فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | ۲-۱-۴ تفاوت های فردی در پاسخدهی به استرس – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
از سوی دیگر بروز بیماری قلبی به طور ناگهانی و بدون زمینه قبلی ، میتواند به عنوان یک استرس در زندگی بیمار و خانواده او تلقی گردد ؛ که با توجه به ماهیت مزمن بیماری ، پیامد هایی نظیر از کار افتادگی و محدودیت های حرکتی ، مشکلات اجتماعی اقتصادی گسترده و گاه جبران ناپذیری خواهد داشت .
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای عوامل روانشناختی مؤثر بر وضعیت طبی (کاپلان وسادوک ،۱۳۸۲) .
.A وجود یک اختلال طبی عمومی (کد گذاری شده روی محور III) .
.B عوامل روانی به یکی از طریق زیر روی اختلال طبی تاثیر نامطلوب میگذارد ؛
۱٫این عوامل بر سیر اختلال طبی کلی مؤثر واقع شده اند ، به گونه ای که با رابطه زمانی نزدیک بین عوامل روانشناختی و تشدید ، یا کندی بهبودی اختلال طب عمومی مشخص شود .
۲٫ این عوامل در درمان اختلال طبی عمومی تداخل میکند .
۳٫ این عوامل خطرات بهداشتی اضافه برای فرد به وجود می آورد .
۴٫ این عوامل پاسخ های فیزیولوژیک وابسته به استرس به وجود می آورند که موجب تسریع یا تشدید علائم اختلال طبی عمومی میگردد (مثلا درد قفسه سینه یا آریتمی در بیمار مبتلا به بیماری کرونری قلب ) .
– برحسب ماهیت عوامل روانشناختی اسم را انتخاب نمایید (اگر بیش از یک عامل در کار باشد ، بارزترین آن ها را انتخاب کنید .)
-اختلال روانی مؤثر بر اختلال طبی : مثلا یک اختلال محور I ، مثل اختلال افسردگی اساسی که بهبود از انفارکتوس میوکارد را به تأخیر می اندازد .
– عوامل روانشناختی مؤثر بر اختلال طبی عمومی : مثل علائم افسردگی که بهبود پس از علائم جراحی را به تعویق می ا ندازد ؛ اضطراب که اسم را تشدید میکند .
– صفات شخصیتی یا سبک مدارا که بر اختلال طبی مؤثر واقع میگردد : مثلا افکار بیمار گونه نیاز به عمل جراحی در بیمار مبتلا به سرطان ؛ رفتار خصمانه و پرفشار که در بروز بیماری های قلبی – عروقی سهیم است .
– رفتار بهداشتی غیر انطباقی مؤثر بر اختلال طبی کلی : مثلا عدم همکاری در رعایت رژیم غذایی و دارویی ؛پرخوری .
– پاسخ فیزیولوژیک وابسته به استرس مؤثر بر اختلال طبی عمومی : مثل تشدید وابسته به استرس زخم گوارشی ، فشارخون ، آریتمی یا سردرد تنشی .
-سایر عوامل روانشناختی نا مشخص مؤثر بر وضعیت طبی : مثل عوامل بین فردی ، فرهنگی یا مذهبی .
۲-۱-۳ الگوی رفتاری تیپ A
یکی از اولین تلاشهای نوین در موشکافی اثر عوامل روانشناختی بر شیوع بیماریهای قلبی ، توسط دانشمند انگلیسی – سرویلیام اوسلر[۸۶] – صورت گرفت .سخنرانی او درباره شخصیت با بیماری آنژین صدری ، استلزام توجه به این بیماری ها را مطرح نمود (اسپنس ، ۲۰۰۲) . وی در سال ۱۸۹۲ ، فرد مستعد اختلالات کرونری قلب را شخصی تنومند و از نطر ذهن و بدن ، قوی و زیرک و بلند پرواز توصیف نمود که موتور او همیشه با تمام سرعت ، رو به جلو در حرکت است .۵۰ تا ۶۰ سال بعد اشتیاق عمومی بیشتری در این زمینه پدید آمد وویژگی هایی چون رفتار وسواسی ، بی قراری ، سخت کوشی ، ستیزه جویی ،اقتدار طلبی و خصومت انفعالی به توصیف اوسلر از فرد مستعد اختلالات کرونری افزوده شد (جانیس ، ۱۹۸۸ ؛ به نقل از آزاد فلاح ، ۱۳۷۳) .
در اواسط دهه ۱۹۵۰ ، دو کاردیولوژیست بع نامهای فریدمن و روزنمن ، مفهوم الگوی رفتاری تیپ Aرا به عنوان الگوی رفتاری مستعد کرونری قلب معرفی کردند .مطابق توصیف آن ها ، الگوی رفتاری تیپ A با این ۶ گرایش کاملا متمایز ،مشخص است :
۱-رقابت جویی
۲-میل مفرط به دستیابی به اهداف بلند پروازانه
۳-نیاز شدید به تصدیق اجتماعی و پیشرفت
۴-سرعت و ناشکیبایی
۵-فعالیت مداوم و شدید جسمی و ذهنی
۶-سطوح بالای هشیاری ذهنی و جسمی(روزنمن و همکاران ، ۱۹۸۷ ؛ به نقل از فلت ، ۲۰۰۸ ) .
