کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است. روش شناسی تحقیق، توصیفی و به لحاظ تعیین ارتباط بین متغیرها، از نوع همبستگی است و به لحاظ بازده زمانی، مقطعی است. تحقیق حاضر ترکیبی از تحقیق کتابخانه‌ای و میدانی می‌باشد. در ابتدا با بهره­ گیری از منابع کتابخانه‌ای (کتب، مقالات فارسی و لاتین) مبانی نظری تحقیق تدوین گردید و در ادامه بر اساس ادبیات تحقیق، پرسشنامه‌ توزیع گردید. سرانجام با جمع­آوری پرسشنامه داده‌های مربوط به آن با بهره گرفتن از نرم­افزار های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و ارتباط بین متغیر‌ها مورد بررسی قرار گرفت.

۱-۱۰-تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق

۱-۱۰-۱- مدیریت دانش

تعریف مفهومی
اغلب کتاب های مربوط به حوزه‌ی تکنولوژی با تعدادی تعریف شروع می شود، اما تعریف مدیریت دانش کار آسانی نیست. نویسندگان مختلف از دیدگاه های مختلف و با رویکرد های متفاوت و انگیزه های گوناگون، به تعریف مدیریت دانش پرداخته‌اند. اغلب، مدیریت دانش به طور کلی تعریف شده و آن را به عنوان هر آنچه که سازمان برای داشتن نحوه­ انجام وظایف و فعالیت هایش نیاز دارد، تعریف کرده‌اند. این تعریف از مدیریت دانش، شامل دانش رسمی، قوانین برنامه ها و رویه ها و دانش فنی ناملموس، مهارت ها و تجارب افراد است. همچنین تعریف بالا از مدیریت دانش، شامل روش انجام کار توسط سازمان ها، ارتباط، تجزیه و تحلیل موقعیت، ارائه­ راه حل های جدید برای مسائل و توسعه روش های جدید انجام کسب و کار است. علاوه بر آن، تعریف بالا شامل مباحث فرهنگی، قومی و ارزش ها و روابط با تامین کنندگان و مشتریان نیز هست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرایند خاص سازمانی و سیستمی برای کسب، سازماندهی، نگهداری، کاربرد، پخش و خلق دوباره دانش صریح و ضمنی کارکنان برای افزایش عملکرد سازمان و ارزش آفرینی (Gibbert & et al , 2002).
تعریف عملیاتی
در ضرورت بهره گیری سازمان ها از شاخص عملکرد مدیریت دانش به عنوان یک کارکرد منطقی تأکید شده است. منظور از نوآوری سازمانی ‌در این تحقیق، میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۱ تا ۳۳ پرسشنامه می باشد.شامل ابعاد کسب دانشحفظ دانشانتقال دانشخلق دانش و کاربرد دانش می باشد. که توسط پنج گانه لیکرت اندازه گیری می شود.
۱-۱۰-۱-۱-خلق دانش
اولین مرحله از مراحل وسیع فرایند مدیریت دانش است، دانش در سازمان در دو چرخه متمایز شخصی و گروهی خلق می شود. دانش شخصی وقتی در بافت سازمانی به کار می رود دانش جدیدی خلق می کند که می توان آن را دانش سازمانی نامید. چرخه دانش جمعی از کاربرد دانش شخصی در بافت سازمان به وجود می آید که می توان آنرا دانش سازمانی نیز نامید. دانش سازمانی شامل انواع دانش فر آیندی، دانش رقابتی، دانش تکنیکی و… می باشد.
۱-۱۰-۱-۲- حفظ دانش
در مقابل فرایند حفظ که اجازه ورود هر دانشی را به سازمان می دهد فرایند پالایش قراردارد. سازمان باید با بهره گرفتن از مکانیزم های منطقی از ورود دانش غیر ضروری جلوگیری کند و فقط دانش مفید و قابل کاربرد اجازه ورود به سازمان را داشته باشد. برای تحقق این هدف تیم مدیریت سازمان می تواند با بهره گرفتن از بصیرت ها، ماموریت ها و هدف های سازمان چارچوبی برای ارزیابی دانش فراهم کند.
۱-۱۰-۱-۳-انتقال دانش
این فرایند عبارت است از توزیع دانش تا نقاط فعالیت و حتی فراتر از آن، به بیرون سازمان است. عوامل متعددی از جمله تسهیلات ارتباطی و فرهنگ سازمانی می توانند به این فرایند کمک کنند.در مورد تسهیلات ارتباطی باکمن(۱۹۹۸ ) بیان می کند که یکی از مقاصد اصلی مدیریت دانش تسهیل ارتباطات در تمام قلمرو های سازمان است تا اعضای سازمان با همکاری هم، چالش ها وفرصت های پنهان را شناسایی کنند. در خصوص اهمیت فرهنگ در دانش سازمانی و اشاعه آن می توان گفت فرهنگ منجر به خلق محیط های هماهنگ ساز می شود. اگر در سازمانی ارزش ها و فرهنگ به تشویق یادگیری ودانش سازی بپردازد، تمام کارکردهای سازمان تغییر می کند.
۱-۱۰-۱-۴-کاربرد دانش
از دیدگاه اکثر پژوهشگران از جمله فیفر و سوتن مهمترین فرایند است. آن ها بیان می کنند که مزیت رقابتی متعلق به سازمان هایی که بهترین دارایی های دانش را دارند نیست بلکه متعلق به سازمان هایی است که به بهترین صورت از دانش خود در عمل استفاده می نمایند. اگردانش تبدیل به عمل نشود و فعالیت های سازمانی براساس دانش سازمان نباشد همه فعالیت ها و فرایند های مدیریت دانش عقیم و بی اثر است. کاربرد دانش باعث می شود شکاف بین دانستن با عمل کردن از بین برود و حلقه مهم بازخورد، یادگیری با انجام دادن و کاربرد به وجود آید. همچنین فرایند کاربرد دانش، خلق سناریوی یادگیری زمینه ای از کاربرد دانش را ممکن می کند، برخلاف این که یادگیری به این روش بسیار مشکل است اما در خلق دانش بسیار مهم است، زیرا مستلزم فرا تحلیل و ارزیابی فرایند ها است و به همین علت اغلب در سازمان ها فراموش می شود.
۱-۱۰-۱-۵-کسب دانش
فرایند برداشت یا اکتساب دانش برای پاسخگویی به نیازهای فعلی و قابل پیش بینی آینده و تحقق اثر بخش هدف ها ضروری است. دانش را می توان از طریق مکانیزم های مختلفی کسب کرد. به منظور شناسایی مکانیزم اکتساب دانش می توان آن را در دو طبقه قرار داد: منبع درون سازمان و منبع بیرون از سازمان منبع درونی اکتساب دانش، ذهن کارکنان )دانش تلویحی و مستتر( یا پایگاه داده های سازمان که به شکل اطلاعات کدگذاری شده است.

۱-۱۱-۲- نوآوری سازمانی

تعریف مفهومی
مفهوم نوآوری به عنوان یک ابزار حیاتی توانمندسازی برای خلق ارزش و پایداری مزیت رقابتی سازمانها در محیط بسیار متغیر با پیچیدگی های روزافزون شناخته می شود(صادقی و محتشمی، ۱۳۹۰، ۹۸). نوآوری سازمانی را می توان به این صورت تعریف کرد؛ توسعه یا پذیرش یک ایده یا رفتار در کارهای تجاری که برای کل سازمان جدید است. به عبارت دیگر خلاقیت سازمانی فرایند تولید ایده های نوین سازمانی و یافتن راه‌های جدید حل مسئله سازمان است (Wong and Chin, 2007).
تعریف عملیاتی
منظور از نوآوری سازمانی ‌در این تحقیق، میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۳۴ تا ۵۱ پرسشنامه می باشد.شامل ابعاد اظهار نظر افراد- انگیزه برای حل مشکل –مطرح کردن ایده‌های جدید و حل مسائل و مشکلات می باشد. که توسط پنج گانه لیکرت اندازه گیری می شود.

۱-۱۱- قلمرو پژوهش

۱-۱۱-۱-قلمروزمانی

قلمرو زمانی این پژوهش نیمه دوم سال ۱۳۹۳ می باشد.

۱-۱۱-۲-قلمرو مکانی

قلمرو مکانی پژوهش، شامل کارکنان سازمان تامین اجتماعی در سطح استان گیلان می باشد.

۱-۱۱-۳- قلمرو موضوعی پژوهش

قلمرو موضوعی پژوهش ، در حوزه مدیریت دانش و نوآوری سازمانی می باشد.
فصـل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق

۲-۱-مقدمه

فصل دوم شامل دو قسمت است، قسمت اول شامل ادبیات موضوع و قسمت دوم شامل پیشینه تحقیق است. هدف از ارائه ادبیات موضوع، تبیین مبانی نظری پژوهش است و در پیشینه تحقیق، مروری بر مطالعات انجام شده و مقالات ارائه شده در داخل و خارج از کشور داشته ایم.
در مورد ادبیات موضوع باید بدانیم که امروزه با پیچیدگی رقابت، نوآوری به عنوان یکی از مزیت های اصلی برای حیات شرکت ها محسوب می شود. همه سازمان ها برای بقا نیازمند اید‌ه های نو و بدیع هستند. ایده های نو و بدیع همچون روحی در کالبد سازمان دمیده می شود و آن را از نیستی و فنا نجات می دهد. ظهور نوآوری دانش نه تنها سازمان ها را قادر می سازد نسبت به رقبا مزیت رقابتی.به دست آورند بلکه ابزار سودمندی را برای ارتقای عملکردسازمانی ارائه می کند. دانش به عنوان منبع عمده برای نوآوری وبهره وری سازمانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. هدف عمده مدیریت دانش ایجاد و سازماندهی محیطی است که در آن افراد دانش خود را توسعه داده، با یکدیگر تبادل نموده، دانش دیگران را با دانش خود ترکیب کرده ونهایتاً آن را به کار بندند. کاربرد دانش به نوبه خود به نوآوری در سازمان منجر خواهد شد، از این رو است که مدیریت دانش غالباً به عنوان منبع و مرجع اصلی نوآوری شناخته شده است و از الزامات اساسی فرایند نوآوری در سازمان محسوب می شود (دهقان نجم، ۱۳۸۸).

بخش اول: مدیریت دانش

۲-۲-تعاریفی از دانش

دانش، شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه ها، قضاوت ها و انتظارات، متدولوژی (روش شناسی) یا علم اصول و نحوه انجام فنون است (افرازه، ۱۳۸۶).
دانش ایده‌ها، فهم‌ها و درس‌های آموخته شده ما در طول زمان است. درس‌ها و ایده‌هایی که باکنار هم نهادن اطلاعات دریافتی از منابع مختلف و درگذر زمان به آن دست یافته‌ایم (امامی و کیهانی،۱۳۸۶).
اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می‌گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می‌شود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داد‌ه هایی تعریف کرد که می‌تواند به روش های مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری وخواندن اطلاعات است، نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش کارآمد کمک می‌کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند. دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می‌شود (نوروزیان ،۱۳۸۷).

۲-۳-مفاهیم مدیریت دانش

در راستای تعریف مدیریت دانش تاکنون تعاریف زیادی صورت گرفته است که مختصراً در ذیل به آن ها اشاره می‌گردد.
پرز (۱۹۹۹) معتقد است: مدیریت دانش عبارت است از گردآوری دانش، قابلیت های عقلانی وتجربیات افراد یک سازمان وایجاد قابلیت بازیابی برای آن ها به عنوان یک سرمایه سازمانیPerez,1999) (.
سازمان‌ها با توسعه و تجدید ساختار دانش قبلی و کنونی با روش های مختلف به خلق واقعیت‌ها و مفاهیم جدید می‌پردازند. ایجاد دانش فرایند مهمی است که در آن انگیزه، تلقین، تجربه و شانس، نقش مهمی ایفا میکنند(افرازه،۱۳۸۶).
معیار ارزیابی در مفید بودن دانش معمولا مشخص نیست. در عین حال، اگر سازمانی دانش را در کارها و فعالیتهای رایج خود مفید دانست، باید ترتیبی اتخاذ نماید که گروه‌های کاری بتوانند به سنجش و ارزیابی دانش بپردازند (علاقه بند، ۱۳۹۱).
مدیریت دانش ارتقای یک رویکرد جامع برای شناسایی، تسخیر، بازیافتن، تسهیم و ارزشیابی یک سرمایه اطلاعاتی سازمان است. این سرمایه اطلاعاتی ممکن است، داده ها، اسناد، خط مشی و رویه ها باشد. در کل مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایه فکری خود می‌پردازد (موحد زاده،۱۳۸۷).
مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی خود به دارایی‌های فکری سازمان یافته، برای سازمان ایجاد ارزش می کند (بقایی نیا، ۱۳۸۶).
مدیریت دانش، به کارگیری سرمایه فکری برای تفوق سازمان در رقابت با سازمان های همتا، همچنین پاسخ های نوآورانه ای برای چالش‌های جدید و اهرمی برای عمل و یک میانجی است (علاقه بند، ۱۳۹۱).

