تنبیه. زمانی که پیامد انجام کاری ناخوشایند باشد، احتمال تکرار آن رفتار کاهش می‌یابد.

مردم از طریق مشاهده رفتار دیگران، یاد می گیرند- فرایندی که الگوی برداری نامیده شده است- در این نوع یادگیری، پیامدهایی که فرد الگو بدان دچار می شود بر رفتار مشاهده کننده اثر می‌گذارد.

عوامل اجتماعی، شخصیتی و احساسی

عوامل اجتماعی بسیاری، بر پذیرش رفتارهای بهداشتی اثر می‌گذارند. از جمله این عوامل، داشتن دوستان یا خانواده ای است که چنین رفتارهایی را برگزیده اند و به سبب تغییر شیوه زندگیشان مورد حمایت اجتماعی و تشویق قرار گرفته اند. زندگی با خانواده نیز ممکن است مشکلاتی در راه ارتقای سلامت ایجاد کند، زیرا هر یک از اعضای خانواده ممکن است انگیزه و عادت های ویژه خود را داشته باشند. برای مثال ممکن است فردی تصمیم بگیرد از غذاهای پر کلسترول مانند کره، تخم مرغ و گوشت قرمز کمتر استفاده کند، اما سایر اعضای خانواده چنین تمایلی نداشته باشند.

دو عامل دیگری که بر رفتارهای بهداشتی فرد تأثیر می‌گذارند عبارتند از: شخصیت، وضعیت روحی فرد.

یکی از ویژگی هایی که با رفتارهای بهداشتی ارتباط دارد، وظیفه شناسی[۹۱] است. کسانی که در آزمون وظیفه شناسی نمره بالا گرفته اند، در مقایسه با دارندگان نمره پایین کمتر مسایل بهداشتی را رعایت می‌کنند.

نقش وضعیت روحی در رفتارهای بهداشتی را می توان در نتایج بررسی های مربوط جستجو کرد. نتایج بررسی ها نشان داده است: افرادی که زندگی پر استرسی دارند، سیگار، مشروبات الکلی و قهوه بیشتری مصرف می‌کنند. یا کنار آمدن با استرس یکی از مهم ترین دلایلی است که افراد برای ادامه مصرف سیگار مطرح می‌کنند.

شناخت و برداشت

برداشت مردم از علائم بیماری نیز بر رفتارهای بهداشتی آنان اثر می‌گذارد. گروهی مشکل را نادیده می گیرند و برخی به سرعت به پزشک مراجعه می‌کنند. زمانی که علایم شدید باشند مانند شکستگی ها و… همه افراد به سیستم مراقبت های بهداشتی مراجعه خواهند کرد. اما علایمی که شدید نیستند، چگونه بر رفتار اثر می‌گذارند؟ کسانی که بیمارند مسایل بهداشتی را بیشتر رعایت می‌کنند. رفتار هایشان را بر اساس نیازهای بهداشتی شان تنظیم می‌کنند.

عوامل شناختی، نقش مهمی در رفتارهای بهداشتی مردم بازی می‌کنند. آنان سلامت خود را به طور کلی می سنجند، همچنین درباره سایر پرسش ها تصمیم هایی می گیرند مثلاً: آیا باید نمک را از رژیم غذایی خود حذف کنم؟ (سارافینو، ترجمه احمدی ابهری و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۹۱).

کسانی که به فکر ارتقای سلامتی شان می افتند، اغلب با جدالی درونی روبرو می‌شوند. یکی از مشکلات، آن است که بسیاری از رفتارهای بهداشتی به اندازه عادت‌های روزمره فرد، لذتبخش نیستند و این مسئله ممکن است موجب تضادی درونی شود. بسیاری از مردم با ایجاد تعادل در زندگی و قائل شدن مرزی معقول برای رفتارهای غیر بهداشتی، با این جدال درونی خود کنار می‌آیند. اما اکثر مردم احتمالاً چنین نخواهد کرد- آنان لذات را انتخاب می‌کنند و گهگاه به خود قول می‌دهند در آینده نزدیک، تغییر رفتار بدهند.

مشکل دیگر آن است که امکان دارد پذیرش شیوه ای سالم برای زندگی، مستلزم تغییر رفتارهایی باشد، که به صورت عادت در آمده اند، مانند سیگار کشیدن. رفتارهایی که به صورت عادت و اعتیاد در آمده اند بسیار سخت اصلاح می‌شوند. مشکل سوم آن است که افراد سالم، انگیزه کمی برای در پیش گرفتن رفتارهای بهداشتی دارند، بویژه اگر عمل ‌به این کارها خوشایند و راحت نباشد. نتایج مطلوب رفتارهای بهداشتی مانند (تناسب اندام) به سرعت حاصل نمی شود و پیامدهای نامطلوب رفتار نکردن به آن ها (مانند ابتلا به بیماری جدی) ممکن است هرگز به وقوع نپیوندد. اما حتی افرادی که مشکلی در زمینه سلامت دارند، بسیاری از اوقات از پیگیری درمان خود سرباز می‌زنند یا به توصیه های پزشکان عمل نمی کنند (سارافینو، ترجمه احمدی ابهری و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۸۷).

