۲-۱-۴) اهمیت هوش تجاری

در یک نگاه گسترده، مؤسسات برای دو مقصود اصلی نیاز به استفاده از هوش دارند.ابتدا، برای انجام تجزیه و تحلیل که می‌تواند به آن ها در تصمیم گیری بهتر کمک کند.تجزیه و تحلیل به آن ها کمک می‌کند که روندهای فروش را بشناسند و مراقبت ها را برای مشتریان و شکایات مهم فراهم آورند.دوم، کمک زیادی به پیش‌بینی آینده رفتار مشتری و تقاضای بازار می‌کند (Sabherwal et al; 2010).برخی از دلایل دیگر عبارتند از:

– در رسیدن به اهداف اساسی سازمان مانند کاهش هزینه ها، بهبود بهره وری، توسعه محصول، توسعه خدمات مشتریان، افزایش درآمدها و…، شرکت ها را یاری می‌دهد.

– اطلاعات راهبردى را براى تصمیم گیرندگان فراهم مى آورد.هوش تجارى به مؤسسات این امکان را مى‎دهد که از تحلیل اطلاعات در مقادیر بزرگ، یافتن الگوهاى رفتارى مشتریان و رقبا بهره بردارى کنند.دسترسى آنى به چنین اطلاعاتى مى تواند به تصمیم گیرى کمک کند و تغییرات پویایى را فراهم سازد تا به بهبود خط اصلى شرکت یارى رساند (Devlin; 2010:7).

– شناسایی رفتار معاملات.با بهره گرفتن از ابزار هوش تجاری، تحلیلی از مدل های معامله می‌تواند بینشی مهم از رفتار مشتری به شرکت بدهد.رفتار مشتری، الگوی پرداخت و معاملات می‌توانند برای ارزیابی مشتریان مورد استفاده قرار گیرند.بانک ها به طور وسیعی هوش تجاری را به منظور تحریک پیشبرد ارگانیک استراتژیک خود از طریق به کارگیری دارایی اطلاعات برای بهینه کردن هزینه ها، تقویت سودآوری مشتری و توسعه محصول جدید به کار می‌برند.برای افز ایش سودآوری مشتری، یک بانک می‌تواند انبوهی از محصولات مالی تملیکی مانند اوراق قرضه بانکی، وام ها و راه حل های سرمایه گذاری را علاوه بر ترکیبی از محصولات سه بخشی مانند سهام و اوراق قرضه دولتی به صورت متقاطع به فروش برساند.

– انتقال کانال مدیریت ارزش : تحلیل ها توجه بانک ها را به به کارگیری دانش برای مدیریت ارزش مشتری جذب می‌کند.بانک ها نیاز دارند که جنبه هایی چون، بخش هایی از مشتریانی که پس اندازشان در طول مدت معینی رشد می‌کند و بخش هایی که توازن آن ها کاهش می‌یابد یا راکد می شود را بدانند.بر مبنای این ادراکات، بانک ها می‌توانند گام‌هایی برای انتقال روبه پائین، تسریع انتقال روبه بالا و حرکت دادن سبد یک کاربر راکد به یک مسیر انتقالی بردارند ( محقر ,حسینی و علی منش;۱۳۸۷).

– قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش می‌دهد و از دیگر سازمان ها متمایز می‌کند و این امکان را به سازمان می‌دهد تا بتواند تغییرات مثبت و منفی را کنترل کند و به خوبی آن ها را زیر نظر داشته باشد.

(معرفتی وهاشمی؛ ۱۳۹۰: ۳۶).

همچنین کاربردهای هوش تجاری می‌تواند یا به طور استراتژیک به واحد وظیفه ای تسریع یابد یا به طور تاکتیکی در درون یک واحد وظیفه ای گسترش پیدا کند.هوش تجاری استراتژیک مزیت های بالقوه بزرگ ی دارد.می‌تواند به مدیران ارشد، یک دید کلی از شرکت بدهد و می‌تواند روند ها و فرصت ها برای رشد و ترقی را شناسایی کند.همچنین می‌تواند برای نظارت بر شرکت ‌در مورد شاخص های عملکرد کلی اش به کار رود.هوش تجاری تاکتیکی می‌تواند برای مناطق حساس و دچار مشکل تجاری به کار رود.یعنی جاهایی که دانش و بینش بیشتری لازم دارد که فقط هوش تجاری می‌تواند به طور سریع و با نتایج کیفی همراه بیاورد.همچنین موقعیت خوبی برای شروع است اگر تجربه اولیه درآن وجود نداشته باشد.به منظور بازگشت سرمایه باید اهداف روشنی از آنچه درنظر است به آن دست یافته شود، وجود داشته باشد تا یک کسب و کار شفاف و روشن ایجاد شده و بعداً بهبود داده شود ( محقر ودیگران ; ۱۳۸۷).

