این قرارداد نسبت ‏به آنچه به پیمان ‏عمومی شهرت یافته، از صراحت و انسجام بیشتری برخوردار است؛ زیرا طرف‏های آن بخوبی روشن است و پیدا‌ است در یک زمان برای هر سه طایفه بسته شده ‏است؛ ولی مشکل این متن این ‏است که منحصر به نقل طبرسی است و در هیچ منبع دیگری نیامده ‏است.

گذشته از اینکه قدمت کتاب و راوی (علی‏بن‏ابراهیم) به اندازه مورخان دست اول سیره‌ها نیست؛ اما آنچه مشکل را حل می ‏کند، گزارش‏ها و شواهدی است که در منابع دست اول بر تأیید مواد این پیمان وجود دارد; این شواهد عبارت‏ است از:

۱ـ در بسیاری از منابع، وقتی سخن از پیمان‏شکنی سه طایفه‌ی یهودی به میان آمده، تصریح شده که آنان هنگام ورود رسول خدا به مدینه، پیمانی با ایشان امضا کردند.[۴۴] از طرفی گفتیم پیمان عمومی به هیچ رو متوجه این سه طایفه نیست و قرارداد دیگری هم درباره‌ یهود وجود ندارد تا سخن مورخان را راجع به آن بدانیم.

۲ـ در برخی منابع آمده است ‏یهود با پیامبر قرار داشتند به سود و زیان او قدمی بر ندارند؛[۴۵] و این مطلب در این پیمان‏نامه وجود دارد.

۳ـ مورخان می‏گویند حی‏بن اخطب و کعب بن اسد از سوی رسول خدا مسئول پیمان بستن با بنی‏نضیر و بنی قریظه بودند.[۴۶] این مطلب نیز در این قرارداد بیان شده ‏است.

۴ـ در منابع آمده ‏است پیامبر پس از پیمان‏شکنی بنی‏قینقاع و بنی‏نضیر، قصد کشتن آنان را داشت ولی از آنان گذشت.[۴۷] درباره‌ قتل عام بنی‏قریظه پس از پیمان‏شکنی‏شان هم مورخان می‏گویند: «مردان‌شان کشته و زنان و فرزندان‌شان اسیر شدند».[۴۸] وقتی هم محاصره‌ی بنی‏نضیر و بنی‏قریظه شدت گرفت، ‏یهودیان گفتند: «اگر تسلیم محمد نشویم، مردان‌مان کشته و زن و بچه های‌‏ ما اسیر خواهند شد»؛[۴۹] و این ها کلماتی است که تنها در این پیمان‏نامه وجود دارد.

۵ـ آیات دوازده و سیزده سوره‌ی آل‏عمران می‌فرماید: «قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی‏ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهَاد. به کسانی که کفر ورزیدند بگو به زودی مغلوب خواهید شد و [سپس در روز رستاخیز] در دوزخ محشور می‏شوید، و چه بد بستری است.» «قَدْ کَانَ لَکُمْ ءَایَهٌ فی فِئَتَینْ‏ِ الْتَقَتَا فِئَهٌ تُقَاتِلُ فی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْرَی‏ کَافِرَهٌ یَرَوْنَهُم مِّثْلَیْهِمْ رَأْی الْعَینْ‏ِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاءُ إِنَّ فی ذَالِکَ لَعِبرَْهً لّأُِوْلی الْأَبْصَر. قطعاً در برخورد میان دو گروه، برای شما نشانه‏ای [و درس عبرتی‏] بود. گروهی در راه خدا می‏جنگیدند، و دیگر [گروه‏] کافر بودند که آنان [مؤمنان‏] را به چشم، دو برابر خود می‏دیدند و خدا هر که را بخواهد به یاری خود تأیید می ‏کند، یقیناً در این [ماجرا] برای صاحبان بینش عبرتی است.»