نقش باورها و تصمیم ها

افکار مردم ممکن است بر احساس آنان اثر بگذارد. ‌بر اساس الگوی باورهای بهداشتی[۹۲]، احتمال در پیش گرفتن رفتار بهداشتی، به طور مستقیم به دو ارزیابی بستگی دارد. یکی ارزیابی میزان خطر یک مشکل بهداشتی، و دیگری ارزیابی منافع و موانع عمل بهداشتی.

چه عواملی بر این ارزیابی ها اثر می‌گذارند:

درک شدت مشکل بهداشتی. افراد شدت پیامدهای اجتماعی و فیزیکی ابتلا به یک مشکل بهداشتی را در نظر می گیرند. هر چه این پیامدها در نظرشان جدی تر باشد، احتمال انجام دادن اقدامات بهداشتی نیز بیشتر می شود.

درک آسیب پذیری نسبت به یک بیماری. افراد احتمال ابتلا به یک مشکل بهداشتی را در نظر می گیرند. هر چه آنان خود را بیشتر مستعد ابتلا ببیند، احتمال اقدام کردن از جانب آن ها بیشتر خواهد بود.

محرک ها. عواملی هستند که با یاد آوری و هشدار ‌در مورد یک مشکل بهداشتی بالقوه، احتمال درک خطر و در نتیجه به انجام رساندن اقدامات لازم را افزایش می‌دهند. محرک ها را می توان به شیوه های گوناگونی ایجاد کرد از جمله از طریق پیامدهای بهداشتی صدا و سیما.

افزون بر این، سه عامل دیگر نیز بر درک خطر بیماری یا آسیب، اثر می‌گذارند. عوامل جمعیت شناختی مانند سن، جنس، نژاد و قومیت؛ عوامل روانی اجتماعی مانند طبقه اجتماعی، خصوصیت روانی فرد، فشار اجتماعی، و عوامل ساختاری مانند آگاهی و برخورد قبلی با یک مشکل بهداشتی. به عنوان مثال، افراد سالمندی که دوستانشان به سرطان یا بیماری قلبی دچار شده اند، بیشتر احساس خطر می‌کنند تا جوانانی که دوستانشان در سلامت کامل به سر می‌برند.

احتمال در پیش گرفتن رفتار بهداشتی، به تهدید درک شده و مجموعه منافع و موانع آن، بستگی دارد. به عنوان مثال، ‌در مورد معاینات دوره ای کسانی که خود را در معرض خطر ابتلا به بیماری می بینند و احساس می‌کنند منافع آن بیش از موانع اش است، به انجام دادن این مهم اقدام می‌کنند اما کسانی که احساس خطر نمی کنند یا موانع این اقدام پیشگیرانه در نظرشان بزرگ جلوه می‌کند، احتمالاً از انجام دادن معاینات دوره ای سرباز می‌زنند (سارافینو، ترجمه احمدی ابهری و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۹۳ -۲۸۸).

۲-۱۳- عوامل مؤثر در آموزش بهداشت

بسیاری از آموزش‌ها و به تبع آن یادگیری ها از طریق ارتباط اتفاق می افتد، ارتباط یکی از عناصر مهم زندگی اجتماعی انسان است. در نظام های اجتماعی کوچک و بزرگ نظیر خانواده، اجتماعات روستایی، شهری، کشوری و بین‌المللی، ارتباط در انتقال دانش ها، مهارت ها و نگرش ها سهم عمده ای دارد. ارتباط به شکل گیری و تغییر شناخت ها، عقاید و رفتار انسان ها منجر می شود. امروزه ارتباط به عنوان یکی از ابزارهای اصلی دگرگونی های اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار دارد. فرایندهای ارتباطی نه تنها به عنوان پدیده ای عام مورد عنایت و استفاده تک تک انسان ها هستند، بلکه در حرفه هایی نظیر تبلیغات بازرگانی و فرهنگی، روابط عمومی، آموزش و پرورش، بهداشت و مدیریت کاربرد و اهمیت خاص می‌یابند. اصطلاح ارتباط که معادل واژه انگلیسی Communication به کار می رود معنای وسیعی در همین زمینه دارد. در یک تعبیر کلی و ساده می توان ارتباط را چنین تعریف کرد: فرایند تبادل پیام بین فرستنده و گیرنده به نوعی که ذهنیات (معانی) مورد نظر طرفین به یکدیگر منتقل شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...