۲-۴-عناصر مدیریت دانش

عناصر مدیریت دانش عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 12:22:00 ب.ظ ]




در ماده ۷۱ این قانون نیز یاد اوری شده است : (( قضات ذیربط و ضابطان دادگستری موظفند شکایت کتبی یا شفاهی را هر وقت قبول نمایند …)).
ب) تعقیب موضوع با وجود دلایل کافی
رعایت این اصل از سوی دستگاه قضایی (( اعم از پلیس و قضایی )) در پرتو حاکمیت اصل برائت و توجه به اصل قانونی بودن جرائم است . باید توجه داشت که پایه اکثر محکومیت ها در دادگاه ها در مداخله ها و دستگیری های پلیس گذاشته می شود . از این رو اموزش هر چه بیشتر پلیس در خصوص مسائل حقوقی از جمله نحوه تحقق جرم و این که اصولا به چه رفتارهای جرم اطلاق می شود از اهمیت بالایی برخوردار است . این موضوع به ویژه در جرائم مشهود حائز اهمیت است چرا که در این جرائم پلیس مستقیما به موضوع مربوطه پرداخته و رسیدگی های اولیه را انجام می دهد . بنابراین باید توجه داشت که در ذهن مامور اجرای قانون در لحظه برخورد با رفتارهای قبیح چه چیزی نقش می بندد ایا او نیز با بررسی های دقیق حقوقی به موضوع جرم بودن یا نبودن رفتار فرد مورد نظر می پردازد ؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین اموزش دقیق پلیس برای عملکرد بهینه او در مقام ضابط دادگستری (( در پرتو حاکمیت اصل برائت و اصل قانونی بودن جرایم )) از مهمترین مسائل در این زمینه هست . منظور ما از تعقیب ، تعقیب در مرحله دادسرا و توسط عوامل ان (( دادستان )) نیست بلکه منظور اموری است که پلیس در مواجه با ان به نیابت از مقام قضایی تصمیم می گیرد که ایا ان امر را مورد تحقیق ، دستگیری ، بازداشت و … قرار دهد یا خیر ؟
در ضمن در مواردی که گزارش های واصله مشکوک و ناحق بوده و یا از منابع موثق نباشد ، تحقیقات و برسی های مخفیانه صورت گرفته که در این مورد اقدامات مغایر با حقوق و ازادی های متهم از سوی قانون گذار منع شده است . [۱۸۹]
مواد ۶۶ و ۶۷ قانون ایین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب ( در امور کیفری ) مصوب ۱۳۷۸ نیز بطور ضمنی اشاره مختصری به این موضوع داشته و اعلام جرم از سوی کسی که شاهد وقوع ان نبوده و یا اعلا م جرم از طریق گزارشها و نامه های که هویت گزارش دهندگان و نویسندگان انها مشخص نیست را برای شروع به تحقیق کافی ندانسته است . این مطالب بیانگر این هستند که پلیس برای متهم کردن شهروندان باید دلایل مستحکم داشته و این دلایل را از منابع موثقی بدست اورده باشد .
ج) مطلع ساختن از دلایل دستگیری
قطعا برای درک ماهیت دستگیری باید به مفهوم مخالف ان یعنی ازادی بپردازیم . برخی از حقوقدانان ازادی را بدین صورت تبیین کرده اند (( مقصود از ازادی ، داشتن اختیار تن و روان در حدودی است که قوانین اساسی و عادی برای افراد شناخته اند.)) [۱۹۰] دکتر جعفری لنگرودی نیز در ترمینولوژی ، ازادی را رفتار مطابق میل و اراده و لازمه ازادی را عدم وجود قوانین الزام اور دانسته اند . اصل ازادی ، اهمیت و لزوم ان موضوع بسیاری از اصول یا مواد قانون اساسی و سایر قوانین مدون ایران است . از جمله این اصول می توان به اصل سوم قانون اساسی اشاره کرد که تامین ازادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون و رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمامی زمینه های مادی و معنوی را از وظایف اولیه حکومت دانسته است . یا اصل ۲۲ مقرر می دارد «حیثیت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند .» و در نهایت ، اصل ۳۲ مقرر داشته (( هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند .
از جمله مواد دیگری که ازادی و دستگیری را مد نظر قرار داده اند ، بند ۲ اصل ۱۵۶ قانون اساسی و اصل ۳۳ قانون اساسی ، بندهای ۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸،۹،۱۰،۱۳ ماده واحده قانون احترام به ازادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳ ، مواد ۵۷۰، ۵۷۲، ۵۷۴،‌۵۷۵، ۵۷۸،‌۵۸۳ و ۵۸۶ قانون مجازات اسلامی – تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ است اما باید توجه داشت به همین اندازه که احترام به ازادی های مشروع شهروندان مهم است ،‌ حق دفاع جامعه و حقوق سایر شهروندان ایجاب می کند که عاملین نقض قوانین کیفری که به نوعی مضر به حال جامعه اند ، دستگیر و مورد محاکمه قرار گیرند . ولی باید توجه داشت که دستگیری نیز باید در چار چوب مقررات مربوطه و با رعایت اصول خاصی صورت گیرد . رعایت این اصول مانع از هر گونه تعرض نسبت به فرد دستگیر شده بوده و در راستای رعایت هر چه بیشتر حق دفاع و کرامت و حیثیت انسانی اوست. از این رو حق دفاع شخص تحت تعقیب ایجاب می کند که در لحظه دستگیری از دلایل دستگیری مطلع شود. این فرد باید بداند که به چه دلیل آزادی او نقض شده و تحت نظر قرار می گیرد ، بدون دانستن این مهم ، حق دفاع او مخدوش می شود، چگونه می تواند از رفتاری دفاع کند که هرگز نمی داند چیست ؟ از این رو عقل ، منطق و برتر از این ها عدالت ایجاب می کند که در لحظه دستگیری از دلایل و جزییات آن آگاهی یابد .گرچه این حق مورد توجه اصل ۳۲ ق.ا قرار گرفته اما تاکید این اصل بر «ذکر دلایل به صورت کتبی» ممکن است باعث تفسیر اشتباه شود .به هر ترتیب پلیس باید تدبیری را اتخاذ نماید که در لحظه دستگیری ، شخص تحت تعقیب را از دلایل آن آگاه سازد .
اینک با توجه به مطالب گفته شده تنها نکته ای که باقی می ماند ، دستگیری وفق مقررات است. یعنی پلیس باید قبل از دستگیری ، به مشهود یا غیر مشهود بودن جرم، دستگیری در اماکن عمومی، ملک شخصی، منزل، خودرو، روز یا شب بودن، حکم ورود به منزل یا اماکن و . . . توجه دقیق بکند.
د) تفهیم اتهام
منظور از تفهیم اتهام، آگاه نمودن متهم از موضوع جرم و یا جرایم انتسابی و کلیه دلایل و مستندات آن است.[۱۹۱] برخی از حقوقدانان این موضوع را نقطه آغاز حقوق دفاعی متهم تلقی کرده و به تفهیم فوری اتهام تاکید کرده اند.[۱۹۲] از این رو رعایت دقیق و همه جانبه این اصل در راستای محترم شمردن حقوق دفاعی متهم بوده و به اجرای هر چه بهتر یک دادرسی عادلانه کمک خواهد کرد. تفهیم اتهام در اصل ۳۲ قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته و در مورد کسانی که تحت بازداشت موقت قرار می گیرند ، تفهیم فوری اتهام به صورت کتبی لازم شمرده شده است. البته باید توجه داشت که تفهیم اتهام در همه مراحل از جمله مرحله دستگیری توسط پلیس لازم بوده و در این مورد تاکید قانون اساسی به بازداشت موقت صحیح به نظر نمی رسد.
ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب ۱۳۷۸، به موضوع تفهیم اتهام پرداخته و قاضی تحقیق را مکلف کرده که پس از تعیین هویت و قبل از هرگونه اقدام تحقیقی «موضوع اتهام و دلایل آن را به صورت صریح به متهم تفهیم می کند». در این رایطه می‌توان به بند ۳ ماده واحده قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳ نیز اشاره کرد که با توجه به مفهوم، حق تفهیم اتهام را نیز مد نظر داشته است. مطابق این بند «محاکم و دادسراها حق دفاع را از متهمین و مشتکی عنهم سلب نکنند و فرصت استفاده از وکیل و کارشناس را برای آنان همواره فراهم نمایند.»
با نگاهی به صدر بند مذکور، خطاب آن به «محاکم و دادسراها» است، اما با تاملی بر فلسفه وضع این ماده واحده و ذکر واژه «ضابطین» در ابتدای آن و توجه به این موضوع که دادسرا در بسیاری موارد، انجام تحقیقات را به ضابطین دادگستری محول می کند، باید پلیس را ملزم به رعایت تمام تکالیفی دانست که قضات تحقیق موظف به رعایت آن هستند .
هـ) مطلع ساختن خانواده و وکیل متهم
اطلاع به خانواده و بستگان شخص تحت تعقیب (متهم) از اصولی است که بنا بر موازین حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. در این خصوص با توجه به تاکید فراوان برخی از اسناد بین المللی من‌جمله اعلامیه حقوق جهانی بشر (بند ۲ ماده ۲۵) شاهدیم که در حقوق ایران در ماده واحده قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳، در بند ۵ به مراجع مربوطه انجام این موضوع را توصیه کرده است.
در خصوص اطلاع به وکیل مدافع متهم باید اذعان داشت که در راستای احترام هرچه بیشتر به حق دفاع متهم، این امر ضروری تلقی می شود. در اغلب کشورهای اروپایی، در ضمن دستگیری متهم علاوه بر اطلاع به وکیل مدافع وی در جریان تفهیم اتهام به او اعلام می کنند که حق دارد سکوت کند و فقط در حضور وکیل مدافعش از خود دفاع کند . این همان حقی است که در برخی کشورهای اروپایی به حقوق میراندا مشهور است . در ایران علاوه بر این که حقوق میراندا به رسمیت شناخته نشده حق اطلاع به وکیل نیز مورد توجه قانونگذار قرار نگرفته است .
حتی از مفهوم و محتوای ماده ۱۲۸ قانون ایین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب ((در امور کیفری)) مصوب ۱۳۷۸ می توان گفت که وکیل متهم مجاز به مداخله در مرحله بازداشت پلیسی نیست فارغ از مباحث مربوط به ((‌جنبه محرمانه موضوع یا فساد یا جرایم علیه امنیت کشور و تشخیص قاضی )) مذکور در تبصره زیر این ماده ، ذکر مداخله وکیل در مرحله تحقیق گویای عدم اجازه مداخله وکیل در این مرحله است . اما با کمی اغماض و با تفسیر به نفع متهم و توجه به ماده ۱۹ همین قانون که کشف جرم را بخشی از تحقیقات مقدماتی دانسته است ، می توان گفت که وکیل متهم مجاز به مداخله در مرحله بازداشت پلیسی است.
و) تسریع در رسیدگی به پرونده
قطعا رسیدگی بدون تاخیر از ویژگی های یک دادرسی عادلانه و از حقوق بسیار مهم شخص تحت تعقیب و از لوازم لا ینفک دستگاه قضایی است .اما منظور ما در این قسمت از رسیدگی ،‌رسیدگی در مرحله دادگاه نیست ، بلکه منظور قسمتی است که شخص تحت تعقیب در اختیار پلیس بوده و پلیس مطابق قانون یا وفق دستور مقام قضایی ملکف به رسیدگی به اموری است . در این زمینه می توان اصول زیر را محل استناد قرار داد :
ماده ۱۸ قانون ایین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (( در امور کیفری )) مصوب ۱۳۷۸:
ضابطین دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم ، در جرایم غیر مشهود مراتب را جهت کسب تکلیف و اخذ دستور لازم به مقام ذی صلاح قضایی اعلام می کنند و در خصوص جرایم مشهود تمامی اقدامات لازم را به منظور حفظ الات و ادوات و اثار و علایم و دلایل جرم و جلو گیری از فرار متهم و یا تبانی ، معمول و تحقیقات مقدماتی را انجام و بلافاصله به اطلاع مقام قضایی می رسانند . در این ماده توجه به عبارات ((به محض اطلاع از وقوع جرم)) ،‌ در جرایم غیر مشهود و « تمامی اقدامات لازم به منظور ….. بلا فاصله به اطلاع مقام قضایی می رسانند » به موضوع مورد نظر ما اشاره دارند.