۲-۱-۵) اهداف اصلی هوشمندی کسب وکار

اهداف اصلی هوشمندی کسب و کار به شرح زیر است (کریم خانی;۱۳۹۱).

تشخیص نیازهای اطلاعاتی ضروری و حساس سازمان.

– تشخیص سیگنال های محیط کسب و کار.

– استفاده بهینه از اطلاعات و دانش پرسنل سازمان.

– دسته بندی و تحلیل حجم عظیمی از داده ها و اطلاعات.

– استفاده درست و به جا از داده ها و اطلاعات سازمان.

موارد زیر نیز می‌تواند اهداف اصلی کسب کار در نظر گرفته شود (رونقی و فیضی؛۱۳۹۲:۵۳).

-کمک به کنترل منابع و جریان اطلاعات کسب و کار درون و بیرون سازمانی

– توانایی استدلال و فهم معانی پنهان در اطلاعات کسب و کار

۲-۱-۶) کاربرد هوش تجاری در صنعت بانکداری

تمام موضوعات خدمات مالی به عنوان یک صنعت درباره پول است.در این کسب و کارها، استفاده از هوش تجاری (بازرگانی BI) به جای عملیات تجاری بر امور مالی متمرکز شده است.عموماً، استفاده از هوش تجاری در خدمات مالی ارزش ایجاد کرده ا ست.بررسی اخیر شرکت گارتنر، پاسخ هایی را از بانک‌آموزش‌ها، بیمه گران و واحدهای تجاری غیرمالی ارزیابی ‌کرده‌است.بررسی نشان داده است که بیش از ۹۵ % پرسش شوندگان سیستم بانکی موافقند که هوش تجاری یک پیش برنده استراتژیک ابتکاری با مدیریت برتر است و بیش از ۹۰ % موافقند که آن ها ارزش مورد انتظارشان را از سرمایه گذاری در هوش تجاری دریافت کرده‌اند (محقر و دیگران;۱۳۸۷).به طور کلی کاربرد هوش تجاری را در بانکداری در موارد زیر می توان خلاصه کرد:

– مدیریت ریسک

مدیران تصمیم گیری بانک برای بسیاری از تصمیم گری ها نیاز دارند بدانند که آیا مشتریان بانک ها قابل اطمینان هستند یا خیر.اگر آن ها اطلاعات کاملی ‌در مورد مشتریان خود نداشته باشند، ارائه کارت های اعتباری به مشتریان جدید، گسترش اعتبار مشتریان کنونی و تصویب وامها، تصمیمات دارای ریسک برای بانک هستند (نبوی چاشمی ‌و محمودی؛ ۱۳۸۹).

بیشتر ابزارهای هوش تجاری برای ارتقاء مدیریت ریسک استفاده شده و ابزارهای مدیریت ریسک از رویکرد های هوش تجاری بهره جسته اند.Dash Wu,Chen,Olson; 2013)).

– مدیریت اعتبار

سیستم های هوش تجاری بر اساس رده و نوع مشتری الگوهای پیشروی به سمت مشکلات اعتباری را پیدا می‌کنند و از این طریق به مشتریان جهت اجتناب از مشکلات اعتباری و مدیریت باقی مانده اعتبار هشدار می‌دهند.علاوه بر این ابزارهای هوش تجاری اسناد ااعتباری بانک ها را بررسی می نمایند و اتلاف اعتبار را کاهش می‌دهند (محقر و دیگران;۱۳۸۷).

– تشخیص تقلب

یکی دیگر از حوزه های مهم در صنعت بانکداری که داده کاوی می‌تواند در آن مؤثر باشد تشخیص تقلب است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...