شرکت های عادی) معمولی : ( این شرکت ها دارای تعداد معدودی سرمایه گذاری هستند که در آن ها r>k و در بیشتر پروژه ها r=k است. معمولاً چنین شرکت هایی در یک محیط آرام فعالیت می‌کنند و سیاست تقسیم سود، تأثیری بر ارزش آن ها بر مبنای مدل گوردون ندارد[۶].

۲-۴-۲-۲) مدل پرنده در دست

در مطالعه ای دیگر، گوردون تاثیر کاهش مفروضات خود را مورد مطالعه قرار داد و مدل خود را بر روی داده های تجربی با بهره گرفتن از روش های اقتصادسنجی آزمون کرد. وی نتیجه گرفت که اگر r=k باشد و تمام فروض وی حفظ شده باشند، آن گاه سیاست تقسیم سود تأثیری بر قیمت ندارد و هنگامی که این فروض بیش تر با واقعیت تطبیق پیدا می‌کنند، سیاست تقسیم سود بر ارزش سهام، حتی اگر r=k باشد تأثیر می‌گذارد. وی با معرفی ریسک و عدم قطعیت، راهی در جهت مربوط بودن سیاست های تقسیم سود در دنیای واقعی گشوده است.

گوردون اعتقاد دارد که ریسک و عدم قطعیت، با طولانی شدن دوره مورد بررسی افزایش می‌یابد و سود سهام قطعیت کم تری می‌یابد. ‌بنابرین‏ نرخ بازده مورد انتظار k)) نمی تواند ثابت فرض شود بلکه با گذشت زمان k سریع تر افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر وی معتقد است که سود سهام آینده باید با نرخ بالاتری نسبت به سود سهام جاری تنزیل شود.

این مدل به پرنده در دست معروف است و اشاره به یک ضرب المثل دارد که می‌گوید: یک پرنده در دست بهتر از دو پرنده بر بالای درخت است که در این جا حکایت از قطعیت بیش تر در دریافتی های جاری نسبت به دریافتی های آتی می‌کند [۶].

۲-۴-۲-۳) مدل والتر

والتر استدلال می‌کند که سیاست تقسیم سود تقریباً همیشه بر ارزش مؤسسه تأثیر می‌گذارد. مدل وی یکی از نخستین کارهای تئوریک است که رابطه بین نرخ بازده داخلی مؤسسه r و هزینه سرمایه آن k را در تعیین سیاست تقسیم سود با هدف حداکثر کردن ارزش فعلی ثروت سهام‌داران، نشان می‌دهد. مدل والتر بر فروض زیر مبتنی است:

۱٫ تمام سودهای شرکت بین سهام‌داران تقسیم می شود یا صرف سرمایه گذاری داخلی می شود.

۲٫ تمام وجوه مورد نیاز برای سرمایه گذاری از محل سود نگهداری شده در شرکت تأمین می شود و در نتیجه بدهی جدید ایجاد نمی شود.

۳٫ هزینه سرمایه(k) و نرخ بازده داخلی ® ثابت است

۴٫ عمر مؤسسه بسیار طولانی و نامحدود است.

والتر معتقد است که برای حداکثر کردن ثروت سهام‌داران باید روابط بین k و r مبنای تصمیم گیری برای تقسیم سود قرار بگیرد. بدین صورت که اگر در شرکتی r>k باشد در نتیجه مدیران شرکت برای حداکثر کردن ثروت سهام‌داران نباید هیچ گونه سودی توزیع کنند. اگر r<k باشد شرکت باید تمام سود خود را بین سهام‌داران توزیع کند و اگر r=k باشد، سهامدار نسبت به توزیع یا عدم توزیع سود بی تفاوت است[۶].

۲-۴-۲-۴) تئوری اولویت مالیاتی

بر اساس این تئوری هر چه درصد سود تقسیمی کمتر باشد شرکت مالیات کم تری پرداخت خواهد کرد. ‌بنابرین‏، تقسیم سود کم تر به نفع شرکت خواهد بود.