همچنین ماده ۲۰ قانون مورد بحث بیان داشته : ضابطین دادگستری مکلفند در اسرع وقت و در مدتی که مقام قضایی تعیین می نماید نسبت به انجام دستورات و تکمیل پرونده اقدام کنند . چنانچه به هر علت اجرای دستور و یا تکمیل میسر نگردد موظفند در پایان هر ماه گزارش ان را با ذکر علت به مقام قضایی ذی ربط ارسال نمایند . متخلف از این امر به مجازات مقرر در ماده ۱۶ این قانون محکوم خواهد شد .
در این زمینه رعایت مواعد مقرر قانونی از جمله تحت نظر نگه داشتن متهم حداکثر به مدت ۲۴ ساعت نیز بسیار مهم بوده و تخلف از ان جرم محسوب می گردد .
همچنین اصل ۹ اصول مربوط به پیشگیری موثر از اقدامهای غیر قضایی ، خود سرانه و شتابزده از طریق بررسی موثر این اقدام ها مقرر می دارد :
تحقیقات باید به سرعت ، به شیوه ای شایسته، دقیق و بی طرفانه صورت گیرد . [۱۹۳]
ز) تنظیم صورت مجلس اقدامات انجام یافته
تنظیم صورتمجلس اقدامات انجام یافته که بیشتر ناظر بر اعمال اداری است تا قضایی ، نظارت دقیق و جلوگیری از اهمال و یا تضییع حق شهروندان را در پی خواهد داشت. این موضوع در ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب۱۳۷۸ و برخی موارد دیگر مورد تاکید قرار گرفته و با عنوان صورتمجلس شناخته شده است . ضمن اینکه باید به خاطر داشته باشیم که از ویژگی های تحقیقات مقدماتی (صرف نظر از مجری آن) کتبی بودن است. بند ۱۲ ماده واحده قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳ نیز در این زمینه مقرر داشته :
پاسخ ها به همان کیفیت اظهار شده و بدون تغییر و تبدیل نوشته شود و برای اظهار کننده خوانده شود و افرادبا سواد در صورت تمایل خودشان بنویسند تا شبهه تحریف یا القا ایجاد نگردد. از این رو تنظیم صورت جلسه از مواردی چون تحریف ، اشتباه، فراموشی، سوء استفاده و . . . جلوگیری کرده و نظارت دقیق تر توسط مقام قضایی را تسهیل می کند. بند ۱و۲ ماده ۱۲ مجموعه اصول به منظور حمایت همه افراد تحت هرگونه بازداشت یا زندان مقرر داشته : موارد زیر به هنگام دستگیری بایستی به طور کامل به وسیله ضابطین ثبت شود : دلایل دستگیری ،زمان دستگیری، زمان انتقال فرد دستگیر شده به محل حبس، زمان اولین حضور نزد مقام قضایی یا مقام صلاحیت دار دیگر ، هویت کلیه ضابطین دادگستری مرتبط ، اطلاعات دقیق در مورد محل حبس، این اطلاعات باید به صورت شفاهی در اختیار فرد بازداشت شده یا وکیل وی قرار گیرد .
مبحث دوم : الزامات پلیس در حفظ حقوق شهروندی در مرحله تحقیقات (بازجویی، بازرسی، معاینه محل و تحقیقات محلی و بازداشت احتیاطی )
در این مبحث به بررسی الزامات پلیس در حفظ حقوق شهروندی در مرحله تحقیقات می پردازیم و بصورت جداگانه هر یک از موارد را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم با توجه به اینکه این مرحله از فرایند دادرسی های کیفری از حساس ترین مراحل دادرسی بوده و ضابطین از جمله پلیس بدلیل بنیان نهادن تصمیمات قضایی بر ادله ای که از سوی آنها بدست آمده، باید نهایت تلاش خود را در رعایت بی طرفی، عدالت، جمع آوری دلایل له و علیه متهم، سعی در کشف حقیقت و . . . نماید . از این رو احترام هرچه بیشتر به موازین مقرر قانونی، استفاده از شیوه ها و شگردهای علمی، ارتقا سطح دانش و آگاهی های عمومی و دقت و دلسوزی از مهمترین اصولی است که پلیس در حین تحقیقات باید مد نظر داشته باشد .
گفتار اول: الزامات سلبی
در این گفتار به بررسی الزامات سلبی پلیس در حفظ حقوق شهروندی در مرحله تحقیقات می‌پردازیم و بصورت جداگانه هر یک از موارد را مورد بحث قرار می‌دهیم:
الف ) پرهیز از بازجویی بدون وجود دلایل کافی
یکی از اهداف اصلی بازجویی عبارت است از تطبیق اطلاعات بدست آمده از یک مظنون خاص و اخذ اعتراف از وی . از این رو چنانچه ادله و دلایل موجود با محتویات و اعتراف های قبلی مظنون تطبیق کامل داشته باشد، به نظر می رسد که انجام بازجویی ضرورتی نداشته و باعث اطاله و دوری از اهداف یک دادرسی عادلانه خواهد شد. از این رو پلیس باید بازجویی را همانند سایر ادله و مدارک دانسته و دریک ردیف به حساب آورد . پس چنانچه ادله موجود برای اقناع وجدانی قاضی کفایت کند، پلیس نباید با انجام بازجویی های اضافی، امنیت خاطر شخص را از بین ببرد .از سوی دیگر بازجویی باید مبتنی بر وقوع جرم قبلی باشد ، بنابر این احترام هرچه بیشتر به اصل قانونی بودن جرایم از سوی پلیس ، ایجاب می کند که تا هنگامی که جرمی واقع نشده، از تعرض به شهروندان و انجام بازجویی های بی مورد اجتناب گردد . رعایت این مطلب از سوی پلیس، به اموری چون احترام بر اصل برائت، اصل قانونی بودن جرایم و میزان دلسوزی او در انجام وظیفه بستگی دارد.
این موضوع از ماده ۱۲۴ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۷۸ که احضار و جلب را مبتنی بر دلایل کافی دانسته نیز برداشت می شود، چرا که معمولا بازجویی پس از احضار یا جلب است.
ب) عدم طرح سوالات تلقینی
تلقین از نظر لغوی یعنی : فهمانیدن و تفهیم کردن، چیزی را در ذهن وفکر کسی حقیقت جلوه دادن و کسی را به چیزی معتقد کردن[۱۹۴] ، تلقین قدرت استدلال و منطق شخص را از بین برده و به اراده آزاد وی لطمه وارد می کند منظور از تلقین، تاثیرات دماغی است که انسان را مجبور می کند در افکار و اعمال خود تغییراتی بدهد و آنچه را که مطابق میل و احساسات او نیست باور کرده و حقیقت پندارد . [۱۹۵] سزار بکاریا در منع سوالات تلقینی این گونه بیان می دارد : از نظر حقوقدانان جنایی بازجوها باید به یک اعتبار مانند چنبری موضوع را در میان گیرد و هرگز راه مستقیم به سوی آن نپیماید.[۱۹۶] بر اساس تحقیقات بعمل آمده در علم روانپزشکی کیفری نه تنها افراد ضعیف النفس و زود باور تحت تاثیر نیروهای تلقینی قرار می گیرند و به موجب عواطف و احساسات خود چه بسا به عمل ناکرده اقرار می نمایند ، بلکه انسان های معمول نیز تا حدود زیادی تلقین پذیر هستند . [۱۹۷]
در تلقین باید از ضرر یا نفع شخص جلوگیری کرد، زیرا هیچ یک از این دو عمل با بی طرفی بازجو سازگاری ندارد .
با توجه به نص صریح ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) نیز طرح سوالات تلقینی و القایی ممنوع اعلام شده است و بازجو حق ندارد سوالات را طوری تنظیم کند که شخص را به مسیر دلخواه و نتیجه از پیش تعیین شده، سوق دهد .
در بند ۱۱ ماده واحده قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی نحوه طرح پرسشهای مربوط به پرونده ذکر گردیده است. در این بند قانون آمده است که:
«پرسشها باید مفید و روشن و مرتبط با اتهام یا اتهامات انتسابی باشد و از کنجکاوی در اسرار شخصی خانوادگی و سوال از گناهان گذشته افراد و پرداختن به موضوعات غیر موثر در پرونده مورد بررسی احتراز گردد.»
متعاقب این بند، بند۱۲ نحوه درج پاسخ ها را چنین تعیین می نماید : «پاسخ ها به همان کیفیت اظهار شده و بدون تغییر و تبدیل نوشته شود و برای اظهار کننده خوانده شود و افراد باسواد در صورت تمایل خودشان مطلب خود را بنویسند تا شبهه تحریف و القاء ایجاد نگردد.»
ج )عدم طرح سوالات گمراه کننده
هرچند بازجو در هنگام بازجویی از متهم برای کشف حقیقت ناگزیر به اعمال تدابیری می باشد که منجر به نتیجه شود، لیکن باید مرز بین روش های مذموم و غیر اخلاقی و روش های مبتنی بر قانون و دستاورد های علمی و پلیسی مشخص شده باشد . شخص باید در فضایی آرام و بدون دغدغه و فارغ از جو اضطراب و ترس به سوالات پاسخ گوید ، بازجو حق گمراه کردن و اغفال شخص را ندارد .
شخص حق دارد از اتهام انتسابی آگاه شود و اظهارات او، پس از اطلاع از نوع و کیفیت اتهام منتسبه را انتخاب طریقه دفاعی عینا و بدون تحریف ثبت گردد. [۱۹۸]
تفهیم اتهام بر متهم صرفا با قید اینکه : «شکایت شاکی قرائت شد، چه دفاعی دارید؟ » تخلف انتظامی محصوب می شود. [۱۹۹] همچنین است تفهیم اتهام بدون اینکه دلیلی بر توجه اتهام به وی باشد . [۲۰۰] مقام تحقیق مجاز نیست که شخص را وادار به پاسخگویی نماید و چنانچه شخص از دادن جواب امتناع نماید مراتب را در صورت مجلس باید یادداشت نماید . هرچند مطابق قسمت آخر ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری سوالات تلقینی یا اغفال یا اکراه و اجبار متهم ممنوع است لکن ضمانت اجرای مشخص برای تضمین این بند پیش بینی نشده است و مجازاتهای انتظامی برای اعمال تلقین یا اکراه یا اغفال کافی نمی باشد .
د) استفاده نکردن از دستگاه دروغ سنج
دستگاه دروغ سنج دستگاهی است که با ثبت تغییرات خون و تنفس و مقاومت الکتریکی پوست و نگارش میزان فعالیت غدد عرق، دروغ یا راست بودن اعتراف های متهم را نشان می دهد. برخی از حقوقدانان بر این عقیده اند که با بهره گرفتن از دستگاه دروغ سنج ، به جای آنکه دادسرا یا مرجع قضایی با آوردن دلیل ارتکاب جرم، فرض بی گناهی را نفی نماید، خود متهم ملزم به اثبات بی گناهی خویش می شود و این امر خلاف اصل برائت است . ضمنا فقدان ارزش مطلق علمی و لطمه به شخصیت انسانی و صدمه به حق دفاع متهم از ویژگیهای دیگر استفاده از این دستگاه بوده در واقع تائید استفاده از دروغ سنج بطور کلی خلاف اصل است. [۲۰۱]
هـ) عدم توسل به نارکو آنالیز
روش درمانی یا روانشناسی یا تحقیقات جنایی خاصی است که به موجب آن تحت تاثیر داروهای شیمیایی معین و ایجاد حالت شبهه بی هوشی می توان از شخص مورد آزمایش حرفهای صحیح بدست آورد. [۲۰۲]
و) ممنوعیت هیپنوتیزم
با اینکه در حقوق جزا اصل بر آزادی تحصیل دلیل بوده و کشف حقیقت در درجه اول اهمیت قرار دارد اما باید دانست که مقام رفیع عدالت ، در تمام فرایند دادرسی، محدودیت هایی را بر این اصل وارد می کند. هیپنوتیزم از جمله طرق تحصیلی دلیل است که اراده و اختیار متهم را تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر قرار می دهد، از این رو علاوه بر اینکه در قوانین مدون فعلی، نص صریحی مبنی بر عدم اعتبار دلایل تحصیل شده از طریق هیپنوتیزم نداریم، اما به هر ترتیب بنا بر اصل آزادی اراده و اختیار، نباید چنین ادله ای را معتبر دانست. این موضوع با توجه به تعریف هیپنوتیزم واضح تر می شود. هیپنوتیزم وضعیتی است مشابه خواب که به صورت مصنوعی ایجاد می شود و در طی آن، سوژه به تلقین ها و دستورات دیگران حساس می شود .[۲۰۳]
ز)تزریق نکردن مواد مخدر
ممنوعیت تزریق مواد مخدر در سومین کنفرانس بین المللی دانشمندان حقوق که در ژوئن ۱۹۵۰ در لندن برگزار شده بود، قطعنامه ای به اتفاق آرا مورد موافقت قرار گرفت که متن آن عبارت است از : « کاربرد نارکو آنالیز و یا دستگاه های دروغ یاب در زمینه قضایی مردود است . اطلاعاتی که از طریق تحلیل تخدیری و یا به وسیله دروغ یاب تحصیل شده باشد نباید در دادگاه ها مورد توجه قرار گیرد»
دکترین نیز سه ایراد اصولی زیر را در این زمینه برشمرده اند که عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ب.ظ ]




