فارل و همکاران (۲۰۰۹) در تحقیق خود به بررسی تأثیر روان درمانی متمرکز بر طرحواره درمانی (SFT)[332] گروهی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پرداختند که کاهش معنادار در نشانه های این اختلال، شدت کلی نشانه های روان‌پزشکی و بهبود کلی عملکرد در گروه را نشان دادند.

در مطالعه‌ نادورت و همکاران[۳۳۳](۲۰۰۹) که به منظور بررسی اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی در بهداشت روانی بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد، پس از گذشت یک سال و نیم، از بین ۷۹ درصد بیمارانی که هنوز در جلسات درمانی حضور داشتند، ۴۱ نفر از آن‌ ها (حمایت تلفنی) و ۴۳ درصد از آن‌ ها(بدون حمایت تلفنی و درمان حضوری)بهبود یافتند. همچنین، جنس[۳۳۴]، آگویلار[۳۳۵]، سیکا[۳۳۶]، هاتزیچریستو[۳۳۷] و ایسمان[۳۳۸](۲۰۱۰) در پژوهشی روی یک نمونه‌ ۱۸۰ نفری بیماران کلینیکی، ‌به این نتیجه رسیدند که درمان طرحواره محور می‌تواند در بهبود نشانه های اختلالت شخصیت مؤثر باشد.

هاریس[۳۳۹] و کورتین[۳۴۰] (۲۰۰۲) در پژوهشی نشان دادند که طرحواره‌های‌ ناسازگار نقص و شرم، خود انضباطی ناکافی، آسیب پذیری، بی کفایتی-خود کم بینی با نشانه شناسی افسرده ساز همبستگی دارد. به بیان دیگر طرحواره‌های‌ منفی، نشانه های افسردگی ایجاد می‌کنند. شدت افسردگی به گونه‌ای معنادار با تمام ۵ بعد طرحواره مفهوم سازی شده‌ یانگ همبستگی داشته است، درحالی که اضطراب شدیدتر به نحو معناداری تنها با بعد بازداری / مراقبت بیش از حد همبستگی داشته است.

در مطالعه‌ دیگر(۲۰۰۳)(به نقل از صلواتی ۱۳۸۶) ، طرحواره‌های‌ ناسازگار اولیه با علایم روان‌پزشکی از جمله جسمانی کردن، وسواس فکری – عملی، اضطراب و افسردگی و عقاید پارانویید رابطه داشت، مشخص شد که طرحواره‌های رهاشدگی آسیب‌پذیری نسبت به ضرر و بیماری، فداکاری و بازداری هیجانی، پیش‌بینی کننده ها ی مهم اضطراب و افسردگی در فرد هستند.

سویگرت[۳۴۱]و همکاران (۲۰۰۹)به نقل از امینی ۸۹) در پژوهشی نشان دادند که بین طرحواره‌های‌ناسازگار اولیه و محرومیت هیجانی، شکست، استحقاق داشتن، ترک شدن، نقص داشتن/ شرم ، آسیب پذیری به صدمه یا بیماری، معیارهای ناعادلانه یا اضطراب، همبستگی مثبت وجود دارد.

ولز[۳۴۲] و همکاران (۱۹۹۷) در مطالعه‌ ابعاد فراشناختی ‌در مورد نگرانی و آمادگی ابتلا به اضطراب و آمادگی برای نگرانی، روی نمونه‌ای از دانشجویان لیسانس و بالاتر را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که باورهای فراشناختی منفی(خطرناک بودن و غیر قابل کنترل بودن نگرانی) با اضطراب صفت و آسیب‌پذیری نسبت به نگرانی اجتماعی و نگرانی ‌در مورد سلامتی همبستگی معناداری دارند. این نتایج تأیید کننده‌ تئوری اختصاصی ولز از اختلال اضطراب بود.

ولز و همکاران (۲۰۰۱) نگرانی نوع ۲ و نگرانی نوع ۱ و باورهای فراشناختی را در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، فوبیای اجتماعی و افراد سالم بررسی کردند. بیماران مبتلا به اختلال اضطراب، از سایر گروه‌ها مضطرب، از نظر گزارش سطوح بالاتر از فرانگرانی و باورهای منفی ‌در مورد نگرانی، متفاوت بودند. اما این گروه‌ها در باورهای مثبت ‌در مورد نگرانی تفاوتی نداشتند. در این مطالعه شباهت‌های بسیاری از فراشناخت های بیماران افسرده و مضطرب مشاهده شد.

برکمن[۳۴۳] و اسپینهاون[۳۴۴] (۲۰۰۸) به بررسی درمان ترکیبی شناختی رفتاری و طرحواره درمانی در میان اختلالات اضطرابی با خوشه مرضی اختلال شخصیت مرزی پرداخته‌اند. هدف پژوهش، مقایسه تأثیر درمان گروهی بر اختلالات دو محور ۱ و ۲ به صورت جداگانه و توامان بود طی پانزده جلسه درمانی ‌به این نتیجه رسیدند که درمان اختلالات ۲ محور نسبت به درمان تمام با هم مؤثرتر است.