سرمایه گذار دو نوع مالیات پرداخت می‌کند، مالیات بر سود سهام و مالیات بر فروش سهام. هر چه سود سهام کم تری تقسیم شود، قیمت سهام کم تر کاهش یافته و در نتیجه بهای فروش آن بیش تر است. در نتیجه هر چه سود کم تری تقسیم شود، مالیات کمتری پرداخت می شود، اما همین امر باعث می شود قیمت سهام کم تر کاهش یافته و در زمان فروش سهام این مالیات پرداخت خواهد شد. بر اساس این تئوری با توجه به مواردی که در زیر خواهد آمد، مالیات بر سود تقسیمی (درکل) بیش از مالیاتی است که سهامدار مجبور است در هنگام فروش سهام، در صورت عدم تقسیم سود و عدم کاهش قیمت سهام پرداخت کند.

سه عامل باعث می شود که سرمایه گذار حس کند مالیات بر سود سرمایه کم تر است:

۱٫ نرخ مالیات بر سود سرمایه معمولاً خیلی کم است، در حالی که مالیات بر سود تقسیم شده (خصوصاًً اگر نرخ مالیاتی تصاعدی باشد ( برای کسانی که سهامدار عمده شرکت هستند و سود زیادی دریافت می‌کنند، قابل توجه است.

۲٫ مالیات بر سود سرمایه در زمان فروش سهم پرداخت می شود و با توجه به ارزش زمانی پول، هزینه پرداخت مالیات دارای هزینه مؤثر کم تری است.

۳٫ اگر هیچ وقت سهام را نفروشید هیچ گونه مالیاتی پرداخت نخواهید کرد.

با توجه به موارد فوق این تئوری بیان می‌کند اگر سود بیش تری تقسیم شود، سهامدار مالیات بیش تری پرداخت خواهد کرد و به همین علت ترجیح می‌دهد سود کم تری تقسیم شود[۶].

۲-۵) انواع سرمایه گذاری

اصولا سرمایه گذاری در دو نوع دارایی انجام می پذیرد :

    1. سرمایه گذاری در دارایی های فیزیکی مثل، ماشین آلات، ساختمان، موجودی کالا

  1. سرمایه گذاری در دارایی های مالی

غالبا سرمایه گذاری در دارایی های مالی به دو صورت امکان پذیر می‌باشد :

الف ) سرمایه گذاری مستقیم در اوراق بهادار شرکت ها

ب ) سرمایه گذاری غیر مستقیم از طریق واسطه های مالی

در حالت اول سرمایه گذار مالک شرکت محسوب می شود، اما در حالت دوم سرمایه گذار از طریق خرید سهام شرکت سرمایه گذاری اقدام به سرمایه گذاری می‌کند[۲۸].

۲-۵-۱) فرایند سرمایه گذاری

املینگ و فردریک فرایند سرمایه گذاری را این گونه تعریف کرده‌اند “انجام یکسری از فعالیت هایی است که منجر به خرید دارایی های واقعی یا اوراق بهادار شود.

سرمایه گذار باید ویژگی های هر یک از سرمایه گذاری ها را بداند. به عنوان مثال اگر او بخواهد در اوراق بهادار سرمایه گذاری بکند باید از ویژگی های آن به طور کامل اطلاع داشته باشد. دانش درباره اوراق بهادار، فرد سرمایه گذار را در تصمیم گیری ها یاری نموده و نتایج سرمایه گذاری رضایت بخش خواهد بود. مثلا یکی از ویژگی های اوراق بهادار ریسک آن است. سرمایه گذار باید قادر باشد ریسک اوراق بهادار را تعیین کند و اوراق بهاداری را برای سرمایه گذاری انتخاب نماید که ریسک آن متناسب با بازده آن باشد. همچنین سرمایه گذار باید از انجام طریقه معاملات اوراق بهادار اطلاع کافی داشته باشد. او باید بداند که اوراق بهادار را چگونه و از کجا خریداری نماید و چگونه به فروش برساند که این خود مستلزم شناخت بازار اوراق بهادار است. البته سرمایه گذار می‌تواند از مؤسسات مشاوره سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار کمک بگیرد[۲۷]. ‌بنابرین‏ برای این انتخاب مناسب طبق نظر جی جینیوز مراحلی باید در فرایند سرمایه گذاری طی شود که عبارتند از :

مرحله اول : تهیه سرمایه مورد نیاز

مرحله دوم : کسب شناخت و پذیرش ریسک توسط سرمایه گذار

مرحله سوم : شناخت انواع دارایی جهت سرمایه گذاری

مرحله چهارم : شناخت ریسک و بازده شرکت های موجود

مرحله پنجم : دسترسی به اطلاعات مربوط

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...