هدف‏گذاری مشخصی برای عملکرد سازمان و درک منطق هدف‏گذاری برای سازمان در خصوص این معیار بدرستی روشن نمی‏باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقایسه بهینه‏ای از بهترین‏های صنعت و یا متوسط صنعت جهت مقایسه نتایج صورت نپذیرفته است.
شرکت منطق و علت روندهای مثبت و پایدار خود را در خصوص فعالیت‏های انجام شده در خصوص این متغیر را درک می‏نماید ولی در خصوص انتقال این نتایج به جامعه، فعالیت‏های نظام‏مندی انجام نشده است.
شواهدی مبنی بر تفکیک نتایج حاصل از این معیار برای جوامع مختلف مورد نظر سازمان مشاهده نگردید.
فعالیت‏هایی از طرف سازمان برای ارائه نتایج مطلوب به جامعه صورت پذیرفته که از جمله آنها می‏توان به پروژه فیلتر پرس، کادر آموزش دیده اداره بهداشت، ایمنی و محیط‏زیست ، برگزاری دوره‏های آموزشی در خصوص محیط زیست و تشویق کارکنان به مشارکت در طرح‏های اجتماعی عام‏المنفعه به صورت رسمی و غیر رسمی را می‏توان ذکر نمود.
شرکت همواره و به صورت منظم و سیستمانیک میزان آلاینده‏های زیست محیطی خود را مورد سنجش و ارزیابی قرار می‏دهد و استاندارهای کیفی و مدیریتی در این زمینه را اخذ و الزامات آنها را رعایت و در دوره‏های زمانی مختلف با بهره گرفتن از ارزیابان و ممیزان داخلی و خارجی براساس شاخص‏های مورد نظر هر نظام، مورد سنجش قرار می‏دهد.
شرکت با این دید که کارکنان و خانواده‏های آنها عضوی از جامعه هستند امکانات و خدمات بهداشتی و درمانی را برای آنها در منطقه فراهم نموده و از تخصص پزشکان برجسته کشوری برای ارائه خدمات مطلوب استفاده می‏نماید. که امکان استفاده برای بخشی از جامعه پیرامون نیز وجود دارد.
ارائه بسیاری از خدمات به جامعه پیرامون توسط شرکت عملیات غیرصنعتی انجام می‏گیرد که علی‏الرغم پرداخت هزینه‏ های آن از طرف سازمان، دریافت نظرات جامعه و توجیح آنها که شرکت محل تحقیق در این رسالت سهیم بوده برای جامعه پیرامون بدرستی تفهیم نشده است.
نتایج حاصل از این تحقیق با نتایج تحقیق اُسمان اکیاز (۱۳۸۵) مطابقت و با نتایج حاصل از تحقیق جواد فیض‏الهی (۱۳۸۹) تفاوت دارد.
فرضیه فرعی چهارم:
محقق فرضیه فرعی چهارم را اینچنین تعریف نموده است:
عملکرد شرکت پتروشیمی خوزستان از منظر معیار نتایج کسب و کار بر اساس مدل تعالی سازمانی (EFQM) در وضعیت مطلوبی نمی‏باشد.
براساس میانگین محاسباتی برای این گویه‏ها، بیشترین میانگین مربوط به گویه‏ ۴۰ (سازمان منطق و علت تغییرات مثبت و پایدار در حوزه نتایج کلیدی کسب ‏و کار مالی و غیرمالی را درک می‏نماید؟) با میانگین ۲٫۶۹؛ و کمترین میانگین مربوط به گویه‏های ۳۵ (دستاوردهای کلیدی مالی و غیر مالی، نتایجی را به همراه دارد که قابل مقایسه یا بهتر از رقبای مستقیم یا سازمان‏های هم‏تراز باشد؟) با میانگین ۲٫۲۴ می‏باشد. ۶۲ نفر از پاسخ دهندگان به گویه‏های این متغیر عددی کوچکتر / مساوی ۳ داده و تنها ۵ نفر از پاسخ‏دهندگان بیش از ۳ امتیاز داده ‏اند.
نسبت مشاهده شده برای این فرضیه (۹۰ درصد) از نسبت آزمون (۶۰ درصد) بزرگتر است، لذا H0 که ادعای پژوهش است، رد نشده و با توجه به عدم رد H0 به صورت غیر مستقیم فرض H1 که نقیض ادعای پژوهش است؛ رد می‏شود. لذا نتایج تحقیق نشان داد ( در سطح خطای ۵ درصد) که عملکرد شرکت پتروشیمی خوزستان از منظر معیار نتایج کسب و کار بر اساس مدل تعالی سازمانی (EFQM) در وضعیت مطلوبی نمی‏باشد. این معیار نسبت به سایر معیارها کمترین امتیاز را کسب نموده و در رتبه چهارم قرار گرفت. که تفسیر نتایج حاصله را می‏توان به شرح ذیل بیان نمود. همچنین بر اساس مدل امتیاز این معیار ۴۶٫۹۱ ( از ۱۵۰ امتیاز ) بدست آمد.
علت پایین بودن امتیاز این معیار را می‎‏توان به شرح ذیل تفسیر نمود:
هدف‏گذاری مشخصی برای عملکرد و درک منطق هدف‏گذاری برای سازمان در خصوص این معیار روشن نشده است.
مقایسه بهینه‏ای از بهترین‏های صنعت و یا متوسط صنعت و یا شرکت‏های مشابه جهت مقایسه نتایج حاصله صورت نپذیرفته است.
شرکت منطق و علت روندهای مثبت و پایدار خود را در خصوص فعالیت‏های انجام شده مرتبط با این متغیر را درک می‏نماید ولی به علت محدودیت‏هایی ساختاری نتوانسته است به منظور برون رفت از این وضعیت و رساندن شرکت به نقطه سربسر اقدامی انجام دهد.
شواهدی اندکی ازتفکیک نتایج حاصل از این معیار مشاهده گردید.
اگرچه شرکت در سال‏های اخیر دارای روند رو به رشدی در جهت تولید محصولات و رفع مشکلات فرایندی، داشته است که نتایج صورت‏های مالی نیز این روند را نشان می‏دهد. ولی به علت قیمت بالای مواد اولی؛ پایین بودن ظرفیت تولید؛ مشکلات واحد پلی کربنات و … روند رو به رشد محدود بوده و نتوانسته زیان انباشته شرکت را جبران نماید.
عواملی چون زیان ناشی از تسعیر بدهی‏های ارزی، دیماند یوتیلیتی، ضایعات غیر عادی، هزینه تسهیلات دریافتی از شرکت ملی صنایع پتروشیمی و پایین بودن ظرفیت تولید را می‏توان از جمله عواملی برای پایین بودن نتایج این معیار برشمرد.
پایین بودن قیمت فروش محصول پلی کربنات نسبت به قیمت تمام شده از دلایل عدم رشد نتایج کسب و کار است.
زیان انباشته شرکت بالاست و این خود به عنوان محدویت بزرگ برای جبران است.
نتایج حاصل از این تحقیق با نتایج تحقیق مریم رحمتی (۱۳۸۵) از لحاظ نمره مکتسبه مطابقت و با نتایج حاصل از تحقیق جواد فیض‏الهی (۱۳۸۹) تفاوت دارد.
فرضیه اصلی تحقیق:
محقق فرضیه اصلی تحقیق را اینچنین تعریف نموده است:
عملکرد شرکت پتروشیمی خوزستان بر اساس مدل تعالی سازمانی EFQM مطلوب نمی‏باشد.
نسبت مشاهده شده برای این فرضیه (۹۰ درصد) از نسبت آزمون (۶۰ درصد) بزرگتر است، لذا H0 که ادعای پژوهش است، رد نشده و با توجه به عدم رد H0 به صورت غیرمستقیم فرض H1 که نقیض ادعای پژوهش است؛ رد گردید. لذا می‏توان ( با ۹۵ درصد اطمینان ) اذعان نمود که عملکرد شرکت پتروشیمی خوزستان ( از منظر نتایج مشتری، کارکنان، جامعه و کسب و کار) بر اساس مدل تعالی سازمانی (EFQM) مطلوب نمی‏باشد. همچنین میزان امتیاز مکتسبه براساس مدل ۱۹۵ امتیاز ( از ۵۰۰ امتیاز ) تعیین گردید. که شرح تفسیر نتایج حاصله برای هریک از متغیرها/ معیارها در قسمت‏های قبل تشریح گردید و تعداد پاسخ دهندگان به هر یک از مؤلفه‏های پرسشنامه نیز در جدول شماره ۴-۲۱ ذکر گردیده است.
جدول شماره ۵-۱ : محاسبه امتیاز چهار معیار حوزه نتایج براساس مدل تعالی و با رویکرد پرسشنامه‏ای

شماره معیار حوزه ‏های اصلی مدل عنوان معیار می‏توانیم ثابت کنیم که در این زمیته بهترین هستیم همه ما اعتقاد داریم که در این زمینه بسیار خوب هستیم در این زمینه سازمان خوب عمل می‏کند اما جای بهبود دارد سازمان نیاز به بهبود قابل ملاحظه‏ای دارد عدم اقدام توسط سازمان
۶ نتایج نتایج مشتریان ۰ ۸ ۲۸ ۲۶ ۵
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ب.ظ ]




