایره معیوبی بین احساسات و افکار و رفتار او وجود دارد. قسمتی از شخصیت را که اصطلاحاً «من» گفتهاند مدام در معرض تهدید قرار میگیرد. نوجوان برای دفع این تهدید و حفاظت از شخصیت خود ممکن است دچار افکار بزرگ منشی گردد و گاهگاهی که قدرت دفاعی نمیتواند این تهدید را که ناشی از احساسات درونی اوست دفع کند، آثار تنبلی و افسردگی در او پیدا میشود.
مرحله دوم نوجوانی که معمولاً از ۱۵ سالگی به بعد پیدا میشود جنگ بین «نهاد» و «من» است که به پیروزی «من» خاتمه پیدا میکند. علت پیروزی من و سرکوبی احساسات نهاد از نظر علمی و روانشناسی به طور واضح معلاو نیست اما به طور کلی عوامل مختلفی را برای توجیه این پیروزی فرض میکند که به طور خلاصه به قرار ذیل است:
الف) ممکن است منظم و مرتب شدن ترشح هورمونها و تکامل بیولوژیکی سبب پیروزی من گردد.
ب)چون ترس و وحشتی که در ابتدای بلوغ پدید آمده بود در مرحله دوم نوجوانی از بین میرود بنابرین میتواند با قدرت بیشتری در محیط آرام درونی به مبارزه با احساسات آنی و درونی خویش بپردازد مثلاً نوجوانی که تا قبل از سن ۱۵ سالگی میخواست که خواستههای خود را به زور به مورد اجرا بگذارد اکنون به دلیل و منطق متوسل میشود و تا خود را به هدفش برساند.
ج) بعلت تغییر خلق و پیدایش علایق جنسی و احساس استقلال و جدائی از پدر و مادر ممکن است باعث رشد پیروزی قسمت من شخصیت بگردد.
مطالعه در روحیه نوجوانان در ابتدای بروز شباب و اواخر سنین ۱۷-۱۸ سالگس نشان میدهد که کم کم نوجوان در اواخر دوره نوجوانی افکار فیلسوفانه پیدا میکند و از خودش سئوالات بسیاری در مورد حقیقت زندگی میکند. در بحثها و اجتماعات سیاسی و مذهبی شرکت میجوید و برای هر موضوعی عقیده به خصوص دارد.
پیدایش این نوع حالات خود دلیل بر این است که ما بتوانیم دوران نوجوانی را به دو مرحله ذکر شده تقسیم کنیم. در اواخر مرحله دوم دیگر نوجوان از غرایز جنسی و تهاجمی خود بیمناک نیست . قسمت عالی شخصیت او کامل به شهواتی که از نهاد او بر میخیزد دارد. او میتواند با به کار بردن قوای هوشی و عقلانی خویش کارهای خود را بسنجد و به نقش خویش آشنایی بهتری پیدا کند. یکی از مشخصات مهم نوجوانی در مرحله اول و یا چه در مرحله دوم این است که گاه حالت سرکشی پیدا میکند و اختلالات زیادی در رفتار وی نمودار میشود. این نوع حوادث سرکشانه را شاید بتوان این طور توجیه کرد که در هنگام جنگ و جدال بین من وفوق من از یک طرف و نهاد از طرف دیگر قبل از اینکه پیروزی نهایی نصیب دو نیروی اولی گردد. گاهگاهی نهاد به طور موقت غلبه میکند و در نتیجه رهایی یافتن غرایز جنسی و تهاجمی از قید و بند ضمیر ناخودآگاه یک نوع حالت سرکشی و عدم اطاعت و پشت پا زدن به قوانین اجتماعی پدیدار میگردد، بروز حالت سرکشی ممکن است چند دقیقه و یا چند ساعت و گاهی چند ماه دوام داشته باشد.
بالاخره دوران نوجوانی هنگامی پایان میپذیرد که عدم تعادل روحی در اواخر مرحله دوم به یک تعادل و ثبات روانی منجر میگردد و در نتیجه این ثبات بین قوای سهگانه شخصیت یعنی نهاد و من و فوق من تعادل و صلح برقرار میگردد. به طور طبیعی پس از دوران نوجوانی فوق من خود را با محیط تطبیق میدهد و در ضمن از سرسختی زیاد نیز پرهیز میکند. من قادر است غریزه جنسی و تهاجمی را تحت کنترل بگیرد و در عین حال این غرایز و نیروهای آن به طوری که جامعه و محیط قبول میکند مورد استفاده قرار میدهد حال اگر این تعادل برقرار نشد یعنی نیروهای نهاد تحت کنترل در نیامد و یا فوق من از سختگیری و بیرحمی خود نکاست ، آن وقت پس از اتمام دوران نوجوانی انسان شخصیتی مرضی پیدا میکند و اثرات ناراحتی روانی بروز میکند.
شخصیت نوجوان و بزرگسال
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 01:31:00 ق.ظ ]
|