مفسران در شأن نزول این آیات می‌گویند: «چون مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند، یهود گفتند این همان پیامبر موعود است؛ اما وقتی در نبرد احد شکست‏ خوردند، یهود شک کرده گفتند او پیامبر نیست و بنای ناسازگاری و پیمان‏شکنی گذاشتند.[۵۰] این مطلب با آنچه در عهدنامه آمده که یهودیان گفتند صلح می‏ کنیم تا ببینیم کار تو و قومت ‏به کجا می‏انجامد، متناسب است. گویا یهود با آن همه اطلاعاتی که از پیامبر داشتند، باز هم منتظر حوادث آینده بودند و گمان می‏ کردند پیامبر باید همیشه پیروز باشد و اگر چنین نشد، با او مقابله کنند. از این رو، پس از جنگ احد، بنی‏نضیر عهد خود را شکسته با رسول خدا وارد جنگ شدند.

این ها شواهدی است که بخوبی نشان می‏ دهد پیمان با سه گروه یهود مدینه، چیزی جز روایت «اعلام‏الوری» نیست. در باره‌ی این قرارداد، چند نکته دیگر قابل توجه است:

الف ـ با اینکه درباره‌ تاریخ انعقاد پیمان عمومی تردیدهایی وجود دارد،[۵۱] اما شواهدی در دست است که بنابر آن ها پیمان با طوایف یهود را نمی‏توان دیرتر از ماه‏های اول هجرت دانست: نخست آنکه در گزارش این پیمان آمده ‏است: یهودیان نزد پیامبر آمده از دعوتش پرسیدند. پیدا‌ است این اولین برخورد یهود با رسول خدا بوده که چنین سؤالی کرده ‏اند. شاهد دیگر آنکه، مخیریق (که طرف قرارداد بنی‏قینقاع معرفی شده) در همان اوایل هجرت ایمان آورده و در احد به شهادت رسیده ‏است.[۵۲] دیگر اینکه وقتی وی پیمان‏نامه را گرفت و نزد قومش برگشت ‏به آنان گفت: «بیایید به محمد ایمان آوریم.»[۵۳] از این رو به نظر می‏رسد او در همان روزها به مسلمانان پیوسته باشد. پس انعقاد این قرارداد به ماه‏های اول هجرت برمی‏گردد.[۵۴]

ب ـ بندهای این پیمان بسیار جالب است؛ چون بعدها یهودیان یک‏یک این قیود را زیر پا گذاشته و پیمان‏شکنی را به کمال رساندند. آنان متعهد شدند به هیچ یک از اقدامات زیر دست نزنند:

۱ـ همکاری علیه پیامبر ۲ـ همکاری علیه یاران پیامبر؛ یعنی همه‌ مسلمانان ۳ـ اقدام تبلیغاتی ۴ـ اقدام مسلحانه ۵ـ پشتیبانی تدارکاتی دشمن ۶ـ توطئه‏های پنهان و آشکار، در شب یا روز.

با وجود همه‌ این قیود و تاکیدات، برخی از این گروه ها با زیر پا گذاشتن همه این شرایط، پیمان خود را نقض کرده با مسلمانان وارد جنگ شدند.

ج ـ از سوی رسول خدا برای هر کدام از این سه طایفه نسخه‏ای نوشته شد تا نزد بزرگ ایشان محفوظ باشد. این شخص مسئول پیمان‏نامه و طرف قرارداد با پیامبر به شمار می‏آمد و تصمیم‏ گیری درباره‌ پایبندی یا نقض قرارداد برعهده‌ی او بود. به همین جهت عبدالله بن ابی برای جنگ افروزی میان یهود و مسلمانان به حی‏بن‏اخطب و کعب بن اسد پیغام داد که پیمان خود را نادیده بگیرند و با پیامبر بجنگند.[۵۵]

در جریان پیمان‏شکنی بنی‏قریظه، همین کعب بود که ‌به این کار رضایت داد و دیگران نیز با او مخالفتی نکردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...