مرکز آموزش در سازمان:
در خصوص نحو آموزش کادرها در سازمان،میثمی این چنین روایت می کند))بعد از ظهرها روی ایوان پتو می انداختیم و کتاب می خواندیم .سئوال هایم را هم می پرسیدیم . مثلا شناخت را که می خواندم ، درباره اصول دیالکتیک از حنیف نژاد پرسیدم ((فرق ما با مارکسیست ها چیست ؟آنها اصول دیالکتیک را قبول دارند، ماهم قبول داریم . گفت : بابا اصل حرکت اصلا از ما مذهبی ها بوده است . ((هراکلیت )) هم در یونان این اصل حرکت را مطرح کرد و اصلا کاری به مارکس ندارد. این دیالکتیک مال ماست . حرکت جوهری را ملاصدرا مطرح کرده است . مارکس چه حقی دارد که این را تصاحب کند. با ناراحتی ادامه داد: اینها همه اش مال ما مذهبی هاست . ((هگل)) خودش آدمی خداپرست و مذهبی بود.ودیالکتیک را قبول داشت و قبل از مارکس ،دیالکتیک مطرح بوده است.))در زمینه آموزش های سازمان ، حنیف نژاد می گفت: ((در آموزش ها ، یک راه انبیاء داریم و یک راه بشر. روی قرآن ،نهج البلاغه،پرتوی از قرآن ،کتاب های مهندس و کتاب های آیت ا.. مطهری کار می کنیم که اینهاراه انبیاءرا نشان می دهد.)) راه بشرراه هم تقسیم بندی کرده بود. در زمینه اقتصاد ، کتاب اقتصاد به زبان ساده وجود داشت . تحلیلهای سیاسی و روش تفکر ، بر اساس دیالکتیک بود. علم را هم از کتاب های ((پلانک))می گرفتند. آثار پلانک ،اثر خوبی روی من گذاشت . یک بار از اصفهان به تهران می آمدم. داخل اتوبوس آن را می خواندم . شخصی روحانی از شورای استیفاء آیت ا.. گلپایگانی کنارمن نشسته بود. دید من مطالعه می کنم ، سر صحبت را بازکرده گفتم این آقای پلانک خیلی موحد است . با نظم واحدی که مطرح می کند ، خیلی خوب خدا را نشان می دهد. می گوید انسان قبل از علم ، ایمان به نظم مستقر ازپیش دارد.)) از آن آقا پرسیدم ((شما در آن شوراء چکار می کنید؟)) گفت ((مثلا جوانی آمده بود و می گفت که من با زنی می خواهم ازدواج کنم ، قبلا با برادرش تماس جنسی داشتم ، حالا چطور می شود؟ آن را در شورای اسفتائیه مطرح کردیم.)) وقتی شنیدم چه مسائلی آنجا مطرح است ، ایمانم به کار بچه ها بیشتر شد. عده ای جوان کاری را شروع کرده بودند که خیلی جلوتر از اینها بود. قبلا هم که با حنیف نژاد نزد آیت ا.. بهشتی رفته بودیم ، ایشان روی کتاب راه طی شده ، تاکید داشت. ما هم این کتاب را قبول داشتیم.
یک سری مطالعات ما درباره مسئله توسعه بود. درباره کشورهای در حال رشد و عقب نگه داشته شده و … کتاب می خواندیم و نقد می کردیم . سعید محسن در زمینه اقتصادی ، بیش از همه مطالعه می کرد. او می گفت : ((علت اختلاف چین و شوروی در مسائل دیپلماتیک و اصول مارکسیسم نیست . اگر شوروی بخواهد رفاهش با جامعه چین برابر شود ، باید سطح زندگی اش را ده برابر پائین بیاوردو به هیچ وجه به چنین امری راضی نیست . معلوم است جامعه مرفه با جامعه فقیر اختلاف دارند.او در این مورد با سایر بچه ها اختلاف نظر داشت . معتقد بود توسعه اقتصادی یک عمل اقتصادی نیست ، یک عمل ایدئولوژیک است.و آن هم بسیج توده هاست . بدون بسیج توده ها نمی توانیم توسعه داشته باشیم . با این دیدگاه ، تمام نظریه های اقتصادی غرب را نقد می کرد. در کتاب ((استثمار)) نظریه ای داشت که ابتکارخودش بود می گفت: استثمارنفتی،استثمارمضاعف است . کمپانی های نفتی ، علاوه بر اینکه نفت را چپاول می کنند (استثماراول) ، از طریق ارتش و پلیس ، در تضاد کارگران با سرمایه داران به کمک کارفرما آمده و کارگران را سرکوب می کنند. دردوره دکتر مصدق که نفت نبود و استثمار نفتی نداشتیم ، فشار هم روی کارگر نبود و تضاد کارگر و کارفرما ، به نفع کارگر ، حل شد. کارگرها بسیج شدندو تولید هم بالارفت؛ یعنی دکتر مصدق از دو جا کمر استثمار را شکست . این نظریه استثمارمضاعف،مختص به سعید محسن است . بعدها هم دیدم که گروه های داخل ایران به استثمارمضاعف توجهی ندارند. مثلا با کارفرما و صنایع درگیر می شوند، ولی به این استثمار نفتی بهاء نمی دهند و به دست های مرموز و ساواک و سازمانهای سرکوب و ایادی امپریالیسم و تشکیلات دربار که برای استمرار غارت نفت به وجود آمده اند، کاری ندارند، مثلا مارکسیست ها با خود شاه کار نداشتند. می گفتند که ما با سرمایه داری جنگ داریم . بعد ها تبصره ای زدند که در مبارزه با سرمایه داری باید به نقش دیکتاتوروروانشناسی او هم توجه کرد. به هر حال ، خدا سعید را رحمت کند، نظریه او برای خود من، خیلی راهنمای عمل بود. در کتاب دانشگاه مدرس سال ۵۸ هم یادی از او کرده و نظریه اش را درباره استثمار مضاعف بازکردم . خانه جمعی بلوار ، مرکز آموزش بود . از هر گوشه جامعه کسی می آمد ، خبرهایش را می گفت ، تحلیل و ریشه یابی می شد. آدم روحیه می گرفت. مثلا می گفتند: ((رژیم اصلاحات می کند، خیابان ها را عریض کند)) وقتی ریشه یابی می شد که این خط کمپرادور است ، آدم روحیه دیگری پیدا می کرد.در آنجا با هم کشتی می گفتیم. ورزش دسته جمعی داشتیم . مسعود هیچ وقت در کشتی ؛ اعتراف نمی کرد که زمین خورده است . وقتی زمین می خورد ، به شوخی می گفت ((مانور کمر را نگاه کن.)) برنامه دیگر رفتن به کوه بود. از ساعت شش صبح تا ده شب ، از دربند تا دوآب راهپیمایی داشتیم. برداشت هایی که حنیف نژاد در کوه می گفت ، چکیده وجودش بود و برای من خیلی مفید بود. او دیالکتیسین نبود ، بلکه او را چنین می یافتی که در دریای دیالکتیک افتاده و دست و پا می زند تا به ساحل نجات برسد به حقایق برتری دست یابد. یک بار از کوه آمده بودیم ، به چهارراه گلشن نزدیک خانه رسیدیم ، تا خانه پانصد متر فاصله بود، به من گفت ((لطف ا.. می دانی ، در این پنچ دوره مختلف تاریخ ، یک عامل ثابتی هست که انسان است . این انسان ، بی نهایت طلب است و در هر دوره ای ویژگی متفاوتی نداشته ، بلکه در همه دوره ها ویژگی بی نهایت طلبی اش ، ثابت بوده است.))بعد از ضربه سال ۵۴ ، این جمع بندی برای ما رهنمود بزرگی بود . کارهای ما درباره تاریخ ، بر همین اساس بود.مثلا فلسفه تاریخی که با محمود رحیم خانی کار می کردیم و مدون شد ، در سیزده مورد نارسایی و بن بست فلسفه تاریخ مارکسیسم را نشان داد. تحولات تاریخ را برای اولین بار با بی نهایت طلبی انسان تبین کرده بودیم و همه آن سیزده مورد هم جواب داده شده بود . می گفتیم: ((تاریخ را از کمون اولیه تا حال ، با انسان بی نهایت طلب ، می توان تبین کرد.))آنجایی را هم که مارکسیسم نمی توانست تبین کند ما تبین می کردیم. از موضع بالاتری به مارکسیسم نگاه می شد. حق آنها به جا آورده می شدو خودمان هم به ارزشهای برتری می رسیدیم (میثمی، ۱۳۸۱، ۳۴۰-۳۴۳)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ایدئولوژی[۱۰]:
(از زبان فرانسه ،مرکب از ideeبه معنای تصور و اندیشه +logieبه معنای شناخت )ایدئولوژی عبارتست از فلسفه سیاسی و اجتماعی که در آن توجه به عمل به اندازه ی نظر و گاه بیش از آن اهمیت دارد. ایدئولوژی سیستمی از اندیشه ها (ایده ها) است که هم می خواهد جهان را توضیح دهد هم دگرگون کند. به عبارت دیگر ، هر ایدئولوژی طرحی آرمانی از جامعه داردکه پدید آوردن آن را از هوادارن خود خواستار است. این واژه نخستین بار در دوران انقلاب فرانسه پدید آمد و دستوت دوتراسی متفکر فرانسوی ، نخستین کسی بود که آن را به کاربرد ، و مقصود او از آن اندیشه شناسی یا دانش ایده ها بود. دانش ایده ها دانشی بود که رسالتی داشت و مقصود از آن خدمت به انسانها و حتی نجات آنان از جهل با رهاندن ذهنهای آنان از پیشداوریها و آماده کردن آنان برای پذیرش فرمانفرمایی عقل بود.دستوت دوتراسی و ((ایدئولوگ ))های پیرو او سیستمی از آموزش ملی را بنا نهادندکه به گمانشان فرانسه را به جامعه یی عقلی و علمی بدل می کرد. آموزه ی آنان ترکیبی از ایمان شدید به آزادی فرد و برنامه ریزی سنجیده ی دولتی بود و این آموزه در دوره ی ((هیئت مدیره)) (۹۹-۱۷۹۵) نظریه ی رسمی جمهوری فرانسه شد.ناپلئون نخست از دستوت دوتراسی و یارانش پشتیبانی کرد، اما زود از آنان رویگردان شد و ایدئولوژی را از جمله بدترین عناصر فکری انقلاب شمرد، کلمه را از باری ناخوشایند سرشار کرد . بدین ترتیب ، ایدئولوژی از این زمان به بعد نه تنها در زبان فرانسه بلکه در آلمانی و انگلیسی ، … نیز کلمه ای شد هم ستایش آمیز هم نکوهیده.
ایدئولوژی گاه به معنایی سنجیده و گاه به معنایی ناسنجیده به کار می رود . در معنای ناسنجیده برای هرگونه نظریه ی متوجه به عمل و یا هر کوششی برای نزدیک شدن به مسائل سیاسی در پرتو دستگاهی از ایده ها به کار می رود. اما معنای سنجیده تر آن به همان معنایی که دستوت دوتراسی ازآن در نظر داشت نزدیک است و پنج ویژگی می توان برای آن برشمرد:

    1. شامل نظریه ای کمابیش جامع در مورد انسان و جامعه و جهان خارج است.
    1. نظریه ای و برنامه ای کلی درباره ی سازمان سیاسی – اجتماعی دارد.
    1. رسیدن به این برنامه مبارزه ای را در بر دارد.
    1. نه تنها در پی انگیزش مردم در جهت هدفهای خویش ، بلکه به دنبال یافتن هواداران وفادار است و گاه ((سرسپردگی))می طلبد.
    1. خطاب آن به عامه مردم است اما نقش خاصی در رهبری به روشنفکران می دهد.