متغیر دیگر مورد پژوهش در این تحقیق افسردگی است. در یک پژوهش نشان داده شد که شناخت درمانی نقش مهمی در پیشگیری از عود افسردگی دارد (استران[۳۴۵]، آلوارز[۳۴۶]، چیا[۳۴۷] و دروبیس[۳۴۸]، ۲۰۰۷)

در پژوهش هم‌سوی دیگر که توسط تیمی متشکل از باریش[۳۴۹]و همکاران (۲۰۰۹)، به نقل از لطف آبادی ۸۹) انجام شد، اثرات مثبت شناخت درمانی بر افسردگی مرتبط با استرس دارد. فار و همکاران (۲۰۰۹) در پژوهش خود، تأثیر روان درمانی متمرکز بر طرحواره را روی بیماران مبتلا به BPD بررسی کردند.

در تحقیق دیگر، نادورت و همکاران[۳۵۰] (۲۰۰۹) در پژوهشی که جهت بررسی کاربرد طرحواره درمانی ‌در مورد ۶۲ نفر از بیماران سرپایی مبتلابه اختلال شخصیت مرزی انجام داده بودند، دریافتند که یک سال و نیم پس از درمان ، ۴۲ درصد از بیماران بهبود یافتند.

نتایج تحقیقات همچنین رابطه‌ تکانشگری را با اختلال شخصیت مرزی نشان می‌دهد. از این تحقیقات می‌توان به مک کلوزیو و همکاران[۳۵۱] (۲۰۰۸)، به نقل از دیده روشنی ، ۱۳۸۸) اشاره کرد. این تحقیقات که به بررسی رابطه‌ تکانشگری واختلالBPD روی ۱۲۷ نفر از مبتلایان انجام شد، با بهره گرفتن از خود گزارشگری[۳۵۲] دریافتند که افراد مبتلا بهBPD ، اقدامات رفتاری تجاوز و تکانشگری حرکتی را نشان می‌دهند.

نتایج حاصل از مطالعه ها نشان می‌دهد که بیماران مبتلا به همکاری مرضیBD وBPD تکانشی‌تر و خشن‌تر هستند. این مطالعه روی ۵۷ نفر از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت و دوقطبی انجام شد. علاوه بر این، این شرایط همکاری مرضی ممکن است یک عامل خطر برای خودکشی است. (کاپینیلو[۳۵۳]، لای[۳۵۴] ، پیراربا[۳۵۵] ، ساردو[۳۵۶] و پینا[۳۵۷] , ۲۰۱۱).

در پژوهش فوق مشاهده شد که تحقیقات زیادی راجع به طرحواره درمانی انجام شده است. کارایی طرحواره درمانی بر اختلال شخصیت مرزی مشاهده شد. این درمان‌ها روی متغیرهای پژوهش حاضر نیز انجام شده‌اند این تحقیق اندکی جزیی‌تر درصدد بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر متغیرهای پژوهش درBPD است.

در پژوهشی، اثربخشی طرحواره درمان بر اختلال مرزی(BPD) مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق مطالعات موردی روی شش نمونه که با اختلال شخصیت مرزی شناخته شدند انجام شد. رویکرد درمانی شامل عوامل اصلی و درونی طرحواره، با تأکید بر باز والدینی حد و مرز دارد و تأکید بر طرحواره‌های ‌غالب قرار گرفت. در پایان، بهبودی قابل ملاحظه پنج نفر از آنان در طول درمان مشهود بود و بعد از اتمام درمان، سه نفر از آنان به طور کلی علائمی از(BPD) را نشان ندادند. (هانس نورهال[۳۵۸]، نیساتر[۳۵۹]، ۲۰۰۵).

در اکتبر سال ۲۰۰۶ برای اولین بار در یک تحقیق گسترده نشان داده شده که درصد زیادی از بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی، توانستند از علائم بیماری بهبودی کامل پیدا کنند. این مطالعه نشان داد که طرحواره درمانی می‌تواند در بیماران، بهبودی قابل ملاحظه‌ای را به وجود آورد. موفقیت در درمان رابطه قوی با طول مدت درمان و شدت درمان دارد (دو جلسه در هفته برای مدت سه سال).(جوزفین[۳۶۰]، بلو[۳۶۱] و آرنتز۲۰۰۶)[۳۶۲].

در مطالعه‌ دیگری، اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه گروهی را نسبت به درمان‌های رایج فرد در مدت ۸ ماه در بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی مورد مقایسه قرار دادند. یافته های مبنی بر تغییر در گروه طرحواره درمانی ۹۴ درصد و دردرمانهای فردی رایج ۱۶ درصد بود. این مطالعه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر طرح‌وراه را در بهبودی و اصلاح عملکرد کلی بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی را حمایت می‌کند (فارل و همکاران، ۲۰۰۸)[۳۶۳] .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...