این الگو شامل فعالیت زیاد ، کوشش برای پیشرفت ، رقابت جویی و آمادگی برای خصومت است و نیز با احتمال بروز حمله قلبی ارتباط دارد . الگوی مقابل آن ، تیپ رفتاری Bبود که به عنوان یک الگوی سازگارانه و سالم توصیف می شود . مطالعات آینده نگر و طولی نشان دادند ؛ که الگوی رفتاری تیپ A ، با بروز بیماریهای قلبی ارتباط دارد .(همان )
۲-۱-۴ تفاوت های فردی در پاسخدهی به استرس
از آنجا که مواجهه با استرسور ها بخش جدایی ناپذیری از زندگی روزمره است ، تحقیقاتی که به بررسی تفاوت های بین فردی در واکنش به استرس می پردازند ،از اهمیت خاصی برخوردارند؛ چراکه به آگاهی ما ازاین مسئله کمک میکند که چرا سازگاری با استرسور های روزمره در برخی افراد نسبت به دیگران ، نتایج سلامت بار متفاوتی را در بر خواهد داشت .
نقش تفاوت های فردی در مطالعه استرس ، سهم بسیار مهمی دارا است ؛چرا که تنوع بسیاری در نحوه پاسخدهی افراد مختلف به استرس ونتایجی که استرس برای آن ها به بار می آورد ، موجود است . یک استرسور واحد ممکن است برای افراد مختلف ، اضطراب برانگیز ، خنثی و یا حتی خوشایند تجربه شود . همینطور ، یک موقعیت استرس آور یکسان ، ممکن است پاسخ های بین قردی[۸۷] ( بین آزمودنیها ) متفاوتی را برانگیزد . این تفاوت ها میتواند در سطح درون فردی[۸۸] (درون آزمودنی ) ایجاد شود و پاسخها و رفتارها ی متفاوتی را از یک فرد در موقعیت های مختلف موجب گردد . البته محرک هایی نیز وجود دارد که همواره در اکثر افراد ایجاد استرس می نمایند (هیپونیمی ،۲۰۰۴) .
بعلاوه عوامل دیگری نیز وجود دارند که بر ساختار و فیزیولوزی مغز تاثیر میگذارند . مثلا تجربیات نخستین زندگی ( چگونگی مراقبت ، جدایی از مادر …..) یا چگونگی پاسخدهی غدد درون ریز به استرس ، در بزرگسالی ، مرتبط نشان داده شده اس ( استپتو[۸۹] ، ۲۰۰۰) .آسیب ها یا سابقه سوءاستفاده در دوره کودکی نیز ممکن است فرد را نسبت به تجربه های استرس برانگیز بعدی حساس کند ( همان منبع ) .
لازاروس (۱۹۹۹) بر این باور است که چگونگی پاسخدهی فرد به استرسورهای روزانه تحت تاثیر شخصیت وی ، شیوه انطباق و اینکه مابقی روز را چگونه گذرانده است ،قرار دارد
آیزنک (۱۹۹۰) نیز اطهار میدارد که ویژگیهای شخصیتی یکی از عوامل تعدیل کننده رابطه استرس – بیماری هستند ، در نتیجه ، با استناد به عقیده لازاروس ، اشاره میکند که اهمیت نقش عوامل شخصیتی در ایجاد واکنشهای استرس ، ایجاب می کند که استرس در اصطلاحات تبادلی بین افراد و موقعیت ها تعریف شود ؛ نه اینکه آن را به تنهایی و مجزا فرض کنیم.
سابقه پژوهشی حاکی از آن است که به طور کلی زنان پاسخهای ضربان قلب (HR) بیشتری به استرسور های آزمایشگاهی نشان میدهند (مثلا پاسخدهی ضربان قلب و فشارخون ) در زنان و مردان متفاوت است (استونی[۹۰] و دیگران ،۱۹۸۷؛گردلر[۹۱] ، ۱۹۹۰ ؛ فیش را[۹۲] و دیگران ، ۲۰۰۰) ؛ در حالی که مردان پاسخهای فشار خونی BP بیشتری را نشان میدهند (لاولر و دیگران ، ۱۹۹۵ ؛ شایپرو ، ۱۹۹۵ ؛ استپتو ، ۱۹۹۶؛فیش را و دیگران ، ۲۰۰۰) .علیرغم اینکه برخی تحقیقات تفاوت های معنی داری را به دست نیاورده اند ( لش[۹۳] و دیگران ، ۱۹۹۱ ؛ گردلر ، ۱۹۹۳ ؛ پارکر جونز[۹۴] ، ۱۹۹۶ ؛ ادوویجیس[۹۵] ، ۲۰۰۱ ) .
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:08:00 ب.ظ ]
|