بر اساس این پنج ویژگی می توان سیستمهای فکری گوناگونی را ایدئولوژی نامید، از ((دانش ایده های )) دستوت دو تراسی گرفته تا پوزیتیوسم فیلسوف فرانسوی آگوست کنت و کمونیسم و انواع سوسیالیسم و فاشیسم و نازیسم و نیز برخی از صورتهای ناسیونالیسم را .
مارکس در برخی از نوشته های جوانیش، به ویژه در کتاب ایدئولوژی آلمانی، ایدئولوژی را به صورت مفهومی زشت و دشنام گونه به کار می برد که از معنای ناپلئونی آن دور نیست . مارکس در این کتاب ایدئولوژی را به معنای ((آگاهی دروغین)) به کار می برد. بدین معنا، ایدئولوژی دسته ای از باورهاست که مردم خود را با آن می فریبندو تصویری نادرست از جهان و امور در ذهن می آورند.ایدئولوژی ، به نظر مارکس ، دیدگاهی است که مردم بر طبق آن جهان را معنا می کنند و ناگزیر ربطی به واقعیت امور ندارد، بلکه هر ایدئولوژی جهان بینی است بیان کننده ی خواستها و سود های یکی از طبقات اجتماعی و به همین دلیل ربط آن با واقعیت جهان و سیر حقیقی تاریخ نسبی و مشروط به مرحله ی اجتماعی – تاریخی پدید آمدن هر ایدئولوژی است. بدین معنا ، هر طبقه ی اجتماعی در هر دوره ی تاریخی دارای ایدئولوژی یا ((جهان بینی)) خاص خویش است.البته مارکس ایدئولوژی را همواره به معنای بد به کار نبرده و گاه آن را چنان به کار می برد که گویی ایدئولوژی می تواند در بردارنده ی حقیقت نیز باشد. مارکسیستهای سده ی بیستم که معنای بد ایدئولوژی را یکسره دور انداخته ، از مارکسیسم در مقام ایدئولوژی یاد می کردند. و آن را ((ایدئولوژی طبقه کارگر)) می دانندکه به رغم ایشان در بردارنده حقایق ازلی و ابدی مربوط به انسان و تاریخ و جهان است.( آشوری ،۱۳۷۸، ۵۲-۵۴)
ایدئولوژی سازمان :ایدئولوژی در این مورد در معنایی سنجیده آن بکار رفته و همانطور که قبلا گفته شد تیم ایدئولوژی شامل نه تن از کمیته مرکزی و سه تن دیگر از فعالان سازمان بود ورهبری آن با محمد حنیف نژاد و علی میهن دوست بود.سازمان در آغاز ، ایدئولوژی ((اسلام )) را به عنوان تئوری راهنمای عمل خود ، در امر مبارزه با امپریالیسم برگزید و بنیانگذاران در توجیه این انتخاب می گویند ((یکی از مهمترین کارهای سازمان ، پرداختن به تدوین ایدئولوژی اسلام و زدودن زنگارهای قومی و طبقاتی از دامان آن است ……سازمان چه به اتکاء ایدئولوژی توحیدی خویش و چه بر مبنای جمع بندی تجربیات تاریخی به این نتیجه می رسد که ایدئولوژی اسلام و بالاخص مکتب تشیع ، جای ویژه ای در فرهنگ مردم دارا می باشد و سنتهای انقلابی و مبارزاتی تشیع ، در بسیج توده های مردم برای مبارزه می تواند نقش بارزی ایفاء کند.در عین حال برخی از متون مارکسیستی به منظور استفاده افراد از تجارب علمی و اجتماعی مورد مطالعه قرار می گرفت . روحانی و حق شناس که از فعالان سازمان بودند . ایدئولوژی مجاهدین را با صراحت و روشنی توضیح می دهند و می گویند : (( منظور اصلی ما ترکیب ارزشهای والای مذهب اسلام با اندیشه علمی مارکسیم است …. ما معتقدیم که اسلام راستین با تئوریهای تحول اجتماعی ، جبر تاریخی و نبرد طبقاتی سازگاری دارد.(نجاتی ،۱۳۸۴، ۳۹۷)سعید محسن در بند یک زندان اوین در سال ۱۳۵۰ در خصوص ایدئولوژی می گفت علت این که ما (مجاهدین ) رویکردی به مطالعه مارکسیسم داشتیم ، این بود که مارکس دو الهام از قرآن گرفته است ؛ اول اینکه مانند قرآن برای تاریخ هدف و جهتی قائل است ولی برخلاف قرآن ، این هدف و جهت را تکامل ابزار تولید می داند، در حالی که از نظر ما اولویت با تکامل انسان است . دوم این که مانند قرآن ، خطابش به توده هاست و نه قدرتمندان ، ثروتمندان و….. با این تفاوت که مارکسیست ها ، همه بشریت را جزوتوده مردم حساب نمی کردند و فقط بخشی از انسانها را که پرولتاریا نامیده می شدند، در این دسته قرار می دادند. به عبارتی ، ((بشر به ما هو بشر)) –مستقل از طبقه ای که انسانها در آن بودند- را قبول نداشتند.
محمد حنیف نژاد می گفت : مارکسیسم ، تجربه انقلاب هایی مانند انقلاب روسیه ، چین و کوباست و ما در کادر ایدئولوژی اسلامی خودمان با این تجربه ها برخورد می کنیم. علی میهن دوست (علی عقیدتی)در دادگاه گفت ما مسلمانیم اما مارکسیم را قبول داریم ، ولی حنیف نژاد نظر اورا به شکلی که در بالا اشاره شد ، اصلاح کرد.(چشم انداز ایران ،شماره ۸۰ ،۹۸-۹۹)یکی از نشریات مجاهدین ، که در اوایل انقلاب انتشار یافت ، درباره تلفیق تئوریهای اسلام با مارکسیسم نوشت ((ما به فلسفه مارکسیسم ،بخصوص در مورد الحاد می گوییم ((نه)) ولی به اندیشه اجتماعی ، بویژه تحلیلهای آن درباره فئودالیسم ،کاپیتالیسم و امپریالیسم می گوییم ((آری)).(نجاتی ، ۱۳۸۴، ۳۹۷)گرچه سازمان مجاهدین ، اسلامی بود، با تفسیر و برداشت انقلابی از اسلام ، ایدئولوژی ای را عرضه می کرد که با ایدئولوژی فدائیان مارکسیست تفاوت چندانی نداشت . از دیدگاه سازمان ، ایران زیر سلطه امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا قرارداشت ، انقلاب سفید ، ایران را از جامعه ای فئودالی به جامعه بورژوازی کاملا وابسته به امپریالیسم غرب تبدیل کرده بودو کشور در معرض خطر امپریالیسم فرهنگی ، نظامی ، اقتصادی و سیاسی قرارگرفته بود. سازمان معتقد بود که رژیم پهلوی ، بیرون از بورژوازی کمپرادور ، پشتیبانی اجتماعی اندکی دارد و بیشتر از راه ایجاد خفقان ، ارعاب و تبلیغات حکومت می کند تنها راه از بین بردن این جو اختناق و وحشت هم ، توسل به اعمال قهرمانانه خشونت بار است.سازمان همچنین ، مدعی بود که پس از سرنگونی رژیم ، انقلابیون با پایان دادن وابستگی به غرب ، ایجاد اقتصادی غیر وابسته ، دادن آزادی بیان به توده ها ، توزیع عادلانه ثروت و خلاصه ایجاد نظام بی طبقه توحیدی دگرگونیهای اساسی به وجود خواهد آورددر واقع این نظریات چنان به عقاید سازمان فدایی نزدیک بود که رژیم سازمان مجاهدین را ((مارکسیستهای اسلامی )) می نامیدو ادعا می کرد که اسلام تنها پوششی برای پنهان کردن ویژگی مارکسیسمی آن است.سازمان مجاهدین هم پاسخ می داد که گرچه ((مارکسیسم را چونان روش پیشرفته تحلیل اجتماعی می پذیرد))، ماتریالیسم را مردود می داندو اسلام را سرچشمه الهام ، فرهنگ و ایدئولوژی خود قلمداد می کند. سازمان مجاهدین ، در جزوه پاسخ به اتهامات اخیر رژیم ، نگرش خود را به مارکسیسم و اسلام را این گونه خلاصه می کند:
((شاه از اسلام انقلابی به وحشت افتاده است . بنابراین همواره جار می زند که یک مسلمان نمی تواند انقلابی باشد. در اندیشه او فرد باید یا مسلمان باشد یا انقلابی او نمی تواند هر دو آنها باشد. اما واقعیت کاملا برعکس است . فرد یا انقلابی است و یا اینکه یک مسلمان حقیقی نیست.در سراسر قرآن هیچ مسلمانی وجود نداردکه انقلابی نباشد….رژیم تلاش می کند تا شکافی میان مسلمانان و مارکسیستها ایجاد کند.اما در نظر ما تنها یک دشمن اصلی – امپریالیسم و همکاران منطقه ای آن – وجود دارد. وقتی ساواک اعلام می کند هم مسلمانان و هم مارکسیستها را اعدام می کند وقتی شکنجه می کندهم مسلمانان و هم مارکسیستها را شکنجه می کند. نتیجتا،در شرایط کنونی، وحدتی ارگانیک میان انقلابیون مسلمان و مارکسیستها وجود دارد. حقیقتا چرا ما به مارکسیسم احترام می گذاریم؟ البته مارکسیسم و اسلام یکی نیستند. اما قطعا اسلام به مارکسیسم نزدیک تر است تا سلطنت پهلوی ، اسلام و مارکسیسم چون برضد بی عدالتی می جنگند، درسهای یکسانی می دهند. اسلام و مارکسیسم پیام مشابهی دارند چون الهام بخش شهادت مبارزه و ایثارند. کدامیک از اینها به اسلام نزدیکترند؟ویتنامی هایی که بر ضد امپریالیسم آمریکا می جنگند یا شاهی که به صیهونیسم کمک می کند؟ چون اسلام علیه ظلم و بی عدالتی می جنگد با مارکسیسم که آنهم بر ضد ظلم مبارزه می کندهمکاری خواهد کرد. آنها دشمن مشترکی دارند : امپریالیسم مرتجع.(گل محمدی ،فتاحی، ۱۳۸۹، ۶۰۷-۶۰۹)
درمورد نحوی آموزش و کار منسجم ایدئولوژی میثمی این گونه بیان می کند((حنیف نژاد خطبه ((متقین )) یا همام نهج البلاغه را برایم خواند که زندگی مرا متحول کرد . هر جایی که می رفتیم ، نهج البلاغه را باز می کردم و آنچه از این خطبه آموخته بودم ، بازگو می کردم .خطبه های نهج البلاغه را که با هم می خواندیم ، ابعاد گوناگونی داشت محمد آقا از دانش سیاسی ، تشکیلاتی ، علمی و مذهبی اش استفاده می کرد و خطبه را چنان توضیح می دادکه مفاهیم آن کاملا در آدم جا می افتاد.او بیشتر تلاش می کرد تا نفس آدم را بیدار کند و احساس مسئولیت انسان بیدار شود و به جایی برسد که خودکار و انگیزه مند شود. مثلا قرآن که می خواند ، روی هدف داری و سمت داری جهان و پدیده ها خیلی تکیه می کرد. آیه ((افحسبتم انما خلقناکم عبثا))یکی از تکیه کلام های مستمر قرآنی او بود. آیه دیگری که حنیف زیاد به آن استناد می کرد ، آیه ((ربنا و ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار بود(آل عمران آیه ۱۹۱)او می گفت :(اگر لحظه ای فکر کنیم که این جهان ، هدف دارو سمت دار نیست ، در زباله دان تاریخ افتاده ایم و همین عذاب است . …..یادم است روز جمعه ، کتاب شناخت را به پارک شهر برده بودیم . مثل زمان دانشجویی که درسهای دانشگاه را دوره می کردیم ، از صبح تا ظهر راه می رفتیم و می خواندم قطع آن کلاسوری بود و کسی متوجه نمی شد که چاپ اللکی است . قسمت هایی را حفظ می کردم و زیر بعضی مطالب ، خط می کشیدیم.کار مدونی که سازمان انجام داده بود. خیلی مرا جذب کرد . قبلا می گفتم که باید عمل کرد و کار تئوریک فایده ای ندارد ، ولی در این چند سال آنها کار متراکم عظیمی کرده بودند. کتاب های شناخت ، راه انبیاء راه بشر، تکامل ، اقتصاد به زبان ساده ، مبارزه چیست؟ چشم انداز پرشورو مدون شده بود. روی قران و نهج البلاغه کار زیادی کرده بودند کتاب هایی درباره عمل ، درباره تضاد و سایر کتاب های انقلابی را خوانده و نقد و بررسی کرده بودند.(میثمی، ۱۳۸۱، ۳۳۱-۳۳۴)وقتی ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق را بررسی می کنیم و آن را با پنج ویژگی مربوط به نظر دوتراسی می سنجیم این نتیجه استنباط می شود که سه مولفه اولیه کاملا با ایدئولوژی سازمان سنخیت داردو می توان گفت که این ایدئولوژی نوعی ایدئولوژی اسلامی است که جهان را با مولفه های اسلامی توضیح می دهد و برنامه کلی آن رسیدن به جامعه بی طبقه توحیدی است ، برای تحقق این برنامه کلی نیاز به طرحهای مبارزاتی است که همین مسئله سبب شد تا به آموزه های مارکسیستی نگاه ویژه شود و نباید منکر شد که شبح انقلابات مارکسیستی دهه ۵۰،۶۰،۷۰ میلادی در گزینش این آموزه ها بی تاثیر نبوده است ناگفته نماند به سبب اختلاف بین مجاهدین و دیگر گروه های اسلامی و بعد از پذیرش مارکسیسم در سال ۵۴ خورشیدی توسط عده ای از اعضای کادر مرکزی سازمان واژه التقاط نیز از جانب دیگر گروه های مذهبی به ایدئولوژی سازمان نسبت داده شده و به طوری که اکنون این نکته تبدیل به کلیشه شده است .باری با نگاه به سیر حوادث تاریخی و اسناد موجود این مسئله نمود پیدا می کند که آغاز وگسترش ایده تلفیق اسلام و مارکسیم فقط وفقط مختص سازمان مجاهدین نبوده و سازمان مجاهدین خلق اولین گروهی نبود که تلاش داشت اسلام را با مارکسیسم و سوسیالیسم آشتی دهدقبل از آن جنبش سوسیالیست های خداپرست به رهبری محمد نخشب تلاش کرده بود میان مبانی اسلام و سوسیالیسم پلی بزند و خیلی بیش ازآن در جمهوری شوروی سوسیالیستی گیلان به رهبری میرزا کوچک خان و نیز در جنبش شیخ محمد خیابانی در تبریز این جمع میان اسلام و سوسیالیسم به چشم می خورد. اما باید دید که آیا قبل از اینها نیز می توان سراغ کسانی گرفت که تلاش کرده اند میان اسلام و مارکسیست جمع کند یا نه؟ برای پاسخ به این سوال می توان احتمال داد که در مرزهای جغرافیایی که میان مسلمانان و مارکسیست ها همجوار بوده است، علی القاعده باید سراغ چنین اندیشه هایی را گرفت .طبعا این مرزها ، مرز جمهوری مسلمان شوروی سابق با روسیه بوده اند که سوسیال دموکراسی روسیه در آن فعال بود و احزاب چپ تحت تاثیر مارکسیسم ، انقلاب های ۱۹۰۵و۱۹۱۷ را برپا کردند. این نقاط شامل داغستان ، قفقاز،کریمه و ولگا (که مهاجران تاتار مسلمان در آنجا حضور داشتند)و همچنین جمهوری های آسیای میانه یعنی ترکستان بزرگ می شد.بعد از آنکه تزارها این مناطق را از چنگ ایران و بعضا عثمانی به در آوردند، تلاش شدیدی در جهت روسی نمودن این مناطق به عمل آوردند و طبعا با واکنشهایی رو به رو شدن که شبیه واکنش های ملل استعمار شد،در مقابل استعمارگران بود. مثلا جنبش باسمه چی ها که ابتدا در خیوه و بخارا شکل گرفت و بعدا به سایر مناطق مسلمان نشین تسری یافت و به شدت سرکوب شد،بعد از انقلاب اکتبر که بلشویک ها حق ملل را در تعیین سرنوشت خویش به رسمیت شناختند در میان مسلمانان چند گرایش به وجود آمد. گروهی به این حرف بلشویک ها اعتنایی نکردندو آن را فربیی بیش ندانستندو ادعا کردند که دولت شوروی ماهیتا با رومانوف ها تفاوتی ندارد وهمان مرام باسمه چی ها را در پیش گرفتند و حتی در بعضی موارد با ارتش دنه کین که آخرین تلاش ها را برای حفظ تزاریسم می کرد هم داستان شدند اما ارتش سرخ به زودی آنها را سرکوب کرد و این جنبش از میان رفت .
گرایش دوم که حرف حکام جدید شوروی را باور کرده بود و تصور می کرد که آنان حق ملت های ساکن شوروی را به رسمیت می شناسد تلاش کرد احزاب و دولت های ملی خود را تشکیل دهد. مثلا نریمان اف اولین ریئس جمهور آذربایجان که ضمنا رهبر حزب مساوات نیز بود تا حدود سال ۱۹۲۲ این جمهوری را اداره کرد.همچنین در ارمنستان داشناک ها دولت ملی خود را تشکیل دادند و تصور می کردند که در داخل شوروی بزرگ ، نوعی فدرالیسم و استقبال از وجود کشورهای مشترک المنافع امکان خواهد داشت اما با قدرت گیری دولت مرکزی ، این دولت های ملی به شدت سرکوب و در داخل شوروی ادغام شدند و ساواتیت ها و داشناک ها به عنوان ضد انقلاب مورد پیگرد قرار گرفتند.
در کنار این دو گرایش قبلی ، ما شاهد پیدایش روشنفکرانی مذهبی هستیم که دولت تزاری را همچون استعمارگران می پنداشتند و برای رهایی از استعمار آن به دعوت بلشویک ها لبیک گفتند و نوعی کمونیسم اسلامی یا ناسیونالیسم کمونیستی را در مناطق خود برقرار کردند، یعنی به عنوان شاخه مسلمان حزب کمونیست شوروی اجازه یافتند که در بخشی از مناطق ،فعالیت کنند و این وضعیت تناقض آلود را به گونه ای تئوریزه کردندکه ضمن آنکه مسلمانند بلشویک هم باشندو می توان گفت مارکسیسم اسلامی از همین جا نشات می گیرد.مهمترین فرد شاخص که این نوع مارکسیسم اسلامی را تئوریزه کرد از مسلمانان تاتاری بود که کسی قبلا اجدادش از سوی تزار به شبه جزیره کریمه واقع در اوکراین کنونی کوچ داده شده بودند. نام وی میر سعید سلطان گالیف (قلی اف ) بود. قلی اف ابتدا در مکتب خانه پدرش که معلم علوم دینی بود درس خواند و قرآن و علوم شریعت را آموخت . اما بعدها در بزرگ سالی به غازان رفت و در آنجا ارتباط گسترده ای با گروه های مختلف سوسیال دمکرات و ((اس آر))[۱۱] ها برقرارکرد و با اندیشه های سوسیالیست ها آشنا شد و سپس به باکو برگشت . در آن موقع که حدود جنگ اول جهانی بود. باکو موزاییکی از اقوام مختلف بود گرجی ، ایرانی،تاتار،ارمنی،آذری،روس و غیره به خاطر کارگری در شرکت نفت در آنجا ساکن بودند. گالیف در آنجا به عنوان روزنامه نگار شروع به کار کرد تا اینکه انقلاب اکتبر به ثمر رسید و به دستور لنین ، جنگ با تزار به جای جنگ با آلمان ها در دستور کار قرار گرفت و به این ترتیب عملا باعث شد که بخش هایی از روسیه به دست آلمان ها فتح شود برای لنین مهم این بود که ابتدا پایه های کمونیسم را در روسیه محکم نماید لذا به تروتسکی دستور داد که با آلمان ها به پای میز مذاکره برای صلح بنشیند. سپس مساله اصلی برای وی جنگ با بقایای ارتش تزاری بود که با رهبری دنی کین و کل چاک تقریبا جنگ داخلی را به شوروی تحمیل کرده بودند.لذا می خواست در این مبارزه ملل مسلمان شرق را به همراه داشته باشد. از این رو ، با برگزاری اولین کنگره ملل مسلمان همه روسیه در مسکو در سال ۱۹۱۷ تلاش کرد نشان دهد که حق ملل و اقوام را به رسمیت می شناسد و به آنها خود مختاری خواهد داد. و فردی به نام ملا محمد وحیدف را که یک روحانی بلشویک ای شده بود کمیسر امور مسلمین داخل روسیه و سیبری کرد قلی اف نیز با وحیدف شروع به همکاری کرد . منتها بعد از آنکه مشکلات بلشویک ها حل شد. و ارتش دنی کین و کل چاک شکست خوردندو نیز منشویک ها و اس آرها تارو مار شدند ، در همان زمان که لنین زنده بود، مبارزه با مذهب و حق ملل برای تعیین سرنوشت خویش آغاز شد و عده زیادی از روشنفکران که تا آن زمان متحد بلشویک ها بودند و عضو حزب به شمار می رفتند از حزب اخراج شدند. در سال ۱۹۲۳ گالیف به انحراف از موازین حزب متهم شده وبه عنوان فردی پان ترکیست و پان اسلامیست از حزب اخراج شد بعد از مرگ لنین در سال ۱۹۲۴و قدرت گیری استالین ، سرکوب و شدت عمل فزونی گرفت . گالیف در سال ۱۹۴۰ با اینکه فعالیت مخالف دولت نداشت توسط ان.کی.وی.دی[۱۲] سلف کا.گ.ب[۱۳] دستگیر و اعدام شد البته در سال ۱۹۹۰ یعنی یک سال قبل از فروپاشی حزب کمونیست شوروی، از وی اعاده حیثیت شد.
گالیوفیسم :امروزه به مجموعه ای از ایده هایی که سلطان گالیوف پروراند گفته می شوندیعنی نوعی مکتب کمونیسم محلی اسلامی.

    1. اومعتقد بود برای مبارزه با تزاریسم در مناطق مسلمان نشین باید احزاب اسلامی – کمونیستی به وجود بیایندکه خصلتی محلی داشته باشندیعنی ملی ،دینی،سوسیالیستی باشند. این احزاب از یک طرف در مقابل شهرهای متروپل مانند مسکو و سن پیترزبورگ خصلتی ملی و محلی دارند،ثانیا مسلمان هستند، یعنی سبک زندگی مسلمانان را دارند ، ثالثا، چون کارگری یا دهقانی هستند خصلتی پرولتری و لذا سوسیالیستی دارند.
    1. گالیف توصیه می کرد باید آموزه های اسلام و سوسیالیسم را با یکدیگر ادغام کرد وقرائتی مارکسیستی از اسلام به دست داد تا برای مردم قابل هضم باشد و مدعی بود که خود اسلام نیز این قابلیت را دارد که به چنین قرائتی تن در دهد.
    1. این انطباق مارکسیم در اسلام باید منجر به تشکیل یک حزب مخصوص شود که بتواند توده های مسلمان را سازماندهی کنند این حزب بخشی از جنبش کمونیستی تمام روسیه است. اما باید به صورت مستقل از حزب بلشویک عمل بکند و رهبری آن از درون مسلمانان انتخاب شود و مرزهای خود را با بلشویک ها مراعات کند. وی حتی بعد از انقلاب اکتبر نیز معتقد بود که حزب کمونیست شوروی چند متروپل دارد و حزب سوسیالیست محلی مسلمانان نباید در آن ادغام شود تا بتواند در مورد پیگیری مطالبات ملی و حقوق مسلمانان بهتر عمل کند.( حجاریان ، مهرنامه شماره ۲۰ ،۱۳۴-۱۳۵)

۵-۲- سازماندهی و تشکیلات:
سازمان در اولین جمع بندی خود راجع به شرایط سیاسی جامعه و ارزیابی از عملکرد سازمان ها و احزاب آن روز ، به این نتیجه رسید که در شرایط فعلی ، بدون یک تشکیلات قوی و منسجم ، منضبط ، متمرکز و در عین حال مخفی نمی توان مبارزات توده ها را علیه رژیم پهلوی و امپریالیسم رهبری نمود و آن را به پیروزی رسانید.سازمان بر این عقیده بود که شکل هر موسسه ای در ارتباط تنگاتنگ با مضمون و محتوای فعالیت آن توسعه می باشد و این مضمون و محتوای فعالیت توسعه است که شکل آن موسسه را نیز تعیین می کند(به نقل از گفته های لنین)سازمان از همان ابتدا روی مخفی بودن تشکیلات و رعایت اصول و ضوابط امنیتی شدیدا تکیه داشت و علاوه بر آن ، معتقد بود که تا زمان شروع عملیات نظامی سازمان ، ساواک به هیچ وجه نباید از وجود سازمان اطلاع یابد، چرا که هرگونه آگاهی و اطلاع از وجود چنین تشکیلاتی ، موجب هشیاری پلیس گردیده ، با پیگیری و ردیابی گسترده ، قادر خواهد بود، آن را کشف و نابود سازد.سازمان در رابطه با مخفی بودن تشکیلات و فعالیت آن ، یک رشته نکات و مسائل امنیتی را با استفاده تجربیات مدرن و غیر مدرن ایرانی و غیر ایرانی مورد توجه قرار داده و خود بدان پایبند می دانست.سازمان علاوه بر رعایت اصول و ضوابط امنیتی ، خود را مقید به رعایت یک رشته اصول تشکیلاتی می دانست که به نوبه ی خود در حفظ و استحکام تشکیلات نقش اساسی داشتند. اصول تشکیلاتی مورد توجه سازمان در اساس همان اصول و ضوابطی بود که احزاب و گروه های چپ و از جمله حزب کمونیست چین و رهبری آن مائو، آنها را مورد توجه و تاکید قرار می دادند که اهم آنها به قرار زیر بود:

    1. اصل سانترالیسم دموکراتیک یا مرکزیت دموکراتیک ؛ به مفهوم تبعیت از رهبری سازمان و فرامین آن در سطوح مختلف تشکیلات ، تبعیت اقلیت از اکثریت ، مسئولیت فردی کلیه ی افراد سازمان در قبال وظیفه محوله ، شیوه ی رهبری جمعی در تصمیم گیری ها و حق اظهار نظر و انتقاد برای کلیه ی افراد سازمان.(روحانی، ۱۳۹۰، ۶۱)

در این خصوص میثمی این گونه از خاطرات اش نقل می کند((روزی از قله توچال از سمت جاده امامزاده داود و طرف سولقان بر می گشتیم ، محمد آقا گفت : وقتی کاری باشد ، ما به کسی نمی گوییم این کار را بکن . به بچه ها می گوییم چنین کاری هست ، توضیح می دهیم تا ببینیم چه کسی داوطلب می شود.))می گفت : ((این یک حالت مرکزیت دمکراتیک است که از سویی صد درصد مرکزیت است و مرکزیت عمل صالح را پیدا می کند و از سویی دیگر ، صددرصد دموکراتیک است . داوطلبی که می خواهد این عمل را انجام دهد، با تمام وجودش انجام می دهد. این یکی از شیوه های تشکیلاتی حنیف نژاد بود که ماهم بعدها پیرامون این شیوه ، خیلی کار کردیم.(میثمی، ۱۳۸۱، ۳۴۳)

    1. اصل انتقاد و انتقاد از خود ؛ که این اصل خود به یک معنی جزء لاینفک اصل اول می باشد و مفهوم آن عبارت از این است که هر فرد سازمان در عین حال که باید اعمال و رفتار خود را مورد برخورد و انتقاد قرار داده و به نفع آن بپردازد ، حق دارد که سازمان و هر فرد آن در هر سطح و موضعی که باشد ، مورد انتقاد قراردهد و خواستار پاسخگویی به انتقاد خود باشد و در چنین حالتی سازمان و یا آن فرد ، وظیفه دارند پاسخگوی انتقاد وی باشند.
    1. شیوه ی اتخاذ تصمیم در سازمان؛به این شکل که درباره مسائل مهمی چون تعیین خط مشی سیاسی و نظایر آن ، در کلیه حوزه های این بحث در دستور قرار می گرفت و رهبری سازمان با در نظر گرفتن افراد سازمان ، به جمع بندی و تعیین خط مشی و … می پرداخت . لیکن درباره ی مسائل به اصطلاح روزمره ی رهبری سازمان راسا تصمیم گیری نموده و خواستار اجرای آنها از سوی کلیه ی اعضای سازمان می گردید.

تصمیم گیری در حوزه ها مربوط به مسئول می شد و اعضای حوزه در عین حال که نظر می دادند ، این نظر جنبه ی مشورتی داشت و در صورت مخالفت مسئول با آن ، قابل پیاده شدن نبود.
سازمان هیچ گاه در دوره ی ۱۳۴۴- ۱۳۵۰ و نه پس از آن ، دارای اساسنامه ی مدون و روی تهیه ی آن نیز اصرار و تاکید خاصی وجود نداشت. درباره شیوه ی سازماندهی و چارت تشکیلاتی نیز باید بگوییم که تا سال ۱۳۴۷ به هیچ وجه گروه و یا گروه های کار تخصصی اعم از ایدئولوژیک ، سیاسی، نظامی ، فنی و …. در سازمان چه در سطح مرکزی و چه پائین تر از آن وجود نداشت و از همین سال بود که به تدریج و در ابتدا گروه ایدئولوژی و سپس گروه های سیاسی ، اطلاعات ، کارگری ، روحانیت و بازار و بعدها گروه های آموزش نظامی و تهیه و کاربرد مواد منفجره ، تدارکات ، الکترونیک و …به وجود آمد.
گروه ایدئولوژیک در سال ۱۳۴۷ با رهبری محمد حنیف نژاد به وجود آمد.گروه سیاسی در سال ۱۳۴۸ و جهت تدوین مقالات و تحلیل های سیاسی به وجود آمدکه سعید محسن در راس آن قرار داشت . گروه اطلاعات در اواخرسال ۱۳۴۸ و ابتدا با مسئولیت علی اصغر بدیع زادگان و پس از مسافرت وی به خارج تحت مسئولیت محمود عسگری زاده به وجود آمد.این گروه به خصوص در مراحل نهایی موفق شد اطلاعات بسیار زیادی از افراد و تاسیسات عمده ی رژیم را جمع آوری نماید. این اطلاعات علاوه بر جنبه های سیاسی و افشاگرانه ، بیش از همه از نظر شناسایی هدف های مورد نظری که سازمان در آینده ی نزدیک قصد داشت به آنها ضربه بزند، اهمیت داشت حتی همان مقدار عملیات عمده ای را که سازمان پس از ضربه ی ۱۳۵۰ بدان اقدام کرد، در سایه پهن اطلاعات صورت گرفت . گروه کارگری در سال ۱۳۴۸ و با مسئولیت یکی از افراد مرکزیت (گروه ناصر صادق) به وجود آمد. این گروه وظیفه داشت با کارگران کارخانجات تماس گرفته و با کار آموزشی روی آنها ، به تدریج آنها را به سمت جذب نموده و به کمک آنها دست به فعالیت سیاسی گسترده در سطح کارخانجات بزند. این گروه در مجموع فعالیت چشمگیری نداشت به جزء تعداد بسیار معدودی از کارگران را جذب کرد.
گروه روحانیت و بازار که خود محمد حنیف نژاد در راس آن قرار داشت ، در سال ۱۳۴۸ به وجود آمد و وظیفه داشت که با روحانیون و بازاری ها ی مبارزه ارتباط برقرار کند تا از یک سو آنان را به سمت سازمان و خط مشی آن جذب نموده و از سوی دیگر از نفوذ کلام و امکانات آنها در جامعه ، در جهت مصالح سازمان سود جوید. هر حوزه که به عنوان واحد تشکیلاتی به حساب می آمد، شامل سه چهار نفر عضو بود که یکی از اعضای حوزه های بالاتر مسئولیت آن را به عهده داشت. از بالا به پائین در تشکیلات و در تکامل یافته ترین شکل آن ، این ارگان های قابل مشاهده بود:مرکزیت،حوزه کادرها و مسولان درجه ۲،حوزه کادرهای درجه ۳،حوزه اعضای ساده.
میزان اعضای سازمان در سال ۱۳۴۷،حدود صد نفر و در سال ۱۳۴۸ ، حدود دویست نفر بوده است که بدون تردید طی سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ نیز به این میزان افزوده شده است.
مرکزیت سازمان ابتدا و تا حدود یک سال ، مرکب از سه نفر به نام های محمد حنیف نژاد،سعید محسن و عبدالرضا نیک بین(عبدی) بود، پس ازآن علی اصغر بدیع زادگان به عنوان عضو مرکزیت به این سه نفر پیوست .در سال ۱۳۴۷ ، عبدی از سازمان کناره گرفت و از آن موقع ، مرکزیت محدود به سه نفر بقیه شد.در سال ۱۳۴۸ به تدریج بر تعداد اعضای مرکزیت افزوده شد و افراد زیر نیز به عضویت مرکزیت در آمدند:علی باکری، بهمن بازرگانی،حسین روحانی،علی میهن دوست،محمود عسگری زاده، ناصر صادق و نصرا.. اسماعیل زاده
علی اصغر بدیع زادگان ، علی باکری ،حسین روحانی و نصرا.. اسماعیل زاده در طول سال ۱۳۴۹ و در رابطه با مسئولیت های خارج از کشور از ایران خارج شدند و مرکزیت داخل تا اوایل سال ۱۳۵۰ محدود به بقیه ی افراد شد: لذا اوایل سال ۱۳۵۰ به تدریج علی اصغر بدیع زادگان ، علی باکری،نصرا..اسماعلی به ایران مراجعت کردند و دو نفر اول موضع مرکزی خود را حفظ نمودند و نفر سوم از آن خارج شد.در بهار سال ۱۳۵۰ ، چهار نفر دیگر به نام های زیر به مرکزیت راه پیدا کردند: رضا رضایی،محمد بازرگانی،مسعود رجوی و کریم تسلیمی. نفر آخرپس از مدت کوتاهی به دلیل موضع انفعالی اش از مرکزیت کنار گذاشته شد و به این ترتیب ، در آستانه ی ضربه اول شهریور ، مرکزیت سازمان مرکب از ده نفر و شامل عناصر زیر شد: محمد حنیف نژاد، سعید محسن،علی باکری،بهمن بازرگانی،علی میهن دوست، محمود عسکریزاده، ناصر صادق،رضا رضایی،محمد بازرگانی و مسعود رجوی.
سازمان به دنبال تشکیل و بنیان گذاری اش به جز در تهران ، در تبریز و شیراز نیز به دلیل حضور برخی از عناصر هوادارسازمان ، شروع به فعالیت نمود و به تدریج در این نقاط رشد و گستردگی نسبتا زیادی حاصل کرد. تا سال ۱۳۵۰ سازمان به جز در شیراز و تیریز که در سطح کمیته ی سازمانی فعالیت داشتند و تا حدودی در مشهد ،در هیچ جای دیگر ایران فعالیت تشکیلاتی نداشت. (روحانی ،۱۳۹۰، ۵۹-۶۵)
استراتژی:
در پائیز سال ۴۶ و در پی تدوین شمار قابل توجهی مطالب ، نظر خواهی عمومی در سازمان صورت گرفت . جمع بندی و نتایج آن نظر خواهی که در واقع آغاز((مرحله دوم)) در حیات سازمان بود به صورت زیر خلاصه می شود:
الف ) تشکیل گروه ایدئولوژی، به منظور تدوین متون اعتقادی برای آموزش کادرها.
ب) تشکیل گروه روستایی ، به منظور شناسایی روستاهای ایران ، مشخص کردن بافت اقتصادی – اجتماعی روستاها و زمینه های سیاسی –مبارزاتی آنجا.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ب.ظ ]




۲)مسائل زیست محیطی
۳)محدودیتهای بودجه و سرمایه
۴)بهره برداری نیروی انسانی
۵)MTBFفاصله بین دو خرابی تجهیز
۶)[۳۷]MTTRمتوسط زمان تعمیرات هر تجهیز
در مقاله ای تحت عنوان کاربرد منطق فازی در مسایل تعویض (رییسی ، شهیدیان ،۱۳۸۷) دو معیاری که برای تعویض قطعه در نظر گرفته شده است شامل موارد ذیل می‌باشد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

درجه حساسیت قطعه برای دستگاه
قیمت قطعه تعویضی
درجه حساسیت قطعه بیانگر میزان تأثیر قطعه مورد نظر بر روی عملکرد دستگاه و سایر قطعات آن می‌باشد . برای مثال در صورت عدم تعویض به موقع پیستون، سیلندر هم آسیب می‌بیند
معیار دوم قیمت قطعه تعویضی می‌باشد که یکی از فاکتورهای مهم در مسایل تعویض است. . خروجی مدل ” ضرورت تعویض ” می‌باشد که بیانگر این مطلب است که در صورت عدم تعویض قطعه خط تولید چقدر متضرر می‌گردد .
برنامه نگهداری وتعمیرات توصیه شده
برنامه ریزی نگهداری وتعمیرات
قابلیت اطمینان
تشخیص متخصص سیستم
امکانات نگهداری وتعمیرات
بهره وری مورد نیاز
محیط زیست
تجهیزات جایگزینی
طراحی آینده
نوع سوخت
سرمایه گذاری برای قسمتهای قابل تعویض در دسترس
ارزش زمان کارکرد تجهیز
سیکل کاری
شکل ۲-۱عوامل موثر در برنامه ریزی تعمیرات ) رضایی سیامک ، پور بیک یعقوب،۱۳۸۷(
در نهایت به منظور جمع بندی نهایی معیارهای استفاده شده از ادبیات تحقیق می توان به ۱۵ شاخص در ذیل اشاره نمود:
هزینه تجهیز
ایمنی تجهیز
اثر تجهیز در کیفیت محصول
قابلیت تعمیر پذیری
قابلیت اطمینان
قابلیت دسترسی
توجیه پذیری
ارزش افزوده
مسائل زیست محیطی
محدودیتهای بودجه و سرمایه
بهره برداری نیروی انسانی
[۳۸]MTBFفاصله بین دو خرابی تجهیز
[۳۹]MTTRمتوسط زمان تعمیرات هر تجهیز
در جه حساسیت قطعه برای دستگاه
قیمت قطعه تعویضی
۲-۶- مدل‌ها‌ی تصمیم‌گیری ریاضی
۲-۶-۱- تکنیک‌ها‌ی تصمیم‌گیری ریاضیMCDM[40]
مدل‌ها‌ی بهینه سازی از دوران نهضت صنعتی در جهان و به خصوص از زمان جنگ دوم جهانی مورد توجه ریاضی دانان و دست اندرکاران صنعت بوده است .تاکید اصلی بر مدلهای کلاسیک بهینه سازی ،داشتن یک معیار (یا یک تابع هدف )می باشد بطوری که مدل مذکور می تواند در مجموع به صورت خطی ،غیر خطی ویا مخلوط باشد اما توجه محققین در دهه ‌ها‌ی اخیر معطوف به مدل‌ها‌ی چند معیار (MCDM) برای سنجش تصمیم‌گیری‌ها‌ی پیچیده گردیده است در اینگونه تصمیم‌گیری‌ها‌ ممکن است به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی از چندین معیار سنجش استفاده گردد.
این مدل تصمیم‌گیری به دو دسته مدل‌ها‌ی چند هدفه ([۴۱]MODM)و مدل‌ها‌ی چند شاخصه (MADM)تقسیم می گردند .مدل‌ها‌ی چند هدفه به منظور طراحی به کار گرفته می شوند در حالیکه مدل‌ها‌ی چند شاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده می گردند. (اصغر پور ، ۱۳۸۳)
۲-۶-۲- ارزیابی و بررسی مدل‌ها‌ی [۴۲]MADM
دو دسته عمده از روش‌ها‌ی مختلف در پروسه تحلیل کردن اطلاعات موجود از یک مساله MADM وجود دارد :یک دسته از روش‌ها‌ ی منشعب از مدلی مشهور به مدل غیر جبرانی و دسته دیگر منشعب از مدل دیگری معروف به مدل جبرانی می باشد.
الف) مدل غیر جبرانی: شامل روشهایی می شود که در آنها مبادله در بین شاخصها مجاز نیست یعنی مثلا نقطه ضعف موجود در یک شاخص توسط مزیت موجود از شاخص دیگر جبران نمی شود در این روش‌ها‌ هر شاخص به تنهایی مطرح بوده و مقایسات بر اساس شاخص به شاخص صورت می پذیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم